جابر بن زید ازدی در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابو الشعثاء جابر بن زید ازدی بصری[۱] از مفسران تابعی به شمار آمده است[۲]. ابن حجر او را روایت‌کنندۀ از ابن عباس، ابن‌عمر،... و معاویة بن ابی سفیان معرفی و از عجلی نقل کرده که گفته است: «وی تابعیّ ثقه است»، و با دو واسطه از ابن عباس روایت کرده که گفته است: «اگر اهل بصره نزد سخن جابر بن زید فرود می‌آمدند (برای شنیدن سخن وی به نزد او می‌آمدند) دانش آنان را به آنچه در کتاب خداست، گسترش می‌داد». از ابن حبان نقل کرده که گفته است: «وی داناترین مردم به کتاب خدا بوده است»[۳].

عادل نویهض او را از مفسران به شمار آورده[۴] و آقای محمد هادی معرفت نیز در شمار اعلام مفسران تابعی از وی با عنوان ابو الشعثاء ازدی یاد کرده است[۵].

دلیل مفسر بودن وی افزون بر سخن نقل شده از ابن عباس و ابن حبان، روایات و آثار تفسیری نقل شده از وی در کتاب‌های تفسیری است[۶].

فؤاد سزگین نیز او را در شمار فقیهان اباضیه آورده و گفته است: فقیه مشهور اباضی است، ولی وصف «مفسر قرآن» را نیز برای وی ذکر کرده است[۷]. گویا شهرت فقهی وی موجب شده که به مفسر بودن وی کم‌تر توجه شود و ازاین‌رو، در طبقات المفسرین سیوطی و داوودی از وی یاد نشده است.

از وی در کتاب‌های رجال‌شناسی شیعه یاد نشده است، ولی رجال‌شناسان اهل تسنن او را آورده و توثیق کرده‌اند[۸]. برحسب نقل ابن حجر، فرقۀ اباضیه او را از خود می‌دانسته‌اند، ولی او از این مذهب برائت می‌جسته است[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. تاریخ وفات وی را بخاری و برخی دیگر سال ۹۳ و ابن سعد سال ۱۰۳ و هیثم بن عدی سال ۱۰۴ ذکر کرده‌اند (ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۴، رقم ۶۱؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۸۳).
  2. ر. ک: معجم المفسرین، ج۱، ص۱۲۳؛ معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۱، ص۳۲۱، ۴۰۸.
  3. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۴، رقم ۶۱.
  4. نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۱۲۳.
  5. معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۱، ص۳۲۱، ۱۴۰۸.
  6. براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی، در تفاسیر شیعه و سنّی ذکر جابر بن یزید ۱۱۱ مورد و ذکر ابو الشعثاء ۹ مورد است؛ برای نمونه ر. ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۱۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۵۱۱.
  7. سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء ۳، ص۳۸۶.
  8. ر. ک: ابن شاهین، تاریخ اسماء الثقات، ص۵۶، رقم ۱۷۱؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۴، رقم ۶۱.
  9. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۴، رقم ۶۱.
  10. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۷۲.