پرش به محتوا

توبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
*"استغفار" هم بنا بر قولی به اصلاح گذشته اختصاص دارد<ref>التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.</ref> و بنا بر نظریه‌ای مطلق طلب آمرزش است که گاهی با دعا عملی می شود و زمانی با توبه و هنگامی با سایر طاعات<ref>الفروق اللغویه، ص ۴۸.</ref> و بنابر قول سومی استغفار، طلب از خداوند برای ازاله بدی هاست؛ ولی توبه سعی خود انسان در این مسیر است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۱.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص: ۵۰ - ۵۸.</ref>.
*"استغفار" هم بنا بر قولی به اصلاح گذشته اختصاص دارد<ref>التوبة والانابه، ص ۲۰۷ - ۲۱۰.</ref> و بنا بر نظریه‌ای مطلق طلب آمرزش است که گاهی با دعا عملی می شود و زمانی با توبه و هنگامی با سایر طاعات<ref>الفروق اللغویه، ص ۴۸.</ref> و بنابر قول سومی استغفار، طلب از خداوند برای ازاله بدی هاست؛ ولی توبه سعی خود انسان در این مسیر است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۱.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص: ۵۰ - ۵۸.</ref>.


*گاهی یک جرقه معنوی، سراپای وجود را به آتش می‌کشد و مشتعل می‌سازد و گناهان را می‌سوزاند. بار معنوی [[زیارت]] هم تا حدی است که گاهی یک انقلاب روحی، یک تحول حال، یک «توجه» در مزار [[معصوم]]، منشأ اثر در یک عمر است. لحظاتِ «شب قدر گونه» ای که برای زائر، در کنار قبر اولیای پاک خدا حاصل می‌شود، گاهی برکاتی دارد که بیش از سال‌ها مراقبت و مواظبت، بازدهی دارد. در عتبات [[ائمه]] حضور یافتن و به «حساب» خود رسیدن، به گذشته خویش و اعمال خود توجه کردن و تصمیم به «پاک بودن» و «خوب زیستن» گرفتن، از آثار دیگر [[زیارت]] است. گناه، زائده‌ای است، روییده بر تنه اخلاق انسان، غفلت، آفتی است، افتاده به جانِ «قلب»، هواپرستی، باد مسمومی است، وزیده بر گلستان «فطرت»، دنیا زدگی، کِرمی است ساقه خوار، چسبیده به شاخه «وجود»، شهوات، آتشی است هستی سوز، افتاده به خرمن [[ایمان]]، [[زیارت]] چه می‌کند؟ .. وقتی یک زائر در مقابله با حرم‌های مطهر و شخصیت‌های [[معصومین]]{{عم}} به فکر می افتد که خطاها و لغزش‌های یک عُمر را جبران کند، شانه‌هایش می‌لرزد، اشک می‌ریزد و از خودش بدش می‌آید و برای اصلاح گذشته اش تصمیم‌هایی اساسی می گیرد. [[زیارت]]، مؤمن را در آستانه ایمان مجسم و در عتبه اسوه‌های اخلاق، می‌نشاند، فطرت را، زیر اشراقِ ملکوتِ مرقد [[معصومین]]{{عم}}، آفت‌زدایی می‌کند، [[زیارت]]، آبی ابراهیمی است که بر آتش شهوت نمرودیان ریخته و آن را سرد و سلامت می‌کند، [[زیارت]]، انسان را به خطاهایش «متوجه» و «معترف» می کند و در او، بارقه «امید» و «مغفرت» می‌آفریند. زائر، باید خود را در چنین جایگاه و مقامی احساس کند. در [[زیارت]] [[امامان]] مدفون در قبرستان بقیع می‌خوانیم:{{عربی|اندازه=155%|«وَهذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَا وَاسْتَکانَ وَأَقَرَّ بِما جَنی وَرَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ ...»}} <ref>مفاتیح الجنان، زیارت ائمه بقیع.</ref>. اینجا، محل ایستادن و جایگاه کسی است که اسراف و خطا کرده است، اینجا کسی در حضورتان ایستاده که شکسته و خاکسار، به جرم خویش اقرار می‌کند، و به چه توبه‌های عظیم، چه تطهیر قلب های جدی، چه تصمیم‌های بزرگ، چه اصلاح درون‌های سرنوشت ساز، که از آثار [[زیارت]] است. خاطر حضورش در این مقام، امید «خلاص» دارد. تا انسان خود را اسراف کار و بزهکار نداند، خاکسار نمی‌شود، و تا خاکی نشود به گناه اعتراف نمی کند و تا اقرار به اشتباه نکند، امید نجات در او نیست. مزار [[ائمه]]، بهترین جا برای «محاسبه نفس» و رسیدگی به پرونده اعمال خویش است. من که هستم؟ چه کرده ام؟ کجا آمده‌ام؟ به [[زیارت]] که شرفیاب شده‌ام؟ چرا آمده‌ام؟ چه می‌خواهم؟ چه آورده‌ام؟ با چه رویی حاجت بطلبم؟ با کدام عمل صالح، خود را «اینجایی» معرّفی کنم؟ گذشته‌ام چه بوده است؟ اکنون چه کاره ام؟ آیا گناهانم اجازه می‌دهد که چهره بر آستان این مرقد بسایم؟ آیا قطرات اشکم، شایسته آن است که بر ضریح و رواق و خاک مرقد حجت خدا بچکد؟ تا پاک نشوم که نمی‌توانم چشم به پاکان بیفکنم! تا لایق نباشم که نمی‌توانم مدعی دوستی و [[محبت]] و [[ولایت]] کنم! پس باید توبه کنم، عوض شوم، به برکت حضور در این محضر، از آلودگی‌ها دست بشویم. اینجاست که [[زیارت]]، عامل توبه و زمینه‌ساز گناه زدایی می‌شود. زائر، باید اهل استغفار و معذرت‌خواهی و اعتراف به گناه و امید به بخشش باشد. در [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=155%|«وَإِنّی أَتَیْتُکَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبی، وَإِنّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللهِ رَبّی وَرَبِّکَ لِیَغْفِرَ لی ذُنُوبی»}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول.</ref>. استغفار و توبه از گناهان و توجه به خدا و امید مغفرت، در زائر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لازم است. بدین گونه، [[زیارت]]، عامل تزکیه نفس و خودسازی و تربیت است. همچنانکه دریاها و گیاهان و عالم طبیعت، سموم و گازکربنیک‌های هوا را می‌گیرند و به تطهیر و پالایش جوّ و محیط و هوا می‌پردازند، در عالم معنویات هم، انسان‌های نمونه و روح‌های متعالی و مظاهر کمال، چنین خاصیتی دارند و جان‌ها را پاکسازی می‌کنند و اخلاق‌ها را اصلاح و دل‌ها را از رذائل شستشو می‌دهند<ref>با استفاده از بیان شهید مطهری در عدل الهی، با عنوان اصل تطهیر، چاپ صدرا، ص۲۷۴.</ref>. این وساطت در فیض است که از خداوند، اما از کانال اولیایش به ما می‌رسد. وقتی که [[زیارت]] [[ائمه]] و پیوند با آنان در تطهیر جان‌ها و اصلاح اخلاق و تربیت نفوس مؤثر است. این خود، نوعی هدایت و [[امامت]] و رهبری [[ائمه]] را می‌رساند. این هم نوعی شفاعت است که در همین دنیا اثرش روشن می‌شود و به تعبیر شهید مطهری: «شفاعتِ رهبری» و «شفاعتِ عمل» است<ref>به بحث استاد مطهری در کتاب عدل الهی، ص۲۶۸ تحت عنوان «شفاعت رهبری» مراجعه کنید.</ref>. برای وجودهای گریزان از مرکزیت توحید و فطرت و پاکی، نیروهای جاذبه معنوی لازم است تا این تعادل و حرکت در «خطّ سیر» و شناوری در «فلک فوز و فلاح» را هماهنگ و برقرار سازد. با کارِ گریز از مرکز و جاذبه، تعدیل فراهم می‌شود. مزارهای [[معصومین]]{{عم}}، کانون‌های جذبه دار، برای کشش فطرت‌ها و دل‌های مستعدّ، به خیر و صلاح است. [[زیارت]]، عامل [[توجه به خدا]]، [[تقرب به خدا]]، [[تحول روحی‌]] و توبه و [[ گناه‌زدایی‌]] است. این‌هاست آثار تربیتی و نقش سازنده [[زیارت]] اولیای خدا. ولی به شرط آنکه زائر، عارف باشد، عارف به حقّ ائمه و مقام و شخصیتشان، عارف به وظیفه خود در مقابل امامان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.
*گاهی یک جرقه معنوی، سراپای وجود را به آتش می‌کشد و مشتعل می‌سازد و گناهان را می‌سوزاند. بار معنوی [[زیارت]] هم تا حدی است که گاهی یک انقلاب روحی، یک تحول حال، یک «توجه» در مزار [[معصوم]]، منشأ اثر در یک عمر است. لحظاتِ «شب قدر گونه» ای که برای زائر، در کنار قبر اولیای پاک خدا حاصل می‌شود، گاهی برکاتی دارد که بیش از سال‌ها مراقبت و مواظبت، بازدهی دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.  
*در عتبات [[ائمه]] حضور یافتن و به «حساب» خود رسیدن، به گذشته خویش و اعمال خود توجه کردن و تصمیم به «پاک بودن» و «خوب زیستن» گرفتن، از آثار دیگر [[زیارت]] است. گناه، زائده‌ای است، روییده بر تنه اخلاق انسان، غفلت، آفتی است، افتاده به جانِ «قلب»، هواپرستی، باد مسمومی است، وزیده بر گلستان «فطرت»، دنیا زدگی، کِرمی است ساقه خوار، چسبیده به شاخه «وجود»، شهوات، آتشی است هستی سوز، افتاده به خرمن [[ایمان]]، [[زیارت]] چه می‌کند؟ .. وقتی یک زائر در مقابله با حرم‌های مطهر و شخصیت‌های [[معصومین]]{{عم}} به فکر می افتد که خطاها و لغزش‌های یک عُمر را جبران کند، شانه‌هایش می‌لرزد، اشک می‌ریزد و از خودش بدش می‌آید و برای اصلاح گذشته اش تصمیم‌هایی اساسی می گیرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.
*[[زیارت]]، مؤمن را در آستانه ایمان مجسم و در عتبه اسوه‌های اخلاق، می‌نشاند، فطرت را، زیر اشراقِ ملکوتِ مرقد [[معصومین]]{{عم}}، آفت‌زدایی می‌کند، [[زیارت]]، آبی ابراهیمی است که بر آتش شهوت نمرودیان ریخته و آن را سرد و سلامت می‌کند، [[زیارت]]، انسان را به خطاهایش «متوجه» و «معترف» می کند و در او، بارقه «امید» و «مغفرت» می‌آفریند. زائر، باید خود را در چنین جایگاه و مقامی احساس کند. در [[زیارت]] [[امامان]] مدفون در قبرستان بقیع می‌خوانیم:{{عربی|اندازه=155%|«وَهذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَأَخْطَا وَاسْتَکانَ وَأَقَرَّ بِما جَنی وَرَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ ...»}} <ref>مفاتیح الجنان، زیارت ائمه بقیع.</ref>. اینجا، محل ایستادن و جایگاه کسی است که اسراف و خطا کرده است، اینجا کسی در حضورتان ایستاده که شکسته و خاکسار، به جرم خویش اقرار می‌کند، و به چه توبه‌های عظیم، چه تطهیر قلب های جدی، چه تصمیم‌های بزرگ، چه اصلاح درون‌های سرنوشت ساز، که از آثار [[زیارت]] است. خاطر حضورش در این مقام، امید «خلاص» دارد. تا انسان خود را اسراف کار و بزهکار نداند، خاکسار نمی‌شود، و تا خاکی نشود به گناه اعتراف نمی کند و تا اقرار به اشتباه نکند، امید نجات در او نیست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.
*مزار [[ائمه]]، بهترین جا برای «محاسبه نفس» و رسیدگی به پرونده اعمال خویش است. من که هستم؟ چه کرده ام؟ کجا آمده‌ام؟ به [[زیارت]] که شرفیاب شده‌ام؟ چرا آمده‌ام؟ چه می‌خواهم؟ چه آورده‌ام؟ با چه رویی حاجت بطلبم؟ با کدام عمل صالح، خود را «اینجایی» معرّفی کنم؟ گذشته‌ام چه بوده است؟ اکنون چه کاره ام؟ آیا گناهانم اجازه می‌دهد که چهره بر آستان این مرقد بسایم؟ آیا قطرات اشکم، شایسته آن است که بر ضریح و رواق و خاک مرقد حجت خدا بچکد؟ تا پاک نشوم که نمی‌توانم چشم به پاکان بیفکنم! تا لایق نباشم که نمی‌توانم مدعی دوستی و [[محبت]] و [[ولایت]] کنم! پس باید توبه کنم، عوض شوم، به برکت حضور در این محضر، از آلودگی‌ها دست بشویم. اینجاست که [[زیارت]]، عامل توبه و زمینه‌ساز گناه زدایی می‌شود. زائر، باید اهل استغفار و معذرت‌خواهی و اعتراف به گناه و امید به بخشش باشد. در [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} می‌خوانیم: {{عربی|اندازه=155%|«وَإِنّی أَتَیْتُکَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبی، وَإِنّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللهِ رَبّی وَرَبِّکَ لِیَغْفِرَ لی ذُنُوبی»}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت حضرت رسول.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.
*استغفار و توبه از گناهان و توجه به خدا و امید مغفرت، در زائر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لازم است. بدین گونه، [[زیارت]]، عامل تزکیه نفس و خودسازی و تربیت است. همچنانکه دریاها و گیاهان و عالم طبیعت، سموم و گازکربنیک‌های هوا را می‌گیرند و به تطهیر و پالایش جوّ و محیط و هوا می‌پردازند، در عالم معنویات هم، انسان‌های نمونه و روح‌های متعالی و مظاهر کمال، چنین خاصیتی دارند و جان‌ها را پاکسازی می‌کنند و اخلاق‌ها را اصلاح و دل‌ها را از رذائل شستشو می‌دهند<ref>با استفاده از بیان شهید مطهری در عدل الهی، با عنوان اصل تطهیر، چاپ صدرا، ص۲۷۴.</ref>. این وساطت در فیض است که از خداوند، اما از کانال اولیایش به ما می‌رسد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.  
*وقتی که [[زیارت]] [[ائمه]] و پیوند با آنان در تطهیر جان‌ها و اصلاح اخلاق و تربیت نفوس مؤثر است. این خود، نوعی هدایت و [[امامت]] و رهبری [[ائمه]] را می‌رساند. این هم نوعی شفاعت است که در همین دنیا اثرش روشن می‌شود و به تعبیر شهید مطهری: «شفاعتِ رهبری» و «شفاعتِ عمل» است<ref>به بحث استاد مطهری در کتاب عدل الهی، ص۲۶۸ تحت عنوان «شفاعت رهبری» مراجعه کنید.</ref>. برای وجودهای گریزان از مرکزیت توحید و فطرت و پاکی، نیروهای جاذبه معنوی لازم است تا این تعادل و حرکت در «خطّ سیر» و شناوری در «فلک فوز و فلاح» را هماهنگ و برقرار سازد. با کارِ گریز از مرکز و جاذبه، تعدیل فراهم می‌شود. مزارهای [[معصومین]]{{عم}}، کانون‌های جذبه دار، برای کشش فطرت‌ها و دل‌های مستعدّ، به خیر و صلاح است. [[زیارت]]، عامل [[توجه به خدا]]، [[تقرب به خدا]]، [[تحول روحی‌]] و توبه و [[ گناه‌زدایی‌]] است. این‌هاست آثار تربیتی و نقش سازنده [[زیارت]] اولیای خدا. ولی به شرط آنکه زائر، عارف باشد، عارف به حقّ ائمه و مقام و شخصیتشان، عارف به وظیفه خود در مقابل امامان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۹-۶۲.</ref>.




۱۹٬۴۱۸

ویرایش