مسئولیت اخلاقی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
توجه به این نکته ضروری است که بر مبنای متعارف، ملاک [[زشتی]] و [[زیبایی]] و یا خوبی و [[بدی]] عمل، آثار آن عمل بر [[انسان]] است. بر اساس همین آثار است که عمل، به [[نیکی]] و ناپسندی موصوف میشود، و [[ثواب و عقاب]] را در پی میآورد و مبنای [[محاسبه]] انسان نزد [[خداوند]] قرار میگیرد. در حالی که اگر عمل خارجی را با قطع نظر از آثارش در نظر بگیریم، آن عمل، چیزی جز حرکت فیزیکی، مانند سایر حرکات نیست، و خوب و بد بودن آن معنا ندارد<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۸۲.</ref>. | توجه به این نکته ضروری است که بر مبنای متعارف، ملاک [[زشتی]] و [[زیبایی]] و یا خوبی و [[بدی]] عمل، آثار آن عمل بر [[انسان]] است. بر اساس همین آثار است که عمل، به [[نیکی]] و ناپسندی موصوف میشود، و [[ثواب و عقاب]] را در پی میآورد و مبنای [[محاسبه]] انسان نزد [[خداوند]] قرار میگیرد. در حالی که اگر عمل خارجی را با قطع نظر از آثارش در نظر بگیریم، آن عمل، چیزی جز حرکت فیزیکی، مانند سایر حرکات نیست، و خوب و بد بودن آن معنا ندارد<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۸۲.</ref>. | ||
بحث درباره [[حسن و قبح ذاتی]] و [[عقلی]] از دیرباز میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] رایج بوده است. با صرف نظر از [[حسن و قبح عقلی]] که ماهیت معرفتشناسانه دارد و فعلاً مورد نظر ما نیست، بحث درباره حسن و قبح ذاتی دو چهره دارد: در چهره اول، که در مباحث [[کلامی]] رایجتر است، محور سخن در این است که آیا [[اعمال آدمی]] در ذات خود و مستقل از [[امر و نهی]] [[الهی]] به نیکی و بدی موصوفند یا این | بحث درباره [[حسن و قبح ذاتی]] و [[عقلی]] از دیرباز میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] رایج بوده است. با صرف نظر از [[حسن و قبح عقلی]] که ماهیت معرفتشناسانه دارد و فعلاً مورد نظر ما نیست، بحث درباره حسن و قبح ذاتی دو چهره دارد: در چهره اول، که در مباحث [[کلامی]] رایجتر است، محور سخن در این است که آیا [[اعمال آدمی]] در ذات خود و مستقل از [[امر و نهی]] [[الهی]] به نیکی و بدی موصوفند یا این وصف را تنها پس از امر یا [[نهی]] [[شرعی]] به طور عَرَضی مییابند<ref>ر. ک: سبحانی، جعفر، حسن و قبح عقلی، پایههای جاودان اخلاق، فصل دوم.</ref>. در چهره دوم این بحث، که بیشتر در اخلاقپژوهی [[عقلانی]] مطرح است، [[پرسش]] اصلی این است که آیا علاوه بر [[انگیزه]] «فاعل»، شرط دیگری برخاسته از ذات «فعل» در [[ارزشمندی]] عمل [[آدمی]] دخالت دارد، با انگیزه [[نیک]] انسان مانند اکسیری است که هر فعلی را [[مقدس]] و [[ارزشمند]] میکند. بحث مستوفا درباره این دو عنوان، محتاج نوشتاری مستقل است؛ ولی برای رعایت اختصار در هر یک از این دو موضوع، تنها به چند [[شاهد]] از [[سیره]] و [[تعالیم]] [[امام علی]] {{ع}} اشاره میشود: | ||
اولاً امام علی {{ع}} برای عمل [[آدمی]] در مرتبه قبل از [[امر و نهی]] [[الهی]]، [[نیکی]] و [[بدی]] ذاتی قائل است. این [[باور]] را میتوان از خلال گفتههای او به وضوح دریافت. از جمله در [[نصایح]] خود به فرزندش [[امام حسن]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>؛ «[[خدا]] تو را جز [[نیکوکاری]] نفرموده و جز از زشتکاری [[نهی]] نکرده است». همچنین در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱.</ref>؛ «[[عدل]]، [[انصاف]] است و [[احسان]]، نیکویی کردن». [[بدیهی]] است که این امر و نهی الهی و [[استدلال]] امام علی {{ع}} تنها با قبول [[حسن و قبح ذاتی]] [[اعمال]]، و از جمله نیکی ذاتی و مقدم بر دستور به عدل و احسان، شکل منطقی و حکیمانه به خود میگیرد، و «[[حکمت]]» در [[تکوین]] و [[تشریع]] بر فعل الهی [[حاکم]] است. ثانیاً از نگاه امام علی {{ع}} هر گاه عمل، نیات [[پسندیده]] در پی داشته باشد- که اصولاً اینچنین است- به نیکی [[اخلاقی]] موصوف خواهد شد، که علاوه بر وجود [[انگیزه]] [[نیک]] فاعل، عمل نیز در ذات خود [[نیکو]] باشد و یا حداقل، به بدی موصوف نباشد. بر همین اساس است که امام علی {{ع}} هیچگاه نیات پسندیده را توجیهگر ارتکاب [[اعمال ناپسند]] نمیدانند و [[تمسک]] به اعمال ناپسند و غیرمشروع را برای رسیدن به [[اهداف]] پسندیده بر نمیتابند. پارهای از گفتهها و اعمال [[امام]] که بر این مدعا صحه میگذارند، به این قرار است: | اولاً امام علی {{ع}} برای عمل [[آدمی]] در مرتبه قبل از [[امر و نهی]] [[الهی]]، [[نیکی]] و [[بدی]] ذاتی قائل است. این [[باور]] را میتوان از خلال گفتههای او به وضوح دریافت. از جمله در [[نصایح]] خود به فرزندش [[امام حسن]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>؛ «[[خدا]] تو را جز [[نیکوکاری]] نفرموده و جز از زشتکاری [[نهی]] نکرده است». همچنین در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱.</ref>؛ «[[عدل]]، [[انصاف]] است و [[احسان]]، نیکویی کردن». [[بدیهی]] است که این امر و نهی الهی و [[استدلال]] امام علی {{ع}} تنها با قبول [[حسن و قبح ذاتی]] [[اعمال]]، و از جمله نیکی ذاتی و مقدم بر دستور به عدل و احسان، شکل منطقی و حکیمانه به خود میگیرد، و «[[حکمت]]» در [[تکوین]] و [[تشریع]] بر فعل الهی [[حاکم]] است. ثانیاً از نگاه امام علی {{ع}} هر گاه عمل، نیات [[پسندیده]] در پی داشته باشد- که اصولاً اینچنین است- به نیکی [[اخلاقی]] موصوف خواهد شد، که علاوه بر وجود [[انگیزه]] [[نیک]] فاعل، عمل نیز در ذات خود [[نیکو]] باشد و یا حداقل، به بدی موصوف نباشد. بر همین اساس است که امام علی {{ع}} هیچگاه نیات پسندیده را توجیهگر ارتکاب [[اعمال ناپسند]] نمیدانند و [[تمسک]] به اعمال ناپسند و غیرمشروع را برای رسیدن به [[اهداف]] پسندیده بر نمیتابند. پارهای از گفتهها و اعمال [[امام]] که بر این مدعا صحه میگذارند، به این قرار است: | ||
هنگامی که از سوی برخی افراد به ظاهر [[خیرخواه]] [[سرزنش]] میشود که چرا در [[تقسیم بیتالمال]] به نقش افراد در معادلات [[اجتماعی]] توجه نمیکند و [[قدرتمندان]] را با دیگران یکسان میانگارد، و هنگامی که به ایشان توصیه میشود که برای استمرار [[حکومت]] بر [[حق]] خویش به [[اصحاب]] [[قدرت]]، سهمی افزونتر از دیگران بپردازد، به شدت برافروخته شده، و میفرماید: | هنگامی که از سوی برخی افراد به ظاهر [[خیرخواه]] [[سرزنش]] میشود که چرا در [[تقسیم بیتالمال]] به نقش افراد در معادلات [[اجتماعی]] توجه نمیکند و [[قدرتمندان]] را با دیگران یکسان میانگارد، و هنگامی که به ایشان توصیه میشود که برای استمرار [[حکومت]] بر [[حق]] خویش به [[اصحاب]] [[قدرت]]، سهمی افزونتر از دیگران بپردازد، به شدت برافروخته شده، و میفرماید: |