چه کسانی از تولد امام مهدی اطلاع یافتهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
چه کسانی از تولد امام مهدی اطلاع یافتهاند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۱
، ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
* [[یعقوب]] میگوید: روزی داخل خانه [[امام حسن]] شدم و در طرف راست آن [[حضرت]] اطاقی را دیدم که پردهای بر درش آویخته بود. عرض کردم: آقای من! [[صاحب الامر]] کیست؟ فرمود: پرده را بالا بزن. هنگامیکه پرده را بالا زدم، کودکی ظاهر شده آمد بر روی زانوی آن [[حضرت]] نشست پس به من فرمود: این [[امام]] شماست<ref>اثبات الهداة، ج ۶، ص ۴۲۵.</ref>. | * [[یعقوب]] میگوید: روزی داخل خانه [[امام حسن]] شدم و در طرف راست آن [[حضرت]] اطاقی را دیدم که پردهای بر درش آویخته بود. عرض کردم: آقای من! [[صاحب الامر]] کیست؟ فرمود: پرده را بالا بزن. هنگامیکه پرده را بالا زدم، کودکی ظاهر شده آمد بر روی زانوی آن [[حضرت]] نشست پس به من فرمود: این [[امام]] شماست<ref>اثبات الهداة، ج ۶، ص ۴۲۵.</ref>. | ||
* [[عمر]] و اهوازی میگوید: [[امام حسن]] فرزندش را به من نشان داده فرمود: بعد از من فرزندم [[امام]] شماست<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۶.</ref>. | * [[عمر]] و اهوازی میگوید: [[امام حسن]] فرزندش را به من نشان داده فرمود: بعد از من فرزندم [[امام]] شماست<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۶.</ref>. | ||
* خادم فارسی میگوید: درب خانه [[امام حسن]] بودم که کنیزی از خانه خارج شد، در حالی که چیز پوشیدهای را همراه داشت، پس [[امام]] به او فرمود: چیزی را که همراه داری | * خادم فارسی میگوید: درب خانه [[امام حسن]] بودم که کنیزی از خانه خارج شد، در حالی که چیز پوشیدهای را همراه داشت، پس [[امام]] به او فرمود: چیزی را که همراه داری آشکار ساز. پس آن کنیز، کودک [[زیبایی]] را نمایان ساخت. [[امام]] به من فرمود: این [[امام]] شماست. خادم فارسی میگوید: بعد از آن دیگر کودک را ندیدم<ref>ینابیع المودة باب ۸۲.</ref>. | ||
* [[ابو نصر خادم]] میگوید: [[صاحب الزمان]] را در گهواره دیدم<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۳۴۴. اثبات الوصیه، ص ۱۹۸.</ref>. | * [[ابو نصر خادم]] میگوید: [[صاحب الزمان]] را در گهواره دیدم<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۳۴۴. اثبات الوصیه، ص ۱۹۸.</ref>. | ||
* [[ابو علی بن مطهر]] میگوید: [[فرزند]] [[امام حسن]] را دیدم<ref>ینابیع المودة باب ۸۲.</ref>. | * [[ابو علی بن مطهر]] میگوید: [[فرزند]] [[امام حسن]] را دیدم<ref>ینابیع المودة باب ۸۲.</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
«[[ولادت امام مهدی]] {{ع}} و نیز [[امامت]] ایشان پس از [[امام یازدهم]] توسط برخی افراد نیز به بیت [[امام حسن عسکری]] {{ع}} گزارش شده است. در این قسمت به برخی از این گزارشها اشاره میکنیم: | «[[ولادت امام مهدی]] {{ع}} و نیز [[امامت]] ایشان پس از [[امام یازدهم]] توسط برخی افراد نیز به بیت [[امام حسن عسکری]] {{ع}} گزارش شده است. در این قسمت به برخی از این گزارشها اشاره میکنیم: | ||
# [[حکیمه خاتون]] (عمه [[امام عسکری]] {{ع}}): [[حکیمه دختر امام جواد]] {{ع}} و عمه [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، از زنان والا [[مقام]] نزد [[امامان]] {{عم}} بوده است. وی به [[دستور]] مستقیم [[امام عسکری]] {{ع}}، در شب [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} حضور داشت و بخش فراوانی از [[روایات]] آن [[حضرت]]، از سوی این بانوی بزرگوار [[نقل]] شده است. در گزارشهای مربوط به این بانوی بزرگوار، علاوه بر بیان جریان [[ولادت امام مهدی]] {{ع}} به لطایف دیگری نیز اشاره شده است که نشانه [[درک]] بالا و عمق [[معرفت]] این بانوی والا [[مقام]] است.<REF>ر.ک: [[کمال الدین و تمام النعمه]]، ج ۲، ص ۴۲۶.</REF> | # [[حکیمه خاتون]] (عمه [[امام عسکری]] {{ع}}): [[حکیمه دختر امام جواد]] {{ع}} و عمه [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، از زنان والا [[مقام]] نزد [[امامان]] {{عم}} بوده است. وی به [[دستور]] مستقیم [[امام عسکری]] {{ع}}، در شب [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} حضور داشت و بخش فراوانی از [[روایات]] آن [[حضرت]]، از سوی این بانوی بزرگوار [[نقل]] شده است. در گزارشهای مربوط به این بانوی بزرگوار، علاوه بر بیان جریان [[ولادت امام مهدی]] {{ع}} به لطایف دیگری نیز اشاره شده است که نشانه [[درک]] بالا و عمق [[معرفت]] این بانوی والا [[مقام]] است.<REF>ر.ک: [[کمال الدین و تمام النعمه]]، ج ۲، ص ۴۲۶.</REF> | ||
# [[ابوالادیان]]: وی یکی از خدمتکاران خانه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود که از جمله [[وظایف]] او، [[تصدی]] امور نامههای آن [[حضرت]] و بردن آنها به شهرهای مختلف بود. او یکی از کسانی است که حضور | # [[ابوالادیان]]: وی یکی از خدمتکاران خانه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود که از جمله [[وظایف]] او، [[تصدی]] امور نامههای آن [[حضرت]] و بردن آنها به شهرهای مختلف بود. او یکی از کسانی است که حضور آشکار و [[نماز خواندن]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر پیکر مبارک [[امام حسن عسکری]] {{ع}} را ذکر کرده است. این [[دیدار]] عام به شکلی، اعلام عمومی ولادت و نیز [[امامت امام مهدی]] {{ع}} را به همراه دارد. او میگوید: {{عربی|فتقدم [[جعفر]] بن علي ليصلي عليه أخيه، فلما هم بالتكبير خرج صبي بوجهه سمرة بشعره قطط بأسنانه تفليج فجبذ برداء [[جعفر]] بن علي و قال: تأخر يا عم فأنا أحق بالصلاة علي أبي فتأخر [[جعفر]] و قد اربد وجهه و اصفر فتقدم الصبي و صلى عليه}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۷۵؛ [[جعفر]] بن علیّ پیش رفت تا بر برادرش [[نماز]] گزارد و چون خواست [[تکبیر]] گوید کودکی گندم گون با گیسوانی مجعّد و دندانهای پیوسته بیرون آمد و ردای [[جعفر]] بن علیّ را گرفت و گفت: ای عمو! عقب برو که من به [[نماز]] گزاردن بر پدرم سزاوارترم. و [[جعفر]] با چهرهای رنگ پریده و زرد عقب رفت. آن کودک پیش آمد و بر او [[نماز]] گزارد.</REF> | ||
# [[ابونصر طریف]]: این شخص نیز از موالیان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود که [[توفیق]] [[دیدار]] خود با [[امام مهدی]] {{ع}} را به این صورت گزارش کرده است: {{عربی|دخلت علي [[صاحب الزمان]] فقال: علي بالصندل الأحمر؛ فأتيته به؛ ثم قال: أ تعرفني؟ قلت: نعم؛ فقال: من أنا؟ فقلت: أنت سيدي و ابن سيدي؛ فقال؛ ليس عنى هذا سألتك؛ قال طريف فقلت: جعلني [[الله]] فداك فبين لي؛ قال: أنا خاتم الأوصياء و بي يدفع [[الله]] عزوجل البلاء عني أهلي و شيعتي}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱؛ بر [[صاحب]] الزّمان وارد شدم فرمود: برایم [[صندل]] سرخ بیاور، برایش آوردم، سپس فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: آری، فرمود: من کیستم؟ گفتم: شما آقای من و [[فرزند]] آقای من هستید، فرمود: از این نپرسیدم، طریف گوید: گفتم: فدای شما شوم، برایم بیان کنید، فرمود: من خاتم الأوصیاء هستم و [[خدای تعالی]] به واسطه من بلا را از [[خاندان]] و شیعیانم برطرف میکند.</REF>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۰۷.</ref>. | # [[ابونصر طریف]]: این شخص نیز از موالیان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود که [[توفیق]] [[دیدار]] خود با [[امام مهدی]] {{ع}} را به این صورت گزارش کرده است: {{عربی|دخلت علي [[صاحب الزمان]] فقال: علي بالصندل الأحمر؛ فأتيته به؛ ثم قال: أ تعرفني؟ قلت: نعم؛ فقال: من أنا؟ فقلت: أنت سيدي و ابن سيدي؛ فقال؛ ليس عنى هذا سألتك؛ قال طريف فقلت: جعلني [[الله]] فداك فبين لي؛ قال: أنا خاتم الأوصياء و بي يدفع [[الله]] عزوجل البلاء عني أهلي و شيعتي}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱؛ بر [[صاحب]] الزّمان وارد شدم فرمود: برایم [[صندل]] سرخ بیاور، برایش آوردم، سپس فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: آری، فرمود: من کیستم؟ گفتم: شما آقای من و [[فرزند]] آقای من هستید، فرمود: از این نپرسیدم، طریف گوید: گفتم: فدای شما شوم، برایم بیان کنید، فرمود: من خاتم الأوصیاء هستم و [[خدای تعالی]] به واسطه من بلا را از [[خاندان]] و شیعیانم برطرف میکند.</REF>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۰۷.</ref>. | ||
}} | }} |