امامت امام مهدی در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

با شهادت امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ق[۱]، پیروانش همچون دیگر زمان‌ها که گاه با تردید مواجه می‌شدند، دچار دو دلی شدند که پس از آن حضرت چه کسی پیشوایی شیعه را بر عهده خواهد داشت. عده‌ای مسلک وقف را اختیار کردند و بر امام حسن عسکری (ع) توقف نمودند[۲]. گروهی به جعفر فرزند علی و برادر امام عسکری (ع) که در متون شیعی به جعفر کذّاب شهرت یافته، پیوستند و «جعفریه» نام گرفتند[۳] و دسته‌های دیگری نیز شکل گرفتند که به ادعای نوبختی، شیعه در این زمان به چهارده فرقه درآمدند[۴]؛ اما اکثریت شیعه به امامت فرزند امام حسن (ع) روی کردند که همان امامیه اثناعشریه باشند. در نظر این دسته، از زمان رحلت امام عسکری (ع)، حضرت مهدی که به عنوان پیشوای دوازدهم، عهده‌دار رهبری جامعه شیعی گردید، هرچند برای پیروانش امکان ارتباط حضوری و گفتگوی شفاهی با ایشان فراهم نبود؛ زیرا آن حضرت از همان آغاز در پس پرده غیب قرار گرفت.

امامت حضرت مهدی (ع) از همان آغاز به دلایل فراوانی مورد پذیرش عامه شیعه قرار گرفت[۵] و گروه‌های کوچک شکل‌گرفته نیز به زودی یا به امامیه پیوستند یا از صفحه تاریخ حذف شدند، چنان‌که مؤلف کتاب الفصول المختارة به سال ۳۷۳ق ادعا می‌کند از فرقه‌های متعدد شکل گرفته پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)، تنها فرقه امامیه باقی مانده است[۶]، با این وجود همچنان تردیدهایی در میان شیعیان وجود داشت که نه تنها برای عامه مردم که برای خواص نیز مایه تأمل می‌نمود؛ به همین سبب کتاب‌هایی از سوی دانشمندان شیعی نگارش یافت تا عصر غیبت قابل پذیرش گردد؛ کتاب‌هایی چون الغیبة نعمانی، نوشته‌های شیخ مفید و الغیبة شیخ طوسی. اما آنچه از دیرباز و نیز امروزه مایه شبهه‌افکنی از سوی مخالفین شده، اعتقاد به قائم و مهدی‌بودن آن حضرت، از منظر انطباق سخن رسول اکرم (ص) بر ایشان است، کلامی که جز عده‌ای قلیل، همچون صاحب کتاب الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعة، همگان آن را مقبول می‌دانند. در کلام پیامبر (ص) گذشته از اوصاف و تباری که برای مهدی ذکر شده، هم‌نامی با نام پیامبر (ص) نیز آمده است که بیشتر منابع آن را ذکر کرده‌اند[۷]، چنان‌که احمد بن حنبل آن را به طرق مختلف آورده[۸] و ترمذی آن را صحیح شمرده[۹] و ابن‌حبان نیز آن را ذکر کرده است[۱۰]. بدیهی است این دست از روایت‌ها به خوبی بر پیشوای دوازدهم شیعه منطبق است. اما برخی از روایت‌ها، علاوه بر آن به هم‌کنیه‌بودنش با پیامبر (ص)؛ یعنی داشتن کنیه ابوالقاسم اشاره دارند[۱۱] که باز مشکل چندانی رخ نمی‌دهد، چون در فرهنگ عربی، وجود کنیه برای افراد، حتی اگر فرزندی نداشته باشند امری مرسوم بوده و هست، از این‌رو می‌توان برای امام دوازدهمچنین کنیه‌ای را برشمرد هر چند اشتهاری به آن ندارد. اما آنچه چالش برانگیز است دسته دیگر از روایت‌ها است که بر اساس آن نام پدر مهدی نیز با نام پدر رسول خدا (ص) یکی دانسته شده است[۱۲]. نقل است که آن حضرت فرمود: «اگر از دنیا به غیر از یک روز باقی نمانده باشد خدای متعال آن روز را طولانی می‌فرماید تا مردی از خاندان من که هم‌نام من است و پدرش هم‌نام پدرم است، ظهور کند و دنیا را آن‌چنان که پر از ظلم و جور شده مملو از عدل و داد نماید»[۱۳]. این روایت البته در متون شیعی نیز دیده می‌شود[۱۴] و برخی از نویسندگان سنی به استناد همین روایت، به زعم خود مدعای شیعه را به چالش کشیدند[۱۵]. بر این اساس چگونه می‌توان امام دوازدهم را همان مهدی موعود دانست؟ پیش از بیان پاسخ، باید گفت برخی از محققان، این حدیث را صحیح نمی‌دانند، چنان‌که ابن‌جوزی به آن تصریح کرده[۱۶] و ذهبی نیز چنین باوری دارد[۱۷].

به نظر می‌رسد این تکه از افزوده‌های کیسانیه برای اثبات مهدویت ابوالقاسم محمد بن امیرالمؤمنین معروف به محمد حنفیه[۱۸] یا از افزوده‌های زیدیه برای مهدی خواندن محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی باشد[۱۹]، چنان‌که برخی به این تصریح کرده‌اند[۲۰]. اما بعضی با فرض صحت این حدیث، راه‌هایی برای حل مشکل جسته‌اند؛ شیخ مفید پس از ردّ نظر زیدیه و کیسانیه، می‌گوید: امامیه اثناعشریه در حقیقت از دیگران تمامی‌شان، به این حدیث اولی است، چون امامشان هم نام رسول خدا (ص)، کنیه‌اش مشابه کنیه او و پدرش نیز بنده‌ای از بندگان خداست[۲۱]، بدین‌گونه به تطبیق حدیث بر امام می‌پردازد. برخی گفته‌اند که در میان عرب گاه بر کنیه نیز اسم اطلاق می‌شده[۲۲]، بنابراین مراد پیامبر از تشابه نام پدر، مشابهت کنیه آنها بوده است و بر کسی پوشیده نیست که کنیه پدر امام زمان (ع)، همچون کنیه پدر پیامبر، ابومحمد بوده است و برخی راه‌های دیگری پیمودند که چندان موجّه نمی‌نماید[۲۳]، اما دسته‌ای بر آن‌اند که تصحیفی در نقل کلام رسول خدا (ص) رخ داده است، چون آن حضرت فرموده بود «اسم أبيه اسم إبني»، ولی نساخان آن را به «ابی» تبدیل کرده‌اند[۲۴] و اگر در عبارت اصلاحی صورت گیرد به روشنی بر امام زمان (ع) منطبق خواهد شد، چون اسم پدر آن حضرت، هم‌نام حسن بن علی فرزند رسول خدا (ص) است. به نظر می‌رسد که قول به افزوده‌بودن این بخش به حدیث پیامبر (ص) صحیح‌تر باشد، در این صورت تردیدی در انطباق کلام آن حضرت بر مهدی بودن امام دوازدهم باقی نمی‌ماند، بر این اساس مهدویت محمد بن حسن عسکری امری مستند و مدلّل خواهد بود[۲۵].

منابع

پانویس

  1. الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ الهدایة الکبری، ص۳۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۵.
  2. الفصول المختارة، ص۳۱۹.
  3. کمال الدین و تمام النعمة، ص۵۵.
  4. فرق الشیعة، ص۹۶-۱۱۲؛ الفصول المختارة، ص۳۱۸.
  5. المقالات و الفرق، ص۱۰۲-۱۰۶.
  6. الفصول المختارة، ص۳۲۱.
  7. المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۳۳-۱۳۷؛ الارشاد، ج۲، ص۳۴۰؛ کنز الفوائد، کراجکی، ج۱، ص۲۴۶؛ مدینة المعاجز، ج۱ ص۷؛ روضة الواعظین، ص۲۶۱.
  8. المسند، ابن حنبل، ج۱، ص۳۷۶، ۴۳۰، ۴۴۸.
  9. سنن الترمذی، ج۳، ص۳۴۳.
  10. صحیح ابن حبان، ج۱۳، ص۲۸۴.
  11. المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۶۷.
  12. تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۸۷؛ ج۳، ص۱۰؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۴۳۳-۴۳۶.
  13. المصنف، کوفی، ج۸، ص۶۷۸؛ من حدیث خیثمة، ص۱۹۲؛ المعجم الأوسط، ج۲، ص۵۵.
  14. کتاب الغیبة، طوسی، ص۱۸۱؛ التشریف بالمنن، ص۱۵۶؛ عمدة الطالب، ص۱۰۴.
  15. المهدی المنتظر، ص۵۰.
  16. الموضوعات، ج۲، ص۵۷.
  17. تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۶۵.
  18. الفصول المختارة، ص۲۹۷.
  19. شرح الأخبار، ج۳، ص۳۲۲.
  20. الفصول المختارة، ص۳۰۳.
  21. الفصول المختارة، ص۳۰۴.
  22. کشف الغمة، ج۲، ص۴۴۲.
  23. کشف الغمة، ج۲، ص۴۴۱-۴۷۷.
  24. بحار الأنوار، ج۵۱، ص۱۰۴.
  25. واسعی، شریفی، مقاله «امام مهدی»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۲۹-۵۳۷.