پرش به محتوا

اسلام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [)
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [))
خط ۱۱: خط ۱۱:
*اگر کسی دارای صفت [[تسلیم]] باشد ولی به عللی غیر منتسب به [[تقصیر]] او، [[حقیقت اسلام]] بر وی مکتوم مانده باشد، هرگز [[خداوند]] او را معذب نمی‌سازد و اهل [[نجات]] از [[دوزخ]] است. [[خدای متعال]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا}}<ref>«و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمی‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.</ref>.
*اگر کسی دارای صفت [[تسلیم]] باشد ولی به عللی غیر منتسب به [[تقصیر]] او، [[حقیقت اسلام]] بر وی مکتوم مانده باشد، هرگز [[خداوند]] او را معذب نمی‌سازد و اهل [[نجات]] از [[دوزخ]] است. [[خدای متعال]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا}}<ref>«و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمی‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.</ref>.
*اصولیین، مفاد این [[آیه]] را که تأیید [[حکم عقل]] است، {{عربی| قبح عقاب بلا بیان }} اصطلاح کرده‌اند و می‌‌گویند: تا [[خدای متعال]] حقیقتی را به بنده‌ای آشکار نکرده باشد، قبیح است که او را [[عذاب]] کند. مراد نشان دادن این [[حقیقت]] است که ممکن است افرادی دارای [[روح]] [[تسلیم]] باشند، ولو آنکه در ظاهر [[مسلمان]] نباشند<ref>مطهری، عدل الهی، ص۲۶۵-۲۷۰؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۴۴؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۱۴؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۴۶.</ref>.
*اصولیین، مفاد این [[آیه]] را که تأیید [[حکم عقل]] است، {{عربی| قبح عقاب بلا بیان }} اصطلاح کرده‌اند و می‌‌گویند: تا [[خدای متعال]] حقیقتی را به بنده‌ای آشکار نکرده باشد، قبیح است که او را [[عذاب]] کند. مراد نشان دادن این [[حقیقت]] است که ممکن است افرادی دارای [[روح]] [[تسلیم]] باشند، ولو آنکه در ظاهر [[مسلمان]] نباشند<ref>مطهری، عدل الهی، ص۲۶۵-۲۷۰؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۴۴؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۱۴؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۴۶.</ref>.
*[[دین اسلام]] بر مبانی و اصولی مترقی [[استوار]] است که این اصول و مبانی موجب شده است تا این [[دین]]، جهانی و جاودانی شود. ذیلاً به اهم این مبانی و اصول اشاره می‌‌شود:
* [[دین اسلام]] بر مبانی و اصولی مترقی [[استوار]] است که این اصول و مبانی موجب شده است تا این [[دین]]، جهانی و جاودانی شود. ذیلاً به اهم این مبانی و اصول اشاره می‌‌شود:
#هماهنگی آموزه‌های این [[دین]] با [[عقل]] و [[فطرت انسانی]]؛
#هماهنگی آموزه‌های این [[دین]] با [[عقل]] و [[فطرت انسانی]]؛
#سهولت و سادگی [[فهم]] واجرای [[دستورات]] آن؛
#سهولت و سادگی [[فهم]] واجرای [[دستورات]] آن؛
خط ۴۲: خط ۴۲:
*در لغت مصدر باب [[افعال]] و از ماده [[سلم]] اشتقاق یافته است، که در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی، [[خالص]] نمودن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است <ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>.
*در لغت مصدر باب [[افعال]] و از ماده [[سلم]] اشتقاق یافته است، که در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی، [[خالص]] نمودن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است <ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>.
*واژه [[اسلام]] در [[ادیان آسمانی]] به [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] اطلاق می‌شود و از این حیث [[قرآن]] [[حقیقت]] [[دین الهی]] را [[اسلام]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref> «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم]] را [[مسلمان]]، یعنی [[تسلیم محض]] در برابر [[خدا]] می‌خواند {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] نیز از [[خدا]] می‌خواهد که خود و فرزندانش را مسلم قرار دهد {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.
*واژه [[اسلام]] در [[ادیان آسمانی]] به [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] اطلاق می‌شود و از این حیث [[قرآن]] [[حقیقت]] [[دین الهی]] را [[اسلام]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref> «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم]] را [[مسلمان]]، یعنی [[تسلیم محض]] در برابر [[خدا]] می‌خواند {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] نیز از [[خدا]] می‌خواهد که خود و فرزندانش را مسلم قرار دهد {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.
*[[حضرت یوسف]] از [[خدا]] می‌خواهد که وی را مسلم بمیراند {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref> «پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref>.
* [[حضرت یوسف]] از [[خدا]] می‌خواهد که وی را مسلم بمیراند {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref> «پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref>.
*[[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] در هر زمانی در [[ایمان به پیامبر]] آن عصر، تجلی و نمود پیدا می‌کند {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و [[دین]] دیگری مقبول [[خداوند]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] در هر زمانی در [[ایمان به پیامبر]] آن عصر، تجلی و نمود پیدا می‌کند {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و [[دین]] دیگری مقبول [[خداوند]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


==ابعاد [[اسلام]]==
==ابعاد [[اسلام]]==
*[[آیین اسلام]] بر اصول و ابعاد مختلف ذیل مشتمل است که به توضیح مختصر آنها می‌پردازیم:
* [[آیین اسلام]] بر اصول و ابعاد مختلف ذیل مشتمل است که به توضیح مختصر آنها می‌پردازیم:
===[[اصول دین]]===
===[[اصول دین]]===
*آن دسته از [[دستورهای اسلامی]] مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که عبارتند از:
*آن دسته از [[دستورهای اسلامی]] مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که عبارتند از:
خط ۶۲: خط ۶۲:


==[[اسلام]]، [[سیاست]] و [[حکومت]]==
==[[اسلام]]، [[سیاست]] و [[حکومت]]==
*[[سیاست]] و [[حکومت]] از مسائل مورد اهتمام [[اسلام]] است. [[نظام سیاسی اسلام]] ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر نظام‌های [[سیاسی]] بشری جدا می‌سازد. برای آشنایی اجمالی با نگرش [[اسلام]] به [[سیاست]] و [[حکومت]]، توجه به نکات ذیل ضروری است:
* [[سیاست]] و [[حکومت]] از مسائل مورد اهتمام [[اسلام]] است. [[نظام سیاسی اسلام]] ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر نظام‌های [[سیاسی]] بشری جدا می‌سازد. برای آشنایی اجمالی با نگرش [[اسلام]] به [[سیاست]] و [[حکومت]]، توجه به نکات ذیل ضروری است:
===اختصاص [[حاکمیت]] به [[خداوند]]===
===اختصاص [[حاکمیت]] به [[خداوند]]===
*از اصول اولیه [[نظام سیاسی اسلام]]، اختصاص [[حاکمیت]] و [[حکومت]] به [[خداوند]] است، چرا که همه [[انسان‌ها]] برابر و [[آزاد]] [[آفریده]] شده‌اند، کسی بر دیگری [[برتری]]، تفوق و [[حق]] [[حکمرانی]] ندارد. در [[فلسفه سیاسی اسلام]] [[حق]] [[حکومت]] و [[حاکمیت]] و به عبارتی ملاک [[مشروعیت]]، از آن [[آفریدگار]] [[متعال]] است.
*از اصول اولیه [[نظام سیاسی اسلام]]، اختصاص [[حاکمیت]] و [[حکومت]] به [[خداوند]] است، چرا که همه [[انسان‌ها]] برابر و [[آزاد]] [[آفریده]] شده‌اند، کسی بر دیگری [[برتری]]، تفوق و [[حق]] [[حکمرانی]] ندارد. در [[فلسفه سیاسی اسلام]] [[حق]] [[حکومت]] و [[حاکمیت]] و به عبارتی ملاک [[مشروعیت]]، از آن [[آفریدگار]] [[متعال]] است.
*[[آیات]] متعددی همچون:
* [[آیات]] متعددی همچون:
:*{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان من از پروردگارم برهانی (روشن) دارم و شما آن را دروغ شمرده‌اید؛ آنچه آن را شتابناک می‌جویید نزد من نیست؛ داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی می‌گیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷</ref>؛
:*{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان من از پروردگارم برهانی (روشن) دارم و شما آن را دروغ شمرده‌اید؛ آنچه آن را شتابناک می‌جویید نزد من نیست؛ داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی می‌گیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۷۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۷۰</ref>؛
خط ۷۴: خط ۷۴:
*منشور [[حکومت اسلامی]] [[احکام]] و دستورهای [[خداوند]] است؛ چنان که [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن قرآن|فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}<ref>«پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. این [[آیه]] مبنای نظری و قانونی [[حکومت]] را مشخص می‌سازد؛ مبنایی که عبارت است از {{متن قرآن|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}؛ یعنی [[شریعت آسمانی]] باید محور و ملاک [[حکمرانی]] قرار گیرد، نه آرا و [[تمایلات]] بشری<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*منشور [[حکومت اسلامی]] [[احکام]] و دستورهای [[خداوند]] است؛ چنان که [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن قرآن|فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}<ref>«پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. این [[آیه]] مبنای نظری و قانونی [[حکومت]] را مشخص می‌سازد؛ مبنایی که عبارت است از {{متن قرآن|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}؛ یعنی [[شریعت آسمانی]] باید محور و ملاک [[حکمرانی]] قرار گیرد، نه آرا و [[تمایلات]] بشری<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===[[نصب الهی]]===
===[[نصب الهی]]===
*[[قرآن کریم]] یادآور شده است که [[خداوند]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[اولی الامر]] [[معصوم]] را به عنوان [[رهبران]] [[امت اسلامی]] [[برگزیده]] و بر [[لزوم اطاعت]] از آنان تأکید کرده است:
* [[قرآن کریم]] یادآور شده است که [[خداوند]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[اولی الامر]] [[معصوم]] را به عنوان [[رهبران]] [[امت اسلامی]] [[برگزیده]] و بر [[لزوم اطاعت]] از آنان تأکید کرده است:
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref> «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹</ref>؛
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref> «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵</ref>؛
خط ۸۶: خط ۸۶:
*لازمه [[الگو]] بودن [[پیامبر]]{{صل}} [[تأسی]] [[مسلمانان]] به آن [[حضرت]] و در نتیجه [[تشکیل حکومت دینی]] است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*لازمه [[الگو]] بودن [[پیامبر]]{{صل}} [[تأسی]] [[مسلمانان]] به آن [[حضرت]] و در نتیجه [[تشکیل حکومت دینی]] است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===تعیین [[جانشین پیامبر]]{{صل}}===
===تعیین [[جانشین پیامبر]]{{صل}}===
*[[قرآن کریم]] نه تنها [[پیامبر اسلام]] را به عنوان [[رهبر]] و [[حاکم]] مطلق [[جامعه]] [[مسلمانان]] معرفی می‌کند، بلکه به قدری به مسئله [[حکومت]] و [[رهبری]] اهتمام می‌ورزد که حتی [[رهبر]] و حاکم بعدی را نیز معرفی می‌کند.
* [[قرآن کریم]] نه تنها [[پیامبر اسلام]] را به عنوان [[رهبر]] و [[حاکم]] مطلق [[جامعه]] [[مسلمانان]] معرفی می‌کند، بلکه به قدری به مسئله [[حکومت]] و [[رهبری]] اهتمام می‌ورزد که حتی [[رهبر]] و حاکم بعدی را نیز معرفی می‌کند.
*مطابق [[وحی الهی]] در جریان [[غدیر خم]]، [[پیامبر]]{{صل}} موظف به معرفی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان خلیفه و [[جانشین]] خود بود، لکن [[حضرت]] با ملاحظه جهاتی در [[ابلاغ]] آن [[دلهره]] داشت<ref>بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان، تصحیح: سید هاشم محلاتی، ج۱، ص۵۸۷.</ref>. در این جاست که [[خداوند]] [[تعیین امام]] بعدی را جزء و متمم [[رسالت الهی]] [[پیامبر]] ذکر کرده و ترک آن را به منزله عدم انجام [[مأموریت الهی]] توصیف می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*مطابق [[وحی الهی]] در جریان [[غدیر خم]]، [[پیامبر]]{{صل}} موظف به معرفی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان خلیفه و [[جانشین]] خود بود، لکن [[حضرت]] با ملاحظه جهاتی در [[ابلاغ]] آن [[دلهره]] داشت<ref>بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان، تصحیح: سید هاشم محلاتی، ج۱، ص۵۸۷.</ref>. در این جاست که [[خداوند]] [[تعیین امام]] بعدی را جزء و متمم [[رسالت الهی]] [[پیامبر]] ذکر کرده و ترک آن را به منزله عدم انجام [[مأموریت الهی]] توصیف می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.
*بعد از معرفی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[امام]] و [[حاکم]] بعدی، [[خداوند]] در [[آیه]] ذیل انجام [[دستور]] فوق را به [[رسول]] خویش شادباش گفت: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.
*بعد از معرفی [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[امام]] و [[حاکم]] بعدی، [[خداوند]] در [[آیه]] ذیل انجام [[دستور]] فوق را به [[رسول]] خویش شادباش گفت: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.
*از این دو [[آیه شریفه]] چنین برمی‌آید که تعیین [[جانشینی حضرت علی]]{{ع}} اولاً، جزء [[برنامه الهی]]، یعنی {{متن قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}} بوده است و ثانیاً، نقش آن در [[اکمال دین]]، بسیار مهم و حساس است؛ به گونه‌ای که از آن به عنوان مکمل [[دین]] و متمم [[رسالت]] و [[نبوت]] تعبیر فرموده است. [[خداوند]] بعد از اجرای [[دستور]] آسمانی، از [[دین اسلام]] اظهار [[رضایت]] کرده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*از این دو [[آیه شریفه]] چنین برمی‌آید که تعیین [[جانشینی حضرت علی]]{{ع}} اولاً، جزء [[برنامه الهی]]، یعنی {{متن قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}} بوده است و ثانیاً، نقش آن در [[اکمال دین]]، بسیار مهم و حساس است؛ به گونه‌ای که از آن به عنوان مکمل [[دین]] و متمم [[رسالت]] و [[نبوت]] تعبیر فرموده است. [[خداوند]] بعد از اجرای [[دستور]] آسمانی، از [[دین اسلام]] اظهار [[رضایت]] کرده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===[[تشریع احکام]] جزایی و [[قضایی]]===
===[[تشریع احکام]] جزایی و [[قضایی]]===
*[[آیین اسلام]] حاوی [[احکام]] متعددی است که از [[مؤمنان]] می‌خواهد برای نیل به [[مقامات معنوی]]، منقاد و [[مطیع]] [[فرایض]] [[شریعت]] بوده و از [[ارتکاب گناهان]] [[بیزاری]] جویند. [[قرآن]] برای اجرای بهینه [[احکام]] خود، یک سری ضمانت‌های اجرایی در قالب [[احکام]] جزایی، مانند:
* [[آیین اسلام]] حاوی [[احکام]] متعددی است که از [[مؤمنان]] می‌خواهد برای نیل به [[مقامات معنوی]]، منقاد و [[مطیع]] [[فرایض]] [[شریعت]] بوده و از [[ارتکاب گناهان]] [[بیزاری]] جویند. [[قرآن]] برای اجرای بهینه [[احکام]] خود، یک سری ضمانت‌های اجرایی در قالب [[احکام]] جزایی، مانند:
*[[احکام]] حد برای [[گناه]] [[زنا]] {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref> «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref>،
* [[احکام]] حد برای [[گناه]] [[زنا]] {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref> «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref>،
*[[قذف]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref> «و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.</ref>،
* [[قذف]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref> «و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.</ref>،
*[[سرقت]] {{متن قرآن|وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> «و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.</ref>
* [[سرقت]] {{متن قرآن|وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> «و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.</ref>
*و اعدام {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا}}<ref> «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است» سوره مائده، آیه ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)‌اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۸-۱۷۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>.
*و اعدام {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا}}<ref> «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است» سوره مائده، آیه ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)‌اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۸-۱۷۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>.
*در [[حق]] زنای محصنه و [[قتل]] عمدی و [[محارب]]{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref> «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>
*در [[حق]] زنای محصنه و [[قتل]] عمدی و [[محارب]]{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref> «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>
*و انواع و اقسام دیه‌های اعضای [[بدن]] {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref> «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و غیر اینها [[پیش بینی]] کرده است.
*و انواع و اقسام دیه‌های اعضای [[بدن]] {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref> «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و غیر اینها [[پیش بینی]] کرده است.
*علاوه بر آن، [[فروع]] و جزئیات شیوه و اصول [[قضاوت]] از قبیل: تعداد و شرایط [[شاهد]] و [[اقرار]] متهم و شرایط [[قاضی]] را مشخص کرده است.
*علاوه بر آن، [[فروع]] و جزئیات شیوه و اصول [[قضاوت]] از قبیل: تعداد و شرایط [[شاهد]] و [[اقرار]] متهم و شرایط [[قاضی]] را مشخص کرده است.
*[[اجرای احکام]] فوق و توجه به [[قانون]] [[دادرسی]] [[اسلام]]، مرهون [[تشکیل حکومت دینی]] و تأسیس یک [[قوه]] به نام [[قوه قضائیه]] است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
* [[اجرای احکام]] فوق و توجه به [[قانون]] [[دادرسی]] [[اسلام]]، مرهون [[تشکیل حکومت دینی]] و تأسیس یک [[قوه]] به نام [[قوه قضائیه]] است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===[[تشریع]] اصول و [[نظام اقتصادی]]===
===[[تشریع]] اصول و [[نظام اقتصادی]]===
*[[اسلام]] در زمینه مسائل [[اقتصادی]] فردی و ملی [[احکام]] دقیق و جامعی دارد. این [[احکام]]، [[نظام]] ویژه [[اقتصادی]] [[اسلام]] را تشکیل می‌دهند. وجود چنین [[نظام اقتصادی]] جامعی [[دلیل]] روشن دیگری بر اهتمام [[اسلام]] به [[سیاست]] و [[حکومت]] است، زیرا [[تشریع]] [[نظام اقتصادی]] بدون [[نظام سیاسی]]، کارایی لازم را نخواهد داشت و اصولاً، [[احکام]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] در زمینه سرمایه‌های ملی و عمومی مانند [[انفال]]، معادن، جنگل‌ها و... بدون [[نظام سیاسی]] معنا نخواهد داشت. توضیح [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] پس از این خواهد آمد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
* [[اسلام]] در زمینه مسائل [[اقتصادی]] فردی و ملی [[احکام]] دقیق و جامعی دارد. این [[احکام]]، [[نظام]] ویژه [[اقتصادی]] [[اسلام]] را تشکیل می‌دهند. وجود چنین [[نظام اقتصادی]] جامعی [[دلیل]] روشن دیگری بر اهتمام [[اسلام]] به [[سیاست]] و [[حکومت]] است، زیرا [[تشریع]] [[نظام اقتصادی]] بدون [[نظام سیاسی]]، کارایی لازم را نخواهد داشت و اصولاً، [[احکام]] [[اقتصادی]] [[اسلام]] در زمینه سرمایه‌های ملی و عمومی مانند [[انفال]]، معادن، جنگل‌ها و... بدون [[نظام سیاسی]] معنا نخواهد داشت. توضیح [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] پس از این خواهد آمد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===اصول [[سیاست]] داخلی [[اسلام]]===
===اصول [[سیاست]] داخلی [[اسلام]]===
*[[اسلام]] درباره [[سیاست]] داخلی [[نظام]] خود مبانی و اصولی دارد که با اتکا به آنها به اداره داخلی [[کشور]] و قلمرو خود می‌پردازد، که اینجا به عناوین آن بسنده می‌شود.
* [[اسلام]] درباره [[سیاست]] داخلی [[نظام]] خود مبانی و اصولی دارد که با اتکا به آنها به اداره داخلی [[کشور]] و قلمرو خود می‌پردازد، که اینجا به عناوین آن بسنده می‌شود.
#'''اهتمام به [[مردم]] و اصل [[شورا]]:''' {{متن قرآن| وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref> «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref><ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۴، ص۱۲۴.</ref>.
#'''اهتمام به [[مردم]] و اصل [[شورا]]:''' {{متن قرآن| وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref> «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref><ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۴، ص۱۲۴.</ref>.
#'''[[جامعه]] [[مسئول]] [[تشکیل حکومت]] و [[اجرای احکام]]:''' خطاب [[آیات]] [[اجتماعی]] و جزایی [[قرآن]] به [[مردم]] و عدم اختصاص آن به گروه خاص، کل [[جامعه]] را [[مسئول]] اجرای این [[آیات]] می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۴، ص۱۲۲.</ref>.
#'''[[جامعه]] [[مسئول]] [[تشکیل حکومت]] و [[اجرای احکام]]:''' خطاب [[آیات]] [[اجتماعی]] و جزایی [[قرآن]] به [[مردم]] و عدم اختصاص آن به گروه خاص، کل [[جامعه]] را [[مسئول]] اجرای این [[آیات]] می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۴، ص۱۲۲.</ref>.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
#'''[[مدارا]] و [[همزیستی]] مسالمت‌آمیز:''' این اصل مطلق بوده و شامل [[شهروندان]] [[مسلمان]] و غیرمسلمان می‌شود{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ...}}<ref> «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹</ref>؛ {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref><ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶۴؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
#'''[[مدارا]] و [[همزیستی]] مسالمت‌آمیز:''' این اصل مطلق بوده و شامل [[شهروندان]] [[مسلمان]] و غیرمسلمان می‌شود{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ...}}<ref> «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹</ref>؛ {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref><ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶۴؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
===اصول [[سیاست خارجی]] [[اسلام]]===
===اصول [[سیاست خارجی]] [[اسلام]]===
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] و [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[تشکیل حکومت دینی]] در [[سال اول هجرت]] در [[مدینه]] متناسب آن عصر با [[دولت‌ها]] و [[قبایل]] خارجی، [[سیاست خارجی]] خود را تنظیم می‌کرد که به اصولی از آن اشاره خواهد شد.
* [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] و [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[تشکیل حکومت دینی]] در [[سال اول هجرت]] در [[مدینه]] متناسب آن عصر با [[دولت‌ها]] و [[قبایل]] خارجی، [[سیاست خارجی]] خود را تنظیم می‌کرد که به اصولی از آن اشاره خواهد شد.
#'''[[جهان شمولی]] و [[دعوت]] همگانی:''' نخستین اصل و مبنای [[نظام سیاسی اسلام]] در [[سیاست خارجی]] خود، اعلام [[جهان‌شمول]] بودن [[آیین]] خود است. در پرتو این اصل، [[حکومت اسلامی]] از [[ملت‌ها]] و دولت‌های خارجی [[دعوت]] می‌کند که به [[آیین اسلام]] بگروند. [[آیات]] متعدد، این اصل را تبیین می‌کند {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref> «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره تکویر، آیه ۲۷.</ref>. نامه‌نگاری‌های [[پیامبر اسلام]] به سران حکومت‌های بزرگ وقت خود، مانند [[ایران]] و [[روم]] کاملاً این اصل [[سیاست خارجی]] [[اسلام]] را ثابت می‌کند<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۱- ۲.</ref>.
#'''[[جهان شمولی]] و [[دعوت]] همگانی:''' نخستین اصل و مبنای [[نظام سیاسی اسلام]] در [[سیاست خارجی]] خود، اعلام [[جهان‌شمول]] بودن [[آیین]] خود است. در پرتو این اصل، [[حکومت اسلامی]] از [[ملت‌ها]] و دولت‌های خارجی [[دعوت]] می‌کند که به [[آیین اسلام]] بگروند. [[آیات]] متعدد، این اصل را تبیین می‌کند {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref> «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره تکویر، آیه ۲۷.</ref>. نامه‌نگاری‌های [[پیامبر اسلام]] به سران حکومت‌های بزرگ وقت خود، مانند [[ایران]] و [[روم]] کاملاً این اصل [[سیاست خارجی]] [[اسلام]] را ثابت می‌کند<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۱- ۲.</ref>.
#'''به‌کارگیری اصل [[حکمت]] و [[نصیحت]]:''' [[دعوت]] همگانی [[اسلام]] به [[زور]] و [[خشونت]] [[اعمال]] نمی‌شود، بلکه از طریق [[برهان]]، [[حکمت]] و [[اندرز]] و در نهایت راه [[مجادله]] و [[جدال]] [[اعمال]] می‌شد: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>.
#'''به‌کارگیری اصل [[حکمت]] و [[نصیحت]]:''' [[دعوت]] همگانی [[اسلام]] به [[زور]] و [[خشونت]] [[اعمال]] نمی‌شود، بلکه از طریق [[برهان]]، [[حکمت]] و [[اندرز]] و در نهایت راه [[مجادله]] و [[جدال]] [[اعمال]] می‌شد: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>.
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
*یکی از مبانی هر [[نظام اقتصادی]] مسئله [[مالکیت]] در آن است، که در [[قرآن]] به اقسام مختلف آن (خصوصی، عمومی و دولتی) اشاره شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*یکی از مبانی هر [[نظام اقتصادی]] مسئله [[مالکیت]] در آن است، که در [[قرآن]] به اقسام مختلف آن (خصوصی، عمومی و دولتی) اشاره شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
====[[مالکیت خصوصی]]====
====[[مالکیت خصوصی]]====
*[[اصل مسلم]] [[قرآن]] است که از اضافه و نسبت [[مال]] و [[اموال]] به [[انسان]] به تعابیر مختلف مانند: {{متن قرآن|أَمْوَالَكُمْ}}، {{متن قرآن|أَمْوَالَهُمْ}}، {{متن قرآن|أَمْوَالِنَا}}، {{متن قرآن|أَمْوَالَ الْيَتَامَى}} حدود هفتاد مرتبه استظهار می‌شود {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref> «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲</ref>؛ {{متن قرآن|لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ}}<ref>«بی‌گمان با مال و جانتان آزمون خواهید شد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.</ref>.
* [[اصل مسلم]] [[قرآن]] است که از اضافه و نسبت [[مال]] و [[اموال]] به [[انسان]] به تعابیر مختلف مانند: {{متن قرآن|أَمْوَالَكُمْ}}، {{متن قرآن|أَمْوَالَهُمْ}}، {{متن قرآن|أَمْوَالِنَا}}، {{متن قرآن|أَمْوَالَ الْيَتَامَى}} حدود هفتاد مرتبه استظهار می‌شود {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref> «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲</ref>؛ {{متن قرآن|لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ}}<ref>«بی‌گمان با مال و جانتان آزمون خواهید شد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.</ref>.
*[[مالکیت]] دو قسم است: [[مالکیت]] ابتدایی (حیازت) و کار. در نوع اول از [[انسان‌ها]] می‌خواهد که با کوشش خود منابع و ثروت‌های طبیعی را [[تصرف]] و [[تسخیر]] و به نفع خود و [[جامعه]] مورد بهره‌برداری قرار دهند {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی‌تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴.</ref>.
* [[مالکیت]] دو قسم است: [[مالکیت]] ابتدایی (حیازت) و کار. در نوع اول از [[انسان‌ها]] می‌خواهد که با کوشش خود منابع و ثروت‌های طبیعی را [[تصرف]] و [[تسخیر]] و به نفع خود و [[جامعه]] مورد بهره‌برداری قرار دهند {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی‌تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴.</ref>.
*نوع دوم (کسب [[مالکیت]] از طریق کار) در [[آیات]] متعدد آمده است، مانند: {{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ}}<ref>«مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>.
*نوع دوم (کسب [[مالکیت]] از طریق کار) در [[آیات]] متعدد آمده است، مانند: {{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ}}<ref>«مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>.
*اما [[مالکیت]] انتقالی از طریق انتقال توسط یک شخص به شخص دیگر انجام می‌گیرد، که این خود به دو قسم ارادی و قهری محقق می‌شود، قسم ارادی آن توسط مالک با انعقاد قراردادهای مختلف مانند بیع و اجاره صورت می‌گیرد {{متن قرآن|أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref>«خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>.
