کرامات امام جواد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۴۰۰: | خط ۴۰۰: | ||
[[امام]]{{ع}} بر سجادهای، که روی آن [[نماز]] میخواند، نشسته بود. با [[مهربانی]] به سخنان من گوش میداد. پس از شنیدن تقاضای من، دست مبارکش را زیر [[سجاده]] برد و مقداری از [[خاک]] [[زمین]] را برداشت و در کف دستهای من قرار داد. ناگهان متوجه شدم که دستهایم پر از سکههای زرین است. با [[تعجب]] به آنها [[خیره]] شده بودم و با خود میگفتم: خدایا! چه میبینم؟! | [[امام]]{{ع}} بر سجادهای، که روی آن [[نماز]] میخواند، نشسته بود. با [[مهربانی]] به سخنان من گوش میداد. پس از شنیدن تقاضای من، دست مبارکش را زیر [[سجاده]] برد و مقداری از [[خاک]] [[زمین]] را برداشت و در کف دستهای من قرار داد. ناگهان متوجه شدم که دستهایم پر از سکههای زرین است. با [[تعجب]] به آنها [[خیره]] شده بودم و با خود میگفتم: خدایا! چه میبینم؟! | ||
پس از چند لحظهای، که توانستم دوباره [[آرامش]] خود را بازیابم، از امام{{ع}} تشکر کردم و به سوی بازار به راه افتادم. پس از تعیین قیمت آن، متوجه شدم شانزده مثقال طلای [[خالص]] در [[اختیار]] دارم که میتوانم با آن همه [[مشکلات]] [[اقتصادی]] زندگیام را برطرف سازم<ref>الثاقب فی المناقب، ص۵۲۶، ح۴۶۴؛ خرایج و جرایح، ج۱، ص۳۸۳، ح۱۲؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۰۰، ح۸؛ کشف الغمة، ج۲، ص۳۶۸؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۳۳۸، ح۲۷؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۳۷۳، ح۲۳۸۲؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۴۹، ح۲۶.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۴۸.</ref> | پس از چند لحظهای، که توانستم دوباره [[آرامش]] خود را بازیابم، از امام{{ع}} تشکر کردم و به سوی بازار به راه افتادم. پس از تعیین قیمت آن، متوجه شدم شانزده مثقال طلای [[خالص]] در [[اختیار]] دارم که میتوانم با آن همه [[مشکلات]] [[اقتصادی]] زندگیام را برطرف سازم<ref>الثاقب فی المناقب، ص۵۲۶، ح۴۶۴؛ خرایج و جرایح، ج۱، ص۳۸۳، ح۱۲؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۰۰، ح۸؛ کشف الغمة، ج۲، ص۳۶۸؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۳۳۸، ح۲۷؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۳۷۳، ح۲۳۸۲؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۴۹، ح۲۶.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۴۸.</ref> | ||
==[[معجزات]] [[امام]]{{ع}} درباره [[مردگان]]== | |||
===[[احضار ارواح]] مردگان=== | |||
[[امام هادی]]{{ع}} میفرماید: شخصی [[خدمت]] پدرم [[امام جواد]]{{ع}} آمد. او از [[مرگ]] زودرس [[پدر]] و [[اموال]] باقی ماندهاش، که حدود هزار دینار بود، سخن میگفت و اینکه پدرش آن اموال را جایی مخفی کرده است که هیچ کس از آن خبر ندارد. | |||
وی از رخداد [[زندگی]] خویش سخت [[اندوهگین]] بوده، میگفت: ای فرزند [[رسول خدا]]! اکنون برای تأمین مخارج زندگی، به شدت به [[ثروت]] مخفی شده پدر نیازمند هستیم. | |||
امام جواد{{ع}} فرمود: از [[ذکر صلوات بر محمد و آل محمد]]{{عم}} کمک بگیر! امشب پس از [[نماز]] عشاء، یکصد بار بر [[پیامبر و آل او]]{{عم}} [[درود]] بفرست که به [[یقین]] پدرت هنگام [[خواب]] به دیدنت خواهد آمد و از جایگاه اموال گم شده آگاهت میکند. | |||
امام هادی{{ع}} میفرماید: آن مرد به دستور پدرم عمل کرد. همان شب، پدرش به خواب وی آمد و از جایگاه اموال گم شده به او خبر داد. | |||
آن مرد در عالم خواب برمیخیزد، به سراغ اموال میرود و هزار دینار را برداشته، نزد پدرش بر میگردد. | |||
پدر میگوید: فرزندم، اکنون که به آرزویت رسیدی، خدمت امام جواد{{ع}} برو و به او خبر ده که تو را از جایگاه اموال [[آگاه]] ساختم؛ زیرا آن [[حضرت]] به من دستور داده بود تا تو را [[راهنمایی]] کنم. | |||
آن مرد پس از بیدار شدن به [[محضر امام]]{{ع}} آمد و آنچه در خواب برایش رخ داده بود، گزارش کرد و گفت: خدای را [[سپاس]] میگویم که شما را مورد [[لطف]] خویش قرار داده، برای [[هدایت مردم]] و رفع [[مشکلات]] و گرفتاریهای آنان [[برگزیده]] است<ref>الثاقب فی المناقب، ص۵۲۲، ح۴۵۷؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۹۱؛ دعوات، ص۵۷، ح۱۴۵؛ خرایج و جرایح، ج۲، ص۶۶۵، ح۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۰۱، ح۱۲؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۳۹۰، ح۲۳۹۵؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۲۰، ح۳۱؛ ج۵۰، ص۴۲، ح۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ص۳۳۹، ح۲۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۴۸.</ref> | |||
===دو نمایش ناموفق با [[معجزه امام]] [[جواد]]{{ع}}=== | |||
[[مأمون عباسی]] یکی از [[حاکمان]] معاصر امام جواد{{ع}} است. او در مناسبتهای مختلف، با نیرنگهای گوناگون و روشهای متفاوت، تلاش میکند تا [[امام]]{{ع}} را در نظر [[مردم]] [[تحقیر]] کند و کوچک نمایش دهد. یکی از این نمایشها را در [[مراسم]] [[ازدواج]] دخترش با [[حضرت جواد]]{{ع}} به صحنه میآورد. | |||
او دستور میدهد که تعداد دویست نفر از [[زیباترین]] [[کنیزان]] دربار با پوششی زننده، در حالی که جامهایی پر از جواهر به دست گرفتهاند، در مسیر حرکت امام{{ع}} تا ورودی قصر صف کشیده، مراسم استقبال انجام دهند. | |||
[[انگیزه]] او از این کار، فقط جلب توجه و [[خیره]] کردن چشم و نظر مهمان [[دعوت]] شده به [[قصر]] [[خلیفه]] بود. اما امام{{ع}} بیتوجه به حضور گسترده این همه [[کنیزکان]]، به طرف قصر حرکت میکند و بر خلیفه وارد میشود و با تدبیرخویش، اولین صحنه نمایش خلیفه را ناموفق جلوه میدهد. | |||
پس از لحظاتی، دومین صحنه نمایش شوم خلیفه آغاز میشود. پیش درآمد این صحنه، استفاده از آلات نوازندگی است که به وسیله شخصی به نام «مُخارق» نواخته میشود. | |||
پخش صدای نوازنده در میان آوای موسیقی، توجه همه را به خود جلب کرد. اما چیزی نگذشت که ناگهان فریادی سهمگین توجه میهمانان را به خود جلب نمود. | |||
آری، آن فریاد از حنجره خدایی [[حجت خدا]] و [[جانشین رسول الله]]{{صل}} بود که با نگاهی تند و خشمآلود به نوازنده، فریاد برآورد: ای صاحب موهای بلند، از [[خدا]] بترس و از این بازیها دست بردار! | |||
هم [[زمان]] با شنیدن صدای [[مبارک]] امام{{ع}}، آلت نوازندگی از دست نوازنده بر [[زمین]] افتاد و هر چه تلاش کرد تا دوباره آن را بردارد، نتوانست. در نتیجه صحنه دوم نمایش خلیفه نیز بدون [[موفقیت]] به پایان رسید. | |||
چند [[روز]] از این ماجرا گذشت. [[مأمون]] از نوازنده پرسید: چه شد که در مقابل سخن [[ابن الرضا]]{{ع}} بیتاب شدی و [[قدرت]] نوازندگی و خوانندگی را از دست دادی؟ | |||
گفت: لحظهای که فریاد [[ابوجعفر]] بلند شد و نگاه او به صورت من افتاد، [[ترس]] سراسر وجودم را فرا گرفت، لرزه بر اندامم افتاد، آلات نوازندگی از دستم بر [[زمین]] افتاد و تا امروز توان نوازندگی را بازنیافتهام. | |||
نوشتهاند که دستهای مُخارق تا پایان [[عمر]] [[ضعیف]] و [[ناتوان]] بود و نتوانست از آنها استفاده کند<ref>کافی، ج۱، ص۴۹۴، ح۴؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۹۶؛ اثبات الهداة، ج۳، ص۳۳۲، ح۷؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۳۰۳، ح۲۳۴۰؛ حلیة الابرار، ج۴، ص۵۶۵، ح۱؛ وافی، ج۳، ص۸۲۸، ح۱۴۳۷؛ بحار الأنوار، ج۵۰، ص۶۱، ح۳۷.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۴۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |