پرش به محتوا

حضور امام علی در غزوات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سواره‌نظام'
جز (جایگزینی متن - 'قبیله هوازن' به 'قبیله هوازن')
جز (جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سواره‌نظام')
خط ۶۳: خط ۶۳:
بعد از [[فتح مکه]] [[رسول خدا]] {{صل}} پانزده روز در [[مکه]] حضور داشتند که در این مدت علاوه بر [[بیعت]] گروهی [[مردم]] با حضرت، ایشان توانست همه آثار [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] را از [[خانه خدا]] و اطراف آن بزداید. اما خبر [[فتح مکه]] و [[تسلط]] [[اسلام]] بر [[مکه]] و [[خانه خدا]] [[بت‌پرستان]] و [[کفار]] اطراف [[مکه]] را سخت پریشان کرد و در [[دل]] آنها [[ترس]] پدید آورد. دو [[قبیله هوازن]] و [[ثقیف]] از [[ترس]] آنکه [[مسلمانان]] به آنها حمله کنند، به [[فرماندهی]] [[جوان]] سی ساله‌ای به نام [[مالک بن عوف]]، [[سپاه]] بزرگی را تشکیل دادند و در اول [[شوال]] [[سال هشتم هجری]]، به [[سرزمین]] اوطاس در نزدیکی [[حنین]] وارد شدند. [[ارتش]] [[اسلام]] در [[تاریکی]] صبح به وادی [[حنین]] سرازیر شد. به [[دستور]] [[رسول خدا]] {{صل}} هر کس هنگام ورود به [[مکه]] پرچمی در [[دست]] داشت، [[پرچمدار]] شد و [[پیامبر]] {{صل}} بزرگ‌ترین [[پرچم]] را به [[امام علی]] {{ع}} داد<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۲۸۶.</ref>. [[مالک بن عوف]] به [[قوم]] خود گفت: "هر کدام از شما باید [[زن]] و [[فرزند]] و اموالش را پشت سر خود بیاورد و غلاف شمشیرهایتان را بشکنید و در شیارهای این منطقه و در لابلای درختان مخفی شوید و فردا صبح که هنوز هوا خوب روشن نشده همگی به یکباره بر آنها حمله‌ور شوید و آنها را نابود کنید. همانا [[محمد]] تاکنون با قومی برخورد نکرده است که [[فنون]] [[جنگ]] را خوب بدانند"<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۲۸۶.</ref>.
بعد از [[فتح مکه]] [[رسول خدا]] {{صل}} پانزده روز در [[مکه]] حضور داشتند که در این مدت علاوه بر [[بیعت]] گروهی [[مردم]] با حضرت، ایشان توانست همه آثار [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] را از [[خانه خدا]] و اطراف آن بزداید. اما خبر [[فتح مکه]] و [[تسلط]] [[اسلام]] بر [[مکه]] و [[خانه خدا]] [[بت‌پرستان]] و [[کفار]] اطراف [[مکه]] را سخت پریشان کرد و در [[دل]] آنها [[ترس]] پدید آورد. دو [[قبیله هوازن]] و [[ثقیف]] از [[ترس]] آنکه [[مسلمانان]] به آنها حمله کنند، به [[فرماندهی]] [[جوان]] سی ساله‌ای به نام [[مالک بن عوف]]، [[سپاه]] بزرگی را تشکیل دادند و در اول [[شوال]] [[سال هشتم هجری]]، به [[سرزمین]] اوطاس در نزدیکی [[حنین]] وارد شدند. [[ارتش]] [[اسلام]] در [[تاریکی]] صبح به وادی [[حنین]] سرازیر شد. به [[دستور]] [[رسول خدا]] {{صل}} هر کس هنگام ورود به [[مکه]] پرچمی در [[دست]] داشت، [[پرچمدار]] شد و [[پیامبر]] {{صل}} بزرگ‌ترین [[پرچم]] را به [[امام علی]] {{ع}} داد<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۲۸۶.</ref>. [[مالک بن عوف]] به [[قوم]] خود گفت: "هر کدام از شما باید [[زن]] و [[فرزند]] و اموالش را پشت سر خود بیاورد و غلاف شمشیرهایتان را بشکنید و در شیارهای این منطقه و در لابلای درختان مخفی شوید و فردا صبح که هنوز هوا خوب روشن نشده همگی به یکباره بر آنها حمله‌ور شوید و آنها را نابود کنید. همانا [[محمد]] تاکنون با قومی برخورد نکرده است که [[فنون]] [[جنگ]] را خوب بدانند"<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۲۸۶.</ref>.


جنگجویان [[هوازن]] که قبلاً در شیارها و پشت سنگ‌ها و پیچ و خم‌های دره [[حنین]] پنهان شده بودند، ناگهان از مخفیگاه بیرون آمده، بر [[مسلمانان]] تاختند. به دنبال آن سواره [[نظام]] [[بنی سلیم]] از هم پاشیده شد و آنها عقب‌نشینی کردند و به دنبال آنها، [[اهل مکه]] و به [[پیروی]] از آنها همه [[مردم]] عقب نشستند و به پشت سر خود هم نگاه نکردند و تنها [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} با تعداد کمی در [[دفاع]] از [[رسول خدا]] {{صل}} باقی ماندند <ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۲۸۷.</ref>. یکی از افراد [[قبیله هوازن]] بر شتری سرخ رنگ سوار بود و نیزه‌ای بلند در [[دست]] داشت که پرچمی سیاه رنگ بر آن بسته بود. او پیش می‌رفت و [[پرچم]] را برافراشته نگاه می‌داشت تا [[مشرکان]] به دنبال او پیشروی کنند. او وقتی دید که پیروزی‌هایی [[دست]] یافته‌اند، بر [[مسلمانان]]، حمله‌ور شد.
جنگجویان [[هوازن]] که قبلاً در شیارها و پشت سنگ‌ها و پیچ و خم‌های دره [[حنین]] پنهان شده بودند، ناگهان از مخفیگاه بیرون آمده، بر [[مسلمانان]] تاختند. به دنبال آن [[سواره‌نظام]] [[بنی سلیم]] از هم پاشیده شد و آنها عقب‌نشینی کردند و به دنبال آنها، [[اهل مکه]] و به [[پیروی]] از آنها همه [[مردم]] عقب نشستند و به پشت سر خود هم نگاه نکردند و تنها [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} با تعداد کمی در [[دفاع]] از [[رسول خدا]] {{صل}} باقی ماندند <ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۲۸۷.</ref>. یکی از افراد [[قبیله هوازن]] بر شتری سرخ رنگ سوار بود و نیزه‌ای بلند در [[دست]] داشت که پرچمی سیاه رنگ بر آن بسته بود. او پیش می‌رفت و [[پرچم]] را برافراشته نگاه می‌داشت تا [[مشرکان]] به دنبال او پیشروی کنند. او وقتی دید که پیروزی‌هایی [[دست]] یافته‌اند، بر [[مسلمانان]]، حمله‌ور شد.


پس از آنکه [[علی]] {{ع}} [[ابو جرول]] را کشت، قومش پراکنده و [[مسلمانان]] همه باهم بر آنها حمله‌ور شدند که [[علی]] {{ع}} در پیشاپیش آنها حرکت می‌کرد و به [[تنهایی]] [[چهل]] نفر را کشت<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۳۳۱.</ref>. به دنبال کشته [[ابو جرول]] و [[چهل]] نفر از [[مشرکان]] به [[دست]] [[علی]] {{ع}}، [[نظم]] و آرایش و [[اتحاد]] [[مشرکان]] متلاشی و همین مسئله باعث [[شکست]] آنها و [[پیروزی]] [[مسلمانان]] شد <ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۴.</ref>.
پس از آنکه [[علی]] {{ع}} [[ابو جرول]] را کشت، قومش پراکنده و [[مسلمانان]] همه باهم بر آنها حمله‌ور شدند که [[علی]] {{ع}} در پیشاپیش آنها حرکت می‌کرد و به [[تنهایی]] [[چهل]] نفر را کشت<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۳۳۱.</ref>. به دنبال کشته [[ابو جرول]] و [[چهل]] نفر از [[مشرکان]] به [[دست]] [[علی]] {{ع}}، [[نظم]] و آرایش و [[اتحاد]] [[مشرکان]] متلاشی و همین مسئله باعث [[شکست]] آنها و [[پیروزی]] [[مسلمانان]] شد <ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۴.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش