بحث:من لا یحضره الفقیه (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==کتاب [[من لایحضره الفقیه]]== | ==کتاب [[من لایحضره الفقیه]]== | ||
این کتاب نوشته [[محمد بن علی بن بابویه]] ملقب به [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ق) است که مورد توجه [[علمای شیعه]] بوده و [[مرجع]] آنان در [[استنباط]] [[احکام]] است. نام کتاب را از کتاب محمد زکریای رازی به نام من لایحضره الطبیب گرفته است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲.</ref>؛ یعنی این کتاب، [[فقیه]] کسی است که فقیهی در دسترس وی نباشد. شماری به جهت اظهار نظر [[صدوق]] در آغاز کتاب که گفته [[اخبار]] مورد [[اعتماد]] خود را در این اثر آوردهام<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲: {{عربی|وَ لَمْ أَقْصِدْ فِيهِ قَصْدَ المصنفين فِي إِيرَادِ جَمِيعِ مَا رَوَوْهُ بَلْ قَصَدْتُ إِلَى إِيرَادِ مَا أُفْتِي بِهِ وَ أَحْكُمُ بِصِحَّتِهِ وَ أَعْتَقِدُ فِيهِ أَنَّهُ حُجَّةٌ فِيمَا بَيْنِی وَ بَيْنَ رَبِّي تَقَدَّسَ ذِكْره}}.</ref>، [[عنایت]] خاصی به آن دارند و [[احادیث]] آن را بر احادیث دیگر [[کتب اربعه]] ترجیح میدهند؛ چون [[صدوق]] صحت آن را در اول کتاب تضمین کرده است<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۵۰: {{عربی|ذكروا أنّ الصدوق ضمن صحة جميع ما في كتابه}}.</ref>؛ به گونهای که صاحب مستدرک الوسائل مینویسد: بدون [[اختلاف]] و درنگ، احادیث آن جزو حدیثهای صحیح است<ref>میرزاحسین نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۴، ص۵: {{عربی|أحاديثه معدودة في الصحاح من غير خلاف و لا توقف}}.</ref> و گفتهاند [[روایات]] مرسل [[کتاب ]][[من لا یحضره الفقیه]] مانند مرسلات ابن ابی [[عمیر]] از جهت [[حجیت]] و اعتبار است<ref>شیخ بهائی، حبل المتین، ص۵۲ و ضمن رسائل، ص۱۱؛ میرزاحسین نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۵، ص۵۰۲؛ البته شماری گفتهاند صدوق دو نوع مرسل دارد: در مواردی در من لایحضره الفقیه گفته «روی» و در مواردی گفته «قال» که دومی قابل اعتماد است (سیدعلی حسینی سیستانی، لا ضرر و لا ضرار، ص۸۵، به نقل از سیدابوالقاسم موسوی خوئی؛ جعفر سبحانی تبریزی، الزکاة فی الشریعة الإسلامیة الغراء، ج۲، ص۲۶)؛ این تفصیل را از برخی شاگردان امام خمینی شنیدهام که نظر امام این بوده است.</ref> و این ویژگی مخصوص این کتاب است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref> | این کتاب نوشته [[محمد بن علی بن بابویه]] ملقب به [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ق) است که مورد توجه [[علمای شیعه]] بوده و [[مرجع]] آنان در [[استنباط]] [[احکام]] است. نام کتاب را از کتاب محمد زکریای رازی به نام من لایحضره الطبیب گرفته است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲.</ref>؛ یعنی این کتاب، [[فقیه]] کسی است که فقیهی در دسترس وی نباشد. شماری به جهت اظهار نظر [[صدوق]] در آغاز کتاب که گفته [[اخبار]] مورد [[اعتماد]] خود را در این اثر آوردهام<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲: {{عربی|وَ لَمْ أَقْصِدْ فِيهِ قَصْدَ المصنفين فِي إِيرَادِ جَمِيعِ مَا رَوَوْهُ بَلْ قَصَدْتُ إِلَى إِيرَادِ مَا أُفْتِي بِهِ وَ أَحْكُمُ بِصِحَّتِهِ وَ أَعْتَقِدُ فِيهِ أَنَّهُ حُجَّةٌ فِيمَا بَيْنِی وَ بَيْنَ رَبِّي تَقَدَّسَ ذِكْره}}.</ref>، [[عنایت]] خاصی به آن دارند و [[احادیث]] آن را بر احادیث دیگر [[کتب اربعه]] ترجیح میدهند؛ چون [[صدوق]] صحت آن را در اول کتاب تضمین کرده است<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۵۰: {{عربی|ذكروا أنّ الصدوق ضمن صحة جميع ما في كتابه}}.</ref>؛ به گونهای که صاحب مستدرک الوسائل مینویسد: بدون [[اختلاف]] و درنگ، احادیث آن جزو حدیثهای صحیح است<ref>میرزاحسین نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۴، ص۵: {{عربی|أحاديثه معدودة في الصحاح من غير خلاف و لا توقف}}.</ref> و گفتهاند [[روایات]] مرسل [[کتاب ]] [[من لا یحضره الفقیه]] مانند مرسلات ابن ابی [[عمیر]] از جهت [[حجیت]] و اعتبار است<ref>شیخ بهائی، حبل المتین، ص۵۲ و ضمن رسائل، ص۱۱؛ میرزاحسین نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۵، ص۵۰۲؛ البته شماری گفتهاند صدوق دو نوع مرسل دارد: در مواردی در من لایحضره الفقیه گفته «روی» و در مواردی گفته «قال» که دومی قابل اعتماد است (سیدعلی حسینی سیستانی، لا ضرر و لا ضرار، ص۸۵، به نقل از سیدابوالقاسم موسوی خوئی؛ جعفر سبحانی تبریزی، الزکاة فی الشریعة الإسلامیة الغراء، ج۲، ص۲۶)؛ این تفصیل را از برخی شاگردان امام خمینی شنیدهام که نظر امام این بوده است.</ref> و این ویژگی مخصوص این کتاب است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref> | ||
==صدوق مؤلف کتاب من لا یحضره الفقیه== | ==صدوق مؤلف کتاب من لا یحضره الفقیه== | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[نجاشی]] وی را [[قمی]] و ساکن ری معرفی میکند؛ ولی حوزه [[نفوذ]] صدوق را [[خراسان]] هم میداند و مینویسد: [[ابوجعفر]] (صدوق) که در ری بود، شیخ ما و [[فقیه]] ما و وجه [[طائفه]] در خراسان که در سال ۳۵۵ قمری به بغداد آمد، و شیوخ طائفه از او حدیث شنیدند، با اینکه [[جوان]] بود<ref>احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹.</ref>. | [[نجاشی]] وی را [[قمی]] و ساکن ری معرفی میکند؛ ولی حوزه [[نفوذ]] صدوق را [[خراسان]] هم میداند و مینویسد: [[ابوجعفر]] (صدوق) که در ری بود، شیخ ما و [[فقیه]] ما و وجه [[طائفه]] در خراسان که در سال ۳۵۵ قمری به بغداد آمد، و شیوخ طائفه از او حدیث شنیدند، با اینکه [[جوان]] بود<ref>احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹.</ref>. | ||
[[پدر]] [[شیخ بهایی]] در هنگام معرفی مؤلف [[کتاب ]][[مدینة العلم]] [[شیخ صدوق]] و [[من لا یحضره الفقیه]] وی مینویسد: این دو اثر از شیخ [[جلیل نبیل ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی]] است. این شیخ جلیل القدر دارای [[منزلت]] بزرگ در میان [[خاصه]] و [[عامه]] بود. او [[احادیث]] را [[حفظ]] کرد و [[بصیر]] و [[آگاه]] به [[فقه]]، [[رجال]] و [[علوم عقلیه]] و نقلیه و ناقد [[اخبار]] بود. او شیخ [[فرقه ناجیه]] و فقیه آن و بزرگ آن در خراسان و [[عراق]] [[عجم]] بود. او دارای کتابهای [[ارزشمندی]] مانند دعائم الإسلام، [[غریب]] حدیث النبی و الائمه، [[ثواب]] الأعمال و [[عقاب]] الأعمال، کتاب التوحید، الإعتقادات ([[عقاید]] [[دین]] الأمامیه) و دارای حدود سیصد تصنیف بود. مانند او در [[حفظ]] و [[دانش]] زیاد نبودند. در سال ۳۵۵ به [[بغداد]] رفت و بزرگان [[شیعه]] از او [[حدیث]] شنیدند، درحالی که [[جوان]] بود. در [[ری]] در سال ۳۸۱ قمری درگذشت؛ [[رحمت خدا]] بر او باد<ref>حسین بن عبد الصمد عاملی، وصول الأخیار، ص۸۶.</ref>. [[شیخ بهائی]] بین تعریف [[نجاشی]] که [[نقل]] شد و آنچه [[شیخ طوسی]] ذکر کرده، جمع کرده است، با این تفاوت که شیخ تصریح میکند در میان علمای [[قم]] مانند او دیده نشده است<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۴۴۲: {{عربی|محمّد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي؛ يكنّي أباجعفر كان جليلا حافظا للأحاديث بصيرا بالرجال ناقدا للأخبار، لم ير في القميين مثله، في حفظه و كثرة علمه. له نحو من ثلاث مائة مصنّف و فهرست كتبه معروف، و أنا أذكر ما يحضرني في الوقت من أسماء كتبه}}.</ref>. اکنون قبرستانی که [[شیخ صدوق]] در شهرری در آن [[دفن]] است، با نام [[ابن بابویه]] در کنار امامزاده [[عبدالله]] مشهور است. | [[پدر]] [[شیخ بهایی]] در هنگام معرفی مؤلف [[کتاب ]] [[مدینة العلم]] [[شیخ صدوق]] و [[من لا یحضره الفقیه]] وی مینویسد: این دو اثر از شیخ [[جلیل نبیل ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی]] است. این شیخ جلیل القدر دارای [[منزلت]] بزرگ در میان [[خاصه]] و [[عامه]] بود. او [[احادیث]] را [[حفظ]] کرد و [[بصیر]] و [[آگاه]] به [[فقه]]، [[رجال]] و [[علوم عقلیه]] و نقلیه و ناقد [[اخبار]] بود. او شیخ [[فرقه ناجیه]] و فقیه آن و بزرگ آن در خراسان و [[عراق]] [[عجم]] بود. او دارای کتابهای [[ارزشمندی]] مانند دعائم الإسلام، [[غریب]] حدیث النبی و الائمه، [[ثواب]] الأعمال و [[عقاب]] الأعمال، کتاب التوحید، الإعتقادات ([[عقاید]] [[دین]] الأمامیه) و دارای حدود سیصد تصنیف بود. مانند او در [[حفظ]] و [[دانش]] زیاد نبودند. در سال ۳۵۵ به [[بغداد]] رفت و بزرگان [[شیعه]] از او [[حدیث]] شنیدند، درحالی که [[جوان]] بود. در [[ری]] در سال ۳۸۱ قمری درگذشت؛ [[رحمت خدا]] بر او باد<ref>حسین بن عبد الصمد عاملی، وصول الأخیار، ص۸۶.</ref>. [[شیخ بهائی]] بین تعریف [[نجاشی]] که [[نقل]] شد و آنچه [[شیخ طوسی]] ذکر کرده، جمع کرده است، با این تفاوت که شیخ تصریح میکند در میان علمای [[قم]] مانند او دیده نشده است<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۴۴۲: {{عربی|محمّد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي؛ يكنّي أباجعفر كان جليلا حافظا للأحاديث بصيرا بالرجال ناقدا للأخبار، لم ير في القميين مثله، في حفظه و كثرة علمه. له نحو من ثلاث مائة مصنّف و فهرست كتبه معروف، و أنا أذكر ما يحضرني في الوقت من أسماء كتبه}}.</ref>. اکنون قبرستانی که [[شیخ صدوق]] در شهرری در آن [[دفن]] است، با نام [[ابن بابویه]] در کنار امامزاده [[عبدالله]] مشهور است. | ||
[[خطیب بغدادی]] در معرفی شیخ صدوق مینویسد: او به بغداد وارد شد و به نقل از پدرش حدیث نقل میکرد؛ از شیوخ و بزرگان شیعه و مشهوران رافضیان بود؛ سپس [[حدیثی]] با واسطه از وی نقل میکند<ref>ابی بکر احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۳۰۳.</ref>. [[ابن ندیم]] در شرح حال پدرش از او یاد میکند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۷۷.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref> | [[خطیب بغدادی]] در معرفی شیخ صدوق مینویسد: او به بغداد وارد شد و به نقل از پدرش حدیث نقل میکرد؛ از شیوخ و بزرگان شیعه و مشهوران رافضیان بود؛ سپس [[حدیثی]] با واسطه از وی نقل میکند<ref>ابی بکر احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۳۰۳.</ref>. [[ابن ندیم]] در شرح حال پدرش از او یاد میکند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۷۷.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
شیخ صدوق که دارای سبک و اندیشهای خاص در ساماندهی [[اخبار]] بوده، در سفرهای خود توانست اخبار زیادی را گرد آورد و به گونهای متفاوت [[احادیث]] شنیده شده خود را سامان دهد. او آثار فراوانی نگاشته که بخش عمده آن مفقود شده است<ref>ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹، ش۱۰۴۹.</ref>؛ درعین حال مقدار مهمی از آنها باقی مانده است. شیخ صدوق دو کتاب مهم در [[فقه]] به نام [[المقنع]] و الهدایه دارد و کتاب إعتقادات الإمامیه، کتاب التوحید و [[کمال الدین و تمام النعمه]] از دیگر کتب مهم او در [[مسائل اعتقادی]] هستند. | شیخ صدوق که دارای سبک و اندیشهای خاص در ساماندهی [[اخبار]] بوده، در سفرهای خود توانست اخبار زیادی را گرد آورد و به گونهای متفاوت [[احادیث]] شنیده شده خود را سامان دهد. او آثار فراوانی نگاشته که بخش عمده آن مفقود شده است<ref>ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹، ش۱۰۴۹.</ref>؛ درعین حال مقدار مهمی از آنها باقی مانده است. شیخ صدوق دو کتاب مهم در [[فقه]] به نام [[المقنع]] و الهدایه دارد و کتاب إعتقادات الإمامیه، کتاب التوحید و [[کمال الدین و تمام النعمه]] از دیگر کتب مهم او در [[مسائل اعتقادی]] هستند. | ||
[[صدوق]] [[کتب حدیثی]] زیادی داشته که بسیاری مفقوداند و شماری از آنها به جای مانده است؛ مانند کتاب الخصال، [[علل الشرائع]]، معانی الأخبار، عیون أخبار [[الرضا]]{{ع}}، [[ثواب]] الأعمال و [[عقاب]] الأعمال، الأمالی، صفات الشیعه، [[فضائل]] الشیعه، فضائل أشهر الثلاثه، مصادقة الإخوان و المواعظ. یکی از آثار [[حدیثی]] وی [[مدینة العلم]] بوده<ref>ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹، ش۱۰۴۹.</ref> که از [[کتاب ]][[من لا یحضره الفقیه]] بزرگتر بوده است<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ص۴۴۳.</ref>. با توجه به وجود کتاب مدینة العلم است که [[پدر]] [[شیخ بهائی]] به جای [[کتب اربعه]]، از تعبیر کتب خمسه استفاده کرده است<ref>حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار، ص۸۵؛ شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۹۳، ج۲۰، ص۲۵۱.</ref>؛ ولی متأسفانه این اثر مفقود است. [[علی بن طاووس]] (م ۶۶۴ق) این کتاب را در دسترس داشته و در کتاب [[فلاح]] السائل در موارد متعدد از آن [[نقل]] کرده است<ref>ابن طاووس، فلاح السائل، ص۶۹، ۷۲، ۷۸، ۸۵، ۱۲۷ و ۱۵۵.</ref>؛ صاحب مستدرک الوسائل هم موارد آن را از فلاح السائل به نقل از مدینة العلم گزارش کرده است<ref>میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۷۲، ۲۲۱، ۳۶۲، ۳۷۲، ۵۱۷، ۵۲۰ و ج۳، ص۲۱، ۹۷، ۱۰۲، ۱۱۲، ۱۳۰ و ج۹، ص۱۶۳.</ref>؛ [[علامه حلی]] هم در منتهی المطلب در چند مورد از این کتاب نقل کرده است<ref>علامه حلی، منتهی المطلب، ج۴، ص۵۰ و ۶۴.</ref>. صاحب معالم العلماء آن را دارای ده جزء معرفی کرده که ناتمام مانده است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۱۲.</ref>. کتاب در [[النظیم هم از مدینة العلم حدیث]] نقل کرده است<ref>یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص۴۰.</ref>. [[شهید]] اول در ذکری الشیعه در هنگام مقایسه کتب [[شیعه]] با کتابهای [[اهل سنت]]، حجم مدینة العلم را زیاد میداند که این مطلب نشان میدهد آن را دیده است<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ج۱، ص۵۹؛ البته امکان دارد شهید بر اساس نظر شیخ طوسی این مطلب را گفته باشد.</ref>. گفته میشود وقتی [[علامه مجلسی]] متوجه شد این کتاب در برخی مناطق [[یمن]] موجود است، از طریق [[سلطان]] وقت تلاش کرد آن را به دست آورد که به نتیجه نرسید<ref>سید نعمتالله جزائری، کشف الأسرار فی شرح الإستبصار، ج۱، ص۲۸۴.</ref>. با توجه به گزارش معالم العلماء و [[نقل]] در النظیم به نظر میرسد این کتاب فقط در [[فروع دین]] نبوده؛ بلکه باب اول آن در [[توحید]] بوده است. شاید مانند کتاب الهدایة فی الأصول و الفروع تدوین شده باشد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref> | [[صدوق]] [[کتب حدیثی]] زیادی داشته که بسیاری مفقوداند و شماری از آنها به جای مانده است؛ مانند کتاب الخصال، [[علل الشرائع]]، معانی الأخبار، عیون أخبار [[الرضا]]{{ع}}، [[ثواب]] الأعمال و [[عقاب]] الأعمال، الأمالی، صفات الشیعه، [[فضائل]] الشیعه، فضائل أشهر الثلاثه، مصادقة الإخوان و المواعظ. یکی از آثار [[حدیثی]] وی [[مدینة العلم]] بوده<ref>ر.ک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹، ش۱۰۴۹.</ref> که از [[کتاب ]] [[من لا یحضره الفقیه]] بزرگتر بوده است<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ص۴۴۳.</ref>. با توجه به وجود کتاب مدینة العلم است که [[پدر]] [[شیخ بهائی]] به جای [[کتب اربعه]]، از تعبیر کتب خمسه استفاده کرده است<ref>حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار، ص۸۵؛ شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۹۳، ج۲۰، ص۲۵۱.</ref>؛ ولی متأسفانه این اثر مفقود است. [[علی بن طاووس]] (م ۶۶۴ق) این کتاب را در دسترس داشته و در کتاب [[فلاح]] السائل در موارد متعدد از آن [[نقل]] کرده است<ref>ابن طاووس، فلاح السائل، ص۶۹، ۷۲، ۷۸، ۸۵، ۱۲۷ و ۱۵۵.