پرش به محتوا

اسلام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [))
خط ۱۴: خط ۱۴:
#هماهنگی آموزه‌های این [[دین]] با [[عقل]] و [[فطرت انسانی]]؛
#هماهنگی آموزه‌های این [[دین]] با [[عقل]] و [[فطرت انسانی]]؛
#سهولت و سادگی [[فهم]] واجرای [[دستورات]] آن؛
#سهولت و سادگی [[فهم]] واجرای [[دستورات]] آن؛
#[[انسجام]] و [[استحکام]] درونی؛
# [[انسجام]] و [[استحکام]] درونی؛
#پاسخگویی به نیازهای معرفتی و [[فقهی]] زمان؛
#پاسخگویی به نیازهای معرفتی و [[فقهی]] زمان؛
#[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]] در آموزه‌ها و [[تعالیم]] و دستورالعمل‌های آن؛
# [[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]] در آموزه‌ها و [[تعالیم]] و دستورالعمل‌های آن؛
#[[دفاع]] از اصول [[اخلاقی]] و انسانی<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>؛
# [[دفاع]] از اصول [[اخلاقی]] و انسانی<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>؛
#در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی [[انسان]]، مانند [[عقل]]، احساس و [[غرائز]]؛
#در نظر گرفتن تمام ابعاد وجودی [[انسان]]، مانند [[عقل]]، احساس و [[غرائز]]؛
#تعیین ملاک [[فضل]] و [[برتری]] [[انسان‌ها]] بر اساس [[پرهیزکاری]] و [[پارسایی]]؛
#تعیین ملاک [[فضل]] و [[برتری]] [[انسان‌ها]] بر اساس [[پرهیزکاری]] و [[پارسایی]]؛
#[[انحصارگرایی]] [[اعتقادی]] و [[تکثرگرایی]] [[اخلاقی]]<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶۹-۲۷۰.</ref>.
# [[انحصارگرایی]] [[اعتقادی]] و [[تکثرگرایی]] [[اخلاقی]]<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶۹-۲۷۰.</ref>.
*این اصول موجب شده تا [[اسلام]] به عنوان [[دینی]] جامع و پاسخگو به نیازهای همه [[انسان‌ها]] در همه دوره‌ها مطرح شود. از سوی دیگر، [[اسلام]] بر زوایا و ابعاد مختلفی مبتنی است که به برخی از اهم آنها اشاره می‌‌شود:
*این اصول موجب شده تا [[اسلام]] به عنوان [[دینی]] جامع و پاسخگو به نیازهای همه [[انسان‌ها]] در همه دوره‌ها مطرح شود. از سوی دیگر، [[اسلام]] بر زوایا و ابعاد مختلفی مبتنی است که به برخی از اهم آنها اشاره می‌‌شود:
#[[اصول دین]]: آن دسته از دستورهای اساسی [[اسلام]] که به حوزه باورهای [[انسان]] مربوط است، "[[اصول دین]]" نام دارد. این اصول عبارتند از: [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]].
# [[اصول دین]]: آن دسته از دستورهای اساسی [[اسلام]] که به حوزه باورهای [[انسان]] مربوط است، "[[اصول دین]]" نام دارد. این اصول عبارتند از: [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]].
#'''[[فروع دین]]:''' بخشی از دستورهای [[اسلام]] که به حوزه عمل [[انسان]] مربوط است، "[[فروع دین]]" نام دارد. برخی از [[فروع دین]] عبارتند از: [[نماز]]، [[روزه]]، [[خمس]]، [[زکات]] و [[حج]].
#'''[[فروع دین]]:''' بخشی از دستورهای [[اسلام]] که به حوزه عمل [[انسان]] مربوط است، "[[فروع دین]]" نام دارد. برخی از [[فروع دین]] عبارتند از: [[نماز]]، [[روزه]]، [[خمس]]، [[زکات]] و [[حج]].
#'''[[سیاست]] و [[حکومت]]:''' [[انسان]] آزاد خلق شده و [[حق]] [[حاکمیت]] مختص [[خداوند]] است. [[قوانین]] اصلی [[حکومت اسلامی]]، از طرف [[دین]] تعیین می‌‌شوند و در همه زمان‌ها، توسط [[حاکمیت]] [[دینی]] قابلیت [[اجرا]] دارند. از منظر [[اسلام]]، [[حکومت]] مختص خداست. [[رسول خدا]] و بعد از وی [[امامان معصوم]] و سپس فقهای جامع‌الشرایط [[زمامداران]] جامعه‌اند. [[امامان معصوم]]، [[منصوب]] از طرف [[خدا]] و [[منصوص]] از سوی [[معصوم]] پیشین هستند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷۰.</ref>.
#'''[[سیاست]] و [[حکومت]]:''' [[انسان]] آزاد خلق شده و [[حق]] [[حاکمیت]] مختص [[خداوند]] است. [[قوانین]] اصلی [[حکومت اسلامی]]، از طرف [[دین]] تعیین می‌‌شوند و در همه زمان‌ها، توسط [[حاکمیت]] [[دینی]] قابلیت [[اجرا]] دارند. از منظر [[اسلام]]، [[حکومت]] مختص خداست. [[رسول خدا]] و بعد از وی [[امامان معصوم]] و سپس فقهای جامع‌الشرایط [[زمامداران]] جامعه‌اند. [[امامان معصوم]]، [[منصوب]] از طرف [[خدا]] و [[منصوص]] از سوی [[معصوم]] پیشین هستند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷۰.</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
*واژه [[اسلام]] در [[ادیان آسمانی]] به [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] اطلاق می‌شود و از این حیث [[قرآن]] [[حقیقت]] [[دین الهی]] را [[اسلام]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref> «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم]] را [[مسلمان]]، یعنی [[تسلیم محض]] در برابر [[خدا]] می‌خواند {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] نیز از [[خدا]] می‌خواهد که خود و فرزندانش را مسلم قرار دهد {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.
*واژه [[اسلام]] در [[ادیان آسمانی]] به [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] اطلاق می‌شود و از این حیث [[قرآن]] [[حقیقت]] [[دین الهی]] را [[اسلام]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref> «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[حضرت ابراهیم]] را [[مسلمان]]، یعنی [[تسلیم محض]] در برابر [[خدا]] می‌خواند {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] نیز از [[خدا]] می‌خواهد که خود و فرزندانش را مسلم قرار دهد {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref> «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>.
* [[حضرت یوسف]] از [[خدا]] می‌خواهد که وی را مسلم بمیراند {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref> «پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref>.
* [[حضرت یوسف]] از [[خدا]] می‌خواهد که وی را مسلم بمیراند {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref> «پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref>.
* [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] در هر زمانی در [[ایمان به پیامبر]] آن عصر، تجلی و نمود پیدا می‌کند {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و [[دین]] دیگری مقبول [[خداوند]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] در هر زمانی در [[ایمان به پیامبر]] آن عصر، تجلی و نمود پیدا می‌کند {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵</ref>؛ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و [[دین]] دیگری مقبول [[خداوند]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


==ابعاد [[اسلام]]==
==ابعاد [[اسلام]]==
خط ۴۹: خط ۴۹:
===[[اصول دین]]===
===[[اصول دین]]===
*آن دسته از [[دستورهای اسلامی]] مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که عبارتند از:
*آن دسته از [[دستورهای اسلامی]] مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که عبارتند از:
#[[توحید]]؛ یعنی [[اعتقاد]] به [[یگانگی خداوند]] در ذات، صفات، [[افعال]] و [[عبادت]]. بر این اساس [[توحید]] دارای مراتب و اقسامی است:
# [[توحید]]؛ یعنی [[اعتقاد]] به [[یگانگی خداوند]] در ذات، صفات، [[افعال]] و [[عبادت]]. بر این اساس [[توحید]] دارای مراتب و اقسامی است:
##[[توحید ذاتی]]: [[ذات خداوند]] بی‌همتاست و هیچ‌گونه ترکیب و کثرتی در آن راه ندارد؛ یعنی هم واحد است و هم [[احد]].
## [[توحید ذاتی]]: [[ذات خداوند]] بی‌همتاست و هیچ‌گونه ترکیب و کثرتی در آن راه ندارد؛ یعنی هم واحد است و هم [[احد]].
##[[توحید صفاتی]]: صفات ذاتی [[خداوند]] مانند [[علم]]، [[قدرت]] و [[حیات]]، اگر چه از نظر مفهوم با ذات مغایرت دارند، ولی از نظر واقعیت عین ذات می‌باشد و این، مقتضای [[توحید ذاتی]] به معنای احدیت ذات است.
## [[توحید صفاتی]]: صفات ذاتی [[خداوند]] مانند [[علم]]، [[قدرت]] و [[حیات]]، اگر چه از نظر مفهوم با ذات مغایرت دارند، ولی از نظر واقعیت عین ذات می‌باشد و این، مقتضای [[توحید ذاتی]] به معنای احدیت ذات است.
##[[توحید افعالی]]: [[خداوند]] در آفریدگاری و پروردگاری [[شریک]] ندارد، و همه [[افعال]] و آثاری که از [[انسان]] و غیر [[انسان]] صادر می‌شود به [[اذن]] و [[مشیت]] او باز می‌گردد؛ یعنی فاعلیت آنها در طول فاعلیت [[خداوند]] است، نه در عرض آن.
## [[توحید افعالی]]: [[خداوند]] در آفریدگاری و پروردگاری [[شریک]] ندارد، و همه [[افعال]] و آثاری که از [[انسان]] و غیر [[انسان]] صادر می‌شود به [[اذن]] و [[مشیت]] او باز می‌گردد؛ یعنی فاعلیت آنها در طول فاعلیت [[خداوند]] است، نه در عرض آن.
##[[توحید عبادی]]: جز [[خداوند]] هیچ معبودی [[شایسته]] [[پرستش]] نیست. در [[قرآن کریم]] وجود [[خداوند]] مسلم فرض شده و بیشتر استدلال‌ها بر [[اثبات]] اصل [[توحید]] و یکتایی [[خداوند]] متمرکز است، اصل [[توحید]] به نوعی تعرض و [[انتقاد]] از [[خداپرستی]] [[یهود]] و [[مسیحیت]] است، چرا که [[یهود]] با نسبت دادن [[فرزندی]] [[خدا]] به [[عزیر]]، و [[مسیحیان]] با شمردن [[حضرت عیسی]] و [[روح القدس]] به عنوان [[خدا]] در عرض [[الله]] عملاً از [[توحید]] [[ناب]] فاصله گرفتند.
## [[توحید عبادی]]: جز [[خداوند]] هیچ معبودی [[شایسته]] [[پرستش]] نیست. در [[قرآن کریم]] وجود [[خداوند]] مسلم فرض شده و بیشتر استدلال‌ها بر [[اثبات]] اصل [[توحید]] و یکتایی [[خداوند]] متمرکز است، اصل [[توحید]] به نوعی تعرض و [[انتقاد]] از [[خداپرستی]] [[یهود]] و [[مسیحیت]] است، چرا که [[یهود]] با نسبت دادن [[فرزندی]] [[خدا]] به [[عزیر]]، و [[مسیحیان]] با شمردن [[حضرت عیسی]] و [[روح القدس]] به عنوان [[خدا]] در عرض [[الله]] عملاً از [[توحید]] [[ناب]] فاصله گرفتند.
#[[عدل]]؛ [[شیعه]] و [[معتزله]] معتقدند [[عدالت]] معنا و مفهوم [[عقلی]] دارد و صفات کمالی [[الهی]] مقتضی است که [[خداوند]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کند، اما [[اشاعره]] منکر [[عقلی]] بودن [[عدالت]] شده و معتقدند [[خداوند]] به هر نحو که خواست عمل می‌کند و همه [[افعال]] [[خدا]] نیز عادلانه خواهد بود. به تعبیری [[اشاعره]] بر این باورند که اگر [[خداوند]] در [[قیامت]] مثلاً [[گناهکاران]] را به [[بهشت]] و [[پاکان]] و [[بندگان]] [[خالص]] را به [[جهنم]] ببرد، به [[عدالت]] [[رفتار]] کرده است، ولی [[عدلیه]] این فرض را ظالمانه و مردود می‌دانند.
# [[عدل]]؛ [[شیعه]] و [[معتزله]] معتقدند [[عدالت]] معنا و مفهوم [[عقلی]] دارد و صفات کمالی [[الهی]] مقتضی است که [[خداوند]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کند، اما [[اشاعره]] منکر [[عقلی]] بودن [[عدالت]] شده و معتقدند [[خداوند]] به هر نحو که خواست عمل می‌کند و همه [[افعال]] [[خدا]] نیز عادلانه خواهد بود. به تعبیری [[اشاعره]] بر این باورند که اگر [[خداوند]] در [[قیامت]] مثلاً [[گناهکاران]] را به [[بهشت]] و [[پاکان]] و [[بندگان]] [[خالص]] را به [[جهنم]] ببرد، به [[عدالت]] [[رفتار]] کرده است، ولی [[عدلیه]] این فرض را ظالمانه و مردود می‌دانند.
#[[نبوت]]؛ [[اعتقاد]] به [[نبوت]] [[پیامبران پیشین]] ([[نبوت عامه]]) و [[نبوت]] [[حضرت محمد]] ([[نبوت خاصه]]) از اصول [[عقاید اسلامی]] است. بر این اساس [[حضرت محمد]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] و [[قرآن مجید]] نیز [[آخرین کتاب آسمانی]] و [[شریعت اسلام]]، آخرین [[شریعت الهی]] است.
# [[نبوت]]؛ [[اعتقاد]] به [[نبوت]] [[پیامبران پیشین]] ([[نبوت عامه]]) و [[نبوت]] [[حضرت محمد]] ([[نبوت خاصه]]) از اصول [[عقاید اسلامی]] است. بر این اساس [[حضرت محمد]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] و [[قرآن مجید]] نیز [[آخرین کتاب آسمانی]] و [[شریعت اسلام]]، آخرین [[شریعت الهی]] است.
#[[امامت]]؛ [[اهل سنت]] [[امامت]] را از [[فروع دین]] و از [[تکالیف]] [[مردم]] دانسته‌اند، ولی [[شیعه امامیه]] آن را از [[اصول اعتقادی]]، و [[نصب امام]] را فعل [[خدا]] می‌داند به [[اعتقاد]] [[شیعه]] [[پیامبر]]{{صل}} به [[فرمان خداوند]] در موارد متعدد [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به عنوان [[جانشین]] خود و [[پیشوای امت]] [[اسلامی]] معرفی کرده است. به [[باور]] [[شیعه]] [[امام]] علاوه بر [[مسئولیت]] [[اجرای احکام اسلامی]] و [[برقراری امنیت]] و [[عدالت]] در [[جامعه]]، [[مسئولیت]] [[حفظ]] و [[تبیین احکام]] [[شریعت]] را نیز برعهده دارد و بدین جهت باید از صفت [[عصمت]] برخوردار باشد. [[جریان غدیر]] [[خم]] نمونه بارز آن است که [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> در این باره نازل شد<ref>سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۷۶-۱۱۵.</ref>.
# [[امامت]]؛ [[اهل سنت]] [[امامت]] را از [[فروع دین]] و از [[تکالیف]] [[مردم]] دانسته‌اند، ولی [[شیعه امامیه]] آن را از [[اصول اعتقادی]]، و [[نصب امام]] را فعل [[خدا]] می‌داند به [[اعتقاد]] [[شیعه]] [[پیامبر]]{{صل}} به [[فرمان خداوند]] در موارد متعدد [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به عنوان [[جانشین]] خود و [[پیشوای امت]] [[اسلامی]] معرفی کرده است. به [[باور]] [[شیعه]] [[امام]] علاوه بر [[مسئولیت]] [[اجرای احکام اسلامی]] و [[برقراری امنیت]] و [[عدالت]] در [[جامعه]]، [[مسئولیت]] [[حفظ]] و [[تبیین احکام]] [[شریعت]] را نیز برعهده دارد و بدین جهت باید از صفت [[عصمت]] برخوردار باشد. [[جریان غدیر]] [[خم]] نمونه بارز آن است که [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> در این باره نازل شد<ref>سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۷۶-۱۱۵.</ref>.
#[[معاد]]؛ یکی دیگر از [[ارکان اسلام]]، [[اعتقاد]] به سرای [[قیامت]] است و این که [[انسان‌ها]] پس از [[مرگ]] بار دیگر زنده می‌شوند، تا [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال]] [[دنیوی]] خود را ببینند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
# [[معاد]]؛ یکی دیگر از [[ارکان اسلام]]، [[اعتقاد]] به سرای [[قیامت]] است و این که [[انسان‌ها]] پس از [[مرگ]] بار دیگر زنده می‌شوند، تا [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال]] [[دنیوی]] خود را ببینند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===[[فروع دین]]===
===[[فروع دین]]===
*آن دسته از [[دستورهای اسلام]] که مربوط به [[عمل]] [[انسان]] است [[فروع دین]] نامیده می‌شود. [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]] و [[حج]] از مهم‌ترین [[فروع دین اسلام]] به شمار می‌روند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*آن دسته از [[دستورهای اسلام]] که مربوط به [[عمل]] [[انسان]] است [[فروع دین]] نامیده می‌شود. [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]] و [[حج]] از مهم‌ترین [[فروع دین اسلام]] به شمار می‌روند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
:*{{متن قرآن|ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ}}<ref>«سپس به سوی سرور بر حقّشان خداوند برگردانده می‌شوند؛ آگاه باشید که داوری با اوست و او سریع‌ترین حسابرسان است» سوره انعام، آیه ۶۲</ref>؛
:*{{متن قرآن|ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ}}<ref>«سپس به سوی سرور بر حقّشان خداوند برگردانده می‌شوند؛ آگاه باشید که داوری با اوست و او سریع‌ترین حسابرسان است» سوره انعام، آیه ۶۲</ref>؛
:*{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>؛
:*{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>؛
:*{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> این نظریه را تقریر می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۸۵؛ طباطبائی، سید محمد حسین، اسلام و انسان معاصر، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
:*{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> این نظریه را تقریر می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۸۵؛ طباطبائی، سید محمد حسین، اسلام و انسان معاصر، ص۵۱.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===تعیین منشور [[حکومت]]===
===تعیین منشور [[حکومت]]===
*منشور [[حکومت اسلامی]] [[احکام]] و دستورهای [[خداوند]] است؛ چنان که [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن قرآن|فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}<ref>«پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. این [[آیه]] مبنای نظری و قانونی [[حکومت]] را مشخص می‌سازد؛ مبنایی که عبارت است از {{متن قرآن|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}؛ یعنی [[شریعت آسمانی]] باید محور و ملاک [[حکمرانی]] قرار گیرد، نه آرا و [[تمایلات]] بشری<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*منشور [[حکومت اسلامی]] [[احکام]] و دستورهای [[خداوند]] است؛ چنان که [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن قرآن|فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}<ref>«پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>. این [[آیه]] مبنای نظری و قانونی [[حکومت]] را مشخص می‌سازد؛ مبنایی که عبارت است از {{متن قرآن|مَا أَنْزَلَ اللَّهُ}}؛ یعنی [[شریعت آسمانی]] باید محور و ملاک [[حکمرانی]] قرار گیرد، نه آرا و [[تمایلات]] بشری<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
خط ۸۰: خط ۸۰:
:*{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}} <ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}} <ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[تشکیل حکومت دینی]] توسط [[پیامبر]]{{صل}}===
===[[تشکیل حکومت دینی]] توسط [[پیامبر]]{{صل}}===
*یکی از [[ادله]] [[اثبات وجود]] [[نظام سیاسی در اسلام]] وجود و عینیت خارجی آن است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیش از ورود به [[شهر مدینه]] شالوده [[تشکیل حکومت دینی]] را طی بیعتی با [[نمایندگان]] آن [[شهر]] پی ریزی کرد و بعد از ورود به [[مدینه]] خود در هرم [[حکومت]] قرار گرفت و به اداره [[جامعه]] پرداخت.
*یکی از [[ادله]] [[اثبات وجود]] [[نظام سیاسی در اسلام]] وجود و عینیت خارجی آن است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیش از ورود به [[شهر مدینه]] شالوده [[تشکیل حکومت دینی]] را طی بیعتی با [[نمایندگان]] آن [[شهر]] پی ریزی کرد و بعد از ورود به [[مدینه]] خود در هرم [[حکومت]] قرار گرفت و به اداره [[جامعه]] پرداخت.
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
#'''اصل [[عزت]] و [[استقلال سیاسی]]:''' [[اسلام]] در [[سیاست خارجی]] خود، به [[حکومت دینی]] تأکید می‌کند که باید [[استقلال سیاسی]] خود را در برابر دولت‌های [[بیگانه]] [[حفظ]] نماید و به گونه‌ای [[رفتار]] نکند که به [[سلطه]] و [[سیطره]] دولت‌های [[کفار]] بر [[مسلمانان]] بینجامد. [[قرآن]] صریحاً [[سلطه]] و [[سیطره]] [[کفار]] بر [[مسلمانان]] را [[نفی]] کرده است{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref> «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۹</ref>؛ {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
#'''اصل [[عزت]] و [[استقلال سیاسی]]:''' [[اسلام]] در [[سیاست خارجی]] خود، به [[حکومت دینی]] تأکید می‌کند که باید [[استقلال سیاسی]] خود را در برابر دولت‌های [[بیگانه]] [[حفظ]] نماید و به گونه‌ای [[رفتار]] نکند که به [[سلطه]] و [[سیطره]] دولت‌های [[کفار]] بر [[مسلمانان]] بینجامد. [[قرآن]] صریحاً [[سلطه]] و [[سیطره]] [[کفار]] بر [[مسلمانان]] را [[نفی]] کرده است{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref> «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز می‌دارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۹</ref>؛ {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
#'''[[التزام]] به قراردادها:''' [[اسلام]] به صورت کلی [[مسلمانان]] را به رعایت عقود و قراردادها سفارش کرده و در [[مقام]] خاص صریحاً از پیمان‌هایی نام می‌برد که بین [[حکومت]] [[پیامبر]]{{صل}} و سایر دولت‌های خارجی، اعم از [[مشرک]]، [[کافر]] و [[اهل کتاب]] منعقد شده است. از [[مسلمانان]] می‌خواهد کاملاً ملتزم و [[وفادار]] به [[پیمان‌ها]] و قراردادهای خود باشند، و آن را نشانه‌ای از [[تقوا]] برمی‌شمارد {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا}}<ref>«آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید * مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند -و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۸۹-۹۰</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.</ref>.
#'''[[التزام]] به قراردادها:''' [[اسلام]] به صورت کلی [[مسلمانان]] را به رعایت عقود و قراردادها سفارش کرده و در [[مقام]] خاص صریحاً از پیمان‌هایی نام می‌برد که بین [[حکومت]] [[پیامبر]]{{صل}} و سایر دولت‌های خارجی، اعم از [[مشرک]]، [[کافر]] و [[اهل کتاب]] منعقد شده است. از [[مسلمانان]] می‌خواهد کاملاً ملتزم و [[وفادار]] به [[پیمان‌ها]] و قراردادهای خود باشند، و آن را نشانه‌ای از [[تقوا]] برمی‌شمارد {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا}}<ref>«آنها دوست می‌دارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر می‌شدید تا با ایشان یگانه می‌بودید پس هیچ‌یک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید * مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند -و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۸۹-۹۰</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.</ref>.
#'''[[مصونیت]] دیپلماتیک:''' یکی دیگر از اصول [[سیاست خارجی]] رایج در [[نظام‌ها]]، تأمین و [[حفظ]] جانی [[نمایندگان]] و سفیرانی است که از سوی یک [[دولت]] یا قبیله‌ای، [[پیام]] و نامه‌ای را برای [[دولت]] دیگر رد و بدل می‌کنند که در اصطلاح [[سیاسی]] امروز از آن به [[مصونیت]] [[سیاسی]] یا دیپلماتیک تعبیر می‌شود. این اصل را [[آیین اسلام]] [[تأیید]] کرده و خود را بدان ملتزم می‌داند{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref><ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹۰.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
#'''[[مصونیت]] دیپلماتیک:''' یکی دیگر از اصول [[سیاست خارجی]] رایج در [[نظام‌ها]]، تأمین و [[حفظ]] جانی [[نمایندگان]] و سفیرانی است که از سوی یک [[دولت]] یا قبیله‌ای، [[پیام]] و نامه‌ای را برای [[دولت]] دیگر رد و بدل می‌کنند که در اصطلاح [[سیاسی]] امروز از آن به [[مصونیت]] [[سیاسی]] یا دیپلماتیک تعبیر می‌شود. این اصل را [[آیین اسلام]] [[تأیید]] کرده و خود را بدان ملتزم می‌داند{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref> «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref><ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹۰.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


==[[اسلام]] و [[اقتصاد]]==
==[[اسلام]] و [[اقتصاد]]==
*در تبیین و تحلیل [[اقتصاد]] [[اسلامی]] رهیافت‌های مختلفی وجود دارد که موارد مهم آن عبارتند از:
*در تبیین و تحلیل [[اقتصاد]] [[اسلامی]] رهیافت‌های مختلفی وجود دارد که موارد مهم آن عبارتند از:
#[[اسلام]] تنها [[دینی]] است که دارای [[مکتب]] اقتصادی‌ای شامل مبانی [[معرفتی]]، [[اقتصادی]] و اهداف می‌باشد <ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۲۱.</ref>.
# [[اسلام]] تنها [[دینی]] است که دارای [[مکتب]] اقتصادی‌ای شامل مبانی [[معرفتی]]، [[اقتصادی]] و اهداف می‌باشد <ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۲۱.</ref>.
#[[اسلام]] دارای [[نظام اقتصادی]] است؛ به این معنا که علاوه بر مبانی و اهداف، بر اجزا، راهکارها والگوهای مرتبط و سازوار مشتمل است که در رسیدن به اهداف معین مانند [[آزادی اقتصادی]] و [[رفاه]] و هم چنین [[معنویت]] مؤثر واقع می‌شوند؛ مثلاً برای [[توزیع ثروت]] در اقشار مختلف [[جامعه]]، [[اسلام]] الگوهای [[رفتاری]] مختلف مانند [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفال]] و [[تشویق]] به قرض الحسنه را ملحوظ کرده است، اما تبیین [[روابط]] پدیده‌های [[اقتصادی]] را به صورت خاص به [[نخبگان]] [[جامعه]] سپرده است<ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۹ و ۱۱.</ref>.
# [[اسلام]] دارای [[نظام اقتصادی]] است؛ به این معنا که علاوه بر مبانی و اهداف، بر اجزا، راهکارها والگوهای مرتبط و سازوار مشتمل است که در رسیدن به اهداف معین مانند [[آزادی اقتصادی]] و [[رفاه]] و هم چنین [[معنویت]] مؤثر واقع می‌شوند؛ مثلاً برای [[توزیع ثروت]] در اقشار مختلف [[جامعه]]، [[اسلام]] الگوهای [[رفتاری]] مختلف مانند [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفال]] و [[تشویق]] به قرض الحسنه را ملحوظ کرده است، اما تبیین [[روابط]] پدیده‌های [[اقتصادی]] را به صورت خاص به [[نخبگان]] [[جامعه]] سپرده است<ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۹ و ۱۱.</ref>.
#[[اسلام]] دارای [[علم]] [[اقتصاد]] است؛ این نظریه مدعی است [[اسلام]] مانند [[علوم]] دیگر، خود متکفل تبیین پدیده‌های [[اقتصادی]] و [[کشف]] رابطه آنها، از نوع [[تکوینی]] و اعتباری است<ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۳۲۳؛ میرمعزی، سید حسین، ساختار کلان نظام اقتصاد اسلام، ص۲۰.</ref>.
# [[اسلام]] دارای [[علم]] [[اقتصاد]] است؛ این نظریه مدعی است [[اسلام]] مانند [[علوم]] دیگر، خود متکفل تبیین پدیده‌های [[اقتصادی]] و [[کشف]] رابطه آنها، از نوع [[تکوینی]] و اعتباری است<ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۳۲۳؛ میرمعزی، سید حسین، ساختار کلان نظام اقتصاد اسلام، ص۲۰.</ref>.
*تبیین و تحلیل دیدگاه‌های سه‌گانه فوق به همراه [[دلایل]] و نقد آن، [[همت]] محققان [[اقتصاد]] [[اسلامی]] را می‌طلبد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*تبیین و تحلیل دیدگاه‌های سه‌گانه فوق به همراه [[دلایل]] و نقد آن، [[همت]] محققان [[اقتصاد]] [[اسلامی]] را می‌طلبد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
==اصول [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]]==
==اصول [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]]==
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
*قسم دیگر، [[مالکیت عمومی]] است. مقصود از آن نه [[مالکیت شخصی]]، بلکه [[مالکیت عمومی]] [[جامعه]] یا قشر خاصی از آن می‌باشد، که مصداق بارز آن [[مالکیت عمومی]] [[مسلمانان]] بر سرزمین‌هایی است که توسط [[جنگ]] [[تصرف]] شده است و در اصطلاح از آن به مفتوح العنوه تعبیر می‌شود<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. طیف دوم آن، [[مالکیت]] قشر خاص مانند: [[فقرا]] و [[مساکین]] است<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>.
*قسم دیگر، [[مالکیت عمومی]] است. مقصود از آن نه [[مالکیت شخصی]]، بلکه [[مالکیت عمومی]] [[جامعه]] یا قشر خاصی از آن می‌باشد، که مصداق بارز آن [[مالکیت عمومی]] [[مسلمانان]] بر سرزمین‌هایی است که توسط [[جنگ]] [[تصرف]] شده است و در اصطلاح از آن به مفتوح العنوه تعبیر می‌شود<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. طیف دوم آن، [[مالکیت]] قشر خاص مانند: [[فقرا]] و [[مساکین]] است<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>.
*قسم سوم، [[مالکیت]] [[حکومتی]] است که متولی [[حکومت]] هرگونه که [[صلاح]] داند [[اموال دولتی]] مانند منابع طبیعی، دریاها، سرزمین‌های [[فتح]] شده بدون [[جنگ]] را [[تصرف]] و توزیع خواهد نمود، که در اصطلاح از آن به [[انفال]] یاد می‌شود {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
*قسم سوم، [[مالکیت]] [[حکومتی]] است که متولی [[حکومت]] هرگونه که [[صلاح]] داند [[اموال دولتی]] مانند منابع طبیعی، دریاها، سرزمین‌های [[فتح]] شده بدون [[جنگ]] را [[تصرف]] و توزیع خواهد نمود، که در اصطلاح از آن به [[انفال]] یاد می‌شود {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
*البته [[اسلام]] بر اساس [[جهان‌بینی توحیدی]] و آرمان‌های [[معنوی]] خود، [[مالکیت]] در اموری را نپذیرفته است؛ مانند آلات قمار، [[خمر]]، سود ربوی{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref> «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید * شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۰-۹۱</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>. همچنین بر [[مالکیت]] [[انسان‌ها]] [[حقوق]] و [[مالیات]] [[شرعی]]، مثل [[خمس]] تعلق می‌گیرد که مالک به پرداخت آنها ملزم است که اشاره خواهد شد{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*البته [[اسلام]] بر اساس [[جهان‌بینی توحیدی]] و آرمان‌های [[معنوی]] خود، [[مالکیت]] در اموری را نپذیرفته است؛ مانند آلات قمار، [[خمر]]، سود ربوی{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref> «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید * شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۰-۹۱</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>. همچنین بر [[مالکیت]] [[انسان‌ها]] [[حقوق]] و [[مالیات]] [[شرعی]]، مثل [[خمس]] تعلق می‌گیرد که مالک به پرداخت آنها ملزم است که اشاره خواهد شد{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
====[[آزادی اقتصادی]]====
====[[آزادی اقتصادی]]====
*از مبانی [[نظام]] [[اقتصاد]] [[اسلامی]]، [[آزادی]] [[فعالیت‌های اقتصادی]] و [[تأیید]] معاملات و انواع قراردادهای [[اقتصادی]] رایج در عرف است
*از مبانی [[نظام]] [[اقتصاد]] [[اسلامی]]، [[آزادی]] [[فعالیت‌های اقتصادی]] و [[تأیید]] معاملات و انواع قراردادهای [[اقتصادی]] رایج در عرف است
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
*راهکار دیگر [[قرآن]]، وضع مقررات و [[احکام]] [[مالی]] در قالب‌های مختلف مانند: [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[کفاره]]، [[جزیه]] و غیره است {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref> «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴</ref>؛ {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> که در اصطلاح از آن به توزیع بعد از تولید یاد می‌شود.
*راهکار دیگر [[قرآن]]، وضع مقررات و [[احکام]] [[مالی]] در قالب‌های مختلف مانند: [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[کفاره]]، [[جزیه]] و غیره است {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref> «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است» سوره حشر، آیه ۷</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴</ref>؛ {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> که در اصطلاح از آن به توزیع بعد از تولید یاد می‌شود.
* [[تشویق]] به [[قرض‌الحسنه]] و [[وعده]] [[پاداش]] مضاعف بر پرداخت‌ کننده قرض، دیگر راهکاری است که [[نیازمند]] می‌تواند آبرومندانه نیاز خود را رفع نماید {{متن قرآن|إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref> «اگر به خداوند وامی نیکو دهید (خداوند) برای شما آن را دو چندان می‌کند و شما را می‌آمرزد و خداوند سپاس‌پذیری بردبار است» سوره تغابن، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا (خداوند) آن را برای وی دو چندان کند و او را پاداشی ارزشمند باشد؟» سوره حدید، آیه ۱۱.</ref>.
* [[تشویق]] به [[قرض‌الحسنه]] و [[وعده]] [[پاداش]] مضاعف بر پرداخت‌ کننده قرض، دیگر راهکاری است که [[نیازمند]] می‌تواند آبرومندانه نیاز خود را رفع نماید {{متن قرآن|إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ}}<ref> «اگر به خداوند وامی نیکو دهید (خداوند) برای شما آن را دو چندان می‌کند و شما را می‌آمرزد و خداوند سپاس‌پذیری بردبار است» سوره تغابن، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا (خداوند) آن را برای وی دو چندان کند و او را پاداشی ارزشمند باشد؟» سوره حدید، آیه ۱۱.</ref>.
* [[قرآن]] یکی از اهداف وضع [[احکام]] [[مالی]] خود را تعدیل [[ثروت]] و عدم اختصاص آن به طبقه [[سرمایه‌دار]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[قرآن]] یکی از اهداف وضع [[احکام]] [[مالی]] خود را تعدیل [[ثروت]] و عدم اختصاص آن به طبقه [[سرمایه‌دار]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


====اصل [[تعاون]]====
====اصل [[تعاون]]====
* [[قرآن کریم]] اصل [[تعاون]] و [[یاری]] رساندن یکدیگر در فعالیت خیر و [[نیک]] و [[پیشی گرفتن در خیرات]] اعم از [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] را جزء برنامه‌های [[مسلمانان]] و مورد [[تشویق]] قرار داده {{متن قرآن|تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و به [[نکوهش]] کسانی می‌پردازد که از این امر [[انسانی]] سرباز می‌زنند {{متن قرآن|وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ}} <ref>«و زکات را باز می‌دارند» سوره ماعون، آیه ۷.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[قرآن کریم]] اصل [[تعاون]] و [[یاری]] رساندن یکدیگر در فعالیت خیر و [[نیک]] و [[پیشی گرفتن در خیرات]] اعم از [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] را جزء برنامه‌های [[مسلمانان]] و مورد [[تشویق]] قرار داده {{متن قرآن|تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و به [[نکوهش]] کسانی می‌پردازد که از این امر [[انسانی]] سرباز می‌زنند {{متن قرآن|وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ}} <ref>«و زکات را باز می‌دارند» سوره ماعون، آیه ۷.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
====تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد====
====تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد====
* [[اسلام]] ضمن به رسمیت شناختن [[حقوق]] فرد و [[جامعه]] و [[دولت]]، در مواقع [[تعارض]] و تزاحم، به تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد [[حکم]] کرده است، به عنوان مثال [[امام علی]]{{ع}} در [[نامه]] معروف خود به [[مالک اشتر]] ضمن اشاره به وجود برخی از تجار که از دادن [[مالیات]] استنکاف میورزند و به [[احتکار]] [[دست]] می‌زنند، به [[دلیل]] ضرر عمومی، به فرماندار خود [[دستور]] منع از [[احتکار]] می‌دهد و آن را به [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} مستند می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[اسلام]] ضمن به رسمیت شناختن [[حقوق]] فرد و [[جامعه]] و [[دولت]]، در مواقع [[تعارض]] و تزاحم، به تقدم [[حقوق]] [[جامعه]] بر فرد [[حکم]] کرده است، به عنوان مثال [[امام علی]]{{ع}} در [[نامه]] معروف خود به [[مالک اشتر]] ضمن اشاره به وجود برخی از تجار که از دادن [[مالیات]] استنکاف میورزند و به [[احتکار]] [[دست]] می‌زنند، به [[دلیل]] ضرر عمومی، به فرماندار خود [[دستور]] منع از [[احتکار]] می‌دهد و آن را به [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} مستند می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
====[[جایگاه]] و اختیارات [[دولت]]====
====[[جایگاه]] و اختیارات [[دولت]]====
* [[اسلام]] به [[دولت]] [[دینی]] یک سری اختیاراتی در [[اقتصاد]] داده که به مهم‌ترین آن اشاره می‌شود:
* [[اسلام]] به [[دولت]] [[دینی]] یک سری اختیاراتی در [[اقتصاد]] داده که به مهم‌ترین آن اشاره می‌شود:
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
#'''[[وضع سیاست]] و [[قوانین]] [[اقتصادی]]:''' [[دولت]] علاوه بر [[احکام]] [[اقتصادی]] موجود در [[فقه]]، مانند [[خمس]] و [[زکات]]، می‌تواند به تناسب روز، [[احکام]] و مقررات تجاری، [[اقتصادی]] و انواع قراردادها از قبیل [[قانون]] کار، بیمه و [[مالیات]] را وضع نماید.
#'''[[وضع سیاست]] و [[قوانین]] [[اقتصادی]]:''' [[دولت]] علاوه بر [[احکام]] [[اقتصادی]] موجود در [[فقه]]، مانند [[خمس]] و [[زکات]]، می‌تواند به تناسب روز، [[احکام]] و مقررات تجاری، [[اقتصادی]] و انواع قراردادها از قبیل [[قانون]] کار، بیمه و [[مالیات]] را وضع نماید.
#'''[[مالکیت]] و اداره منابع ملی:''' در تبیین اصل [[مالکیت]] بیان شد که [[دولت]] مالک و متکفل اداره منابع ملی از قبیل [[انفال]]، جنگل‌ها، مراتع، منابع زیرزمینی و غیره است. علاوه بر آن، [[مالکیت]] و اجازه [[تصرف]] [[اموال]] وقفی، [[اموال]] [[بلا]] [[وارث]] یا مجهول به [[حاکم]] [[دینی]] سپرده شده است که در [[فقه]] تحت عنوان [[امور حسبیه]] از آنها بحث می‌شود. همچنین [[دولت اسلامی]] [[مسئول]] و متکفل دریافت [[جزیه]] (نوعی [[مالیات]]) از [[اهل کتاب]] است{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref> «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>.
#'''[[مالکیت]] و اداره منابع ملی:''' در تبیین اصل [[مالکیت]] بیان شد که [[دولت]] مالک و متکفل اداره منابع ملی از قبیل [[انفال]]، جنگل‌ها، مراتع، منابع زیرزمینی و غیره است. علاوه بر آن، [[مالکیت]] و اجازه [[تصرف]] [[اموال]] وقفی، [[اموال]] [[بلا]] [[وارث]] یا مجهول به [[حاکم]] [[دینی]] سپرده شده است که در [[فقه]] تحت عنوان [[امور حسبیه]] از آنها بحث می‌شود. همچنین [[دولت اسلامی]] [[مسئول]] و متکفل دریافت [[جزیه]] (نوعی [[مالیات]]) از [[اهل کتاب]] است{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref> «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>.
#'''ابطال و فسخ یکطرفه بعضی قراردادها:''' [[اسلام]] این اجازه را به [[دولت]] داده است که در موارد خاص مانند به مخاطره افتادن [[مصلحت جامعه]] یا [[نظام]]، یک طرفه به ابطال و فسخ قراردادهایی که خود با [[شهروندان]] منعقد کرده است، [[دست]] بزند<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
#'''ابطال و فسخ یکطرفه بعضی قراردادها:''' [[اسلام]] این اجازه را به [[دولت]] داده است که در موارد خاص مانند به مخاطره افتادن [[مصلحت جامعه]] یا [[نظام]]، یک طرفه به ابطال و فسخ قراردادهایی که خود با [[شهروندان]] منعقد کرده است، [[دست]] بزند<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
====اهداف====
====اهداف====
*نگاه [[دین]] به [[اقتصاد]]، نگاه [[اقتصاد]] محض نیست؛ به این معنا که [[دین]] [[اقتصاد]] را نه فقط برای تأمین معاش و دنیای [[مردم]]، بلکه برای تأمین [[سعادت]] [[معنوی]] [[مردم]] در [[آخرت]] مورد لحاظ قرار می‌دهد. به تعبیری [[هدف]] [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] دو منظوره است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*نگاه [[دین]] به [[اقتصاد]]، نگاه [[اقتصاد]] محض نیست؛ به این معنا که [[دین]] [[اقتصاد]] را نه فقط برای تأمین معاش و دنیای [[مردم]]، بلکه برای تأمین [[سعادت]] [[معنوی]] [[مردم]] در [[آخرت]] مورد لحاظ قرار می‌دهد. به تعبیری [[هدف]] [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] دو منظوره است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
:*{{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند» سوره فاطر، آیه ۶.</ref> یاد می‌کند.
:*{{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند» سوره فاطر، آیه ۶.</ref> یاد می‌کند.
* [[عالمان]] [[اخلاق]]، [[نظام اخلاق اسلامی]] را در کتب [[اخلاقی]] و همچنین [[عرفانی]] ترسیم و تبیین کرده‌اند <ref>محقق طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری؛ مطهری، مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق؛ و....</ref>.
* [[عالمان]] [[اخلاق]]، [[نظام اخلاق اسلامی]] را در کتب [[اخلاقی]] و همچنین [[عرفانی]] ترسیم و تبیین کرده‌اند <ref>محقق طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری؛ مطهری، مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق؛ و....</ref>.
*تحقق یافتن اهداف [[اخلاقی]] [[اسلام]] از طریق [[تعلیم و تربیت]] امکان‌پذیر است. از این‌رو، در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]] بر دو عنصر [[تعلیم و تربیت]] تأکید بسیاری شده است. در آیاتی که از [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[سخن]] به میان آمده، [[تعلیم و تزکیه]] به عنوان دو [[مأموریت]] ویژه او به شمار آمده است: {{متن قرآن|يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*تحقق یافتن اهداف [[اخلاقی]] [[اسلام]] از طریق [[تعلیم و تربیت]] امکان‌پذیر است. از این‌رو، در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]] بر دو عنصر [[تعلیم و تربیت]] تأکید بسیاری شده است. در آیاتی که از [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[سخن]] به میان آمده، [[تعلیم و تزکیه]] به عنوان دو [[مأموریت]] ویژه او به شمار آمده است: {{متن قرآن|يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه ۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


==[[ویژگی‌های اسلام]]==
==[[ویژگی‌های اسلام]]==
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:
* [[اسلام]] با معرفی [[خداوند متعال]] به عنوان یگانه [[آفریدگار]] و هستی بخش [[جهان]] و [[انسان]]، [[حس]] [[پرستش]] و [[سپاس]] [[انسان]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] می‌کند.
* [[اسلام]] با معرفی [[خداوند متعال]] به عنوان یگانه [[آفریدگار]] و هستی بخش [[جهان]] و [[انسان]]، [[حس]] [[پرستش]] و [[سپاس]] [[انسان]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] می‌کند.
* [[غریزه]] و [[فطرت انسان]] تنها به [[رستگاری]] [[معنوی]] و [[ابدی]] منحصر نشده است. [[انسان]] در [[دنیا]] طالب خیر و بهره‌مندی بیشتر از انواع نعمت‌های [[دنیوی]] است. اینجا می‌توان به [[نعمت]] استفاده از [[منافع دنیوی]] [[غریزه]] [[شهوت]] اشاره کرد.
* [[غریزه]] و [[فطرت انسان]] تنها به [[رستگاری]] [[معنوی]] و [[ابدی]] منحصر نشده است. [[انسان]] در [[دنیا]] طالب خیر و بهره‌مندی بیشتر از انواع نعمت‌های [[دنیوی]] است. اینجا می‌توان به [[نعمت]] استفاده از [[منافع دنیوی]] [[غریزه]] [[شهوت]] اشاره کرد.
* [[اسلام]] با تجویز [[نعمت‌ها]] و زینت‌های [[دنیا]] و [[نکوهش]] [[دنیاگریزی]] و زندگانی رهبانی و همچنین [[تشویق]] [[آیین]] [[زناشویی]]، این نیاز [[انسانی]] را رفع کرده است {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref> «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[اسلام]] با تجویز [[نعمت‌ها]] و زینت‌های [[دنیا]] و [[نکوهش]] [[دنیاگریزی]] و زندگانی رهبانی و همچنین [[تشویق]] [[آیین]] [[زناشویی]]، این نیاز [[انسانی]] را رفع کرده است {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref> «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===هماهنگی با [[عقل]]===
===هماهنگی با [[عقل]]===
* [[انسانیت]] [[انسان]] با [[قوه]] [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقلانیت]] [[انسان]] موجب تفاوت جوهری [[انسان]] با سایر مخلوقات از جمله [[فرشتگان]] و حیوانات شده است. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش می‌پردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است می‌بایست با [[عقلانیت]]، انطباق و هماهنگی داشته باشد.
* [[انسانیت]] [[انسان]] با [[قوه]] [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقلانیت]] [[انسان]] موجب تفاوت جوهری [[انسان]] با سایر مخلوقات از جمله [[فرشتگان]] و حیوانات شده است. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش می‌پردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است می‌بایست با [[عقلانیت]]، انطباق و هماهنگی داشته باشد.
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
* [[آیات]] متعددی وجود دارد که [[مسلمانان]] را به فراگیری و استفاده از [[قوه عاقله]] [[دعوت]] و عدم [[تعقل]] [[انسان‌ها]] را [[نکوهش]] می‌کند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲</ref>؛ {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}} «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>.
* [[آیات]] متعددی وجود دارد که [[مسلمانان]] را به فراگیری و استفاده از [[قوه عاقله]] [[دعوت]] و عدم [[تعقل]] [[انسان‌ها]] را [[نکوهش]] می‌کند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲</ref>؛ {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}} «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>.
* [[اسلام]] در عرصه [[اعتقادات]]، [[تقلید]] را برنمی‌تابد و [[پذیرفتن]] [[اصول عقاید]] را به [[دلیل]] و [[عقل]]، منوط می‌دارد<ref>بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۲۸؛ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۶۷؛ طوسی، خواجه نصیرالدین، کشف المراد، ص۳۴۷.</ref>.
* [[اسلام]] در عرصه [[اعتقادات]]، [[تقلید]] را برنمی‌تابد و [[پذیرفتن]] [[اصول عقاید]] را به [[دلیل]] و [[عقل]]، منوط می‌دارد<ref>بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۲۸؛ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۶۷؛ طوسی، خواجه نصیرالدین، کشف المراد، ص۳۴۷.</ref>.
*در عرصه [[شریعت]] و [[فقه]] نیز [[عقل]]، عِدل [[قرآن]] و [[سنت]] و از منابع استخراج [[شریعت]] محسوب می‌شود. اصولیون از اهتمام [[دین]] به [[عقل]] به عنوان یکی از منابع [[فقه]] با عنوان ملازمه [[عقل]] و [[شرع]] نام می‌برند<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مطارح الأنظار، ص۲۳۴.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*در عرصه [[شریعت]] و [[فقه]] نیز [[عقل]]، عِدل [[قرآن]] و [[سنت]] و از منابع استخراج [[شریعت]] محسوب می‌شود. اصولیون از اهتمام [[دین]] به [[عقل]] به عنوان یکی از منابع [[فقه]] با عنوان ملازمه [[عقل]] و [[شرع]] نام می‌برند<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مطارح الأنظار، ص۲۳۴.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[تشویق به علم]] در همه زمینه‌ها===
===[[تشویق به علم]] در همه زمینه‌ها===
* [[اسلام]] [[بشر]] را به [[شناخت]] [[انسان]] و [[جهان]] [[تشویق]] کرده و در [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری از او خواسته است که به مطالعه [[آیات]] آفاقی و انفسی [[خداوند]] بپردازد و از این رهگذر به [[حق]] رهنمون شود {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ}}<ref> «و چون به انسان نعمتی دهیم روی می‌گرداند و با تکبر کناره می‌جوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) می‌خواند» سوره فصلت، آیه ۵۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}<ref>«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ}}<ref>«پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند» سوره طارق، آیه ۵.</ref>.
* [[اسلام]] [[بشر]] را به [[شناخت]] [[انسان]] و [[جهان]] [[تشویق]] کرده و در [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری از او خواسته است که به مطالعه [[آیات]] آفاقی و انفسی [[خداوند]] بپردازد و از این رهگذر به [[حق]] رهنمون شود {{متن قرآن|وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ}}<ref> «و چون به انسان نعمتی دهیم روی می‌گرداند و با تکبر کناره می‌جوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) می‌خواند» سوره فصلت، آیه ۵۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}<ref>«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ}}<ref>«آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷</ref>؛ {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ}}<ref>«پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند» سوره طارق، آیه ۵.</ref>.
خط ۲۱۳: خط ۲۱۳:
===سهولت و [[سادگی]]===
===سهولت و [[سادگی]]===
*یکی دیگر از ویژگی‌های [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسان‌ها]] در همه اعصار است، قابل [[فهم]] بودن و [[سادگی]] آن در عرصه [[اعتقادات]] و [[آموزه‌های دینی]] و سهولت و دوری از [[تکالیف]] طاقت‌فرسا و زیان‌آور در عرصه [[عبادات]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] است.
*یکی دیگر از ویژگی‌های [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسان‌ها]] در همه اعصار است، قابل [[فهم]] بودن و [[سادگی]] آن در عرصه [[اعتقادات]] و [[آموزه‌های دینی]] و سهولت و دوری از [[تکالیف]] طاقت‌فرسا و زیان‌آور در عرصه [[عبادات]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] است.
* [[فقها]] نیز با [[الهام]] از [[کتاب و سنت]] [[قواعد]] ساده و روشنی را برای [[زندگی]] [[بشر]] مطرح کرده‌اند. این جا می‌توان به قاعده ید، اصالة الصحه، اصالت [[اباحه]]، اصل حلیت، سوق المسلمین، [[برائت]]، [[طهارت]]، [[احتیاط]] در دم و عرض مسلم و [[اضطرار]]، اشاره کرد<ref>نراقی، ملا احمد، عوائد الایام، ص۶۷ به بعد.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
* [[فقها]] نیز با [[الهام]] از [[کتاب و سنت]] [[قواعد]] ساده و روشنی را برای [[زندگی]] [[بشر]] مطرح کرده‌اند. این جا می‌توان به قاعده ید، اصالة الصحه، اصالت [[اباحه]]، اصل حلیت، سوق المسلمین، [[برائت]]، [[طهارت]]، [[احتیاط]] در دم و عرض مسلم و [[اضطرار]]، اشاره کرد<ref>نراقی، ملا احمد، عوائد الایام، ص۶۷ به بعد.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[انسجام]] و [[استحکام]] درونی===
===[[انسجام]] و [[استحکام]] درونی===
*از ویژگی‌های [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزه‌های آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونه‌ای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزه‌های مختلف آن در عرصه‌های مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش تعیین شده، ایفا کنند. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[غایت]] [[آفرینش انسان]] را تأمین [[سعادت اخروی]] می‌داند و چون این [[سعادت]] بدون [[سعادت]] و تأمین زندگانی مادی در حد [[اعتدال]] نوعاً مشکل یا نشدنی است، لذا [[دین]] به دنیای [[انسان]] توجه نموده و گزاره‌ها و دستورالعمل‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کرده است که این دو [[هدف]] قابل دسترسی باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
*از ویژگی‌های [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزه‌های آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونه‌ای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزه‌های مختلف آن در عرصه‌های مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش تعیین شده، ایفا کنند. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[غایت]] [[آفرینش انسان]] را تأمین [[سعادت اخروی]] می‌داند و چون این [[سعادت]] بدون [[سعادت]] و تأمین زندگانی مادی در حد [[اعتدال]] نوعاً مشکل یا نشدنی است، لذا [[دین]] به دنیای [[انسان]] توجه نموده و گزاره‌ها و دستورالعمل‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کرده است که این دو [[هدف]] قابل دسترسی باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:
===[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]===
===[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]===
* [[دین]] مدعی [[خاتمیت]] و [[جاودانگی]] باید در عرصه فعل و [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]] به نحو کامل و صحیح به تبیین امور بپردازد؛ به گونه‌ای که برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی [[تکامل معنوی]] و [[خدا]] و [[آخرت]]، نباید دنیای [[مردم]] و [[آسایش]] آنان را به مخاطره بیندازد، بلکه [[علم]] [[فقه]] [[دین خاتم]]، ضمن لحاظ [[غایت]] ذاتی [[دین]]، باید یک نوع [[زندگی]] معقول و معتدلی در [[دنیا]] برای مخاطبان خود به ارمغان بیاورد، و به نحوی تصویر نشود که شرط [[دین]] و تدین، [[زهد]] و [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] و به عبارتی یک گزاره پارادوکس غیر قابل جمع است؛ چنان که چنین تصویری در [[مسیحیت]] رخ داد و یکی از عوامل سکولاریزاسیون شد <ref>قدردان قراملکی، محمدحسن، سکولاریسم در اسلام و مسیحیت، بخش اول:</ref>.
* [[دین]] مدعی [[خاتمیت]] و [[جاودانگی]] باید در عرصه فعل و [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]] به نحو کامل و صحیح به تبیین امور بپردازد؛ به گونه‌ای که برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی [[تکامل معنوی]] و [[خدا]] و [[آخرت]]، نباید دنیای [[مردم]] و [[آسایش]] آنان را به مخاطره بیندازد، بلکه [[علم]] [[فقه]] [[دین خاتم]]، ضمن لحاظ [[غایت]] ذاتی [[دین]]، باید یک نوع [[زندگی]] معقول و معتدلی در [[دنیا]] برای مخاطبان خود به ارمغان بیاورد، و به نحوی تصویر نشود که شرط [[دین]] و تدین، [[زهد]] و [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] و به عبارتی یک گزاره پارادوکس غیر قابل جمع است؛ چنان که چنین تصویری در [[مسیحیت]] رخ داد و یکی از عوامل سکولاریزاسیون شد <ref>قدردان قراملکی، محمدحسن، سکولاریسم در اسلام و مسیحیت، بخش اول:</ref>.
*با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمی‌یابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمی‌کند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمت‌های [[دنیوی]] سفارش می‌کند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref> «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمی‌یابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمی‌کند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمت‌های [[دنیوی]] سفارش می‌کند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref> «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[دفاع]] از [[اصول اخلاقی]] و [[انسانی]]===
===[[دفاع]] از [[اصول اخلاقی]] و [[انسانی]]===
* [[زندگی]] [[انسانی]] به معنای [[حقیقی]]، شامل [[اصول اخلاقی]] می‌شود که تبیین آن به [[علم اخلاق]] واگذار شده است. رعایت [[انصاف]]، [[راستگویی]] و [[راستی]]، وفای به [[وعده]]، کمک به دیگران، [[عدالت]]، [[پاکدامنی]]، [[عفت]] [[کلام]] از [[اصول اخلاقی]] و ارزشی است که [[وجدان]] و [[عقل]] [[انسانی]] به رعایت آن و همچنین [[جاودانگی]] آن اصول [[حکم]] می‌کند.
* [[زندگی]] [[انسانی]] به معنای [[حقیقی]]، شامل [[اصول اخلاقی]] می‌شود که تبیین آن به [[علم اخلاق]] واگذار شده است. رعایت [[انصاف]]، [[راستگویی]] و [[راستی]]، وفای به [[وعده]]، کمک به دیگران، [[عدالت]]، [[پاکدامنی]]، [[عفت]] [[کلام]] از [[اصول اخلاقی]] و ارزشی است که [[وجدان]] و [[عقل]] [[انسانی]] به رعایت آن و همچنین [[جاودانگی]] آن اصول [[حکم]] می‌کند.
*نیم نگاهی به [[قرآن کریم]] و نیز [[روایات نبوی]] و ولوی اهتمام خاص [[اسلام]] را به [[اصول اخلاقی]] و ارزشی نشان می‌دهد. نکته مهم و ظریف در توجه [[اسلام]] به اصول فوق، رعایت جانب [[اعتدال]] و دوری از [[افراط]] در [[التزام]] به بعضی از [[اصول اخلاقی]] و ترک برخی دیگر است؛ مثلاً [[اسلام]] ضمن سفارش به [[گذشت]] و [[عفو]] در برابر [[ظلم و ستم]] این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[انسان]] باید بکوشد نه [[ظالم]] و نه [[مظلوم]] واقع شود که دیگران [[حقوق]] وی را پایمال کنند{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref> «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
*نیم نگاهی به [[قرآن کریم]] و نیز [[روایات نبوی]] و ولوی اهتمام خاص [[اسلام]] را به [[اصول اخلاقی]] و ارزشی نشان می‌دهد. نکته مهم و ظریف در توجه [[اسلام]] به اصول فوق، رعایت جانب [[اعتدال]] و دوری از [[افراط]] در [[التزام]] به بعضی از [[اصول اخلاقی]] و ترک برخی دیگر است؛ مثلاً [[اسلام]] ضمن سفارش به [[گذشت]] و [[عفو]] در برابر [[ظلم و ستم]] این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[انسان]] باید بکوشد نه [[ظالم]] و نه [[مظلوم]] واقع شود که دیگران [[حقوق]] وی را پایمال کنند{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref> «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
===[[پویایی]] و کارآیی [[شریعت]]===
===[[پویایی]] و کارآیی [[شریعت]]===
* [[فقه]] [[اسلام]] با اشتمال بر یک سری اصول و مبانی خاص، [[خاتمیت]] و [[جاودانگی اسلام]] را در عرصه فعل و [[رفتار]] به منصه [[اثبات]] می‌رساند که در اینجا تنها به برخی از این مبانی و راهکارها اشاره می‌شود:
* [[فقه]] [[اسلام]] با اشتمال بر یک سری اصول و مبانی خاص، [[خاتمیت]] و [[جاودانگی اسلام]] را در عرصه فعل و [[رفتار]] به منصه [[اثبات]] می‌رساند که در اینجا تنها به برخی از این مبانی و راهکارها اشاره می‌شود:
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
#لحاظ [[مصلحت]] و [[مفسده]] در وضع [[احکام]]؛
#لحاظ [[مصلحت]] و [[مفسده]] در وضع [[احکام]]؛
#تقدیم اهم بر مهم؛
#تقدیم اهم بر مهم؛
#[[نفی]] [[عسر]] و حرج؛
# [[نفی]] [[عسر]] و حرج؛
#[[نفی]] ضرر و ضرار؛
# [[نفی]] ضرر و ضرار؛
#اختیارات ویژه [[حاکم]] [[دینی]]<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
#اختیارات ویژه [[حاکم]] [[دینی]]<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>.
===اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]===
===اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]===
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
#'''[[فلسفه]] و [[منطق]]:''' [[استدلال عقلی]] و [[فلسفی]] در [[نصوص دینی]] به وفور یافت می‌شود، اما آشنایی [[مسلمانان]] با اصطلاحات خاص [[فلسفه]] و [[منطق]] با ترجمه کتب [[فلسفی]] و منطقی به [[عربی]] آغاز شد که دوره شتاب آن به تأسیس [[بیت]] الحکمه در سال (۲۱۵ق) توسط [[مأمون]]، [[خلیفه عباسی]] برمی گردد. نکته قابل [[تأمل]] این که [[مسلمانان]] صرفاً به ترجمه و بسط [[فلسفه]] [[روم]] و یونان بسنده نکردند، بلکه با رویکرد [[فلسفی]] و [[اسلامی]] به تصحیح و نقد و [[تکامل]] آن پرداختند؛ مثلاً در [[فلسفه]] [[افلاطون]] و ارسطو به جای یک [[خدا]]، [[خدایان]] با اوصاف مختلف مطرح بود، [[فلاسفه]] [[اسلامی]] به تصحیح آن با [[اثبات]] [[وحدت]] [[خدا]] و صفات کمالی آن [[دست]] زدند. مسائل و موضوعاتی که در [[فلسفه]] [[اسلامی]] مطرح است، از نظر کمیت و کیفیت قابل مقایسه با [[فلسفه]] یونان و [[روم]] نیست. [[فلاسفه]] نامی بزرگی مانند [[کندی]]، [[فارابی]]، [[ابن سینا]]، [[ابن ماجه]]، [[ابن طفیل]]، [[ابن رشد]]، [[شیخ اشراق]]، [[میرداماد]] و [[صدرالمتألهین]] در بستر [[فرهنگ اسلامی]] [[ظهور]] یافتند که موجب [[بالندگی]] [[فلسفه]] [[اسلامی]] شدند. [[فلسفه]] [[اسلامی]] تا سده یازدهم در دو شاخه [[اشراق]] (طرفداران [[افلاطون]]) و مشاء (طرفداران ارسطو) به [[سیر]] تکاملی خود ادامه می‌داد، تا این که در [[قرن یازدهم]] [[صدرالمتألهین]] با افزودن اصولی بر آن دو، تلفیقی از آن دو را به نام [[حکمت]] متعالیه ارائه داد.
#'''[[فلسفه]] و [[منطق]]:''' [[استدلال عقلی]] و [[فلسفی]] در [[نصوص دینی]] به وفور یافت می‌شود، اما آشنایی [[مسلمانان]] با اصطلاحات خاص [[فلسفه]] و [[منطق]] با ترجمه کتب [[فلسفی]] و منطقی به [[عربی]] آغاز شد که دوره شتاب آن به تأسیس [[بیت]] الحکمه در سال (۲۱۵ق) توسط [[مأمون]]، [[خلیفه عباسی]] برمی گردد. نکته قابل [[تأمل]] این که [[مسلمانان]] صرفاً به ترجمه و بسط [[فلسفه]] [[روم]] و یونان بسنده نکردند، بلکه با رویکرد [[فلسفی]] و [[اسلامی]] به تصحیح و نقد و [[تکامل]] آن پرداختند؛ مثلاً در [[فلسفه]] [[افلاطون]] و ارسطو به جای یک [[خدا]]، [[خدایان]] با اوصاف مختلف مطرح بود، [[فلاسفه]] [[اسلامی]] به تصحیح آن با [[اثبات]] [[وحدت]] [[خدا]] و صفات کمالی آن [[دست]] زدند. مسائل و موضوعاتی که در [[فلسفه]] [[اسلامی]] مطرح است، از نظر کمیت و کیفیت قابل مقایسه با [[فلسفه]] یونان و [[روم]] نیست. [[فلاسفه]] نامی بزرگی مانند [[کندی]]، [[فارابی]]، [[ابن سینا]]، [[ابن ماجه]]، [[ابن طفیل]]، [[ابن رشد]]، [[شیخ اشراق]]، [[میرداماد]] و [[صدرالمتألهین]] در بستر [[فرهنگ اسلامی]] [[ظهور]] یافتند که موجب [[بالندگی]] [[فلسفه]] [[اسلامی]] شدند. [[فلسفه]] [[اسلامی]] تا سده یازدهم در دو شاخه [[اشراق]] (طرفداران [[افلاطون]]) و مشاء (طرفداران ارسطو) به [[سیر]] تکاملی خود ادامه می‌داد، تا این که در [[قرن یازدهم]] [[صدرالمتألهین]] با افزودن اصولی بر آن دو، تلفیقی از آن دو را به نام [[حکمت]] متعالیه ارائه داد.
#'''[[صنعت]]:''' [[تمدن]] و [[پیشرفت]] [[اسلام]] در امر صنایع نیز چشمگیر بود، که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
#'''[[صنعت]]:''' [[تمدن]] و [[پیشرفت]] [[اسلام]] در امر صنایع نیز چشمگیر بود، که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
##[[مسلمانان]] در اثر [[ارتباط]] با چین، [[راز]] تولید کاغذ را آموختند و موفق شدند در سال ۱۸۴ق کارگاه کاغذسازی را در [[بغداد]] [[راه]] اندازی کنند. این [[صنعت]] در سال ۲۸۷ق در [[مصر]] و دیگر مراکز گسترش یافت.[[مسلمانان]] به کیفیت کاغذ نیز افزودند که در پرتو کاغذ، پوست از رده خارج شد؛
## [[مسلمانان]] در اثر [[ارتباط]] با چین، [[راز]] تولید کاغذ را آموختند و موفق شدند در سال ۱۸۴ق کارگاه کاغذسازی را در [[بغداد]] [[راه]] اندازی کنند. این [[صنعت]] در سال ۲۸۷ق در [[مصر]] و دیگر مراکز گسترش یافت.[[مسلمانان]] به کیفیت کاغذ نیز افزودند که در پرتو کاغذ، پوست از رده خارج شد؛
##[[صنعت]] شیشه‌گری نیز شکوفا شد. [[سوریه]] مرکز آن و [[وارث]] [[صنعت]] عصر فنیقی بود. شیشه‌ها با شفافیت بسیار و نازکی فوق العاده و رنگارنگ تولید و عرضه می‌شد؛
## [[صنعت]] شیشه‌گری نیز شکوفا شد. [[سوریه]] مرکز آن و [[وارث]] [[صنعت]] عصر فنیقی بود. شیشه‌ها با شفافیت بسیار و نازکی فوق العاده و رنگارنگ تولید و عرضه می‌شد؛
##کاشی، ظرف‌های فلزی، بشقاب‌های شیشه‌ای و بلور یکی دیگر از صنایع [[تمدن اسلامی]] بود؛
##کاشی، ظرف‌های فلزی، بشقاب‌های شیشه‌ای و بلور یکی دیگر از صنایع [[تمدن اسلامی]] بود؛
##در [[صنعت]] منسوجات و پارچه تولیدات [[مسلمانان]] در کشورهای [[مسیحی]] کالایی نفیس به شمار می‌رفت که در انواع مختلف مثل کتانی، پشمی، زربافت و روتختی عرضه می‌شد؛
##در [[صنعت]] منسوجات و پارچه تولیدات [[مسلمانان]] در کشورهای [[مسیحی]] کالایی نفیس به شمار می‌رفت که در انواع مختلف مثل کتانی، پشمی، زربافت و روتختی عرضه می‌شد؛
##[[هنر]] جواهر کاری مانند الماس، زمرد، یاقوت سرخ و کبود و مروارید و [[هنر]] سنگ‌های گران‌بها و تزیینی مانند: عقیق، فیروزه و مرمر از دیگر صنایع با شکوه دوره [[تمدن اسلامی]] است<ref>لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، ج۱، ص۴۳۳؛ میکل، آندره، اسلام و تمدن اسلامی، ترجمه: حسن فروغی، ج۱، ص۲۲؛ دامپی یر، تاریخ علم، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، ص۹۴- ۱۰۱؛ سارتن، جورج، سرگذشت علم، ترجمه: احمد بیرشک، ص۱۶۸- ۱۷۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>
## [[هنر]] جواهر کاری مانند الماس، زمرد، یاقوت سرخ و کبود و مروارید و [[هنر]] سنگ‌های گران‌بها و تزیینی مانند: عقیق، فیروزه و مرمر از دیگر صنایع با شکوه دوره [[تمدن اسلامی]] است<ref>لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، ج۱، ص۴۳۳؛ میکل، آندره، اسلام و تمدن اسلامی، ترجمه: حسن فروغی، ج۱، ص۲۲؛ دامپی یر، تاریخ علم، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، ص۹۴- ۱۰۱؛ سارتن، جورج، سرگذشت علم، ترجمه: احمد بیرشک، ص۱۶۸- ۱۷۵.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>


==معناشناسی [[اسلام]]==
==معناشناسی [[اسلام]]==
کلمۀ "[[اسلام]]" از مادۀ "سلم" است و هشت بار در [[قرآن]] آمده و مشتقات آن، ۱۳۴ بار در این [[کتاب آسمانی]] به کار رفته است. فعل "اسلم" به معنای [[آشتی]] کردن، [[تسلیم]] شدن و [[تسلیم]] کردن چیزی به کسی، [[خالص]] کردن [[دین]]، [[عقیده]] و [[عبادت]] برای [[خدا]] و [[فرمانبرداری]] در برابر اوست<ref>مفردات راغب‌، ۲۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>
کلمۀ "[[اسلام]]" از مادۀ "سلم" است و هشت بار در [[قرآن]] آمده و مشتقات آن، ۱۳۴ بار در این [[کتاب آسمانی]] به کار رفته است. فعل "اسلم" به معنای [[آشتی]] کردن، [[تسلیم]] شدن و [[تسلیم]] کردن چیزی به کسی، [[خالص]] کردن [[دین]]، [[عقیده]] و [[عبادت]] برای [[خدا]] و [[فرمانبرداری]] در برابر اوست<ref>مفردات راغب‌، ۲۴۶.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>


[[اسلام]] در اصطلاح [[شرع]]، عبارت است از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]]{{صل}} و [[انقیاد]] و [[تسلیم]] در برابر [[اوامر و نواهی]] و [[احکام]] آن<ref>التبیان‌، شیخ طوسی، ج۳، ص۴۲۶؛ مجمع البیان‌، ج۵، ص ۱۳۸.</ref>. [[اسلام در قرآن]] و [[حدیث]] با "[[دین]]" و "[[ملت]]" مترادف آمده است. برخی [[آیات]]، [[اسلام]] را "[[دین]]"، برخی "[[دین]] [[الله]]" و برخی "[[دین]] [[قیم]]" خوانده‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>. [[دین اسلام]] [[آیین]] [[صلح]]، [[سلامت]] و [[امنیت]] است<ref>آل عمران، آیۀ ۱۰۳.</ref>. برخی صاحب‌نظران با توجه به آیۀ {{متن قرآن|فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> [[اسلام]] را کوشش برای جست و جوی [[رستگاری]] تعریف کرده‌اند<ref>دائرة المعارف الاسلامیة، ج ۳، ص ۳۴۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۸.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[اسلام]] پنج پایه دارد: [[نماز]] و [[روزه]] و [[زکات]] و [[حج]] و [[ولایت]] و [[ولایت]]»<ref>{{متن حدیث|بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَةِ}}، کافی، ج۲، ص۱۸.</ref>.
[[اسلام]] در اصطلاح [[شرع]]، عبارت است از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]]{{صل}} و [[انقیاد]] و [[تسلیم]] در برابر [[اوامر و نواهی]] و [[احکام]] آن<ref>التبیان‌، شیخ طوسی، ج۳، ص۴۲۶؛ مجمع البیان‌، ج۵، ص ۱۳۸.</ref>. [[اسلام در قرآن]] و [[حدیث]] با "[[دین]]" و "[[ملت]]" مترادف آمده است. برخی [[آیات]]، [[اسلام]] را "[[دین]]"، برخی "[[دین]] [[الله]]" و برخی "[[دین]] [[قیم]]" خوانده‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>. [[دین اسلام]] [[آیین]] [[صلح]]، [[سلامت]] و [[امنیت]] است<ref>آل عمران، آیۀ ۱۰۳.</ref>. برخی صاحب‌نظران با توجه به آیۀ {{متن قرآن|فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref>«پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> [[اسلام]] را کوشش برای جست و جوی [[رستگاری]] تعریف کرده‌اند<ref>دائرة المعارف الاسلامیة، ج ۳، ص ۳۴۹.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۸.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[اسلام]] پنج پایه دارد: [[نماز]] و [[روزه]] و [[زکات]] و [[حج]] و [[ولایت]] و [[ولایت]]»<ref>{{متن حدیث|بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَةِ}}، کافی، ج۲، ص۱۸.</ref>.


==[[اسلام]] آخرین [[دین]] [[خداوند]]==
==[[اسلام]] آخرین [[دین]] [[خداوند]]==
[[اسلام]] آخرین و [[کامل‌ترین]] [[دین]] آسمانی است که [[پیامبر]] آن، [[حضرت]] [[محمد بن عبدالله]] {{صل}} است و مخاطب [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[آیین]] او همۀ جهانیان‌اند<ref>{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> و خطاب [[قرآن]] به صراحت همۀ [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۹.</ref>. [[قرآن کریم]] تأکید می‌کند [[رسالت]] [[محمد]]{{صل}} عمومی و همگانی است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. او رحمتی برای همۀ جهانیان است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>. بنابر [[آیات قرآنی]]، [[اسلام]] سرانجام بر همۀ [[ادیان]] غالب می‌آید<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳ و سورۀ فتح، آیۀ ۲۸؛ سورۀ صف، آیۀ ۹؛ سورۀ مائده، آیۀ ۴۸.</ref> و لازمۀ [[خاتمیت]] [[دین]]، [[جاودانگی]] آن است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۹.</ref>. هماهنگی با [[فطرت انسانی]]، بهره‌مندی از [[انسان‌شناسی]] ژرف، برخورداری از آموزه‌های کمال‌آفرین و زندگی‌بخش، سهولت و سادگی، انعطاف ‌پذیری و عمومیت مبانی [[جاودانگی اسلام]] است. [[اسلام]]، آیینی [[فطری]] است و با [[سنت]] [[تکوین]] و [[نظام آفرینش]] همراه است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، تفسیر المیزان‌، ج۱۶، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>
[[اسلام]] آخرین و [[کامل‌ترین]] [[دین]] آسمانی است که [[پیامبر]] آن، [[حضرت]] [[محمد بن عبدالله]] {{صل}} است و مخاطب [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[آیین]] او همۀ جهانیان‌اند<ref>{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> و خطاب [[قرآن]] به صراحت همۀ [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۹.</ref>. [[قرآن کریم]] تأکید می‌کند [[رسالت]] [[محمد]]{{صل}} عمومی و همگانی است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. او رحمتی برای همۀ جهانیان است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>. بنابر [[آیات قرآنی]]، [[اسلام]] سرانجام بر همۀ [[ادیان]] غالب می‌آید<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳ و سورۀ فتح، آیۀ ۲۸؛ سورۀ صف، آیۀ ۹؛ سورۀ مائده، آیۀ ۴۸.</ref> و لازمۀ [[خاتمیت]] [[دین]]، [[جاودانگی]] آن است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۹.</ref>. هماهنگی با [[فطرت انسانی]]، بهره‌مندی از [[انسان‌شناسی]] ژرف، برخورداری از آموزه‌های کمال‌آفرین و زندگی‌بخش، سهولت و سادگی، انعطاف ‌پذیری و عمومیت مبانی [[جاودانگی اسلام]] است. [[اسلام]]، آیینی [[فطری]] است و با [[سنت]] [[تکوین]] و [[نظام آفرینش]] همراه است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، تفسیر المیزان‌، ج۱۶، ص ۱۸۲.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref>


==تاریخچه [[اسلام]]==
==تاریخچه [[اسلام]]==
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها [[اسلام]] است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بی ابهام است [[اسلام]] میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] می‌پرستیدند، مردار می‌خوردند، دختران خویش را زنده به [[گور]] می‌کردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] می‌کشتند. تمدن‌های بزرگ آن روزگار نیز روی به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] می‌بردند و در پی چاره می‌گشتند [[اسلام]] در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزه‌هایی گسترده‌تر و متنوع‌تر دارد آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]] در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن [[حضرت]] در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به [[دین اسلام]] فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان می‌آورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛  </ref> [[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به تسخیر خویش درآورد. ویژگی‌های بی‌همتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و برنتابیدن بی‌عدالتی‌های [[اجتماعی]] و طبقه‌بندی‌های ناروای اشرافی ملت‌های ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم‌، ج۳، ص ۶۱ ـ ۵۸، ص ۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref> پس از اینکه [[اسلام]] تقریباً همۀ مناطق شبه جزیره [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگری چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمین‌ها در زمان حیات و بخشی دیگر پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، [[دین اسلام]] به قارۀ [[آسیا]]، سواحل دریای [[روم]] و [[هندوستان]] تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref>
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها [[اسلام]] است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بی ابهام است [[اسلام]] میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] می‌پرستیدند، مردار می‌خوردند، دختران خویش را زنده به [[گور]] می‌کردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] می‌کشتند. تمدن‌های بزرگ آن روزگار نیز روی به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] می‌بردند و در پی چاره می‌گشتند [[اسلام]] در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزه‌هایی گسترده‌تر و متنوع‌تر دارد آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]] در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن [[حضرت]] در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به [[دین اسلام]] فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان می‌آورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref><ref>ر.ک: [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛  </ref> [[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به تسخیر خویش درآورد. ویژگی‌های بی‌همتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و برنتابیدن بی‌عدالتی‌های [[اجتماعی]] و طبقه‌بندی‌های ناروای اشرافی ملت‌های ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم‌، ج۳، ص ۶۱ ـ ۵۸، ص ۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۵۰.</ref> پس از اینکه [[اسلام]] تقریباً همۀ مناطق شبه جزیره [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگری چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمین‌ها در زمان حیات و بخشی دیگر پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، [[دین اسلام]] به قارۀ [[آسیا]]، سواحل دریای [[روم]] و [[هندوستان]] تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref><ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref>


==عدم [[تحریف در قرآن]] کتاب [[اسلام]]==
==عدم [[تحریف در قرآن]] کتاب [[اسلام]]==
خط ۲۷۶: خط ۲۷۶:
==تفاوت [[اسلام]] و [[ایمان]]==
==تفاوت [[اسلام]] و [[ایمان]]==
مهم‌ترین تقسیمی که برای [[اسلام]] مطرح شده، [[اسلام]] تقلیدی و اجتهادی است. [[اسلام]] اجتهادی با [[ایمان]] قرین است. میان [[اسلام]] و [[ایمان]] تفاوت‌هایی وجود دارد مانند:
مهم‌ترین تقسیمی که برای [[اسلام]] مطرح شده، [[اسلام]] تقلیدی و اجتهادی است. [[اسلام]] اجتهادی با [[ایمان]] قرین است. میان [[اسلام]] و [[ایمان]] تفاوت‌هایی وجود دارد مانند:
#[[شرط ایمان]]، [[اسلام]] است و [[اسلام]] و [[ایمان]] دارای رابطۀ طولی‌اند بدین معنا که [[ایمان]] پس از [[اسلام]] جای دارد<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۸.</ref> بدین‌سان هر چند [[اسلام]] و [[ایمان]]، عبارت‌اند از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]] {{صل}}، اما [[اسلام]]، [[اعتقاد]] غیر [[راسخ]] است و [[ایمان]]، [[اعتقاد]] [[راسخ]]<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۲، ص ۲۷.</ref>.  
# [[شرط ایمان]]، [[اسلام]] است و [[اسلام]] و [[ایمان]] دارای رابطۀ طولی‌اند بدین معنا که [[ایمان]] پس از [[اسلام]] جای دارد<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۸.</ref> بدین‌سان هر چند [[اسلام]] و [[ایمان]]، عبارت‌اند از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]] {{صل}}، اما [[اسلام]]، [[اعتقاد]] غیر [[راسخ]] است و [[ایمان]]، [[اعتقاد]] [[راسخ]]<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۲، ص ۲۷.</ref>.  
#[[اسلام]] تنها [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است؛ ولی [[ایمان]] افزون بر این، [[پایبندی]] عملی است و [[ولایت]] را نیز در خود دارد.  
# [[اسلام]] تنها [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است؛ ولی [[ایمان]] افزون بر این، [[پایبندی]] عملی است و [[ولایت]] را نیز در خود دارد.  
#[[اسلام]]، [[التزام]] به اموری است که موجب جاری شدن [[احکام]] ظاهری‌اند: از قبیل [[طهارت]] [[بدن]]؛ [[حلال]] گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ [[تجهیز]] و تغسیل و [[تدفین]] و [[نماز]] جنازه؛ جواز نکاح و [[حق]] [[ارث]]؛ ولی [[ایمان]] مایۀ [[نجات]] و [[سعادت اخروی]] است<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی‌، ج ۲، ص۵۹۵؛ [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان‌، ج۱، ص ۳۱۰؛ اوائل المقالات‌، ص ۱۵؛ جواهر الکلام‌، ج۶، ص۵۹.</ref>.  
# [[اسلام]]، [[التزام]] به اموری است که موجب جاری شدن [[احکام]] ظاهری‌اند: از قبیل [[طهارت]] [[بدن]]؛ [[حلال]] گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ [[تجهیز]] و تغسیل و [[تدفین]] و [[نماز]] جنازه؛ جواز نکاح و [[حق]] [[ارث]]؛ ولی [[ایمان]] مایۀ [[نجات]] و [[سعادت اخروی]] است<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی‌، ج ۲، ص۵۹۵؛ [[سید محمد حسین  طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان‌، ج۱، ص ۳۱۰؛ اوائل المقالات‌، ص ۱۵؛ جواهر الکلام‌، ج۶، ص۵۹.</ref>.  


==تفاوت [[دین]] و [[شریعت]]==
==تفاوت [[دین]] و [[شریعت]]==
خط ۲۸۵: خط ۲۸۵:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
#[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش