تفسیر نورالثقلین (کتاب)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
تفسیر نورالثقلین
زبانعربی
نویسندگانعبد علی بن جمعه عروسی حویزی
ناشرانتشارات اسماعيليان‌
محل نشرقم، ایران
سال نشر۱۴۱۵ ق، ۱۳۷۴ ش
تعداد جلد۵
فهرست جلدهاجلد اول، جلد دوم، جلد سوم، جلد چهارم، جلد پنجم

تفسیر نورالثقلین کتابی است به زبان فارسی که مشتمل بر تأویلات آیات قرآن می‌‏باشد. این کتاب اثر عبد علی بن جمعه عروسی حویزی است و انتشارات اسماعيليان‌ انتشار آن را به عهده داشته‌ است.[۱]

دربارهٔ کتاب

«نورالثقلین» نام تفسیری روایی است از عبد علی بن جمعه عروسی حویزی شیعه دوازده امامی که تاریخ دقیق ولادت و وفات او معلوم نیست، ولی مسلم است که تا سال ۱۰۷۳ق زنده بوده است. او از اعلام قرن یازدهم هجری و از معاصرین حر عاملی است. از جمله شاگردان نامدار این مفسر، سید نعمت الله جزایری است که شماری از نویسندگان به اشتباه تاریخ وفات سید نعمت الله جزایری را به عنوان وفات حویزی نوشته‌اند و از طرفی نیز، شاگرد را به جای استاد قلمداد نموده‌اند! عبد علی حویزی، محدثی متبحّر و ادیبی اریب و فقیهی سرشناس بوده است. وی در حویزه خوزستان ایران چشم به جهان گشوده و در شیراز اقامت گزیده و معاصر با علامه مجلسی بوده است. حر عاملی در کتاب (امل الأمل، ۲، ۱۵۴) می‌نویسد: «او کتابی در نحو و کتابی در عروض و حاشیه‌ای بر بیضاوی و رساله‌ای در رمل و کتابی در موسیقی دارد و نزد بهایی و دیگران تلمّذ نموده است». افندی در کتاب ریاض العلماء[۲] یکی از اساتید او را علی بن عبدالله شوشتری دانسته است.

منابع این مفسر به دو دسته تقسیم می‌شود:

  1. تفاسیر روایی پیش از خود که عبارتند از: تفسیر قمی، تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، تفسیر عیاشی و همچنین تفسیر مجمع البیان.
  2. اخبار و روایات تفسیری در کتب ذیل: الکافی کلینی، توحید، خصال، علل الشرائع، عیون اخبار الرضا، معانی الاخبار، امالی، من لا یحضره الفقیه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال و کمال الدین و تمام النعمة صدوق، تهذیب و غیبت شیخ طوسی، مصباح الشریعه، بصائر الدرجات صفّار، نهج البلاغه، الخرائج و الجرائح راوندی، مناقب ابن‌شهرآشوب، احتجاج طبرسی، محاسن برقی، مهج الدعوات ابن طاووس، صحیفه سجادیه، کشف المحجه لثمرة المهجه ابن طاووس، مقتل الحسین ابی مخنف، قرب الاسناد حمیری، رجال کشی (اختیار معرفه الرجال).

این تفسیر، شامل تمام آیات نمی‌شود بلکه تنها بر اساس روایات متفرقه‌ای از منابع حدیثی استوار است که در ذیل شماری از آیات نقل شده است. مؤلّف، نصِّ آیات را نیاورده و تنها به بیان روایات آن هم به‌گونه‌ای که با آیات مرتبط باشد اکتفا نموده است. این روایات با همه پرحجمی آن، که به صورت پنج جلد (حدوداً ۸۰۰ صفحه‌ای) عرضه گردیده است لزوماً بیانگر تفسیر به مفهوم خاصّ آن نیست بلکه بیشتر آنها در مقام جَری، تطبیق، تشبیه، تمثیل، مصداق و احیاناً شأن نزول آیات می‌باشد و شماری هم گویای ذکر نام سوره‌ها و شماره آیات و گاهی نیز، تنها بیانگر نوعی تأویل‌اند.

مؤلّف این اثر هرگز به نقد و بررسی روایات منقول نپرداخته و حتی در مقام رفع تعارض از روایات ضد و نقیض هم بر نیامده است بلکه تنها نقش یک گزارشگر پرتلاش را ایفا نموده و می‌‌توان گفت که تنها علاقه خویش به جمع‌آوری روایات تفسیری در این مجموعه را، به منصه ظهور رسانده است. روایات را بدون ذکر اسناد آورده و از این جهت مطالعه کننده محقق را ناگزیر می‌سازد که برای بررسی آنها به مأخذ اصلی مراجعه نماید تا روایت‌ها را، از جهت صحیح، ضعیف، حسن، موثق و مرفوع بودن، شناسایی نماید.

روایات مخدوش و بی‌اساس و حتی روایاتی که با مقام و شأن معصومین (ع) منافات دارد نیز در این مجموعه نقل گردیده است مثل روایتی که مراد از ﴿بَعُوضَةً در آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ[۳] را امیر مؤمنان (ع) می‌داند! و یا احادیث اسرائیلیاتی که هاروت و ماروت در آیه ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ[۴] را به عنوان دو زنا کننده با ستاره زهره می‌داند که در اصل زنی بوده که مسخ گردیده است. بنابراین او همچنان که در مقدمه تفسیر یادآور شده و گفته است: «من تصمیم گرفتم در ذیل شماری از آیات، آثار اهل ذکر (اهل بیت (ع)) و برگزیدگان الهی را نقل نمایم و اگر چیزی را که نقل کرده‌ام، مخالف نظرات شیعه امامیه باشد، مقصودم اعتقاد بدان‌ها و عمل به آنها نیست، بلکه آنها را آورده‌ام تا افراد آگاه بدانند که چگونه نقل شده و از چه کسی به ما رسیده است، تا راه علاج آنها را بیابد و توجیه نمایند»، این اثر را صِرفاً به عنوان جمع‌آوری اخبار وارده مربوط به آیات قرآن، عرضه نموده است و لزوماً به معنای تأیید بی‌قید و شرط همه آنها نمی‌باشد.

امتیاز این تفسیر تنها به جمع اخبار مربوط به آیات قرآن کریم از طریق منابع حدیثی است و البته نفس چنین کاری قابل قدردانی و سپاسگزاری است؛ هر چند که از چنین عالمی انتظار می‌رفت که خود به نقد و بررسی و رفع تضاد و تعارض روایات منقوله بپردازد و به طور مستقیم، تفسیر آیه را در قالب روایات بی‌سند به معصوم (ع) نسبت ندهد؛ مثلاً او صرفاً از کتابی که منسوب به امام حسن عسکری است وقتی چیزی نقل می‌کند می‌گوید: «امام عسکری در تفسیر آیه چنین فرموده است»[۵]؛ در حالی که، در اصل آن کتاب قابل بحث است که از امام عسکری هست یا نه![۶][۷]

فهرست کتاب

در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

دربارهٔ پدیدآورنده

عبد علی بن جمعه عروسی حویزی
عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، از علماء و محدثان امامیه در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم (متوفای ۱۱۱۲ ق)، تحصیلات خود را در محضر اساتیدی همچون: «علی نقی فراهانی شیرازی» به اتمام رساند. او چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «شرح لامیه العجم طغرایی»، «فی ان من تلقب به»، «دیوان شعر» و «تفسیر نورالثقلین» برخی از این آثار است[۸]

پانویس

  1. شبکه جامع کتاب گیسوم
  2. ریاض العلماء، ص۱۴۹ و ۱۵۲.
  3. «خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: «خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶.
  4. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  5. نورالثقلین، ج۱، ص۷۳، ۷۸-۷۹ و ۹۱.
  6. تفسیر نورالثقلین، عروسی حویزی (۱۱۱۲ق)، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات دارالتفسیر، ۱۳۸۴ش.
  7. کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر نورالثقلین»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  8. وبگاه حدیث نت

دریافت متن