</ref>؛ صاحب مستدرک الوسائل هم موارد آن را از فلاح السائل به نقل از مدینة العلم گزارش کرده است<ref>میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۷۲، ۲۲۱، ۳۶۲، ۳۷۲، ۵۱۷، ۵۲۰ و ج۳، ص۲۱، ۹۷، ۱۰۲، ۱۱۲، ۱۳۰ و ج۹، ص۱۶۳.</ref>؛ [[علامه حلی]] هم در منتهی المطلب در چند مورد از این کتاب نقل کرده است<ref>علامه حلی، منتهی المطلب، ج۴، ص۵۰ و ۶۴.</ref>. صاحب معالم العلماء آن را دارای ده جزء معرفی کرده که ناتمام مانده است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۱۲.</ref>. کتاب در [[النظیم هم از مدینة العلم حدیث]] نقل کرده است<ref>یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص۴۰.</ref>. [[شهید]] اول در ذکری الشیعه در هنگام مقایسه کتب [[شیعه]] با کتابهای [[اهل سنت]]، حجم مدینة العلم را زیاد میداند که این مطلب نشان میدهد آن را دیده است<ref>شهید اول، ذکری الشیعه، ج۱، ص۵۹؛ البته امکان دارد شهید بر اساس نظر شیخ طوسی این مطلب را گفته باشد.</ref>. گفته میشود وقتی [[علامه مجلسی]] متوجه شد این کتاب در برخی مناطق [[یمن]] موجود است، از طریق [[سلطان]] وقت تلاش کرد آن را به دست آورد که به نتیجه نرسید<ref>سید نعمتالله جزائری، کشف الأسرار فی شرح الإستبصار، ج۱، ص۲۸۴.</ref>. با توجه به گزارش معالم العلماء و [[نقل]] در النظیم به نظر میرسد این کتاب فقط در [[فروع دین]] نبوده؛ بلکه باب اول آن در [[توحید]] بوده است. شاید مانند کتاب الهدایة فی الأصول و الفروع تدوین شده باشد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref> | ||
==ساختار [[من لا یحضره الفقیه (کتاب)|من لا یحضره الفقیه]]== | ==ساختار [[من لا یحضره الفقیه (کتاب)|من لا یحضره الفقیه]]== | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
در متن کتاب من لا یحضره الفقیه نکتههای دقیق و قابل توجهی وجود دارد که به برخی آنها اشاره میشود: | در متن کتاب من لا یحضره الفقیه نکتههای دقیق و قابل توجهی وجود دارد که به برخی آنها اشاره میشود: | ||
#شیخ صدوق در موارد متعدد از رساله پدرش [[علی بن بابویه]] با تعبیر {{عربی|قال أبي في رسالته إلَىّ}}: “پدرم در رسالهاش به من گفته است” نقل کرده<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۷، ۸۱، ۸۸، ۸۹، ۹۸، ۱۶۵، ۱۶۹، ۱۷۱، ۲۶۲-۲۶۳، ۲۶۹، ۲۷۹، ۳۷۷، ۳۸۰، ۴۰۲، ۴۱۴، ۴۸۴، ۴۹۶، ۵۶۱ و ۵۶۳ و جلدهای بعدی که در این موارد نظر خود را هم بیان مینماید.</ref> که اگر در تمام آن موارد دقت شود و با کتاب [[فقه]] [[الرضا]]، [[تطبیق]] داده شود، این نظر تقویت میگردد که فقه الرضا همان رساله [[علی بن بابویه]] است و چون فرزند [[بابویه]] [[موسی]] بوده، یعنی [[علی بن حسین بن موسی بن بابویه]] (گاهی [[علی بن موسی]] با حذف نام [[حسین]] آمده، زیرا برخی [[اسامی]] را در نسبت ذکر نمیکنند) [[تصور]] شده که منظور از علی بن موسی، [[امام رضا]]{{ع}} است<ref>مثلاً در آخر جلد سوم من لا یحضره الفقیه آمده «محمد بن علی بن بابویه» و در آغاز جلد چهارم باب مناهی النبی آمده {{عربی|قال: ابو جعفر محمد بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي، فقيه، نزيل ري، مصنف هذا الكتاب}} که در آن، نام علی، پدر صدوق، ذکر نشده است.</ref>. | #شیخ صدوق در موارد متعدد از رساله پدرش [[علی بن بابویه]] با تعبیر {{عربی|قال أبي في رسالته إلَىّ}}: “پدرم در رسالهاش به من گفته است” نقل کرده<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۷، ۸۱، ۸۸، ۸۹، ۹۸، ۱۶۵، ۱۶۹، ۱۷۱، ۲۶۲-۲۶۳، ۲۶۹، ۲۷۹، ۳۷۷، ۳۸۰، ۴۰۲، ۴۱۴، ۴۸۴، ۴۹۶، ۵۶۱ و ۵۶۳ و جلدهای بعدی که در این موارد نظر خود را هم بیان مینماید.</ref> که اگر در تمام آن موارد دقت شود و با کتاب [[فقه]] [[الرضا]]، [[تطبیق]] داده شود، این نظر تقویت میگردد که فقه الرضا همان رساله [[علی بن بابویه]] است و چون فرزند [[بابویه]] [[موسی]] بوده، یعنی [[علی بن حسین بن موسی بن بابویه]] (گاهی [[علی بن موسی]] با حذف نام [[حسین]] آمده، زیرا برخی [[اسامی]] را در نسبت ذکر نمیکنند) [[تصور]] شده که منظور از علی بن موسی، [[امام رضا]]{{ع}} است<ref>مثلاً در آخر جلد سوم من لا یحضره الفقیه آمده «محمد بن علی بن بابویه» و در آغاز جلد چهارم باب مناهی النبی آمده {{عربی|قال: ابو جعفر محمد بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي، فقيه، نزيل ري، مصنف هذا الكتاب}} که در آن، نام علی، پدر صدوق، ذکر نشده است.</ref>. | ||
#[[صدوق]] در مواردی به بیان دیدگاه دیگر [[علمای شیعه]] میپردازد؛ برای نمونه در [[حدیثی]] در معنای [[تجدید]] [[قبر]]، نظر [[محمد بن حسن صفار]]، [[محمد بن حسن بن ولید]]<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۰۵ و ۲۵۳.</ref>، [[سعد بن عبدالله]] و [[احمد بن ابی عبدالله]] برقی<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۷.</ref> را [[نقل]] و سپس نظر خود را بیان میکند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. گاهی هم در ضمن [[روایات فقهی]]، دیدگاه ویژه [[کلامی]] خود را بیان میکند؛ مانند نظرش درباره [[سهو النبی]] یا اسهاء النبی<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.</ref>؛ وی در موارد متعدد اظهار نظر [[فقهی]] دارد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۵ و ۳۹۸.</ref> و به نظر میرسد مسائل [[ارث]] را از [[کتاب ]][[فضل بن شاذان]] نقل کرده باشد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۵۷، ۲۷۶ و ۲۸۶.</ref>. | #[[صدوق]] در مواردی به بیان دیدگاه دیگر [[علمای شیعه]] میپردازد؛ برای نمونه در [[حدیثی]] در معنای [[تجدید]] [[قبر]]، نظر [[محمد بن حسن صفار]]، [[محمد بن حسن بن ولید]]<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۰۵ و ۲۵۳.</ref>، [[سعد بن عبدالله]] و [[احمد بن ابی عبدالله]] برقی<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۷.</ref> را [[نقل]] و سپس نظر خود را بیان میکند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. گاهی هم در ضمن [[روایات فقهی]]، دیدگاه ویژه [[کلامی]] خود را بیان میکند؛ مانند نظرش درباره [[سهو النبی]] یا اسهاء النبی<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.</ref>؛ وی در موارد متعدد اظهار نظر [[فقهی]] دارد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۵ و ۳۹۸.</ref> و به نظر میرسد مسائل [[ارث]] را از [[کتاب ]] [[فضل بن شاذان]] نقل کرده باشد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۵۷، ۲۷۶ و ۲۸۶.</ref>. | ||
#ایشان به تناسب، نظر [[تاریخی]] خویش را بیان میکند؛ مانند [[محل دفن]] [[حضرت زهرا]]{{س}} که سه قول را بیان میکند و قول [[دفن]] [[حضرت]] در خانهاش را میپذیرد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۲.</ref>. او گاهی به نقد مسائل تاریخی نیز میپردازد؛ مانند این ادعا که برخی ذبیح را [[اسحاق]] دانستهاند نه [[اسماعیل]]. ایشان این نظر را نقد میکند و ذبیح را اسماعیل میداند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۰.</ref>. او حتی روایتی از [[ابن عباس]] [[نقل]] میکند که [[عمر بن خطاب]] در هنگام [[دعا]] برای آمدن [[باران]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} را واسطه قرار داده است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۳۸: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّكَ}}.</ref>. [[اهل سنت]] نیز نقل کردهاند [[عمر]] برای [[نماز]] استسقاء به [[عباس]] [[توسل]] میجست<ref>شمس الدین سرخسی، المبسوط، ج۲، ص۷۷؛ علاءالدین کاسانی، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۸۳: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّكَ العَبَّاس. حين أخرجه للاستسقاء}}.</ref>. البته هنگام بیان نظر خود میگوید: “مصنف این کتاب میگوید” تا مبادا سخنانش با [[حدیث]] درآمیزد. | #ایشان به تناسب، نظر [[تاریخی]] خویش را بیان میکند؛ مانند [[محل دفن]] [[حضرت زهرا]]{{س}} که سه قول را بیان میکند و قول [[دفن]] [[حضرت]] در خانهاش را میپذیرد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۲.</ref>. او گاهی به نقد مسائل تاریخی نیز میپردازد؛ مانند این ادعا که برخی ذبیح را [[اسحاق]] دانستهاند نه [[اسماعیل]]. ایشان این نظر را نقد میکند و ذبیح را اسماعیل میداند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۰.</ref>. او حتی روایتی از [[ابن عباس]] [[نقل]] میکند که [[عمر بن خطاب]] در هنگام [[دعا]] برای آمدن [[باران]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} را واسطه قرار داده است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۳۸: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّكَ}}.</ref>. [[اهل سنت]] نیز نقل کردهاند [[عمر]] برای [[نماز]] استسقاء به [[عباس]] [[توسل]] میجست<ref>شمس الدین سرخسی، المبسوط، ج۲، ص۷۷؛ علاءالدین کاسانی، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۸۳: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّكَ العَبَّاس. حين أخرجه للاستسقاء}}.</ref>. البته هنگام بیان نظر خود میگوید: “مصنف این کتاب میگوید” تا مبادا سخنانش با [[حدیث]] درآمیزد. | ||
#[[صدوق]] به تناسب شرح [[حدیثی]] که دیه [[اهل کتاب]] را مانند دیه [[مسلمان]] میشمرد و نقل [[اخبار]] [[مخالف]] آن، به نقش [[زمان]] و مکان در تفاوت [[حکم]] اشاره میکند و پس از بررسی میگوید: اگر شرایط [[ذمه]] را رعایت کنند و [[جزیه]] بدهند، دیه خطایی کشتن آنان دیه یک مسلمان است و روایاتی ناظر به این نظر نقل میکند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۲۲ و ۱۲۳: {{عربی|هَذِهِ الْأَخْبَارُ اخْتَلَفَتْ لِاخْتِلَافِ الْأَحْوَالِ وَ لَيسَتْ هِي عَلَى اخْتِلَافِهَا فِي حَالٍ وَاحِدَةٍ... وَ أَقَرُّوا بِالْجِزْيةِ وَ أَدَّوْهَا فَعَلَى مَنْ قَتَلَ وَاحِداً مِنْهُمْ خَطَأً دِيةُ الْمُسْلِمِ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ}}.</ref>. | #[[صدوق]] به تناسب شرح [[حدیثی]] که دیه [[اهل کتاب]] را مانند دیه [[مسلمان]] میشمرد و نقل [[اخبار]] [[مخالف]] آن، به نقش [[زمان]] و مکان در تفاوت [[حکم]] اشاره میکند و پس از بررسی میگوید: اگر شرایط [[ذمه]] را رعایت کنند و [[جزیه]] بدهند، دیه خطایی کشتن آنان دیه یک مسلمان است و روایاتی ناظر به این نظر نقل میکند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۲۲ و ۱۲۳: {{عربی|هَذِهِ الْأَخْبَارُ اخْتَلَفَتْ لِاخْتِلَافِ الْأَحْوَالِ وَ لَيسَتْ هِي عَلَى اخْتِلَافِهَا فِي حَالٍ وَاحِدَةٍ... وَ أَقَرُّوا بِالْجِزْيةِ وَ أَدَّوْهَا فَعَلَى مَنْ قَتَلَ وَاحِداً مِنْهُمْ خَطَأً دِيةُ الْمُسْلِمِ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ}}.</ref>. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
#[[شیخ صدوق]] در پایان [[کتاب]] [[من لا یحضره الفقیه]] بابی دارد با عنوان “نوادر” که در آن [[اخبار]] مفصلی را [[نقل]] کرده که دارای [[موعظه]] و حِکَم [[اخلاقی]] سودمند است و جنبه [[فقهی]] به معنای مصطلح آن ندارد. در این باب ابتدا توصیههای [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} را آورده و بعد [[کلمات قصار]] حکمتآمیزی از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است؛ آن گاه پاسخهای امیرالمؤمنین{{ع}} به مرد شامی و [[وصیت]] [[حضرت]] به [[محمد بن حنفیه]] را که همانند [[نامه]] ۳۱ [[نهج البلاغه]] به [[امام حسن]]{{ع}} است، با سندی دیگر آورده است<ref>این احتمال بعید نیست که این نامه را حضرت برای فرزندان خود نگاشته باشد و نسخهای از آنچه برای امام حسن{{ع}} نوشته و آنچه برای محمد بن حنفیه نگاشته، در اختیار باشد.</ref>. سپس مواعظی از [[امام صادق]]{{ع}} و دیگر [[معصومان]] را همراه با اخباری دیگر نقل کرده است. | #[[شیخ صدوق]] در پایان [[کتاب]] [[من لا یحضره الفقیه]] بابی دارد با عنوان “نوادر” که در آن [[اخبار]] مفصلی را [[نقل]] کرده که دارای [[موعظه]] و حِکَم [[اخلاقی]] سودمند است و جنبه [[فقهی]] به معنای مصطلح آن ندارد. در این باب ابتدا توصیههای [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} را آورده و بعد [[کلمات قصار]] حکمتآمیزی از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است؛ آن گاه پاسخهای امیرالمؤمنین{{ع}} به مرد شامی و [[وصیت]] [[حضرت]] به [[محمد بن حنفیه]] را که همانند [[نامه]] ۳۱ [[نهج البلاغه]] به [[امام حسن]]{{ع}} است، با سندی دیگر آورده است<ref>این احتمال بعید نیست که این نامه را حضرت برای فرزندان خود نگاشته باشد و نسخهای از آنچه برای امام حسن{{ع}} نوشته و آنچه برای محمد بن حنفیه نگاشته، در اختیار باشد.</ref>. سپس مواعظی از [[امام صادق]]{{ع}} و دیگر [[معصومان]] را همراه با اخباری دیگر نقل کرده است. | ||
#همانگونه که در معرفی کافی ذکر شد، شیخ صدوق هم در مواردی به [[سیره]] افرادی مانند [[ابوذر]] از [[صحابه]] استناد کرده است؛ مانند [[شرایط امام]] [[جماعت]]<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۸؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۳۲۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۳۰؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۲۹۹: {{متن حدیث|قَالَ أَبُو ذَرٍّ: إِنَّ إِمَامَكَ شَفِيعُكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا تَجْعَلْ شَفِيعَكَ سَفِيهاً وَ لَا فَاسِقاً}}.</ref> و سخنان ابوذر پس از [[مرگ]] پسرش ذر<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۸۵، ح۵۵۸.</ref>؛ روش [[عمر]] را هم درباره [[توسل]] بیان کرده است که شاید ناظر به جمعی بوده که توسل را از [[عقاید شیعه]] میدانستند و به آن [[انتقاد]] میکردند. | #همانگونه که در معرفی کافی ذکر شد، شیخ صدوق هم در مواردی به [[سیره]] افرادی مانند [[ابوذر]] از [[صحابه]] استناد کرده است؛ مانند [[شرایط امام]] [[جماعت]]<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۸؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۳۲۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۳۰؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۲۹۹: {{متن حدیث|قَالَ أَبُو ذَرٍّ: إِنَّ إِمَامَكَ شَفِيعُكَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا تَجْعَلْ شَفِيعَكَ سَفِيهاً وَ لَا فَاسِقاً}}.</ref> و سخنان ابوذر پس از [[مرگ]] پسرش ذر<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۸۵، ح۵۵۸.</ref>؛ روش [[عمر]] را هم درباره [[توسل]] بیان کرده است که شاید ناظر به جمعی بوده که توسل را از [[عقاید شیعه]] میدانستند و به آن [[انتقاد]] میکردند. | ||
#با توجه به اینکه [[صدوق]] برای گردآوری [[حدیث]] به مناطق مختلف [[جهان اسلام]] رفته است، شماری از استادان و [[مشایخ]] وی از [[اهل سنت]] بودهاند. به نظر میرسد در [[کتاب ]][[من لا یحضره الفقیه]] در مواردی از [[احادیث عامه]] هم بهره برده است. میتوان گفت برخی [[روایات نبوی]] که به صورت مرسل ذکر شده، به ویژه [[کلمات قصار]] [[پیامبر]]{{صل}} در باب نوادر، از منابع معتبر [[عامه]] گرفته شده باشد؛ درحالی که [[کلینی]] فقط [[احادیث شیعه]] را [[نقل]] کرده است. | #با توجه به اینکه [[صدوق]] برای گردآوری [[حدیث]] به مناطق مختلف [[جهان اسلام]] رفته است، شماری از استادان و [[مشایخ]] وی از [[اهل سنت]] بودهاند. به نظر میرسد در [[کتاب ]] [[من لا یحضره الفقیه]] در مواردی از [[احادیث عامه]] هم بهره برده است. میتوان گفت برخی [[روایات نبوی]] که به صورت مرسل ذکر شده، به ویژه [[کلمات قصار]] [[پیامبر]]{{صل}} در باب نوادر، از منابع معتبر [[عامه]] گرفته شده باشد؛ درحالی که [[کلینی]] فقط [[احادیث شیعه]] را [[نقل]] کرده است. | ||
==نسخهها و [[شرحها]] و ترجمه ها== | ==نسخهها و [[شرحها]] و ترجمه ها== |