حسان بن عبدالله

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از حیان بن عبدالله)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

حسان بن عبدالله

حسان[۱] بن عبدالله[۲]، تنها در سند یک روایت از اسناد تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة واقع گردیده است:

«حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى عَنْ مَيْسَرَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فُضَيْلٍ عَنْ حَيَّانَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ صإِذَا صَفَّ إِلَى الْقِتَالِ كَأَنَّهُ بُنْيَانُ مَرْصُوصٌ يَتْبَعُ مَا قَالَ اللَّهُ فِيهِ فَمَدَحَهُ اللَّهُ وَ مَا قَتَلَ [مِنَ] الْمُشْرِكِينَ كَقَتْلِهِ أَحَدٌ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

در ضبط نام راوی اختلاف است. از کاوش در اسناد و نسخ می‌نمایاند که از راوی به چهار گونه یاد شده است: حسان بن عبدالله؛ حیان بن عبدالله[۵]؛ حنان بن عبیدالله[۶]؛ حیان بن عبیدالله[۷] (بالتصغیر). و عنوان صحیح، حیان بن عبیدالله است، اولاً: به قرینه روایتش از ضحاک بن مزاحم و ثانیاً روایت از ابن عباس با یک واسطه[۸] و ثالثاً پرسش از تفسیر آیات از ضحاک بن مزاحم[۹].

مقصود از این عنوان، أبو زهیر حیان بن عبیدالله بن زهیر العدوی البصری[۱۰] است که در کتب رجال سنی از وی یاد شده و شرح حال او آمده است.

بخاری: حيان بن عبيدالله أبو زهير ينزل بني عدي سمع أبا مجلز؛ و الضحاك[۱۱].

ابن أبی حاتم رازی: حيان بن عبيدالله بن زهير أبو زهير العدوي روي عطاء، و أبيه، و ابن بريدة؛ و الضحاك[۱۲].

ذهبی: حيان بن عبيدالله؛ أبو زهير البصري عن أبي مجلز لاحق بن حميد و الضحاك بن مزاحم و أبيه عبيدالله بن حيان[۱۳].[۱۴]

شرح حال راوی

در کتب رجالی شیعه از راوی یاد نشده؛ ولی بیشتر کتب رجالی سنی از ایشان یاد، و نام وی حیان بن عبیدالله، کنیه‌اش «أبو زهیر»، و وصف او را «العدوی» و «البصری» ذکر، و در ترجمه‌اش به ذکر دو مطلب بسنده کرده اند: معرفی استادان و شاگردانش؛ جرح و تعدیل او. در کتب حدیثی خودشان نیز روایات محدودی از او نقل کردند[۱۵].[۱۶]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست؛ ولی از ضحاک بن مزاحم که در سال ۱۰۲ یا ۱۰۵ یا ۱۰۶[۱۷] هجری قمری و أبی مجلز لاحق بن حمید که در سال ۱۰۹[۱۸] هجری قمری وفات نموده روایت کرده است.[۱۹]

استادان و شاگردان راوی

حیان بن عبیدالله از پدرش عبیدالله، أبو مجلز لاحق بن حمید، ضحاک بن مزاحم، عطاء و ابن بریدة[۲۰] روایت کرده که از استادانش به شمار می‌آیند و افرادی مانند موسی بن اسماعیل، مسلم بن ابراهیم، ابو داوود و عبیدالله بن موسی[۲۱] از ایشان روایت کردند که از شاگردانش شمرده میشوند.[۲۲]

مذهب راوی

حیان بن عبیدالله از راویان سنی است به دلیل ذکر نام وی در رجال آنها و سکوت رجالیان سنی از مذهبش و عدم ذکر نام وی در رجال شیعه.[۲۳]

جایگاه حدیثی راوی

رجالیان سنی در جرح و تعدیل راوی اختلاف نظر دارند؛ بعضی توثیق و بعضی دیگر تضعیف کردند و بعضی هم او را مجهول دانستند.

ابن حجر عسقلانی نوشته است: و ذكره ابن عدي في الضعفاء و قال: عامة حديثه افراد انفرد بها[۲۴] و قال العقيلي: حدث عن عطاء، عن عايشه -رضي الله عنها- رفعه كنت نهيتكم عن النبيذ الحديث: لا يتابع عليه و قال أبو حاتم: صدوق[۲۵] وقال إسحاق بن راهويه: حدثنا روح بن عبادة ثنا حيان ابن عبيدالله. و كان رجل صدق. و ذكره ابن حبان في الثقات[۲۶] و قال البیهقی: تکلموا فیه؛ و قال ابن حزم: مجهول فلم یصب[۲۷].

ذهبی: و له مناكير و غرائب، و ما رأيت أحدا وهاه[۲۸]؛ و در جای دیگر نوشته است: "ليس بحجة"[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. مصحف حیان بن عبیدالله است.
  2. ر.ک: الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۲، ص۲۴۱؛ التاریخ الکبیر، ج۳، ص۵۸، ش۲۱۳؛ ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۳۱۹، ش۳۹۳؛ الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۴۶، ش۱۰۹۳؛ الثقات، ج۶، ص۲۳۰؛ الکامل (ابن عدی)، ج۲، ص۴۲۵، ش۱۷۳؛ المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۲۹۹، ش۱۸۱۷؛ میزان الإعتدال، ج۱، ص۶۲۳، ش۲۳۸۸؛ لسان المیزان، ج۲، ص۳۷۰، ش۱۵۲۶؛ تاریخ الإسلام، ج۱۰، ص۱۵۴.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۲۲ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۱ و شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۳۸، ح۹۷۸: «أخبرنا محمد بن عبدالله، أخبرنا محمد بن أحمد، حدثنا عبدالعزیز بن یحیی، حدثنا الحسین بن معاذ، حدثنا محمد بن عقبة، عن حسین بن حسن، عن مقاتل بن سلیمان، عن الضحاک، عن ابن عباس قال: کان علی إذا صف فی القتال کأنه ﴿بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ فأنزل الله -تعالی- هذه الآیة».
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص292114.
  5. المعجم الأوسط، ج۱، ص۲۲۷: «...حدثنا حیان بن عبدالله أبو زهیر، عن عبدالله بن بریدة»؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۲، ص۲۴۱: «عن حیان بن عبدالله، عن أبی مجلز، عن ابن عباس».
  6. بحار الأنوار، ج۳۶، ص۲۵، ح۹: عن ابن فضیل، عن حنان بن عبیدالله، عن الضحاک.
  7. تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۱.
  8. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۲، ص۲۴۱: عن حیان بن عبدالله، عن أبی مجلز، عن ابن عباس.
  9. المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۲۴۷، ش۱۰۵۹۵: «حدثنا أحمد بن رشدین، ثنا أبو صالح الحرانی سنة ثلاثة و عشرین و مئتین، حدثنا حیان بن عبیدالله بن زهیر المصری أبو زهیر منذ ستین سنة، قال: سألت الضحاک بن مزاحم عن قوله: ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ، و عن قوله: ﴿إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ، و عن قوله: قمر، ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ، فقال: قال ابن عباس: إن الله -عزوجل- خلق العرش فاستوی علیه؛ ثم خلق القلم فأمره لیجری بإذنه، و عظم القلم ما بین السماء و الأرض...».
  10. سمعانی: العدوی: بفتح العین، و الدال المهملتین. هذه النسبة إلی خمسة رجال منهم: عدی بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر؛...و الثانی: منسوب إلی عدی بن عبد مناة؛... و الثالث: عدی الأنصار... و الرابع: منسوب إلی بنی العدویة؛... و الخامس: عدی بن خزاعة. (الأنساب (سمعانی)، ج۴، ص۱۶۷-۱۶۸).
  11. التاریخ الکبیر، ج۳، ص۵۸، ش۲۱۳.
  12. الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۴۶، ش۱۰۹۳.
  13. تاریخ الإسلام، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 293-294.
  15. المستدرک (حاکم نیشابوری)، ج۲، ص۴۲؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۷۴؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۳۲۱؛ المعجم الأوسط، ج۱، ص۷۷؛ ج۵، ص۱۲۸؛ سنن الدارقطنی، ج۱، ص۲۷۲، ح۱۰۲۸؛ و....
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 294.
  17. تاریخ الإسلام، ج۷، ص۱۱۴، ش۴: قال غیر واحد: توفی الضحاک سنة اثنتین و مائة. و قال أبو نعیم الکوفی: توفی سنة خمس و مائة. و قال الحسین بن الولید: سنة ست و مائة.
  18. مشاهیر علماء الأمصار، ص۱۴۷، ش۶۶۱: مات بالکوفة سنة عشر و مائة قبل الحسن بقلیل؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۶۴، ص۲۴: مات قبل الحسن بقلیل و مات الحسن سنة عشر و مائة.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 295.
  20. ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۳، ص۵۸، ش۲۱۳؛ الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۴۶، ش۱۰۹۳.
  21. ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۳، ص۵۸، ش۲۱۳؛ الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۴۶، ش۱۰۹۳.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 295.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 295.
  24. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۲، ص۴۲۶، ش۵۴۲: و عامة ما یرویه إفرادات ینفرد بها.
  25. الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۴۶، ش۱۰۹۳: سمعت أبی یقول: هو صدوق.
  26. الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۲۳۰.
  27. لسان المیزان، ج۲، ص۳۷۰، ش۱۵۲۶.
  28. تاریخ الإسلام، ج۱۰، ص۱۵۴.
  29. المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۲۹۹، ش۱۸۱۷.
  30. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 296.