پرش به محتوا

بنی‌ثقیف در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۷۲: خط ۷۲:


=== [[ادیان]]، [[آیین‌ها]] و باورهای ثقیف در دوران [[جاهلی]] ===
=== [[ادیان]]، [[آیین‌ها]] و باورهای ثقیف در دوران [[جاهلی]] ===
ثقفیان‌ در دوره جاهلیت‌، مانند اکثر مردم‌ عرب‌، بت‌پرست‌ بودند لیکن در عین حال به [[کعبه]] و [[ابراهیم]] {{ع}} نیز [[احترام]] می‌‌نهادند. [[ثقیف]] در [[جاهلیت]]، به لحاظ [[مرتبت]] [[دینی]] در ردیف قریش و بالاتر از سایر قبایل بود. آنان بمانند قریش، بنی‌کِنانه، خُزاعه، بنی‌مُدلِج و... در شمار حُمسی‏‌ها قرار داشته،<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۸۰، ۱۷۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص‌۲۲۶؛ ابن فقیه، البلدان‌، ص۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۲۱۱ – ۲۱۴. «حُمْس و حِلّه» دو آیین عرب در جاهلیت بود. از جمله آداب حمس، در پناه سایه نرفتن در منی در مراسم حج، و وقوف در مشعر بود، ایشان چون خود را اهل حرم و برتر می‌‌دانستند از حرم خارج نمی‌شدند و به عرفه نمی‌رفتند چون خارج از حرم است و هنگام وارد شدن به خانه‌های خویش از در آن داخل نمی‌شدند.</ref> خود را [[برتر]] از دیگران و در انجام [[مناسک حج]]، متعصب‌‏تر از دیگر [[اعراب]] می‏‌پنداشتند. از این رو، احکامی ویژه و عاداتی متفاوت داشتند که ترک وقوف در [[عرفات]]<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۸؛ ابن حبیب، المنمق، ص۱۲۷-۱۲۸؛ ابن حجر، العجاب، ج۱، ص۵۰۹.</ref> و خودداری از خوردن قسمتی از محصولات زراعی خود و [[حرام]] کردن گوشت برخی از حیوانات بر خود،<ref>طوسی، التبیان، ج۲، ص۷۲؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۱، ص۱۵۴؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۵، ص۲.</ref> از جمله آن است.<ref>حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[ثقیف]] در عرض [[کعبه]]، «بیتی» برای [[عبادت]] نزد خود داشتند با این حال در مناسک حج شرکت می‌کردند و بر گرد کعبه [[طواف]] می‌‌کردند. <ref>مثلاً نک‌: ابن هشام‌، السیرة النبویه، ج۱، ص‌۳۱؛ جاحظ، الحیوان، ج۷، ص۷۱؛ جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۴، ص‌۱۵۶</ref> ایشان در [[حج]] [[جاهلی]]، تلبیه‌ای ویژه داشت که متن آن با [[اختلاف]] در منابع چنین: {{عربی|"لبيك اللهم! ان ثقيفا قد أتوك وأخلفوا المال، وقد رجوك"}} یاد شده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۶.</ref>  
ثقفیان‌ در دوره جاهلیت‌، مانند اکثر مردم‌ عرب‌، بت‌پرست‌ بودند لکن در عین حال به [[کعبه]] و [[ابراهیم]] {{ع}} نیز [[احترام]] می‌‌نهادند. [[ثقیف]] در [[جاهلیت]]، به لحاظ [[مرتبت]] [[دینی]] در ردیف قریش و بالاتر از سایر قبایل بود. آنان بمانند قریش، بنی‌کِنانه، خُزاعه، بنی‌مُدلِج و... در شمار حُمسی‏‌ها قرار داشته،<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۸۰، ۱۷۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص‌۲۲۶؛ ابن فقیه، البلدان‌، ص۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۲۱۱ – ۲۱۴. «حُمْس و حِلّه» دو آیین عرب در جاهلیت بود. از جمله آداب حمس، در پناه سایه نرفتن در منی در مراسم حج، و وقوف در مشعر بود، ایشان چون خود را اهل حرم و برتر می‌‌دانستند از حرم خارج نمی‌شدند و به عرفه نمی‌رفتند چون خارج از حرم است و هنگام وارد شدن به خانه‌های خویش از در آن داخل نمی‌شدند.</ref> خود را [[برتر]] از دیگران و در انجام [[مناسک حج]]، متعصب‌‏تر از دیگر [[اعراب]] می‏‌پنداشتند. از این رو، احکامی ویژه و عاداتی متفاوت داشتند که ترک وقوف در [[عرفات]]<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۸؛ ابن حبیب، المنمق، ص۱۲۷-۱۲۸؛ ابن حجر، العجاب، ج۱، ص۵۰۹.</ref> و خودداری از خوردن قسمتی از محصولات زراعی خود و [[حرام]] کردن گوشت برخی از حیوانات بر خود،<ref>طوسی، التبیان، ج۲، ص۷۲؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۱، ص۱۵۴؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۵، ص۲.</ref> از جمله آن است.<ref>حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[ثقیف]] در عرض [[کعبه]]، «بیتی» برای [[عبادت]] نزد خود داشتند با این حال در مناسک حج شرکت می‌کردند و بر گرد کعبه [[طواف]] می‌‌کردند. <ref>مثلاً نک‌: ابن هشام‌، السیرة النبویه، ج۱، ص‌۳۱؛ جاحظ، الحیوان، ج۷، ص۷۱؛ جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۴، ص‌۱۵۶</ref> ایشان در [[حج]] [[جاهلی]]، تلبیه‌ای ویژه داشت که متن آن با [[اختلاف]] در منابع چنین: {{عربی|"لبيك اللهم! ان ثقيفا قد أتوك وأخلفوا المال، وقد رجوك"}} یاد شده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۶.</ref>  


مشهورترین بت‌های [[حجاز]]، بت‌های ثلاثه، یعنی [[لات]]، [[عزّی]] و [[منات]] بودند که [[دختران]] [[خدا]] [[تصور]] می‌‌شدند. [[ثقیف]] بتی ویژه به نام لات<ref>پیدایی بت پرستی را در حجاز به عمرو بن لُحیّ نسبت می‌‌دهند، پرستش لات نیز به وی منسوب است. گفته‌اند در ثقیف صخره ای بود که تنی چند از یهود از جمله مردی از ثقیف به نام لات نزد آن سبوس می‌‌کوبیدند. (ابن کلبی، الأصنام، ص۱۶.) چون لات درگذشت(یا مفقود شد)، عَمْرو بن لُحیّ به ثقیف گفت که او نمرده، بلکه در این صخره داخل شده است. پس ثقیف به دستور پسر لُحیّ بر روی آن صخره بنایی ساختند و نام «لات» (نام آن مرد) را بر آن گذاشتند. این خبر این گونه شایع شد که خدا در تخته سنگ لات فرو رفته است. (ازرقی، اخبار مکه، ص۱۲۶؛ جوادعلی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۱۴۵.) فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ قبیله ثقیف(۱)، محمود حیدری آقایی.</ref> برای خود داشت<ref>ابن هشام‌، السیرة النبویه، ج۱، ص‌۵۵.</ref> که ظاهراً از نَبَطیان‌ به‌ ایشان رسیده‌ بود. <ref>رجوع کنید به سالم‌، تاریخ‌ العرب‌ فی‌ عصرالجاهلیه، ص‌ ۳۷۶ ۳۷۸.</ref> [[لات]] هیبتی به شکل تخته سنگ چهار گوش سفید<ref>قلقشندی، نهایة الارب فی معرفه انساب العرب، ص۴۰۰؛ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۱.</ref> و یا صخره‌ای که هیئت طبیعی آن به یک پیکر جاندار شباهت داشت، بود و [[عبادت]] آن به قولی از [[زمان]] [[عمرو بن لحی]]، آغاز شده بود.<ref>قزوینی، آثار البلاد، ص۹۸؛ قس: ابن کلبی، الاصنام، ص۱۶.</ref> ثقفیان بنایی بر آن ساخته، پرده‌ای بر آن انداخته و بر گرد آن [[طواف]] می‌‌کردند.<ref>جواد علی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۱۴۵؛ کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱.</ref> آنان [[معتقد]] بودند خدایشان در تابستان نزد لات و در زمستان نزد [[عزّی]] می‌‌آید.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ص۱۲۶.</ref> این [[بت]]، نه تنها نزد [[بنی ثقیف]] بلکه مورد [[احترام]] همه [[قبایل عرب]] –از جمله [[قریش]] و ساکنان [[حجاز]]- بود و آنان از گذشته دور [[فرزندان]] خویش را به نام آن می‌‌نامیدند.<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۷.</ref> ثقفیان، [[مردم]] را به [[زیارت]]، [[حج]] گزاری و [[قربانی]] برای آن فرا می‌‌خواندند و شبیه همان آدابی که در [[مکه]] برای [[کعبه]] انجام می‌‌شد برای [[لات]] انجام می‌‌دادند.<ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱: «...یضاهؤن بها بیت الله الحرام بمکه».</ref> آنان موسمی برای [[حج]] لات تعیین کرده بودند و درّه اطراف آن را [[حریم]] می‌‌دانستند.<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۲ - ۵۳.</ref> همه [[قبایل]] در این دره [[اجتماع]] کرده، لات را گرامی می‌‌داشتند.<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۶ – ۱۷؛ صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۲ - ۵۳.</ref> به نام این [[بت]] که دومین بت معروف [[عرب]]، به شمار می‌‌رفت و در [[شأن]] و [[مرتبت]] بعد از [[منات]] و پیش از [[عزّی]] قرار داشت<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۷.</ref> و به آن "ربّة" یا "ربّة الطائف" می‌‌گفتند،<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۳؛ توفیق بروّ، تاریخ العرب القدیم، ص۲۹۴، هیرودت لات را به خدای سامیان شمالی عشتروت و نیز به (آلهة الفلک) تشبیه کرده و آن نظیر مادری بزرگ برای آلهه است.</ref> در [[قرآن مجید]] اشاره شده است {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى}}<ref>«آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟» سوره نجم، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى}}<ref>«و آن سومین بت دیگر «منات» را؟» سوره نجم، آیه ۲۰.</ref> برخی [[مفسران]] بر این اعتقادند که لات، از کلمه "[[اللّه]]" مشتق شده چنان که عزّی از [[عزیز]] اشتقاق یافته است و تاء برای تأنیث است. <ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۷، ص۳۴.</ref> این بت، مناصبی چون سدانت، [[حجابت]]، عرافه و زجر<ref>نوعی از کهانت و طیره است. فراهیدی، العین، ج ۲، ص۷۴۲؛ جوهری، صحاح، ج ۱، ص۵۴۷.</ref> داشت<ref> صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۴.</ref> و سدانت<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۸۷، «معنی السدنة: الذین یقومون بأمر الکعبة»</ref> آن با ثقیف و در [[اختیار]] [[بنومالک]] بود و بنو عتّاب و بنو مُعَتَّب پرده داران آن بودند. ایشان و [[فرزندان]] [[ابوالعاص]] و فرزندان ابی العاصی را به عنوان "سدنه لات" [[شهرت]] داشتند.<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۶: «کان سدنتها من ثقیف بنو عتاب بن مالک»، ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۸۷: «کان سدنتها و حجابها بنو معتب من ثقیف»، ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۱، «سدنتها ابوالعاصی»، جوادعلی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۱۴۵: «کان سدنتها من ثقیف بنو عتاب بن مالک و هم من ثقیف»، و نیز جوادعلی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۵۱۸، «کان سدنتها من آل ابی العاص بن ابی الیسار بن مالک من ثقیف»، کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱: «کان سدنتها ابوالعاص بن ابی الیسار بن مالک الثقفی» (فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ قبیله ثقیف(۱)، محمود حیدری آقایی.)</ref> افرادی برای زجر به ازلام نزد [[لات]] می‌‌آمدند و وجوهی را نیز به متصدیان آن می‌‌پرداختند.<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۴.</ref> بنو ثقیف، قربانگاهی به نام "غَبغَب" در کنار آن ساخته، هَدی را در آنجا [[قربانی]] می‌‌کردند. [[هدایا]] و نذورات لات، نظیر برخی محصولات [[کشاورزی]]، زیور آلات، [[اسلحه]]، پارچه و قماش نیز، در آنجا نگهداری می‌‌شد.<ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱؛ توفیق بروّ، تاریخ العرب القدیم، ص۲۹۴.</ref> [[ثقیف]] از [[منافع]] [[مالی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[حجّاج]] و زوّار لات بهره می‌‌برد، البته نه به اندازه بهره [[قریش]] از منافع [[کعبه]]. در منابع از وجود کَهَنه در ثقیف –بمانند [[عمرو بن امیه]] از تیره [[بنی علاج]]،<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۴۷.</ref> و [[عوف بن عامر بن حسان بن مالک]]<ref>مرزبانی، معجم الشعراء، ص۲۰۱.</ref> - خبر داده شده که حاکی از [[اعتقاد]] مذهبی محکم آنها به این [[بت]] است.<ref>فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ قبیله ثقیف(۱)، محمود حیدری آقایی.</ref> همچنین، برخی منابع از [[حرمت]] [[بت عزی]] نزد ثقیف خبر داده‌اند<ref>طبری، تفسیر، ج۱۷، ص‌۷۸</ref> که بازتاب آن را می‌‌توان در نام‌گذاری فرزند ارشد [[غیرة بن عوف]] به عبدالعزی دید.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۶۸؛ قس: ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۳۸۸.</ref> نیز گفته می‌شود که بتی به نام "غبغب" در عرض لات نزد آنان وجود داشته است.<ref>جاحظ، الحیوان، ج۷، ص۱۱۹.</ref> [[ابن کلبی]] بر اساس وجود نام [[عبدیالیل]] در میان ثقیف، احتمال داده است که یالیل نیز نام یکی از خدایگان‌های این [[قبیله]] در [[جاهلیت]] بوده باشد.<ref>جاحظ، الحیوان، ج۷، ص۷۱.</ref>  
مشهورترین بت‌های [[حجاز]]، بت‌های ثلاثه، یعنی [[لات]]، [[عزّی]] و [[منات]] بودند که [[دختران]] [[خدا]] [[تصور]] می‌‌شدند. [[ثقیف]] بتی ویژه به نام لات<ref>پیدایی بت پرستی را در حجاز به عمرو بن لُحیّ نسبت می‌‌دهند، پرستش لات نیز به وی منسوب است. گفته‌اند در ثقیف صخره ای بود که تنی چند از یهود از جمله مردی از ثقیف به نام لات نزد آن سبوس می‌‌کوبیدند. (ابن کلبی، الأصنام، ص۱۶.) چون لات درگذشت(یا مفقود شد)، عَمْرو بن لُحیّ به ثقیف گفت که او نمرده، بلکه در این صخره داخل شده است. پس ثقیف به دستور پسر لُحیّ بر روی آن صخره بنایی ساختند و نام «لات» (نام آن مرد) را بر آن گذاشتند. این خبر این گونه شایع شد که خدا در تخته سنگ لات فرو رفته است. (ازرقی، اخبار مکه، ص۱۲۶؛ جوادعلی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۱۴۵.) فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ قبیله ثقیف(۱)، محمود حیدری آقایی.</ref> برای خود داشت<ref>ابن هشام‌، السیرة النبویه، ج۱، ص‌۵۵.</ref> که ظاهراً از نَبَطیان‌ به‌ ایشان رسیده‌ بود. <ref>رجوع کنید به سالم‌، تاریخ‌ العرب‌ فی‌ عصرالجاهلیه، ص‌ ۳۷۶ ۳۷۸.</ref> [[لات]] هیبتی به شکل تخته سنگ چهار گوش سفید<ref>قلقشندی، نهایة الارب فی معرفه انساب العرب، ص۴۰۰؛ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۱.</ref> و یا صخره‌ای که هیئت طبیعی آن به یک پیکر جاندار شباهت داشت، بود و [[عبادت]] آن به قولی از [[زمان]] [[عمرو بن لحی]]، آغاز شده بود.<ref>قزوینی، آثار البلاد، ص۹۸؛ قس: ابن کلبی، الاصنام، ص۱۶.</ref> ثقفیان بنایی بر آن ساخته، پرده‌ای بر آن انداخته و بر گرد آن [[طواف]] می‌‌کردند.<ref>جواد علی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۱۴۵؛ کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱.</ref> آنان [[معتقد]] بودند خدایشان در تابستان نزد لات و در زمستان نزد [[عزّی]] می‌‌آید.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ص۱۲۶.</ref> این [[بت]]، نه تنها نزد [[بنی ثقیف]] بلکه مورد [[احترام]] همه [[قبایل عرب]] –از جمله [[قریش]] و ساکنان [[حجاز]]- بود و آنان از گذشته دور [[فرزندان]] خویش را به نام آن می‌‌نامیدند.<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۷.</ref> ثقفیان، [[مردم]] را به [[زیارت]]، [[حج]] گزاری و [[قربانی]] برای آن فرا می‌‌خواندند و شبیه همان آدابی که در [[مکه]] برای [[کعبه]] انجام می‌‌شد برای [[لات]] انجام می‌‌دادند.<ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱: «...یضاهؤن بها بیت الله الحرام بمکه».</ref> آنان موسمی برای [[حج]] لات تعیین کرده بودند و درّه اطراف آن را [[حریم]] می‌‌دانستند.<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۲ - ۵۳.</ref> همه [[قبایل]] در این دره [[اجتماع]] کرده، لات را گرامی می‌‌داشتند.<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۶ – ۱۷؛ صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۲ - ۵۳.</ref> به نام این [[بت]] که دومین بت معروف [[عرب]]، به شمار می‌‌رفت و در [[شأن]] و [[مرتبت]] بعد از [[منات]] و پیش از [[عزّی]] قرار داشت<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۷.</ref> و به آن "ربّة" یا "ربّة الطائف" می‌‌گفتند،<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۳؛ توفیق بروّ، تاریخ العرب القدیم، ص۲۹۴، هیرودت لات را به خدای سامیان شمالی عشتروت و نیز به (آلهة الفلک) تشبیه کرده و آن نظیر مادری بزرگ برای آلهه است.</ref> در [[قرآن مجید]] اشاره شده است {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى}}<ref>«آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟» سوره نجم، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى}}<ref>«و آن سومین بت دیگر «منات» را؟» سوره نجم، آیه ۲۰.</ref> برخی [[مفسران]] بر این اعتقادند که لات، از کلمه "[[اللّه]]" مشتق شده چنان که عزّی از [[عزیز]] اشتقاق یافته است و تاء برای تأنیث است. <ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۷، ص۳۴.</ref> این بت، مناصبی چون سدانت، [[حجابت]]، عرافه و زجر<ref>نوعی از کهانت و طیره است. فراهیدی، العین، ج ۲، ص۷۴۲؛ جوهری، صحاح، ج ۱، ص۵۴۷.</ref> داشت<ref> صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۴.</ref> و سدانت<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۸۷، «معنی السدنة: الذین یقومون بأمر الکعبة»</ref> آن با ثقیف و در [[اختیار]] [[بنومالک]] بود و بنو عتّاب و بنو مُعَتَّب پرده داران آن بودند. ایشان و [[فرزندان]] [[ابوالعاص]] و فرزندان ابی العاصی را به عنوان "سدنه لات" [[شهرت]] داشتند.<ref>ابن کلبی، الأصنام، ص۱۶: «کان سدنتها من ثقیف بنو عتاب بن مالک»، ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۸۷: «کان سدنتها و حجابها بنو معتب من ثقیف»، ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۱، «سدنتها ابوالعاصی»، جوادعلی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۱۴۵: «کان سدنتها من ثقیف بنو عتاب بن مالک و هم من ثقیف»، و نیز جوادعلی، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج ۴، ص۵۱۸، «کان سدنتها من آل ابی العاص بن ابی الیسار بن مالک من ثقیف»، کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱: «کان سدنتها ابوالعاص بن ابی الیسار بن مالک الثقفی» (فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ قبیله ثقیف(۱)، محمود حیدری آقایی.)</ref> افرادی برای زجر به ازلام نزد [[لات]] می‌‌آمدند و وجوهی را نیز به متصدیان آن می‌‌پرداختند.<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۵۴.</ref> بنو ثقیف، قربانگاهی به نام "غَبغَب" در کنار آن ساخته، هَدی را در آنجا [[قربانی]] می‌‌کردند. [[هدایا]] و نذورات لات، نظیر برخی محصولات [[کشاورزی]]، زیور آلات، [[اسلحه]]، پارچه و قماش نیز، در آنجا نگهداری می‌‌شد.<ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۱۵۱؛ توفیق بروّ، تاریخ العرب القدیم، ص۲۹۴.</ref> [[ثقیف]] از [[منافع]] [[مالی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[حجّاج]] و زوّار لات بهره می‌‌برد، البته نه به اندازه بهره [[قریش]] از منافع [[کعبه]]. در منابع از وجود کَهَنه در ثقیف –بمانند [[عمرو بن امیه]] از تیره [[بنی علاج]]،<ref>صقر، الطائف فی العصر الجاهلی و صدر الاسلام، ص۴۷.</ref> و [[عوف بن عامر بن حسان بن مالک]]<ref>مرزبانی، معجم الشعراء، ص۲۰۱.</ref> - خبر داده شده که حاکی از [[اعتقاد]] مذهبی محکم آنها به این [[بت]] است.<ref>فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ قبیله ثقیف(۱)، محمود حیدری آقایی.</ref> همچنین، برخی منابع از [[حرمت]] [[بت عزی]] نزد ثقیف خبر داده‌اند<ref>طبری، تفسیر، ج۱۷، ص‌۷۸</ref> که بازتاب آن را می‌‌توان در نام‌گذاری فرزند ارشد [[غیرة بن عوف]] به عبدالعزی دید.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۶۸؛ قس: ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۳۸۸.</ref> نیز گفته می‌شود که بتی به نام "غبغب" در عرض لات نزد آنان وجود داشته است.<ref>جاحظ، الحیوان، ج۷، ص۱۱۹.</ref> [[ابن کلبی]] بر اساس وجود نام [[عبدیالیل]] در میان ثقیف، احتمال داده است که یالیل نیز نام یکی از خدایگان‌های این [[قبیله]] در [[جاهلیت]] بوده باشد.<ref>جاحظ، الحیوان، ج۷، ص۷۱.</ref>  
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش