خوشگمانی در لغت
مقدمه
حسن در لغت، نقیض قبح[۱]، و به معنی جمال[۲] است و به هر چیز پسندیدهای اطلاق میشود و چون همه انواع نیکی و زیبایی و پسندیدگی را شامل میشود، معیار تشخیص آن، گاهی عقل، گاهی نفس و گاهی حس است[۳]. ظنّ در لغت به معنی شک و یقین بهکار رفته است[۴].
در تعریفی دیگر، ظنّ تنها بر شک قابل تطبیق است. زبیدی نوشته است: «ظنّ اسم حالتی [درجه ای از آگاهی] است که از یک اَماره [نشانه] برای انسان پیدا میشود؛ این حالت اگر قوت یابد، به علم میرسد و اگر ضعیف شود، توهّم نام میگیرد»[۵]. طبق این تعریف، احتمالی که در ذهن انسان پیدا میشود، دارای سه رتبه است: احتمال ضعیف که توهّم نامیده میشود، احتمال قوی که علم نامیده میشود و احتمال مساویالطرفین که ظنّ نام دارد؛ این در حالی است که در اصطلاح علوم معقول، احتمال مساویالطرفین شک نام دارد و ظنّ بر احتمال قوی غیرقطعی اطلاق میشود که در فاصله بین شک و علم قطعی قرار میگیرد[۶] و در فارسی گمان نامیده میشود. راغب اصفهانی هم نوشته است: «وقتی نسبت به چیزی یقین نداری و درباره آن دو احتمال میدهی، احتمال قویتر، ظن نام دارد»[۷]. بنابر آنچه گذشت، حسن ظنّ در لغت به معنی زیبایی یا نیکویی شک یا علم است و چون هیچیک از این ترکیبات چهارگانه یعنی زیبایی شک، زیبایی علم، نیکویی شک و نیکویی علم، معنی واضحی ندارند، میتوان گفت حسن ظن در حالت مرکب کاربرد لغوی ندارد[۸].
منابع
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب؛ جوهری، صحاح اللغة.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۳۵.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین؛ ابن اثیر، النهایة، ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ زبیدی، تاجالعروس، ج۱۸، ص۳۶۳.
- ↑ محمدرضا مظفر، المنطق، ص۲۰.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۹، با تصرف در عبارت.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص۲۲۳.