پرش به محتوا

احزاب بن اسید سمعی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
در [[صحابی]] بودن احزاب بن اسید اختلاف است. برخی منابع<ref>ر. ک: ابونعیم، ج۱، ص۳۶۵؛ سیوطی، ج۱، ص۲۰۳.</ref> به نقل از [[ابن سعد]]، او را از اصحابی می‌دانند که در [[شام]] ساکن شدند. [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۶۵.</ref> روایتی را آورده که پس از ذکر کنیه‌اش، با عبارت «صاحب النبی» از او یاد شده است. اما در طبقات [[ابن سعد]] موجود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۹۴.</ref> تنها در سند یک [[روایت]] از «ابورُهم» یاد شده است که هیچ اشاره‌ای به نام او، در صحابی بودن و محل سکونتش ندارد و به نظر [[مغلطای]]<ref>مغلطای، ج۱، ص۵۰.</ref>، ممکن است وی [[ابورهم بن قیس اشعری]] باشد. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۴.</ref> از ابورهم دیگری نیز یاد کرده که نسبت او «بیماعی» است و چون ابن سعد، به جز عنوان «ابورهم بیماعی» هیچ اطلاع دیگری از وی نیاورده است، تطبیق او بر ابورهم، احزاب بن اسید سماعی دشوار می‌نماید؛ گرچه احتمال تصحیف «سماعی» به «بیماعی» وجود دارد.
در [[صحابی]] بودن احزاب بن اسید اختلاف است. برخی منابع<ref>ر. ک: ابونعیم، ج۱، ص۳۶۵؛ سیوطی، ج۱، ص۲۰۳.</ref> به نقل از [[ابن سعد]]، او را از اصحابی می‌دانند که در [[شام]] ساکن شدند. [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۶۵.</ref> روایتی را آورده که پس از ذکر کنیه‌اش، با عبارت «صاحب النبی» از او یاد شده است. اما در طبقات [[ابن سعد]] موجود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۹۴.</ref> تنها در سند یک [[روایت]] از «ابورُهم» یاد شده است که هیچ اشاره‌ای به نام او، در صحابی بودن و محل سکونتش ندارد و به نظر [[مغلطای]]<ref>مغلطای، ج۱، ص۵۰.</ref>، ممکن است وی [[ابورهم بن قیس اشعری]] باشد. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۴.</ref> از ابورهم دیگری نیز یاد کرده که نسبت او «بیماعی» است و چون ابن سعد، به جز عنوان «ابورهم بیماعی» هیچ اطلاع دیگری از وی نیاورده است، تطبیق او بر ابورهم، احزاب بن اسید سماعی دشوار می‌نماید؛ گرچه احتمال تصحیف «سماعی» به «بیماعی» وجود دارد.


براساس روایتی، ابو رهیمه سمعی به همراه [[ابونخیله لهبی]] (یکی دیگر از [[صحابه]]) با مقداری سنگ معدنی عقیق به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آمد. آن [[حضرت]] نامه‌ای برای آنان نوشت که مضمون آن این است: هر کس چیزی به دست آورد [[مال]] خودش است، و [[اموال]] پنهان در [[زمین]] [[خمس]] دارند، و [[زکات]] هر چهل [[دینار]] یک دینار است. اما در سلسله [[راویان]] این [[روایت]] کسانی وجود دارند که شناخته شده نیستند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۰.</ref>. برخی بر [[صحابی]] نبودن احزاب بن اسید تأکید کرده<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.</ref> و بیشتر منابع او را [[جاهلی]] دانسته، در شمار [[تابعین]] آورده‌اند<ref>ابن حبان، ج۴، ص۶۰؛ ابن یونس، ج۱، ص۵۱۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۶۶؛ همو، الاصابه، ج۱، ص۳۳۱؛ فیروزآبادی، ج۳، ص۴۱.</ref>.
براساس روایتی، ابو رهیمه سمعی به همراه [[ابونخیله لهبی]] (یکی دیگر از [[صحابه]]) با مقداری سنگ معدنی عقیق به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} آمد. آن [[حضرت]] نامه‌ای برای آنان نوشت که مضمون آن این است: هر کس چیزی به دست آورد [[مال]] خودش است، و [[اموال]] پنهان در [[زمین]] [[خمس]] دارند، و [[زکات]] هر چهل [[دینار]] یک دینار است. اما در سلسله [[راویان]] این [[روایت]] کسانی وجود دارند که شناخته شده نیستند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۰.</ref>. برخی بر [[صحابی]] نبودن احزاب بن اسید تأکید کرده<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.</ref> و بیشتر منابع او را [[جاهلی]] دانسته، در شمار [[تابعین]] آورده‌اند<ref>ابن حبان، ج۴، ص۶۰؛ ابن یونس، ج۱، ص۵۱۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۶۶؛ همو، الاصابه، ج۱، ص۳۳۱؛ فیروزآبادی، ج۳، ص۴۱.</ref>.


[[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۳۳۱.</ref> پس از [[نقل روایت]] وی از رسول خدا{{صل}} درباره [[تعدی]] به مال دیگران می‌گوید: اگر این ابورهم که در سلسله سند آمده، همان احزاب بن أسید باشد، این روایت دلیل بر صحابی بودن او نیست؛ چون ممکن است به شکل مرسل نقل شده باشد. در برخی منابع از کسی دیگر نیز با عنوان ابورهم ظهری یاد شده است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۲۷.</ref> اما ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۷.</ref> با تأکید بر اینکه او همان احزاب بن اسید است، صحابی بودن وی را رد کرده، نظر برخی که او را شخصی دیگر جز احزاب دانسته‌اند نادرست شمرده است. ابن حجر سپس به گزارش دیگری درباره ابورهم ظهری اشاره کرده است که در آن، مقدار سهم او از [[عطایا]] در [[حمص]]، [[خضاب کردن]] وی در [[زمان]] [[پیری]] و داشتن پسری به نام [[عماره]] - که این پسر در کنار [[یزید بن مهلب]] کشته شد - بیان شده است. به گفته ابن [[یونس]]<ref>ابن یونس، ج۱، ص۵۱۹ و ۵۲۰.</ref>.
[[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۳۳۱.</ref> پس از [[نقل روایت]] وی از رسول خدا {{صل}} درباره [[تعدی]] به مال دیگران می‌گوید: اگر این ابورهم که در سلسله سند آمده، همان احزاب بن أسید باشد، این روایت دلیل بر صحابی بودن او نیست؛ چون ممکن است به شکل مرسل نقل شده باشد. در برخی منابع از کسی دیگر نیز با عنوان ابورهم ظهری یاد شده است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۲۷.</ref> اما ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۷.</ref> با تأکید بر اینکه او همان احزاب بن اسید است، صحابی بودن وی را رد کرده، نظر برخی که او را شخصی دیگر جز احزاب دانسته‌اند نادرست شمرده است. ابن حجر سپس به گزارش دیگری درباره ابورهم ظهری اشاره کرده است که در آن، مقدار سهم او از [[عطایا]] در [[حمص]]، [[خضاب کردن]] وی در [[زمان]] [[پیری]] و داشتن پسری به نام [[عماره]] - که این پسر در کنار [[یزید بن مهلب]] کشته شد - بیان شده است. به گفته ابن [[یونس]]<ref>ابن یونس، ج۱، ص۵۱۹ و ۵۲۰.</ref>.


از احزاب بن اسید درباره برخی [[آیات قرآن]] سخنانی نقل شده است. او درباره [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و فرعون در میان قوم خود بانگ برداشت و گفت: ای قوم من! آیا پادشاهی مصر از آن من نیست در حالی که این جویبارها از زیر (کاخ) من روان است؟ آیا نمی‌بینید؟» سوره زخرف، آیه ۵۱.</ref> گفته است: امروزه روی [[زمین]] ([[ملک]]) سرزمینی از [[سرزمین]] [[مصر]] بزرگ‌تر نیست و همه [[دنیا]] به مصر نیاز دارند. وی درباره {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ}}<ref>«آنگاه آنان را از بوستان‌ها و (کنار) چشمه‌سارها» سوره شعراء، آیه ۵۷.</ref>. {{متن قرآن|وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ}}<ref>«و از (کنار) گنج‌ها و جایگاهی ارزشمند که داشتند بیرون راندیم» سوره شعراء، آیه ۵۸.</ref>. نیز گوید: بهشت‌ها [[رود نیل]] را از ابتدا تا انتها از دو طرف دربر گرفته‌اند. وی درباره هفت خلیج و برخی ویژگی‌های جغرافیایی مصر نیز سخنانی دارد<ref>ر. ک: ابن یونس، ج۱، ص۵۲۰.</ref>.
از احزاب بن اسید درباره برخی [[آیات قرآن]] سخنانی نقل شده است. او درباره [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و فرعون در میان قوم خود بانگ برداشت و گفت: ای قوم من! آیا پادشاهی مصر از آن من نیست در حالی که این جویبارها از زیر (کاخ) من روان است؟ آیا نمی‌بینید؟» سوره زخرف، آیه ۵۱.</ref> گفته است: امروزه روی [[زمین]] ([[ملک]]) سرزمینی از [[سرزمین]] [[مصر]] بزرگ‌تر نیست و همه [[دنیا]] به مصر نیاز دارند. وی درباره {{متن قرآن|فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ}}<ref>«آنگاه آنان را از بوستان‌ها و (کنار) چشمه‌سارها» سوره شعراء، آیه ۵۷.</ref>. {{متن قرآن|وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ}}<ref>«و از (کنار) گنج‌ها و جایگاهی ارزشمند که داشتند بیرون راندیم» سوره شعراء، آیه ۵۸.</ref>. نیز گوید: بهشت‌ها [[رود نیل]] را از ابتدا تا انتها از دو طرف دربر گرفته‌اند. وی درباره هفت خلیج و برخی ویژگی‌های جغرافیایی مصر نیز سخنانی دارد<ref>ر. ک: ابن یونس، ج۱، ص۵۲۰.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش