آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
خط ۳۴۸: | خط ۳۴۸: | ||
[[ترمذی]] نیز [[حدیثی]] را در [[فضایل امیرالمؤمنین]] {{ع}} آورده است که به وضوح بر مطلب فوق دلالت دارد، او مینویسد که علی {{ع}}، کنیزی از اسرای [[جنگی]] را برای خود برگزید، چهار نفر علیه او هم [[پیمان]] شدند و از او به [[پیامبر]] {{صل}} [[شکایت]] کردند. [[رسول خدا]] {{صل}} [[خشمگین]] شد و سه بار فرمود: از «علی» چه میخواهید؟ «علی» از من است و من از او هستم. او پس از من، [[ولیّ]] تمام [[مؤمنان]] است<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۰ ح۳۷۱۲؛ و انظر: السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۱۳۲ – ۱۳۳، ح۸۴۷۴؛ مسند أحمد، ج۴، ص۴۳۷؛ مسند أبی یعلی، ج۱، ص۲۹۳، ح۳۵۵؛ المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۲۸، ح۲۶۵؛ مسند الطیالسی، ص۱۱۱، ح۸۲۹؛ مصنّف ابن أبی شیبه، ج۷، ص۵۰۴، ح۵۸؛ مسند الرویانی، ج۱، ص۶۲، ح۱۱۹؛ الإحسان بترتیب صحیح ابن حبّان، ج۹، ص۴۱ – ۴۲، ح۶۸۹۰؛ حلیة الأولیاء، ج۶، ص۲۹۴؛ کنز العمّال، ج۱۳، ص۱۴۲، ح۳۶۴۴۴.</ref>. | [[ترمذی]] نیز [[حدیثی]] را در [[فضایل امیرالمؤمنین]] {{ع}} آورده است که به وضوح بر مطلب فوق دلالت دارد، او مینویسد که علی {{ع}}، کنیزی از اسرای [[جنگی]] را برای خود برگزید، چهار نفر علیه او هم [[پیمان]] شدند و از او به [[پیامبر]] {{صل}} [[شکایت]] کردند. [[رسول خدا]] {{صل}} [[خشمگین]] شد و سه بار فرمود: از «علی» چه میخواهید؟ «علی» از من است و من از او هستم. او پس از من، [[ولیّ]] تمام [[مؤمنان]] است<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۰ ح۳۷۱۲؛ و انظر: السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۱۳۲ – ۱۳۳، ح۸۴۷۴؛ مسند أحمد، ج۴، ص۴۳۷؛ مسند أبی یعلی، ج۱، ص۲۹۳، ح۳۵۵؛ المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۲۸، ح۲۶۵؛ مسند الطیالسی، ص۱۱۱، ح۸۲۹؛ مصنّف ابن أبی شیبه، ج۷، ص۵۰۴، ح۵۸؛ مسند الرویانی، ج۱، ص۶۲، ح۱۱۹؛ الإحسان بترتیب صحیح ابن حبّان، ج۹، ص۴۱ – ۴۲، ح۶۸۹۰؛ حلیة الأولیاء، ج۶، ص۲۹۴؛ کنز العمّال، ج۱۳، ص۱۴۲، ح۳۶۴۴۴.</ref>. | ||
این [[روایت]] دلالت دارد که [[اقدام]] امیرالمؤمنین علی {{ع}} در آن وقت، معتبر بوده است و به جهت برخورداری از [[مقام ولایت]]، [[حق]] داشته است مانند [[پیامبر]] {{صل}}، سهمی برای خود از میان [[غنایم]] [[انتخاب]] کند؛ زیرا امیرالمؤمنین علی {{ع}} از پیامبر {{صل}} است؛ یعنی مانند خود اوست؛ لذا کاری که انجام میدهد مانند کاری است که پیامبر {{صل}} انجام داده است، بنا بر این نتیجه میگیریم که مراد از بعدیّت در این روایت، بعدیّت زمانی نیست بلکه بعدیّت به لحاظ رتبه و [[مقام]] است؛ بدین سبب در برخی از [[روایات]] کلمه «بعدی» به کار نرفته است، مثلاً در [[مستدرک حاکم]] در بخش [[فضایل امیرالمؤمنین]] {{ع}} چنین است<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۱۹، حدیث ۴۵۷۹. و انظر: مصابیح السنّة، ج۴، ص۱۷۲، ح۴۷۶۶.</ref>. به علاوه در [[احادیث]] بسیاری آمده است که پیامبر {{صل}} فرمود: «هر کس من ولیّ او هستم، علی {{ع}} هم [[امیر]] اوست<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۵۰ و ۳۵۸.</ref> و<ref>دلائل الصدق، ج۴، ص۳۰۴ - ۳۰۷. {{عربی|إن قلت: إنّ ظاهر الآیه ثبوت الولایه بالفعل، و لا شبهه فی أنّ إمامه علی {{ع}} إنّما کانت بعد النبیّ {{صل}}، و صرف الآیه إلی ما یکون فی المآل دون الحال لا یستقیم فی حقّ الله و رسوله. قیل فی الجواب عنه: إنّ ولایه کلّ منهم بحسبه، فولایه الوصیّ فی طول ولایه النبیّ و بعدها، فإذا دلّت الآیه علی ولایه أمیر المؤنین {{ع}} و إمامته، فقد دلّت علی أنّها بعد رسول الله {{صل}}. و لکن الحقّ ثبوت الولایه لأمیرالمؤنین {{ع}} فی حیاه النبیّ {{صل}} برتبه ثانیه، فتجب طاعته و تمضی تصرّفاته، لکنّه ساکت غالباً کما هو شأن الإمام فی حیاه الإمام الذی قبله، کالحسن فی زمن أبیه {{ع}}، و الحسین فی زمن أخیه {{ع}}. و یدلّ علی ذلک حدیث المنزله؛ فإنّه دالّ علی أنّ منزله أمیر المؤنین {{ع}} من النبیّ {{صل}} کمنزله هارون من موسی. و من المعلوم ثبوت الولایه لهارون مع موسی؛ لأنّه شریکه، فکذا امیرالمؤمنین {{ع}} له الولایه الفعلیه أیضاً و إن سکت؛ إذ لم یستثن إلاّ النبوّه. و یدلّ- أیضا- علی ذلک حدیث الغدیر، و لذا قال له عمر: «أصبحت و أمسیت مولی کلّ مؤن و مؤنه» و یدلّ علی ذلک أیضاً ما رواه الترمذی فی فضائل امیرالمؤمنین {{ع}}، المصرّح بأنّ امیرالمؤمنین {{ع}} أصاب جاریه من سبیّ، فتعاقد علیه أربعه فوشوا به عند النبیّ {{صل}}، فغضب و قال: «ما تریدون من علیّ؟! ما تریدون من علیّ؟! ما تریدون من علیّ؟! إنّ علیّا منّی و أنا منه، و هو ولیّ کلّ مؤن بعدی» فإنّه دالّ علی مضیّ فعل علیّ فی ذلک الوقت، و أنّ له الاصطفاء من الغنیمه کالنبیّ {{صل}}، لولایته مثله؛ لأنّه منه - أی أنّه کنفسه - | این [[روایت]] دلالت دارد که [[اقدام]] امیرالمؤمنین علی {{ع}} در آن وقت، معتبر بوده است و به جهت برخورداری از [[مقام ولایت]]، [[حق]] داشته است مانند [[پیامبر]] {{صل}}، سهمی برای خود از میان [[غنایم]] [[انتخاب]] کند؛ زیرا امیرالمؤمنین علی {{ع}} از پیامبر {{صل}} است؛ یعنی مانند خود اوست؛ لذا کاری که انجام میدهد مانند کاری است که پیامبر {{صل}} انجام داده است، بنا بر این نتیجه میگیریم که مراد از بعدیّت در این روایت، بعدیّت زمانی نیست بلکه بعدیّت به لحاظ رتبه و [[مقام]] است؛ بدین سبب در برخی از [[روایات]] کلمه «بعدی» به کار نرفته است، مثلاً در [[مستدرک حاکم]] در بخش [[فضایل امیرالمؤمنین]] {{ع}} چنین است<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۱۹، حدیث ۴۵۷۹. و انظر: مصابیح السنّة، ج۴، ص۱۷۲، ح۴۷۶۶.</ref>. به علاوه در [[احادیث]] بسیاری آمده است که پیامبر {{صل}} فرمود: «هر کس من ولیّ او هستم، علی {{ع}} هم [[امیر]] اوست<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۵۰ و ۳۵۸.</ref> و<ref>دلائل الصدق، ج۴، ص۳۰۴ - ۳۰۷. {{عربی|إن قلت: إنّ ظاهر الآیه ثبوت الولایه بالفعل، و لا شبهه فی أنّ إمامه علی {{ع}} إنّما کانت بعد النبیّ {{صل}}، و صرف الآیه إلی ما یکون فی المآل دون الحال لا یستقیم فی حقّ الله و رسوله. قیل فی الجواب عنه: إنّ ولایه کلّ منهم بحسبه، فولایه الوصیّ فی طول ولایه النبیّ و بعدها، فإذا دلّت الآیه علی ولایه أمیر المؤنین {{ع}} و إمامته، فقد دلّت علی أنّها بعد رسول الله {{صل}}. و لکن الحقّ ثبوت الولایه لأمیرالمؤنین {{ع}} فی حیاه النبیّ {{صل}} برتبه ثانیه، فتجب طاعته و تمضی تصرّفاته، لکنّه ساکت غالباً کما هو شأن الإمام فی حیاه الإمام الذی قبله، کالحسن فی زمن أبیه {{ع}}، و الحسین فی زمن أخیه {{ع}}. و یدلّ علی ذلک حدیث المنزله؛ فإنّه دالّ علی أنّ منزله أمیر المؤنین {{ع}} من النبیّ {{صل}} کمنزله هارون من موسی. و من المعلوم ثبوت الولایه لهارون مع موسی؛ لأنّه شریکه، فکذا امیرالمؤمنین {{ع}} له الولایه الفعلیه أیضاً و إن سکت؛ إذ لم یستثن إلاّ النبوّه. و یدلّ- أیضا- علی ذلک حدیث الغدیر، و لذا قال له عمر: «أصبحت و أمسیت مولی کلّ مؤن و مؤنه» و یدلّ علی ذلک أیضاً ما رواه الترمذی فی فضائل امیرالمؤمنین {{ع}}، المصرّح بأنّ امیرالمؤمنین {{ع}} أصاب جاریه من سبیّ، فتعاقد علیه أربعه فوشوا به عند النبیّ {{صل}}، فغضب و قال: «ما تریدون من علیّ؟! ما تریدون من علیّ؟! ما تریدون من علیّ؟! إنّ علیّا منّی و أنا منه، و هو ولیّ کلّ مؤن بعدی» فإنّه دالّ علی مضیّ فعل علیّ فی ذلک الوقت، و أنّ له الاصطفاء من الغنیمه کالنبیّ {{صل}}، لولایته مثله؛ لأنّه منه - أی أنّه کنفسه - ففعله کفعله. و علیه: فالبعدیّه فی هذه الروایه بلحاظ الرتبه لا الزمان، کما یقرّبه خلوّ الحدیث فی بعض الروایات عن لفظ «بعدی» کما رواه الحاکم فی «المستدرک» بفضائل امیرالمؤمنین {{ع}}. و قد جاء أیضاً فی أحادیث کثیره أنّ النبیّ {{صل}} قال: «من کنت ولیّه فعلیّ أمیره»}}.</ref>. | ||
خلاصه اینکه: ظاهر [[آیه]] «[[ولایت]]» به دلالت جمله اسمیه و این که «[[ولیّ]]» صفت مشبهه است و این دو، دلیل بر [[ثبات]] و دوام این [[مقام]] است، و ظاهر [[روایات]] کثیره، دوام این مقام و [[منصب]] را برای [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[اثبات]] مینمایند و مؤید این مطلب این است که [[پیامبر]] {{صل}} وقتی عازم [[جنگ تبوک]] بودند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را در [[مدینه منوّره]] [[خلیفه]] خود قرار دادند و تا پایان [[عمر]]، ایشان را [[عزل]] نفرمودند<ref>ما در رسالهای که در بیان آیه ولایت نوشتیم، از این اشکال و بسیاری از اشکالات دیگر عامّه به تفصیل جواب دادیم، امیدوارم از خداوند متعال که هر چه زودتر چاپ شود.</ref>. | خلاصه اینکه: ظاهر [[آیه]] «[[ولایت]]» به دلالت جمله اسمیه و این که «[[ولیّ]]» صفت مشبهه است و این دو، دلیل بر [[ثبات]] و دوام این [[مقام]] است، و ظاهر [[روایات]] کثیره، دوام این مقام و [[منصب]] را برای [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[اثبات]] مینمایند و مؤید این مطلب این است که [[پیامبر]] {{صل}} وقتی عازم [[جنگ تبوک]] بودند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را در [[مدینه منوّره]] [[خلیفه]] خود قرار دادند و تا پایان [[عمر]]، ایشان را [[عزل]] نفرمودند<ref>ما در رسالهای که در بیان آیه ولایت نوشتیم، از این اشکال و بسیاری از اشکالات دیگر عامّه به تفصیل جواب دادیم، امیدوارم از خداوند متعال که هر چه زودتر چاپ شود.</ref>. |