|
|
خط ۵۸: |
خط ۵۸: |
|
| |
|
| [[امام خمینی]]، عصمت را امری بر خلاف [[اختیار]] و از قبیل امور طبیعی و جبلّی قلمداد نمیکنند، بلکه آن را حالتی [[نفسانی]] و نوری [[باطنی]] میدانند که از نور کامل [[یقین]] و [[اطمینان]] تامّ حاصل میشود. به باور ایشان خطیئات و معاصیی که از [[بنیآدم]] صادر میشود، از نقصان یقین و ایمان است. یقین کامل و اطمینان تامّ [[انبیاء]] که از [[مشاهده]] حضوری حاصل شده است، آنها را [[معصوم]] از خطیئات کرده است. یقین [[علی بن أبی طالب]]{{ع}}، او را به آنجا رسانده است که اگر عالم را به او بدهند، حاضر نیست دانهای را از مورچهای به [[ظلم]] بگیرد<ref>{{عربی|و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاكها على أن أعصى الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته}} (صدوق، الأمالی، ص۶۲۲، مجلس نود؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵).</ref>.<ref>[[حسین روحانینژاد|روحانینژاد، حسین]]، [[ولایتشناسی (مقاله)| مقاله «ولایتشناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref> | | [[امام خمینی]]، عصمت را امری بر خلاف [[اختیار]] و از قبیل امور طبیعی و جبلّی قلمداد نمیکنند، بلکه آن را حالتی [[نفسانی]] و نوری [[باطنی]] میدانند که از نور کامل [[یقین]] و [[اطمینان]] تامّ حاصل میشود. به باور ایشان خطیئات و معاصیی که از [[بنیآدم]] صادر میشود، از نقصان یقین و ایمان است. یقین کامل و اطمینان تامّ [[انبیاء]] که از [[مشاهده]] حضوری حاصل شده است، آنها را [[معصوم]] از خطیئات کرده است. یقین [[علی بن أبی طالب]]{{ع}}، او را به آنجا رسانده است که اگر عالم را به او بدهند، حاضر نیست دانهای را از مورچهای به [[ظلم]] بگیرد<ref>{{عربی|و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاكها على أن أعصى الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته}} (صدوق، الأمالی، ص۶۲۲، مجلس نود؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵).</ref>.<ref>[[حسین روحانینژاد|روحانینژاد، حسین]]، [[ولایتشناسی (مقاله)| مقاله «ولایتشناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref> |
|
| |
| == [[گستره عصمت]] ==
| |
| [[اندیشمندان اسلامی]] برای عصمت به اعتبار متعلق آن اقسامی قائلاند:
| |
|
| |
| ۱. '''عصمت از خطا در اصل [[ادعای نبوت]]''': یکی از مهمترین حوزههای [[عصمت پیامبران]]{{عم}} عصمت آنان از خطا و [[خیانت]] در اصل [[ادعای نبوت]] است؛ زیرا با اصل [[نبوت]] آنان در [[ارتباط]] است. عموم [[مسلمانان]] درباره اصل [[عصمت پیامبران]] [[الهی]]{{عم}} [[اتفاق نظر]] دارند<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۲؛ فخر رازی، عصمة الأنبیاء، ص۲۶؛ مظفر، محمدرضا، عقائد الإمامیه، ص۵۳ - ۵۴.</ref>؛ امّا درباره [[گستره عصمت]] و خصوصیات آن میان فرق اسلامی [[اختلاف]] است. در این زمینه آرای فراوانی وجود دارد؛ از جمله:
| |
| #دیدگاه [[اشاعره]]: اشاعره به [[عصمت انبیا]]{{عم}} از ارتکاب عمدی [[گناهان کبیره]] در [[زمان]] نبوت [[اعتقاد]] دارند؛ ولی آنان را از صدور [[گناه صغیره]] از روی [[سهو]] و [[نسیان]] مبرّا نمیشمارند. چنانکه [[ارتکاب گناه]] [[کبیره]] و [[صغیره]] را عمداً و سهواً پیش از نبوت مغایر با [[عصمت]] نمیدانند؛ بلکه حتی نبوت کسی را که سابقه [[کُفر]] دارد، عقلاً جایز میشمارند<ref>آمدی، سیف الدین، ابکار الأفکار فی اصول الدین، ج۴، ص۱۴۳ - ۱۴۹.</ref>؛
| |
| #دیدگاه [[معتزله]]: معتزله به عصمت پیامبران{{عم}} از [[ارتکاب گناهان]] در زمان نبوت اعتقاد دارند و معتقدند پیش از بعثت نیز [[پیامبران الهی]]{{عم}} از ارتکاب کارهایی که باعث تنفّر عموم میشود، معصوماند؛ اما صدور [[گناهان]] صغیره را عمداً یا سهواً پیش از بعثت منافی با عصمت نمیدانند<ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۵، ص۳۰۰ - ۳۰۵.</ref>؛
| |
| #دیدگاه [[امامیّه]]: طبق این دیدگاه [[انبیا]]{{عم}} و [[ائمه]]{{عم}} از هر جهت عصمت فراگیر دارند و این عصمت اختصاص به دوران [[تصدی]] [[مقام نبوت]] و [[امامت]] آنان ندارد، بلکه [[دوران کودکی]] [[پیامبران]]{{عم}} و [[امامان]]{{عم}} را نیز دربر میگیرد؛
| |
|
| |
| ۲. '''[[عصمت پیامبر]] از [[خطا]] و [[اشتباه]] در ابلاغ وحی''': همان دلیلی که [[ضرورت نبوت]] و عصمت پیامبر را در اصل نبوت [[اثبات]] میکند این نوع عصمت را نیز ثابت میکند؛ زیرا تا این عصمت نباشد [[هدف بعثت]] تأمین نشده و [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نخواهد گشت و در صورتی این [[پیام]] به مردم میرسد و حجت بر آنان تمام میشود که [[پیامبر]] از خطا و [[خیانت]] [[معصوم]] باشد<ref>سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۱۸۴؛ ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۰۲.</ref>. پس همانطور که [[دلایل نقلی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید» سوره نجم، آیه ۳؛ {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار، ج۱، ص۱۹۲ - ۱۹۵؛ همو، الخصال، ج۱، ص۳۱۰؛ ج۲، ص۴۲۸؛ طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۱، ص۷۷؛ مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج۱، ص۸۷.</ref> [[عصمت]] آنان را از [[صدور گناه]] و خطای در [[ابلاغ]] و دریافت [[حقایق]] [[غیبی]] [[اثبات]] میکند، همچنین [[ادله عقلی]] بر [[ضرورت]] عصمت [[پیشوایان الهی]]{{عم}} مستلزم آن است که [[پیامبر]]{{عم}} و [[امام]]{{عم}} در تمام مقاطع [[زندگی]] خویش از هر گونه [[آلودگی]] به [[گناه]] پیراسته باشند تا [[شک و تردید]] در [[صداقت]] آنان راه نداشته باشد<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۹۶؛ شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۲؛ همو، النکت الاعتقادیة، ص۳۷؛ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۳۳؛ علامه حلی، انوار الملکوت، ص۱۹۶.</ref>.
| |
|
| |
| ۳. '''عصمت از اشتباه و [[نسیان]] در انجام [[تکالیف]]''': یکی از حوزههای مهم [[عصمت]] که مورد توجه [[متکلمان]] به ویژه [[متکلمان امامیه]] قرار گرفته، [[عصمت پیامبر]] از [[اشتباه]] و [[نسیان]] در انجام تکالیف است و این بحث در [[کلام]] به بحث «السهو النبی» معروف است. بیشتر [[متکلمان شیعه]] [[سهو]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} را جایز نمیدانند<ref>علامه حلی، نهج الحق، ص۱۴۲ - ۱۴۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۲۳.</ref> و روایاتی را که بیانگر سهو [[نبی]]{{صل}} در [[نماز]] است نامعتبر میدانند<ref>شیخ مفید، عدم سهو النبی{{صل}}، ص۱۷ - ۳۲.</ref>. البته برخی [[علمای شیعه]] درباره سهو و نسیان دیدگاه خاصی دارند و نوعی از سهو را برای پیامبران{{عم}} و [[ائمه]]{{عم}} جایز دانستهاند و آن را منافی با عصمت نمیشناسند و حتی منکر سهو آنان را [[اهل]] [[غلو]] میدانند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹ - ۳۶۰.</ref>. اینان میان «إسهاء» (به سهو انداختن) و «سهو» تفاوت گذاشتهاند و اولی را فعل [[الهی]] با پیامبران{{عم}} میدانند که [[خداوند]] گاهی برای مصلحتی، امری را از [[ذهن]] آنان محو و آنان را دچار سهو میکند و دومی را مربوط به [[عامه]] [[مردم]] و نتیجه [[تسلط]] [[شیطان]] دانستهاند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۰.</ref>. همچنانکه [[حجیت]] [[افعال]] و [[سیره انبیا]]{{عم}} نیز اقتضا میکند که در افعال و گفتار آنان [[خطا]] راه نداشته باشد<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج۱، ص۸۶.</ref>. مصون ماندن از [[جهل]] و سهو و [[فراموشی]] را نیز دربر میگیرد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۱۰۳ - ۱۰۴؛ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۳۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۹۷.</ref>.
| |
|
| |
| ۴. '''عصمت از [[گناه]]''': از [[اقسام عصمت]]، عصمت از گناه است، اما اینکه مراد از گناه در اینجا همه اقسام آن است یا نوع خاصی از آن، دیدگاه یکسانی وجود ندارد؛ برخی مراد از گناه در [[عصمت انبیا]]{{عم}} را [[دروغ]] و [[خیانت]] در [[وحی]] میدانند<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۴۹؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۳.</ref>. برخی آن را گسترش داده و شامل [[گناه کبیره]] و [[صغیره]] شمردهاند<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۴۹؛ لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۹۱.</ref>. برخی نیز آن را شامل [[گناه]] [[اخلاقی]] نیز دانستهاند؛ از اینرو لازم است [[پیامبر]] از امور خلاف مروّت مبرّا باشد<ref>علامه حلی، رسالة السعدیه، ص۷۶؛ همو، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۳۹۷ - ۳۹۸؛ خرازی، سیدمحسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص۲۴۷؛ ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۱۹.</ref>.
| |
|
| |
| [[امام خمینی]] [[عصمت]] را به دو قسم عصمت مطلقه و غیر مطلقه تقسیم میکند و قائل است [[پیامبر اسلام]]{{صل}} دارای [[مقام عصمت]] کبرا و [[بالاصاله]] است؛ زیرا دارای [[کمال مطلق]] است و از ابتدای [[فطرت]] تا انتها از تصرفات [[ابلیس]] مصون است و سراسر وجود او [[نور]] و [[سعادت]] و [[طهارت]] است و قوای ظاهره و باطنه ایشان [[نورانی]] و طاهرند و جز [[حق]] در آن [[تصرف]] ندارد و اوصیای ایشان{{عم}} به [[تبعیت]] از ایشان، آن [[مقام]] را دارند؛ اما بعضی [[معصومان]] از [[انبیا]]{{عم}} و [[اولیا]]{{عم}} دارای عصمت مطلقه نیستند؛ از اینروی از تحرف [[شیطان]] خالی نیستند؛ چنانکه توجه [[آدم]]{{عم}} به شجره منهیه از تصرفات ابلیس بزرگ بوده است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۶۰.</ref>.
| |
|
| |
| امام خمینی [[عصمت پیامبران]] [[الهی]]{{عم}} را فراگیر دانسته و آنان را از ارتکاب هر گونه [[گناه بزرگ]] و کوچک به دور میداند<ref>امام خمینی، جواهر الاصول، ج۴، ص۵۰۱؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref> و [[کلام]] برخی از [[اصحاب]] [[امامیه]] درباره [[سهو پیامبر]] را نمیپذیرد و روایاتی را که دال بر سهواند<ref>طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۹۷ - ۱۲۰.</ref>، از حیث سند و متن مردود میشمارد<ref>امام خمینی، الخلل، ص۲۰۴ - ۲۰۵.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معصومان{{عم}} از ارتکاب بعضی از [[اعمال]] که سبب [[تنفر]] طبع است به دور هستند<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۵۵۱.</ref>. ایشان [[گستره عصمت]] [[پیشوایان الهی]] را از نظر [[زمان]] مشتمل بر آغاز تا پایان [[عمر]] میداند<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۹۸.</ref>؛ از اینرو در بعضی [[روایات]] برای عدم صلاحیت افرادی که مدتی از عمر خود [[مشرک]] بودهاند، برای [[منصب امامت]] به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[استدلال]] شده است<ref>امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۱، ص۱۷۶.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۳.</ref>
| |
|
| |
|
| == رابطه [[عصمت]] و [[استغفار]] == | | == رابطه [[عصمت]] و [[استغفار]] == |