پرش به محتوا

آزادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم'
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکان‌پذیر')
جز (جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم')
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
[[توحید]]: در اندیشه انقلاب اسلامی، مهمترین پیش‌فرض فلسفی ۔ کلامی آزادی، توحید و [[خداباوری]] است. توحید و خداباوری ابعاد گوناگونی دارد که نزدیک‌ترین بُعد آن به آزادی "[[توحید عبادی]]" است. از این دیدگاه نه تنها خداباوری با اصل آزادی [[انسان]] منافاتی ندارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۱۳۲.</ref>؛ بلکه آزادی [[حقیقی]] تنها در سایه [[عبودیت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] تحقق می‌یابد. [[بندگی خدا]] گوهر گران‌بهایی است که [[باطن]] آن آزادی است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۵۶.</ref>؛ چراکه در سایه بندگی خدا، انسان از تمامی عوامل دیگر [[آزاد]] می‌گردد. همه انبیای عظام [[الهی]] آمدند تا بندهای بندگی غیرخدا را از دست و گردن [[انسان‌ها]] باز کنند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۵۲، ۳۹۵.</ref>. بندگی خداوند بیش از هر چیز، [[رهایی]] و آزادی انسان از [[هوی و هوس]] را به دنبال دارد و به همین دلیل، ممکن است قدرتمندان و صاحبان سلطنت‌های ظاهره متعددی وجود داشته باشد که با [[حریت]] و آزادی نفس و [[بزرگواری]] و [[بزرگ‌منشی]] بیگانه‌اند و [[بنده]] [[ذلیل]] و [[عبد]] [[مطیع]] نفس و هوی باشند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۵۶.</ref>. [[حب نفس]]، [[اسارت]] انسان را در پی دارد و آزادی [[واقعی]] در گرو رهایی از هوای [[نفسانی]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۲۴۳؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹، ۱۲؛ ج۱۶، ص۳۸۹.</ref>؛ از این‌رو، [[اطاعت]] از هوی و هوس با توحید و خداباوری منافات دارد. اطاعت از [[هوای نفس]] به معنی اسارت نفس است که با حصار [[توحید الهی]] منافات دارد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۱.</ref>.
[[توحید]]: در اندیشه انقلاب اسلامی، مهمترین پیش‌فرض فلسفی ۔ کلامی آزادی، توحید و [[خداباوری]] است. توحید و خداباوری ابعاد گوناگونی دارد که نزدیک‌ترین بُعد آن به آزادی "[[توحید عبادی]]" است. از این دیدگاه نه تنها خداباوری با اصل آزادی [[انسان]] منافاتی ندارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۱۳۲.</ref>؛ بلکه آزادی [[حقیقی]] تنها در سایه [[عبودیت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] تحقق می‌یابد. [[بندگی خدا]] گوهر گران‌بهایی است که [[باطن]] آن آزادی است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۵۶.</ref>؛ چراکه در سایه بندگی خدا، انسان از تمامی عوامل دیگر [[آزاد]] می‌گردد. همه انبیای عظام [[الهی]] آمدند تا بندهای بندگی غیرخدا را از دست و گردن [[انسان‌ها]] باز کنند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۵۲، ۳۹۵.</ref>. بندگی خداوند بیش از هر چیز، [[رهایی]] و آزادی انسان از [[هوی و هوس]] را به دنبال دارد و به همین دلیل، ممکن است قدرتمندان و صاحبان سلطنت‌های ظاهره متعددی وجود داشته باشد که با [[حریت]] و آزادی نفس و [[بزرگواری]] و [[بزرگ‌منشی]] بیگانه‌اند و [[بنده]] [[ذلیل]] و [[عبد]] [[مطیع]] نفس و هوی باشند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۵۶.</ref>. [[حب نفس]]، [[اسارت]] انسان را در پی دارد و آزادی [[واقعی]] در گرو رهایی از هوای [[نفسانی]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۲۴۳؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹، ۱۲؛ ج۱۶، ص۳۸۹.</ref>؛ از این‌رو، [[اطاعت]] از هوی و هوس با توحید و خداباوری منافات دارد. اطاعت از [[هوای نفس]] به معنی اسارت نفس است که با حصار [[توحید الهی]] منافات دارد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۱.</ref>.


افزون بر این، [[اعتقاد به توحید]]، [[آزادی]] [[انسان]] از [[ستمگران]] را به همراه دارد. از این دیدگاه، هر چه به سمت [[توحید]] و [[عبودیت]] [[الله]] پیش [[رویم]]، [[شر]] [[طواغیت]] و اندادالله کم‌تر خواهد شد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۱/۴/۱۳۷۷.</ref>. لذا، در این دیدگاه، انسان در عمل دو [[وظیفه]] دارد: یکی [[اطاعت]] از [[خدای متعال]] و عبودیت [[پروردگار]] عالم و دوم [[سرپیچی]] از اطاعت از هر آن چیزی که می‌خواهد در قبال حکمروایی [[خدا]]، بر انسان [[حکمرانی]] کند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>. عبودیت غیرخدا با آزادی و [[وارستگی]] انسان منافات دارد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۳۱.</ref>؛ در [[قرآن]] رها کردن انسان از [[بندگی]] و برداشتن زنجیر [[اسارت]] از گردن او، یکی از مهمترین [[اهداف رسالت انبیا]] ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. بر همین اساس [[قرآن کریم]] در تبیین مواجهه [[موسی]] {{ع}} و [[فرعون]]، وقتی فرعون [[سرپرستی]] و [[احسان]] به موسی {{ع}} را به او یادآور می‌شود تا آن [[پیامبر الهی]] را از اهدافش باز دارد، موسی {{ع}} در مقابل، پاسخ می‌دهد که وی نمی‌تواند در برابر [[بردگی]] مردمانش، صرفاً به این دلیل که در [[خانواده]] [[فرعون]] بزرگ شده است، ساکت بماند: {{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref>.
افزون بر این، [[اعتقاد به توحید]]، [[آزادی]] [[انسان]] از [[ستمگران]] را به همراه دارد. از این دیدگاه، هر چه به سمت [[توحید]] و [[عبودیت]] [[الله]] پیش رویم، [[شر]] [[طواغیت]] و اندادالله کم‌تر خواهد شد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۲۱/۴/۱۳۷۷.</ref>. لذا، در این دیدگاه، انسان در عمل دو [[وظیفه]] دارد: یکی [[اطاعت]] از [[خدای متعال]] و عبودیت [[پروردگار]] عالم و دوم [[سرپیچی]] از اطاعت از هر آن چیزی که می‌خواهد در قبال حکمروایی [[خدا]]، بر انسان [[حکمرانی]] کند<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>. عبودیت غیرخدا با آزادی و [[وارستگی]] انسان منافات دارد<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۳۱.</ref>؛ در [[قرآن]] رها کردن انسان از [[بندگی]] و برداشتن زنجیر [[اسارت]] از گردن او، یکی از مهمترین [[اهداف رسالت انبیا]] ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. بر همین اساس [[قرآن کریم]] در تبیین مواجهه [[موسی]] {{ع}} و [[فرعون]]، وقتی فرعون [[سرپرستی]] و [[احسان]] به موسی {{ع}} را به او یادآور می‌شود تا آن [[پیامبر الهی]] را از اهدافش باز دارد، موسی {{ع}} در مقابل، پاسخ می‌دهد که وی نمی‌تواند در برابر [[بردگی]] مردمانش، صرفاً به این دلیل که در [[خانواده]] [[فرعون]] بزرگ شده است، ساکت بماند: {{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref>.


[[اختیار]] و [[اراده]]: یکی دیگر از مبانی [[فلسفی]] ـ [[کلامی]] [[آزادی]]، اصل اختیار و اراده است. اراده، [[قوه]] متعالی است که در [[روح انسان]] وجود دارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۱۷۱.</ref>. از دیدگاه کلامی، اراده حالتی [[نفسانی]] و وجدانی است که از [[تصمیم]] و [[عزم]] برای به دست آوردن و برآورده ساختن چیزی، پس از [[تصور]] آن و [[تصدیق]] به فائده آن و [[حکم]] به [[لزوم]] به دست آوردن آن، حاصل می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵۶.</ref>. از این‌رو، [[انسان]] به دلیل برخورداری از امکان [[تصمیم‌گیری]] بر انجام [[کارها]] پس از تصور و تصدیق آنها، برخوردار از اراده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، ص۶۲۳.</ref>. اما این امر به مفهوم [[تفویض]] و واگذاری مطلق امور به انسان نبوده؛ چرا که تمام [[اراده‌ها]] و مشیت‌ها ظل اراده و [[مشیت]] [[ازلی]] [[خداوند]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷؛ ج۳، ص۹۹؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۶۵.</ref>. آزادی [[بشر]] با [[قضا و قدر الهی]]، هیچ‌گونه منافات ندارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۲۷؛ ج۲۲، ص۴۴۵.</ref>. انسان به دلیل برخورداری از اراده و اختیار، موجودی [[آزاد]] است؛ اما آزادی او ذیل [[اراده خداوند]] قرار می‌گیرد. چنین نگرشی، یکی از عناصر اصلی [[اندیشه]] [[انقلاب اسلامی]] است که به موجب آن به نقش انسان و اراده و [[قدرت]] [[انسانی]]، [[ایمان]] زیادی داشته و در طول دوران [[انقلاب]] و در بررسی مسائل [[اسلامی]] به چنین نگرشی رسیده است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۹/۳/۱۳۶۸.</ref>. آزادی در انقلاب و [[نظام اسلامی]] برخاسته از اراده [[مردم]] [[آزاده]] و [[عبودیت]] خداوند است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۱؛ ۱۴/۱۰/۱۳۸۶.</ref>. خداوند در [[قرآن کریم]] [[اکراه]] در [[دین]] را [[نفی]] کرده است: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. این [[آیه]] بر این نکته تأکید دارد که [[دین اسلام]]، بر اساس [[شمشیر]] و [[خون]] نیست و [[اکراه]] و [[زور]] را تجویز نکرده است و نیز [[سست]] بودن [[کلام]] آنان که [[اسلام]] را [[دین]] شمشیر معرفی کرده‌اند، بیان می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۲، ص۵۲۳-۵۲۵.</ref>.
[[اختیار]] و [[اراده]]: یکی دیگر از مبانی [[فلسفی]] ـ [[کلامی]] [[آزادی]]، اصل اختیار و اراده است. اراده، [[قوه]] متعالی است که در [[روح انسان]] وجود دارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۱۷۱.</ref>. از دیدگاه کلامی، اراده حالتی [[نفسانی]] و وجدانی است که از [[تصمیم]] و [[عزم]] برای به دست آوردن و برآورده ساختن چیزی، پس از [[تصور]] آن و [[تصدیق]] به فائده آن و [[حکم]] به [[لزوم]] به دست آوردن آن، حاصل می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵۶.</ref>. از این‌رو، [[انسان]] به دلیل برخورداری از امکان [[تصمیم‌گیری]] بر انجام [[کارها]] پس از تصور و تصدیق آنها، برخوردار از اراده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، ص۶۲۳.</ref>. اما این امر به مفهوم [[تفویض]] و واگذاری مطلق امور به انسان نبوده؛ چرا که تمام [[اراده‌ها]] و مشیت‌ها ظل اراده و [[مشیت]] [[ازلی]] [[خداوند]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷؛ ج۳، ص۹۹؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۶۵.</ref>. آزادی [[بشر]] با [[قضا و قدر الهی]]، هیچ‌گونه منافات ندارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۲۷؛ ج۲۲، ص۴۴۵.</ref>. انسان به دلیل برخورداری از اراده و اختیار، موجودی [[آزاد]] است؛ اما آزادی او ذیل [[اراده خداوند]] قرار می‌گیرد. چنین نگرشی، یکی از عناصر اصلی [[اندیشه]] [[انقلاب اسلامی]] است که به موجب آن به نقش انسان و اراده و [[قدرت]] [[انسانی]]، [[ایمان]] زیادی داشته و در طول دوران [[انقلاب]] و در بررسی مسائل [[اسلامی]] به چنین نگرشی رسیده است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۱۹/۳/۱۳۶۸.</ref>. آزادی در انقلاب و [[نظام اسلامی]] برخاسته از اراده [[مردم]] [[آزاده]] و [[عبودیت]] خداوند است<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۱؛ ۱۴/۱۰/۱۳۸۶.</ref>. خداوند در [[قرآن کریم]] [[اکراه]] در [[دین]] را [[نفی]] کرده است: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. این [[آیه]] بر این نکته تأکید دارد که [[دین اسلام]]، بر اساس [[شمشیر]] و [[خون]] نیست و [[اکراه]] و [[زور]] را تجویز نکرده است و نیز [[سست]] بودن [[کلام]] آنان که [[اسلام]] را [[دین]] شمشیر معرفی کرده‌اند، بیان می‌کند<ref>طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۲، ص۵۲۳-۵۲۵.</ref>.
۲۱۷٬۶۰۳

ویرایش