پرش به محتوا

معنویت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'گرایشات' به 'گرایش‌های'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت امام' به 'حضرت امام')
جز (جایگزینی متن - 'گرایشات' به 'گرایش‌های')
خط ۷۲: خط ۷۲:


«انسان در ابتدای امر [[حیوان]] بالفعل است. انسان در اول پیدایش، پس از طی منازلی، حیوان ضعیفی است که جز به قابلیت انسانیّت امتیازی از سایر حیوانات ندارد. و آن قابلیّت [[میزان]] [[انسانیت]] فعلیه نیست... پس، انسان حیوانی بالفعل است در ابتدای ورود در این عالم، و در تحت هیچ میزان جز [[شریعت]] حیوانات، که اداره [[شهوت]] و [[غضب]] است، نیست»<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۶۸.</ref>. و نیز فرموده‌اند: «انسان یک موجودی است در ابتدا مثل سایر حیوانات است. اگر رشد بکند، یک موجود [[روحانی]] می‌شود که بالاتر از ملائکة [[الله]] می‌شود. و اگر طرف [[فساد]] برود، یک موجودی است که از همه حیوانات [[پست‌تر]] است.»..<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۴۶.</ref>.
«انسان در ابتدای امر [[حیوان]] بالفعل است. انسان در اول پیدایش، پس از طی منازلی، حیوان ضعیفی است که جز به قابلیت انسانیّت امتیازی از سایر حیوانات ندارد. و آن قابلیّت [[میزان]] [[انسانیت]] فعلیه نیست... پس، انسان حیوانی بالفعل است در ابتدای ورود در این عالم، و در تحت هیچ میزان جز [[شریعت]] حیوانات، که اداره [[شهوت]] و [[غضب]] است، نیست»<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۶۸.</ref>. و نیز فرموده‌اند: «انسان یک موجودی است در ابتدا مثل سایر حیوانات است. اگر رشد بکند، یک موجود [[روحانی]] می‌شود که بالاتر از ملائکة [[الله]] می‌شود. و اگر طرف [[فساد]] برود، یک موجودی است که از همه حیوانات [[پست‌تر]] است.»..<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۴۶.</ref>.
مقصود از [[فطریات]] آن اموری است که جمیع سلسله بشری در آن متفق باشند و هیچ عادتی و مذهبی و محیطی و [[اخلاقی]] در آن تأثیری نکند. وحشیت و [[تمدن]]، بدویت و حضریت، [[علم]] و [[جهل]] و [[ایمان]] و [[کفر]] و سایر طبقه‌بندی‌های سلسله بشری امور فطریه را [[تغییر]] ندهد و آنچه [[اختلاف]] بین آنهاست، در اصل امر [[فطری]] نیست؛ بلکه در [[اشتباهات]] در مصداق است<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸.</ref>. و در مورد مصادیق گرایشات فطری نوشته است:
مقصود از [[فطریات]] آن اموری است که جمیع سلسله بشری در آن متفق باشند و هیچ عادتی و مذهبی و محیطی و [[اخلاقی]] در آن تأثیری نکند. وحشیت و [[تمدن]]، بدویت و حضریت، [[علم]] و [[جهل]] و [[ایمان]] و [[کفر]] و سایر طبقه‌بندی‌های سلسله بشری امور فطریه را [[تغییر]] ندهد و آنچه [[اختلاف]] بین آنهاست، در اصل امر [[فطری]] نیست؛ بلکه در [[اشتباهات]] در مصداق است<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸.</ref>. و در مورد مصادیق گرایش‌های فطری نوشته است:
# [[عشق به کمال]] مطلق، [[عشق]] به [[علم مطلق]] و [[قدرت]] مطلقه و [[حیات]] مطلقه و [[اراده]] مطلقه و غیرذلک از اوصاف [[جمال]] و جلال، در [[فطرت]] تمام عائله [[بشر]] است، گرچه در مدارج و مراتب فرق داشته باشند...<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۰.</ref>.
# [[عشق به کمال]] مطلق، [[عشق]] به [[علم مطلق]] و [[قدرت]] مطلقه و [[حیات]] مطلقه و [[اراده]] مطلقه و غیرذلک از اوصاف [[جمال]] و جلال، در [[فطرت]] تمام عائله [[بشر]] است، گرچه در مدارج و مراتب فرق داشته باشند...<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۰.</ref>.
# [[انسان]] دارای دو فطرت است: یکی اصلی و دیگر تبعی، که این دو فطرت، [[براق]] [[سیر]] و رفرف [[عروج]] او به سوی مقصد و مقصود اصلی‌اند و آن دو فطرت، اصل و پایه جمیع فطریاتی است که در انسان مخمر است و دیگر [[فطریات]]، شاخه‌ها و اوراق آن است. یکی از آن دو فطرت که سمت اصلیت دارد، [[فطرت عشق به کمال]] مطلق و خیر و [[سعادت]] مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و [[شقی]] و عالم و [[جاهل]] و عالی [و] دانی، مخمر و مطبوع است و دیگری از آن دو فطرت، که سمت فرعیت و [[تابعیت]] دارد، فطرت [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است که این مخمر بالعرض است و به تبع آن فطرت عشق به کمال، تنفر از نقص نیز مطبوع و مخمر در انسان است»<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶.</ref>.
# [[انسان]] دارای دو فطرت است: یکی اصلی و دیگر تبعی، که این دو فطرت، [[براق]] [[سیر]] و رفرف [[عروج]] او به سوی مقصد و مقصود اصلی‌اند و آن دو فطرت، اصل و پایه جمیع فطریاتی است که در انسان مخمر است و دیگر [[فطریات]]، شاخه‌ها و اوراق آن است. یکی از آن دو فطرت که سمت اصلیت دارد، [[فطرت عشق به کمال]] مطلق و خیر و [[سعادت]] مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و [[شقی]] و عالم و [[جاهل]] و عالی [و] دانی، مخمر و مطبوع است و دیگری از آن دو فطرت، که سمت فرعیت و [[تابعیت]] دارد، فطرت [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است که این مخمر بالعرض است و به تبع آن فطرت عشق به کمال، تنفر از نقص نیز مطبوع و مخمر در انسان است»<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش