امامت امام مهدی در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «{{مهدویت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امامت امام مهدی | عنوان مدخل = امامت امام مهدی{{ع}} | مداخل مرتبط = امامت امام مهدی در کلام اسلامی - امامت امام مهدی در معارف و سیره رضوی | پرسش مرتبط = امام مهدی (پرسش) }} == مقدمه == با شهادت امام حسن عسکری{{...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
با [[ | با شهادت [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در [[سال ۲۶۰ق]]<ref>الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ الهدایة الکبری، ص۳۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۵.</ref>، پیروانش همچون دیگر زمانها که گاه با تردید مواجه میشدند، دچار دو دلی شدند که پس از آن حضرت چه کسی [[پیشوایی]] [[شیعه]] را بر عهده خواهد داشت. عدهای مسلک [[وقف]] را [[اختیار]] کردند و بر امام حسن عسکری{{ع}} توقف نمودند<ref>الفصول المختارة، ص۳۱۹.</ref>. گروهی به [[جعفر]] [[فرزند علی]] و [[برادر]] [[امام عسکری]]{{ع}} که در متون [[شیعی]] به جعفر [[کذّاب]] [[شهرت]] یافته، پیوستند و «[[جعفریه]]» نام گرفتند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۵۵.</ref> و دستههای دیگری نیز شکل گرفتند که به ادعای [[نوبختی]]، شیعه در این [[زمان]] به چهارده [[فرقه]] درآمدند<ref>فرق الشیعة، ص۹۶-۱۱۲؛ الفصول المختارة، ص۳۱۸.</ref>؛ اما [[اکثریت]] شیعه به [[امامت]] فرزند [[امام حسن]]{{ع}} روی کردند که همان [[امامیه]] [[اثناعشریه]] باشند. در نظر این دسته، از زمان [[رحلت امام عسکری]]{{ع}}، [[حضرت مهدی]] که به عنوان پیشوای دوازدهم، عهدهدار [[رهبری جامعه]] شیعی گردید، هرچند برای پیروانش امکان [[ارتباط]] حضوری و گفتگوی شفاهی با ایشان فراهم نبود؛ زیرا آن حضرت از همان آغاز در پس پرده [[غیب]] قرار گرفت. | ||
[[امامت حضرت مهدی]]{{ع}} از همان آغاز به [[دلایل]] فراوانی مورد پذیرش [[عامه]] شیعه قرار گرفت<ref>المقالات و الفرق، ص۱۰۲-۱۰۶.</ref> و گروههای کوچک شکلگرفته نیز به زودی یا به امامیه پیوستند یا از صفحه [[تاریخ]] حذف شدند، چنانکه مؤلف کتاب الفصول المختارة به سال ۳۷۳ق ادعا میکند از فرقههای متعدد شکل گرفته پس از شهادت امام حسن عسکری{{ع}}، تنها فرقه امامیه باقی مانده است<ref>الفصول المختارة، ص۳۲۱.</ref>، با این وجود همچنان تردیدهایی در میان [[شیعیان]] وجود داشت که نه تنها برای عامه [[مردم]] که برای [[خواص]] نیز مایه [[تأمل]] مینمود؛ به همین سبب کتابهایی از سوی [[دانشمندان]] [[شیعی]] [[نگارش]] یافت تا [[عصر غیبت]] قابل پذیرش گردد؛ کتابهایی چون [[الغیبة نعمانی]]، نوشتههای [[شیخ مفید]] و [[الغیبة]] [[شیخ طوسی]]. اما آنچه از دیرباز و نیز امروزه مایه [[شبههافکنی]] از سوی [[مخالفین]] شده، [[اعتقاد]] به [[قائم]] و مهدیبودن آن حضرت، از منظر انطباق سخن [[رسول اکرم]]{{صل}} بر ایشان است، [[کلامی]] که جز عدهای قلیل، همچون صاحب کتاب الموسوعة فی [[احادیث]] المهدی الضعیفة و الموضوعة، همگان آن را مقبول میدانند. در [[کلام پیامبر]]{{صل}} گذشته از اوصاف و تباری که برای [[مهدی]] ذکر شده، همنامی با نام [[پیامبر]]{{صل}} نیز آمده است که بیشتر منابع آن را ذکر کردهاند<ref>المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۳۳-۱۳۷؛ الارشاد، ج۲، ص۳۴۰؛ کنز الفوائد، کراجکی، ج۱، ص۲۴۶؛ مدینة المعاجز، ج۱ ص۷؛ روضة الواعظین، ص۲۶۱.</ref>، چنانکه [[احمد بن حنبل]] آن را به طرق مختلف آورده<ref>المسند، ابن حنبل، ج۱، ص۳۷۶، ۴۳۰، ۴۴۸.</ref> و [[ترمذی]] آن را صحیح شمرده<ref>سنن الترمذی، ج۳، ص۳۴۳.</ref> و ابنحبان نیز آن را ذکر کرده است<ref>صحیح ابن حبان، ج۱۳، ص۲۸۴.</ref>. [[بدیهی]] است این دست از [[روایتها]] به خوبی بر پیشوای دوازدهم [[شیعه]] منطبق است. اما برخی از روایتها، علاوه بر آن به همکنیهبودنش با پیامبر{{صل}}؛ یعنی داشتن [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] اشاره دارند<ref>المناقب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۶۷.</ref> که باز مشکل چندانی رخ نمیدهد، چون در [[فرهنگ]] [[عربی]]، وجود کنیه برای افراد، حتی اگر [[فرزندی]] نداشته باشند امری مرسوم بوده و هست، از اینرو میتوان برای [[امام]] دوازدهمچنین کنیهای را برشمرد هر چند اشتهاری به آن ندارد. اما آنچه چالش برانگیز است دسته دیگر از روایتها است که بر اساس آن نام [[پدر]] مهدی نیز با نام پدر [[رسول خدا]]{{صل}} یکی دانسته شده است<ref>تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۸۷؛ ج۳، ص۱۰؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۴۳۳-۴۳۶.</ref>. نقل است که آن حضرت فرمود: «اگر از [[دنیا]] به غیر از یک [[روز]] باقی نمانده باشد [[خدای متعال]] آن روز را طولانی میفرماید تا مردی از [[خاندان]] من که همنام من است و پدرش همنام پدرم است، [[ظهور]] کند و [[دنیا]] را آنچنان که پر از [[ظلم و جور]] شده مملو از [[عدل و داد]] نماید»<ref>المصنف، کوفی، ج۸، ص۶۷۸؛ من حدیث خیثمة، ص۱۹۲؛ المعجم الأوسط، ج۲، ص۵۵.</ref>. این [[روایت]] البته در متون [[شیعی]] نیز دیده میشود<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۱۸۱؛ التشریف بالمنن، ص۱۵۶؛ عمدة الطالب، ص۱۰۴.</ref> و برخی از نویسندگان [[سنی]] به استناد همین روایت، به [[زعم]] خود مدعای [[شیعه]] را به چالش کشیدند<ref>المهدی المنتظر، ص۵۰.</ref>. بر این اساس چگونه میتوان [[امام دوازدهم]] را همان [[مهدی موعود]] دانست؟ پیش از بیان پاسخ، باید گفت برخی از محققان، این [[حدیث]] را صحیح نمیدانند، چنانکه [[ابنجوزی]] به آن تصریح کرده<ref>الموضوعات، ج۲، ص۵۷.</ref> و [[ذهبی]] نیز چنین باوری دارد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۶۵.</ref>. | [[امامت حضرت مهدی]]{{ع}} از همان آغاز به [[دلایل]] فراوانی مورد پذیرش [[عامه]] شیعه قرار گرفت<ref>المقالات و الفرق، ص۱۰۲-۱۰۶.</ref> و گروههای کوچک شکلگرفته نیز به زودی یا به امامیه پیوستند یا از صفحه [[تاریخ]] حذف شدند، چنانکه مؤلف کتاب الفصول المختارة به سال ۳۷۳ق ادعا میکند از فرقههای متعدد شکل گرفته پس از شهادت امام حسن عسکری{{ع}}، تنها فرقه امامیه باقی مانده است<ref>الفصول المختارة، ص۳۲۱.</ref>، با این وجود همچنان تردیدهایی در میان [[شیعیان]] وجود داشت که نه تنها برای عامه [[مردم]] که برای [[خواص]] نیز مایه [[تأمل]] مینمود؛ به همین سبب کتابهایی از سوی [[دانشمندان]] [[شیعی]] [[نگارش]] یافت تا [[عصر غیبت]] قابل پذیرش گردد؛ کتابهایی چون [[الغیبة نعمانی]]، نوشتههای [[شیخ مفید]] و [[الغیبة]] [[شیخ طوسی]]. اما آنچه از دیرباز و نیز امروزه مایه [[شبههافکنی]] از سوی [[مخالفین]] شده، [[اعتقاد]] به [[قائم]] و مهدیبودن آن حضرت، از منظر انطباق سخن [[رسول اکرم]]{{صل}} بر ایشان است، [[کلامی]] که جز عدهای قلیل، همچون صاحب کتاب الموسوعة فی [[احادیث]] المهدی الضعیفة و الموضوعة، همگان آن را مقبول میدانند. در [[کلام پیامبر]]{{صل}} گذشته از اوصاف و تباری که برای [[مهدی]] ذکر شده، همنامی با نام [[پیامبر]]{{صل}} نیز آمده است که بیشتر منابع آن را ذکر کردهاند<ref>المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۳۳-۱۳۷؛ الارشاد، ج۲، ص۳۴۰؛ کنز الفوائد، کراجکی، ج۱، ص۲۴۶؛ مدینة المعاجز، ج۱ ص۷؛ روضة الواعظین، ص۲۶۱.</ref>، چنانکه [[احمد بن حنبل]] آن را به طرق مختلف آورده<ref>المسند، ابن حنبل، ج۱، ص۳۷۶، ۴۳۰، ۴۴۸.</ref> و [[ترمذی]] آن را صحیح شمرده<ref>سنن الترمذی، ج۳، ص۳۴۳.</ref> و ابنحبان نیز آن را ذکر کرده است<ref>صحیح ابن حبان، ج۱۳، ص۲۸۴.</ref>. [[بدیهی]] است این دست از [[روایتها]] به خوبی بر پیشوای دوازدهم [[شیعه]] منطبق است. اما برخی از روایتها، علاوه بر آن به همکنیهبودنش با پیامبر{{صل}}؛ یعنی داشتن [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] اشاره دارند<ref>المناقب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۶۷.</ref> که باز مشکل چندانی رخ نمیدهد، چون در [[فرهنگ]] [[عربی]]، وجود کنیه برای افراد، حتی اگر [[فرزندی]] نداشته باشند امری مرسوم بوده و هست، از اینرو میتوان برای [[امام]] دوازدهمچنین کنیهای را برشمرد هر چند اشتهاری به آن ندارد. اما آنچه چالش برانگیز است دسته دیگر از روایتها است که بر اساس آن نام [[پدر]] مهدی نیز با نام پدر [[رسول خدا]]{{صل}} یکی دانسته شده است<ref>تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۸۷؛ ج۳، ص۱۰؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۴۳۳-۴۳۶.</ref>. نقل است که آن حضرت فرمود: «اگر از [[دنیا]] به غیر از یک [[روز]] باقی نمانده باشد [[خدای متعال]] آن روز را طولانی میفرماید تا مردی از [[خاندان]] من که همنام من است و پدرش همنام پدرم است، [[ظهور]] کند و [[دنیا]] را آنچنان که پر از [[ظلم و جور]] شده مملو از [[عدل و داد]] نماید»<ref>المصنف، کوفی، ج۸، ص۶۷۸؛ من حدیث خیثمة، ص۱۹۲؛ المعجم الأوسط، ج۲، ص۵۵.</ref>. این [[روایت]] البته در متون [[شیعی]] نیز دیده میشود<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۱۸۱؛ التشریف بالمنن، ص۱۵۶؛ عمدة الطالب، ص۱۰۴.</ref> و برخی از نویسندگان [[سنی]] به استناد همین روایت، به [[زعم]] خود مدعای [[شیعه]] را به چالش کشیدند<ref>المهدی المنتظر، ص۵۰.</ref>. بر این اساس چگونه میتوان [[امام دوازدهم]] را همان [[مهدی موعود]] دانست؟ پیش از بیان پاسخ، باید گفت برخی از محققان، این [[حدیث]] را صحیح نمیدانند، چنانکه [[ابنجوزی]] به آن تصریح کرده<ref>الموضوعات، ج۲، ص۵۷.</ref> و [[ذهبی]] نیز چنین باوری دارد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۶۵.</ref>. |