پرش به محتوا

آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ولیکن' به 'لکن'
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده')
جز (جایگزینی متن - 'ولیکن' به 'لکن')
خط ۹۵: خط ۹۵:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید محمد حسین حسینی طهرانی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ج۱۲ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید محمد حسین حسینی طهرانی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ج۱۲ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«همۀ علوم‌ و از جمله‌ علم‌ غیب‌ مختصّ به‌ خداست‌ و هیچکس‌ و هیچ‌ موجودی را در آن‌ راه‌ نیست‌‌، ولیکن‌ بالاستقلال‌ و بالاصالة‌‌، و تمام‌ علومی که‌ از جانب‌ خدا به‌ غیر عنایت‌ شده‌ است‌ افاضه‌ از ناحیۀ او بوده‌ و تمام‌ موجودات‌ هر یک‌ در حدّ خود و به‌ نوبۀ خود دارای علم‌ هستند ولیکن‌ تَبعاً و به‌ افاضۀ خدا و به‌ اعطاء او‌. و در این‌ صورت‌ بین‌ آیاتی که‌ علم‌ غیب‌ را منحصر به‌ خدا میداند‌، و بین‌ آیۀ کریمه‌ که‌ رسولان‌ را عالم‌ به‌ غیب‌ میداند و بر غیب‌ راه‌ میدهد هیچگونه‌ تنافی و تضادّی نیست‌‌. و نظیر این‌ استقلال‌ و تبعیّت‌‌، یا ذاتی و عرضی‌، و یا اصلی و ظِلّی‌، در عبارات‌ قرآن‌ کریم‌ بسیار آمده‌ است‌‌. همچون‌ آیۀ: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ}}،<ref>«خداوند است‌ که‌ جان‌‌ها را می‌گیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲</ref> که‌ دلالت‌ بر حصر دارد‌؛ با آیه: {{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}}، <ref>«و تا زمانی که‌ چون‌ مرگ‌ به‌ نزدیکی از شما بیاید رسولان‌ و فرستادگان‌ ما او را قبض‌ روح‌ می‌کنند»‌. سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و همچون‌ آیۀ: {{متن قرآن|فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا }}،<ref>«و از برای خداست‌ عزّت‌ و از برای رسول‌ او و از برای مؤمنین‌‌، ولیکن‌ منافقین‌ نمی‌دانند»‌؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> که‌ در این‌ آیه‌ علاوه‌ بر خدا‌، عزّت‌ را برای رسول‌ خدا و برای مؤمنین‌ معیّن‌ نموده‌ است‌ و بنابراین‌ [[علم‌ غیب‌]] برای رسولان‌ خداوند أمری ضروری و حتمی است‌ و منافات‌ با اختصاص‌ آن‌ به‌ خدا ندارد‌»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امام‌شناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>.
«همۀ علوم‌ و از جمله‌ علم‌ غیب‌ مختصّ به‌ خداست‌ و هیچکس‌ و هیچ‌ موجودی را در آن‌ راه‌ نیست‌‌، لکن‌ بالاستقلال‌ و بالاصالة‌‌، و تمام‌ علومی که‌ از جانب‌ خدا به‌ غیر عنایت‌ شده‌ است‌ افاضه‌ از ناحیۀ او بوده‌ و تمام‌ موجودات‌ هر یک‌ در حدّ خود و به‌ نوبۀ خود دارای علم‌ هستند لکن‌ تَبعاً و به‌ افاضۀ خدا و به‌ اعطاء او‌. و در این‌ صورت‌ بین‌ آیاتی که‌ علم‌ غیب‌ را منحصر به‌ خدا میداند‌، و بین‌ آیۀ کریمه‌ که‌ رسولان‌ را عالم‌ به‌ غیب‌ میداند و بر غیب‌ راه‌ میدهد هیچگونه‌ تنافی و تضادّی نیست‌‌. و نظیر این‌ استقلال‌ و تبعیّت‌‌، یا ذاتی و عرضی‌، و یا اصلی و ظِلّی‌، در عبارات‌ قرآن‌ کریم‌ بسیار آمده‌ است‌‌. همچون‌ آیۀ: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ}}،<ref>«خداوند است‌ که‌ جان‌‌ها را می‌گیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲</ref> که‌ دلالت‌ بر حصر دارد‌؛ با آیه: {{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}}، <ref>«و تا زمانی که‌ چون‌ مرگ‌ به‌ نزدیکی از شما بیاید رسولان‌ و فرستادگان‌ ما او را قبض‌ روح‌ می‌کنند»‌. سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و همچون‌ آیۀ: {{متن قرآن|فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا }}،<ref>«و از برای خداست‌ عزّت‌ و از برای رسول‌ او و از برای مؤمنین‌‌، لکن‌ منافقین‌ نمی‌دانند»‌؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> که‌ در این‌ آیه‌ علاوه‌ بر خدا‌، عزّت‌ را برای رسول‌ خدا و برای مؤمنین‌ معیّن‌ نموده‌ است‌ و بنابراین‌ [[علم‌ غیب‌]] برای رسولان‌ خداوند أمری ضروری و حتمی است‌ و منافات‌ با اختصاص‌ آن‌ به‌ خدا ندارد‌»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امام‌شناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>.


«در بسیاری از آیات‌ قرآن‌ می‌بینیم‌ که‌ [[رسول‌ خدا]] {{صل}} علم‌ غیب‌ را از خود نفی می‌کند (...) در تمام‌ این‌ آیات‌ و مشابه‌ آنها‌، رسول‌ خدا نفی علم‌ را از خود به‌ نحو استقلال‌ می‌کند نه‌ به‌ نحو تبعیّت‌‌. یعنی علم‌ اختصاص‌ به‌ خدا دارد‌، من‌ مستقلاًّ از پیش‌ خود نیاورده‌ام‌ و خداوند هم‌ به‌ نحو تفویض‌ به‌ من‌ نداده‌ است‌‌. من‌ آیینه‌ و آیت‌ و مرآتی هستم‌ از علم‌ خدا‌. [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم‌ استقلالی ذات‌ اقدس‌ او منحصر در اوست‌]] و در من‌ که‌ آیینه‌ هستم‌ تجلّی و ظهور دارد و بنابراین‌ نه‌ تنها من‌ علم‌ غیب‌ را ندارم‌ بلکه‌ هیچ‌گونه‌ علم‌ را ندارم‌‌. همۀ علوم‌ من‌ از خداست‌‌؛ در من‌ ظهور و تجلی کرده‌ است‌ به‌ هر مقدار که‌ او اراده‌ نموده‌ است‌ و در هر زمانی که‌ او خواسته‌ است‌‌»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امام‌شناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>.
«در بسیاری از آیات‌ قرآن‌ می‌بینیم‌ که‌ [[رسول‌ خدا]] {{صل}} علم‌ غیب‌ را از خود نفی می‌کند (...) در تمام‌ این‌ آیات‌ و مشابه‌ آنها‌، رسول‌ خدا نفی علم‌ را از خود به‌ نحو استقلال‌ می‌کند نه‌ به‌ نحو تبعیّت‌‌. یعنی علم‌ اختصاص‌ به‌ خدا دارد‌، من‌ مستقلاًّ از پیش‌ خود نیاورده‌ام‌ و خداوند هم‌ به‌ نحو تفویض‌ به‌ من‌ نداده‌ است‌‌. من‌ آیینه‌ و آیت‌ و مرآتی هستم‌ از علم‌ خدا‌. [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم‌ استقلالی ذات‌ اقدس‌ او منحصر در اوست‌]] و در من‌ که‌ آیینه‌ هستم‌ تجلّی و ظهور دارد و بنابراین‌ نه‌ تنها من‌ علم‌ غیب‌ را ندارم‌ بلکه‌ هیچ‌گونه‌ علم‌ را ندارم‌‌. همۀ علوم‌ من‌ از خداست‌‌؛ در من‌ ظهور و تجلی کرده‌ است‌ به‌ هر مقدار که‌ او اراده‌ نموده‌ است‌ و در هر زمانی که‌ او خواسته‌ است‌‌»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امام‌شناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش