ارینب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
خط ۱۰: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==بررسی داستان | ==بررسی داستان ارینب== | ||
داستان ارینب که یک طرف آن [[حضرت سیدالشهداء]]{{ع}} قرار داشته و در آن سخنانی بین ایشان و افرادی رد و بدل شده است، مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته و اظهارنظرهای مختلفی درباره آن شده است، برخی مفاد آن را منافی با [[مقام]] [[عصمت امام]] دانسته و برخی آن را نه تنها منافی ندانسته، بلکه از شاهکارها و [[عظمت مقام]] [[امام حسین]] به حساب آوردهاند. | داستان ارینب که یک طرف آن [[حضرت سیدالشهداء]]{{ع}} قرار داشته و در آن سخنانی بین ایشان و افرادی رد و بدل شده است، مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته و اظهارنظرهای مختلفی درباره آن شده است، برخی مفاد آن را منافی با [[مقام]] [[عصمت امام]] دانسته و برخی آن را نه تنها منافی ندانسته، بلکه از شاهکارها و [[عظمت مقام]] [[امام حسین]] به حساب آوردهاند. | ||
[[آیت الله صافی گلپایگانی]] میفرماید: | [[آیت الله صافی گلپایگانی]] میفرماید: | ||
خط ۳۳: | خط ۳۰: | ||
'''پاسخ''' | '''پاسخ''' | ||
#ممکن است این [[اختلافات]] به یک شخص اشاره داشته باشد به این نحو که | #ممکن است این [[اختلافات]] به یک شخص اشاره داشته باشد به این نحو که «ارینب» [[لقب]] او و «[[هند]]» نام او «[[ام خالد]]» [[کنیه]] او باشد. | ||
#احتمال میرود [[عبدالله بن سلام]] تصحیف عبدالله بن عامر بوده باشد و لذا به لحاظ [[تاریخی]] به نظر میرسد نام دوم [[اقرب]] به واقع است علی الخصوص که از کسی به نام عبدالله بن سلام به عنوان [[والی]] [[عراق]] از سوی [[معاویه]] یاد نشده است همانگونه که در اشکال دیگری به آن اشاره شده است. | #احتمال میرود [[عبدالله بن سلام]] تصحیف عبدالله بن عامر بوده باشد و لذا به لحاظ [[تاریخی]] به نظر میرسد نام دوم [[اقرب]] به واقع است علی الخصوص که از کسی به نام عبدالله بن سلام به عنوان [[والی]] [[عراق]] از سوی [[معاویه]] یاد نشده است همانگونه که در اشکال دیگری به آن اشاره شده است. | ||
#به نظر میرسد شخص واسطه همان ابوهریره باشد که در برخی [[تواریخ]] آمده به همان دلیلی که به عنوان اشکال دوم آمده است. | #به نظر میرسد شخص واسطه همان ابوهریره باشد که در برخی [[تواریخ]] آمده به همان دلیلی که به عنوان اشکال دوم آمده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۷۹: | ||
'''پاسخ''': | '''پاسخ''': | ||
اولاً: شاید [[سه طلاقه کردن]] [[حضرت]] به جهت ایقاع بر طبق [[رأی]] مخاطب باشد که از [[پیروان]] [[خلفا]] علی الخصوص [[عمر بن خطاب]] بوده که سه طلاقه کردن را در یک مجلس جایز میدانسته است و در [[حقیقت]] مقصود حضرت از سه طلاقه کردن اشاره به عدم [[رجوع]] به اوست تا [[امید]] | اولاً: شاید [[سه طلاقه کردن]] [[حضرت]] به جهت ایقاع بر طبق [[رأی]] مخاطب باشد که از [[پیروان]] [[خلفا]] علی الخصوص [[عمر بن خطاب]] بوده که سه طلاقه کردن را در یک مجلس جایز میدانسته است و در [[حقیقت]] مقصود حضرت از سه طلاقه کردن اشاره به عدم [[رجوع]] به اوست تا [[امید]] ارینب را از خود قطع کند و او با [[آسودگی خاطر]] به شوهر سابقش بازگردد. | ||
ثانیاً: شاید مقصود حضرت از جمله {{متن حدیث|أنها طالق ثلاثا}} طلاق بعد از سه طهر باشد؛ زیرا طلاق باید بعد از سه طهر صورت گیرد. | ثانیاً: شاید مقصود حضرت از جمله {{متن حدیث|أنها طالق ثلاثا}} طلاق بعد از سه طهر باشد؛ زیرا طلاق باید بعد از سه طهر صورت گیرد. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۶: | ||
گفته شده: اول نکتهای که از این قصه استفاده میشود این که [[یزید]] [[معتقد]] به [[علم غیب]] داشتن پدرش بود که از آن جمله [[آگاهی]] او از [[عشق]] فرزندش نسبت به این [[زن]] با زن دیگر بوده است<ref>جعفر مرتضی عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. | گفته شده: اول نکتهای که از این قصه استفاده میشود این که [[یزید]] [[معتقد]] به [[علم غیب]] داشتن پدرش بود که از آن جمله [[آگاهی]] او از [[عشق]] فرزندش نسبت به این [[زن]] با زن دیگر بوده است<ref>جعفر مرتضی عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. | ||
'''پاسخ''': از کجا که [[معاویه]] [[عاشق]] شدن فرزندش یزید را از راههای عادی و حالات فرزندش بعد از دیدن | '''پاسخ''': از کجا که [[معاویه]] [[عاشق]] شدن فرزندش یزید را از راههای عادی و حالات فرزندش بعد از دیدن ارینب یا شنیدن وصف او نفهمیده باشد؟ زیرا در این [[روایت]] سخنی از علم غیب به میان نیامده است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۶.</ref> | ||
===اشکال هفتم=== | ===اشکال هفتم=== | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۲: | ||
===اشکال نهم=== | ===اشکال نهم=== | ||
گفته شده: در این روایت آمده که [[معاویه]] به [[یزید]] گفت: کجاست [[عقل]] و [[مروت]] و تقوای تو؟ یزید در پاسخ او میگوید: «اگر [[صبر]] نکردن من در [[عشق]] | گفته شده: در این روایت آمده که [[معاویه]] به [[یزید]] گفت: کجاست [[عقل]] و [[مروت]] و تقوای تو؟ یزید در پاسخ او میگوید: «اگر [[صبر]] نکردن من در [[عشق]] ارینب خلاف عقل و [[تقوا]] و مروت است سزاوارترین [[مردم]] به صبر [[داود]]{{ع}} بوده و [[قرآن]] درباره امر او به تو خبر داده است»<ref>جعفر مرتضی عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. | ||
'''پاسخ''': اگر این مطلب به [[معصوم]] نسبت داده شده بود باعث وهن این قصه و [[حدیث]] میشد در حالی که این مطلب به [[یزید بن معاویه]] نسبت داده شده که دلالت بر نفهمی و بیبصیرتی او نسبت به قرآن و [[انبیا]] دارد و لذا نمیتوان [[کلام]] او را دلیل بر بطلان این قصه دانست گرچه کلام او [[باطل]] است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۸.</ref> | '''پاسخ''': اگر این مطلب به [[معصوم]] نسبت داده شده بود باعث وهن این قصه و [[حدیث]] میشد در حالی که این مطلب به [[یزید بن معاویه]] نسبت داده شده که دلالت بر نفهمی و بیبصیرتی او نسبت به قرآن و [[انبیا]] دارد و لذا نمیتوان [[کلام]] او را دلیل بر بطلان این قصه دانست گرچه کلام او [[باطل]] است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۸.</ref> | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۲۹: | ||
==اشکال چهاردهم=== | ==اشکال چهاردهم=== | ||
گفته شده: به رغم همه این تفاصیلی که در این [[روایت]] در مورد [[نیرنگ]] [[معاویه]] در رساندن | گفته شده: به رغم همه این تفاصیلی که در این [[روایت]] در مورد [[نیرنگ]] [[معاویه]] در رساندن ارینب به فرزندش [[یزید]] داشته است، [[مشاهده]] میکنیم که معاویه میگوید: به جانم [[سوگند]]! من او را [[فریب]] ندادم<ref>عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۱۲.</ref>. | ||
'''پاسخ''': همین مطلب دلالت بر قدح [[خاندان]] [[ابوسفیان]] از آن جمله معاویه دارد و از آنجا که معاویه [[معصوم]] نبوده تا بخواهیم از او [[دفاع]] نماییم لذا وجود این مطلب در این [[قصه]] دلالت بر بطلان آن ندارد و اگر دلالتی داشته باشد بر [[جرح]] و قدح معاویه است و بدین جهت است که بسیاری از [[مورخان]] درصدد اخفای آن بودهاند.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۶۵.</ref> | '''پاسخ''': همین مطلب دلالت بر قدح [[خاندان]] [[ابوسفیان]] از آن جمله معاویه دارد و از آنجا که معاویه [[معصوم]] نبوده تا بخواهیم از او [[دفاع]] نماییم لذا وجود این مطلب در این [[قصه]] دلالت بر بطلان آن ندارد و اگر دلالتی داشته باشد بر [[جرح]] و قدح معاویه است و بدین جهت است که بسیاری از [[مورخان]] درصدد اخفای آن بودهاند.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۶۵.</ref> | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۶: | ||
==اشکال هفدهم=== | ==اشکال هفدهم=== | ||
گفته شده: در [[روایت]] آمده: | گفته شده: در [[روایت]] آمده: ارینب بعد از آنکه از [[ابودرداء]] شنید حسین{{ع}} فرزند [[دختر رسول خدا]]{{صل}} و فرزند اولین [[مؤمن]] و [[سرور جوانان بهشت]] [[روز قیامت]] است [[اصرار]] کرد تا او [[اصلح]] از آن دو را معرفی نماید... و من نمیدانم چگونه این [[زن]] گفته [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حق]] [[امام حسین]]{{ع}} را [[تصدیق]] نکرده و به آن اخذ ننموده و متحیر مانده و اصلح بین حسین{{ع}} که معروف است و [[یزید]] [[فاسق]] [[فاجر]] شرابخوار و [[آدم]] کش را تشخیص نداده است؟!<ref>عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۲۶.</ref>. | ||
'''پاسخ''' | '''پاسخ''' | ||
خط ۲۸۸: | خط ۲۸۵: | ||
اولاً: خود اشکال کننده احتمال داده که قبلاً [[عبدالله بن سلام]] او را در [[شام]] دو بار طلاق داده و پشت سر هرکدام نیز رجوع بوده است گرچه آن را بدون دلیل میداند، ولی بهترین دلیل بر این [[حقیقت]] جمله {{عربی|لكني أردت إحلالها لبعلها}} است که از آن میتوان ضمناً این مطلب را استفاده کرد، در صورتی که کلمه «إحلال» را حمل بر معنای اصطلاحی آن در باب [[طلاق]] نماییم. | اولاً: خود اشکال کننده احتمال داده که قبلاً [[عبدالله بن سلام]] او را در [[شام]] دو بار طلاق داده و پشت سر هرکدام نیز رجوع بوده است گرچه آن را بدون دلیل میداند، ولی بهترین دلیل بر این [[حقیقت]] جمله {{عربی|لكني أردت إحلالها لبعلها}} است که از آن میتوان ضمناً این مطلب را استفاده کرد، در صورتی که کلمه «إحلال» را حمل بر معنای اصطلاحی آن در باب [[طلاق]] نماییم. | ||
ثانیاً: معلوم نیست مقصود از جمله {{عربی|أردت إحلالها لبعلها}} همان معنای اصطلاحی در طلاق باشد بلکه مقصود از آن بر فرض صدور از [[حضرت]] بازگرداندن | ثانیاً: معلوم نیست مقصود از جمله {{عربی|أردت إحلالها لبعلها}} همان معنای اصطلاحی در طلاق باشد بلکه مقصود از آن بر فرض صدور از [[حضرت]] بازگرداندن ارینب با این [[حیله]] به شوهر اولش است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۷۳.</ref> | ||
===اشکال نوزدهم=== | ===اشکال نوزدهم=== |