|
|
خط ۷۲: |
خط ۷۲: |
| *امر تکوینی عبارت است از: {{عربی|اندازه=150%|" الفیض المعنویه و المقامات الباطنّیه التی یهتدی الیها المومنون باعمالهم الصالحه و یتلبسون بها رحمه من ربهم"}} مراد از امر همان فیضهای معنوی و مدارج باطنی است که اهل [[ایمان]] با اعمال صالح خود به آنها میرسند و در پرتو رحمت پروردگار آنها را کسب میکنند<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> | | *امر تکوینی عبارت است از: {{عربی|اندازه=150%|" الفیض المعنویه و المقامات الباطنّیه التی یهتدی الیها المومنون باعمالهم الصالحه و یتلبسون بها رحمه من ربهم"}} مراد از امر همان فیضهای معنوی و مدارج باطنی است که اهل [[ایمان]] با اعمال صالح خود به آنها میرسند و در پرتو رحمت پروردگار آنها را کسب میکنند<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref> |
|
| |
|
| ==برخی از شئون امام==
| |
| ===امام واسطۀ فیض الهی===
| |
| *فیض معنوی جز از کانال وجودی [[امام]] به دیگران نمیرسد؛ یعنی هر کسی به هر کمال تکوینی برسد فقط از این واسطه آن کمال را دریافت کرده است. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| *{{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الرابط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیض الباطنیه و اخذها"}} یعنی در این ارتباط که یک طرف خداست و طرف دیگر ما، ما فیض را اخذ میکنیم و خداوند اعطاء میکند و واسطه، [[امام]] است، مثل خورشید که نور میدهد و ما مستنیر هستیم و در حقیقت خدا منیر است و واسطه در این اناره خورشید میباشد، به طور کلی اعطاء هر کمال وجودی از ناحیه خداست، ولی واسطههای نیز در کارند که آن کمال را برساند. [[امام]] واسطهای است که از طرفی فیض را از مبدأ میگیرد و از طرفی اعطاء به مادون میکند. پس واسطه در اخذ فیض از جانب ما، [[امام]] است، از طرف خداوند نیز [[امام]] است! و همه اینها در محور تکوین است. بنابراین در اعطاء فیض وجودی [[امام]] واسطه در تکوین است، درست مثل خورشیدی که واسطه در نور دادن به موجودات است! البته نور خورشید، نور فیزیکی است ولی نورانیت و هدایت معنوی یک کمال حقیقی و معنوی است که از ناحیه خداوند اعطاء میشود و واسطهاش وجود [[امام]] است: {{عربی|اندازه=150%|" فالامام هو الربط بین الناس و بین ربهم فی اعطاء الفیض و اخذها کما ان النبی رابط بین الناس و بین ربهم فی اخذ الفیض الظاهریه و هی الشرائع الالهیه تنزل بالوحی علی النبی"}} <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| *[[امام]] به لحاظ مقام [[امامت]] رابط و واسطۀ تکوینی است در هدایت انسان، [[امام]] به منزلۀ مجرای فیض خدا در هدایت تکوینی انسان هاست. همان طور که در جای خودش آمده که {{عربی|اندازه=150%|" به رُزِقَ الوَری و به ثَبَتَت الأرضُ وَ السماء"}} یعنی "بندگان و مخلوقات به واسطه [[امام]] است که روزی میخورند و به واسطه وجود [[امام]] است که آسمان و زمین ثبوت و قرار دارند"، به لحاظ مقام [[امامت]] و [[ولایت]]، [[امام]] واسطه در هدایت تکوینیه انسان نیز میباشد. گر چه طبق قاعده امکان، اشراف تمام مخلوقات از کانال فیض وجودی [[امام]] که حجت خدا در زمین است بهرهمندند، اما انسان در امر هدایت و راهیابی از یک فیض ویژه برخوردار است و آن این است که با جاذبه [[امام]]{{ع}} در مسیر هدایت راه برده میشود.<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| ===امام عالم به تمام اعمال موجودات و انسان ها===
| |
| *[[امام]] هدایت کننده جانها به سوی مقامات معنوی است. نوعی ولایت بر مردم در اعمال و رفتارشان دارد. ولایت تکوینیه [[امام]] نسبت به عمل ماست ولی ولایت تشریعیه در محور احکامی است که باید اجرا کنیم. لذا هیچ عملی از مردم از [[علم امام]] مخفی نیست و [[امام]] سلطه و اشراف کامل بر تمام اعمال و رفتار موجودات از جمله انسان دارد. پس هیچ عملی از ما از دایره سلطه و ولایت تکوینی [[امام]] بیرون نیست واین است که پرونده اعمال ما در محضر [[امام مهدی|امام عصر]] گشوده است واین که ایشان به اعمال ما عالمند به همین معناست. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| *[[علامه طباطبایی|علامه]] میفرمایند: [[امام]] باید کسی باشد که به ملکوت موجودات از جمله ملکوت انسان عالم باشد. حیثیت ارتباط و تعلق هر موجودی با خدا، ملکوت آن شیء است و همه موجودات این ملکوت را دارند چون [[قرآن]] از قول [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|" رب ارنی ملکوت کل شیء"}} یعنی "خداوندا حقیقت، کون و سر هر موجودی را به من نشان بده". خلاصه [[امام]] کسی است که به ملکوت موجودات و ملکوت انسانها آگاه است! چرا، چون اگر بخواهد آدمی را تکویناً به سمت سعادت و فلاح و غایت کمال خودش هدایت بکند، نمیتواند از ملکوت انسان بی خبر باشد. هادی باید نسبت به مُهدی، عالم باشد و تمام جزئیات نیازهای او را بداند و بر تمام ابعاد وجودی او واقف باشد. کسی که میخواهد هادی چنین موجود پر راز و رمزی باشد، باید تمام جزئیات وجودی او را بداند و الا هدایتش ناقص خواهد بود. و لذا ایشان میفرمایند: [[امام]] کسی است که با تمام جزئیات وجودی و ابعاد هستی موجودات از جمله انسان عالم است و ملکوتشان را میداند. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| *جملۀ «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» دلالتی روشن دارد بر اینکه آنچه که امر هدایت بدان تعلّق می یابد، عبارت است از دلها و اعمالی که به فرمان دلها از اعضاء سر میزند، پس امام کسی است که باطن دلها و اعمال و حقیقت آن پیش رویش حاضر است و از او غایب نیست، گویی هر کس هر چه انجام می دهد، در پیش روی امام است. همچنین امام مهیمن و مشرف بر هر دو راه، یعنی سعادت و شقاوت است و خدای تعالی در این باره می فرماید: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمَامِهِم﴾<ref>سورۀ اسراء، آیۀ 71</ref> و منظور از این امام، امام حقّ است نه نامۀ اعمال. <ref>[[علی سروری مجد|سروری مجد، علی]]، [[نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان(مقاله)|نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان]]</ref>
| |
| ===امام مؤید من عندالله===
| |
| *[[امام]] دائماً موید من عندالله است چون قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} یعنی همیشه این امر تکوینی ماست که [[امام]] را مدد میکند و از اینجا استفاده میشود که [[امام]] همیشه موید من عندالله است. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| ===امام آگاه به نیازهای انسان===
| |
| *[[امام]] به جمیع مایحتاج انسان در راه سعادتِ و دنیا و آخرت آگاه است، چون او هادی انسان است و باید به تمام ابعاد و جزئیات وجودی انسان واقف باشد<ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>.
| |
| ==فیض الهی راهی برای اثبات عصمت امام==
| |
| *[[امام]] پیش از دیگران خود بهاین فیض و مقامات متلبس است و از اینجا [[عصمت امام]] ثابت میشود آن هم [[عصمت]] مطلقه در جمیع جوانب. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| *باید دانست هر کسی به هر مقام معنوی و هر کمال حقیقی میرسد، از قِبل افاضهای است که خداوند از طریق وجود [[امام]] اعطاء میکند: {{عربی|اندازه=150%|" و اذا کان الامام یهدی بالام. والباء للسببیه اوالاله فهو متلبس به اولاً"}} یعنی با توجه به این که "باء" که به سر کلمه "امر" آمده یا باء سببیت است و یا باء آلت و ابزار، پس خداوند میفرماید به سبب امر تکوینی ماست که ائمه هدایت میکنند و یا به واسطهاین ابزار که امر تکوینی ماست آنها راهنما هستند. یعنی [[امام]] هدایت تکوینی انسانها را به عهده دارد و چون [[امام]] واسطه این فیض هدایت است، نمیتواند هادی باشد مگر این که خود پیش از مهتدی از تمام کمالات که میخواهد مهتدی را به سمت آن کمالات بکشاند بهرهمند باشد و از همین بحث، [[عصمت]] را نیز میتوان نتیجه گرفت. چون وقتی گفتیم خود [[امام]] باید متلبس به این فیض و مقامات معنوی باشد یعنی دارای مقام [[عصمت]] باشد. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
|
| |
| ==تفاوت مراتب بهره مندی از امام==
| |
| *انسانها از حیث بهرهمندی از [[امام]] و ازاین فیض دارای مراتب مختلف هستند و همه در یک سطح نیستند. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
| *{{عربی|اندازه=150%|" منه ینتشر فی الناس"}} یعنی فیض از وجود [[امام]] برای دیگران منتشر میشود و هر کس به حسب رتبه و ظرفیتش از وجود [[امام]] بهرهمند میشود. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>
| |
|
| |
| ==خالی نبودن زمین از امام==
| |
| *در هیچ عصری زمین خالی از امام نمیتواند باشد چرا؟ چون این {{عربی|اندازه=150%|" تسییر الانسان الی الکمال"}} در همه اعصار لازم است. پس واسطه در این تسییر هم همواره لازم است. این واسطه در این تسییر هم همواره لازم است. این نکته را [[علامه طباطبایی|علامه]] از آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً}}﴾}}<ref> روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد ؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> استفاده کردهاند و میفرمایند چون قرآن میفرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُلَّ أُنَاسٍ}}﴾}} یعنی در قیامت همه انسانها را با امامانشان میخوانیم پس همه انسانها [[امام]] دارند و روایاتی هم دراین زمینه داریم مثل {{عربی|اندازه=150%|" لولا الحجة لساخت الارض باهلها"}} که "اگر حجت خدا در روی زمین نباشد، زمین اهلش را هلاک میکند" و نیز در روایات داریم اگر دو انسان بر روی زمین باقی بمانند، حتماً یکی از آنها امام است!. <ref>[[محسن غرویان|غرویان، محسن]]، [[هدایت به امر در تفسیر المیزان (مقاله)|هدایت به امر در تفسیر المیزان]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]</ref>. <ref>[[علی سروری مجد|سروری مجد، علی]]، [[نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان(مقاله)|نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان]]</ref>
| |
| *از نظر شیعه، در هر زمان یک «انسان کامل» که ناظر بر نفوس، ارواح و قلوب است و دارای نوعی تسلّط تکوینی (به اذن الهی) بر انسان و جهان است، همواره وجود دارد و به این اعتبار نام او «حجّت» است. اگرچه فهم حدود ولایت امام از عهدة ما خارج است. البتّه این گونه هم نیست که امام سِمَت سرپرستی و قیمومت استقلالی نسبت به جهان پیدا کند <ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، ولاء ها و ولایت ها، ص 58 ـ 60</ref>. <ref>[[علی کربلایی پازوکی|کربلایی پازوکی، علی]]، [[هدایت باطنی و معنوی امام و مسئله امامت در اندیشة علاّمه طباطبائی(مقاله)|هدایت باطنی و معنوی امام و مسئله امامت در اندیشة علاّمه طباطبائی]]، [[فصلنامه معارف قرآنی]]</ref>
| |
| ==نتیجه گیری== | | ==نتیجه گیری== |
| مهمترین ویژگی که در امامت نهفته است و بشر را بهتر به سرمنزل مقصود واصل میکند، عنصر «هدایت به امر» است. به تعبیر علاّمه طباطبائی: "امامت از نظر باطن یک نحوه ولایت است که امام در اعمال مردم دارد و هدایت او چون هدایت انبیاء و رسولان و مؤمنان صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظة حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است."<ref>[[علی سروری مجد|سروری مجد، علی]]، [[نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان(مقاله)|نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان]]</ref> | | مهمترین ویژگی که در امامت نهفته است و بشر را بهتر به سرمنزل مقصود واصل میکند، عنصر «هدایت به امر» است. به تعبیر علاّمه طباطبائی: "امامت از نظر باطن یک نحوه ولایت است که امام در اعمال مردم دارد و هدایت او چون هدایت انبیاء و رسولان و مؤمنان صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظة حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است."<ref>[[علی سروری مجد|سروری مجد، علی]]، [[نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان(مقاله)|نقش جامعهساز «هدایت به امر» امام در تفسیر المیزان]]</ref> |