*اما [[مالکیت]] انتقالی از طریق انتقال توسط یک شخص به شخص دیگر انجام می‌گیرد، که این خود به دو قسم ارادی و قهری محقق می‌شود، قسم ارادی آن توسط مالک با انعقاد قراردادهای مختلف مانند بیع و اجاره صورت می‌گیرد {{متن قرآن|أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref>«خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
:*{{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر  کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر  کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها  برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها  برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>
*[[آزادی اقتصادی]]، مانند مسئله [[مالکیت]]، مطلق نیست، بلکه با توجه به مبانی و اهداف عالی [[اسلام]] محدودیت‌هایی دارد؛ مثلاً :
* [[آزادی اقتصادی]]، مانند مسئله [[مالکیت]]، مطلق نیست، بلکه با توجه به مبانی و اهداف عالی [[اسلام]] محدودیت‌هایی دارد؛ مثلاً :
:*'''کم‌فروشی:''' {{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ}}<ref>«وای بر کم‌فروشان!» سوره مطففین، آیه ۱</ref>؛ {{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ}}<ref>«پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ}}<ref>«و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید» سوره اسراء، آیه ۳۵.</ref>
:*'''کم‌فروشی:''' {{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ}}<ref>«وای بر کم‌فروشان!» سوره مطففین، آیه ۱</ref>؛ {{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ}}<ref>«پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ}}<ref>«و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید» سوره اسراء، آیه ۳۵.</ref>
*'''و بیع ربوی'''{{متن قرآن|وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref> «خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> را [[قرآن]] به شدت منع می‌کند. خرید و فروش آلات [[حرام]] و اشیایی که در [[شرع]] مالیت و [[مالکیت]] آن ملغی شده، [[ممنوع]] و آثار معامله بر آن مترتب نمی‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*'''و بیع ربوی'''{{متن قرآن|وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref> «خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> را [[قرآن]] به شدت منع می‌کند. خرید و فروش آلات [[حرام]] و اشیایی که در [[شرع]] مالیت و [[مالکیت]] آن ملغی شده، [[ممنوع]] و آثار معامله بر آن مترتب نمی‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
*یکی از اصول [[اقتصاد]] موفق و پیشرفته آن است که در آن [[ثروت]] و منابع طبیعی به قشر [[اقلیت]] [[جامعه]] اختصاص نیافته است، بلکه عموم [[شهروندان]] از آن بهره‌مند می‌گردند. [[قرآن کریم]] برای دستیابی به این [[هدف]]، راهکارهای ویژه‌ای ملحوظ داشته است. یکی از راهکارهای آن، سپردن [[مالکیت]] منابع طبیعی مانند جنگل‌ها، دریاها و بستر آن، معادن، [[زمین]] موات، سرزمین‌های [[فتح]] شده بدون [[جنگ]]، به عهده [[حکومت دینی]] است {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است» سوره انفال، آیه ۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ...}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱</ref>؛ {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref> تا از این طریق منابع فوق برای عموم [[شهروندان]] توزیع گردد، که از آن به توزیع قبل از تولید در [[علم]] [[اقتصاد]] تعبیر می‌شود.
*یکی از اصول [[اقتصاد]] موفق و پیشرفته آن است که در آن [[ثروت]] و منابع طبیعی به قشر [[اقلیت]] [[جامعه]] اختصاص نیافته است، بلکه عموم [[شهروندان]] از آن بهره‌مند می‌گردند. [[قرآن کریم]] برای دستیابی به این [[هدف]]، راهکارهای ویژه‌ای ملحوظ داشته است. یکی از راهکارهای آن، سپردن [[مالکیت]] منابع طبیعی مانند جنگل‌ها، دریاها و بستر آن، معادن، [[زمین]] موات، سرزمین‌های [[فتح]] شده بدون [[جنگ]]، به عهده [[حکومت دینی]] است {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است» سوره انفال، آیه ۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ...}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱</ref>؛ {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref> تا از این طریق منابع فوق برای عموم [[شهروندان]] توزیع گردد، که از آن به توزیع قبل از تولید در [[علم]] [[اقتصاد]] تعبیر می‌شود.
*راهکار دیگر [[قرآن]]، وضع مقررات و [[احکام]] [[مالی]] در قالب‌های مختلف مانند: [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[کفاره]]، [[جزیه]] و غیره است {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref> «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴</ref>؛ {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> که در اصطلاح از آن به توزیع بعد از تولید یاد می‌شود.
*راهکار دیگر [[قرآن]]، وضع مقررات و [[احکام]] [[مالی]] در قالب‌های مختلف مانند: [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[کفاره]]، [[جزیه]] و غیره است {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref> «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴</ref>؛ {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> که در اصطلاح از آن به توزیع بعد از تولید یاد می‌شود.
*[[تشویق]] به [[قرض‌الحسنه]] و [[وعده]] [[پاداش]] مضاعف بر پرداخت‌ کننده قرض، دیگر راهکاری است که [[نیازمند]] می‌تواند آبرومندانه نیاز خود را رفع نماید {{متن قرآن|إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref> «اگر به خداوند وامی نیکو دهید (خداوند) برای شما آن را دو چندان می‌کند و شما را می‌آمرزد و خداوند سپاس‌پذیری بردبار است» سوره تغابن، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا (خداوند) آن را برای وی دو چندان کند و او را پاداشی ارزشمند باشد؟» سوره حدید، آیه ۱۱.</ref>.
* [[تشویق]] به [[قرض‌الحسنه]] و [[وعده]] [[پاداش]] مضاعف بر پرداخت‌ کننده قرض، دیگر راهکاری است که [[نیازمند]] می‌تواند آبرومندانه نیاز خود را رفع نماید {{متن قرآن|إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref> «اگر به خداوند وامی نیکو دهید (خداوند) برای شما آن را دو چندان می‌کند و شما را می‌آمرزد و خداوند سپاس‌پذیری بردبار است» سوره تغابن، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا (خداوند) آن را برای وی دو چندان کند و او را پاداشی ارزشمند باشد؟» سوره حدید، آیه ۱۱.</ref>.
*[[قرآن]] یکی از اهداف وضع [[احکام]] [[مالی]] خود را تعدیل [[ثروت]] و عدم اختصاص آن به طبقه [[سرمایه‌دار]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[قرآن]] یکی از اهداف وضع [[احکام]] [[مالی]] خود را تعدیل [[ثروت]] و عدم اختصاص آن به طبقه [[سرمایه‌دار]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


====اصل [[تعاون]]====
====اصل [[تعاون]]====
*[[قرآن کریم]] اصل [[تعاون]] و [[یاری]] رساندن یکدیگر در فعالیت خیر و [[نیک]] و [[پیشی گرفتن در خیرات]] اعم از [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] را جزء برنامه‌های [[مسلمانان]] و مورد [[تشویق]] قرار داده {{متن قرآن|تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و به [[نکوهش]] کسانی می‌پردازد که از این امر [[انسانی]] سرباز می‌زنند {{متن قرآن|وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ}} <ref>«و زکات را باز می‌دارند» سوره ماعون، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[قرآن کریم]] اصل [[تعاون]] و [[یاری]] رساندن یکدیگر در فعالیت خیر و [[نیک]] و [[پیشی گرفتن در خیرات]] اعم از [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] را جزء برنامه‌های [[مسلمانان]] و مورد [[تشویق]] قرار داده {{متن قرآن|تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و به [[نکوهش]] کسانی می‌پردازد که از این امر [[انسانی]] سرباز می‌زنند {{متن قرآن|وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ}} <ref>«و زکات را باز می‌دارند» سوره ماعون، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
====تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد====
====تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد====
*[[اسلام]] ضمن به رسمیت شناختن [[حقوق]] فرد و [[جامعه]] و [[دولت]]، در مواقع [[تعارض]] و تزاحم، به تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد [[حکم]] کرده است، به عنوان مثال [[امام علی]]{{ع}} در [[نامه]] معروف خود به [[مالک اشتر]] ضمن اشاره به وجود برخی از تجار که از دادن [[مالیات]] استنکاف میورزند و به [[احتکار]] [[دست]] می‌زنند، به [[دلیل]] ضرر عمومی، به فرماندار خود [[دستور]] منع از [[احتکار]] می‌دهد و آن را به [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} مستند می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[اسلام]] ضمن به رسمیت شناختن [[حقوق]] فرد و [[جامعه]] و [[دولت]]، در مواقع [[تعارض]] و تزاحم، به تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد [[حکم]] کرده است، به عنوان مثال [[امام علی]]{{ع}} در [[نامه]] معروف خود به [[مالک اشتر]] ضمن اشاره به وجود برخی از تجار که از دادن [[مالیات]] استنکاف میورزند و به [[احتکار]] [[دست]] می‌زنند، به [[دلیل]] ضرر عمومی، به فرماندار خود [[دستور]] منع از [[احتکار]] می‌دهد و آن را به [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} مستند می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
====[[جایگاه]] و اختیارات [[دولت]]====
====[[جایگاه]] و اختیارات [[دولت]]====
*[[اسلام]] به [[دولت]] [[دینی]] یک سری اختیاراتی در [[اقتصاد]] داده که به مهم‌ترین آن اشاره می‌شود:
* [[اسلام]] به [[دولت]] [[دینی]] یک سری اختیاراتی در [[اقتصاد]] داده که به مهم‌ترین آن اشاره می‌شود:
#'''[[نظارت]] و دخالت:''' [[دولت اسلامی]] در امور معیشتی و [[اقتصادی]] به عنوان [[مسئول]] و متصدی، ناظر بر اوضاع بازار و [[تجارت]] است. این اصل در عصر [[صدر اسلام]] با وجود [[سادگی]] امور انجام می‌گرفت. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اشخاصی را به عنوان [[نماینده]] و ناظر که در اصطلاح [[عربی]] آن روز عامل السوق نامیده می‌شود جهت کنترل بازار [[مأمور]] می‌کرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ج۱۶، ص۴۰۰؛ ج۱۸، ص۵۷۸؛ آذری قمی، احمد، احتکار و گران‌فروشی، ص۷۳- ۸۴.</ref>. اما در صورت وضعیت خاص و [[بحرانی]]، [[اسلام]] به [[دولت]] این اجازه را داده است که به منظور [[تأمین رفاه]] و [[مصلحت عمومی جامعه]] در [[امور اقتصادی]] و تجاری دخالت کند؛ مثلاً [[دولت]] می‌تواند جلو واردات و صادرات را بگیرد یا [[آزاد]] کند، یا بازار را به نرخ‌گذاری ملزم نماید و در موارد خاص [[اموال]] [[احتکار]] شده را به معرض فروش بگذارد؛ چنان که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در موارد کمبود کالا به محتکران [[دستور]] می‌داد [[اموال]] [[احتکار]] شده را به قیمت عادلانه بفروشند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۲۹؛ ح۳۰، ص۳۱۷؛ کتاب البیع، ج۲، ص۴۰۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ج۶.</ref>.
#'''[[نظارت]] و دخالت:''' [[دولت اسلامی]] در امور معیشتی و [[اقتصادی]] به عنوان [[مسئول]] و متصدی، ناظر بر اوضاع بازار و [[تجارت]] است. این اصل در عصر [[صدر اسلام]] با وجود [[سادگی]] امور انجام می‌گرفت. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اشخاصی را به عنوان [[نماینده]] و ناظر که در اصطلاح [[عربی]] آن روز عامل السوق نامیده می‌شود جهت کنترل بازار [[مأمور]] می‌کرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ج۱۶، ص۴۰۰؛ ج۱۸، ص۵۷۸؛ آذری قمی، احمد، احتکار و گران‌فروشی، ص۷۳- ۸۴.</ref>. اما در صورت وضعیت خاص و [[بحرانی]]، [[اسلام]] به [[دولت]] این اجازه را داده است که به منظور [[تأمین رفاه]] و [[مصلحت عمومی جامعه]] در [[امور اقتصادی]] و تجاری دخالت کند؛ مثلاً [[دولت]] می‌تواند جلو واردات و صادرات را بگیرد یا [[آزاد]] کند، یا بازار را به نرخ‌گذاری ملزم نماید و در موارد خاص [[اموال]] [[احتکار]] شده را به معرض فروش بگذارد؛ چنان که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در موارد کمبود کالا به محتکران [[دستور]] می‌داد [[اموال]] [[احتکار]] شده را به قیمت عادلانه بفروشند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۲۹؛ ح۳۰، ص۳۱۷؛ کتاب البیع، ج۲، ص۴۰۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ج۶.</ref>.
#'''[[وضع سیاست]] و [[قوانین]] [[اقتصادی]]:''' [[دولت]] علاوه بر [[احکام]] [[اقتصادی]] موجود در [[فقه]]، مانند [[خمس]] و [[زکات]]، می‌تواند به تناسب روز، [[احکام]] و مقررات تجاری، [[اقتصادی]] و انواع قراردادها از قبیل [[قانون]] کار، بیمه و [[مالیات]] را وضع نماید.
#'''[[وضع سیاست]] و [[قوانین]] [[اقتصادی]]:''' [[دولت]] علاوه بر [[احکام]] [[اقتصادی]] موجود در [[فقه]]، مانند [[خمس]] و [[زکات]]، می‌تواند به تناسب روز، [[احکام]] و مقررات تجاری، [[اقتصادی]] و انواع قراردادها از قبیل [[قانون]] کار، بیمه و [[مالیات]] را وضع نماید.
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:


==[[اخلاق]] و [[تعلیم و تربیت]]==
==[[اخلاق]] و [[تعلیم و تربیت]]==
*[[اخلاق]] در [[اسلام]] [[جایگاه]] بسیار بالا و والایی دارد و به عنوان غرض اصلی [[بعثت پیامبر]]{{صل}} به شمار آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}. [[اخلاق]] جمع خُلق به معنای [[خوی]] و [[خصلت]] است. [[علم اخلاق]] در واقع [[علم]] چگونه زیستن یا [[علم]] چگونه باید زیستن است<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۳۸.</ref>.
* [[اخلاق]] در [[اسلام]] [[جایگاه]] بسیار بالا و والایی دارد و به عنوان غرض اصلی [[بعثت پیامبر]]{{صل}} به شمار آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}. [[اخلاق]] جمع خُلق به معنای [[خوی]] و [[خصلت]] است. [[علم اخلاق]] در واقع [[علم]] چگونه زیستن یا [[علم]] چگونه باید زیستن است<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۳۸.</ref>.
*[[اسلام]] به این [[علم]] اهمیت خاصی داده است، چرا که [[اسلام]] [[حیات انسانی]] را دارای [[هدف]] و [[غایت]] می‌داند که همان [[قرب الهی]] و [[سعادت اخروی]] است که راهکار نیل به آن تنها در گرو [[علم]] و فهمیدن چگونه زیستن میسر می‌شود. [[ادیان ابراهیمی]] در [[مقام]] تقویت و تعالی بخشیدن به [[علم اخلاق]] برآمده‌اند که مهم‌ترین [[نقش دین]] در عرصه [[علم اخلاق]] را می‌توان شناسایی پاره‌ای از [[اصول اخلاقی]]، ایجاد [[انگیزه]] مضاعف برای انجام [[افعال اخلاقی]] و ترسیم [[غایت]] [[برتر]] یعنی [[قرب الهی]] و [[سعادت اخروی]] برشمرد.
* [[اسلام]] به این [[علم]] اهمیت خاصی داده است، چرا که [[اسلام]] [[حیات انسانی]] را دارای [[هدف]] و [[غایت]] می‌داند که همان [[قرب الهی]] و [[سعادت اخروی]] است که راهکار نیل به آن تنها در گرو [[علم]] و فهمیدن چگونه زیستن میسر می‌شود. [[ادیان ابراهیمی]] در [[مقام]] تقویت و تعالی بخشیدن به [[علم اخلاق]] برآمده‌اند که مهم‌ترین [[نقش دین]] در عرصه [[علم اخلاق]] را می‌توان شناسایی پاره‌ای از [[اصول اخلاقی]]، ایجاد [[انگیزه]] مضاعف برای انجام [[افعال اخلاقی]] و ترسیم [[غایت]] [[برتر]] یعنی [[قرب الهی]] و [[سعادت اخروی]] برشمرد.
*[[قرآن کریم]] به این منظور در [[آیات]] مختلف، [[مردم]] را به [[اصول اخلاقی]] مانند: [[عفو]]، [[عدل]]، نیک‌رفتاری با [[یتیم]] و [[سائل]]، [[احسان]] به دیگران، [[صله رحم]] و در یک کلمه انجام هر نوع فعل معروف و [[نیکو]] و [[پرهیز]] از هرگونه [[فحش]]، منکر و [[ظلم]] سفارش می‌کند
* [[قرآن کریم]] به این منظور در [[آیات]] مختلف، [[مردم]] را به [[اصول اخلاقی]] مانند: [[عفو]]، [[عدل]]، نیک‌رفتاری با [[یتیم]] و [[سائل]]، [[احسان]] به دیگران، [[صله رحم]] و در یک کلمه انجام هر نوع فعل معروف و [[نیکو]] و [[پرهیز]] از هرگونه [[فحش]]، منکر و [[ظلم]] سفارش می‌کند
:*{{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}}<ref> «گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹</ref>؛
:*{{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}}<ref> «گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹</ref>؛
:*{{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ}}<ref>«پس با یتیم تندی مکن! * و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۹-۱۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ}}<ref>«پس با یتیم تندی مکن! * و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۹-۱۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>.
:*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>.
*[[تزکیه نفس]] و پیراستن آن از ناهنجاری‌های [[اخلاقی]] یکی از اهداف [[نبوت]] است که در [[قرآن]] و هم در [[حدیث نبوی]] تأکید شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>؛ {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۲۰.</ref>.
* [[تزکیه نفس]] و پیراستن آن از ناهنجاری‌های [[اخلاقی]] یکی از اهداف [[نبوت]] است که در [[قرآن]] و هم در [[حدیث نبوی]] تأکید شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>؛ {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۲۰.</ref>.
*[[قرآن]] در جای دیگر [[تزکیه نفس]] را راهکار [[فلاح]] و [[سعادت]]، و [[آلودگی]] آن را بستر [[بدبختی]] و [[شقاوت]] [[وصف]] می‌کند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>.
* [[قرآن]] در جای دیگر [[تزکیه نفس]] را راهکار [[فلاح]] و [[سعادت]]، و [[آلودگی]] آن را بستر [[بدبختی]] و [[شقاوت]] [[وصف]] می‌کند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>.
*[[تزکیه نفس]] با انجام [[اعمال]] و [[فضایل اخلاقی]] و [[دوری از گناه]] و پلیدی‌ها به [[دست]] می‌آید، که [[قرآن]] از اولی با در پیش گرفتن [[تقوای الهی]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref> «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.
* [[تزکیه نفس]] با انجام [[اعمال]] و [[فضایل اخلاقی]] و [[دوری از گناه]] و پلیدی‌ها به [[دست]] می‌آید، که [[قرآن]] از اولی با در پیش گرفتن [[تقوای الهی]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref> «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.
*و از دومی با دوری از [[اطاعت]] [[هوای نفس]] و [[شیطان]]:
*و از دومی با دوری از [[اطاعت]] [[هوای نفس]] و [[شیطان]]:
:*{{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى}}<ref> «و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد؛» سوره نازعات، آیه ۴۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى}}<ref> «و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد؛» سوره نازعات، آیه ۴۰</ref>؛
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
:*{{متن قرآن|وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند» سوره فاطر، آیه ۶.</ref> یاد می‌کند.
:*{{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند» سوره فاطر، آیه ۶.</ref> یاد می‌کند.
*[[عالمان]] [[اخلاق]]، [[نظام اخلاق اسلامی]] را در کتب [[اخلاقی]] و همچنین [[عرفانی]] ترسیم و تبیین کرده‌اند <ref>محقق طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری؛ مطهری، مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق؛ و....</ref>.
* [[عالمان]] [[اخلاق]]، [[نظام اخلاق اسلامی]] را در کتب [[اخلاقی]] و همچنین [[عرفانی]] ترسیم و تبیین کرده‌اند <ref>محقق طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری؛ مطهری، مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق؛ و....</ref>.
*تحقق یافتن اهداف [[اخلاقی]] [[اسلام]] از طریق [[تعلیم و تربیت]] امکان‌پذیر است. از این‌رو، در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]] بر دو عنصر [[تعلیم و تربیت]] تأکید بسیاری شده است. در آیاتی که از [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[سخن]] به میان آمده، [[تعلیم و تزکیه]] به عنوان دو [[مأموریت]] ویژه او به شمار آمده است: {{متن قرآن|يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*تحقق یافتن اهداف [[اخلاقی]] [[اسلام]] از طریق [[تعلیم و تربیت]] امکان‌پذیر است. از این‌رو، در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]] بر دو عنصر [[تعلیم و تربیت]] تأکید بسیاری شده است. در آیاتی که از [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[سخن]] به میان آمده، [[تعلیم و تزکیه]] به عنوان دو [[مأموریت]] ویژه او به شمار آمده است: {{متن قرآن|يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


==[[ویژگی‌های اسلام]]==
==[[ویژگی‌های اسلام]]==
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] بر اصول مترقی و متکاملی [[استوار]] است که موجب شده این [[آیین]]، [[دین جهانی]] و [[عقلانی]] و [[جاودانی]] گردد، که در ذیل به موارد مهم آن اشاره می‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>:
* [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] بر اصول مترقی و متکاملی [[استوار]] است که موجب شده این [[آیین]]، [[دین جهانی]] و [[عقلانی]] و [[جاودانی]] گردد، که در ذیل به موارد مهم آن اشاره می‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>:
===هماهنگی با [[فطرت انسانی]]===
===هماهنگی با [[فطرت انسانی]]===
*[[طبیعت]] و به تعبیر [[قرآنی]]، [[فطرت انسان]] به گونه‌ای [[آفریده]] شده است که ذاتاً طالب [[حقیقت]]، کمال و [[رستگاری]] و بقاست. [[انسان]] وجود خود را ناقص و [[نیازمند]] می‌بیند ودر صدد وصل به [[قدرت]] و [[غنی]] مطلق است. هر [[انسانی]] می‌تواند با [[رجوع]] به ذات و [[ضمیر]] درونی خود [[اذعان]] کند که خواستار [[کمال مطلق]] و [[سعادت]]، بقا و عدم فنای خویش است. [[انسان]] از [[مرگ]] می‌هراسد، چرا که در ورای آن وجود و بقای خویش را در فنا می‌بیند.
* [[طبیعت]] و به تعبیر [[قرآنی]]، [[فطرت انسان]] به گونه‌ای [[آفریده]] شده است که ذاتاً طالب [[حقیقت]]، کمال و [[رستگاری]] و بقاست. [[انسان]] وجود خود را ناقص و [[نیازمند]] می‌بیند ودر صدد وصل به [[قدرت]] و [[غنی]] مطلق است. هر [[انسانی]] می‌تواند با [[رجوع]] به ذات و [[ضمیر]] درونی خود [[اذعان]] کند که خواستار [[کمال مطلق]] و [[سعادت]]، بقا و عدم فنای خویش است. [[انسان]] از [[مرگ]] می‌هراسد، چرا که در ورای آن وجود و بقای خویش را در فنا می‌بیند.
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[آیین]] [[جاودانگی]] است که به این نیازهای [[فطری]] [[انسان]] توجه داشته و آنها را به [[شایستگی]] برطرف می‌کند. [[آیین اسلام]] با تصویر [[واجب]] الوجود که منشأ [[فیض]]، [[قدرت]] وهستی عالم امکان از یک سو، و تصویر عالم [[رستاخیز]] از سوی دیگر است، این [[احساس]] را به [[انسان]] می‌دهد که با [[مرگ]]، هستی و [[حیات]] [[انسان]] قطع نمی‌شود، بلکه زندگانی در [[حیات]] دیگر با شکل بهتر از [[دنیا]]، البته در صورت [[نیکوکار]] و [[مؤمن]] بودن، [[استمرار]] خواهد داشت. پس [[دلهره]] و هراسی نباید از [[مرگ]] داشت. [[انسان]] می‌تواند با [[تهذیب نفس]] به [[قرب الهی]] نایل آمده و از این طریق، [[غریزه]] مطلق کمال و جاویدان جویی خویش را اشباع کند.
* [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[آیین]] [[جاودانگی]] است که به این نیازهای [[فطری]] [[انسان]] توجه داشته و آنها را به [[شایستگی]] برطرف می‌کند. [[آیین اسلام]] با تصویر [[واجب]] الوجود که منشأ [[فیض]]، [[قدرت]] وهستی عالم امکان از یک سو، و تصویر عالم [[رستاخیز]] از سوی دیگر است، این [[احساس]] را به [[انسان]] می‌دهد که با [[مرگ]]، هستی و [[حیات]] [[انسان]] قطع نمی‌شود، بلکه زندگانی در [[حیات]] دیگر با شکل بهتر از [[دنیا]]، البته در صورت [[نیکوکار]] و [[مؤمن]] بودن، [[استمرار]] خواهد داشت. پس [[دلهره]] و هراسی نباید از [[مرگ]] داشت. [[انسان]] می‌تواند با [[تهذیب نفس]] به [[قرب الهی]] نایل آمده و از این طریق، [[غریزه]] مطلق کمال و جاویدان جویی خویش را اشباع کند.
*[[اسلام]] با معرفی [[خداوند متعال]] به عنوان یگانه [[آفریدگار]] و هستی بخش [[جهان]] و [[انسان]]، [[حس]] [[پرستش]] و [[سپاس]] [[انسان]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] می‌کند.
* [[اسلام]] با معرفی [[خداوند متعال]] به عنوان یگانه [[آفریدگار]] و هستی بخش [[جهان]] و [[انسان]]، [[حس]] [[پرستش]] و [[سپاس]] [[انسان]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] می‌کند.
*[[غریزه]] و [[فطرت انسان]] تنها به [[رستگاری]] [[معنوی]] و [[ابدی]] منحصر نشده است. [[انسان]] در [[دنیا]] طالب خیر و بهره‌مندی بیشتر از انواع نعمت‌های [[دنیوی]] است. اینجا می‌توان به [[نعمت]] استفاده از [[منافع دنیوی]] [[غریزه]] [[شهوت]] اشاره کرد.
* [[غریزه]] و [[فطرت انسان]] تنها به [[رستگاری]] [[معنوی]] و [[ابدی]] منحصر نشده است. [[انسان]] در [[دنیا]] طالب خیر و بهره‌مندی بیشتر از انواع نعمت‌های [[دنیوی]] است. اینجا می‌توان به [[نعمت]] استفاده از [[منافع دنیوی]] [[غریزه]] [[شهوت]] اشاره کرد.
*[[اسلام]] با تجویز [[نعمت‌ها]] و زینت‌های [[دنیا]] و [[نکوهش]] [[دنیاگریزی]] و زندگانی رهبانی و همچنین [[تشویق]] [[آیین]] [[زناشویی]]، این نیاز [[انسانی]] را رفع کرده است {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref> «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[اسلام]] با تجویز [[نعمت‌ها]] و زینت‌های [[دنیا]] و [[نکوهش]] [[دنیاگریزی]] و زندگانی رهبانی و همچنین [[تشویق]] [[آیین]] [[زناشویی]]، این نیاز [[انسانی]] را رفع کرده است {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref> «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===هماهنگی با [[عقل]]===
===هماهنگی با [[عقل]]===
*[[انسانیت]] [[انسان]] با [[قوه]] [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقلانیت]] [[انسان]] موجب تفاوت جوهری [[انسان]] با سایر مخلوقات از جمله [[فرشتگان]] و حیوانات شده است. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش می‌پردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است می‌بایست با [[عقلانیت]]، انطباق و هماهنگی داشته باشد.
* [[انسانیت]] [[انسان]] با [[قوه]] [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقلانیت]] [[انسان]] موجب تفاوت جوهری [[انسان]] با سایر مخلوقات از جمله [[فرشتگان]] و حیوانات شده است. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش می‌پردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است می‌بایست با [[عقلانیت]]، انطباق و هماهنگی داشته باشد.
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] مخصوصاً [[آخرین کتاب آسمانی]] که از آفت [[تحریف]] مصون مانده، نه تنها [[تعارض]] و ستیزی با [[عقل]] ندارد، بلکه همیار و مشوق آن است.
* [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] مخصوصاً [[آخرین کتاب آسمانی]] که از آفت [[تحریف]] مصون مانده، نه تنها [[تعارض]] و ستیزی با [[عقل]] ندارد، بلکه همیار و مشوق آن است.
*[[آیات]] متعددی وجود دارد که [[مسلمانان]] را به فراگیری و استفاده از [[قوه عاقله]] [[دعوت]] و عدم [[تعقل]] [[انسان‌ها]] را [[نکوهش]] می‌کند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲</ref>؛ {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}} «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>.
* [[آیات]] متعددی وجود دارد که [[مسلمانان]] را به فراگیری و استفاده از [[قوه عاقله]] [[دعوت]] و عدم [[تعقل]] [[انسان‌ها]] را [[نکوهش]] می‌کند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲</ref>؛ {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}} «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>.
*[[اسلام]] در عرصه [[اعتقادات]]، [[تقلید]] را برنمی‌تابد و [[پذیرفتن]] [[اصول عقاید]] را به [[دلیل]] و [[عقل]]، منوط می‌دارد<ref>بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۲۸؛ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۶۷؛ طوسی، خواجه نصیرالدین، کشف المراد، ص۳۴۷.</ref>.
* [[اسلام]] در عرصه [[اعتقادات]]، [[تقلید]] را برنمی‌تابد و [[پذیرفتن]] [[اصول عقاید]] را به [[دلیل]] و [[عقل]]، منوط می‌دارد<ref>بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۲۸؛ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۶۷؛ طوسی، خواجه نصیرالدین، کشف المراد، ص۳۴۷.</ref>.
*در عرصه [[شریعت]] و [[فقه]] نیز [[عقل]]، عِدل [[قرآن]] و [[سنت]] و از منابع استخراج [[شریعت]] محسوب می‌شود. اصولیون از اهتمام [[دین]] به [[عقل]] به عنوان یکی از منابع [[فقه]] با عنوان ملازمه [[عقل]] و [[شرع]] نام می‌برند<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مطارح الأنظار، ص۲۳۴.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*در عرصه [[شریعت]] و [[فقه]] نیز [[عقل]]، عِدل [[قرآن]] و [[سنت]] و از منابع استخراج [[شریعت]] محسوب می‌شود. اصولیون از اهتمام [[دین]] به [[عقل]] به عنوان یکی از منابع [[فقه]] با عنوان ملازمه [[عقل]] و [[شرع]] نام می‌برند<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مطارح الأنظار، ص۲۳۴.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[تشویق به علم]] در همه زمینه‌ها===
===[[تشویق به علم]] در همه زمینه‌ها===
*[[اسلام]] [[بشر]] را به [[شناخت]] [[انسان]] و [[جهان]] [[تشویق]] کرده و در [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری از او خواسته است که به مطالعه [[آیات]] آفاقی و انفسی [[خداوند]] بپردازد و از این رهگذر به [[حق]] رهنمون شود {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ}}<ref> «و چون به انسان نعمتی دهیم روی می‌گرداند و با تکبر کناره می‌جوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) می‌خواند» سوره فصلت، آیه ۵۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}<ref>«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ}}<ref>«پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند» سوره طارق، آیه ۵.</ref>.
* [[اسلام]] [[بشر]] را به [[شناخت]] [[انسان]] و [[جهان]] [[تشویق]] کرده و در [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری از او خواسته است که به مطالعه [[آیات]] آفاقی و انفسی [[خداوند]] بپردازد و از این رهگذر به [[حق]] رهنمون شود {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ}}<ref> «و چون به انسان نعمتی دهیم روی می‌گرداند و با تکبر کناره می‌جوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) می‌خواند» سوره فصلت، آیه ۵۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}<ref>«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ}}<ref>«پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند» سوره طارق، آیه ۵.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} در [[روایت]] معروف: {{متن حدیث|طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۲.</ref> یادگیری [[علم]] را یک [[واجب]] برشمرده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
* [[پیامبر]]{{صل}} در [[روایت]] معروف: {{متن حدیث|طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۲.</ref> یادگیری [[علم]] را یک [[واجب]] برشمرده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===سهولت و [[سادگی]]===
===سهولت و [[سادگی]]===
*یکی دیگر از ویژگی‌های [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسان‌ها]] در همه اعصار است، قابل [[فهم]] بودن و [[سادگی]] آن در عرصه [[اعتقادات]] و [[آموزه‌های دینی]] و سهولت و دوری از [[تکالیف]] طاقت‌فرسا و زیان‌آور در عرصه [[عبادات]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] است.
*یکی دیگر از ویژگی‌های [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسان‌ها]] در همه اعصار است، قابل [[فهم]] بودن و [[سادگی]] آن در عرصه [[اعتقادات]] و [[آموزه‌های دینی]] و سهولت و دوری از [[تکالیف]] طاقت‌فرسا و زیان‌آور در عرصه [[عبادات]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] است.
*[[فقها]] نیز با [[الهام]] از [[کتاب و سنت]] [[قواعد]] ساده و روشنی را برای [[زندگی]] [[بشر]] مطرح کرده‌اند. این جا می‌توان به قاعده ید، اصالة الصحه، اصالت [[اباحه]]، اصل حلیت، سوق المسلمین، [[برائت]]، [[طهارت]]، [[احتیاط]] در دم و عرض مسلم و [[اضطرار]]، اشاره کرد<ref>نراقی، ملا احمد، عوائد الایام، ص۶۷ به بعد.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[فقها]] نیز با [[الهام]] از [[کتاب و سنت]] [[قواعد]] ساده و روشنی را برای [[زندگی]] [[بشر]] مطرح کرده‌اند. این جا می‌توان به قاعده ید، اصالة الصحه، اصالت [[اباحه]]، اصل حلیت، سوق المسلمین، [[برائت]]، [[طهارت]]، [[احتیاط]] در دم و عرض مسلم و [[اضطرار]]، اشاره کرد<ref>نراقی، ملا احمد، عوائد الایام، ص۶۷ به بعد.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[انسجام]] و [[استحکام]] درونی===
===[[انسجام]] و [[استحکام]] درونی===
*از ویژگی‌های [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزه‌های آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونه‌ای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزه‌های مختلف آن در عرصه‌های مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش تعیین شده، ایفا کنند. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[غایت]] [[آفرینش انسان]] را تأمین [[سعادت اخروی]] می‌داند و چون این [[سعادت]] بدون [[سعادت]] و تأمین زندگانی مادی در حد [[اعتدال]] نوعاً مشکل یا نشدنی است، لذا [[دین]] به دنیای [[انسان]] توجه نموده و گزاره‌ها و دستورالعمل‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کرده است که این دو [[هدف]] قابل دسترسی باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*از ویژگی‌های [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزه‌های آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونه‌ای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزه‌های مختلف آن در عرصه‌های مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش تعیین شده، ایفا کنند. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[غایت]] [[آفرینش انسان]] را تأمین [[سعادت اخروی]] می‌داند و چون این [[سعادت]] بدون [[سعادت]] و تأمین زندگانی مادی در حد [[اعتدال]] نوعاً مشکل یا نشدنی است، لذا [[دین]] به دنیای [[انسان]] توجه نموده و گزاره‌ها و دستورالعمل‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کرده است که این دو [[هدف]] قابل دسترسی باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===[[پاسخگویی]] به نیازهای [[معرفتی]] و [[فقهی]] زمان ([[اجتهاد]])===
===[[پاسخگویی]] به نیازهای [[معرفتی]] و [[فقهی]] زمان ([[اجتهاد]])===
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در عرصه [[معرفت]] و [[اندیشه]] با اتکا به [[عقل]] و [[فطرت]] و همچنین قابل دسترس بودن متن [[دینی]]، یعنی [[قرآن مجید]] و [[روایات]] به [[تفسیر]] و تبیین [[جهان هستی]] و مسائل آن از قبیل اصل [[مبدأ و معاد]] پرداخته است.
* [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در عرصه [[معرفت]] و [[اندیشه]] با اتکا به [[عقل]] و [[فطرت]] و همچنین قابل دسترس بودن متن [[دینی]]، یعنی [[قرآن مجید]] و [[روایات]] به [[تفسیر]] و تبیین [[جهان هستی]] و مسائل آن از قبیل اصل [[مبدأ و معاد]] پرداخته است.
*راهکار دیگر [[اسلام]] برای [[پاسخگویی]] به نیازهای جدید، توجه به [[تربیت]] و [[رشد]] [[عالمان]] و متخصصان [[دین]] و به رسمیت شناختن [[تفاسیر]] آنان است که به اصل [[اجتهاد]] معروف است.
*راهکار دیگر [[اسلام]] برای [[پاسخگویی]] به نیازهای جدید، توجه به [[تربیت]] و [[رشد]] [[عالمان]] و متخصصان [[دین]] و به رسمیت شناختن [[تفاسیر]] آنان است که به اصل [[اجتهاد]] معروف است.
*در پرتو اصل [[اجتهاد]] است که [[اسلام]] با مقتضیات و نیازهای نو منطبق شده و در فراروی خود به بن بستی [[مبتلا]] نمی‌شود. [[فقها]] از طریق [[اجتهاد]] به تبیین و حل و فصل مسائل جدید مانند [[عقد]] بیمه، تلقیح، تشریح [[بدن]] میت، عقیم سازی، [[احتکار]] و وضع [[مالیات]] می‌پردازند. [[اجتهاد]] با [[تفویض]] اختیارات ویژه به [[حاکم]] [[دینی]]، قلمرو وی را در اداره [[کشور]] بسط داده و از بروز معضلات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] جلوگیری می‌کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*در پرتو اصل [[اجتهاد]] است که [[اسلام]] با مقتضیات و نیازهای نو منطبق شده و در فراروی خود به بن بستی [[مبتلا]] نمی‌شود. [[فقها]] از طریق [[اجتهاد]] به تبیین و حل و فصل مسائل جدید مانند [[عقد]] بیمه، تلقیح، تشریح [[بدن]] میت، عقیم سازی، [[احتکار]] و وضع [[مالیات]] می‌پردازند. [[اجتهاد]] با [[تفویض]] اختیارات ویژه به [[حاکم]] [[دینی]]، قلمرو وی را در اداره [[کشور]] بسط داده و از بروز معضلات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] جلوگیری می‌کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]===
===[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]===
*[[دین]] مدعی [[خاتمیت]] و [[جاودانگی]] باید در عرصه فعل و [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]] به نحو کامل و صحیح به تبیین امور بپردازد؛ به گونه‌ای که برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی [[تکامل معنوی]] و [[خدا]] و [[آخرت]]، نباید دنیای [[مردم]] و [[آسایش]] آنان را به مخاطره بیندازد، بلکه [[علم]] [[فقه]] [[دین خاتم]]، ضمن لحاظ [[غایت]] ذاتی [[دین]]، باید یک نوع [[زندگی]] معقول و معتدلی در [[دنیا]] برای مخاطبان خود به ارمغان بیاورد، و به نحوی تصویر نشود که شرط [[دین]] و تدین، [[زهد]] و [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] و به عبارتی یک گزاره پارادوکس غیر قابل جمع است؛ چنان که چنین تصویری در [[مسیحیت]] رخ داد و یکی از عوامل سکولاریزاسیون شد <ref>قدردان قراملکی، محمدحسن، سکولاریسم در اسلام و مسیحیت، بخش اول:</ref>.
* [[دین]] مدعی [[خاتمیت]] و [[جاودانگی]] باید در عرصه فعل و [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]] به نحو کامل و صحیح به تبیین امور بپردازد؛ به گونه‌ای که برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی [[تکامل معنوی]] و [[خدا]] و [[آخرت]]، نباید دنیای [[مردم]] و [[آسایش]] آنان را به مخاطره بیندازد، بلکه [[علم]] [[فقه]] [[دین خاتم]]، ضمن لحاظ [[غایت]] ذاتی [[دین]]، باید یک نوع [[زندگی]] معقول و معتدلی در [[دنیا]] برای مخاطبان خود به ارمغان بیاورد، و به نحوی تصویر نشود که شرط [[دین]] و تدین، [[زهد]] و [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] و به عبارتی یک گزاره پارادوکس غیر قابل جمع است؛ چنان که چنین تصویری در [[مسیحیت]] رخ داد و یکی از عوامل سکولاریزاسیون شد <ref>قدردان قراملکی، محمدحسن، سکولاریسم در اسلام و مسیحیت، بخش اول:</ref>.
*با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمی‌یابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمی‌کند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمت‌های [[دنیوی]] سفارش می‌کند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref> «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمی‌یابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمی‌کند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمت‌های [[دنیوی]] سفارش می‌کند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref> «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[دفاع]] از [[اصول اخلاقی]] و [[انسانی]]===
===[[دفاع]] از [[اصول اخلاقی]] و [[انسانی]]===
*[[زندگی]] [[انسانی]] به معنای [[حقیقی]]، شامل [[اصول اخلاقی]] می‌شود که تبیین آن به [[علم اخلاق]] واگذار شده است. رعایت [[انصاف]]، [[راستگویی]] و [[راستی]]، وفای به [[وعده]]، کمک به دیگران، [[عدالت]]، [[پاکدامنی]]، [[عفت]] [[کلام]] از [[اصول اخلاقی]] و ارزشی است که [[وجدان]] و [[عقل]] [[انسانی]] به رعایت آن و همچنین [[جاودانگی]] آن اصول [[حکم]] می‌کند.
* [[زندگی]] [[انسانی]] به معنای [[حقیقی]]، شامل [[اصول اخلاقی]] می‌شود که تبیین آن به [[علم اخلاق]] واگذار شده است. رعایت [[انصاف]]، [[راستگویی]] و [[راستی]]، وفای به [[وعده]]، کمک به دیگران، [[عدالت]]، [[پاکدامنی]]، [[عفت]] [[کلام]] از [[اصول اخلاقی]] و ارزشی است که [[وجدان]] و [[عقل]] [[انسانی]] به رعایت آن و همچنین [[جاودانگی]] آن اصول [[حکم]] می‌کند.
*نیم نگاهی به [[قرآن کریم]] و نیز [[روایات نبوی]] و ولوی اهتمام خاص [[اسلام]] را به [[اصول اخلاقی]] و ارزشی نشان می‌دهد. نکته مهم و ظریف در توجه [[اسلام]] به اصول فوق، رعایت جانب [[اعتدال]] و دوری از [[افراط]] در [[التزام]] به بعضی از [[اصول اخلاقی]] و ترک برخی دیگر است؛ مثلاً [[اسلام]] ضمن سفارش به [[گذشت]] و [[عفو]] در برابر [[ظلم و ستم]] این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[انسان]] باید بکوشد نه [[ظالم]] و نه [[مظلوم]] واقع شود که دیگران [[حقوق]] وی را پایمال کنند{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref> «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*نیم نگاهی به [[قرآن کریم]] و نیز [[روایات نبوی]] و ولوی اهتمام خاص [[اسلام]] را به [[اصول اخلاقی]] و ارزشی نشان می‌دهد. نکته مهم و ظریف در توجه [[اسلام]] به اصول فوق، رعایت جانب [[اعتدال]] و دوری از [[افراط]] در [[التزام]] به بعضی از [[اصول اخلاقی]] و ترک برخی دیگر است؛ مثلاً [[اسلام]] ضمن سفارش به [[گذشت]] و [[عفو]] در برابر [[ظلم و ستم]] این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[انسان]] باید بکوشد نه [[ظالم]] و نه [[مظلوم]] واقع شود که دیگران [[حقوق]] وی را پایمال کنند{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref> «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[پویایی]] و کارآیی [[شریعت]]===
===[[پویایی]] و کارآیی [[شریعت]]===
*[[فقه]] [[اسلام]] با اشتمال بر یک سری اصول و مبانی خاص، [[خاتمیت]] و [[جاودانگی اسلام]] را در عرصه فعل و [[رفتار]] به منصه [[اثبات]] می‌رساند که در اینجا تنها به برخی از این مبانی و راهکارها اشاره می‌شود:
* [[فقه]] [[اسلام]] با اشتمال بر یک سری اصول و مبانی خاص، [[خاتمیت]] و [[جاودانگی اسلام]] را در عرصه فعل و [[رفتار]] به منصه [[اثبات]] می‌رساند که در اینجا تنها به برخی از این مبانی و راهکارها اشاره می‌شود:
#وضع [[احکام ثابت]] و متغیر؛
#وضع [[احکام ثابت]] و متغیر؛
#لحاظ [[مصلحت]] و [[مفسده]] در وضع [[احکام]]؛
#لحاظ [[مصلحت]] و [[مفسده]] در وضع [[احکام]]؛
خط ۲۳۵: خط ۲۳۵:
#اختیارات ویژه [[حاکم]] [[دینی]]<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
#اختیارات ویژه [[حاکم]] [[دینی]]<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]===
===اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]===
*[[اسلام]] در عرصه [[سیاست]] و [[اقتصاد]] نیز بر اصول مترقی و [[عقلانی]] مشتمل است که موجب تمایز این [[دین]] و برجستگی خاص آن شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
* [[اسلام]] در عرصه [[سیاست]] و [[اقتصاد]] نیز بر اصول مترقی و [[عقلانی]] مشتمل است که موجب تمایز این [[دین]] و برجستگی خاص آن شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.


==نقش [[تاریخی]] [[اسلام]]==
==نقش [[تاریخی]] [[اسلام]]==
*نقش [[تاریخی]] [[اسلام]] را می‌توان در دو عرصه [[معنویت]] و [[علوم]] بشری تبیین کرد:
*نقش [[تاریخی]] [[اسلام]] را می‌توان در دو عرصه [[معنویت]] و [[علوم]] بشری تبیین کرد:
===[[معنویت]]===
===[[معنویت]]===
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در سرزمینی [[ظهور]] نمود که [[مردمان]] آن گرفتار [[بت پرستی]]، [[دنیاطلبی]]، [[ستیز]] و [[جنگ]] شده بودند، لکن [[اسلام]] [[هدف]] فراتر از [[دنیا]] را برای [[پیروان]] خود ترسیم می‌کرد که می‌توان نام آن را [[معنویت]] گذاشت؛ به این معنی که [[اسلام]] از [[پیروان]] خود می‌خواهد [[دنیا]] را در حد یک [[زندگی]] موقت و پل ارتباطی برای [[آخرت]] در نظر بگیرند و اصل [[زندگی]] و [[حیات]] در عالمی دیگر به نام [[آخرت]] است که در آن [[بهشت]] و [[مقام]] بالاتر از آن، یعنی [[قرب الهی]] وجود دارد.
* [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در سرزمینی [[ظهور]] نمود که [[مردمان]] آن گرفتار [[بت پرستی]]، [[دنیاطلبی]]، [[ستیز]] و [[جنگ]] شده بودند، لکن [[اسلام]] [[هدف]] فراتر از [[دنیا]] را برای [[پیروان]] خود ترسیم می‌کرد که می‌توان نام آن را [[معنویت]] گذاشت؛ به این معنی که [[اسلام]] از [[پیروان]] خود می‌خواهد [[دنیا]] را در حد یک [[زندگی]] موقت و پل ارتباطی برای [[آخرت]] در نظر بگیرند و اصل [[زندگی]] و [[حیات]] در عالمی دیگر به نام [[آخرت]] است که در آن [[بهشت]] و [[مقام]] بالاتر از آن، یعنی [[قرب الهی]] وجود دارد.
*در واقع کم توجهی به [[دنیا]] و [[عنایت]] بیشتر به [[آخرت]] و [[مقام الهی]] معنا و [[حقیقت]] [[زندگی]] [[انسان]] را تشکیل می‌دهد. لذا هر آنچه مانع این [[هدف]] به شمار رود مانند [[دلبستگی]] به [[دنیا]] و متعلقات آن از قبیل، [[مال]]، [[جاه]]، [[فرزند]] و غیره از نظر [[اسلام]] [[ناپسند]] است<ref>البته باید توجه شود استفاده بهینه از این امور، به گونه‌ای که مانع زندگی معنوی انسان نگردد، امر مذموم به شمار نمی‌رود.</ref>.
*در واقع کم توجهی به [[دنیا]] و [[عنایت]] بیشتر به [[آخرت]] و [[مقام الهی]] معنا و [[حقیقت]] [[زندگی]] [[انسان]] را تشکیل می‌دهد. لذا هر آنچه مانع این [[هدف]] به شمار رود مانند [[دلبستگی]] به [[دنیا]] و متعلقات آن از قبیل، [[مال]]، [[جاه]]، [[فرزند]] و غیره از نظر [[اسلام]] [[ناپسند]] است<ref>البته باید توجه شود استفاده بهینه از این امور، به گونه‌ای که مانع زندگی معنوی انسان نگردد، امر مذموم به شمار نمی‌رود.</ref>.
*در این خصوص یعنی توجه بیشتر به امر [[معنویت]] [[آیات]] و [[روایات]] متعددی وارد شده که سفارش اکید [[قرآن]] و [[روایات]] موجب [[رشد]] [[معنویت]] در میان [[پیروان]] خود گردیده و نمونه بارز آن موفقیت [[مسلمانان]] در [[جنگ]] هاست که به [[روحیه]] [[شهادت‌طلبی]] و [[ساده‌زیستی]] آنان برمی گردد و همین امر اسباب بسط و پیشروی [[حکومت]] نوپای [[اسلام]] در [[دنیا]] را فراهم کرد.
*در این خصوص یعنی توجه بیشتر به امر [[معنویت]] [[آیات]] و [[روایات]] متعددی وارد شده که سفارش اکید [[قرآن]] و [[روایات]] موجب [[رشد]] [[معنویت]] در میان [[پیروان]] خود گردیده و نمونه بارز آن موفقیت [[مسلمانان]] در [[جنگ]] هاست که به [[روحیه]] [[شهادت‌طلبی]] و [[ساده‌زیستی]] آنان برمی گردد و همین امر اسباب بسط و پیشروی [[حکومت]] نوپای [[اسلام]] در [[دنیا]] را فراهم کرد.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش