امورقه در تاریخ اسلامی
مقدمه
او دختر عبدالله بن حارث(الحرث)[۱] بن عویمر (عویم)[۲] بن نوفل انصاری است[۳]. پیامبر اسلام (ص) با او به احترام رفتار میکرد و هر جمعه[۴] برای دیدار با او به منزلش میرفت[۵]. ام ورقه از پیامبر (ص) درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با اهل خانهاش به جماعت نماز بخواند. پیامبر (ص) هم اجازه فرمود[۶].
ام ورقه قرآن را جمعآوری کرده بود و همواره قرآن میخواند[۷] و پیامبر (ص) به او لقب شهیده داده بود و هرگاه میخواست او را ملاقات کند به اصحابش میفرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"[۸].
لقب شهیده به این خاطر به او داده شد که او در جنگ بدر نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در جنگ همراه شما باشم تا از بیماران پرستاری و مجروحان را مداوا کنم[۹] شاید خداوند شهادت را به من هدیه فرماید. پیامبر (ص) به او فرمود: "در خانهات بمان، همانا خداوند شهادت را به تو هدیه میفرماید و تو شهیده هستی" و همینگونه هم شد[۱۰].
ام ورقه غلام و کنیزی داشت و ایشان را تدبیر کرده بود[۱۱]. چون آزادی آنها به مرگ ام ورقه مشروط بود؛ برای آنکه زودتر آزاد شوند، در زمان خلافت عمر شبی ام ورقه را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند[۱۲].
صبح، همسایههای ام ورقه صدای قرآن خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن ام ورقه به دست غلام و کنیزش به عمر رسید. عمر گفت: "پیامبر (ص) به دیدار ام ورقه میرفت و میفرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو پناه ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از دستگیری و محاکمه به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در شهر مدینه به دار آویخته شدند[۱۳][۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
- ↑ . الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
- ↑ .اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.
- ↑ .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
- ↑ .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.
- ↑ .المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.
- ↑ .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.
- ↑ .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.
- ↑ .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.
- ↑ .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.
- ↑ رضایی، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۴۵۴.