جحدم جذیمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

وی از بنی جذیمه از قبایل کنانی است و نسبش بیش از این مشخص نیست. ابن حجر[۱] او را صحابی دانسته و گوید: ابن فتحون در ذیل بر استیعاب از او یاد کرده است. سیره‌نگاران معمولا هنگام گزارش خبر کشتار بنوجذیمه به دست خالد بن ولید از او یاد می‌کنند. براساس گزارش ابن اسحاق[۲] هنگامی که خالد به سوی بنوجذیمه رفت و از آنان خواست سلاح‌هایشان را بر زمین بگذارند، جحدم ایشان را از این کار برحذر داشت و به آنان هشدار داد که پس از اسارت کشته خواهند شد و سوگند یاد کرد که سلاح بر زمین نخواهد گذاشت. عده‌ای از بنو جذیمه وی را گرفته و گفتند با این اقدام خونشان خواهد ریخت. آنان به جحدم گفتند که مردم اسلام آورده و سلاح بر زمین نهاده‌اند و شایسته نیست که چنین رفتار کنی. جذیمیان پیوسته با وی سخن گفتند تا اینکه سلاح را از او برکندند و با توجه به وعده خالد با اطمینان سلاح بر زمین گذاشتند[۳]. براساس گزارش واقدی[۴]، جحدم به بنو جذیمه گفت: پیامبر چیزی بیش از اینکه افراد اسلام پذیرند و به آن اقرار کنند نمی‌خواهد؛ ما نیز اسلام را پذیرفته و بدان مقیم، اما خالد از خلع سلاح هدف دیگری دارد. او معتقد بود که خالد براساس کینه‌های قدیمی به سراغ آنان آمده و بر آن شیوه رفتار خواهد کرد. جحدم حاضر به افکندن سلاح نبود تا اینکه همه قبیله با وی سخن گفته و وی را راضی به انداختن سلاح کردند. اما خالد خیانت کرده و آنان را کُشت. جحدم چون چنین دید خطاب به بنی جذیمه گفت که آنان را از این سرنوشت بیم می‌داده است[۵]. یکی از بنی جذیمه در این باره شعری در ستایش جحدم سرود[۶].[۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۷۳.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۷۱.
  3. طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۶۷.
  4. واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۷۶.
  5. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۷۳؛ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۶۸.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۷۴؛ ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۲۱۲.
  7. داداش نژاد، منصور، مقاله «جحدم جذیمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۷۵.