بحث:قدرت
قدرت در فرهنگ مطهر
قوّه اگر با شعور و ادراک و خواست تؤام باشد به نام “قدرت” و یا “توانایی” نامیده میشود[۱]. قدرت این است که انسان علیرغم میل نفسانی خود، به جای کام خودش کام دیگری را شیرین کند.
به تعبیر دیگر "قدرت" آن است که انسان به کمک دیگران بشتابد. یک روح مقتدر آن است که به فرزندان خود میگوید: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[۲] علی(ع) خطاب به دو فرزند عزیزش امام حسن و امام حسین(ع) میفرماید: فرزندان من! همیشه قدرت و نیروی شما به کمک مظلوم و به ستیزه با ظالم بشتابد. این کار [نشانه] قدرت است[۳]. مقصود از “قدرت” میزان تسلّط انسان بر طبیعت است که در این جهت علوم طبیعی و ریاضی به او کمک میکند و هر چه بیشتر او را بر طبیعت مسلّط میکند، و این قدرت مربوط به رابطه انسان با طبیعت میشود که این رابطه در جهت قدرت، تکامل پیدا میکند. رابطه انسان با طبیعت در جهت قدرت انسان و تسلط او بر طبیعت و در جهت آگاهی او از طبیعت تکامل یافته است و پیشبینی میشود که در آینده نیز تکامل یابد.[۴].
قوه مقرون به شعور را “قدرت” مینامند؛ که معمولاً در اصطلاح “قدرت” را در مورد جاندارها و ذیشعورها میگویند. اگر چه در اصطلاح امروز آن را در مورد بیجانها نیز به کار میبرند و مثلاً میگویند قدرت اتومبیل چقدر است؛ ولی این شاید یک نوع مجاز باشد[۵]. مراجعه به اصل قدرت[۶]، مکتب قدرت[۷] و قوت و قدرت.[۸]
قدرت اراده
قدرت اراده این است که انسان بتواند در مقابل مشتهیات نفسانی خود ایستادگی و مقاومت کند[۹].[۱۰]
قدرت حیوانی
قدرت حیوانی، عبارت است از همان زوری که در عضلات حیوان است. همه قدرتهای حیوان [منحصر در] قدرت عضلانی است، قدرتهائی که در عضلات حیوان وجود دارد، و همه خواستههای حیوان خواستههای نفسانی است. اهمیت بشر در این است که در انسان قدرتی غیر از قدرت عضلانی وجود دارد[۱۱].[۱۲]
پانویس
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷.
- ↑ انسان کامل، ص۲۷۹ - ۴۸۴.
- ↑ فلسفه تاریخ جلد اول ص ۲۸۴.
- ↑ شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۲۵۸.
- ↑ سیری در سیره نبوی، ص۹۷.
- ↑ انسان کامل، ص۱۲۸.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۲۸.
- ↑ انسان کامل، ص۲۷۸.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۲۹.
- ↑ انسان کامل، ص۲۷۷.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۲۹.