عدالت صحابه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دلائل روایی
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
وجه جمع بین دو دسته از [[آیات]] این است که هر کدام در مورد عدهای از [[صحابه]] نازل شدهاند و طبق [[آیات الهی]] برخی از صحابه [[صالح]] و [[عادل]] و برخی دیگر [[فاسق]] و [[منافق]] هستند. بنابراین طبق آیات الهی نظریه [[عدالت]] جمیع صحابه مردود است و هرکس به آن [[معتقد]] باشد در واقع درصدد [[انکار آیات الهی]] است. | وجه جمع بین دو دسته از [[آیات]] این است که هر کدام در مورد عدهای از [[صحابه]] نازل شدهاند و طبق [[آیات الهی]] برخی از صحابه [[صالح]] و [[عادل]] و برخی دیگر [[فاسق]] و [[منافق]] هستند. بنابراین طبق آیات الهی نظریه [[عدالت]] جمیع صحابه مردود است و هرکس به آن [[معتقد]] باشد در واقع درصدد [[انکار آیات الهی]] است. | ||
=== | === دلائل روایی === | ||
# به [[اصحاب]] من [[دشنام]] نگویید. [[سوگند]] به کسی که جانم در دست اوست، اگر کسی از شما به اندازه [[کوه]] [[احد]]، [[طلا]] [[انفاق]] کند به اندازه یک مدّ یا نصف [[ثواب]] یکی از آنها نمیرسد<ref>{{متن حدیث|لا تسُبُّوا أَصحابی فوالذی نفسی بیده لو أنّ أحدکم أنفق مثل أحد ذهبا، ما بلغ مدّ أحدهم و لا نَصِیفَهُ}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۹۵، ح۳۶۷۳؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب تحریم سب الصحابه، ص۹۸۵، ح۲۲۱ و ۲۲۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱؛ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۳۰۳.</ref>. | # به [[اصحاب]] من [[دشنام]] نگویید. [[سوگند]] به کسی که جانم در دست اوست، اگر کسی از شما به اندازه [[کوه]] [[احد]]، [[طلا]] [[انفاق]] کند به اندازه یک مدّ یا نصف [[ثواب]] یکی از آنها نمیرسد<ref>{{متن حدیث|لا تسُبُّوا أَصحابی فوالذی نفسی بیده لو أنّ أحدکم أنفق مثل أحد ذهبا، ما بلغ مدّ أحدهم و لا نَصِیفَهُ}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۹۵، ح۳۶۷۳؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب تحریم سب الصحابه، ص۹۸۵، ح۲۲۱ و ۲۲۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱؛ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۳۰۳.</ref>. | ||
# بهترین [[مردم]]، مردم قرن من هستند سپس کسانی که پس از آنها میآیند و...<ref>{{متن حدیث|خَیْرُ الناسِ قَرْنی ثمَّ الَّذِین یَلُونَهُمْ...}}؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب خیار الناس، ص۹۸۳، ح۲۱۰ و ۲۱۵.</ref>. | # بهترین [[مردم]]، مردم قرن من هستند سپس کسانی که پس از آنها میآیند و...<ref>{{متن حدیث|خَیْرُ الناسِ قَرْنی ثمَّ الَّذِین یَلُونَهُمْ...}}؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب خیار الناس، ص۹۸۳، ح۲۱۰ و ۲۱۵.</ref>. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
# [[حدیث]] {{متن حدیث|اصحابی کالنجوم}}<ref>سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۶۹.</ref>. | # [[حدیث]] {{متن حدیث|اصحابی کالنجوم}}<ref>سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۶۹.</ref>. | ||
==== | ==== نقد کلی [[روایات]] ==== | ||
# [[ثابت]] کردن "[[عدالت همه صحابه]]" به وسیله احادیثِ خود [[صحابه]]، موجب دور و توقف شئ بر خودش میشود و توقف شئ بر خودش محال است؛ زیرا موجب تناقض شود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این [[روایات]]، ثابت نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که [[عدالت]] آنان ثابت نیست، دور است و دور، [[باطل]] است و محال. | # [[ثابت]] کردن "[[عدالت همه صحابه]]" به وسیله احادیثِ خود [[صحابه]]، موجب دور و توقف شئ بر خودش میشود و توقف شئ بر خودش محال است؛ زیرا موجب تناقض شود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این [[روایات]]، ثابت نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که [[عدالت]] آنان ثابت نیست، دور است و دور، [[باطل]] است و محال. | ||
# هیچ یک از روایات، بر "عدالت همه صحابه" دلالت ندارد بلکه این روایات بر [[دشنام]] ندادن به [[اصحاب]] دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و حضرت از دشنام دادن جلوگیری کردند. چنانکه در [[روایت]] آمده است: در [[دل]] خالد و [[عبدالرحمان بن عوف]] نسبت به یکدیگر چیزی جز [[دشمنی]] بود که سبب شد خالد، به [[عبدالرحمان]] [[دشنام]] دهد. آنگاه [[رسول خدا]] فرمود: به یارانم دشنام و [[ناسزا]] نگویید. جلوگیری از [[دشنامگویی]] ویژگی [[اخلاقی]] [[اسلام]] است که نه تنها به صحابه بلکه به دیگر [[مؤمنان]] و [[فاسقان]] نیز نباید دشنام داد. این دستور اخلاقی در روایات فراوان و کتابهای اخلاقی دیده میشود؛ چنانکه [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] به سپاهیانش اجازه نداد به [[سپاه معاویه]] دشنام گویند. بنابراین، جلوگیری علی{{ع}} از دشنام دادن به [[معاویه]] و لشکرش به معنای عدالت دشمنانش نیست. | # هیچ یک از روایات، بر "عدالت همه صحابه" دلالت ندارد بلکه این روایات بر [[دشنام]] ندادن به [[اصحاب]] دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و حضرت از دشنام دادن جلوگیری کردند. چنانکه در [[روایت]] آمده است: در [[دل]] خالد و [[عبدالرحمان بن عوف]] نسبت به یکدیگر چیزی جز [[دشمنی]] بود که سبب شد خالد، به [[عبدالرحمان]] [[دشنام]] دهد. آنگاه [[رسول خدا]] فرمود: به یارانم دشنام و [[ناسزا]] نگویید. جلوگیری از [[دشنامگویی]] ویژگی [[اخلاقی]] [[اسلام]] است که نه تنها به صحابه بلکه به دیگر [[مؤمنان]] و [[فاسقان]] نیز نباید دشنام داد. این دستور اخلاقی در روایات فراوان و کتابهای اخلاقی دیده میشود؛ چنانکه [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] به سپاهیانش اجازه نداد به [[سپاه معاویه]] دشنام گویند. بنابراین، جلوگیری علی{{ع}} از دشنام دادن به [[معاویه]] و لشکرش به معنای عدالت دشمنانش نیست. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
بنابراین با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] اهل سنت روشن میشود به هیچ وجه نمیتوان [[حکم]] به عدالت جمیع [[صحابه]] داد. | بنابراین با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] اهل سنت روشن میشود به هیچ وجه نمیتوان [[حکم]] به عدالت جمیع [[صحابه]] داد. | ||
== پیامدهای زیانبار قبول [[نظریه]]"[[عدالت همه صحابه]]" == | |||
[[پیروان]] این نظریه قائلاند این نظریه موجب [[استواری]] [[دین]] میشود، در صورتی که قبول آن آثار زیانبار بسیاری برای [[اسلام]] داشته است و نه تنها باعث [[پیشگیری]] از [[تزلزل]] دین نشده، بلکه موجب شده تفسیرهای غلط [[اعتقادی]]، [[فقهی]] و [[سیاسی]] درباره اسلام بیان شود. به طور اختصار به برخی از آنها اشاره میشود: | |||
# صحابه دارای درجات گوناگون [[فضایل]] و [[کمالات]] بودند، اگر همه صحابه را [[عادل]] بدانیم، لازم است صحابه را الگوی خویش قرار دهیم و گفتار آنان را بپذیریم، در حالی که صحابه در مسائل فراوانی با هم اختلافنظر داشتند. پس پذیرش این نظریه با وجود [[ناسازگاری]] در گفتار صحابه، [[اختلاف]] میان [[مسلمانان]] را در پی خواهد داشت. | |||
# لازمه پذیرش این نظریه آن است که گفتار [[صحابه]] را باید به عنوان [[سنت]] بپذیریم؛ چنانکه [[اهل سنت]] سلسله هر روایتی را که به صحابه میرسد، میپذیرند. در این صورت بایستی آنچه آنان فهمیده و گفتهاند به عنوان [[رأی]] و [[عقیده]] [[اسلامی]] بپذیریم. این مطلب در صورتی قابل قبول است که همه صحابه [[معصوم]] باشند یا حداقل از نظر [[علم]] و [[تقوا]] در مقامی باشند که سخن و [[رفتار پیامبر]]{{صل}} را به خوبی فهمیده، بدون آنکه نظریات خود را دخالت دهند، برای [[مسلمانان]] بیان کنند. در صورتی که صحابهای با چنین ویژگیها بسیار اندکاند؛ چراکه بسیاری از آنان، برای مدت کمی در نزد [[حضرت]] بودهاند. | |||
# بر اساس [[آیات]] و [[روایات]]، در بین [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} منافقانی بودهاند؛ چنانکه [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>، از سویی در روایات برای [[منافق]] نشانههایی از جمله [[دروغگو]] بودن بیان شده است. همانگونه که نقل شد علی{{ع}} در [[خطبه ۲۱۰]] [[نهج البلاغه]] در این باره مطالبی را فرمودند. پس اگر این نظریه درست باشد و گفتار و [[رفتار صحابه]] را بپذیریم، لازم است گفتار و [[رفتار]] [[منافقان]] [[زمان پیامبر]]{{صل}} را عقیده [[اسلام]] بدانیم و گفتار آنان بیانگر [[احکام]] و [[عقاید]] اسلام باشد و معیاری برای جداسازی [[احادیث]] ساختگی منافقان و [[احادیث صحیح]] صحابه [[راستین]] نباشد. | |||
# [[تاریخ]]، آینه [[حق و باطل]] است و نشان میدهد در میان صحابه به ویژه پس از [[پیامبر]]{{صل}} درگیریهای فراوانی همراه با [[کشتار]] واقع شده است. حال بر اساس این نظریه کدام یک از آنها میتوانند الگوی مسلمانان باشد؟ آیا قابل قبول است که هر دو گروه صحابه را [[الگو]] و پیشوای خودمان بدانیم؟! اگر فردی [[صحابی]]، علی{{ع}} را [[دشمن]] بدارد، یا او را [[آزار]] دهد یا اگر علی{{ع}} را [[دوست]] نداشته باشد، چگونه باید [[قضاوت]] کرد؟! اگر گروهی از صحابه به طرفداری علی{{ع}} برخاسته باشند و برخی دیگر [[معاویه]] را پذیرفته باشند و دسته سوم علی{{ع}} و [[معاویه]] را نپذیرفته باشند؛ بر اساس این نظریه راه درست را چه گروهی از [[صحابه]] پیمودهاند؟! | |||
# آیا بر اساس این نظریه اگر گروهی از صحابه علیه گروه دیگری سخن گفته یا علیه یکدیگر جنگیدند، ما باید ساکت باشیم و چیزی نگوییم؟ در این صورت [[مسلمانان]] بعدی سرگردان خواهند شد که آیا [[حقّ]] با علی{{ع}} است تا روش او را [[الگو]] قرار دهیم یا [[حق]] با معاویه و کسانی است که با علی{{ع}} جنگیدند؟ از این رو، میتوان گفت [[سرگردانی]] درباره [[شناخت]] پیشینیان و شناخت [[حق و باطل]]، حاصل [[پیروی]] از این نظریه است. | |||
بنابراین این نظریه نه موافق [[شرع]] است و نه موافق [[عقل]]؛ چون عقل نمیپذیرد که تنها با [[دیدار]] با [[پیامبر]]{{صل}}، شخصی [[عادل]] حساب شود؛ با توجه به اینکه هیچ رابطهای بین [[همنشینی]] با پیامبر و [[عدالت صحابه]] نیست<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۲-۵۴.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |