پرش به محتوا

بنی اسد بن خزیمه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن')
خط ۸: خط ۸:


==نسب==
==نسب==
آنان قبیله‌‌ای بزرگ و مشهور از [[عرب]] [[عدنانی]] (شمالی) و منسوب به [[اسد بن خزیمة ‌‌بن مدرکة ‌‌بن الیاس بن مُضر]] هستند،<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۲۱.</ref> از این رو به لحاظ نسبی در‌‌ عرض [[قبایل]] بزرگی چون [[کنانه]] و هوُن قرار می‌‌گیرند.<ref> المعارف، ص ۶۵؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۰.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
آنان قبیله‌‌ای بزرگ و مشهور از [[عرب]] [[عدنانی]] (شمالی) و منسوب به [[اسد بن خزیمة ‌‌بن مدرکة ‌‌بن الیاس بن مُضر]] هستند،<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۲۱.</ref> از این رو به لحاظ نسبی در‌‌ عرض [[قبایل]] بزرگی چون [[کنانه]] و هوُن قرار می‌‌گیرند.<ref> المعارف، ص ۶۵؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۰.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


[[قبایل]] و تیره‌هایی دیگر نیز در [[جزیرة العرب]] با نام [[بنی‌اسد]] شناخته می‌شوند که بنی‌اسد بن ‏عبدالعزی<ref>النسب، ص۲۰۵.</ref> از تیره‌های [[قریش]] و نیز بنی‌اسد بن [[شریک]] بن [[مالک]] از تیره‌های [[طایفه]] اَزد از [[عرب]] جنوبی<ref>الانساب، ج۱، ص۲۱۵؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۴.</ref> از آن جمله‌اند<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۲۵۴.</ref>.
[[قبایل]] و تیره‌هایی دیگر نیز در [[جزیرة العرب]] با نام [[بنی‌اسد]] شناخته می‌شوند که بنی‌اسد بن ‏عبدالعزی<ref>النسب، ص۲۰۵.</ref> از تیره‌های [[قریش]] و نیز بنی‌اسد بن [[شریک]] بن [[مالک]] از تیره‌های [[طایفه]] اَزد از [[عرب]] جنوبی<ref>الانساب، ج۱، ص۲۱۵؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۴.</ref> از آن جمله‌اند<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۲۵۴.</ref>.


متون [[تاریخی]]، [[اسد]] و پدرش [[خزیمه]]، جد چهاردهم [[پیامبر]]{{صل}}<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱.</ref> را از [[کارگزاران]] [[کعبه]] برشمرده‌اند<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۹؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref>؛ ولی به [[زمان]] و مدت تولیت او اشاره نکرده‌اند. به گزارش فاسی، [[ابوخِفاد اسدی]] یا [[حفاد اسدی]] نیز از سوی مُضر، یکی از دو [[قبیله]] بزرگ [[عرب]] [[عدنانی]]، تولیت [[خانه خدا]] را عهده‌دار بود<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶-۳۷.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۲۵۴.</ref>.
متون [[تاریخی]]، [[اسد]] و پدرش [[خزیمه]]، جد چهاردهم [[پیامبر]]{{صل}}<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱.</ref> را از [[کارگزاران]] [[کعبه]] برشمرده‌اند<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۹؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref>؛ ولی به [[زمان]] و مدت تولیت او اشاره نکرده‌اند. به گزارش فاسی، [[ابوخِفاد اسدی]] یا [[حفاد اسدی]] نیز از سوی مُضر، یکی از دو [[قبیله]] بزرگ [[عرب]] [[عدنانی]]، تولیت [[خانه خدا]] را عهده‌دار بود<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶-۳۷.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۲۵۴.</ref>.


اسد از همسرش أودّه دختر [[زید ‌‌بن اسلم قضاعی]] <ref>جمهرة‌‌النسب، ص ۱۶۸.</ref> فرزندانی به نام‌های دودان، کاهل، [[عمرو]]، صعب،<ref>جمهرة النسب، ص ۱۶۸؛ الاشتقاق، ص ۱۷۹؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۱.</ref> حلمه و [[تغلب]] <ref>المقتضب، ص ۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۰؛ المعارف، ص ۶۵.</ref> داشت و [[نسل]] اسد بیشتر از دودان پدید آمد و به تیره‌‌هایی تقسیم شد<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۱.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
اسد از همسرش أودّه دختر [[زید ‌‌بن اسلم قضاعی]] <ref>جمهرة‌‌النسب، ص ۱۶۸.</ref> فرزندانی به نام‌های دودان، کاهل، [[عمرو]]، صعب،<ref>جمهرة النسب، ص ۱۶۸؛ الاشتقاق، ص ۱۷۹؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۱.</ref> حلمه و [[تغلب]] <ref>المقتضب، ص ۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۰؛ المعارف، ص ۶۵.</ref> داشت و [[نسل]] اسد بیشتر از دودان پدید آمد و به تیره‌‌هایی تقسیم شد<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


آورده‌اند که [[اسد]] هنگام [[مرگ]]، [[فرزندان]] خود را به [[پیروی]] از [[آیین حنیف]] ([[آیین]] [[ابراهیم]]) فراخواند<ref>المناقب المزیدیه، ج۱، ص۳۵۹.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۲۵۴.</ref>.
آورده‌اند که [[اسد]] هنگام [[مرگ]]، [[فرزندان]] خود را به [[پیروی]] از [[آیین حنیف]] ([[آیین]] [[ابراهیم]]) فراخواند<ref>المناقب المزیدیه، ج۱، ص۳۵۹.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۲۵۴.</ref>.


برخی از معروف‌‌ترین بطون [[بنی اسد]] عبارت‌‌اند از: [[بنو غنم ‌‌بن دودان]]، [[بنو ثعلبة ‌‌بن دودان]]، [[بنو والبة ‌‌بن حارث]]،<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۴۶۵ ـ ۴۶۶؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۲۱.</ref> [[بنوالصیداء بن عمرو]]، [[بنو نصر بن قعین]] و [[بنو فقعس بن طریف]].<ref> المعارف، ص ۶۵؛ الاشتقاق، ص ۱۸۰.</ref> قبیله‌‌هایی دیگر نیز با نام بنی‌‌اسد وجود دارند که یکی از آنها از تیره‌‌های [[قریش]] به نام [[بنی‌‌اسد ‌‌بن ‌‌عبد‌‌العزی]]<ref>النسب، ص ۲۰۵؛ المقتضب، ص ۴۱ ـ ۴۲.</ref> و دیگری [[بنی‌‌اسد بن شریک بن مالک]] از زیر مجموعه‌‌های [[طایفه]] اَزد از عرب جنوبی است <ref> الانساب، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
برخی از معروف‌‌ترین بطون [[بنی اسد]] عبارت‌‌اند از: [[بنو غنم ‌‌بن دودان]]، [[بنو ثعلبة ‌‌بن دودان]]، [[بنو والبة ‌‌بن حارث]]،<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۴۶۵ ـ ۴۶۶؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۲۱.</ref> [[بنوالصیداء بن عمرو]]، [[بنو نصر بن قعین]] و [[بنو فقعس بن طریف]].<ref> المعارف، ص ۶۵؛ الاشتقاق، ص ۱۸۰.</ref> قبیله‌‌هایی دیگر نیز با نام بنی‌‌اسد وجود دارند که یکی از آنها از تیره‌‌های [[قریش]] به نام [[بنی‌‌اسد ‌‌بن ‌‌عبد‌‌العزی]]<ref>النسب، ص ۲۰۵؛ المقتضب، ص ۴۱ ـ ۴۲.</ref> و دیگری [[بنی‌‌اسد بن شریک بن مالک]] از زیر مجموعه‌‌های [[طایفه]] اَزد از عرب جنوبی است <ref> الانساب، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>


==بنی اسد در عصر [[جاهلی]] ([[سرزمین]]، موقعیت و اسکان)==
==بنی اسد در عصر [[جاهلی]] ([[سرزمین]]، موقعیت و اسکان)==
محل استقرار آنان بسیار گسترده بود، از این رو با توجه به پراکندگی بطون آنان به [[راحتی]] نمی‌‌توان از موقعیت مناطق زیست ایشان [[سخن]] گفت. برخی گفته‌‌اند: بنی‌‌اسد از نزدیکی "[[حیره]]" در نزدیک [[کوفه]] تا سرزمین "تهامه" در سواحل دریای سرخ پراکنده بودند؛<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref> اما عمده تمرکز آنان "قسمت اعلای نجد" در جنوب صحرای ([[بادیه]]) [[شام]]، حد فاصل [[قبیله]] [[تمیم]] و طیّ در جنوب و کلب در شمال واقع شده بود،<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص ۱۱۴.</ref> بر این اساس آنان در جهت شمال شرقی [[مدینه]] استقرار داشتند. برخی از ایشان نیز گویا در پی [[اختلاف]] میان تیره‌‌های خود یا [[قبایل]] مجاورشان به ناچار از نجد به "[[یمن]]" [[مهاجرت]] کردند.<ref>المفصل، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref> از سکونت‌‌گاههای معروف آنان أجبال،<ref>معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> بُزاخه،<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref> [[ثعلبیه]]<ref>معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> و ذات الحناظل <ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۴۷۰.</ref> و کوه‌های محیاة،<ref>معجم‌‌البلدان، ج ۵، ص ۶۶؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۲۲.</ref> العبد، فرقین، قنان، [[قصاص]]،<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۲۱.</ref> تین، رقد و حسیس و از آبهای متعلق به آنان می‌‌توان به بَعوضه <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۵۵.</ref> (آبی در نجد)، جُرثُم، خسّوه، ذنبه و الزوراء اشاره کرد.<ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۱۹؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ۲۱ ـ ۲۲.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
محل استقرار آنان بسیار گسترده بود، از این رو با توجه به پراکندگی بطون آنان به [[راحتی]] نمی‌‌توان از موقعیت مناطق زیست ایشان [[سخن]] گفت. برخی گفته‌‌اند: بنی‌‌اسد از نزدیکی "[[حیره]]" در نزدیک [[کوفه]] تا سرزمین "تهامه" در سواحل دریای سرخ پراکنده بودند؛<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref> اما عمده تمرکز آنان "قسمت اعلای نجد" در جنوب صحرای ([[بادیه]]) [[شام]]، حد فاصل [[قبیله]] [[تمیم]] و طیّ در جنوب و کلب در شمال واقع شده بود،<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص ۱۱۴.</ref> بر این اساس آنان در جهت شمال شرقی [[مدینه]] استقرار داشتند. برخی از ایشان نیز گویا در پی [[اختلاف]] میان تیره‌‌های خود یا [[قبایل]] مجاورشان به ناچار از نجد به "[[یمن]]" [[مهاجرت]] کردند.<ref>المفصل، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref> از سکونت‌‌گاههای معروف آنان أجبال،<ref>معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> بُزاخه،<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref> [[ثعلبیه]]<ref>معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> و ذات الحناظل <ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۴۷۰.</ref> و کوه‌های محیاة،<ref>معجم‌‌البلدان، ج ۵، ص ۶۶؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۲۲.</ref> العبد، فرقین، قنان، [[قصاص]]،<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۲۱.</ref> تین، رقد و حسیس و از آبهای متعلق به آنان می‌‌توان به بَعوضه <ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۵۵.</ref> (آبی در نجد)، جُرثُم، خسّوه، ذنبه و الزوراء اشاره کرد.<ref>معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۱۹؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ۲۱ ـ ۲۲.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==جنگ‌های [[بنی اسد]]==
==جنگ‌های [[بنی اسد]]==
خط ۲۸: خط ۲۸:
اما مشهورترین [[جنگ]] آنان [[نبرد]] "[[یوم]] [[حُجر]]" است که طی آن اعضای تیره‌‌ای از [[اسد]] به نام بنی‌‌کاهل بن اسد بر اثر بد سیرتی [[حجر]] [[پدر]] شاعر معروف [[عرب]] [[امرؤ القیس]] که پس از [[حارث بن عمروآکل المرار]]، [[ریاست]] بنی‌‌اسد را بر عهده داشت بر وی شوریدند و او را کشتند <ref>ایام العرب فی الجاهلیه، ص ۱۱۲- ۱۲۳.</ref> و بدینوسیله از یوغ کندیان [[رهایی]] یافتند.<ref> الاخبار الطوال، ص ۵۲.</ref> در پی این واقعه یمنی‌ها و [[آل]] کنده به قصد [[سرکوب]] بنی‌‌اسد و دیگر [[قبایل]] نزاری دست به تهاجم زدند؛<ref> الاخبار الطوال، ص ۵۲ ـ ۵۳.</ref> اما در نهایت منهزم شدند. مطابق گزارش [[یعقوبی]] پس از [[آگاهی]] امرؤ القیس از کشته شدن پدرش، وی خود قصد [[بنی اسد]] کرد؛ اما چون خود را از رویارویی با آنان [[ناتوان]] دید به یمن‌‌ رفت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref> دو تن از شخصیت‌های آنان در این عصر، [[خالد ‌‌بن نضلة بن اشتر اسدی]] [[رئیس]] بنی اسد <ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۹.</ref> و [[عوف بن عامر]] بودند که عوف در میان بنی اسد به [[کهانت]] می‌‌پرداخت.<ref>المحبر، ص ۳۹۱.</ref> از میان آنان خطبای فراوانی برخاست، چنان‌‌که [[رسول خدا]] از بنی اسد با عنوان خطبای عرب یاد کرده است.<ref>المحبر، ص ۸۷.</ref> ایشان از اولین عرب‌هایی دانسته شده‌‌اند که به آهنگری پرداختند؛ از این رو به آنان‌‌ "قیون" گفته می‌‌شد. از [[نیکوترین]] شمشیرهای ساخته شده به دست آنان "سریجیّه" منسوب به سُریج فردی از بنی اسد بود.<ref>بلوع الارب، ج ۲، ص ۶۲ ـ ۶۳.</ref>
اما مشهورترین [[جنگ]] آنان [[نبرد]] "[[یوم]] [[حُجر]]" است که طی آن اعضای تیره‌‌ای از [[اسد]] به نام بنی‌‌کاهل بن اسد بر اثر بد سیرتی [[حجر]] [[پدر]] شاعر معروف [[عرب]] [[امرؤ القیس]] که پس از [[حارث بن عمروآکل المرار]]، [[ریاست]] بنی‌‌اسد را بر عهده داشت بر وی شوریدند و او را کشتند <ref>ایام العرب فی الجاهلیه، ص ۱۱۲- ۱۲۳.</ref> و بدینوسیله از یوغ کندیان [[رهایی]] یافتند.<ref> الاخبار الطوال، ص ۵۲.</ref> در پی این واقعه یمنی‌ها و [[آل]] کنده به قصد [[سرکوب]] بنی‌‌اسد و دیگر [[قبایل]] نزاری دست به تهاجم زدند؛<ref> الاخبار الطوال، ص ۵۲ ـ ۵۳.</ref> اما در نهایت منهزم شدند. مطابق گزارش [[یعقوبی]] پس از [[آگاهی]] امرؤ القیس از کشته شدن پدرش، وی خود قصد [[بنی اسد]] کرد؛ اما چون خود را از رویارویی با آنان [[ناتوان]] دید به یمن‌‌ رفت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref> دو تن از شخصیت‌های آنان در این عصر، [[خالد ‌‌بن نضلة بن اشتر اسدی]] [[رئیس]] بنی اسد <ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۹.</ref> و [[عوف بن عامر]] بودند که عوف در میان بنی اسد به [[کهانت]] می‌‌پرداخت.<ref>المحبر، ص ۳۹۱.</ref> از میان آنان خطبای فراوانی برخاست، چنان‌‌که [[رسول خدا]] از بنی اسد با عنوان خطبای عرب یاد کرده است.<ref>المحبر، ص ۸۷.</ref> ایشان از اولین عرب‌هایی دانسته شده‌‌اند که به آهنگری پرداختند؛ از این رو به آنان‌‌ "قیون" گفته می‌‌شد. از [[نیکوترین]] شمشیرهای ساخته شده به دست آنان "سریجیّه" منسوب به سُریج فردی از بنی اسد بود.<ref>بلوع الارب، ج ۲، ص ۶۲ ـ ۶۳.</ref>


از دیگر عوامل [[شهرت]] آنان چشم [[شوری]] ایشان بود. برخی [[مفسران]] <ref>اسباب النزول، ص ۲۹۳؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۱۹۹؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۶۹.</ref> از این خصوصیت آنان در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد  را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.</ref> یاد کرده و آورده‌‌اند که [[قریش]] برخی از بنی‌‌اسد را [[اجیر]] کرده بودند تا [[رسول خدا]] را با [[چشم زخم]] از میان بردارند؛ اما [[خداوند]] رسولش را [[حفظ]] کرد.<ref>غرر التبیان، ص ۵۱۷؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۷۰.</ref> [[آیه]] اشاره به این شگرد [[قریش]] برای نابودی [[پیامبر]]{{صل}} دارد؛ گویا آنان برای افزایش اثرگذاری دیدگانشان چند [[روز]] از خوردن [[غذا]] خودداری می‌‌کردند.<ref>اسباب النزول، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
از دیگر عوامل [[شهرت]] آنان چشم [[شوری]] ایشان بود. برخی [[مفسران]] <ref>اسباب النزول، ص ۲۹۳؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۱۹۹؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۶۹.</ref> از این خصوصیت آنان در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد  را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.</ref> یاد کرده و آورده‌‌اند که [[قریش]] برخی از بنی‌‌اسد را [[اجیر]] کرده بودند تا [[رسول خدا]] را با [[چشم زخم]] از میان بردارند؛ اما [[خداوند]] رسولش را [[حفظ]] کرد.<ref>غرر التبیان، ص ۵۱۷؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۳۷۰.</ref> [[آیه]] اشاره به این شگرد [[قریش]] برای نابودی [[پیامبر]]{{صل}} دارد؛ گویا آنان برای افزایش اثرگذاری دیدگانشان چند [[روز]] از خوردن [[غذا]] خودداری می‌‌کردند.<ref>اسباب النزول، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==[[بنی اسد]] در [[عصر پیامبر]]{{صل}}==
==[[بنی اسد]] در [[عصر پیامبر]]{{صل}}==
خط ۳۹: خط ۳۹:
به [[نقل]] [[مقاتل]] <ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۳۳۹؛ زاد المسیر، ج ۵، ص ۲۸۳؛ غررالتبیان، ص ۳۴۸.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ}}<ref>«هر کس که گمان می‌داشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را  یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین می‌برد؟» سوره حج، آیه ۱۵.</ref> در این باره نازل شد و [[خداوند]] در برابر [[پندار]] [[نادرست]] آنان، که می‌‌گفتند: ما [[ترس]] آن داریم که [[خدا]] سرانجام [[پیامبر]] را [[یاری]] نکند و ما از [[پشتیبانی]] یهود و گرفتن مواد غذایی از ایشان [[محروم]] شویم، آنان را سخت [[مذمت]] کرد. چنین [[شأن]] نزولی برای آیه‌‌ {{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«و اگر کافران با شما به جنگ برمی‌خاستند واپس می‌گریختند سپس یار و یاوری نمی‌یافتند» سوره فتح، آیه ۲۲.</ref> نیز گزارش شده است که دو [[قبیله بنی اسد]] و [[غطفان]]، پس از [[دعوت]] ایشان به اسلام می‌‌گفتند: می‌‌ترسیم [[محمّد]] را [[نصرت]] بر دشمنانش نباشد و [[دین]] او نیرو نگیرد و [[عهد]] و [[پیمان]] ما با یهود قطع گردد<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۹۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۰.</ref>.
به [[نقل]] [[مقاتل]] <ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۳۳۹؛ زاد المسیر، ج ۵، ص ۲۸۳؛ غررالتبیان، ص ۳۴۸.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ}}<ref>«هر کس که گمان می‌داشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را  یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین می‌برد؟» سوره حج، آیه ۱۵.</ref> در این باره نازل شد و [[خداوند]] در برابر [[پندار]] [[نادرست]] آنان، که می‌‌گفتند: ما [[ترس]] آن داریم که [[خدا]] سرانجام [[پیامبر]] را [[یاری]] نکند و ما از [[پشتیبانی]] یهود و گرفتن مواد غذایی از ایشان [[محروم]] شویم، آنان را سخت [[مذمت]] کرد. چنین [[شأن]] نزولی برای آیه‌‌ {{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«و اگر کافران با شما به جنگ برمی‌خاستند واپس می‌گریختند سپس یار و یاوری نمی‌یافتند» سوره فتح، آیه ۲۲.</ref> نیز گزارش شده است که دو [[قبیله بنی اسد]] و [[غطفان]]، پس از [[دعوت]] ایشان به اسلام می‌‌گفتند: می‌‌ترسیم [[محمّد]] را [[نصرت]] بر دشمنانش نباشد و [[دین]] او نیرو نگیرد و [[عهد]] و [[پیمان]] ما با یهود قطع گردد<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۹۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۰.</ref>.


برخی [[نزول آیه]] را پس آن دانسته‌‌اند که [[بنی اسد]] برای یاری یهود [[اهل]] [[خیبر]] نزد ایشان آمدند.<ref>غررالتبیان، ص ۴۸۳.</ref> در نتیجه زمانی که [[مسلمانان]] در سال ششم به سمت [[مکه]] (جنوب [[مدینه]]) رفته، در [[حدیبیه]] بودند بنی‌‌اسد می‌‌خواستند از این [[فرصت]] استفاده کرده، به مدینه تعرض کنند. از قول [[قتاده]] ذیل آیه {{متن قرآن|وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داد که به دست می‌آورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.</ref> آمده است <ref>غرر التبیان، ص ۴۸۳.</ref> که بنی‌‌اسد در غیاب [[رسول خدا]] قصد [[غارت]] [[مدینه]] را داشتند؛ اما [[خداوند]] [[رعب]] و [[وحشت]] در دلهایشان افکند و از [[تصمیم]] خود منصرف شدند. در سال هفتم زمانی که [[مسلمانان]] با [[حمله]] به [[خیبر]] دژهای [[یهود]] را محاصره کردند، بنی‌‌اسد برای کاهش فشار نظامی از همپیمانانشان، تصمیم به یورش به مدینه گرفتند؛ اما خداوند نقشه شوم آنان را خنثا ساخت.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.</ref> در این باره دانسته شده است<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۲۲۶؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۹۴.</ref>؛ اما مشهور آن است که این آیه در ماجرای [[توطئه]] [[قریش]] برضدّ مسلمانان در [[صلح حدیبیه]] نازل گشت.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۲.</ref> بعید نیست چنین گزارشهایی برای بهسازی تصویر قریش ساخته شده باشد.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
برخی [[نزول آیه]] را پس آن دانسته‌‌اند که [[بنی اسد]] برای یاری یهود [[اهل]] [[خیبر]] نزد ایشان آمدند.<ref>غررالتبیان، ص ۴۸۳.</ref> در نتیجه زمانی که [[مسلمانان]] در سال ششم به سمت [[مکه]] (جنوب [[مدینه]]) رفته، در [[حدیبیه]] بودند بنی‌‌اسد می‌‌خواستند از این [[فرصت]] استفاده کرده، به مدینه تعرض کنند. از قول [[قتاده]] ذیل آیه {{متن قرآن|وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}}<ref>«خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داد که به دست می‌آورید، آنگاه این (وعده) را برایتان پیش افکند و دست مردم را از شما کوتاه کرد و (چنین کرد) تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲۰.</ref> آمده است <ref>غرر التبیان، ص ۴۸۳.</ref> که بنی‌‌اسد در غیاب [[رسول خدا]] قصد [[غارت]] [[مدینه]] را داشتند؛ اما [[خداوند]] [[رعب]] و [[وحشت]] در دلهایشان افکند و از [[تصمیم]] خود منصرف شدند. در سال هفتم زمانی که [[مسلمانان]] با [[حمله]] به [[خیبر]] دژهای [[یهود]] را محاصره کردند، بنی‌‌اسد برای کاهش فشار نظامی از همپیمانانشان، تصمیم به یورش به مدینه گرفتند؛ اما خداوند نقشه شوم آنان را خنثا ساخت.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.</ref> در این باره دانسته شده است<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۲۲۶؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۱۹۴.</ref>؛ اما مشهور آن است که این آیه در ماجرای [[توطئه]] [[قریش]] برضدّ مسلمانان در [[صلح حدیبیه]] نازل گشت.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۲.</ref> بعید نیست چنین گزارشهایی برای بهسازی تصویر قریش ساخته شده باشد.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==[[اسلام]] [[بنی اسد]]==
==[[اسلام]] [[بنی اسد]]==
خط ۵۶: خط ۵۶:
به نقل [[ابن سعد]] [[رسول خدا]] نامه‌‌ای به [[بنی اسد]] نوشت و به آنان اخطار کرد که به قلمرو و آبگاه [[قبیله طی]] نزدیک نشوند و در صورت [[سرپیچی]] [[ذمّه]] [[پیامبر]] از ایشان بری است.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref> به رغم [[روابط]] نامناسب اسدیان با [[پیامبر]]{{صل}}، برخی از ایشان از بنو [[غنم ‌‌بن دودان‌‌ بن اسد]] و [[ثعلبة ‌‌بن دودان]] در [[مکه]] با [[بنی عبد شمس‌‌ بن عبد مناف]] همپیمان بودند <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۵۰۱؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۶۲۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۶۵؛ ج ۸، ص ۱۹۲.</ref> و شاید به دلیل‌هایی چون داشتن روابط نسبی،<ref>المحبر، ص ۸۷.</ref> مناسباتشان با پیامبر [[حسنه]] بود. از میان آنان عبدالله، عبیدالله، و [[زینب]] (همسر ‌‌پیامبر)<ref>المحبر، ص ۸۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۱.</ref> [[فرزندان]] [[جحش]] [[اسدی]]<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۳۲۴.</ref> که عمه‌‌زادگان [[رسول خدا]] بودند بیش از دیگران به چشم می‌‌خورند. اینان از [[نخستین مسلمانان]] و از [[مهاجران به حبشه]] <ref>الاستیعاب، ج ۵، ص ۷ ـ ۱۴.</ref> بودند.
به نقل [[ابن سعد]] [[رسول خدا]] نامه‌‌ای به [[بنی اسد]] نوشت و به آنان اخطار کرد که به قلمرو و آبگاه [[قبیله طی]] نزدیک نشوند و در صورت [[سرپیچی]] [[ذمّه]] [[پیامبر]] از ایشان بری است.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref> به رغم [[روابط]] نامناسب اسدیان با [[پیامبر]]{{صل}}، برخی از ایشان از بنو [[غنم ‌‌بن دودان‌‌ بن اسد]] و [[ثعلبة ‌‌بن دودان]] در [[مکه]] با [[بنی عبد شمس‌‌ بن عبد مناف]] همپیمان بودند <ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۵۰۱؛ الطبقات، ابن خیاط، ص ۶۲۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۶۵؛ ج ۸، ص ۱۹۲.</ref> و شاید به دلیل‌هایی چون داشتن روابط نسبی،<ref>المحبر، ص ۸۷.</ref> مناسباتشان با پیامبر [[حسنه]] بود. از میان آنان عبدالله، عبیدالله، و [[زینب]] (همسر ‌‌پیامبر)<ref>المحبر، ص ۸۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۱.</ref> [[فرزندان]] [[جحش]] [[اسدی]]<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۳۲۴.</ref> که عمه‌‌زادگان [[رسول خدا]] بودند بیش از دیگران به چشم می‌‌خورند. اینان از [[نخستین مسلمانان]] و از [[مهاجران به حبشه]] <ref>الاستیعاب، ج ۵، ص ۷ ـ ۱۴.</ref> بودند.


این گروه از [[مسلمانان]] [[بنی اسد]] با [[هجرت پیامبر]] به یثرب، چون سایر [[مؤمنان]] به آن [[شهر]] [[مهاجرت]] کردند. [[سعید بن رُقیش]] از کسانی بود که با خانواده‌‌اش به [[مدینه]] مهاجرت کرد.<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> به [[نقل]] [[ابن‌‌ حبیب بغدادی]] در [[غزوه بدر]] درصد قابل توجهی از [[مهاجران]] اسدی بودند.<ref>المحبر، ص ۸۷.</ref> [[عبدالله بن جحش]] (به‌‌نقلی اولین غنیمتی که برای پیامبر{{صل}} آورده شده به دست وی بود)،<ref> المحبر، ص ۸۶.</ref> [[عکاشة بن محصن]] (کسی‌‌ که چون شمشیرش در [[نبرد]] با [[دشمنان]] [[شکست]]، رسول خدا [[سلاح]] خود را بدو [[عطا]] کرده، درباره وی [[دعا]] کرد)<ref> المحبر، ص ۸۶.</ref> و [[ابوسنان بن وهب]] نیز در [[حدیبیه]] اولین کسی دانسته شده که با رسول خدا [[بیعت]] کرد و گفت: ای رسول خدا! با تو به [[پیروزی]] یا [[شهادت]] بیعت می‌‌کنم و دیگران هم با این شرط با آن [[حضرت]] بیعت کردند.<ref> المحبر، ص ۸۷.</ref> [[سنان بن ابی سنان]] و [[شجاع بن وهب]] ([[سفیر]] پیامبر در سال ششم نزد [[حارث بن ابی شمر]] حاکم غسّان)<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۰۰؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۴۷، ۶۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸۶.</ref> از جمله حاضران در [[نبرد]] [[بدر]] به شمار آمده‌‌اند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۴؛ السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۶۷۹.</ref> اینان در دیگر [[غزوات]] نیز دارای نقش بودند.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
این گروه از [[مسلمانان]] [[بنی اسد]] با [[هجرت پیامبر]] به یثرب، چون سایر [[مؤمنان]] به آن [[شهر]] [[مهاجرت]] کردند. [[سعید بن رُقیش]] از کسانی بود که با خانواده‌‌اش به [[مدینه]] مهاجرت کرد.<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> به [[نقل]] [[ابن‌‌ حبیب بغدادی]] در [[غزوه بدر]] درصد قابل توجهی از [[مهاجران]] اسدی بودند.<ref>المحبر، ص ۸۷.</ref> [[عبدالله بن جحش]] (به‌‌نقلی اولین غنیمتی که برای پیامبر{{صل}} آورده شده به دست وی بود)،<ref> المحبر، ص ۸۶.</ref> [[عکاشة بن محصن]] (کسی‌‌ که چون شمشیرش در [[نبرد]] با [[دشمنان]] [[شکست]]، رسول خدا [[سلاح]] خود را بدو [[عطا]] کرده، درباره وی [[دعا]] کرد)<ref> المحبر، ص ۸۶.</ref> و [[ابوسنان بن وهب]] نیز در [[حدیبیه]] اولین کسی دانسته شده که با رسول خدا [[بیعت]] کرد و گفت: ای رسول خدا! با تو به [[پیروزی]] یا [[شهادت]] بیعت می‌‌کنم و دیگران هم با این شرط با آن [[حضرت]] بیعت کردند.<ref> المحبر، ص ۸۷.</ref> [[سنان بن ابی سنان]] و [[شجاع بن وهب]] ([[سفیر]] پیامبر در سال ششم نزد [[حارث بن ابی شمر]] حاکم غسّان)<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۰۰؛ تاریخ ابن خیاط، ص ۴۷، ۶۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸۶.</ref> از جمله حاضران در [[نبرد]] [[بدر]] به شمار آمده‌‌اند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۴؛ السیرة‌‌النبویه، ج ۲، ص ۶۷۹.</ref> اینان در دیگر [[غزوات]] نیز دارای نقش بودند.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==[[ارتداد]] [[بنی اسد]]==
==[[ارتداد]] [[بنی اسد]]==
بنی‌‌اسد از قبایلی بودند که در [[حیات رسول خدا]] [[مرتد]] شدند.<ref>غررالتبیان، ص ۲۴۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ التکمیل والاتمام، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref> [[طلیحة بن خویلد]] [[اسدی]] در "بزاخه" (از منابع آبی بنی اسد)<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref> به [[دروغ]] خود را [[پیامبر]] خواند و توانست قسمتی از اسدیان و برخی گروه‌هایا [[قبایل]] را با خود همراه ساخته، بر [[دولت اسلامی]] [[مدینه]]، بشورد؛ اما پیامبر{{صل}} مجال دفع غائله آنان را نیافت و به سرای باقی شتافت.
بنی‌‌اسد از قبایلی بودند که در [[حیات رسول خدا]] [[مرتد]] شدند.<ref>غررالتبیان، ص ۲۴۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ التکمیل والاتمام، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref> [[طلیحة بن خویلد]] [[اسدی]] در "بزاخه" (از منابع آبی بنی اسد)<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref> به [[دروغ]] خود را [[پیامبر]] خواند و توانست قسمتی از اسدیان و برخی گروه‌هایا [[قبایل]] را با خود همراه ساخته، بر [[دولت اسلامی]] [[مدینه]]، بشورد؛ اما پیامبر{{صل}} مجال دفع غائله آنان را نیافت و به سرای باقی شتافت.


برخی [[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref> که سخن از روی گردانی برخی [[عرب]] از [[اسلام]] است از ایشان یاد کرده، به ارتداد ایشان در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} اشاره کرده‌‌اند<ref>غررالتبیان، ص ۲۴۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ التکمیل والاتمام، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref>. ‌‌این آیه اخطاری است به [[مسلمانان]] که اگر کسانی از ایشان از [[دین]] خود بازگردند، زیانی به [[خدا]] نمی‌‌رسانند و در [[آینده]] [[پروردگار]] متعالی گروهی را برای [[یاری]] اسلام بر می‌‌انگیزد.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
برخی [[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref> که سخن از روی گردانی برخی [[عرب]] از [[اسلام]] است از ایشان یاد کرده، به ارتداد ایشان در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} اشاره کرده‌‌اند<ref>غررالتبیان، ص ۲۴۸؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ التکمیل والاتمام، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref>. ‌‌این آیه اخطاری است به [[مسلمانان]] که اگر کسانی از ایشان از [[دین]] خود بازگردند، زیانی به [[خدا]] نمی‌‌رسانند و در [[آینده]] [[پروردگار]] متعالی گروهی را برای [[یاری]] اسلام بر می‌‌انگیزد.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


[[بنی‌اسد]] بعدها به [[مذهب شیعه]] [[گرایش]] یافتند و دولتی به نام بنی‌مزید را به مرکزیت حله تأسیس کردند.<ref>نک: تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۵۴۶؛ ج۴، ص۳۵۶ به بعد؛ الاعلام، ج۳، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>  
[[بنی‌اسد]] بعدها به [[مذهب شیعه]] [[گرایش]] یافتند و دولتی به نام بنی‌مزید را به مرکزیت حله تأسیس کردند.<ref>نک: تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۵۴۶؛ ج۴، ص۳۵۶ به بعد؛ الاعلام، ج۳، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>  
خط ۷۶: خط ۷۶:
در [[حادثه کربلا]]، اسدیان کوفه، پس از کشته شدن [[هانی‌‌ بن عروه]] به دست [[ابن زیاد]]، به [[دستور]] [[مسلم بن عقیل]] زیر پرچم [[مسلم بن عوسجه اسدی]] درآمدند تا با ابن زیاد بجنگند.<ref> الاخبار الطوال، ص ۲۳۸.</ref> با فرود آمدن [[سید الشهداء]]{{ع}} به [[کربلا]]، بنی‌‌اسد در خصوص [[قیام]] آن حضرت سه دسته شدند (موافقان، [[مخالفان]] و بی‌‌طرفان). کسانی چون [[حبیب‌‌ بن مظاهر]]، [[مسلم بن عوسجه]]، [[قیس بن مسهّر صیداوی]] و [[عمرو ‌‌بن ‌‌خالد صیداوی]] در کربلا حضور یافته، در رکاب آن حضرت به [[شهادت]] رسیدند.<ref>پژوهشی در شهدای کربلا، ص ۱۳۹، ۳۵۴، ۲۸۴، ۳۱۷.</ref> در [[جبهه]] [[مخالفان امام]]، کسانی چون [[حرملة ‌‌بن کاهل اسدی]] ([[قاتل]] طفل شیرخوار امام)<ref>مقتل الحسین{{ع}}، ج ۲، ص ۳۷.</ref> و عده‌‌ای دیگر حضور داشتند، چنان‌‌که در تقسیم سرهای [[شهیدان کربلا]] میان [[قبایل]] حاضر در [[سپاه]] تحت [[فرماندهی]] [[عمر‌‌ بن ‌‌سعد]]، بنی‌‌اسد حامل ۴ یا۱۰ <ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۲؛ عوالم العلوم، ص ۳۰۷.</ref> ‌‌سر [[مطهّر]] به [[کوفه]] بودند. که حکایت از فزونی شمار آنان در [[سپاه ابن سعد]] دارد.<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۵۸؛ الاخبار الطوال، ص ۲۵۹؛ مقتل‌‌الحسین{{ع}}، ص ۲۳۳.</ref> آن دسته از بنی‌‌اسد که در "غاضریه" نزدیک [[کربلا]] سکونت داشتند، بی‌‌طرفی [[اختیار]] کرده، پس از [[حادثه عاشورا]] اجساد [[شهیدان]] را به [[خاک]] سپردند.
در [[حادثه کربلا]]، اسدیان کوفه، پس از کشته شدن [[هانی‌‌ بن عروه]] به دست [[ابن زیاد]]، به [[دستور]] [[مسلم بن عقیل]] زیر پرچم [[مسلم بن عوسجه اسدی]] درآمدند تا با ابن زیاد بجنگند.<ref> الاخبار الطوال، ص ۲۳۸.</ref> با فرود آمدن [[سید الشهداء]]{{ع}} به [[کربلا]]، بنی‌‌اسد در خصوص [[قیام]] آن حضرت سه دسته شدند (موافقان، [[مخالفان]] و بی‌‌طرفان). کسانی چون [[حبیب‌‌ بن مظاهر]]، [[مسلم بن عوسجه]]، [[قیس بن مسهّر صیداوی]] و [[عمرو ‌‌بن ‌‌خالد صیداوی]] در کربلا حضور یافته، در رکاب آن حضرت به [[شهادت]] رسیدند.<ref>پژوهشی در شهدای کربلا، ص ۱۳۹، ۳۵۴، ۲۸۴، ۳۱۷.</ref> در [[جبهه]] [[مخالفان امام]]، کسانی چون [[حرملة ‌‌بن کاهل اسدی]] ([[قاتل]] طفل شیرخوار امام)<ref>مقتل الحسین{{ع}}، ج ۲، ص ۳۷.</ref> و عده‌‌ای دیگر حضور داشتند، چنان‌‌که در تقسیم سرهای [[شهیدان کربلا]] میان [[قبایل]] حاضر در [[سپاه]] تحت [[فرماندهی]] [[عمر‌‌ بن ‌‌سعد]]، بنی‌‌اسد حامل ۴ یا۱۰ <ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۲؛ عوالم العلوم، ص ۳۰۷.</ref> ‌‌سر [[مطهّر]] به [[کوفه]] بودند. که حکایت از فزونی شمار آنان در [[سپاه ابن سعد]] دارد.<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۵۸؛ الاخبار الطوال، ص ۲۵۹؛ مقتل‌‌الحسین{{ع}}، ص ۲۳۳.</ref> آن دسته از بنی‌‌اسد که در "غاضریه" نزدیک [[کربلا]] سکونت داشتند، بی‌‌طرفی [[اختیار]] کرده، پس از [[حادثه عاشورا]] اجساد [[شهیدان]] را به [[خاک]] سپردند.


از میان [[قبیله]] بزرگ بنی‌‌اسد، [[شاعران]]، [[محدثان]] و بزرگانی برخاسته‌‌اند. شاعر معروف [[شیعی]]، [[کمیت‌‌ بن زید اسدی]] از بنو [[ثعلبة بن دودان]]،<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۲- ۱۹۶؛ الانساب، ج ۳، ص‌‌۴۷۳؛ تاریخ دمشق، ج ۵۰، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۳.</ref> [[عبدالله ‌‌بن زبیر اسدی]] شاعر <ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۸۵؛ اللهوف، ص ۷۸.</ref> و [[معرور بن سُوید]] [[محدث]] <ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۱۷۲؛ الثقات، ج ۵، ص ۴۵۷؛ الجرح و التعدیل، ج ۸، ص ۴۱۵.</ref> و [[حبیب بن صُهبان]] محدث <ref> المصنف، ج ۷، ص ۴۱۳؛ ج ۹، ص ۴۶۵؛ الطبقات، ابن سعد، ج‌‌۶، ص‌‌۲۰۸.</ref> از جمله آنان هستند.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
از میان [[قبیله]] بزرگ بنی‌‌اسد، [[شاعران]]، [[محدثان]] و بزرگانی برخاسته‌‌اند. شاعر معروف [[شیعی]]، [[کمیت‌‌ بن زید اسدی]] از بنو [[ثعلبة بن دودان]]،<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۹۲- ۱۹۶؛ الانساب، ج ۳، ص‌‌۴۷۳؛ تاریخ دمشق، ج ۵۰، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۳.</ref> [[عبدالله ‌‌بن زبیر اسدی]] شاعر <ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۸۵؛ اللهوف، ص ۷۸.</ref> و [[معرور بن سُوید]] [[محدث]] <ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۶، ص ۱۷۲؛ الثقات، ج ۵، ص ۴۵۷؛ الجرح و التعدیل، ج ۸، ص ۴۱۵.</ref> و [[حبیب بن صُهبان]] محدث <ref> المصنف، ج ۷، ص ۴۱۳؛ ج ۹، ص ۴۶۵؛ الطبقات، ابن سعد، ج‌‌۶، ص‌‌۲۰۸.</ref> از جمله آنان هستند.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
* [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
* [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین''']]
* [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بنی اسد بن خزیمه (مقاله)|مقاله «بنی اسد بن خزیمه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش