آیه و ان یکاد: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
از این آیه همواره برای خنثی نمودن چشم زخم به صورت قرائت، [[تعویذ]] یا تابلو استفاده میگردد. {{متن قرآن|يُزْلِقُونَ}} از باب [[افعال]] و از ماده زلق به معنی از جای لغزاندن، [[متزلزل]] کردن، زایل کردن، هلاک کردن و... آمده است؛ چنان که فرموده: {{متن قرآن|صَعِيدًا زَلَقًا}}<ref>«تا زمینی صاف و لغزنده گردد» سوره کهف، آیه ۴۰.</ref> که به معنای [[خاک]] بیحاصل یا منقطع از [[حیات]] برای رویش [[گیاه]] میآید. پس {{متن قرآن|يُزْلِقُونَ}} یعنی آیه {{عربی|يُهلِكونَ}} یا {{عربی|يُزيلونَ}}<ref>مفردات، ص۲۱۵.</ref>. | از این آیه همواره برای خنثی نمودن چشم زخم به صورت قرائت، [[تعویذ]] یا تابلو استفاده میگردد. {{متن قرآن|يُزْلِقُونَ}} از باب [[افعال]] و از ماده زلق به معنی از جای لغزاندن، [[متزلزل]] کردن، زایل کردن، هلاک کردن و... آمده است؛ چنان که فرموده: {{متن قرآن|صَعِيدًا زَلَقًا}}<ref>«تا زمینی صاف و لغزنده گردد» سوره کهف، آیه ۴۰.</ref> که به معنای [[خاک]] بیحاصل یا منقطع از [[حیات]] برای رویش [[گیاه]] میآید. پس {{متن قرآن|يُزْلِقُونَ}} یعنی آیه {{عربی|يُهلِكونَ}} یا {{عربی|يُزيلونَ}}<ref>مفردات، ص۲۱۵.</ref>. | ||
به گزارش ابوالفتوح، [[سبب نزول]] آیه آن بود که گروهی از [[کافران]] خواستند که [[رسول]]{{صل}} را چشم زخم زنند. بنابراین گروهی از [[قریش]] بیآمدند و در برابر [[حضرت]] ایستادند و گفتند ما کسی را ندیدیم که در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و اظهار بیّنه مانند این شخص باشد. گفته شده که اینان جماعتی بودند از [[بنیاسد]] معروف به چشم بد<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۱۰۷.</ref>. | به گزارش ابوالفتوح، [[سبب نزول]] آیه آن بود که گروهی از [[کافران]] خواستند که [[رسول]] {{صل}} را چشم زخم زنند. بنابراین گروهی از [[قریش]] بیآمدند و در برابر [[حضرت]] ایستادند و گفتند ما کسی را ندیدیم که در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و اظهار بیّنه مانند این شخص باشد. گفته شده که اینان جماعتی بودند از [[بنیاسد]] معروف به چشم بد<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۱۰۷.</ref>. | ||
[[مفسران]] گفتهاند: حرف {{متن قرآن|إِنْ}} بدون تشدید، مخفف حرف [[مشبهه]] {{متن قرآن|إِنَّ}} و تقدیر آن چنین است: {{عربی|"وَإِنَّهُ يَكَادُ / يقارب الذين كفروا..."}} {{متن قرآن|لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ}}؛ یعنی نزدیک بود تو را با نگاههایشان بکشند؛ عموم مفسران در اینجا [[کلام]] را به موضوع ضرر زدن و نابود ساختن با چشم مربوط ساختهاند. خلاصه معنای آن این است که کافران / [[مشرکان]] زمانی که [[قرآن]] خواندن و [[دعوت]] تو را به [[توحید]] میشنوند، دچار [[شگفتی]] شده و چنان با [[بغض]] و [[کینه]] به تو نگاه میکنند که گویی میخواهند تو را بکشند یا چنان بترسانند که [[متزلزل]] شوی و دیگر چنان کاری نکنی. این مورد در [[کلام]] [[عامه]] نیز به کار میرود، مثلاً میگویند: فلان کس چنان به من نگاه کرد که نزدیک بود مرا به [[خاک]] افکنَد یا بخورد. لذا گزارش کردهاند که [[ابن عباس]] و برخی دیگر از [[مفسران]] عبارت {{متن قرآن|لَيُزْلِقُونَكَ}} را {{عربی|ليُزهقونك}} یعنی با نگاه تیزشان تو را خواهند کشت، میخواندهاند. | [[مفسران]] گفتهاند: حرف {{متن قرآن|إِنْ}} بدون تشدید، مخفف حرف [[مشبهه]] {{متن قرآن|إِنَّ}} و تقدیر آن چنین است: {{عربی|"وَإِنَّهُ يَكَادُ / يقارب الذين كفروا..."}} {{متن قرآن|لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ}}؛ یعنی نزدیک بود تو را با نگاههایشان بکشند؛ عموم مفسران در اینجا [[کلام]] را به موضوع ضرر زدن و نابود ساختن با چشم مربوط ساختهاند. خلاصه معنای آن این است که کافران / [[مشرکان]] زمانی که [[قرآن]] خواندن و [[دعوت]] تو را به [[توحید]] میشنوند، دچار [[شگفتی]] شده و چنان با [[بغض]] و [[کینه]] به تو نگاه میکنند که گویی میخواهند تو را بکشند یا چنان بترسانند که [[متزلزل]] شوی و دیگر چنان کاری نکنی. این مورد در [[کلام]] [[عامه]] نیز به کار میرود، مثلاً میگویند: فلان کس چنان به من نگاه کرد که نزدیک بود مرا به [[خاک]] افکنَد یا بخورد. لذا گزارش کردهاند که [[ابن عباس]] و برخی دیگر از [[مفسران]] عبارت {{متن قرآن|لَيُزْلِقُونَكَ}} را {{عربی|ليُزهقونك}} یعنی با نگاه تیزشان تو را خواهند کشت، میخواندهاند. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
{{متن قرآن|الذِّكْر}} همان [[قرآن]] است؛ {{متن قرآن|مَجْنُون}} یعنی کسی که عقلش زایل شده است. {{متن قرآن|ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} یعنی [[تذکر]] دهنده امر [[آخرت]] و [[ثواب و عقاب]] و [[وعد و وعید]] به جهانیان، اعم از [[جن]] و [[انس]]<ref>جامع البیان، ج۲۹، ص۴۶-۴۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.</ref>. | {{متن قرآن|الذِّكْر}} همان [[قرآن]] است؛ {{متن قرآن|مَجْنُون}} یعنی کسی که عقلش زایل شده است. {{متن قرآن|ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} یعنی [[تذکر]] دهنده امر [[آخرت]] و [[ثواب و عقاب]] و [[وعد و وعید]] به جهانیان، اعم از [[جن]] و [[انس]]<ref>جامع البیان، ج۲۹، ص۴۶-۴۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.</ref>. | ||
اغلب مفسران این [[آیه]] را درباره [[چشم زخم]] دانسته و برای [[اثبات]] این مدعای خود به روایاتی دال بر [[واقعیت]] داشتن چشم زخم استناد جستهاند. نیز گزارش کردهاند که فقط [[حسن بصری]] گفته است که دوای چشم زخم، قرائت این آیه است<ref>الکشاف، ج۴، ص۵۹۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.</ref>. برخی دیگر میگویند: [[کافران]] هنگام شنیدن قرآن از شدت [[خشم]] و [[دشمنی]] چنان به [[پیامبر]]{{صل}} نگریسته که اگر میتوانستند، پیامبر را با نگاههای خشمآلود خود، میلغزانده و از بین میبردند<ref>تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۴، ص۴۳۶.</ref>. | اغلب مفسران این [[آیه]] را درباره [[چشم زخم]] دانسته و برای [[اثبات]] این مدعای خود به روایاتی دال بر [[واقعیت]] داشتن چشم زخم استناد جستهاند. نیز گزارش کردهاند که فقط [[حسن بصری]] گفته است که دوای چشم زخم، قرائت این آیه است<ref>الکشاف، ج۴، ص۵۹۷؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۴۱.</ref>. برخی دیگر میگویند: [[کافران]] هنگام شنیدن قرآن از شدت [[خشم]] و [[دشمنی]] چنان به [[پیامبر]] {{صل}} نگریسته که اگر میتوانستند، پیامبر را با نگاههای خشمآلود خود، میلغزانده و از بین میبردند<ref>تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۴، ص۴۳۶.</ref>. | ||
در مورد آیه فوق، این مسئله مطرح میشود که آیا چشم زدن واقعیت دارد؟ بسیاری از [[مردم]] معتقدند در برخی [[چشمها]] اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا [[درهم]] بشکند و اگر [[انسان]] است، او را [[بیمار]] یا دیوانه کنند. این مسئله از نظر [[عقلی]] [[امر]] محالی نیست. از نظر [[علمی]] هم بسیاری از [[دانشمندان]] معتقدند در بعضی از چشمها نیروی مغناطیسی (هیپنوتیزم) خاصی نهفته که [[کارایی]] زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد. [[خواب]] مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمهاست. باید امکان وجود آن را از نظر [[عقل]] و [[علم]] پذیرفت. در [[روایات اسلامی]] نیز تعبیرات مختلفی دیده میشود که وجود چنین امری را [[تأیید]] میکند. در [[حدیثی]] میخوانیم که [[اسماء بنت عمیس]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد: گاه به [[فرزندان]] [[جعفر]] چشم میزنند، آیا تعویذی برای آنها بگیرم؟ پیامبر{{صل}} فرمود: آری مانعی ندارد، اگر چیزی میتوانست بر [[قضا و قدر]] پیشی گیرد، [[چشم]] زدن بود. در [[حدیث]] دیگری آمده است که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "پیامبر برای [[حسن]] و [[حسین]] [[تعویذ]] گرفت و این [[دعا]] را خواند: {{متن حدیث|أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ}}؛ شما را به تمام کلمات و [[اسماء]] حسنای [[خداوند]] از [[شر]] [[مرگ]] و حیوانات موذی و هر چشم بد و [[حسود]] آنگاه که [[حسد]] ورزد میسپارم؛ سپس پیامبر نگاهی به ما کرد و فرمود: این چنین [[حضرت ابراهیم]] برای [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] تعویذ نمود. | در مورد آیه فوق، این مسئله مطرح میشود که آیا چشم زدن واقعیت دارد؟ بسیاری از [[مردم]] معتقدند در برخی [[چشمها]] اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا [[درهم]] بشکند و اگر [[انسان]] است، او را [[بیمار]] یا دیوانه کنند. این مسئله از نظر [[عقلی]] [[امر]] محالی نیست. از نظر [[علمی]] هم بسیاری از [[دانشمندان]] معتقدند در بعضی از چشمها نیروی مغناطیسی (هیپنوتیزم) خاصی نهفته که [[کارایی]] زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد. [[خواب]] مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمهاست. باید امکان وجود آن را از نظر [[عقل]] و [[علم]] پذیرفت. در [[روایات اسلامی]] نیز تعبیرات مختلفی دیده میشود که وجود چنین امری را [[تأیید]] میکند. در [[حدیثی]] میخوانیم که [[اسماء بنت عمیس]] [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} عرض کرد: گاه به [[فرزندان]] [[جعفر]] چشم میزنند، آیا تعویذی برای آنها بگیرم؟ پیامبر {{صل}} فرمود: آری مانعی ندارد، اگر چیزی میتوانست بر [[قضا و قدر]] پیشی گیرد، [[چشم]] زدن بود. در [[حدیث]] دیگری آمده است که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود: "پیامبر برای [[حسن]] و [[حسین]] [[تعویذ]] گرفت و این [[دعا]] را خواند: {{متن حدیث|أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ}}؛ شما را به تمام کلمات و [[اسماء]] حسنای [[خداوند]] از [[شر]] [[مرگ]] و حیوانات موذی و هر چشم بد و [[حسود]] آنگاه که [[حسد]] ورزد میسپارم؛ سپس پیامبر نگاهی به ما کرد و فرمود: این چنین [[حضرت ابراهیم]] برای [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] تعویذ نمود. | ||
در [[نهج البلاغه]] نیز آمده است: {{متن حدیث|الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ}}؛ [[چشم زخم]] [[حق]] است و [[توسل]] به دعا برای دفع آن نیز [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۰۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۷-۴۲۸.</ref><ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه و ان یکاد (مقاله)|مقاله «آیه و ان یکاد»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | در [[نهج البلاغه]] نیز آمده است: {{متن حدیث|الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ}}؛ [[چشم زخم]] [[حق]] است و [[توسل]] به دعا برای دفع آن نیز [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۰۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۷-۴۲۸.</ref><ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه و ان یکاد (مقاله)|مقاله «آیه و ان یکاد»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> |