پرش به محتوا

محکم و متشابه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
*ایشان در ردِّ این نظریه كه اِحكام و تشابه وصف الفاظ و دلالت لفظی است، چنین می‌گویند:"آیه شریف<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}} اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه:۷.</ref>، آیات محكم را مرجعى براى بیانگرى آیات متشابه دانسته است و معلوم است كه غرابت لفظ و امثال آن با مراجعه به آیات محكم از بین نمى‌‌رود و روشنى دلالت محكمات با غرابت الفاظ متشابه ارتباطی ندارد، بلكه براى گره‌گشایى این گونه الفاظ، مرجع دیگرى هست، كه باید به آنجا مراجعه شود و آن همان علم لغت است و نیز آیه مورد بحث یكى از نشانه‌هاى متشابهات را این دانسته كه اگر كسی آن را پیروى كند، فقط به منظور فتنه‌انگیزی پیروى كرده است و جز این هیچ انگیره دیگرى نمى‌‌تواند داشته باشد و نيز مى‌‌دانیم كه پیروى عام بدون مراجعه به خاص و پیروى مطلق بدون مراجعه به مقیّد و همچنین پیروى لفظ غریب بدون مراجعه به كتاب‌هاى لغت، عملى است که با طریقه اهل هر زبان مخالف است و قریحه هیچ اهل زبانى اجازه چنین كارى را نمى‌‌دهد و اگر كسى چنین كند، همه اهل زبان او را تخطئه مى‌‌كنند. پس او نمى‌‌تواند منشأ فتنه در بین آنان بشود؛ زیرا اهل لسان با او همكارى نخواهند كرد. پس از همین جا مى‌‌فهمیم كه منظور از متشابه، الفاظ غریب و امثال آن، مانند مجمل و مشكل و مؤوّل، نیست<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۴۰ ـ ۴۱.</ref>.
*ایشان در ردِّ این نظریه كه اِحكام و تشابه وصف الفاظ و دلالت لفظی است، چنین می‌گویند:"آیه شریف<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}} اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه:۷.</ref>، آیات محكم را مرجعى براى بیانگرى آیات متشابه دانسته است و معلوم است كه غرابت لفظ و امثال آن با مراجعه به آیات محكم از بین نمى‌‌رود و روشنى دلالت محكمات با غرابت الفاظ متشابه ارتباطی ندارد، بلكه براى گره‌گشایى این گونه الفاظ، مرجع دیگرى هست، كه باید به آنجا مراجعه شود و آن همان علم لغت است و نیز آیه مورد بحث یكى از نشانه‌هاى متشابهات را این دانسته كه اگر كسی آن را پیروى كند، فقط به منظور فتنه‌انگیزی پیروى كرده است و جز این هیچ انگیره دیگرى نمى‌‌تواند داشته باشد و نيز مى‌‌دانیم كه پیروى عام بدون مراجعه به خاص و پیروى مطلق بدون مراجعه به مقیّد و همچنین پیروى لفظ غریب بدون مراجعه به كتاب‌هاى لغت، عملى است که با طریقه اهل هر زبان مخالف است و قریحه هیچ اهل زبانى اجازه چنین كارى را نمى‌‌دهد و اگر كسى چنین كند، همه اهل زبان او را تخطئه مى‌‌كنند. پس او نمى‌‌تواند منشأ فتنه در بین آنان بشود؛ زیرا اهل لسان با او همكارى نخواهند كرد. پس از همین جا مى‌‌فهمیم كه منظور از متشابه، الفاظ غریب و امثال آن، مانند مجمل و مشكل و مؤوّل، نیست<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۴۰ ـ ۴۱.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] پس از گزارش شانزده قول در تعریف محكم و متشابه و بیان اشكالات تک‌تک آن‌ها، با استناد به سیاق آیه هفتم سوره آل‌ عمران چنین نتیجه می‌گیرد: آنچه از آیه شریف به روشنى ظاهر مى‌‌شود، خلاف همه اقوالی است كه در تعریف محكم و متشابه گفته‌اند؛ چون آیه در معناى متشابه این ظهور را دارد كه متشابه، آن آیه‌اى است كه اولاً دلالت بر معنا داشته باشد و ثانیاً معنایى كه مى‌‌رساند محل شک و تردید باشد، نه لفظ آیه، تا از راه قواعد و طرق معمول نزد اهل زبان تردیدى كه از ناحیه لفظ ایجاد شده است، برطرف شود؛ مثلاً اگر لفظ عام است به مخصص آن ارجاع دهد، یا اگر مطلق است به مقیدش برگرداند و یا به نحوى دیگر لفظ را روشن و بدون تردید سازد، بلكه همان طور كه گفتیم آیه مورد بحث آن آیه‌ای را متشابه مى‌داند كه معنایش مردّد و با آیات دیگر ناسازگار باشد. آیاتى كه محكم و بدون تردید است، معنای آیات متشابه را بیان مى‌‌كند و معلوم است كه هیچ آیه‌اى چنین وضعى ندارد، مگر وقتى كه براى فهم مردم عامى و ساده معنایى مألوف و مأنوس داشته باشد، معنایى كه این‌گونه ذهن‌هاى ساده فوراً تصدیقش كند و یا تأویلى كه برایش ارائه می‌دهند، در نظر مردمِ كم‌اطلاع و ضعیف‌ الإدراک به ذهن نزدیک‌‌تر باشد.
*[[علامه طباطبایی]] پس از گزارش شانزده قول در تعریف محكم و متشابه و بیان اشكالات تک‌تک آن‌ها، با استناد به سیاق آیه هفتم سوره آل‌ عمران چنین نتیجه می‌گیرد: آنچه از آیه شریف به روشنى ظاهر مى‌‌شود، خلاف همه اقوالی است كه در تعریف محكم و متشابه گفته‌اند؛ چون آیه در معناى متشابه این ظهور را دارد كه متشابه، آن آیه‌اى است كه اولاً دلالت بر معنا داشته باشد و ثانیاً معنایى كه مى‌‌رساند محل شک و تردید باشد، نه لفظ آیه، تا از راه قواعد و طرق معمول نزد اهل زبان تردیدى كه از ناحیه لفظ ایجاد شده است، برطرف شود؛ مثلاً اگر لفظ عام است به مخصص آن ارجاع دهد، یا اگر مطلق است به مقیدش برگرداند و یا به نحوى دیگر لفظ را روشن و بدون تردید سازد، بلكه همان طور كه گفتیم آیه مورد بحث آن آیه‌ای را متشابه مى‌داند كه معنایش مردّد و با آیات دیگر ناسازگار باشد. آیاتى كه محكم و بدون تردید است، معنای آیات متشابه را بیان مى‌‌كند و معلوم است كه هیچ آیه‌اى چنین وضعى ندارد، مگر وقتى كه براى فهم مردم عامى و ساده معنایى مألوف و مأنوس داشته باشد، معنایى كه این‌گونه ذهن‌هاى ساده فوراً تصدیقش كند و یا تأویلى كه برایش ارائه می‌دهند، در نظر مردمِ كم‌اطلاع و ضعیف‌ الإدراک به ذهن نزدیک‌‌تر باشد.
پیروى آیات متشابه منشأ بدعت‌ها و انحراف‌هاى بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و مبدأ فتنه‌ها و محنت‌ها بوده است. یک فرقه به خاطر تمسک به آیات متشابه بر این باور بودند كه خداى تعالی جسم دارد، دسته دیگر به جبر و گروهی به تفویض گراییدند. جمعى نیز معتقد بودند كه انبیاء معصوم نیستند و از آنان نیز گناه سر مى‌‌زند. طایفه‌اى به منظور منزه داشتن خدا او را فاقد صفت دانستند و دسته‌ای دیگر معتقد بودند صفات خداوند در قرآن همانند صفات انسان است و گروه‌هایى دیگر به انحراف‌هایى دیگر مبتلا گشتند، كه همه این‌ها بدان دلیل بود كه هیچ کدام از این گروه‌ها آیات متشابه را به آیات محكم برنگرداندند، تا این محكمات بر آیات متشابه حاكم باشد.
*پیروى آیات متشابه منشأ بدعت‌ها و انحراف‌هاى بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و مبدأ فتنه‌ها و محنت‌ها بوده است. یک فرقه به خاطر تمسک به آیات متشابه بر این باور بودند كه خداى تعالی جسم دارد، دسته دیگر به جبر و گروهی به تفویض گراییدند. جمعى نیز معتقد بودند كه انبیاء معصوم نیستند و از آنان نیز گناه سر مى‌‌زند. طایفه‌اى به منظور منزه داشتن خدا او را فاقد صفت دانستند و دسته‌ای دیگر معتقد بودند صفات خداوند در قرآن همانند صفات انسان است و گروه‌هایى دیگر به انحراف‌هایى دیگر مبتلا گشتند، كه همه این‌ها بدان دلیل بود كه هیچ کدام از این گروه‌ها آیات متشابه را به آیات محكم برنگرداندند، تا این محكمات بر آیات متشابه حاكم باشد.
*همچنین در باره احكام دین، طایفه‌اى بر این باور بودند که هدف از تشریع احکام، ایجاد راهی برای وصال بندگان به خدا است، پس اگر براى رسیدن به خدا راهى نزدیک‌تر پیدا شود، هر راهی كه باشد، باید آن راه را پیمود؛ چرا كه مقصود، تنها و تنها، وصول به حق است. دسته‌اى دیگر معتقدند که به طور کلی تكلیف به واجبات و ترک محرمات، براى رسیدن به كمال است و معنا ندارد که این تکالیف با رسیدن انسان به حق و كمال، باز هم بر ذمّه او باقى بماند. با این‌كه ما مى‌‌دانیم در عهد [[رسول خدا]]{{صل}} احكام، فرائض، حدود و سایر سیاست‌هاى اسلامی به اعتبار خود باقى بود و هیچ یک از مسلمانان، به این بهانه كه به حق واصل شده یا به كمال رسیده است، از آن مستثنا نبوده است<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۴۱ ـ ۴۲.</ref>.
*همچنین در باره احكام دین، طایفه‌اى بر این باور بودند که هدف از تشریع احکام، ایجاد راهی برای وصال بندگان به خدا است، پس اگر براى رسیدن به خدا راهى نزدیک‌تر پیدا شود، هر راهی كه باشد، باید آن راه را پیمود؛ چرا كه مقصود، تنها و تنها، وصول به حق است. دسته‌اى دیگر معتقدند که به طور کلی تكلیف به واجبات و ترک محرمات، براى رسیدن به كمال است و معنا ندارد که این تکالیف با رسیدن انسان به حق و كمال، باز هم بر ذمّه او باقى بماند. با این‌كه ما مى‌‌دانیم در عهد [[رسول خدا]]{{صل}} احكام، فرائض، حدود و سایر سیاست‌هاى اسلامی به اعتبار خود باقى بود و هیچ یک از مسلمانان، به این بهانه كه به حق واصل شده یا به كمال رسیده است، از آن مستثنا نبوده است<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۴۱ ـ ۴۲.</ref>.
*از نویسندگان معاصر كه بر دیدگاه [[علامه طباطبایی]] است و به تبیین آن پرداخته، [[محمد هادی معرفت]] است. او در بیان محكم و متشابه چنین می‌گوید:اِحكام به معنای استوار بودن گفتار یا كردارى است كه راه خلل و شبهه در آن بسته باشد، در مقابلِ آن، متشابه قرار دارد؛ چنانچه گفتار یا كردارى، بر اثر احتمالاتى چند، شبهه برانگیز باشد و مقصود پنهان گردد، آن را متشابه گویند. برخى آیات، بر اثر وجوه محتمل، ظاهرى شبهه‌انگیز به خود یافته، دست‌خوش كج اندیشان قرارگرفته‌‌اند تا با تأویل آن‌ها مایه فتنه گردند و مردم ساده‌لوح را از راه به در برند. بنا بر این، وجه تسمیه این آیات به متشابه آن است كه مایه شبهه و گاه دست‌آویزى براى فتنه‌ جویان گردیده است<ref>ر. ک: علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسۀ فرهنگی التمهید، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ ش، ص ۲۷۳ـ ۲۷۱.</ref>. نویسنده مذكور، بر خلاف دیدگاه اول، هر گونه ابهام و اجمال را مساوی با تشابه نمی‌داند، بلكه رابطه بین تشابه و ابهام را از نوع عموم و خصوص من وجه می‌داند <ref>ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، قم، مركز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۰۹ ﻫ، ج ۳، ص ۱۲ ـ ۹.</ref>.
*از نویسندگان معاصر كه بر دیدگاه [[علامه طباطبایی]] است و به تبیین آن پرداخته، [[محمد هادی معرفت]] است. او در بیان محكم و متشابه چنین می‌گوید:اِحكام به معنای استوار بودن گفتار یا كردارى است كه راه خلل و شبهه در آن بسته باشد، در مقابلِ آن، متشابه قرار دارد؛ چنانچه گفتار یا كردارى، بر اثر احتمالاتى چند، شبهه برانگیز باشد و مقصود پنهان گردد، آن را متشابه گویند. برخى آیات، بر اثر وجوه محتمل، ظاهرى شبهه‌انگیز به خود یافته، دست‌خوش كج اندیشان قرارگرفته‌‌اند تا با تأویل آن‌ها مایه فتنه گردند و مردم ساده‌لوح را از راه به در برند. بنا بر این، وجه تسمیه این آیات به متشابه آن است كه مایه شبهه و گاه دست‌آویزى براى فتنه‌ جویان گردیده است<ref>ر. ک: علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسۀ فرهنگی التمهید، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ ش، ص ۲۷۳ـ ۲۷۱.</ref>. نویسنده مذكور، بر خلاف دیدگاه اول، هر گونه ابهام و اجمال را مساوی با تشابه نمی‌داند، بلكه رابطه بین تشابه و ابهام را از نوع عموم و خصوص من وجه می‌داند <ref>ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، قم، مركز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۰۹ ﻫ، ج ۳، ص ۱۲ ـ ۹.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش