احدیت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
گـرچه کلمه [[أحد]] در [[قرآن]] فراوان به کار رفته است، لکن تنها در یک مورد به معنای أحدیت [[ذات خداوند]] استعمال شـده و واحد نیز در [[آیات]] زیادی از قرآن به کار رفته است، از قبیل: {{متن قرآن|وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست» سوره بقره، آیه ۱۶۳.</ref>. در این [[آیه]] واحد علاوه بر [[نفی]] [[شریک]] از [[ذات الهی]]، اولاً، بیان کننده انحصار [[صفات]] [[الوهیت]]، [[خالقیت]]، [[علم]]، [[قدرت]] و سایر [[صفات کمال]] در خداوند بوده، و ثانیاً، عینیت هر یک از صفات کمال با ذات الهی را نیز تبیین میکند <ref>المیزان، ج۱، ص۳۹۴.</ref> وگاهی واحد برای نفی تکثر در ذات و برای بیان أحدیت و بساطت مطلقه ذات به کار رفته است، مانند قول خداوند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref>. این آیه ردّ [[تثلیث]] [[مسیحیت]] اسـت که ذات خداوند را به سه اقنوم وجود (أب)، اقنوم علم و کلمه (ابن) و اقنوم [[حیات]] ([[روح]]) تقسیم و تجزیه میکنند <ref>المیزان، ج۳، ص۲۸۶ و ج۶، ص۹۰.</ref>. | گـرچه کلمه [[أحد]] در [[قرآن]] فراوان به کار رفته است، لکن تنها در یک مورد به معنای أحدیت [[ذات خداوند]] استعمال شـده و واحد نیز در [[آیات]] زیادی از قرآن به کار رفته است، از قبیل: {{متن قرآن|وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست» سوره بقره، آیه ۱۶۳.</ref>. در این [[آیه]] واحد علاوه بر [[نفی]] [[شریک]] از [[ذات الهی]]، اولاً، بیان کننده انحصار [[صفات]] [[الوهیت]]، [[خالقیت]]، [[علم]]، [[قدرت]] و سایر [[صفات کمال]] در خداوند بوده، و ثانیاً، عینیت هر یک از صفات کمال با ذات الهی را نیز تبیین میکند <ref>المیزان، ج۱، ص۳۹۴.</ref> وگاهی واحد برای نفی تکثر در ذات و برای بیان أحدیت و بساطت مطلقه ذات به کار رفته است، مانند قول خداوند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref>. این آیه ردّ [[تثلیث]] [[مسیحیت]] اسـت که ذات خداوند را به سه اقنوم وجود (أب)، اقنوم علم و کلمه (ابن) و اقنوم [[حیات]] ([[روح]]) تقسیم و تجزیه میکنند <ref>المیزان، ج۳، ص۲۸۶ و ج۶، ص۹۰.</ref>. | ||
[[وحدت]] خداوند غیر عددی و به معنای نامتناهی بودن اوست، به همین دلیل، اکثر آیاتی که [[خداوند]] را به صفت واحد توصیف کرده، صفت قهّار بودن را نیز ذکر کرده، تا روشن شود که [[وحدت]] خداوند نه از جهت [[کاستی]] و [[ضعف]] است، بلکه از جهت غالب بودن و نامتناهی وواجب الوجود بودن اوست <ref>المیزان، ج۶، ص۹۱.</ref>. علی{{ع}} میفرماید:{{متن حدیث|كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرُهُ قَلِيلٌ}}، هر واحد و [[تنهایی]] غیر از خداوند قلیل و اندک است، ولی خداوند وحدتش بر قلّت دلالت نمیکند <ref>نهج البلاغه، خطبه۶۵.</ref> و این که [[حکما]] گفتهاند: [[واجب]] الوجود [[حقیقت]] بسیط است و هر بسیط الحقیقهای تمام اشیا است، یعنی تمام [[کمالات]] را داراست، به همان حقیقت اشاره دارد <ref>الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۳۶۸.</ref>. | [[وحدت]] خداوند غیر عددی و به معنای نامتناهی بودن اوست، به همین دلیل، اکثر آیاتی که [[خداوند]] را به صفت واحد توصیف کرده، صفت قهّار بودن را نیز ذکر کرده، تا روشن شود که [[وحدت]] خداوند نه از جهت [[کاستی]] و [[ضعف]] است، بلکه از جهت غالب بودن و نامتناهی وواجب الوجود بودن اوست <ref>المیزان، ج۶، ص۹۱.</ref>. علی {{ع}} میفرماید:{{متن حدیث|كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرُهُ قَلِيلٌ}}، هر واحد و [[تنهایی]] غیر از خداوند قلیل و اندک است، ولی خداوند وحدتش بر قلّت دلالت نمیکند <ref>نهج البلاغه، خطبه۶۵.</ref> و این که [[حکما]] گفتهاند: [[واجب]] الوجود [[حقیقت]] بسیط است و هر بسیط الحقیقهای تمام اشیا است، یعنی تمام [[کمالات]] را داراست، به همان حقیقت اشاره دارد <ref>الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۳۶۸.</ref>. | ||
از بررسی [[روایات]] روشن میشود که [[أحد]] و واحد در برخی موارد به یک معنا به کار میروند، از این روی در برخی روایات[[احد]] به واحد [[تفسیر]] شده است. [[شیخ صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}}، نقل میکند {{متن حدیث| اَلْأَحَدُ اَلْفَرْدُ اَلْمُتَفَرِّدُ وَ اَلْأَحَدُ وَ اَلْوَاحِدُ بِمَعْنًى وَاحِدٍ}}، أحد موجودی است فرد تنها و أحد و واحد به یک معنا میباشند <ref>التوحید، ص۹۰.</ref> و در برخی روایات واحد به [[احد]] تفسیر شده است، چنان که علی ({{ع}} میفرماید: واحد بودن خداوند چهار معنا دارد که دو معنای آن نادرست و دو معنای دیگر درست است، اما آن دو معنای نادرست: یکی این که کسی بگوید: خداوند واحد است و مرادش از وحدت، وحدت عددی باشد، این معنا بر خداوند جایز نیست،؛ چراکه هر موجودی که فرض دوم برایش محال است در اعداد داخل نمیشود، چنان که قائل به [[تثلیث]] [[کافر]] است. معنای دیگر این که کسی خداوند را یک نوع از جنس بگیرد این نیز صحیح نیست،؛ چراکه مستلزم [[تشبیه]] خداوند است و [[ذات اقدس]] [[إله]] از مثل و مانند منزّه است. اما آن دو معنا از وحدتی که اثباتش برای خداوند صحیح است یکی [[نفی]] شبیه و [[شریک]] از او و دیگری احدیت ذات و صفات و بسیط بودن [[ذات خداوند]] از اجزا است، اعم از اجزای خارجی، [[عقلی]]، وهمی <ref>التوحید، ص۸۳ـ۸۴، معانی الأخبار، ص۵.</ref>. | از بررسی [[روایات]] روشن میشود که [[أحد]] و واحد در برخی موارد به یک معنا به کار میروند، از این روی در برخی روایات[[احد]] به واحد [[تفسیر]] شده است. [[شیخ صدوق]] از [[امام باقر]] {{ع}}، نقل میکند {{متن حدیث| اَلْأَحَدُ اَلْفَرْدُ اَلْمُتَفَرِّدُ وَ اَلْأَحَدُ وَ اَلْوَاحِدُ بِمَعْنًى وَاحِدٍ}}، أحد موجودی است فرد تنها و أحد و واحد به یک معنا میباشند <ref>التوحید، ص۹۰.</ref> و در برخی روایات واحد به [[احد]] تفسیر شده است، چنان که علی ({{ع}} میفرماید: واحد بودن خداوند چهار معنا دارد که دو معنای آن نادرست و دو معنای دیگر درست است، اما آن دو معنای نادرست: یکی این که کسی بگوید: خداوند واحد است و مرادش از وحدت، وحدت عددی باشد، این معنا بر خداوند جایز نیست،؛ چراکه هر موجودی که فرض دوم برایش محال است در اعداد داخل نمیشود، چنان که قائل به [[تثلیث]] [[کافر]] است. معنای دیگر این که کسی خداوند را یک نوع از جنس بگیرد این نیز صحیح نیست،؛ چراکه مستلزم [[تشبیه]] خداوند است و [[ذات اقدس]] [[إله]] از مثل و مانند منزّه است. اما آن دو معنا از وحدتی که اثباتش برای خداوند صحیح است یکی [[نفی]] شبیه و [[شریک]] از او و دیگری احدیت ذات و صفات و بسیط بودن [[ذات خداوند]] از اجزا است، اعم از اجزای خارجی، [[عقلی]]، وهمی <ref>التوحید، ص۸۳ـ۸۴، معانی الأخبار، ص۵.</ref>. | ||
در پایان ذکر این نکته ضروری است که [[أحد]] جامع جمیع [[صفات سلبی]] است؛ زیرا هر نقصی مستلزم ترکیب ذات میشود و أحد آن را [[نفی]] میکند <ref>شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۰۵، لوامع البیّنات، ص۳۱۲.</ref><ref>[[حسین صادقی|صادقی، حسین]]، [[أحد (مقاله)|مقاله «أحد»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۸۸.</ref> | در پایان ذکر این نکته ضروری است که [[أحد]] جامع جمیع [[صفات سلبی]] است؛ زیرا هر نقصی مستلزم ترکیب ذات میشود و أحد آن را [[نفی]] میکند <ref>شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۰۵، لوامع البیّنات، ص۳۱۲.</ref><ref>[[حسین صادقی|صادقی، حسین]]، [[أحد (مقاله)|مقاله «أحد»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۸۸.</ref> |