ولایت تکوینی امام حسین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = ولایت تکوینی | | موضوع مرتبط = ولایت تکوینی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از | مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه [[بندگی]] آن چنان کمال و [[قرب]] معنوی پیدا کند که به [[فرمان]] و [[اذن الهی]]، بتواند در [[جهان]] و [[انسان]] [[تصرف]] کند. | ||
در | |||
«ولایت تکوینی» یک [[کمال روحی]] و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و [[قوانین شرع]]، در [[درون انسان]] پدید میآید و سرچشمه مجموعهای از [[کارهای خارقالعاده]] میگردد. این نوع ولایت برخلاف «[[ولایت تشریعی]]» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی [[موهبت]] خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینهها، چیزی جز [[خواست خداوند]]، در آن دخالت ندارد<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۴.</ref>. | |||
== مقدمات استدلال قرآنی == | |||
ولایت تکوینی امام حسین{{ع}} را با ذکر چند مقدمه میتوان به [[اثبات]] رسانید: | |||
=== مقدمه اول === | |||
[[حضرت سلیمان]] به حاضران در مجلس خود گفت: کدامیک از شما میتواند [[تخت بلقیس]] را برای من بیاورد، پیش از آنکه [[بلقیس]] و همراهان او مطیعانه وارد شوند... [[آصف بن برخیا]] اعلام کرد که در یک چشم برهم زدن میتواند آن را بیاورد. [[خداوند متعال]] در مورد این داستان میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>. | |||
از این [[آیه]] به خوبی استفاده میشود: اگر کسی از [[کتاب خدا]] اطلاع داشته و به آن عالم باشد، [[قدرت]] [[تصرف]] در [[کائنات]] را دارد که همان [[ولایت تکوینی]] است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۸.</ref> | |||
=== مقدمه دوم === | |||
در آیهای دیگر میخوانیم: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. | |||
از این آیه استفاده میشود: خداوند متعال و گروهی دیگر که عالم به کل کتاباند بین [[پیامبر]] و [[مردم]] [[شاهد]] بوده و [[شهادت]] خواهند داد. همچنین برمیآید: جماعتی هستند که عالم به کل کتاباند؛ زیرا از طرفی لفظ «مَن» از موصولات است و لذا دلالت بر عموم دارد. از طرف دیگر، «[[علم]]» مصدر است و در [[علم اصول فقه]] بیان شده که طبق نظر برخی مصدر مضاف، مفید عموم است. همچنین طبق نظر برخی، مفرد محلی به «الف و لام» نیز دلالت بر عموم دارد. پس از دو جهت «[[علم الکتاب]]» دلالت بر عموم دارد. در نتیجه این که از این جمله استفاده میشود: جماعتی هستند که از کل کتاب [[آگاهی]] و بدان عالماند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۹.</ref>. | |||
در | |||
=== مقدمه سوم === | |||
در [[قرآن کریم]] میخوانیم: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است * در نوشتهای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.</ref>. | |||
{{ | |||
در {{متن قرآن|لَا يَمَسُّهُ}}، دو احتمال است: یکی مس ظاهری با اجزای [[بدن]]؛ و دیگری مس [[باطنی]]. همانگونه که در {{متن قرآن|الْمُطَهَّرُونَ}} نیز دو احتمال است: یکی [[طهارت]] ظاهری با اجزای بدن و دیگری طهارت باطنی با [[قلب]]<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۹.</ref>. | |||
{{ | |||
=== مقدمه چهارم === | |||
در اینکه مطهران چه کسانی هستند؟ باز به [[قرآن]] مراجعه میکنیم. [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | |||
== | در این [[آیه شریفه]]، مصداق مطهران، مشخص و معین شده است؛ آنان کسانی جز [[اهل بیت پیامبر]] نیستند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۹۰.</ref>. | ||
مقصود از | |||
=== مقدمه پنجم === | |||
در تشخیص [[مصداق اهل بیت]] باید به [[روایات]] مراجعه کرد؛ زیرا قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۹۰.</ref> | |||
=== مقدمه ششم === | |||
با مراجعه به روایات [[فریقین]] [[شیعه]] و [[سنی]]، پی میبریم که مقصود از [[اهل بیت]] در آیه شریفه، [[پیامبر اکرم]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}} میباشند. اگرچه [[حصر]] در [[آیه]] اضافی است، در مقابل [[همسران پیامبر]]{{صل}} و بقیه [[صحابه]] تا آنها از شمول آیه خارج گردند. در نتیجه [[آیه تطهیر]] شامل بقیه اهل بیت{{عم}} از [[دوازده امام]] نیز میشود. | |||
# مسلم به سند خود از [[عایشه]] نقل میکند: {{متن حدیث|خَرَجَ النَّبِيُّ{{صل}} غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ- ثُمَّ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>}}<ref>قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، حدیث ۲۴۲۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} صبحگاهی از حجره خارج شد، در حالی که بر روی دوش او عبایی بافته شده از موی سیاه بود. [[حسن بن علی]] بر او وارد شد، او را داخل آن ([[عبا]]) کرد؛ آنگاه حسین وارد شد، او نیز با او داخل شد. سپس [[فاطمه]] وارد شد، او را نیز داخل آن کرد، بعد علی وارد شد و او را نیز در آن داخل نمود؛ آنگاه این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: «[[خداوند]] چنین میخواهد که هر [[رجس]] و [[پلیدی]] را از شما [[خاندان]] [[نبوت]] دور کند و شما را از هر [[عیب]]، کاملاً [[پاک]] و [[منزه]] گرداند». | |||
# [[ترمذی]] به سند خود از [[ام سلمه]] نقل میکند: {{متن حدیث|أنّ النبيّ{{صل}} جلّل على [[الحسن]] و الحسين و عليّ و فاطمة كساء ثمّ قال: اللّهمّ هؤلاء [[أهل]] بيتي و خاصتي، أذهب عنهم [[الرجس]] و طهّرهم تطهيرا}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۹۹، حدیث ۳۸۷۱.</ref>. پیامبر{{صل}} روی حسن، حسین، علی و فاطمه پارچهای کشید، آنگاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان [[اهل بیت]] و [[خواص]] من هستند، رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان». | |||
#همچنین از [[عمر بن ابی سلمه]] ([[ربیب]] پیامبر{{صل}}) نقل میکند: {{متن حدیث|لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} فَدَعَا فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَ عَلِيٌّ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَجَلَّلَهُ بِکِسَاءٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً. فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَنْتَ عَلَى مَكَانَكِ وَ أَنْتِ إِلَى خَيْرٍ}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱، حدیث ۳۲۰۵.</ref>. هنگامی که [[آیه تطهیر]] در [[خانه]] [[ام سلمه]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد، پیامبر{{صل}} [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} را [[دعوت]] نمود و روی آنان کسایی کشید و علی نیز پشت سرش بود؛ پس کساء را روی او هم کشید. سپس عرض کرد: «بار خدایا! اینان [[اهل بیت]] من هستند. [[رجس]] و [[پلیدی]] را از آنان دور کن و پاکشان گردان». ام سلمه عرض کرد: «ای [[رسول خدا]]! آیا من هم با آنانم؟» [[حضرت]]{{صل}} فرمود: «تو در جایگاه خود هستی، تو بر خیری». | |||
#همچنین به سند خود از [[انس بن مالک]] نقل میکند: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ- إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۲، حدیث ۳۲۰۶.</ref>. رسول خدا{{صل}} تا شش ماه هنگام رفتن به [[نماز صبح]]، مرتب بر درب [[خانه فاطمه]]{{س}} گذر میکرد و میفرمود: [[نماز]]، ای اهل بیت! «[[خداوند]] چنین میخواهد که هر رجس و پلیدی را از شما [[خاندان]] [[نبوت]] دور کند و شما را از هر [[عیب]]، کاملاً [[پاک]] و [[منزه]] گرداند». | |||
# [[احمد بن حنبل]] به سندش از ام سلمه نقل میکند: {{متن حدیث|أَنَّ النَّبِيَّ{{صل}} كَانَ فِي بَيْتِهَا، فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ بِبُرْمَةٍ، فِيهَا خَزِيرَةٌ، فَدَخَلَتْ بِهَا عَلَيْهِ، فَقَالَ لَهَا: «ادْعِي زَوْجَكِ وَابْنَيْكِ» قَالَتْ: فَجَاءَ عَلِيٌّ، وَالْحُسَيْنُ، وَالْحَسَنُ، فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَجَلَسُوا يَأْكُلُونَ مِنْ تِلْكَ الْخَزِيرَةِ، وَهُوَ عَلَى مَنَامَةٍ لَهُ عَلَى دُكَّانٍ تَحْتَهُ كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ. قَالَتْ: وَأَنَا أُصَلِّي فِي الْحُجْرَةِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَتْ: فَأَخَذَ فَضْلَ الْكِسَاءِ، فَغَشَّاهُمْ بِهِ، ثُمَّ أَخْرَجَ يَدَهُ، فَأَلْوَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا، اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا». قَالَتْ: فَأَدْخَلْتُ رَأْسِي الْبَيْتَ، فَقُلْتُ: وَأَنَا مَعَكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ}}<ref>ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۸-۱۱۹، حدیث ۲۶۵۰۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} در [[خانه]] او بود که [[فاطمه]] قابلمهای آورد که در آن آبگوشت بود و با آن نزد پیامبر رسید. پیامبر به او فرمود: «[[همسر]] و دو پسرت را فرابخوان». [[ام سلمه]] میگوید: علی، حسن و حسین آمدند و بر پیامبر وارد شدند. آنها نشستند و از آن آب گوشت خوردند و این در حالی بود که پیامبر بر بسترش نشسته بود. این بستر بر سکویی بود و عبایی خیبری زیرش قرار داشت. من در اتاق [[نماز]] میخواندم که این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} نازل شد. پس پیامبر باقیمانده این [[عبا]] را گرفت و آنها را با آن پوشاند. سپس دستش را بیرون آورد و با آن به [[آسمان]] اشاره کرد و فرمود: «بار خدایا! اینان [[اهل بیت]] و [[خواص]] من هستند. پس هرگونه [[پلیدی]] را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان! بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!». من سرم را به درون خانه بردم و گفتم: آیا من هم با شما هستم، یا [[رسول الله]]؟ فرمود: «تو به سوی خیر [[روانی]]. تو به سوی خیر روانی». | |||
از مجموع این مقدمات استفاده میشود که اهل بیت{{عم}} از جمله [[امام حسین]]{{ع}} [[ولایت تکوینی]] دارند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۹۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:ولایت تکوینی | [[رده:ولایت تکوینی]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |