حکیمه دختر امام کاظم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حکیمه دختر امام کاظم در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== آشنایی اجمالی == | |||
== | |||
حکیده خاتون {{س}}، فرزند [[بلافصل]] [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} میباشد. وی بانویی دانشمند و [[عابد]] و لایق بود. از [[صحابی]] و [[راویان]] [[اخبار]] از [[برادر]] بزرگوارش [[امام رضا]] {{ع}} محسوب میشد. [[حکیمه خاتون]] {{س}} میگوید: «در [[ماه رمضان]] [[سال ۱۹۵ هجری]] قمری، برادرم امام رضا {{ع}} برای کمک و مساعدت در زایمان [[همسر]] خویش مرا [[دعوت]] نمود و فرمود: ای [[حکیمه]]! امشب برای من [[فرزندی]] متولد میشود. آن گاه برادرم ما را در اطاق قرار داد و چراغی برای ما روشن کرد و درب اطاق را بست و خود بیرون رفت. وقتی [[کودک]] به [[دنیا]] آمد، چراغ اطاق خاموش گشت و ما نگران شدیم ولی بعد، متوجه شدیم که [[نورانیت]] نوزاد، ما را از چراغ [[بینیاز]] کرد. در این لحظه امام رضا {{ع}} وارد اطاق شدند و کودک خویش را به آغوش گرفتند و گونههایش را بوسیدند و سپس او را در گهواره نهادند و نگهداری او را به من سپردند. [[روز]] سوم ولادت کودک، او چشم باز کرد و به [[آسمان]] [[خیره]] گشت و به [[وحدانیت]] [[خداوند]] و و [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} با زبان [[فصیح]] [[اقرار]] کرد متعجب شدم. این مطلب را با برادرم در میان گذاشتم، ایشان فرمودند: چیزهایی عجیبتر از او خواهی دید»<ref>زنان دانشمند و راوی حدیث، فصل دهم.</ref>. | حکیده خاتون {{س}}، فرزند [[بلافصل]] [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} میباشد. وی بانویی دانشمند و [[عابد]] و لایق بود. از [[صحابی]] و [[راویان]] [[اخبار]] از [[برادر]] بزرگوارش [[امام رضا]] {{ع}} محسوب میشد. [[حکیمه خاتون]] {{س}} میگوید: «در [[ماه رمضان]] [[سال ۱۹۵ هجری]] قمری، برادرم امام رضا {{ع}} برای کمک و مساعدت در زایمان [[همسر]] خویش مرا [[دعوت]] نمود و فرمود: ای [[حکیمه]]! امشب برای من [[فرزندی]] متولد میشود. آن گاه برادرم ما را در اطاق قرار داد و چراغی برای ما روشن کرد و درب اطاق را بست و خود بیرون رفت. وقتی [[کودک]] به [[دنیا]] آمد، چراغ اطاق خاموش گشت و ما نگران شدیم ولی بعد، متوجه شدیم که [[نورانیت]] نوزاد، ما را از چراغ [[بینیاز]] کرد. در این لحظه امام رضا {{ع}} وارد اطاق شدند و کودک خویش را به آغوش گرفتند و گونههایش را بوسیدند و سپس او را در گهواره نهادند و نگهداری او را به من سپردند. [[روز]] سوم ولادت کودک، او چشم باز کرد و به [[آسمان]] [[خیره]] گشت و به [[وحدانیت]] [[خداوند]] و و [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} با زبان [[فصیح]] [[اقرار]] کرد متعجب شدم. این مطلب را با برادرم در میان گذاشتم، ایشان فرمودند: چیزهایی عجیبتر از او خواهی دید»<ref>زنان دانشمند و راوی حدیث، فصل دهم.</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |