بنی هاشم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن'
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر') |
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
با روی کار آمدن [[عثمان]] و [[رشد]] [[قدرت]] بنیامیه به عنوان [[دشمن]] دیرین بنیهاشم کینهها و حسادتهای [[امویان]] با بنیهاشم که از [[زمان]] [[فتح مکه]] ([[سال ۸ هجری]]) موقعیتی برای [[ظهور]] پیدا نکرده بود دوباره آشکار گشت. سخنان [[ابوسفیان]] خطاب به عثمان که از او خواست تا [[خلافت]] را در میان بنیامیه موروثی کند، زیرا هیچ [[بهشت]] و [[جهنمی]] وجود ندارد<ref>الاغانی، ج ۶، ص ۳۷۱؛ النزاع والتخاصم، ص ۵۹؛ الفائق، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref> به خوبی میتواند در تحلیل حوادث پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} مورد توجه قرار گیرد. البته این همه بدان معنا نیست که [[علی]] {{ع}} و بنیهاشم در دوره [[سه خلیفه]] نسبت به وقایع سرزمینهای [[اسلامی]] و [[سرنوشت]] [[مسلمانان]] بیتوجه باشند، بلکه همچنانکه [[بیعت]] علی {{ع}} و بنیهاشم با این [[خلفا]] با [[هدف]] [[حفظ اسلام]] و [[اتحاد]] مسلمانان صورت گرفت اینان در اداره [[حکومت اسلامی]] نیز نقش ایفا کردند، چنانکه از [[حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب]] به عنوان [[والی]] [[مکه]] در زمان [[ابوبکر]]، [[عمر]] و عثمان <ref>ذخائرالعقبی، ص ۲۴۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۲؛ تهذیب الکمال، ج ۵، ص ۲۹۳.</ref> نام برده شده است. | با روی کار آمدن [[عثمان]] و [[رشد]] [[قدرت]] بنیامیه به عنوان [[دشمن]] دیرین بنیهاشم کینهها و حسادتهای [[امویان]] با بنیهاشم که از [[زمان]] [[فتح مکه]] ([[سال ۸ هجری]]) موقعیتی برای [[ظهور]] پیدا نکرده بود دوباره آشکار گشت. سخنان [[ابوسفیان]] خطاب به عثمان که از او خواست تا [[خلافت]] را در میان بنیامیه موروثی کند، زیرا هیچ [[بهشت]] و [[جهنمی]] وجود ندارد<ref>الاغانی، ج ۶، ص ۳۷۱؛ النزاع والتخاصم، ص ۵۹؛ الفائق، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref> به خوبی میتواند در تحلیل حوادث پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} مورد توجه قرار گیرد. البته این همه بدان معنا نیست که [[علی]] {{ع}} و بنیهاشم در دوره [[سه خلیفه]] نسبت به وقایع سرزمینهای [[اسلامی]] و [[سرنوشت]] [[مسلمانان]] بیتوجه باشند، بلکه همچنانکه [[بیعت]] علی {{ع}} و بنیهاشم با این [[خلفا]] با [[هدف]] [[حفظ اسلام]] و [[اتحاد]] مسلمانان صورت گرفت اینان در اداره [[حکومت اسلامی]] نیز نقش ایفا کردند، چنانکه از [[حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب]] به عنوان [[والی]] [[مکه]] در زمان [[ابوبکر]]، [[عمر]] و عثمان <ref>ذخائرالعقبی، ص ۲۴۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۲؛ تهذیب الکمال، ج ۵، ص ۲۹۳.</ref> نام برده شده است. | ||
با شروع [[حکومت]] علی {{ع}} بنیهاشم در تمامی وقایع در کنار آن [[حضرت]] حضور داشتند و گرچه در این زمان [[مدینه]]، [[شهر پیامبر]] [[مسکن]] بنیهاشم بود؛ ولی با [[تغییر]] [[مرکز حکومت]] و انتقال آن به [[کوفه]] گروهی از بنیهاشم نیز به این [[شهر]] رفتند. حضور برخی بنیهاشم در جمع [[کارگزاران حضرت علی]] {{ع}}<ref>الغارات، ج ۲، ص ۵۹۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۸؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۶۵.</ref> و در کنار او در [[صفین]]<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲؛ المراجعات، ص ۴۰۰؛ وقعة صفین، ص ۳۸۵ ـ ۳۵۹.</ref> و توجه به تلقی [[معاویه]] که [[سپاه کوفه]] را "[[سپاه]] بنیهاشم" میخواند<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref> حائز اهمیت است. پس از آن [[حضرت]] نیز در [[حکومت]] کوتاه مدت [[امام حسن]] {{ع}} به رغم [[حمایت]] بنیهاشم از [[امام]] برخی از بزرگان بنیهاشم همچون [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]] [[فرمانده سپاه]] امام با | با شروع [[حکومت]] علی {{ع}} بنیهاشم در تمامی وقایع در کنار آن [[حضرت]] حضور داشتند و گرچه در این زمان [[مدینه]]، [[شهر پیامبر]] [[مسکن]] بنیهاشم بود؛ ولی با [[تغییر]] [[مرکز حکومت]] و انتقال آن به [[کوفه]] گروهی از بنیهاشم نیز به این [[شهر]] رفتند. حضور برخی بنیهاشم در جمع [[کارگزاران حضرت علی]] {{ع}}<ref>الغارات، ج ۲، ص ۵۹۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۸؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۶۵.</ref> و در کنار او در [[صفین]]<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲؛ المراجعات، ص ۴۰۰؛ وقعة صفین، ص ۳۸۵ ـ ۳۵۹.</ref> و توجه به تلقی [[معاویه]] که [[سپاه کوفه]] را "[[سپاه]] بنیهاشم" میخواند<ref>الفتوح، ج ۳، ص ۱۵۲.</ref> حائز اهمیت است. پس از آن [[حضرت]] نیز در [[حکومت]] کوتاه مدت [[امام حسن]] {{ع}} به رغم [[حمایت]] بنیهاشم از [[امام]] برخی از بزرگان بنیهاشم همچون [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]] [[فرمانده سپاه]] امام با پیوستن به [[سپاه معاویه]] امام را مجبور به [[صلح]] کردند.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۱۴؛ مقاتل الطالبیین، ص ۴۲.</ref> بنیهاشم جملگی در جریان [[بیعت گرفتن]] برای [[یزید]] از [[بیعت]] با او خودداری کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۳، ص ۳۸.</ref> و در حادثه [[قیام امام حسین]] {{ع}} برخی از هاشمیان ([[آل عقیل]] و [[آل علی]]) او را [[همراهی]] کردند.<ref>مقتل الحسین {{ع}}، ص ۵۰؛ مقاتل الطالبیین، ص ۵۲، ۶۰ ـ ۶۱.</ref> بنیهاشم به رغم [[دشمنی]] با حکومت ظالمانه بنیامیه آنگاه که [[عبدالله بن زبیر]] در [[سال ۶۳ هجری]] [[مکه]] را [[تصرف]] کرد و آسیبهای فراوانی بر [[حکومت امویان]] وارد آورد از بیعت با او خودداری کردند تا جایی که [[عبدالله]] [[اقدام]] به [[تبعید]] و به [[نقلی]] زندانی کردن افرادی چون [[محمد بن حنیفه]] فرزند [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] کرد.<ref> الاغانی، ج ۹، ص ۲۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۱ ـ ۲۶۲.</ref> با [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] [[امویان]] دوباره متوجه بنیهاشم شدند و به [[آزار]] و [[اذیت]] و [[شکنجه]] حامیان آنان پرداختند. | ||
[[دستور]] [[هشام بن عبدالملک]] مبنی بر بریدن دست و [[زبان]] [[کمیت بن زید اسدی]] به [[جرم]] سرودن مرثیه برای [[زید بن علی بن حسین]] نمونهای از این [[واقعیت]] است.<ref>الاغانی، ج ۱۷، ص ۶.</ref> فعالیتها و اقدامات گروهها و تیرههای مختلف بنیهاشم همچون [[علویان]] (زیدیان، بنیالحسن و بنیالحسین) و بنیعباس تا پایان حکومت امویان ادامه داشت تا آنکه بنیعباس توانستند با [[سوء]] استفاده از [[جایگاه]] [[خاندان پیامبر]] در میان [[مردم]]، با [[فریب]] مردم ناراضی از حکومت [[بنی امیه]] در [[سال ۱۳۲ هجری]] <ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۹۲.</ref> امویان را ساقط و خود تا [[سال ۶۵۶ هجری]] <ref> الاعلام، ج ۴، ص ۱۴۰؛ البدایة والنهایه، ج ۱۳، ص ۱۷۱.</ref> [[حکومت]] را در [[اختیار]] گیرند. | [[دستور]] [[هشام بن عبدالملک]] مبنی بر بریدن دست و [[زبان]] [[کمیت بن زید اسدی]] به [[جرم]] سرودن مرثیه برای [[زید بن علی بن حسین]] نمونهای از این [[واقعیت]] است.<ref>الاغانی، ج ۱۷، ص ۶.</ref> فعالیتها و اقدامات گروهها و تیرههای مختلف بنیهاشم همچون [[علویان]] (زیدیان، بنیالحسن و بنیالحسین) و بنیعباس تا پایان حکومت امویان ادامه داشت تا آنکه بنیعباس توانستند با [[سوء]] استفاده از [[جایگاه]] [[خاندان پیامبر]] در میان [[مردم]]، با [[فریب]] مردم ناراضی از حکومت [[بنی امیه]] در [[سال ۱۳۲ هجری]] <ref> تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۹۲.</ref> امویان را ساقط و خود تا [[سال ۶۵۶ هجری]] <ref> الاعلام، ج ۴، ص ۱۴۰؛ البدایة والنهایه، ج ۱۳، ص ۱۷۱.</ref> [[حکومت]] را در [[اختیار]] گیرند. |