چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ (پرسش)
چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانههای ظهور امام مهدی |
مدخل اصلی | مسیح دجال |
مدخل وابسته | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای حیدر کامل ، در کتاب «دجال آخرالزمان» در اینباره گفته است:
«عیسی (ع) به این دلیل مسیح نامیده شد که او زمین را مسح (طی) میکرد. واژه مسیح، کلمهای است بر وزن فعیل و مشتق از مصدر مسح است. در آیه ﴿إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ﴾[۱]؛ یعنی واژه مفعول به فعیل صرف شده و خداوند وی را بدین نام نامیده تا وی را از گناهان پاک کند و مجاهد گفته از گناهان و پلیدیهایی که در انسانها وجود دارد، پاک شده است؛ همانگونه که چیزی که باعث آزار و اذیت است از چیزی زدوده میشود. ابوعبیده میگوید: این کلمه عبری یا سریانی و در اصل مُسیح بوده که به عربی درآمده و مسیح خوانده شده است؛ همانگونه که نام سایر پیامبران چون اسماعیل، اسحاق، موسی و عیسی در قرآن به عربی درآمدهاند. برخی گفتهاند: این همانند آن نیست؛ زیرا اسماعیل، اسحاق و امثال آنها، اسمند نه صفت و مسیح، صفت است و جایز نیست که عربها و دیگر اقوام در توصیف چیزی، مورد خطاب سخنی قرار گیرند که آن وصف را درک نمیکنند. بنابراین این کلمه عربی است. و گفته شده: عیسی، مَسیح نامیده شد، چون با برکت، مَسْح و لمس شده است. ابوالعباس گفت: او مسیح نامیده شد؛ چون زمین را میپیمود. و از ابنعباس روایت شده است: او (مسیح) هرگز بر معیوب یا معلولی دست نمیکشید؛ مگر شفا مییافت و گفته شده: مسیح نامیده شده است؛ چون کف پایش صاف بوده و فرو رفتگی نداشته است. و گفته شد، بدین علت او مسیح نامیده شده که هنگام تولد، بدنش روغنمالی شده بود در مورد فرموده خداوند متعال: ﴿بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ﴾[۲]؛ ابومنصور گفت: خداوند آغاز کارش را کلمه نامید؛ چون خداوند، کلمه را به او القا کرد و سپس کلمه را به صورت بشر درآورد و کلمه به معنای فرزند است و معنایش این است که: خداوند به تو ای مریم! بشارت فرزندی به نام مسیح را میدهد. عیسی (ع) به دلیل گشت و گذارش در زمین برای پندآموزی و عبرت، مسیح نامیده شده است. بنابراین عیسی (ع)، مسیح هدایت و دجال، مسیح ضلالت و گمراهی است[۳]. و ابراهیم گفت: مسیح همان مسیح راستگوست و اما مسیح دجال به معنای فرد نابیناست و این کلمه بر وزن فعیل به معنای مفعول (اسم مفعول) است؛ معنای مسیح در عیسی (ع)، یعنی کسی که بدن او از گناهان و آلودگیها پاک شده است و معنای مسیح در دجال، یعنی نابینا، نابینایی در چشم راست یا چپ. همانگونه که از پیامبر (ص) در این مورد روایت شده است و گفته خداوند متعال درباره او که "رسول الله" است، به معنای آن است که خداوند متعال خبر میدهد که مسیح از سوی خدا فرستاده شده و خداوند او را پیامبر قرار داده است و منظور خداوند از کلمه در آین آیه: ﴿وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ﴾[۴]؛ اوست آن پیام آن پیام و رسالتی که خداوند به فرشتگان دستور داد، آن را با خود بیاورند به عنوان مژده و بشارتی از سوی او بر وی بیاورند و این نکته در این آیه کریمه ذکر شده است: ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ﴾[۵]؛ یعنی به رسالت و مژدهای از سوی خداوند. حسن و قتاده میگویند: آن فرموده خداوند: ﴿كُن فَيَكُونُ﴾[۶]؛ یعنی به محض اینکه اراده فرمود، حادث شد. و طبری رأی نخست را برگزیده و جبایی گفت: کلمه، مجاز است و منظورش از کلمه، یعنی اینکه آنان به وسیله عیسی (ع) هدایت میشوند؛ همانگونه که با سخنانش هدایت میشوند؛ همچنین آنها به وسیله او از نظر دینی و ایمانی نیز زنده میشوند؛ همانگونه که زنده با روح زنده میشود و بنابراین وی را روح نامید[۷]. و فرموده خداوند: ﴿أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ﴾[۸]؛ یعنی وی (مریم (س)) را از آن آگاه کرد؛ همانگونه که گفته میشود: "أَلْقَيْتُ إِلَيْك كَلِمَة حَسَنةٌ "؛ تو را از نکته نیکی آگاه ساختم. و جبایی میگوید: معنای ﴿أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ﴾؛ یعنی وی را در رحم مریم خلق کرد. و در مورد این فرموده خداوند: ﴿وَرُوحٌ مِّنْهُ﴾[۹] شش نظر مختلف وجود دارد:
- برخی گفتهاند: و معنای آن، دمی از اوست که آن را روح نامیده است؛ چون در اثر دمیدن جبرئیل به فرمان خداوند در رحم مریم (س) پدید آمده و این کار خداوند نسبت داده شده، چون آن به امر خداوند بوده است. به این دلیل دمیدن را روح نامیدهاند که آن دم، بادی است که از روح خارج میشود و در این مورد به اشعاری از ذو الرّمه استناد کردهاند. و در یکی از شعرهای او آمده است: "أَحْيِها بِرُوحِك"، آن را با دمیدنت زنده گردان.
- برخی گفتهاند: معنایش این است که وی انسانی بوده که خداوند بدون هیچگونه آمیزش جنسی و نطفه، آنگونه که متعارف است، به وجود آورده و زنده کرده است؛
- برخی دیگر گفتهاند: فرموده الهی: ﴿وَرُوحٌ مِّنْهُ﴾؛ روح، یعنی رحمتی از سوی وی. همانگونه که در جای دیگری فرموده است: ﴿وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ﴾ که معنای آن نیز، رحمتی از سوی وی است. همچنین گفته شده: خداوند عیسی (ع) را باعث رحمت برای کسانی که از او پیروزی میکنند و به او ایمان میآورند، قرار داده است؛ زیرا او آنان را به راه رستگاری و راه درست، هدایت میکند.
- برخی دیگر گفتهاند: معنای آن این است: روحی است از جانب خداوند که او آن را خلق کرد و سپس آن روح را نزد مریم (س) فرستاد و وارد دهانش شد و خداوند آن را روح عیسی (ع) گرداند. ابوالعالیه به نقل از ابی بن کعب این نظر را پذیرفته است؛
- برخی گفتهاند: معنای روح در اینجا، آن نیرو و قدرتی است که با آن مردگان را زنده میکرد؛
- گروهی گفتهاند: روح در اینجا به معنای جبرئیل است. گفتند: و روح، معطوف به جبرئیل شده که معنای آن این است که القای کلمه به مریم از سوی خداوند متعال، سپس از سوی جبرئیل بوده است. و این گفتار خداوند: ﴿فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ﴾[۱۰]؛ امری است از سوی خداوند به آنان، جهت ایمان به خداوند متعال، تصدیق او، اقرار به وحدانیتش، تصدیق فرستادگانش در مورد آنچه که از نزد خداوند آوردهاند، رسالتی که به آنان خبر داد که خداوند همتا و شریک و فرزندی ندارد و او را یار و فرزندی نیست و آیه: ﴿وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ﴾[۱۱]. نهی برای آنان است که میگویند: سه خدا وجود دارد و واژه ثلاثه به دلیل تأثیر کلمه محذوفی که ظاهر کلام بر آن دلالت میکند، مرفوع گردیده است. " وَ لا تَقُولُوا هُمْ ثَلَاثَةٍ " و تقدیر آن کلمه این بوده و مرفوع شده است. این امر از باب حکایت و نقل قول جایز است و این آیه از این باب است. ﴿سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ﴾[۱۲]؛ همچنین هرگاه پس از نقل قول، مرفوعی بیاید که عامل رفعی پیش از آن نیامده باشد، در آن اسم، عامل رفعی در تقدیر است. سپس با لحن تهدید، به خاطر آن سخن گران آنان که در مورد خداوند، تثلیت را بر زبان آوردند، فرمود: "ای کسانی که میگویید خداوند سه تاست! دست بردارید از قائل شدن همسر و شریک برای خداوند، حذر کنید که دست برداشتن از آن برایتان بهتر از این گفتارتان است؛ در غیر این صورت مجازات زود هنگامی که در نزد خداوند برای گفتههایتان مقرر شده، بر شما فرود میآید. اگر شما بر این رأی و گفتهها پافشاری کنید و به راه حق باز نگردید، دچار مجازات میشوید". و این گفته خداوند متعال: ﴿وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ﴾[۱۳]؛ به این معناست که تنها خدا یکتاست و او شایستگی پرستش دارد؛ چون کسی که دارای فرزند باشد، خداوند نیست و همچنین کسی که همسر و همراهی داشته باشد، نمیتواند خداوند مورد پرستش باشد؛ اما خداوندی که الوهیت و پرستش از آن اوست، خدای یکتا و معبود واحدی است که نه فرزندی دارد، نه پدری، نه همراه، نه همسری و نه شریکی. سپس خداوند متعال خود را از این موارد منزه ساخته و برای خود عظمت قائل شده و خود را از آنچه یاوهگویان و کافران میگویند، فراتر دانسته و فرموده است: ﴿سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ﴾[۱۴]؛ واژه سبحان بر تنزیه از آنچه شایسته وی نیست، همانند فرزند و همسر دلالت میکند؛ زیرا کسی که مالک هر آنچه در آسمانها و زمین و مابین آنهاست، همه آنها در تسخیر او هستند. عیسی (ع) و مادرش نیز جزو آن محسوب میشوند و آنان نیز از بندگانش هستند. او آنان را آفریده و روزی داده است و آنان نیازمند درگاه اویند؛ در این صورت چگونه مسیح میتواند فرزند خداوند باشد؟ او یا در زمین یا در آسمان است و خداوند متعال تمام آن را دارا است. و معنای این گفته خداوند متعال: ﴿وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً﴾[۱۵] این است: برای آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است قیّم، مدبّر و روزی دهندهای کافی است و نیازی به هیچ کس دیگر ندارد.
«﴿كَفَى بِاللَّهِ﴾؛ به خداوند بسنده کنید.
مسیحیان در مورد این گفتار خداوند به اشتباه رفتهاند و گفتهاند: او دارای سه اقنوم و یک جوهر و حقیقت است. این گفته به این معنی است که بگوییم او یک چراغ واحد است و سپس بگوییم او سه چیز، یعنی روغن و پنبه و آتش است؛ مثلاً به خورشید میگوییم یک خورشید است و سپس در مورد آن میگوییم: خورشید، جسم و نور و تابش است. بلخی میگوید: و این گفته نادرست است؛ چون ما حتی اگر بگوییم که آن یک چراغ است، نمیگوییم چیز واحدی است و در مورد خورشید نمیگوییم آن چیز واحدی است؛ بلکه میگوییم آن، در حقیقت متشکل از چیزهایی است؛ همانگونه که میگوییم عشره واحده و نمیگوییم یک انسان، یک خانه، یک ماه و اینها هر یک چیزهای متفاوتی هستند. پس اگر بگویند خداوند حقیقتاً چیز واحدی است همچنین خداوند یکتا است، سپس بگویند خداوند سه تا است، با این مطالبی که گفته شد، تناقض دارد و از باب مطالبی که گفتیم، نیست و اگر بگویند آن اشیاء شیء است و نه یک شیء واحد، وارد عقیده شبهه شده و توحید را رها کردهاند. شگفت اینکه آنها میگویند:پدر فرزند دارد؛ ولی فرزند پدر ندارد و سپس میپندارند کسی که فرزند دارد، همان کسی است که پدر ندارد و میگویند: کسی که انسان را میپرستد، راه خطا و ضلالت در پیش گرفته است، سپس ادعا میکنند که مسیح، خدای انسان است و آنان مسیح را میپرستند و ما تا جایی که درک نمودیم، در مورد شبهه تثلیث و اقانیم صحبت کردیم»[۱۶].
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ مسیح عیسی بن مریم فقط پیامبر خدا است. اصل واژه مسیح به معنای ممسوح (پاک شده) است؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ به کلمهای از جانب خود که نامش مسیح، عیسی بن مریم است؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵.
- ↑ الثمر الدّانی، ص ۱۲۳.
- ↑ و کلمه اوست که آن را به سوی مریم افکنده؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ یاد کن هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از جانب خود مژده میدهد؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵.
- ↑ موجود باش پس فوراً موجود میشود، است؛ سوره بقره، آیه ۱۱۷.
- ↑ طوسی، محمد بن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۴۰۱.
- ↑ به سوی مریم افکنده است؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ و نگویید خدا سهگانه است؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ به زودی خواهند گفت: سه تن بودند و چهارمین آنها سگشان بود؛ سوره کهف، آیه ۲۲.
- ↑ و معبود شما معبود یگانهای است؛ سوره بقره، آیه ۱۶۳.
- ↑ منزه از آن است که برای او فرزندی باشد؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ و خداوند بس کارساز است؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ حیدر کامل، دجال آخرالزمان، ص 43 -51.