ازدواج پیامبر خاتم با صفیه دختر حیی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پس از صلح حدیبیه، در اوایل سال هفتم هجرت، رسول خدا (ص) با یهودیان خیبر وارد جنگ شد و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوب‌های نظامی، توطئه‌ها و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان در آمده بود فتح کرد. در این جنگ، کنانة ابی‌العقیق شوهر صفیه بنت حیی بن اخطب کشته شد[۱] و غنایم بسیاری به دست مسلمانان افتاد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلعه‌های هفت‌گانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود، زنانی نیز به اسارت گرفته شدند. صفیه بنت حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش جزء این اسیران بودند[۲]

خاتم انبیا (ص) به بلال حبشی فرمان داد صفیه بنت حیی بن اخطب و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد[۳]. یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا صفیه بنت حیی بن اخطب را از رسول خدا (ص) بخواهد؛ امّا حضرت از کنار صفیه بنت حیی بن اخطب عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند[۴]. به این ترتیب، مسلمانان متوجه شدند که حضرت، او را برای خود برگزیده است. ایشان، دختر عموی صفیه بنت حیی بن اخطب را به دحیه کلبی بخشید[۵].

حضرت، اسلام را بر صفیه بنت حیی بن اخطب عرضه فرمود و گفت: "اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی، تو را به همسری خود بر می‌گزینیم"[۶]. صفیه گفت: "حتماً خدا و پیامبر او را بر می‌گزینم". حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش درآورد و مهریه وی را آزادی‌اش قرار داد[۷].

نقل است که رسول خدا (ص) صفیه بنت حیی بن اخطب را بعد از اسارت نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر (ص) در چهره صفیه بنت حیی بن اخطب و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای دید که به سبزی می‌زد. از او پرسید: "این چیست؟" گفت: "ای رسول خدا (ص)! در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت. این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت که گویا دوست داری همسر پادشاهی شوی که از مدینه می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد..."[۸].

صفیه بنت حیی بن اخطب هفده ساله بود که به ازدواج پیغمبر (ص) درآمد[۹]. ازدواج رسول خدا (ص) با صفیه دختر حیی بن اخطب، بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد[۱۰]. گفته شده است در زمین‌های هموار بین راه، سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی که از خرما و روغن، آرد و کشک درست شده بود از میهمانان پذیرایی شد[۱۱].

حضرت چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه بنت حیی بن اخطب افکند. او را ترک شترش نشاند و به مدینه آورد. چون رسول خدا (ص) به مدینه آمد، صفیه بنت حیی بن اخطب را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم (ص) هم در حالی که نقاب زده بود، به دیدن او رفت[۱۲].

پیامبر اکرم (ص) صفیه بنت حیی بن اخطب را نیز به رعایت حجاب ملزم کرد. همچنین مانند همسران دیگر، برایش نوبت معین کرد[۱۳]. مؤرخان و سیره‌نویسان، صفیه بنت حیی بن اخطب را تنها همسر غیر عرب رسول خدا (ص) دانسته‌اند[۱۴]. در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است[۱۵].[۱۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۲.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۱.
  3. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۷۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۶.
  4. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۶۶.
  5. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۳۲.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶.
  7. ابن حنبل، مسند، ج۳، ص۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۲۲.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۹۱-۹۱.
  9. دائرة المعارف، الاسلامیه، ج۱۴، ص۲۴۹.
  10. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۳.
  11. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶.
  12. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۹.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۱.
  14. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸؛ قاضی ابر قوه، سیرت رسول الله (ص)، ج۲، ص۱۱۰۲.
  15. ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۴۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۲۱۱.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، صفیه بنت حیی بن اخطب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۹-۳۲.