پرش به محتوا

هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۱۸
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
====نقد دلیل برون متنی====
====نقد دلیل برون متنی====
*آن‌چه در روایات دربارۀ معنای {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}﴾}}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> رسیده با نظریۀ هدایت‌ باطنی‌ِ‌ تکوینی‌ ناهمخوان است. مانند حدیث مرحوم [[شیخ کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} که می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا}}﴾ لَا بِأَمْرِ النَّاسِ‏ يُقَدِّمُونَ‏ أَمْرَ اللَّهِ‏ قَبْلَ‏ أَمْرِهِمْ‏ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ‏ ﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ }}﴾يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانا پیشوایان در کتاب خدا دو گروهند، خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم‌ که‌ به‌ امر ما هدایت می‌کنند» نه به دستور و خواست مردم؛ پس امر‌ خدا‌ را بر امر خود مقدم می‌دارند و حکم خدا را پیش از حکم خود قرار می‌دهند. حق‌تعالی‌ می‌فرماید‌: «و ما‌ آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دعوت می‌کنند» [یعنی] خواست‌ و دستور‌ خود‌ را پیش از خواست خداوند و حکم خویش را پیش از حکم خدا قرار می‌دهند‌ و خواهش‌های‌ نفسانی‌ را گرفته برخلاف آموزه‌های کتاب خداوند، حکم می‌رانند»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۶.</ref> و یا از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه شریفۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند؛ سوره سجده، آیه:۲۴.</ref> روایت شده است:{{عربی|اندازه=150%|" لمّا صبروا على البلاء في الدّنيا و علم اللَّه منهم الصّبر، جعلهم أئمّة يهدون بأمره عبادة إلى‏ طاعته‏ المؤدّية إلى‏ جنّته‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>چون بر بلاهای دنیا‌ شکیبایی‌ کردند و خداوند صبر آنان را دانست، آنان را پیشوایانی قرار داد که‌ بندگانش‌ را‌ به دستور و خواست حق‌تعالی به سوی طاعتش هدایت کنند تا به بهشت او، نایل آیند‌؛ استرآبادی، سید شرف الدین، تاویل الآیات الظاهره، ص ۴۳۷</ref>.
*آن‌چه در روایات دربارۀ معنای {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}﴾}}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> رسیده با نظریۀ هدایت‌ باطنی‌ِ‌ تکوینی‌ ناهمخوان است. مانند حدیث مرحوم [[شیخ کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} که می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا}}﴾ لَا بِأَمْرِ النَّاسِ‏ يُقَدِّمُونَ‏ أَمْرَ اللَّهِ‏ قَبْلَ‏ أَمْرِهِمْ‏ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ‏ ﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ }}﴾يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانا پیشوایان در کتاب خدا دو گروهند، خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم‌ که‌ به‌ امر ما هدایت می‌کنند» نه به دستور و خواست مردم؛ پس امر‌ خدا‌ را بر امر خود مقدم می‌دارند و حکم خدا را پیش از حکم خود قرار می‌دهند. حق‌تعالی‌ می‌فرماید‌: «و ما‌ آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دعوت می‌کنند» [یعنی] خواست‌ و دستور‌ خود‌ را پیش از خواست خداوند و حکم خویش را پیش از حکم خدا قرار می‌دهند‌ و خواهش‌های‌ نفسانی‌ را گرفته برخلاف آموزه‌های کتاب خداوند، حکم می‌رانند»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۶.</ref> و یا از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه شریفۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند؛ سوره سجده، آیه:۲۴.</ref> روایت شده است:{{عربی|اندازه=150%|" لمّا صبروا على البلاء في الدّنيا و علم اللَّه منهم الصّبر، جعلهم أئمّة يهدون بأمره عبادة إلى‏ طاعته‏ المؤدّية إلى‏ جنّته‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>چون بر بلاهای دنیا‌ شکیبایی‌ کردند و خداوند صبر آنان را دانست، آنان را پیشوایانی قرار داد که‌ بندگانش‌ را‌ به دستور و خواست حق‌تعالی به سوی طاعتش هدایت کنند تا به بهشت او، نایل آیند‌؛ استرآبادی، سید شرف الدین، تاویل الآیات الظاهره، ص ۴۳۷</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] در بحث روایی تفسیر آیۀ ابتلا و آیۀ ۲۴ سورۀ سجده‌ و ۷۳ سورۀ انبیا  که سخن از "هدایت بامر" است، به این روایات اشاره نکرده است. [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله‌ جوادی‌]] نیز در بحث روایی تفسیر آیه «إذ ابتلی ابراهیم» از این روایات‌ سخن‌ نگفته و در ازای آن از حدیث امام‌ صادق‌(علیه‌ السلام) یاد کرده که می‌فرماید: «یُنکِرونَ الإمامَ‌ المفترضَ‌ الطاعة ویجْحَدونَ به والله‌ِ ما فی الأرض منزلةً أعظمُ من مُفترض الطاعة فقد‌ کان‌ إبراهیم دهراً ینزّل علیه الأمر‌ من‌ الله وما‌ کان‌ مُفترَضُ‌ الطّاعة حتّی بدا لله‌ِ أن یکرمَه‌ ویُعظِّمه‌، فقال: «إنّی جاعلُکَ لِلناس‌ِ إماماً؛ آنان امامی که اطاعتش واجب است انکار‌ کرده‌ و از آن سرباز می‌زنند. به خدا‌ سوگند منزلتی برتر از «مفترض‌ الطاعه» در زمین یافت نمی‌شود‌؛ حضرت‌ ابراهیم روزگاری را سپری کرد و از ناحیه حق‌تعالی برایشان دستور می‌رسید و مفترض‌ الطاعه‌ نبود تا آن که خداوند‌ ایشان‌ را‌ ارج نهاد و بزرگ‌داشت‌ و [به‌ وی] فرمود: من تو‌ را‌ برای مردم امام قرار می‌دهم.»<ref>صفار، محمد، بصائرالدرجات، ص 59</ref>. آیت الله جوادی دربارۀ معنای این حدیث‌ بر‌ خلاف نظریۀ هدایت تکوینی که به‌ آن‌ ملتزمند، مشی‌ کرده‌ می‌نویسد‌: «امامت به معنای رهبری‌ سیاسی، اجتماعی که عهده‌دار تبیین و تعلیم کتاب و حکمت و حمایت علمی و عملی از وحی الهی و بالاخره‌ اجرای‌ حدود و حقوق خالق و خلق است از‌ بهترین‌ مجاری‌ عبادی‌ است‌. این فریضه بزرگ‌ دینی‌ با پذیرش مفروض بودن طاعت و واجب بودن فرمانبرداری حاصل ‌ ‌می‌شود<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 516</ref>
*[[علامه طباطبایی]] در بحث روایی تفسیر آیۀ ابتلا و آیۀ ۲۴ سورۀ سجده‌ و ۷۳ سورۀ انبیا  که سخن از "هدایت بامر" است، به این روایات اشاره نکرده است. [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله‌ جوادی‌]] نیز در بحث روایی تفسیر آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ}}﴾}} از این روایات‌ سخن‌ نگفته و در ازای آن از حدیث [[امام‌ صادق‌]]{{ع}} یاد کرده که می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|" يُنْكِرُونَ‏ الْإِمَامَ‏ الْمُفْتَرَضَ‏ الطَّاعَةَ وَ يَجْحَدُونَ‏ بِهِ وَ اللَّهِ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْزِلَةٌ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ مُفْتَرَضِ الطَّاعَةِ وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ دَهْراً يَنْزِلُ عَلَيْهِ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ حَتَّى بَدَا لِلَّهِ أَنْ يُكْرِمَهُ وَ يُعَظِّمَهُ فَقَالَ‏﴿{{متن قرآن| إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما }}﴾‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> آنان امامی که اطاعتش واجب است انکار‌ کرده‌ و از آن سرباز می‌زنند. به خدا‌ سوگند منزلتی برتر از «مفترض‌ الطاعه» در زمین یافت نمی‌شود‌؛ حضرت‌ ابراهیم روزگاری را سپری کرد و از ناحیه حق‌تعالی برایشان دستور می‌رسید و مفترض‌ الطاعه‌ نبود تا آن که خداوند‌ ایشان‌ را‌ ارج نهاد و بزرگ‌داشت‌ و [به‌ وی] فرمود: من تو‌ را‌ برای مردم امام قرار می‌دهم؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، ص۵۹.</ref>. [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی]] دربارۀ معنای این حدیث‌ بر‌ خلاف نظریۀ [[هدایت تکوینی]] که به‌ آن‌ ملتزمند، مشی‌ کرده‌ می‌نویسد‌: "[[امامت]] به معنای رهبری‌ سیاسی، اجتماعی که عهده‌دار تبیین و تعلیم کتاب و حکمت و حمایت علمی و عملی از [[وحی]] الهی و بالاخره‌ اجرای‌ حدود و حقوق خالق و خلق است از‌ بهترین‌ مجاری‌ عبادی‌ است‌. این فریضه بزرگ‌ دینی‌ با پذیرش مفروض بودن طاعت و واجب بودن فرمانبرداری حاصل ‌ ‌می‌شود"<ref>[[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی؛ سیره رسول اکرم در قرآن، ج۶، ص ۵۱۶.</ref>.
*تبیین آیت الله جوادی‌ از‌ حدیث‌ مذکور با مقولۀ هدایت باطنی امام تناسبی‌ ندارد‌. ظاهر‌ حدیث‌ نیز‌ با‌ هدایت‌ِ تکوینی‌ِ باطنی همخوان نیست. مفاد حدیث ابا خالد کابلی که به عنوان دلیل برون متن مورد استناد تفسیر تسنیم بود نیز، برای مدعا، ناتمام است چون‌ نورانیت دل مؤمنان به وسیله امام، حقیقتی غیرقابل انکار است، اما آیا این نور یاد شده در آن حدیث، همان معنای «هدایت به امر» در آیات قرآن خواهد بود؟! موضع بحث‌، کشف‌ ارتباط معنایی بین این دو است که باید برای اثبات آن دلیل اقامه کرد. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:119.</ref>
*تبیین [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی]] از‌ حدیث‌ مذکور با مقولۀ [[هدایت]] باطنی [[امام]] تناسبی‌ ندارد‌. ظاهر‌ حدیث‌ نیز‌ با‌ هدایت‌ِ تکوینی‌ِ باطنی همخوان نیست. مفاد حدیث [[ابا خالد کابلی]] که به عنوان دلیل برون متن مورد استناد تفسیر تسنیم بود نیز، برای مدعا، ناتمام است چون‌ نورانیت دل مؤمنان به وسیله [[امام]]، حقیقتی غیرقابل انکار است، اما آیا این نور یاد شده در آن حدیث، همان معنای "هدایت به امر" در آیات [[قرآن]] خواهد بود؟! موضع بحث‌، کشف‌ ارتباط معنایی بین این دو است که باید برای اثبات آن دلیل اقامه کرد<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۹.</ref>.
*در کتاب مناقب نیز در این زمینه چنین می‌خوانیم: «إنّ النبی دعا لعلی (علیه‌السلام) و فاطمة (علیها السلام‌) فقال ‌... وَاجعَلْ فی ذُرِّیَّتهما البَرَکةَ وَاجْعَلْهُم أئمّةً یَهدونَ بأمرِک إلی طاعتِک ویَأمُرونَ بِما یرضیک؛ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، علی و فاطمه‌(علیهما‌السلام‌) را فراخوانده و فرمود... خداوندا! در‌ نسل‌ آنان برکت قرار ده و آنان را پیشوایانی قرار ده که به وسیله خواست و دستور تو، مردم را به طاعت تو هدایت کنند و آنان را‌ به‌ آن‌چه می‌پسندی، دستور دهند.‌»<ref>ابن مغازلی، علی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج 2، ص 356. </ref>
*در کتاب مناقب نیز در این زمینه چنین می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=150%|" أَنَّ النَّبِيَّ دَعَا  لعلی{{ع}} و فاطمة{{س}} فقال ‌... وَ اجْعَلْ فِي ذُرِّيَّتِهِمَا الْبَرَكَةَ وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِكَ إِلَى طَاعَتِكَ وَ يَأْمُرُونَ بِمَا يُرْضِيك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پیامبر خدا{{صل}}، [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه‌]]{{س}} را فراخوانده و فرمود... خداوندا! در‌ نسل‌ آنان برکت قرار ده و آنان را پیشوایانی قرار ده که به وسیله خواست و دستور تو، مردم را به طاعت تو هدایت کنند و آنان را‌ به‌ آن‌چه می‌پسندی، دستور دهند؛ ابن مغازلی، علی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج۲، ص۳۵۶.</ref>.
*حدیثی دیگر از امام باقر(علیه‌السلام) در مقام تأویل آیه: «وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ...» چنین نقل شده است: «یعنی الأئمّة مِنْ وُلد فاطمة یوحی إلیهم بالرّوح‌ِ فی‌ صُدورهِم‌ ثُمَّ ذَکَرَ ما أکرَمَهم الله به؛ آنان پیشوایان از فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) هستند که در سینۀ آنان به وسیلۀ روح [القدس] وحی [تسدیدی] می‌شود [تا هرگز به خطا نروند‌ و آن‌ چه که‌ خواست حق‌تعالی است، انجام دهند] سپس امام، از آن‌چه که خداوند، با آن ائمه را گرامی داشته‌، سخن به میان آورد... .» »<ref>استرآبادی، سید شرف‌الدین، شرح تأویل الآیات الظاهرة، ج1، ص 328 </ref>
*حدیثی دیگر از [[امام باقر]]{{ع}} در مقام تأویل آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} چنین نقل شده است: {{عربی|اندازه=150%|" يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنْ‏ وُلْدِ فَاطِمَةَ يُوحَى‏ إِلَيْهِمْ‏ بِالرَّوْحِ فِي صُدُورِهِمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>آنان پیشوایان از فرزندان [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} هستند که در سینۀ آنان به وسیلۀ [[روح القدس]] [[وحی]] تسدیدی می‌شود تا هرگز به خطا نروند‌ و آن‌ چه که‌ خواست حق‌تعالی است، انجام دهند؛ سپس [[امام]از آن‌چه که خداوند، با آن [[ائمه]]{{عم}} را گرامی داشته‌، سخن به میان آورد؛ استرآبادی، سید شرف‌الدین، شرح تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص ۳۲۸.</ref>. این احادیث به طور مستقیم "هدایت‌ به‌ امر" را معنا کرده است<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۲۰.</ref>.
*این احادیث به طور مستقیم «هدایت‌ به‌ امر» را معنا کرده است. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص 120.</ref>  
*احادیث دیگری نیز ناظر به مقام [[امامت]] نقل شده که به طور ‌‌غیر‌ مستقیم معنای "مفترض الطاعه" از آن‌ها دریافت می‌شود و تاییدی برای معنای پیش‌گفته است‌. مانند‌ کلام‌ [[امام سجاد]] که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ‏ وَصَلْتَ‏ حَبْلَهُ‏ بِحَبْلِكَ‏، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِين‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> خداوندا تو در هر زمانی، دینت را به‌ وسیله امامی [تقویت و] تأیید کردی و او را بر بندگانت نشانه [برای راه] و در شهرهایت منار [هدایت] قرار دادی. پس از آن‌که، ریسمان [اراده‌ی] او را به ریسمان [اراده‌ی] خودت بستی‌ و او‌ را وسیله‌ای برای خشنودی خود نهادی و طاعتش را واجب ساختی و [بندگانت را] از نافرمانیش بر حذر داشتی و دستور به امتثال اوامر، و ترک نواهی او کردی و فرمودی کسی بر او پیشی‌ نگیرد‌ و از او پس نماند، پس او حافظ کسانی است که به وی پناه برند و ملجأ مسلمین و حلقه‌ی مؤمنان [تا به وی چنگ زده و به خدا رسند] و مایه شرف و رتبه‌ جهانیان‌ است؛ صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.</ref>
*احادیث دیگری نیز ناظر به مقام امامت نقل شده که به طور ‌‌غیر‌ مستقیم معنای «مفترض الطاعه» از آن‌ها دریافت می‌شود و تاییدی برای معنای پیش‌گفته است‌. مانند‌ کلام‌ امام سجاد (علیه‌السلام) که می‌فرماید: «اَللّهمّ إنّک أیّدتَ دینَک کلّ أوان بإمام أقمتَه علَماً لِعبادک‌ ومَناراً فی بلادک بعد أنْ وصلتَ حَبله بِحبلِک وجعلتَه الذَّریعةَ إلی رضوانِک وافترضتَ‌ طاعتَه وحَذَّرتَ معصیتَه وأمرتَ‌ بامتثال‌ أوامره والإنتهاء عَنْ نَهیه وأن لا یتقدّمَه متقدِّمٌ ولا یتأخّر عنه متأخّرٌ فَهو عِصمةُ اللائذینَ وکهف المسلمین وعُروة المُؤمنین وبهاءُ ربّ‌ِ العالمین؛ خداوندا تو در هر زمانی، دینت را به‌ وسیله امامی [تقویت و] تأیید کردی و او را بر بندگانت نشانه [برای راه] و در شهرهایت منار [هدایت] قرار دادی. پس از آن‌که، ریسمان [اراده‌ی] او را به ریسمان [اراده‌ی] خودت بستی‌ و او‌ را وسیله‌ای برای خشنودی خود نهادی و طاعتش را واجب ساختی و [بندگانت را] از نافرمانیش بر حذر داشتی و دستور به امتثال اوامر، و ترک نواهی او کردی و فرمودی کسی بر او پیشی‌ نگیرد‌ و از او پس نماند، پس او حافظ کسانی است که به وی پناه برند و ملجأ مسلمین و حلقه‌ی مؤمنان [تا به وی چنگ زده و به خدا رسند] و مایه شرف و رتبه‌ جهانیان‌ است.»<ref>صحیفه سجادیه، دعای 47</ref>
*حدیث دیگر در این زمینه، عبارت‌های روایت معروف مرحوم کلینی از امام رضا (علیه‌السلام) است، امام می‌فرماید: «الإمام ... نامی العلم، کاملُ الحلم، مضطَلِعٌ بالإمامه‌، عالمٌ‌ بِالسّیاسه‌، مفروضُ الطّاعه، قائمٌ بأمر الله‌ عزّ‌ وجلّ‌، ناصح لعباد الله، حافظ لدین الله ... إنّ العبد إذا‌ اختاره الله عزّ وجلّ لأمور عبادَه، شَرَح صدرَه لِذلک وأودعَ قلبَه ینابیعَ الحکمة وألهمَه العلمَ إلهاماً، فلم یَعیَ‌ بعدَه‌ بجواب‌ لا یحیر فیه عن الصواب، فَهوَ معصوم مُؤیّد موفَّق مسدَّد قد‌ أمن‌ الخطایا والزَّلَل والعِثار، یَخُصُّه اللهُ بذلک لیکونَ حجتَهُ علی عباده وشاهده علی خلقه وذلک فضل الله‌ یؤتیه‌ من‌ یشاء والله ذو الفضل العظیم؛ امام، علمش در ترقی و حلمش کامل‌ است‌ در‌ امامت نیرومند و کاردان و آگاه به تدبیر و سیاست امور است. اطاعتش واجب و به امر خدای‌ عزّ‌ و جلّ‌ قائم است، خیرخواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست ... چون خداوند بنده‌ای را برای امور بندگانش انتخاب فرماید، سینه‌اش را‌ برای‌ این امور فراخ می‌کند و چشمه‌های حکمت را در قلبش به ودیعه می‌سپرد‌ و دانش‌ را به وی به طریق خاص الهام‌ می‌کند‌. به‌ همین‌رو، در هیچ پرسشی درمانده نمی‌شود و در‌ پاسخ‌ درست، سرگردان نمی‌ماند. پس او معصوم، تأیید شده، توفیق یافته [و] استوار و پابرجا‌ از‌ ناحیه حق‌تعالی است. از لغزش‌ها‌، خطاها‌ و سقوط در‌ امان‌ است‌. خداوند آنان را به این ویژگی‌ها‌، اختصاص‌ داد تا حجت بر بندگان و گواه بر مخلوقاتش باشند و این فضل خداوند‌ است‌ که به هر که خواهد عطا‌ کند و خداوند دارای کرم‌ و فضل‌ و بزرگ است.» .»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 202 </ref>. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص 122.</ref>
*حدیث دیگر در این زمینه، عبارت‌های روایت معروف مرحوم کلینی از امام رضا (علیه‌السلام) است، امام می‌فرماید: «الإمام ... نامی العلم، کاملُ الحلم، مضطَلِعٌ بالإمامه‌، عالمٌ‌ بِالسّیاسه‌، مفروضُ الطّاعه، قائمٌ بأمر الله‌ عزّ‌ وجلّ‌، ناصح لعباد الله، حافظ لدین الله ... إنّ العبد إذا‌ اختاره الله عزّ وجلّ لأمور عبادَه، شَرَح صدرَه لِذلک وأودعَ قلبَه ینابیعَ الحکمة وألهمَه العلمَ إلهاماً، فلم یَعیَ‌ بعدَه‌ بجواب‌ لا یحیر فیه عن الصواب، فَهوَ معصوم مُؤیّد موفَّق مسدَّد قد‌ أمن‌ الخطایا والزَّلَل والعِثار، یَخُصُّه اللهُ بذلک لیکونَ حجتَهُ علی عباده وشاهده علی خلقه وذلک فضل الله‌ یؤتیه‌ من‌ یشاء والله ذو الفضل العظیم؛ امام، علمش در ترقی و حلمش کامل‌ است‌ در‌ امامت نیرومند و کاردان و آگاه به تدبیر و سیاست امور است. اطاعتش واجب و به امر خدای‌ عزّ‌ و جلّ‌ قائم است، خیرخواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست ... چون خداوند بنده‌ای را برای امور بندگانش انتخاب فرماید، سینه‌اش را‌ برای‌ این امور فراخ می‌کند و چشمه‌های حکمت را در قلبش به ودیعه می‌سپرد‌ و دانش‌ را به وی به طریق خاص الهام‌ می‌کند‌. به‌ همین‌رو، در هیچ پرسشی درمانده نمی‌شود و در‌ پاسخ‌ درست، سرگردان نمی‌ماند. پس او معصوم، تأیید شده، توفیق یافته [و] استوار و پابرجا‌ از‌ ناحیه حق‌تعالی است. از لغزش‌ها‌، خطاها‌ و سقوط در‌ امان‌ است‌. خداوند آنان را به این ویژگی‌ها‌، اختصاص‌ داد تا حجت بر بندگان و گواه بر مخلوقاتش باشند و این فضل خداوند‌ است‌ که به هر که خواهد عطا‌ کند و خداوند دارای کرم‌ و فضل‌ و بزرگ است.» .»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 202 </ref>. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص 122.</ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش