عدالت فرهنگی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نقش محوری تأثیر فرهنگ بر شخصیت و نوع نگرش افراد در زندگی، بر کسی پوشیده نیست. امام خمینی فرهنگ را مبدأ خوشبختی‌ها و بدبختی‌های یک ملت می‌دانست[۱] و بر این باور بود که اگر فرهنگ درست بشود، یک مملکت اصلاح می‌شود[۲] و بزرگ‌ترین تحولی که باید رخ دهد، در فرهنگ باید باشد؛ برای اینکه بزرگ‌ترین عاملی است که ملت را به تباهی می‌کشد یا به اوج عظمت و قدرت می‌رساند[۳]. همچنین ایشان، فرهنگ اسلامی شرق را مترقی‌ترین و بلندترین فرهنگ می‌دانست[۴] و در مقابل، فرهنگ استعماری غرب را مانع رشد و شکوفایی استعدادها و تربیت صحیح عنوان می‌نمود[۵]. اما عدالت فرهنگی را م‌یتوان توزیع عادلانه اطلاعات و کالاهای فرهنگی دانست. هرچند تعبیر "عدالت فرهنگی" را در میان سخنان امام خمینی نمی‌توان یافت؛ اما با تتبع و موشکافی در آثار ایشان می‌توان به کارکردها و شاخصه‌های آن در اندیشه امام خمینی پی برد. از جمله این شاخصه‌ها عبارت‌اند از:

  1. برخورداری از فرصت‌های آموزشی برابر: یکی از زمینه‌های مهم تحقق عدالت فرهنگی، توازن در بهره‌مندی افراد در علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقه آنهاست. امام خمینی با تأسیس حکومت اسلامی و احیای قوانین روح‌بخش اسلام در جامعه، بزرگ‌ترین گام را در زمینه بیدارسازی عقل و اندیشه مردم برداشت و در مرحله بعد با رهنمودها و اقدامات ارزنده خویش، از جمله تأکید بر "نهضت سوادآموزی" جامعه را به سوی علم، آموزش و معرفت‌اندوزی سوق داد. ایشان همواره به جوانان توصیه می‌نمود که کوشش کنید با بیان و قلم، مسلسل‌ها را کنار بگذارید و میدان را به قلم‌ها و به علم‌ها و به دانش‌ها واگذار کنید[۶]. امام خمینی آموزش همگانی را از حوایج اولیه و جزء نیازهای اساسی اقشار جامعه می‌داند و عدم تأمین این نیاز را به مثابه یکی از وجوه محرومیت بیان می‌کند[۷]. از منظر ایشان مسأله تعلیم و تعلّم، انحصار به سنین خاص ندارد و هیچ کس هم از آن مستغنی نیست. بنابراین نهضت سوادآموزی در همه جا باید توسعه داشته باشد تا همگان بتوانند در آن شرکت کنند[۸]. امام خمینی انجام بخشی از رسالت آگاه‌سازی و معرفت‌بخشی به جامعه را نیز بر عهده دو قشر فرهیخته جامعه یعنی روحانیون و دانشگاهیان نهاده و معتقد بود روحانیون با دانشگاهیان یک مسیر واحد دارند و مسئولیت این دو طایفه از همه طوایف دیگر بیشتر است، چنانچه شغل‌شان شریف‌تر است[۹]. بیان واقعیات و آگاه کردن مردم از وقایع روز جامعه نیز یکی دیگر از جنبه‌های معرفت‌بخشی به جامعه است. امام خمینی در این رابطه، نقش ائمه جمعه و جماعات را مهم دانسته و آنها را موظف به بیان مسائل جدید جامعه و فعال نگه داشتن اذهان مردم در این زمینه می‌سازد[۱۰].
  2. اهمیت نقش مطبوعات و رسانه‌های جمعی: یکی از شیوه‌های مهم انتقال اطلاعات به شهروندان، وسایل ارتباط جمعی است که امروزه نقش از جایگاه قابل توجهی در بین مردم برخوردارند. بیانات امام بزرگوار درباره نقش و جایگاه والای مطبوعات در جامعه فراوان است. از دیدگاه ایشان، خدمت اصلی مطبوعات تربیت و پرورش نیروی انسانی است[۱۱]. همچنین رادیو و تلویزیون به مثابه یک دانشگاه عمومی است که در تمام سطح کشور گسترده است و باید از آن، عمل دانشگاه‌ها را انتظار داشت[۱۲].

مطبوعات و رسانه‌های جمعی در واقع به عنوان ابزاری در دست دولت، جهت اجرای هرچه بهتر عدالت فرهنگی و ارتقای سطح فکر و آگاهی اقشار مختلف جامعه قلمداد می‌شود. از منظر امام خمینی مطبوعات باید در خدمت کشور باشد و مسائلی را که منعکس می‌کند، موافق مسیر ملت و مطابق با آراء و خواسته‌های آنان باشد[۱۳]. از دیگر وظایف مطبوعات و اهل قلم، ایجاد و تقویت امنیت فرهنگی است، به این نحو که باید به مردم امید داده و از القای یأس و ناتوانی به مردم بپرهیزند[۱۴]. همچنین از درج مقالاتی که موجب تحریک و تضعیف مردم می‌شود و یا خلاف واقع بوده و اسباب تفرقه را فراهم میسازد، اجتناب ورزند[۱۵]. امام خمینی صدا و سیما را پایگاهی برای احقاق حقوق مظلومان می‌داند؛ به این صورت که افرادی که حتی از آنها ضایع شده و امکان دفاع از آن را در مجامع دیگر ندارند، بتوانند از طریق صدا و سیما اقدام کرده و از حقوق خود دفاع نمایند[۱۶].

یکی دیگر از رسانه‌های ارتباط جمعی، سینماست و چنانچه برنامه‌های خود را همسو با ارزش‌های متعالی مردم و انقلاب اسلامی قرار دهد، سهم بزرگی را در ارتقای سطح شعور، آگاهی و معرفت‌بخشی به مردم خواهد داشت. هر چند که برخی از دانشمندان و شخصیت‌های مذهبی به خصوص در اوایل انقلاب، نگاه مثبتی به سینماها نداشتند، اما امام خمینی در بیانات ارزنده خود فرمود که ما با اصل سینما که یکی از مظاهر تمدن است و چه بسا میتواند مربی یک ملّتی باشد، مخالف نیستیم؛ بلکه با مفسده‌جوهایی مخالفیم که این وسیله مفید را از آن صورتی که داشته مسخ میکنند و به صورتی در میآورند که فرزندان ما را هرزه بار می‌آورند[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.
  2. صحیفه امام، ج۱، ص۳۹۰.
  3. صحیفه امام، ج۷، ص۴۷۴.
  4. صحیفه امام، ج۱۰، ص۳۸۵.
  5. صحیفه امام، ج۳، ص۵۰۵.
  6. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۸۸.
  7. صحیفه امام، ج۸، ص۴۰۰.
  8. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.
  9. صحیفه امام، ج۷، ص۴۶۷.
  10. صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۶.
  11. صحیفه امام، ج۸، ص۴۹۸.
  12. صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۹.
  13. صحیفه امام، ج۸، ص۳۲۴.
  14. صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۳۷.
  15. صحیفه امام، ج۹، ص۳۵۲.
  16. صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۶۸.
  17. صحیفه امام، ج۴، ص۵۴.
  18. خاکبان، سلیمان، یوسفی، رقیه، "عدالت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی.