اعتدال در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع ـ د ـ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج۹، ص۸۵؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰، «عدل».</ref> و بهطور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاینرو نقطه مقابل اعتدال، افراط و تفریط نامیده میشود<ref>التحقیق، ج۹، ص۶۱ـ۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو فساد به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دومفهوم "اعتدال" و "صلاح" با یکدیگر رابطه جانشینی و هر دو با مفهوم "فساد" رابطه تقابل دارند<ref>التوقیف، ج۱، ص۵۵۶؛ مفردات، ص۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال بهمعنای میانهروی است، اسراف نقطه مقابل آن بهشمار میرود<ref>التعریفات، ص۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>. | *اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع ـ د ـ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج۹، ص۸۵؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰، «عدل».</ref> و بهطور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاینرو نقطه مقابل اعتدال، افراط و تفریط نامیده میشود<ref>التحقیق، ج۹، ص۶۱ـ۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو فساد به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دومفهوم "اعتدال" و "صلاح" با یکدیگر رابطه جانشینی و هر دو با مفهوم "فساد" رابطه تقابل دارند<ref>التوقیف، ج۱، ص۵۵۶؛ مفردات، ص۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال بهمعنای میانهروی است، اسراف نقطه مقابل آن بهشمار میرود<ref>التعریفات، ص۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>. | ||
*اعتدال در فرهنگ اسلامی در معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته که همه آنها بامعنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه" اعتدال گفتهمیشود<ref>التوقیف، ج۱، ص۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با قطب شمال و جنوب دارد و ساعات شب و روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته میشود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۷۷۷ـ۷۷۸.</ref>. در علم هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر میکنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص:۷۷۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>. | *اعتدال در فرهنگ اسلامی در معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته که همه آنها بامعنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه" اعتدال گفتهمیشود<ref>التوقیف، ج۱، ص۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با قطب شمال و جنوب دارد و ساعات شب و روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته میشود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۷۷۷ـ۷۷۸.</ref>. در علم هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر میکنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص:۷۷۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>. | ||
==اعتدال در قرآن== | |||
*واژه اعتدال در قرآن کریم نیامده است؛ ولی این مفهوم را میتوان از واژگان "قوام"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}﴾}}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه:۶۷.</ref>، "وسط"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }}﴾}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref>، "قصد"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}﴾}}<ref> و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه:۱۹.</ref>، "سواء"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref> و "حنیف"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> استفاده کرد. همه این واژگان با اندکی اختلاف به وضعیت میانه و حدّ وسط اشاره دارد. از سوی دیگر واژگان "اسراف"، "اتراف"، "تبذیر"، "غلوّ"، "اعتداء"، "فَرط"، "تفریط" و "قتر" که در دو سوی وضعیت میانه قرار دارد در ارتباط وثیق با موضوع اعتدال است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | ==اعتدال در [[قرآن]]== | ||
*واژه اعتدال در [[قرآن کریم]] نیامده است؛ ولی این مفهوم را میتوان از واژگان "قوام"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}﴾}}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه:۶۷.</ref>، "وسط"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }}﴾}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref>، "قصد"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}﴾}}<ref> و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه:۱۹.</ref>، "سواء"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref> و "حنیف"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> استفاده کرد. همه این واژگان با اندکی اختلاف به وضعیت میانه و حدّ وسط اشاره دارد. از سوی دیگر واژگان "اسراف"، "اتراف"، "تبذیر"، "غلوّ"، "اعتداء"، "فَرط"، "تفریط" و "قتر" که در دو سوی وضعیت میانه قرار دارد در ارتباط وثیق با موضوع اعتدال است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | |||
*در احادیث اسلامی نیز موضوع اعتدال بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم حق، هرگونه خروج از راه اعتدال نوعی ستم شمرده شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | *در احادیث اسلامی نیز موضوع اعتدال بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم حق، هرگونه خروج از راه اعتدال نوعی ستم شمرده شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | ||
*جهان آفرینش از نگاه قرآن به شیوهای متناسب و معتدل تصویر شده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا }}﴾}}<ref> بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید.و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد سوره نازعات، آیه:۲۸ - ۲۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى }}﴾}}<ref> آنکه آفرید و باندام ساخت؛ سوره اعلی، آیه:۲.</ref> و در این میان از مراعات اعتدال در آفرینش انسان نیز بهطور خاص یاد شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا }}﴾}}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت؛ سوره شمس، آیه:۷.</ref><ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۹۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | *جهان آفرینش از نگاه [[قرآن]] به شیوهای متناسب و معتدل تصویر شده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا }}﴾}}<ref> بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید.و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد سوره نازعات، آیه:۲۸ - ۲۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى }}﴾}}<ref> آنکه آفرید و باندام ساخت؛ سوره اعلی، آیه:۲.</ref> و در این میان از مراعات اعتدال در آفرینش انسان نیز بهطور خاص یاد شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا }}﴾}}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت؛ سوره شمس، آیه:۷.</ref><ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۹۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | ||
==اعتدال [[ادیان توحیدی]]== | ==اعتدال [[ادیان توحیدی]]== | ||
*قرآن کریم از ابراهیم و آیین او به "حنیف" تعبیر کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> واژه "حنیف" به معنای دور شدن از گمراهی به سوی راه مستقیم و لازمه آن حفظ اعتدال است، ازاینرو برخی لغویان "حنف" را به معنای اعتدال، تأنّی و آرامش در راه رفتن بهگونهای که از مسیر انحرافی رخ ندهد دانسته و حنیف را به انسان باوقار و آرام که از افراط و تفریط، تیزی و تندی، و خروج از اعتدال و نرمی به دور است معنا کردهاند<ref>التحقیق، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، «حنف».</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} حنیف است، زیرا هم از شرک مصون است و هم از گفتهها و باورهای خارج از اعتدال و غیر واقعی یهود و نصارا برحذر است<ref>التحقیق، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، «حنف».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | *[[قرآن کریم]] از ابراهیم و آیین او به "حنیف" تعبیر کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> واژه "حنیف" به معنای دور شدن از گمراهی به سوی راه مستقیم و لازمه آن حفظ اعتدال است، ازاینرو برخی لغویان "حنف" را به معنای اعتدال، تأنّی و آرامش در راه رفتن بهگونهای که از مسیر انحرافی رخ ندهد دانسته و حنیف را به انسان باوقار و آرام که از افراط و تفریط، تیزی و تندی، و خروج از اعتدال و نرمی به دور است معنا کردهاند<ref>التحقیق، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، «حنف».</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} حنیف است، زیرا هم از شرک مصون است و هم از گفتهها و باورهای خارج از اعتدال و غیر واقعی یهود و نصارا برحذر است<ref>التحقیق، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، «حنف».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>. | ||
*قرآن کریم در آیات ۱۲، ۶۰ و ۷۷ سوره مائده از دین [[حضرت موسی]]{{ع}} و دین [[حضرت عیسی]]{{ع}} و راهی را که این دو پیامبر بزرگ الهی بر روی بشریت گشودند به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref> تعبیر کرده است و از آنان میخواهد که بدون غلوّ در همین مسیر اعتدال حرکت کرده و از آن منحرف نگردند و در آیه ۲۲ سوره قصص [[حضرت موسی]]{{ع}} توفیق گام نهادن در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}} را آرزو میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}} راه مستقیم و همواری است که از انحراف به راست و چپ و پستی و بلندی و گمراهی و تجاوز مصون است<ref>التحقیق، ج۶، ص۲۸۰.</ref>. آیه ۵ سوره بیّنه نیز از فرمان یافتن اهل کتاب به اعتدال و حنیف بودن خبر میدهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ }}﴾}}<ref> و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه:۵.</ref> از آیه ۶۶ سوره مائده نیز استفاده میشود که آموزههای کتب آسمانی متعادل و به دور از هرگونه افراط و تفریط است و اهل کتاب پایبند به تورات و انجیل از اعتدال برخوردارند و امت مقتصد شمرده میشوند<ref>راهنما، ج۴، ص۴۸۸.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است؛ سوره مائده، آیه:۶۶.</ref>، با این حال بر اساس گزارش قرآن بسیاری از اهل کتاب از مسیر اعتدال خارج گشتند، از همین رو در آیه ۱۳۵ سوره بقره آیین معتدل ابراهیم را در مقابل یهودیان و مسیحیان مطرح میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> و در آیه ۶۷ سوره آل عمران یهودی بودن و نصرانی بودن ابراهیم را نفی و بر حنیف بودن او تأکید میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> بر اساس آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بیگمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید. بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمیگردند و از او آمرزش نمیخواهند؟ در حالی که خداوند آمرزندهای بخشاینده است.مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا میخوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن میداریم سپس بنگر به کجا باز گردانده میشوند!؛ سوره مائده، آیه: ۷۲ - ۷۵.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره توبه، آیه:۳۰.</ref> یهود و نصارا از حدّ اعتدال و مدار توحید خارج و به غلوّ یعنی الوهیت عُزَیر و عیسی و تثلیث گرفتار شدند، چنانکه آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}﴾}}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.</ref> از رهبانیت و ترک دنیا که بر ساخته مسیحیان است گزارش میکند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۴]</ref>. | *[[قرآن کریم]] در آیات ۱۲، ۶۰ و ۷۷ سوره مائده از دین [[حضرت موسی]]{{ع}} و دین [[حضرت عیسی]]{{ع}} و راهی را که این دو [[پیامبر]] بزرگ الهی بر روی بشریت گشودند به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref> تعبیر کرده است و از آنان میخواهد که بدون غلوّ در همین مسیر اعتدال حرکت کرده و از آن منحرف نگردند و در آیه ۲۲ سوره قصص [[حضرت موسی]]{{ع}} توفیق گام نهادن در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}} را آرزو میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}} راه مستقیم و همواری است که از انحراف به راست و چپ و پستی و بلندی و گمراهی و تجاوز مصون است<ref>التحقیق، ج۶، ص۲۸۰.</ref>. آیه ۵ سوره بیّنه نیز از فرمان یافتن اهل کتاب به اعتدال و حنیف بودن خبر میدهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ }}﴾}}<ref> و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه:۵.</ref> از آیه ۶۶ سوره مائده نیز استفاده میشود که آموزههای کتب آسمانی متعادل و به دور از هرگونه افراط و تفریط است و اهل کتاب پایبند به تورات و انجیل از اعتدال برخوردارند و امت مقتصد شمرده میشوند<ref>راهنما، ج۴، ص۴۸۸.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است؛ سوره مائده، آیه:۶۶.</ref>، با این حال بر اساس گزارش قرآن بسیاری از اهل کتاب از مسیر اعتدال خارج گشتند، از همین رو در آیه ۱۳۵ سوره بقره آیین معتدل ابراهیم را در مقابل یهودیان و مسیحیان مطرح میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> و در آیه ۶۷ سوره آل عمران یهودی بودن و نصرانی بودن ابراهیم را نفی و بر حنیف بودن او تأکید میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> بر اساس آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بیگمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید. بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمیگردند و از او آمرزش نمیخواهند؟ در حالی که خداوند آمرزندهای بخشاینده است.مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا میخوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن میداریم سپس بنگر به کجا باز گردانده میشوند!؛ سوره مائده، آیه: ۷۲ - ۷۵.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره توبه، آیه:۳۰.</ref> یهود و نصارا از حدّ اعتدال و مدار توحید خارج و به غلوّ یعنی الوهیت عُزَیر و عیسی و تثلیث گرفتار شدند، چنانکه آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}﴾}}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.</ref> از رهبانیت و ترک دنیا که بر ساخته مسیحیان است گزارش میکند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۴]</ref>. | ||
*دین اسلام نیز بر اعتدال و میانهروی استوار است و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که نخستین مسلمان است با وصف "حنیف" ستایش شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مأمور شده است که از آیین میانه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پیروی کند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۳.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> در روایتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با اوصافی ستود و از جمله فرمود: او به میانهروی فرمان داد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۴]</ref>. | *[[دین]] اسلام نیز بر اعتدال و میانهروی استوار است و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که نخستین مسلمان است با وصف "حنیف" ستایش شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مأمور شده است که از آیین میانه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پیروی کند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۳.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> در روایتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با اوصافی ستود و از جمله فرمود: او به میانهروی فرمان داد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۴]</ref>. | ||
*دین اسلام بر اثر پیروی از آیین معتدل ابراهیم نیکوتر و برتر معرفی شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّه وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً }}﴾}}<ref> و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت؛ سوره نساء، آیه:۱۲۵.</ref> قرآنکریم خود را نیز کتابی معتدل و به دور از هرگونه انحراف و کژی شناسانده و از خود با وصف "قیّم" که به معنای معتدل و مستقیم است یاد میکند<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۹۳؛ نمونه، ج۱۲، ص۳۴۲.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ }}﴾}}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد.کتابی استوار، تا از عذابی شدید از سوی او بیم دهد و به مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند؛ سوره کهف، آیه: ۱ - ۲.</ref> برخی، از آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ }}﴾}}<ref> و خداوند میداند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّهدانها چه میکاهند و چه میافزایند و هر چیز نزد او اندازهای دارد؛ سوره رعد، آیه: ۸.</ref> استفاده کردهاند که تشریع الهی همانند تکوین به مقدار و بر اساس مصلحت و حکمت است و در آن هیچگونه افراط و تفریط راهندارد<ref>الکاشف، ج۵، ص۴۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۵]</ref>. | *[[دین]] اسلام بر اثر پیروی از آیین معتدل ابراهیم نیکوتر و برتر معرفی شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّه وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً }}﴾}}<ref> و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت؛ سوره نساء، آیه:۱۲۵.</ref> قرآنکریم خود را نیز کتابی معتدل و به دور از هرگونه انحراف و کژی شناسانده و از خود با وصف "قیّم" که به معنای معتدل و مستقیم است یاد میکند<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۹۳؛ نمونه، ج۱۲، ص۳۴۲.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ }}﴾}}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد.کتابی استوار، تا از عذابی شدید از سوی او بیم دهد و به مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند؛ سوره کهف، آیه: ۱ - ۲.</ref> برخی، از آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ }}﴾}}<ref> و خداوند میداند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّهدانها چه میکاهند و چه میافزایند و هر چیز نزد او اندازهای دارد؛ سوره رعد، آیه: ۸.</ref> استفاده کردهاند که تشریع الهی همانند تکوین به مقدار و بر اساس مصلحت و حکمت است و در آن هیچگونه افراط و تفریط راهندارد<ref>الکاشف، ج۵، ص۴۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۵]</ref>. | ||
==اعتدال امّت اسلام== | ==اعتدال امّت اسلام== | ||
خط ۲۹: | خط ۳۱: | ||
==انواع اعتدال== | ==انواع اعتدال== | ||
'''۱. اعتدال در عقیده:'''اعتدال در عقیده با اعتقاد به توحید و تسلیم در برابر حق تأمین میشود، چنانکه از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از برترین درجات توحید و تسلیم برخوردار است بارها با وصف "حنیف" یاد شده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و از طریقی که پیامبران بر پایه [[یکتاپرستی]] بنا نهادهاند به "صراط مستقیم" تعبیر شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}﴾}}<ref> بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه:۵۱.</ref>، بنابراین، توحید میانه انکار خدا و شرک به خداست<ref>تفسیر مراغی، مج۱، ج۳، ص۱۱۸.</ref> و هر کس به کفر و شرک آلوده باشد از مسیر و محدوده اعتدال خارج شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> ، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بیگمان راه میانه را گم کرده است؛ سوره مائده، آیه:۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}﴾}}<ref> آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است؛ سوره بقره، آیه:۱۰۸.</ref> در آیه ۲۲ سوره ملک اعتدال انسان مؤمن، به راه رفتن شخص ایستاده در راه مستقیم و انحراف کافر از اعتدال را به راه رفتن انسان نگونسار تشبیه کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}}<ref> آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه میرود رهیابتر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه میرود؟؛ سوره ملک، آیه:۲۲.</ref>؛ همچنین قرآن کریم، شرک به خدا و ایمان نیاوردن به آیات الهی را اسراف و خروج از مرز اعتدال دانسته و آن را عامل دشواری زندگی دنیا و عذاب دردناک و ماندگار آخرت میشمارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}﴾}}<ref> و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه:۱۲۷.</ref> آیه ۳۴ سوره غافر منکران [[نبوت]] را مسرف و گرفتار ریب خوانده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ }}﴾}}<ref> بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد؛ سوره غافر، آیه:۳۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۶]</ref>. | '''۱. اعتدال در عقیده:'''اعتدال در عقیده با اعتقاد به توحید و تسلیم در برابر حق تأمین میشود، چنانکه از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از برترین درجات توحید و تسلیم برخوردار است بارها با وصف "حنیف" یاد شده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و از طریقی که پیامبران بر پایه [[یکتاپرستی]] بنا نهادهاند به "صراط مستقیم" تعبیر شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}﴾}}<ref> بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه:۵۱.</ref>، بنابراین، توحید میانه انکار خدا و شرک به خداست<ref>تفسیر مراغی، مج۱، ج۳، ص۱۱۸.</ref> و هر کس به کفر و شرک آلوده باشد از مسیر و محدوده اعتدال خارج شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> ، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بیگمان راه میانه را گم کرده است؛ سوره مائده، آیه:۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}﴾}}<ref> آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است؛ سوره بقره، آیه:۱۰۸.</ref> در آیه ۲۲ سوره ملک اعتدال انسان مؤمن، به راه رفتن شخص ایستاده در راه مستقیم و انحراف کافر از اعتدال را به راه رفتن انسان نگونسار تشبیه کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}}<ref> آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه میرود رهیابتر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه میرود؟؛ سوره ملک، آیه:۲۲.</ref>؛ همچنین قرآن کریم، شرک به خدا و ایمان نیاوردن به آیات الهی را اسراف و خروج از مرز اعتدال دانسته و آن را عامل دشواری زندگی دنیا و عذاب دردناک و ماندگار آخرت میشمارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}﴾}}<ref> و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه:۱۲۷.</ref> آیه ۳۴ سوره غافر منکران [[نبوت]] را مسرف و گرفتار ریب خوانده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ }}﴾}}<ref> بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد؛ سوره غافر، آیه:۳۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۶]</ref>. | ||
*شماری از آیات قرآن کریم از اهل کتاب و مسیحیان میخواهد تا در باورهای خود معتدل و بر توحید و نفی شرک که از آموزههای ادیان الهی است پایبند باشند و به الوهیت عیسی و تثلیث که کفر به خدا و مصداق غلوّ در دین است معتقد نشوند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> در آیات ۷۲ـ۷۳ سوره مائده هم تأکیدمیکند که خروج از راه میانه توحید و اعتقاد به الوهیت مسیح و تثلیث، موجب شرک و کفر و غلوّ در دین است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۶]</ref>. | *شماری از آیات [[قرآن کریم]] از اهل کتاب و مسیحیان میخواهد تا در باورهای خود معتدل و بر توحید و نفی شرک که از آموزههای ادیان الهی است پایبند باشند و به الوهیت عیسی و تثلیث که کفر به خدا و مصداق غلوّ در دین است معتقد نشوند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> در آیات ۷۲ـ۷۳ سوره مائده هم تأکیدمیکند که خروج از راه میانه توحید و اعتقاد به الوهیت مسیح و تثلیث، موجب شرک و کفر و غلوّ در دین است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۶]</ref>. | ||
*از آثار خروج از اعتدال عقیدتی عذاب دشوار و ماندگار آخرت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}﴾}}<ref> و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه:۱۲۷.</ref> آیات ۳۱ـ۳۷ سوره ذاریات نیز به هلاکت و عذاب دنیوی جمعی از مسرفان اشاره دارد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۶]</ref>. | *از آثار خروج از اعتدال عقیدتی عذاب دشوار و ماندگار آخرت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}﴾}}<ref> و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه:۱۲۷.</ref> آیات ۳۱ـ۳۷ سوره ذاریات نیز به هلاکت و عذاب دنیوی جمعی از مسرفان اشاره دارد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۶]</ref>. | ||
'''۲. اعتدال در رفتار:''' انطباق رفتار با شریعت و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار اعتدال رفتار است، بنابراین بر اساس آموزههای قرآن کریم هر عملی که از مصادیق بندگی خداوند به حساب آید دارای اعتدال است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}﴾}}<ref> و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه:۶۱.</ref> در مقابل، هرگونه عصیان و نافرمانی پروردگار خروج از حدّ اعتدال و اسراف شمرده شده است، از همین رو خداوند در آیه ۵۳ سوره زمر از گناهکاران با تعبیر اسرافکاران یاد کرده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ }}﴾}}<ref> ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید؛ سوره زمر، آیه:۵۳.</ref> و آنان را به توبه فرا میخواند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}}﴾}}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳.</ref> در آیه ۱۴۷ سوره آلعمران نیز گناهان را اسراف دانسته و طلب آمرزش مؤمنان را از خداوند گزارش میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا }}﴾}}<ref> پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۷.</ref>. به گفته جمعی از مفسران اسراف در آیه شامل هر گونه افراط و تفریط میشود<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۵.</ref>؛ همچنین در آیه ۲۸ سوره کهف کسانی را که غفلت بر دلشان چیره شده و از هواینفس پیروی میکنند به افراط و خروج از حدّ میانه وصف کرده است و از [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد از آنان اطاعت نکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref> قرآن کریم بنی اسرائیل را از ریختن خون بیگناهان و فساد در زمین نهی کرده و از فساد و تبهکاری آنان به اسراف تعبیر میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ }}﴾}}<ref> آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند؛ سوره مائده، آیه:۳۲.</ref>، چنانکه خودکامگی و استکبار و عصیان و طغیان فرعون نیز اسراف، و فرعون از مصادیق مسرفان به شمار آمده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ }}﴾}}<ref> بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود؛ سوره یونس، آیه:۸۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ }}﴾}}<ref> برتری جویی از گزافکاران بود؛ سوره دخان، آیه:۳۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۷]</ref>. | '''۲. اعتدال در رفتار:''' انطباق رفتار با شریعت و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار اعتدال رفتار است، بنابراین بر اساس آموزههای قرآن کریم هر عملی که از مصادیق بندگی خداوند به حساب آید دارای اعتدال است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}﴾}}<ref> و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه:۶۱.</ref> در مقابل، هرگونه عصیان و نافرمانی پروردگار خروج از حدّ اعتدال و اسراف شمرده شده است، از همین رو خداوند در آیه ۵۳ سوره زمر از گناهکاران با تعبیر اسرافکاران یاد کرده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ }}﴾}}<ref> ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید؛ سوره زمر، آیه:۵۳.</ref> و آنان را به توبه فرا میخواند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}}﴾}}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه:۵۳.</ref> در آیه ۱۴۷ سوره آلعمران نیز گناهان را اسراف دانسته و طلب آمرزش مؤمنان را از خداوند گزارش میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا }}﴾}}<ref> پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۷.</ref>. به گفته جمعی از مفسران اسراف در آیه شامل هر گونه افراط و تفریط میشود<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۸۸۵.</ref>؛ همچنین در آیه ۲۸ سوره کهف کسانی را که غفلت بر دلشان چیره شده و از هواینفس پیروی میکنند به افراط و خروج از حدّ میانه وصف کرده است و از [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد از آنان اطاعت نکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref> قرآن کریم بنی اسرائیل را از ریختن خون بیگناهان و فساد در زمین نهی کرده و از فساد و تبهکاری آنان به اسراف تعبیر میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ }}﴾}}<ref> آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند؛ سوره مائده، آیه:۳۲.</ref>، چنانکه خودکامگی و استکبار و عصیان و طغیان فرعون نیز اسراف، و فرعون از مصادیق مسرفان به شمار آمده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ }}﴾}}<ref> بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود؛ سوره یونس، آیه:۸۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ }}﴾}}<ref> برتری جویی از گزافکاران بود؛ سوره دخان، آیه:۳۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۷]</ref>. | ||
*از مصادیق اعتدال در رفتار، اعتدال در امور جنسی است. بر اساس آموزههای قرآن کریم مردان و زنان باید با ازدواج و تشکیل خانواده به نیازهای جنسی خود پاسخ دهند و هرگونه کامجویی جنسی خارج از چارچوب زندگی زناشویی افراط و خروج از حدّ اعتدال است، از همین رو قوملوط که زنان را وانهاده و به همجنسبازی گراییده بودند به شدت نکوهش شده و اسرافکار شمرده شدهاند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }}﴾}}<ref> شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید؛ سوره اعراف، آیه:۸۱.</ref> در ادامه آیات، فرجام رقتبار آنان را اینگونه بیان میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ }}﴾}}<ref> و بر آنان بارانی (از سنگ- گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود؛ سوره اعراف، آیه:۸۴.</ref>؛ آیات ۳۲ـ۳۴ سوره ذاریات نیز نزول عذاب بر قوم لوط را گزارش میکند. این آیات نیز افراط و اسراف این قوم را یادآور شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}﴾}}<ref>«گفتند: ما برای گروهی گنهکار فرستاده شدهایم.تا بر آنان سنگهایی از گل بباریم.که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانهدار شده است؛ سوره ذاریات ، آیه: ۳۲ - ۳۴.</ref>، آیه ۳۱ سوره معارج روابط جنسی خارج از حدود پذیرفته شده را تجاوز و خروج از اعتدال برمیشمارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ }}﴾}}<ref> پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند؛ سوره معارج، آیه:۳۱.</ref>. بر اساس آموزههای قرآن کریم باید به هنگام عادت ماهیانه همسران در معاشرت با آنان اعتدل را رعایت کرد. در شأن نزول آیه ۲۲۲ سوره بقره آمده که یهودیان معاشرت با زنان در دوران حیض را بهطور مطلق حرام و نصارا مطلقاً جایز میدانستند و حتی آمیزش درآن حالت را جایز میشمردند. مشرکان عرب به ویژه آنان که در مدینه زندگی میکردند تحت تأثیر یهود از زنان حایض جدا میشدند. هنگامی که در اینباره از پیامبر سؤال شد این آیه نازل گردید و از مسلمانان خواست تا راه میانه را برگزینند و در دوران قاعدگی فقط از آمیزش با آنان کناره گیرند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ}}﴾}}<ref> و از تو درباره حیض میپرسند؛ بگو که آن، گونهای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند؛ سوره بقره، آیه:۲۲۲.</ref><ref>روضالجنان، ج۳، ص۲۳۰؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۵۱۸.</ref> اعتدال در راه رفتن و در سخن گفتن و پرهیز از فریاد و صدای بلند نیز از مصادیق اعتدال در رفتار است که قرآن کریم در قالب اندرزهای لقمان به فرزندش بر آنها پای فشرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}﴾}}<ref> و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه:۱۹.</ref> بر پایه روایتی از [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} رعایت حدّ متعارف و اعتدال در سخن گفتن و نیز اعتدال در راه رفتن از نشانههای جوانمردی شمرده شده است<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. اعتدال صدا در نماز نیز سفارش شده است؛ خدای متعال به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: نمازت را به صدای بلند مخوان و بسیار آهستهاش مکن و میان آن دو، راهی معتدل بجوی:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً }}﴾}}<ref> به نمازت نه بانگ بردار و نه آن را بیآوا بخوان و میان آن (دو)، راهی (میانه) بگزین!؛ سوره اسراء، آیه:۱۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۸]</ref>. | *از مصادیق اعتدال در رفتار، اعتدال در امور جنسی است. بر اساس آموزههای [[قرآن کریم]] مردان و زنان باید با ازدواج و تشکیل خانواده به نیازهای جنسی خود پاسخ دهند و هرگونه کامجویی جنسی خارج از چارچوب زندگی زناشویی افراط و خروج از حدّ اعتدال است، از همین رو قوملوط که زنان را وانهاده و به همجنسبازی گراییده بودند به شدت نکوهش شده و اسرافکار شمرده شدهاند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }}﴾}}<ref> شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید؛ سوره اعراف، آیه:۸۱.</ref> در ادامه آیات، فرجام رقتبار آنان را اینگونه بیان میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ }}﴾}}<ref> و بر آنان بارانی (از سنگ- گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود؛ سوره اعراف، آیه:۸۴.</ref>؛ آیات ۳۲ـ۳۴ سوره ذاریات نیز نزول عذاب بر قوم لوط را گزارش میکند. این آیات نیز افراط و اسراف این قوم را یادآور شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}﴾}}<ref>«گفتند: ما برای گروهی گنهکار فرستاده شدهایم.تا بر آنان سنگهایی از گل بباریم.که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانهدار شده است؛ سوره ذاریات ، آیه: ۳۲ - ۳۴.</ref>، آیه ۳۱ سوره معارج روابط جنسی خارج از حدود پذیرفته شده را تجاوز و خروج از اعتدال برمیشمارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ }}﴾}}<ref> پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند؛ سوره معارج، آیه:۳۱.</ref>. بر اساس آموزههای قرآن کریم باید به هنگام عادت ماهیانه همسران در معاشرت با آنان اعتدل را رعایت کرد. در شأن نزول آیه ۲۲۲ سوره بقره آمده که یهودیان معاشرت با زنان در دوران حیض را بهطور مطلق حرام و نصارا مطلقاً جایز میدانستند و حتی آمیزش درآن حالت را جایز میشمردند. مشرکان عرب به ویژه آنان که در مدینه زندگی میکردند تحت تأثیر یهود از زنان حایض جدا میشدند. هنگامی که در اینباره از پیامبر سؤال شد این آیه نازل گردید و از مسلمانان خواست تا راه میانه را برگزینند و در دوران قاعدگی فقط از آمیزش با آنان کناره گیرند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ}}﴾}}<ref> و از تو درباره حیض میپرسند؛ بگو که آن، گونهای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند؛ سوره بقره، آیه:۲۲۲.</ref><ref>روضالجنان، ج۳، ص۲۳۰؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۵۱۸.</ref> اعتدال در راه رفتن و در سخن گفتن و پرهیز از فریاد و صدای بلند نیز از مصادیق اعتدال در رفتار است که قرآن کریم در قالب اندرزهای لقمان به فرزندش بر آنها پای فشرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}﴾}}<ref> و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه:۱۹.</ref> بر پایه روایتی از [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} رعایت حدّ متعارف و اعتدال در سخن گفتن و نیز اعتدال در راه رفتن از نشانههای جوانمردی شمرده شده است<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. اعتدال صدا در نماز نیز سفارش شده است؛ خدای متعال به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: نمازت را به صدای بلند مخوان و بسیار آهستهاش مکن و میان آن دو، راهی معتدل بجوی:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً }}﴾}}<ref> به نمازت نه بانگ بردار و نه آن را بیآوا بخوان و میان آن (دو)، راهی (میانه) بگزین!؛ سوره اسراء، آیه:۱۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۸]</ref>. | ||
*اعتدال در عبادت نیز از آیات نخست سورهطه استفاده شده است. بر پایه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} پاهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر اثر ایستادن به نماز ورم میکرد و خداوند با فرو فرستادن این آیات از او خواست تا خود را بهتعب و رنج نیفکند<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۵۷؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۸۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۱۲۵.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى}}﴾}}<ref> طا، ها.ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی.جز اینکه یادکردی باشد برای آن کس که (از خداوند) میترسد؛ سوره طه، آیه:۱ - ۳.</ref> روایت فوق از ابنعباس نیز نقل شده است<ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۵۴۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۸]</ref>. | *اعتدال در عبادت نیز از آیات نخست سورهطه استفاده شده است. بر پایه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} پاهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر اثر ایستادن به نماز ورم میکرد و خداوند با فرو فرستادن این آیات از او خواست تا خود را بهتعب و رنج نیفکند<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۵۷؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۸۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۱۲۵.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى}}﴾}}<ref> طا، ها.ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی.جز اینکه یادکردی باشد برای آن کس که (از خداوند) میترسد؛ سوره طه، آیه:۱ - ۳.</ref> روایت فوق از ابنعباس نیز نقل شده است<ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۵۴۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۸]</ref>. | ||
'''۳. اعتدال در امور اقتصادی:''' این نوع از اعتدال خود دارای مصادیق گوناگونی است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۸]</ref>: | '''۳. اعتدال در امور اقتصادی:''' این نوع از اعتدال خود دارای مصادیق گوناگونی است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۸]</ref>: | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
==اعتدال در حدود و قصاص و انتقام== | ==اعتدال در حدود و قصاص و انتقام== | ||
*کیفر مجرم و انتقام از او باید عادلانه و متناسب با جرم باشد. قرآن کریم در صورت ارتکاب قتل عمد برای ولیّ مقتول، حق قصاص قرار داده و در اجرای حکم برای ولیّ دم افراط و خروج از اعتدال را جایز ندانسته است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا }}﴾}}<ref> و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه:۳۳.</ref> و چون اعتدال در این مورد لازم است جایز نیست به جز قاتل، شخص دیگری کشته شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.</ref> یا در برابر یک قتل بیش از یک نفر قصاص شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>، مگر در صورتی که چند نفر در قتل مشارکت داشته باشند؛ همچنین پرهیز از افراط در این زمینه اقتضا دارد که کشتن قاتل به شیوهای دردناکتر از کشتن مقتول نباشد<ref>جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۶؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۸۳.</ref>، بدن قاتل پس از کشته شدن مثله نشود<ref>جامع البیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۵؛ تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref>، حکم قصاص پیش از صدور حکم قاضی اجرا نگردد<ref>تفسیر ابنابی حاتم، ج۷، ص۳۲۹؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۸۴.</ref> و پس از گرفتن دیه، قاتل کشته نشود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref>. بر اساس آیات ۳۹ـ۴۰ سوره شوری انتقام از ستمگر جایز شمرده شده است. البته لازم است انتقام به مقدار ستم باشد و از افراط پرهیز گردد؛ ولی با وجود جواز انتقام، خداوند متعالی به عفو و گذشت سفارش کرده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۵۱.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ }}﴾}}<ref> و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) میستانند. و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد ؛ سوره شوری، آیه:۳۹ - ۴۰.</ref> قرآن کریم همچنین مقابله به مثل در صورت تجاوز مشرکان در ماههای حرام را جایز شمرده است، با این حال به رعایت تقوا و خارجنشدن از مسیر اعتدال هشدار داده است<ref>المیزان، ج۲، ص۶۳.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ }}﴾}}<ref> پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید؛ سوره بقره، آیه:۱۹۴.</ref>؛ همچنین خشم و کینه نسبت به گروهی نباید زمینه تجاوز و ستم به آنان شود، هرچند از مشرکان باشند<ref>راهنما، ج۴، ص۲۲۷.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ }}﴾}}<ref> نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ سوره مائده، آیه:۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | *کیفر مجرم و انتقام از او باید عادلانه و متناسب با جرم باشد. [[قرآن کریم]] در صورت ارتکاب قتل عمد برای ولیّ مقتول، حق قصاص قرار داده و در اجرای حکم برای ولیّ دم افراط و خروج از اعتدال را جایز ندانسته است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا }}﴾}}<ref> و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه:۳۳.</ref> و چون اعتدال در این مورد لازم است جایز نیست به جز قاتل، شخص دیگری کشته شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.</ref> یا در برابر یک قتل بیش از یک نفر قصاص شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>، مگر در صورتی که چند نفر در قتل مشارکت داشته باشند؛ همچنین پرهیز از افراط در این زمینه اقتضا دارد که کشتن قاتل به شیوهای دردناکتر از کشتن مقتول نباشد<ref>جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۶؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۸۳.</ref>، بدن قاتل پس از کشته شدن مثله نشود<ref>جامع البیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۵؛ تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref>، حکم قصاص پیش از صدور حکم قاضی اجرا نگردد<ref>تفسیر ابنابی حاتم، ج۷، ص۳۲۹؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۸۴.</ref> و پس از گرفتن دیه، قاتل کشته نشود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref>. بر اساس آیات ۳۹ـ۴۰ سوره شوری انتقام از ستمگر جایز شمرده شده است. البته لازم است انتقام به مقدار ستم باشد و از افراط پرهیز گردد؛ ولی با وجود جواز انتقام، خداوند متعالی به عفو و گذشت سفارش کرده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۵۱.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ }}﴾}}<ref> و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) میستانند. و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد ؛ سوره شوری، آیه:۳۹ - ۴۰.</ref> قرآن کریم همچنین مقابله به مثل در صورت تجاوز مشرکان در ماههای حرام را جایز شمرده است، با این حال به رعایت تقوا و خارجنشدن از مسیر اعتدال هشدار داده است<ref>المیزان، ج۲، ص۶۳.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ }}﴾}}<ref> پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید؛ سوره بقره، آیه:۱۹۴.</ref>؛ همچنین خشم و کینه نسبت به گروهی نباید زمینه تجاوز و ستم به آنان شود، هرچند از مشرکان باشند<ref>راهنما، ج۴، ص۲۲۷.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ }}﴾}}<ref> نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ سوره مائده، آیه:۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | ||
==عوامل خروج از اعتدال== | ==عوامل خروج از اعتدال== | ||
#'''[[جهل]]:''' بر اساس آیه ۵۵ سوره نمل [[حضرت لوط]]{{ع}} جهالت قوم خود را عامل خروج آنان از اعتدال و گرایش آنان به همجنسبازی معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ }}﴾}}<ref> آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو میآورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی میورزید؛ سوره نمل، آیه:۵۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | #'''[[جهل]]:''' بر اساس آیه ۵۵ سوره نمل [[حضرت لوط]]{{ع}} جهالت قوم خود را عامل خروج آنان از اعتدال و گرایش آنان به همجنسبازی معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ }}﴾}}<ref> آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو میآورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی میورزید؛ سوره نمل، آیه:۵۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | ||
#'''[[تمایلات نفسانی]]:''' قرآن کریم افراطگرایان را پیرو هوای نفس خویش معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref>، چنانکه هواپرستی را عامل انحراف جنسی شمرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا }}﴾}}<ref> و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>؛ همچنین قرآن از مسیحیان میخواهد که در دین خود غلوّ نکنند و در پی هوا و هوس یهودیان که در دین خود غلوّ کرده و از حدّ اعتدال خارج شدهاند حرکت نکنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | #'''[[تمایلات نفسانی]]:''' [[قرآن کریم]] افراطگرایان را پیرو هوای نفس خویش معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref>، چنانکه هواپرستی را عامل انحراف جنسی شمرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا }}﴾}}<ref> و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>؛ همچنین قرآن از مسیحیان میخواهد که در دین خود غلوّ نکنند و در پی هوا و هوس یهودیان که در دین خود غلوّ کرده و از حدّ اعتدال خارج شدهاند حرکت نکنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | ||
#'''[[غفلت از یاد خدا]]:''' در آیه ۲۸ سوره کهف افراط گرایان را غافل از یاد خدا معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | #'''[[غفلت از یاد خدا]]:''' در آیه ۲۸ سوره کهف افراط گرایان را غافل از یاد خدا معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۵۲]</ref>. | ||