القاب حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اسمای حسنای حضرت زهرا {{س}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''القاب حضرت فاطمه{{س}}''' بسیارند که در روایات بدانها اشاره شده است و هر کدام توصیفکنندۀ ابعادی از شخصیت معنوی و مادی ایشان است. القابی همچون: [[کوثر]]، مطهره، [[معصومه]]، [[زهرا]]، صدیقه، حوراء، بتول، محدثه، منصوره و ... . | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
در منابع اولیه برای فاطمه نامها و القاب متعددی ذکر کردهاند؛ مانند زهرا<ref>شهاب الدین حسینی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۵، ص۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۵: {{متن حدیث|لأنّها زهرة المصطفى {{صل}}؛ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ...}}.</ref> که در بسیاری از [[روایات]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} آمده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸ و ج۲، ص۵۰۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.</ref>، مطهره<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲: {{متن حدیث|وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ}}.</ref>، شهیده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref> و [[محدثه]] که برای آنها نیز عللی بیان کردهاند. {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹.</ref> از القاب ایشان است. [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی نه نام برای فاطمه {{س}} ذکر میکند: فاطمه، [[صدیقه]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، رضیه، [[مرضیه]]، محدثه و زهراء<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۵۹۲؛ همو، الخصال، ص۴۱۴؛ همو، علل الشرائع، ص۱۷۸.</ref>. | [[حضرت فاطمه]] {{س}} اسامی، [[القاب]] و کنیههای بیشماری دارند که هر کدام، توصیفکنندۀ ابعادی از [[شخصیت معنوی]] و مادی ایشان است. در منابع اولیه برای فاطمه نامها و القاب متعددی ذکر کردهاند؛ مانند زهرا<ref>شهاب الدین حسینی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۵، ص۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۵: {{متن حدیث|لأنّها زهرة المصطفى {{صل}}؛ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ...}}.</ref> که در بسیاری از [[روایات]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} آمده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸ و ج۲، ص۵۰۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.</ref>، مطهره<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲: {{متن حدیث|وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ}}.</ref>، شهیده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref> و [[محدثه]] که برای آنها نیز عللی بیان کردهاند. {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹.</ref> از القاب ایشان است. [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی نه نام برای فاطمه {{س}} ذکر میکند: فاطمه، [[صدیقه]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، رضیه، [[مرضیه]]، محدثه و زهراء<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۵۹۲؛ همو، الخصال، ص۴۱۴؛ همو، علل الشرائع، ص۱۷۸.</ref>. | ||
امام صادق {{ع}} میفرماید: اگر نام دخترانتان را فاطمه نهادید، به احترام فاطمه او را کتک نزنید و به او بی احترامی ننمایید. [[سخن]] [[حضرت]] به سکونی چنین است: {{متن حدیث|أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸.</ref>: “هرگاه نام دخترت را فاطمه نهادی، او را [[دشنام]] مده و [[لعن]] منما و او را مزن”<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۶؛ شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۳۱۴-۳۱۵.</ref>. | |||
حضرت [[القاب]] فراوانی دارد، از جمله این لقبها {{متن حدیث|سَيِّدَةُ النِّسَاءِ}} است که [[رسول خدا]] {{صل}} [[فاطمه]] را به آن ملقب ساخت و این [[لقب]] با تعابیر مختلفی از زبان [[رسول خدا]] {{صل}} در [[منابع معتبر شیعه]] و حتی [[اهل سنت]]، انعکاس یافته است؛ تعابیری چون: {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۸؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۱۷۹ و الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۷۵ و ۱۸۸. همچنین در منابع اهل سنت این مطلب به صراحت آمده است از جمله: مسند ابی داوود، ابی داوود، ج۱، ص۱۹۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الأولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۴۲.</ref>؛ {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۰ و فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۸۸.</ref>؛ {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ أُمَّتِي}}<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۳۱۷؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.</ref>. همانگونه که روشن است این [[لقب]] به خوبی جایگاه بیمانند و انحصاری آن حضرت را به تصویر میکشد. | |||
[[ | [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت مریم]] {{س}} چنین میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> و وقتی از [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره پرسیده شد که آیا [[فاطمه]] سیّده [[نساء]] عالم خود است؟ آن حضرت فرمود: "آنکه [[سیده]] [[نساء]] عالم خود بود [[مریم]]، دختر [[عمران]] بود اما دخترم [[فاطمه]] [[سیده]] [[نساء]] اولین و آخرین عالمیان است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۱۱، ۱۷۶، ۱۸۸، ۳۷۳، ۵۵۴، ۵۶۰ و ۵۷۵. </ref> و نیز [[امام صادق]] {{ع}} درباره این [[لقب]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "[[مریم]]، [[سیده]] [[نساء]] زمان خود بود و [[فاطمه]] [[سیده]] [[نساء]] اولین و آخرین [[بهشتیان]] است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۸۷؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۰۷.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵؛ [[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص۹۳.</ref> | ||
== اسمای حسنای زهرا {{س}} == | == اسمای حسنای حضرت زهرا {{س}} == | ||
[[ابنشهرآشوب]] آورده است که [[کنیه]] [[فاطمه]] {{س}}، [[ام الحسن]]، ام الحسین، ام المحسن، ام | [[ابنشهرآشوب]] آورده است که [[کنیه]] [[فاطمه]] {{س}}، [[ام الحسن]]، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه و [[ام ابیها]] بود. نامهای آن حضرت به طوری که [[ابوجعفر قمی]] نقل کرده، عبارت است از: [[فاطمه]]، [[بتول]]، [[حصان]]، حره، [[سیده]]، [[عذرا]]، [[حوراء]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه مرضیه]]، [[محدثه]]، [[مریم کبری]] و [[صدیقه کبری]]. در [[آسمان]] او را نوریه سماویه و حانیه میگویند. ما از نظر گفتارش او را صدیقه و از نظر احوالش مبارکه و از نظر کردارش طاهره و به خاطر پاکیش، زکیه و به دلیل رضایتش، رضیه و به خاطر مقبولیتش، مرضیه و به دلیل هم سخنیش با [[فرشتگان]]، محدثه و برای [[آزاد]] منشی اشحره و به دلیل سروریش، سیده و به خاطر قوام و منزلتش حصان و برای طهارتش، بتول و به جهت نورانیتش، [[زهرا]] و به دلیل عصمتش، مریم کبری میگوییم. همچنین او را زاهده، صفیه، عابده، رضیه، راضیه، مرضیه، مجتهده شریفه، قانته عفیفه، سیده نسوان، [[حبیبه]] [[رحمان]]، محتجبه از خازنان [[جهان]]، صفیه رحمان، دخت خیر المرسلین، [[نور]] چشم [[سرور]] همه [[مخلوقات]] میخوانیم. واسطة العقد (گوهر گرانقدر میانه گلوبند) بین [[زنان]] جهانیان و دادخواه [[روز رستاخیز]] مقابل [[عرش خدا]]، میوه شیرین [[نبوت]]، ام الائمه، شکوفه [[قلب]] [[شفیع]] [[امت]] ([[پیامبر]])، زهراء محترمه، [[عذراء]] محتشمه، بزرگ بانوی زیر گنبد [[خضراء]] (آسمان)، انسیه حوراء، بتول عذراء، [[سرور زنان]]، [[وارث]] سرور [[انبیا]] و همتای سرور [[اوصیا]]. [[فاطمه زهرا]]، صدیقه کبری، راحت [[روح]] [[مصطفی]]، [[تحمل]] کننده [[مصائب]] جانکاه بدون [[بیتابی]] و فغان، همدم درخت [[طوبی]]. آنکه درباره او و [[همسر]] و فرزندانش، [[سوره هل اتی]] نازل شده، [[دخت پیامبر]] و همدم [[وصی پیامبر]]، مادر [[سبطین]] و [[جده]] [[امامان]] و بانوی زنان [[دنیا]] و [[آخرت]]. همسر [[مرتضی]]، مادر [[امام مجتبی]] و دخت [[سید]] مصطفی، بانوی از دست رفته، بزرگوار ستمدیده، شهیده، [[سیده]] رشیده، همتای مریم، دخت [[پیامبر اکرم]] [[حضرت محمد]] {{صل}}، [[بریده]] از هر [[بدی]] مشخص، وسیله هر [[نیکی]] که در [[انجیل]] توصیف شده است. آنکه به [[نیکی]] و [[تعظیم]] موصوف است. دردانه صاحب [[وحی]] و [[تنزیل]] و [[نیایش]] [[ابراهیم خلیل]]. ستایشگرش [[خداوند جلیل]]. خواستگارش علی [[مرتضی]] به امر خدای [[جبرئیل]]<ref>مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب مازندرانی، ج۲، ص۱۱۲ و ۱۱۳؛ مسند فاطمه الزهراء {{س}}، شیخ عزیزالله عطاردی، ترجمه: محمد رضا عطایی، ص۳۸ و ۳۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۱۵۸.</ref> | ||
== [[القاب]] [[نیکو]] == | == [[القاب]] [[نیکو]] == | ||
یکی از [[القاب حضرت فاطمه]] زهرا {{س}} | یکی از [[القاب حضرت فاطمه]] زهرا {{س}} الفاضله<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.</ref> (دارای اوصاف [[پسندیده]]) است. فضیلتهای [[فاطمه زهرا]] {{س}} هم ذاتی است و هم خارجی. فضیلتهای خارجی عبارت است از چیزهایی مانند اصالت [[خانوادگی]] و [[شرافت]] [[نسب]]؛ او [[دختر خاتم پیامبران]]، [[سلطان]] عالم و [[افتخار]] [[بنیآدم]] است. مادرش [[خدیجه]] [[طاهره]] و همسرش [[امیرمؤمنان]] [[قطب عالم امکان]] و [[فرزندان]] او [[ائمه معصومین]] هستند. کیفیت انعقاد نطفه آن حضرت، [[شیوه]] ولادت و ویژگیهایی نظیر اینها از امتیازات ذاتی اوست و از بهترین [[فضایل]] ذاتی آن حضرت، [[عفت]]، [[عصمت]]، [[معارف]] حقه و [[حقایق]] نظری است که در او به کمال رسیده است. | ||
او نه تنها [[فاضله]] یعنی دارای [[فضیلت]] است بلکه «ام الفضائل»<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۹۵.</ref> (مادر فضیلتهاست) و فضایل از او سرچشمه میگیرد. | او نه تنها [[فاضله]] یعنی دارای [[فضیلت]] است بلکه «ام الفضائل»<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۹۵.</ref> (مادر فضیلتهاست) و فضایل از او سرچشمه میگیرد. | ||
همچنین [[فاطمه]] {{س}}، | همچنین [[فاطمه]] {{س}}، الرشیده<ref>موسوعه زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۸۵.</ref> به حد [[رشد]] رسیده است. [[رشید]] از [[اسمای حسنای الهی]] است و رشیده، مؤنث رشید به معنای [[هدایت کننده]] به راه درست است. فاطمه زهرا {{س}} به تمام معنا رشیده بود. او تمامی [[سیر]] [[تکامل]] را پیش از پا نهادن به این [[دنیا]] طی نموده بود. در شکم مادر با او سخن میگوید و با او انس میگیرد؛ او و فرزندانش [[هادیان]] [[جامعه انسانی]] به راه صواب و نگاه دارنده از راه شقاوتاند. | ||
همچنین [[ | همچنین {{متن حدیث|الْحُرَّه}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، ج۳، ص۱۲.</ref> [[آزاد]] است. فاطمه زهرا {{س}} [[سرور زنان]] آزاد و بزرگوار است. این [[لقب]] هنگامی که فاطمه {{س}} در بستر [[بیماری]] بود و آن دو نفر برای عیادتش آمدند، به وسیله [[امیرمؤمنان]] برای فاطمه {{س}} به کار گرفته شد و فرمود: ای [[حره]]! فلانی و فلانی آستانه در ایستادهاند و میخواهند بر تو [[سلام]] کنند، نظر شما چیست؟ فرمود: [[خانه]]، [[خانه]] تو و [[زن]] آزاد [[همسر]] توست؛ هر طور میخواهی عمل کن»<ref>{{متن حدیث|أَيَّتُهَا الْحُرَّه فُلَانٌ وَ فُلَانٌ بِالْبَابِ يُرِيدَانِ أَنْ يُسَلِّمَا عَلَيْكِ فَمَا تَرَيْنَ قَالَتْ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّه زَوْجَتُكَ فَافْعَلْ مَا تَشَاءُ}}؛ کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۹.</ref>. در کتاب [[الخصائص الفاطمیه (کتاب)|الخصائص الفاطمیه]] آمده: [[حره]] زنی است که [[عبادت]] او [[خالص]] است<ref>کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۹۲.</ref>. | ||
شاید کاربرد حره به وسیله [[حضرت امیر]] {{ع}} به همسرش به این خاطر باشد که: ای [[فاطمه]]! من تو را [[الزام]] به [[اذن]] برای آنان نمیکنم؛ تو حره و مختار و مطاعی... و اگر حره را به معنای کریمه بگیریم، شاید منظور این باشد که برای جلب [[محبت]] و [[کرم]] افراد بزرگوار و [[بخشنده]] و برای رسیدن به مطلب مورد نظر، رسم به کار بردن این واژه در [[مدح]] و [[ستایش]] آنان بوده و [[حضرت علی]] {{ع}} هم فاطمه {{س}} را اینگونه خطاب کردند تا برای آن دو اجازه بگیرند<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۹۲.</ref>. | |||
از | در [[روایات]] آمده که [[خطبه]] [[ازدواج حضرت فاطمه]] زهرا {{س}} توسط فرشتهای به نام راحیل در [[بیت المعمور]] میان عدهای از [[آسمانیان]] خوانده شد و آن [[فرشته]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} را [[عبد خدا]] و [[فاطمه زهرا]] {{س}} را أمه [[خداوند]] خواند: «خداوند [[مالی]] چیره، برگزیده کرم و بزرگیاش را برای [[کنیز]] خود، [[سرور زنان]] و دختر بهترین [[پیامبران]] برگزید»<ref>{{متن حدیث|اخْتَارَ الْمَلِكُ الْجَبَّارُ صَفْوَه كَرَمِهِ وَ عَبْدَ عَظَمَتِهِ لِأَمَتِهِ سَيِّدَه النِّسَاءِ بِنْتِ خَيْرِ النَّبِيِّينَ}}؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۴۸.</ref>. | ||
و در جای دیگر آمده است که [[جبرئیل]] بر [[پیامبر]] نازل شد و گفت: خداوند به من [[وحی]] نمود، صیغه [[عقد]] را به این صورت بخوانم: کنیز خود فاطمه {{س}} دختر حبیبم محمد {{صل}} را به [[ازدواج]] [[عبد]] خود [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در آوردم و من نیز عقد [[نکاح]] را جاری کردم<ref>کشف الغمه، علی بن عیسی بن أبی الفتح الإربلی، ج۱، ص۳۵۷؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۸.</ref>. | |||
[[ | در روایتی دیگر به فاطمه {{س}} صفت «منتخب [[خدا]] و کنیز [[برگزیده خداوند]]» داده شده است. [[رسول خدا]] میفرماید: هنگامی که به [[معراج]] رفتم، دیدم بر در [[بهشت]] نوشته شده بود: «خدایی جز خدای یگانه نیست؛ [[محمد]] {{صل}} [[رسول]] خداست؛ علی {{ع}} [[دوست]] خداست؛ حسن و حسین {{ع}} [[برگزیده خدا]] هستند و [[فاطمه]] {{س}} [[کنیز]] خداست، [[لعنت خدا]] بر [[کینهورزان]] آنان باد»<ref>{{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِيٌّ حَبِيبُ اللَّهِ، الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَفْوَه اللَّهِ، فَاطِمَه أَمَه اللَّهِ، عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَه اللَّهِ}}؛ تاریخ بغداد، ابوبکر خطیب بغدادی، ج۵، ص۸۷.</ref>. | ||
{{متن حدیث| | |||
[[ | همچنین [[خداوند]] وقتی در برابر [[فرشتگان]] به [[عبادت فاطمه]] زهرا {{س}} [[مباهات]] میکند از آن حضرت با این واژه یاد میکند: «ای فرشتگانم به کنیزم فاطمه {{س}} [[سرور]] [[کنیزان]] من بنگرید که «چگونه» در برابر من ایستاده و از [[ترس]] شانههایش میلرزد»<ref>{{متن حدیث|يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَه سَيِّدَه إِمَائِي قَائِمَه بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي...}}؛ امالی شیخ صدوق، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۲.</ref>. | ||
از [[القاب]] دیگر حضرت «[[کوثر]]» است. [[فرزندان فاطمه]] {{س}} [[ذریه]] [[پیامبر]] و کوثر جاری ایشانند. در برخی منابع و مآخذ آماری، تعداد [[سادات]] را در [[ایران]]، سه میلیون، [[عراق]] یک میلیون، [[مصر]] پنج میلیون، [[مغرب]] اقصی پنج میلیون، [[یمن]] و [[هند]] و [[پاکستان]] حدود بیست میلیون نفرند. البته در [[ترکیه]] نیز حدود نه میلیون نفر از [[علویون]] منتسب به آن [[خاندان]] [[زندگی]] میکنند؛ هرچند از نظر [[فکری]] و [[تربیتی]] برخلاف [[خط فکری]] [[اهل بیت]] هستند<ref>صدیقه طاهره {{س}} بانوی بزرگ اسلام، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۷۲.</ref>. حضرت فاطمه {{س}} تبار زیبای [[نبوت]] است. او سبب [[استمرار هدایت]] و [[حافظ]] [[سنن]] پیامبر است. [[امامان معصوم]] [[فرزندان]] اویند و آن حضرت همانند درختی شاداب است که شاخهها و برگهایش گسترده شده است و در هر [[زمان]] به [[فرمان]] پروردگارش میوه میدهد. | |||
از دیگر القاب ایشان: {{متن حدیث|مُبَشَّرَه الْأَوْلِيَاءِ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۸.</ref> مژده دهنده [[دوستداران]] است. پیامبر به [[فاطمه زهرا]] {{س}} که با یادآوری [[محشر]] و ویژگیهای آن [[اندوهگین]] شده بود، [[دلداری]] میداد و [[منزلت]] او را در آن [[روز]] برایش بازگو میکرد. | |||
از دیگر القاب حضرت {{متن حدیث|الطَّاهِرَه}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۸۳.</ref> است. طاهر از اسامی خداوند به معنای منزه از شبیه و مانند و [[ضد]] داشتن و دور از [[صفات ممکنات]] و حالات [[مخلوقات]] است. [[فاطمه]] {{س}} [[مظهر اسم]] طاهر است؛ در میان مخلوقات مانندی ندارد و در میان [[زنان]] شبیهی برایش نیست<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۶۱.</ref>. | |||
{{متن حدیث| | |||
[[ | [[طاهره]] یکی از نه اسمی است که [[امام صادق]] {{ع}} برای [[فاطمه زهرا]] {{س}} برشمردند که: {{متن حدیث|لِفَاطِمَه {{س}} تِسْعَه أَسْمَاءٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَاطِمَه وَ الصِّدِّيقَه وَ الْمُبَارَكَه وَ الطَّاهِرَه وَ الزَّكِيَّه وَ الرَّضِيَّه وَ الْمَرْضِيَّه وَ الْمُحَدَّثَه وَ الزَّهْرَاءُ...}}<ref>الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۱۴؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰.</ref>. | ||
[[ | |||
[[اسماء]] از [[پیامبر]] درباره تفاوت فاطمه زهرا {{س}} با دیگر زنان در مسائل زنانه سؤال کرد. پیامبر فرمود: آیا نمیدانی دخترم [[پاک]] و [[پاکیزه]] است: {{متن حدیث|أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ ابْنَتِي طَاهِرَه مُطَهَّرَه- لَا يُرَى لَهَا دَمٌ فِي طَمْثٍ وَ لَا وِلَادَه؟}}؛ آیا نمیدانی که دخترم فاطمه {{س}} پاک و پاکیزه است و [[ناپاکی]] [[حیض]] و نفاس از او دور است»<ref>فضائل الخمسه من الصحاح السته، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۲۴.</ref>. | |||
همچنین به آن حضرت {{متن حدیث|مُطَهَّرَه مِنَ الْأَرْجَاسَ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، ج۵، ص۱۱۲.</ref> عاری از [[پلیدی]] میگویند. طهر به معنی پاک بودن از [[نجاست]] و چرک و هر چیزی است که موجب [[زشتی]] است. درباره [[حضرت زهرا]] {{س}} این [[لقب]] به [[پاکی]] از چرکهای ظاهری و [[باطنی]] اشاره دارد. امام صادق {{ع}} در بیان چگونگی [[تولد حضرت زهرا]] {{س}} فرمود: {{متن حدیث|فَوَضَعَتْ فَاطِمَه {{س}} طَاهِرَه مُطَهَّرَه}}؛ «[[حضرت خدیجه]]، فاطمه {{س}} را پاک و پاکیزه به [[دنیا]] آورد»<ref>امالی شیخ صدوق، ص۴۷۵؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳.</ref>. به فاطمه {{س}}: {{متن حدیث|الْمُهَذَّبَه مِنَ الْخَنَاءِ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۰۳.</ref> عاری از سخنان [[زشت]] هم میگویند. | |||
{{متن | |||
فاطمه [[مطهره]] {{س}}، «[[معصومه]]» بود. [[عصمت]] از [[فکر]] و فعل [[گناه]]، [[عصمت از خطا]] و [[اشتباه]] و حتی از [[سهو]] و [[نسیان]] داشت. به همین جهت به او: {{متن حدیث|الْمَعْصُومَه مِنْ كُلِّ سُوءٍ}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.</ref> محفوظ از هر [[بدی]] هم میگویند. | |||
[[ | چنانکه در [[زیارت]] ایشان آمده است: {{متن حدیث|سَيِّدَه النِّسَاءِ وَ وَارِثَه سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ قَرِينَه سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَعْصُومَه مِنْ كُلِّ سُوءٍ صَلَاه طَيِّبَه مُبَارَكَه}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>؛ «[[سرور زنان]]، [[وارث پیامبر]]، همتای [[امیرالمؤمنین]]، زنی که از هر [[بدی]] به دور است، [[درود]] فرست، درودی [[پاک]] و پر [[برکت]]». | ||
[[معصومین]] به جهت [[علم خدادادی]] و [[اراده]] محکم و [[قوی]]، به [[مقام]] مصونیت کامل از [[گناه]] یعنی [[عصمت]] رسیدهاند. این [[موهبت]] [[خدادادی]] ناشی از قابلیت و [[شایستگی]] ارادی آنان است؛ یعنی [[علم خداوند]] به این شایستگی سبب شد تا آنان را برگزیند و از فضل خود این [[پاداش]] را به آنان [[عنایت]] کند تا [[راهنمایی]] مطمئن برای [[بشر]] باشند. [[امام صادق]] {{ع}} در این باره میفرماید: [[خداوند متعال]]، از [[فرزندان آدم]] انسانهایی را [[انتخاب]] کرد و [[تولد]] آنها را پاک و بدنهایشان را [[پاکیزه]] گردانید و آنها را در صلب مردان و رحم [[زنان]] محافظت کرد؛ نه برایطلبی که از [[خداوند]] داشته باشند بلکه به این سبب که خداوند، در هنگام [[آفرینش]] میدانست که آنان از او [[فرمانبرداری]] و [[عبادت]] مینمایند و هیچگونه شرکی نسبت به او [[روانی]] دارند. پس اینان با فرمانبرداری خداوند به این [[کرامت]] و [[منزلت]] والا نزد او دست یافتند<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰، ص۱۷۰.</ref>. | |||
همچنین لقب دیگر حضرت، {{متن حدیث|أُمُّ الْعُلُوم}}<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۱۹.</ref> مادر [[دانشها]] است. این [[کنیه]] نشان از بسیاری [[دانش]] و احاطه کامل و تبحر تام او در [[علوم نقلی]] و [[عقلی]] دارد؛ به گونهای که همگان از [[گنجینه دانش]] او جرعه نوشند. او نهالی ریشهدار و پرمغز از بوستان [[نبوت]] است. او گوهری [[پاک]] از نسلی [[کریم]] است: {{متن قرآن|ذُرِّيَّه بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.</ref>. | |||
همچنین | |||
[[حضرت صدیقه طاهره]] {{س}}، {{متن حدیث|أُمُّ الْأَسْمَاء}} هم بود و این شاید به واسطه این باشد که [[ائمه طاهرین]]، [[اسمای حسنای الهی]] بودند؛ چنانکه آمده است: | [[حضرت صدیقه طاهره]] {{س}}، {{متن حدیث|أُمُّ الْأَسْمَاء}} هم بود و این شاید به واسطه این باشد که [[ائمه طاهرین]]، [[اسمای حسنای الهی]] بودند؛ چنانکه آمده است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّذِينَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا}}؛ امام صادق {{ع}} درباره گفتار [[خداوند متعال]] (و [[نیکوترین نامها]] به لحاظ معانی ویژه خداست، پس او را با آن نامها بخوانید) فرمودند: به [[خدا]] قسم ما اسمای حسنای خدا هستیم که [[خداوند]] عملی را از [[بندگان]] قبول نمیکند مگر با [[معرفت]] و شناخت ما»<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. | ||
{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّذِينَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا}}؛ امام صادق {{ع}} درباره گفتار [[خداوند متعال]] (و [[نیکوترین نامها]] به لحاظ معانی ویژه خداست، پس او را با آن نامها بخوانید) فرمودند: به [[خدا]] قسم ما اسمای حسنای خدا هستیم که [[خداوند]] عملی را از [[بندگان]] قبول نمیکند مگر با [[معرفت]] و شناخت ما»<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. | |||
به ایشان {{متن حدیث|اُمُّ الْهَنَاءُ}} هم گفتهاند و هناء به فتحها و نون برگرفته از الهَنِیء است و عیش هنیء، [[خوشی]] و گوارا شدن [[معیشت]] و زندگانی است؛ تهنیت نیز از این باب است که در [[اعیاد]] و ایام [[سرور]] گفته میشود؛ لفظ هنیئاً در [[آشامیدن]] آب در میان [[اعراب]] دعای مخصوص است که رسم شده و [[حدیث]] [[نزول]] جام و آشامیدن [[خمسه طیبه]] از آن و خطاب [[خداوند سبحان]] به آنان: {{متن حدیث|هَنِيئاً مَرِيئاً لَكَ يَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۳۱۱.</ref> نیز از این ریشه است. این [[کنیه]] را برای [[حضرت زهرا]] {{س}} تفأل به خیر زده بودند یعنی همیشه زندگانی این دختر در [[روزگار]] گوارا باشد. [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} خود اصل اصیل گوارایی و سازگاری است که شوهر بزرگوارش برای این [[نعمت خدا]] را [[شاکر]] بود<ref>الخصائص | به ایشان {{متن حدیث|اُمُّ الْهَنَاءُ}} هم گفتهاند و هناء به فتحها و نون برگرفته از الهَنِیء است و عیش هنیء، [[خوشی]] و گوارا شدن [[معیشت]] و زندگانی است؛ تهنیت نیز از این باب است که در [[اعیاد]] و ایام [[سرور]] گفته میشود؛ لفظ هنیئاً در [[آشامیدن]] آب در میان [[اعراب]] دعای مخصوص است که رسم شده و [[حدیث]] [[نزول]] جام و آشامیدن [[خمسه طیبه]] از آن و خطاب [[خداوند سبحان]] به آنان: {{متن حدیث|هَنِيئاً مَرِيئاً لَكَ يَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۳۱۱.</ref> نیز از این ریشه است. این [[کنیه]] را برای [[حضرت زهرا]] {{س}} تفأل به خیر زده بودند یعنی همیشه زندگانی این دختر در [[روزگار]] گوارا باشد. [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} خود اصل اصیل گوارایی و سازگاری است که شوهر بزرگوارش برای این [[نعمت خدا]] را [[شاکر]] بود<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۵۵.</ref>. | ||
{{متن حدیث|أُمُّ الْفَضَائِل}} هم از کنیه شریفه آن | {{متن حدیث|أُمُّ الْفَضَائِل}} هم از کنیه شریفه آن حضرت است. [[فضائل]] جمع [[فضیلت]] است که در [[فارسی]] به معنی فزون است. فضیلت او از نظر اصالت، [[شرافت]]، [[خلقت]] نوری و [[عصمت]] معلوم است. این [[القاب]] همه مشعربه [[کمالات]] ذاتیه و [[فضایل]] خارجیه و [[زکیه]] [[مرضیه]] است. | ||
{{متن حدیث| | {{متن حدیث|السَّيِّدَه}} هم یکی از القاب [[صدیقه]] کبری است. در معنی سَیِّد آمده که برگرفته از سواد است و سَیِّدُ القوم یعنی مالک السواد الاعظم و آن کسی است که [[اطاعت]] وی [[واجب]] است و استعمال آن دو قسم است یا به اطلاق و یا به تقیید، اما اطلاق مخصوص به [[حق تعالی]] است و تقیید و اضافه برای [[خلق]] است. کاربرد [[سید]] در [[وجوب اطاعت]] بر دو قسم است: اول، سید کسی است که در [[قوم]] خود [[مطاع]] باشد. دوم، قومش اطاعت او را بر خودشان واجب دانند. معنی اول خاص و معنی دوم عام است و آن کسی است که [[خداوند]] [[اطاعت]] [[امر]] و [[حکم]] او را بر همه [[آفریدگان]] واجب فرموده باشد و این معنی [[ولایت]] و [[امامت]] است با [[علم]] و عمل و [[حلم]] و [[اطاعت خدا]] و [[پرهیزگاری]] با جدایی از خلق از نظر وصف و حال و [[پیوستگی]] و بستگی به [[خالق]] از جهت شخصی و [[حقیقی]] با [[ملکات]] دیگر که از لوازم وجود اوست و بنا بر آنچه که معلوم است، هیچ یک از این ملکات و [[کمالات]] را نمیتوان از [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[نفی]] و سلب کرد یا ناقص دانست. در قسم اول [[ابوبکر]] عرض کرد: {{متن حدیث|أَنْتِ سَيِّدَه أُمَّه أَبِيكِ وَ الشَّجَرَه الطَّيِّبَه لِبَنِيكِ}}؛ «تو بانوی [[امت]] پدرت و درخت [[پاک]] برای فرزندانت هستی»<ref>بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۳۱.</ref>. اما در معنی دوم [[وجوب اطاعت]] [[امر]] اوست بدون [[منصب امامت]] به طریق عموم؛ یعنی اگر فاطمه زهرا {{س}} امری کند و حکمی فرماید بر همه افراد و [[آحاد]] [[مردم]] لازم است [[اطاعت]] نمایند. در روایتی است که [[حضرت رسول]] به [[حضرت امیر]] {{ع}} فرمود: امر [[فاطمه]] را اطاعت کن؛ این سخن از کسی است که متصل به سرچشمه [[وحی]] و [[تنزیل]] است<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۸۲ و ۸۳.</ref>. | ||
{{متن حدیث| | {{متن حدیث|سَيِّدَه النِّسْوَانِ}} هم از [[روایت شریف]] فاطمه زهرا {{س}} [[سیده زنان]] عالمیان از اولین تا آخرین است، برگرفته شده است و در [[لقب]] [[سید]] به طور مطلق، [[سیادت]] حضرت اختصاص به [[زنان]] ندارد، بلکه از مردان هم [[افضل]] است، اما این لقب اختصاص به نسوان دارد. فاطمه {{س}} سیده زنان این امت است؛ سیده زنان عالم خود است؛ سیده زنان [[مؤمنان]] است؛ سیده زنان اولین و آخرین است؛ [[سیده زنان اهل بهشت]] است؛ سیده زنان در [[روز قیامت]] است و بر همه زنان عالمیان از اولین و آخرین [[برتری]] دارد و چون این امت به مفاد: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّه أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> بهترین [[امتها]] شدند و آن [[مخدره]] بر زنان این امت برتری یافت، پس بر زنان امتهای دیگر به طریق اولی برتری دارد. | ||
{{متن حدیث|الْحَوْرَاءُ}} هم از [[القاب]] [[طیبه]] [[بانوی بانوان]] است. حَوْراء، جمع حُور یعنی آنکه سپیدی چشم او و سیاهی آن پررنگ باشد. [[خداوند عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ}}<ref>«سیهدیده زنانی پردهنشین در خیمهها» سوره الرحمن، آیه ۷۲.</ref>. [[حوراء]] زنی است که چشمانی [[زیبا]] دارد که سفیدی او در نهایت سفیدی و سیاهی چشمان او نیز در نهایت سیاهی است که این یکی از [[صفات]] [[حورالعین]] است. [[خلقت]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[نصیبی]] از [[بهشت]] داشت؛ از این رو ایشان صفات حوریان را دارا بودند<ref>دانستنیهای فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۵ و ۹۶.</ref> و از آنجا که [[خلقت]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} با میوههای بهشتی در [[ارتباط]] بوده است، از این جهت صفات حوریههای بهشتی نیز در وجود آن حضرت نمایان میشود و او را «حوریه» نامیدهاند. گویند: فاطمه {{س}} «[[فرشته]] [[خصال]]» بود و زهرا {{س}} بوی بهشت میداد<ref>دانستنیهای فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۷.</ref>. | {{متن حدیث|الْحَوْرَاءُ}} هم از [[القاب]] [[طیبه]] [[بانوی بانوان]] است. حَوْراء، جمع حُور یعنی آنکه سپیدی چشم او و سیاهی آن پررنگ باشد. [[خداوند عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ}}<ref>«سیهدیده زنانی پردهنشین در خیمهها» سوره الرحمن، آیه ۷۲.</ref>. [[حوراء]] زنی است که چشمانی [[زیبا]] دارد که سفیدی او در نهایت سفیدی و سیاهی چشمان او نیز در نهایت سیاهی است که این یکی از [[صفات]] [[حورالعین]] است. [[خلقت]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[نصیبی]] از [[بهشت]] داشت؛ از این رو ایشان صفات حوریان را دارا بودند<ref>دانستنیهای فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۵ و ۹۶.</ref> و از آنجا که [[خلقت]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} با میوههای بهشتی در [[ارتباط]] بوده است، از این جهت صفات حوریههای بهشتی نیز در وجود آن حضرت نمایان میشود و او را «حوریه» نامیدهاند. گویند: فاطمه {{س}} «[[فرشته]] [[خصال]]» بود و زهرا {{س}} بوی بهشت میداد<ref>دانستنیهای فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۷.</ref>. | ||
همچنین از او به عنوان {{متن حدیث|حَوْرَاءُ | همچنین از او به عنوان {{متن حدیث|حَوْرَاءُ إِنْسِيَّه}} حوریهای که [[انسان]] است یاد میکنند؛ چنانچه [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|فَاطِمَه حَوْرَاءُ إِنْسِيَّه فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَه الْجَنَّه شَمِمْتُ رَائِحَه ابْنَتِي فَاطِمَه}}؛ «فاطمه حوریهای به شکل انسان است و من هرگاه [[مشتاق]] بوی بهشت میشوم، بوی دخترم فاطمه را استشمام میکنم»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۴.</ref>. | ||
نیز در روایتی از [[ابن عباس]] [[رسول الله]] فرمود: {{متن حدیث|وَ أَمَّا ابْنَتِي | نیز در روایتی از [[ابن عباس]] [[رسول الله]] فرمود: {{متن حدیث|وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَه فَإِنَّهَا سَيِّدَه نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَه مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَه فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّه}}؛ «فاطمه دختر من [[برترین]] [[زنان]] از اولین تا آخرین آنهاست. فاطمه [[زهرا]] پاره تن من است. [[زهرا]] [[نور]] دو چشم من است. [[زهرا]] میوه [[قلب]] من است. زهرا[[روح]] و [[جان]] من است. [[زهرا]] حوریهای است که به قیافه انسان در آمده است»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۲.</ref>. | ||
حورالعین به تصریح [[قرآن]] همواره دوشیزه هستند: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً * فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا}}<ref>«که ما آنان را به گونهای ویژه پدید آوردهایم * و، آنان را دوشیزه آفریدهایم» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۶.</ref>. | حورالعین به تصریح [[قرآن]] همواره دوشیزه هستند: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً * فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا}}<ref>«که ما آنان را به گونهای ویژه پدید آوردهایم * و، آنان را دوشیزه آفریدهایم» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۶.</ref>. | ||
[[لقب]] دیگر ایشان «[[عذراء]]» است. عذراء بر وزن حمراء، دختر باکره را میگویند. | [[لقب]] دیگر ایشان «[[عذراء]]» است. عذراء بر وزن حمراء، دختر باکره را میگویند. | ||
مرحوم [[فیض]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً}}<ref>«که ما آنان را به گونهای ویژه پدید آوردهایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.</ref> فرمود: {{عربی|أَيْ دَائِماً}}؛ یعنی [[حورالعین]] همیشه باکرهاند<ref>تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. | مرحوم [[فیض]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً}}<ref>«که ما آنان را به گونهای ویژه پدید آوردهایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.</ref> فرمود: {{عربی|أَيْ دَائِماً}}؛ یعنی [[حورالعین]] همیشه باکرهاند<ref>تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. | ||
{{متن حدیث| | {{متن حدیث|التَّقِيَّه}} نیز از [[القاب]] دیگر حضرت است یعنی زنی که [[اهل]] [[پرهیزکاری]] و [[تقوا]] باشد که برگرفته از وَقَی ۔ یَقِی - وِقَایَه (نگاهداری کردن) است. تقی در اصل وقی بود که واو به تاء تبدیل شده است و تقوا و [[تقیه]] از همین باب هستند. [[فاطمه]] {{س}} خود، کلمه [[تقوی]] است و از [[زنان]] عالم، زنی به اندازه او، [[خوف]] و [[خشیت]] و [[اطاعت الهی]] نداشته است. بعضی از عرفا میگویند، [[خیرات]] [[دنیا]] و [[آخرت]] در یک کلمه جمع شده و آن کلمه تقوا است و [[خداوند]] در [[مقام]] [[اکرام]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. | ||
در [[زیارتنامه]] [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} میخوانیم: «[[درود]] برتو ای [[زن]] [[پاکیزه]] از هر [[بدی]] و [[آلودگی]]، بسیار راستگوی دور از هر [[گناه]]، [[نیکوکار]]، با تقوا، فرزند [[مصطفی]] ([[پیامبر اکرم]])، [[همسر]] [[مرتضی]] ([[امیرالمؤمنین]]) و [[مادر]] [[پیشوایان]] گرامی و باکرامت. خداوندا! [[فاطمه زهرا]] {{س}} در حالی که مورد [[ظلم و ستم]] [[دشمنان]] قرار گرفته بود از این [[دنیا]] رفت. لبریز از درد و [[حسرت]] و [[آه]] و [[غم]] و [[اندوه]] بود که [[شکایت]] این [[قوم]] را در پیشگاه تو و پدرش مینماید. خداوندا! [[انتقام]] او را بگیر و [[حق]] مسلم او را بازگردان»<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى الْبَتُولَه الطَّاهِرَه وَ الصِّدِّيقَه الْمَعْصُومَه وَ الْبَرَّه التَّقِيَّه سَلِيلَه الْمُصْطَفَى وَ حَلِيلَه الْمُرْتَضَى وَ أُمِّ الْأَئِمَّه النُّجَبَاءِ اللَّهُمَّ إِنَّهَا خَرَجَتْ مِنْ دُنْيَاهَا مَظْلُومَه مَغْشُومَه قَدْ مُلِئَتْ دَاءً وَ حَسْرَه وَ كَمَداً وَ غُصَّه تَشْكُو إِلَيْكَ وَ إِلَى أَبِيهَا مَا فَعَلَ بِهَا اللَّهُمَّ انْتَقِمْ لَهَا وَ خُذْ لَهَا بِحَقِّهَا}}؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۳.</ref>. | |||
{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۷.</ref>؛ «درود بر تو ای زن پاکدامن و با تقوا». | |||
{{متن حدیث|الْحَصَان}} هم از [[القاب]] زهرا {{س}} است و حَصَان به [[فتح]] و حصناء زنی است که [[پارسایی]] او ظاهر و [[عفیفه]] و کریمه و [[آزاد]] باشد؛ [[مریم]] از [[عفت نفس]]، صیانت کرد و [[خدای سبحان]] [[عیسی]] {{ع}} را به وی [[موهبت]] نمود. [[فاطمه زهرا]] {{س}} از [[عفت]] نفسانیه و [[عصمت]] ذاتیه خود دو پسر که نوههای [[پیامبر]] بودند را به [[دنیا]] آورد. | {{متن حدیث|الْحَصَان}} هم از [[القاب]] زهرا {{س}} است و حَصَان به [[فتح]] و حصناء زنی است که [[پارسایی]] او ظاهر و [[عفیفه]] و کریمه و [[آزاد]] باشد؛ [[مریم]] از [[عفت نفس]]، صیانت کرد و [[خدای سبحان]] [[عیسی]] {{ع}} را به وی [[موهبت]] نمود. [[فاطمه زهرا]] {{س}} از [[عفت]] نفسانیه و [[عصمت]] ذاتیه خود دو پسر که نوههای [[پیامبر]] بودند را به [[دنیا]] آورد. | ||
همچنین [[فاطمه زهرا]] {{س}} را [[زهره]] [[اهل بیت]] نیز گفتهاند. از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} از پدرش، از جدش از [[جابر بن عبدالله انصاری]] رسیده است: روزی با [[پیامبر]] [[نماز صبح]] را به جای آوردیم، سپس ایشان رو به طرف ما نمودند تا [[سخنرانی]] کنند. پس فرمودند: ای [[مردم]]! هر کس از [[خورشید]] [[محروم]] گشت به ماه روی آورد و هر کس ماه را از دست داد، به دو [[ستاره]] قطبی [[پناه]] بیاورد. | همچنین [[فاطمه زهرا]] {{س}} را [[زهره]] [[اهل بیت]] نیز گفتهاند. از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} از پدرش، از جدش از [[جابر بن عبدالله انصاری]] رسیده است: روزی با [[پیامبر]] [[نماز صبح]] را به جای آوردیم، سپس ایشان رو به طرف ما نمودند تا [[سخنرانی]] کنند. پس فرمودند: ای [[مردم]]! هر کس از [[خورشید]] [[محروم]] گشت به ماه روی آورد و هر کس ماه را از دست داد، به دو [[ستاره]] قطبی [[پناه]] بیاورد. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۹۴: | ||
پیامبر فرمود: خورشید من هستم. سپس برایمان مثلی زدند و فرمودند: [[خداوند]] ما را آفرید و ما را به منزله [[ستارگان]] قرار داد. هرگاه یکی از ستارگان مخفی شود، ستارهای دیگر میدرخشد. پس من خورشید هستم؛ هرگاه مخفی شدم به ماه چنگ زنید. | پیامبر فرمود: خورشید من هستم. سپس برایمان مثلی زدند و فرمودند: [[خداوند]] ما را آفرید و ما را به منزله [[ستارگان]] قرار داد. هرگاه یکی از ستارگان مخفی شود، ستارهای دیگر میدرخشد. پس من خورشید هستم؛ هرگاه مخفی شدم به ماه چنگ زنید. | ||
سؤال نمودیم: ماه کیست؟ | سؤال نمودیم: ماه کیست؟ فرمود: برادرم، جانشینم، [[حاکم]] دینم [[پدر]] فرزندانم و جانشینم در نزد [[اهل]] بیتم. گفتیم: دو ستاره قطبی (فرقدان) چه کسانی هستند؟ | ||
فرمود: | فرمود: حسن و حسین {{ع}}. سپس درنگی نمودند و فرمودند: اینها و [[فاطمه]] {{س}} که او «[[زهره]]» اهل بیت من است. اینها همه با [[قرآن]] همراه هستند و از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند.<ref>{{متن حدیث|صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَوْماً صَلَاه الْفَجْرِ ثُمَّ انْفَتَلَ وَ أَقْبَلَ عَلَيْنَا يُحَدِّثُنَا ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَقَدَ الشَّمْسَ فَلْيَتَمَسَّكْ بِالْقَمَرِ وَ مَنْ فَقَدَ الْقَمَرَ فَلْيَتَمَسَّكْ بِالْفَرْقَدَيْنِ قَالَ فَقُمْتُ أَنَا وَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ وَ مَعَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ الشَّمْسُ قَالَ أَنَا فَإِذَا هُوَ قَدْ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنَا فَجَعَلْنَا بِمَنْزِلَه نُجُومِ السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَأَنَا الشَّمْسُ فَإِذَا ذَهَبَ بِي فَتَمَسَّكُوا بِالْقَمَرِ قُلْنَا فَمَنِ الْقَمَرُ قَالَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ قَاضِي دَيْنِي وَ أَبُو وُلْدِي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي قُلْنَا فَمَنِ الْفَرْقَدَانِ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ مَكَثَ مَلِيّاً فَقَالَ هَؤُلَاءِ وَ فَاطِمَه وَ هِيَ الزُّهَرَه عِتْرَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۴، ص۷۵.</ref> | ||
همچنین او را «ساجده» نامیدهاند و ساجده، زنی را گویند که پیشانی بر درگاه [[حضرت حق]] بساید. [[فاطمه زهرا]] {{س}} پس از ولادت برای [[خداوند]] [[سجده]] نمودند. «[[حضرت خدیجه]] فرمودند: [[فاطمه]] {{س}} آنگاه که در رحم مادرش بود (با [[مادر]] خود) [[سخن]] میگفت و آن [[زمان]] که متولد شد، بر [[زمین]] [[سجده]] کرد و انگشتان خود را به طرف [[آسمان]] گرفت»<ref>{{متن حدیث|قالت خدیجه: کانت فاطمه تحدث فی بطن أمها و لما ولدت، فوقعت حین وقعت علی الأرض «ساجده» رافعه إصبعها}}؛ فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ج۱، ص۱۸۳؛ ذخائر العقبی، محب الدین أحمد بن عبدالله طبری، ص۴۵؛ نزهه المجالس، ج۲، ص۲۲۷.</ref>. | |||
همچنین از [[القاب]] دیگر فاطمه {{س}}، «[[طیبه]]» است، هم [[طهارت]] ظاهری یعنی هیچگاه [[خون]] حیض و نفاس نمیدیدند و هم طهارت [[باطنی]]، یعنی ایشان به هیچ گناهی [[آلوده]] نشدند و هیچگاه [[فکر]] [[معصیت]] نیز نکردند. بنابراین از خداوند میخواهیم: «خداوندا! بر فاطمهای که [[پاک]] و [[پاکیزه]] از هر [[آلودگی]] است، [[درود]] فرست. همان فاطمهای که خود، او را [[انتخاب]] نمودی و از هر آلودگی رهانیدی و او را بر همه [[زنان]] عالم [[برتری]] بخشیدی»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَه الطَّيِّبَه الطَّاهِرَه الْمُطَهَّرَه الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ طَهَّرْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۶۳.</ref>. | |||
همچنین | همچنین [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «دخترم فاطمه حوریهای [[انسانی]] است که حیض نمیشود و خون نمیبیند و او را فاطمه نامیدند؛ برای اینکه خداوند او و دوستدارانش را از [[آتش]] [[نجات]] بخشیده است»<ref>{{متن حدیث|ابْنَتِي فَاطِمَه حَوْرَاءُ آدَمِيَّه لَمْ تَطْمَثْ وَ لَمْ تَحِضْ وَ إِنَّمَا سَمَّاهَا فَاطِمَه لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ مُحِبِّيهَا مِنَ النَّارِ}}؛ امتاع الاسماع، احمد بن علی مقریزی، ج۴، ص۱۹۶.</ref>. | ||
به [[زهرای مرضیه]] «[[عارفه]]» هم میگویند. به زنی که دارای [[شناخت]] [[نیکو]] از [[معارف]] حقه باشد، عارفه میگویند. زهرا {{س}} به [[معارف]] حقه و [[معرفت]] [[رسول الله]] [[آگاه]] بود. زهرا {{س}} بلند مرتبه است از این رو به او «عالیه» هم میگویند. زهرا {{س}} [[برترین]] [[آفریده]] است؛ همچون شوهرش که عالی و بلند مرتبه است او نیز عالیه و بلند مرتبه است. به این جهت میگوییم: «خداوندا! بر [[سرور]] [[بانوان]] که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با [[کرامت]] و [[پسندیده]]، زنی شهیده در [[راه خدا]]، زنی بلند [[همت]] و رشیده [[درود]] فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَه الْمَفْقُودَه الْكَرِيمَه الْمَحْمُودَه الشَّهِيدَه الْعَالِيَه الرَّشِيدَه}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>. | |||
به [[زهرای مرضیه]] «[[عارفه]]» هم میگویند. به زنی که دارای [[شناخت]] [[نیکو]] از [[معارف]] حقه باشد، عارفه میگویند. زهرا {{س}} به [[معارف]] حقه و [[معرفت]] [[رسول الله]] [[آگاه]] بود. | |||
زهرا {{س}} بلند مرتبه است از این رو به او «عالیه» هم میگویند. زهرا {{س}} [[برترین]] [[آفریده]] است؛ همچون شوهرش که عالی و بلند مرتبه است او نیز عالیه و بلند مرتبه است. به این جهت میگوییم: «خداوندا! بر [[سرور]] [[بانوان]] که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با [[کرامت]] و [[پسندیده]]، زنی شهیده در [[راه خدا]]، زنی بلند [[همت]] و رشیده [[درود]] فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى | |||
همچنین [[فاطمه زهرا]] {{س}} در نهایت [[پاکی]] و [[طهارت]] بود و چون پاکی و طهارت [[حضرت مریم]] در [[قرآن کریم]] [[تمجید]] شده، گفتهاند: فاطمه زهرا {{س}} در [[پاکدامنی]]، همسان [[مریم]] {{س}} است. | همچنین [[فاطمه زهرا]] {{س}} در نهایت [[پاکی]] و [[طهارت]] بود و چون پاکی و طهارت [[حضرت مریم]] در [[قرآن کریم]] [[تمجید]] شده، گفتهاند: فاطمه زهرا {{س}} در [[پاکدامنی]]، همسان [[مریم]] {{س}} است. | ||
و [[فاطمه]] {{س}}، «عزیزه» و مکرمه و شریفه است، [[زن]] ارجمند و گرانقدری که [[عزت نفس]] فراوان دارد و «علیمه» است. [[صدیقه]] کبری بر همه [[علوم]] آگاه بودند تا بدانجا که [[ائمه اطهار]] برای روشن شدن [[حوادث آینده]] به «[[ | و [[فاطمه]] {{س}}، «عزیزه» و مکرمه و شریفه است، [[زن]] ارجمند و گرانقدری که [[عزت نفس]] فراوان دارد و «علیمه» است. [[صدیقه]] کبری بر همه [[علوم]] آگاه بودند تا بدانجا که [[ائمه اطهار]] برای روشن شدن [[حوادث آینده]] به «[[صحیفه]] فاطمیه» مراجعه میکردند. برای این است که میگوییم: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه}}؛ «[[سلام]] و درود بر تو ای خانمی که حدیثگوی و دانشمند بودی»<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۹.</ref> | ||
برای این است که میگوییم: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا | |||
[[زهرای اطهر]] «[[فاضله]]» هم هست، زنی که دارای منقبت و [[فضیلت]] بسیار است. همو که دربارهاش آمده: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا | [[زهرای اطهر]] «[[فاضله]]» هم هست، زنی که دارای منقبت و [[فضیلت]] بسیار است. همو که دربارهاش آمده: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَه الزَّكِيَّه}}؛ «درود بر تو ای [[زن]] با فضیلت! و ای زنی که از هر [[آلودگی]] خود را [[پاک]] نمودهای»<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۹.</ref>. | ||
فاطمه {{س}} گوهری نایاب بود و هر چیزی مانند در و گوهر نایاب و نفیساند. از این رو به او «فریده» هم میگویند. زنی که پس از [[پیامبر]]، تنها و بییاور ماند. | فاطمه {{س}} گوهری نایاب بود و هر چیزی مانند در و گوهر نایاب و نفیساند. از این رو به او «فریده» هم میگویند. زنی که پس از [[پیامبر]]، تنها و بییاور ماند. زهرا {{س}} [[اهل]] [[بخشش]] و [[کرم]] است از این رو «کریمه» هم نامیده شده است؛ هر چند که او عین کرم و [[سخاوت]] است. خطاب به ایشان میگوییم: «خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با کرامت و پسندیده، زنی شهیده در راه خدا، زنی بلند همت و رشیده [[درود]] فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَه الْمَفْقُودَه الْكَرِيمَه الْمَحْمُودَه الشَّهِيدَه الْعَالِيَه الرَّشِيدَه}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>. | ||
زهرا {{س}} [[اهل]] [[بخشش]] و [[کرم]] است از این رو «کریمه» هم نامیده شده است؛ هر چند که او عین کرم و [[سخاوت]] است. خطاب به ایشان میگوییم: «خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با کرامت و پسندیده، زنی شهیده در راه خدا، زنی بلند همت و رشیده [[درود]] فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى | |||
[[حضرت فاطمه]] {{س}} «محموده» هم هست؛ زیرا همچون پدرشان است که [[محمود]] و محمد و پسندهاست. در [[دعا]] میخوانیم: «خداوندا بر [[سرور]] [[بانوان]] که (قبرش) از دیدگان پنهان شد، زنی باکرامت و [[پسندیده]]، زنی شهیده در [[راه خدا]]، زنی بلندهمت و رشیده درود فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى | [[حضرت فاطمه]] {{س}} «محموده» هم هست؛ زیرا همچون پدرشان است که [[محمود]] و محمد و پسندهاست. در [[دعا]] میخوانیم: «خداوندا بر [[سرور]] [[بانوان]] که (قبرش) از دیدگان پنهان شد، زنی باکرامت و [[پسندیده]]، زنی شهیده در [[راه خدا]]، زنی بلندهمت و رشیده درود فرست»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَه الْمَفْقُودَه الْكَرِيمَه الْمَحْمُودَه الشَّهِيدَه الْعَالِيَه الرَّشِيدَه}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.</ref>. | ||
[[زهرای اطهر]] {{س}} «[[مطهره]]» نیز هست، [[پاک]] از نظر و [[باطنی]] ظاهری؛ یعنی [[جسم]] فاطمه {{س}} نیز طاهر و [[طیب]] است. [[امام علی]] {{ع}} در این باره میفرماید: [[خدا]] را [[شاهد]] میگیرم که فاطمه {{س}} را در میان لباسهایش [[غسل]] دادم در حالی که بدنی پاک و [[پاکیزه]] و [[مبارک]] داشت. پس از غسل، با حنوطی که از [[پیامبر]] اضافه آمده بود، ایشان را [[حنوط]] نمودم و داخل [[کفن]] قرار دادم. وقتی خواستم بندهای کفن او را ببندم صدا زدم: [[ام کلثوم]]! [[زینب]]! [[سکینه]]! [[فضه]]! حسن و حسینم! بیایید آخرین توشه را از پیکر پاک مادرتان بگیرید. اکنون [[زمان]] [[فراق]] شما با مادرتان است و [[ملاقات]] دوباره شما در [[بهشت]] خواهد بود.<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ | [[زهرای اطهر]] {{س}} «[[مطهره]]» نیز هست، [[پاک]] از نظر و [[باطنی]] ظاهری؛ یعنی [[جسم]] فاطمه {{س}} نیز طاهر و [[طیب]] است. [[امام علی]] {{ع}} در این باره میفرماید: [[خدا]] را [[شاهد]] میگیرم که فاطمه {{س}} را در میان لباسهایش [[غسل]] دادم در حالی که بدنی پاک و [[پاکیزه]] و [[مبارک]] داشت. پس از غسل، با حنوطی که از [[پیامبر]] اضافه آمده بود، ایشان را [[حنوط]] نمودم و داخل [[کفن]] قرار دادم. وقتی خواستم بندهای کفن او را ببندم صدا زدم: [[ام کلثوم]]! [[زینب]]! [[سکینه]]! [[فضه]]! حسن و حسینم! بیایید آخرین توشه را از پیکر پاک مادرتان بگیرید. اکنون [[زمان]] [[فراق]] شما با مادرتان است و [[ملاقات]] دوباره شما در [[بهشت]] خواهد بود.<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَه طَاهِرَه مُطَهَّرَه ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَه حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَه يَا فِضَّه يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّه...}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۶۳ و ۳۴۷.</ref>. | ||
همچنین چون به او [[الهام]] میشد «مُلهَمَه» میگویند. [[الهام]] درجهای خفیف از [[ارتباط]] با عالم معناست. از حضرت [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} رسیده است: [[حضرت علی]] {{ع}} فرمودند که پیامبر گریستند و زهرا {{س}} را به سینه خود چسباندند و فرمودند: تو یک [[زن]] موفقه و رشیده هستی که از سوی [[خداوند]] مورد [[الهام]] واقع شده و از طرف او [[هدایت]] یافتهای»<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيُّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَالَ | همچنین چون به او [[الهام]] میشد «مُلهَمَه» میگویند. [[الهام]] درجهای خفیف از [[ارتباط]] با عالم معناست. از حضرت [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} رسیده است: [[حضرت علی]] {{ع}} فرمودند که پیامبر گریستند و زهرا {{س}} را به سینه خود چسباندند و فرمودند: تو یک [[زن]] موفقه و رشیده هستی که از سوی [[خداوند]] مورد [[الهام]] واقع شده و از طرف او [[هدایت]] یافتهای»<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيُّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَالَ مُوَفَّقَه رَشِيدَه مَهْدِيَّه مُلْهَمَه}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۳، ص۴۹۲.</ref>. | ||
[[لقب]] دیگر [[حضرت زهرا]] {{س}}، «ممتحنه» است یعنی زنی که [[امتحان]] شده و از امتحان سربلند بیرون آمده است. سراسر [[زندگی حضرت زهرا]] {{س}} سرشار از امتحان و [[ابتلاء]] است. از این رو میخوانیم: «ای خانمی که خداوند تو را قبل از [[خلقت]] [[آزمایش]] نمود و تو را در برابر [[امتحانات]] [[شکیبا]] یافت»<ref>{{متن حدیث|يَا | [[لقب]] دیگر [[حضرت زهرا]] {{س}}، «ممتحنه» است یعنی زنی که [[امتحان]] شده و از امتحان سربلند بیرون آمده است. سراسر [[زندگی حضرت زهرا]] {{س}} سرشار از امتحان و [[ابتلاء]] است. از این رو میخوانیم: «ای خانمی که خداوند تو را قبل از [[خلقت]] [[آزمایش]] نمود و تو را در برابر [[امتحانات]] [[شکیبا]] یافت»<ref>{{متن حدیث|يَا مُمْتَحَنَه امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَه...}}؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۴؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۶، ص۹.</ref>. | ||
او «منصوره» است و در [[روز قیامت]] تمام [[شیعیان]] خود را [[یاری]] میکند. در [[آسمان]] به خاطر سخنی که خداوند در [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ}}<ref>«و در آن روز مؤمنان شاد میشوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.</ref> دارد، به او منصوره میگویند یعنی [[یاری کردن]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[یاران]] و [[دوستان]] خود را<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸.</ref>. | او «منصوره» است و در [[روز قیامت]] تمام [[شیعیان]] خود را [[یاری]] میکند. در [[آسمان]] به خاطر سخنی که خداوند در [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ}}<ref>«و در آن روز مؤمنان شاد میشوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.</ref> دارد، به او منصوره میگویند یعنی [[یاری کردن]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} [[یاران]] و [[دوستان]] خود را<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸.</ref>. | ||
به [[زهرای مرضیه]] {{س}}، {{متن حدیث| | به [[زهرای مرضیه]] {{س}}، {{متن حدیث|مُوَفَّقَه}} هم میگویند. موفقه به کسی میگویند که خداوند بر او [[عنایت]] کرده و وسائل انجام امور [[نیک]] را برایش مهیا نموده است. [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} از پدرشان تا از [[رسول الله]] نقل میکند که: {{متن حدیث|مُوَفَّقَه رَشِيدَه مَهْدِيَّه مُلْهَمَه...}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۸۱، ص۳۲۴.</ref>. | ||
[[پیامبر]] فرمودند: تو یک [[زن]] موفق و [[رشید]] هستی که از سوی خداوند مورد الهام واقع شده است و از طرف او هدایت یافتهای. | [[پیامبر]] فرمودند: تو یک [[زن]] موفق و [[رشید]] هستی که از سوی خداوند مورد الهام واقع شده است و از طرف او هدایت یافتهای. | ||
همچنین ایشان «[[مهدیه]]» بودند یعنی از طرف خداوند مورد هدایت قرار گرفته بودند و هر کس خداوند او را [[راهنمایی]] کند، هیچگاه [[گمراه]] نخواهد شد. | همچنین ایشان «[[مهدیه]]» بودند یعنی از طرف خداوند مورد هدایت قرار گرفته بودند و هر کس خداوند او را [[راهنمایی]] کند، هیچگاه [[گمراه]] نخواهد شد. زهرا {{س}}، «مؤمنه» است. [[ایمان به خدا]] و رسولش در بالاترین مرتبهاش. | ||
زهرا {{س}}، «مؤمنه» است. [[ایمان به خدا]] و رسولش در بالاترین مرتبهاش. | |||
از دیگر [[القاب]] حضرت، «ناعمه» است. ناعمه به کسی گفته میشود که خرمی و [[شادی]] از رخسارش نمایان باشد. فاطمه زهرا {{س}} در روز قیامت با چهره [[شادابی]] همراه با [[عاشقان]] خود به طرف [[بهشت]] رهسپار خواهد شد. [[پدر]] بزرگوارش فرمودند: «به همان خدایی که مرا به [[حق]] برانگیخت، بهشت بر [[مردم]] [[حرام]] است تا آنکه من وارد بهشت گردم و پس از من تو اولین کسی هستی که بر بهشت قدم مینهد درحالی که [[لباس]] پوشیده و [[زینت]] کرده و در [[رفاه]] و [[آسایش]] هستی. [[فاطمه]] [[جان]]! بهشت گوارایت باد»<ref>{{متن حدیث|يَا فَاطِمَه وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ حُرِّمَتِ الْجَنَّه عَلَى الْخَلَائِقِ حَتَّى أَدْخُلَهَا وَ إِنَّكِ لَأَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ يَدْخُلُهَا بَعْدِي كَاسِيَه حَالِيَه نَاعِمَه يَا فَاطِمَه هَنِيئاً لَكِ}}؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۴۹۰.</ref>. | |||
از دیگر [[القاب]] ایشان «نقیه» است؛ یعنی زنی پاکدامن و [[عفیفه]]، که از [[گناه]] به دور است. او حتی برای نامحرم [[کور]] نیز چهره میپوشاند. {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه}}؛ «[[درود]] بر تو ای [[زن]] پاکدامن و باتقوا»<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۹.</ref>. | |||
فاطمه {{س}} را {{متن حدیث|وَالِهَه}} هم گویند؛ زیرا والهه به معنای حیران و شیفته است و فاطمه {{س}} پس از [[رحلت]] [[رسول الله]] همواره در [[غم]] و [[اندوه]] بود. خود حضرت میگوید: {{متن حدیث|يَا أَبَتَاهْ بَقِيتُ وَالِهَه وَحِيدَه وَ حَيْرَانَه فَرِيدَه...}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۱۴ – ۱۷۶.</ref>؛ «پدر جان! تنها، با غم بسیار، حیران و مضطرب ماندهام. صدایم خاموش شده، پشتم شکسته، زندگیام نابود شده، روزگارم تیره و تار است»<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۱۶۱-۱۷۷.</ref>. | |||
=== فاطمه === | |||
امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ}}<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۳.</ref> فاطمه نامیده شده چون از هر گونه [[شر]] و [[بدی]] [[بریده]] شده است. امام صادق {{ع}} از طریق [[پدران]] گرامیش نقل کردند که: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَا فَاطِمَةُ أَ تَدْرِينَ لِمَ سُمِّيتِ فَاطِمَةَ قَالَ عَلِيٌّ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتْ قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ النَّارِ}}؛ [[رسول خدا]] به فاطمه فرمود: آیا میدانی چرا فاطمه نامیده شدهای؟ على {{ع}} پرسید: یا [[رسول الله]]! علت این نامگذاری چیست؟ فرمود: زیرا فاطمه و پیروانش از [[آتش]] بازداشته شدهاند<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۳.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref> | |||
=== زهرا === | |||
از [[القاب]] حضرت فاطمه، "زهراء" است که به معنای "[[نور]] افشان" و "تابان" است. درباره علت نامیده شدن آن حضرت به این [[لقب]] نیز در سخنان [[معصومین]] {{عم}} به این موارد اشاره شده است: | |||
# پرتو افشانی آن حضرت بر [[آسمانها]] و [[زمین]] که به دوران قبل از [[خلقت]] جسمانی آن حضرت مربوط است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده، [[جابر]] درباره علت نامیده شدن [[فاطمه]] {{س}} به زهراء پرسید. آن حضرت فرمودند: "زیرا که [[خداوند عزوجل]] او را از [[نور]] [[عظمت]] خود آفرید و آن گاه که پرتو افشانی کرد، [[آسمان]] و [[زمین]] از [[نور]] او [[نورانی]] شد و چشمان [[فرشتگان]] را [[خیره]] کرد که به [[سجده]] افتاده و گفتند: ای اله و [[سرور]] ما این چه نوری است؟ [[خداوند]] به آنان [[وحی]] کرد که این نوری از [[نور]] من است که آن را در آسمانم جا داده و از [[عظمت]] خود او را آفریدم و او را از صلب [[پیامبری]] از پیامبرانم که از همه [[انبیاء]] [[برتر]] است، خارج میکنم و نیز از آن [[نور]]، امامانی که امر مرا برپا میدارند و به [[دین]] [[حق]] من [[هدایت]] خواهند کرد"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ۴۳: ۱.</ref>. همچنین از [[امام باقر]] {{ع}} سوال شد فرمودند: چون خداوند او را از [[نور]] عظمتش آفرید. پس نور فاطمه تابید، [[آسمانها]] و [[زمین]] به واسطه نور او روشن شد و دیدگان ملائک را فرا گرفت. [[ملائکه]] برای [[خداوند متعال]] به [[سجده]] افتادند و پرسیدند ای خدای ما و ای [[سرور]] ما این چه نوری است؟ خداوند فرمود: این نوری از نور من است که آن را در آسمانم اسکان دادم و از عظمتم آفریدم و آن را از صلب بافضیلتترین انبیایم خارج میکنم و از آن نور، امامانی را میآفرینم که به امر من میایستند و [[مردم]] را به سوی [[حق]] من [[هدایت]] میکنند و آنان را پس از [[انقطاع وحی]]، [[خلیفه]] خود بر روی [[زمین]] قرار میدهم<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰؛ [[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.</ref>. | |||
# نورافشانی آن حضرت بر مشرقها و مغربها، قبل از پای نهادن به [[دنیا]]، آنگاه که ساکن [[عرش الهی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[خلقت]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "و [[خداوند]] ـ جل جلاله ـ به یک کلمه تکلم فرمود که از آن کلمه، [[نور]] و [[روحی]] آفرید و آن دو را با هم همراه کرد و در مقابل [[عرش]] قرار داد و از آن، مشرقها و مغربها [[نورانی]] شد که همان [[فاطمه]] بود و به همین جهت، زهراء نامیده شد"<ref>الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۱۱۳ و ۱۲۹؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی، ج۴، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۴۴. </ref>. | |||
# نورافشانی ایشان بر اهالی [[آسمان]] آن هنگام که در [[محراب]] قرار میگرفت که به دوران پس از [[آفرینش]] جسمانی او مربوط است. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "وقتی [[فاطمه]] در محرابش در مقابل [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ میایستد، [[نور]] او برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] پرتو افشانی میکند چنانکه [[نور]] [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]]، پرتو افشان است و [[خداوند عزوجل]] در این هنگام به [[فرشتگان]] میفرماید: ای [[فرشتگان]] من! بندهام [[فاطمه]] را بنگرید که در برابر من [[ایستاده]]، در حالی که شانههایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده. [[گواه]] باشید که شیعیانش را از [[آتش جهنم]]، [[امان]] دادم"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در جواب سؤال عماره که از علت نامیده شدن [[فاطمه]] {{س}} به زهراء پرسید، فرمود: "زیرا هنگامی که در محرابش میایستاد [[نور]] او برای [[اهل آسمان]] پرتو افشانی میکرد چنانکه [[نور]] [[ستارگان]] برای [[اهل]] [[زمین]] [[نور افشانی]] میکند"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۱؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۶۴.</ref>. | |||
# [[فاطمه]] {{س}} برای [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} [[زهرا]] بود. [[ابان بن تغلب]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره علت نامیده شدن [[جده]] معصومهاش به [[زهرا]] {{س}} پرسید. [[امام]] {{ع}} فرمود: "زیرا دائماً برای [[امیر مؤمنان]] {{ع}} نورافشانی میکرد، هر روز سه مرتبه؛ در هنگام [[نماز صبح]] وقتی که [[مردم]] در بستر آرمیده بودند، [[نور]] چهرهاش میدرخشید و سپیدی آن [[نور]] به منازل [[مدینه]] وارد میشد به طوری که دیوارهایشان را روشن میکرد و موجب شگفتی آنان میشد. لذا نزد [[رسول خدا]] {{صل}} میآمدند و از آنچه دیده بودند میپرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل [[فاطمه]] {{س}} [[راهنمایی]] میفرمود. آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]] {{س}} میآمدند و او را در حالی که در محرابش نشسته و [[نماز]] میگذارد و [[نور]] از [[محراب]] و چهرهاش پرتو افشان بود، میدیدند و درمییافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]] {{س}} بوده است و آنگاه که روز به نیمه میرسید و [[فاطمه]] {{س}} آماده [[نماز]] میشد از چهرهاش نوری زرد رنگ میدرخشید و این [[نور]] زرد به خانههای [[مردم]] وارد میشد به طوری که لباسها و رنگ [[اهل]] [[خانه]] زرد میشد. باز آنها به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} میآمدند و از آنچه دیده بودند میپرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل [[فاطمه]] {{س}} [[راهنمایی]] میفرمود، آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]] {{س}} آمده و او را در حالی که در محرابش [[ایستاده]] و [[نور]] زرد رنگی از چهرهاش پرتو افکن بود میدیدند و در مییافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]] {{س}} بوده است. و در آخر روز و گاه [[غروب]] [[خورشید]] نیز [[نور]] سرخ فامی از سر [[شادی]] و [[شکر الهی]] از [[فاطمه]] {{س}} پرتو افشان شده و به خانههای [[مردم]] وارد میشد، به گونهای که دیوارهایشان را سرخ و آنان را شگفت زده میکرد. آنها نزد [[رسول خدا]] {{صل}} میآمدند و از آنچه دیده بودند میپرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل [[فاطمه]] {{س}} [[راهنمایی]] میفرمود. آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]] {{س}} آمده و او را در حالی که نشسته و به [[تسبیح]] و [[تمجید]] [[خداوند]] مشغول و [[نور]] سرخی از چهرهاش پرتو افکن بود میدیدند و درمییافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]] {{س}} بوده است"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۱.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.</ref> | |||
=== صدیقه === | |||
از دیگر [[القاب]] حضرت {{متن حدیث|الصِّدِّيقَه}}<ref>موسوعه زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۷۷.</ref> [[تصدیق]] کننده [[پیامبر]] در حد کمال بود. [[علامه مجلسی]] در توضیح این صفت میآورد: همانگونه که از [[اخبار]] به دست میآید، [[صدیقه]] به معنای [[معصومه]] است و برای [[نامگذاری]] [[حضرت زهرا]] {{س}} به صدیقه دو وجه ذکر میکند: | |||
# الف) او را صِدیقه گویند چون اولین [[زن]] پس از مادرش [[خدیجه]] است که پیامبر را تصدیق نمود. صِدّیق کسی است که آنچه را خداوند به پیامبرش نازل کرده، بپذیرد و [[ایمان]] بیاورد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ}}<ref>«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>. | |||
# ب) او در گفتار و [[رفتار]] بسیار صادق بود؛ به گونهای که کارهای او گفتارش را تصدیق مینمود. [[پیامبر]] به علی {{ع}} میفرماید: سه چیز به تو عطا شده که به هیچ کس حتی به من نیز داده نشده است؛ داماد شخصی مانند من و این به من داده نشده است. همسری [[صدیقه]] مانند دخترم که به من همسری مانند او داده نشده است. حسن و حسین {{عم}} که از صلب تو هستند و مانند آن دو به من عطا نشده است، اما شما همه از من و من از شما هستم<ref>{{متن حدیث|اوتيت ثلاثا لم يؤتهن أحد و لا أنا، صهرا مثلي و لم اوت انا مثلک، و أوتيت زوجه صديقه مثل ابنتي و لم أوت مثلها زوجه، و اوتيت الحسن و الحسن من صلبك و لم اوت من صلبي مثلهما، و لكنكم مني و انا منكم}}؛ الریاض النضره فی مناقب العشره، محب الدین طبری، ج۳، ص۱۷۲؛ فضائل الخمسه من الصحاح السته، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. | |||
[[فاطمه زهرا]] {{س}} در گفتار و [[کردار]] به حدی [[راستگو]] و درستکردار بود که برای این صفت ایشان، دارای چند [[لقب]] مانند: صادقه، صدیقه و صدوقه است. پدرش به علی {{ع}} میگوید: هر چه [[فاطمه]] {{س}} میگوید، بپذیر و [[تأیید]] کن. فرمودند: «ای علی! من فاطمه {{س}} را به مسائلی [[وصیت]] کردم و مطالبی را به او گفتهام که برایت بگوید، هر چه فاطمه {{س}} گفت آن را اجراکن؛ زیرا او بسیار راستگو و صادق است. سپس زهرا {{س}} را در آغوش گرفت و سرش را بوسه زد و فرمود: فاطمه [[جان]]! پدرت فدایت باد»<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنِّي قَدْ أَوْصَيْتُ فَاطِمَه ابْنَتِي بِأَشْيَاءَ وَ أَمَرْتُهَا أَنْ تُلْقِيَهَا إِلَيْكَ فَأَنْفِذْهَا فَهِيَ الصَّادِقَه الصَّدُوقَه ثُمَّ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ قَالَ فِدَاكِ أَبُوكِ يَا فَاطِمَه}}؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۲، ص۴۹۰.</ref>. | |||
از | در سخنی از [[امام صادق]] {{ع}}، حضرت فاطمه {{س}}، صدیقه کبری خوانده شده است: «او صدیقه کبراست و گردونه [[امتهای پیشین]] بر مدار [[شناخت]] او گردیده است»<ref>{{متن حدیث|وَ هِيَ الصِّدِّيقَه الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى}}؛ امالی، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۸۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.</ref>. | ||
بعضی از [[علما]] در تبیین این سخن [[امام صادق]] {{ع}} نوشتهاند که: بنابراین همه [[پیامبران]]، امتهای خود را به [[شناخت]] [[مقامات]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} دستور میدادند؛ اگر یکی از [[امتها]] این [[ذات مقدس]] (فاطمه زهرا {{س}}) را نمیشناخت، [[اعمال]] او پذیرفته نبود<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۱۶۱-۱۷۷؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref> | |||
{{ | |||
== | === حوراء === | ||
[[ | از [[ابنعباس]] روایت شده که [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: «دخترم فاطمه حوریهای در چهره [[آدمیان]] است. او هیچگاه [[خون]] ندید و مردی با او تماس نگرفت. خداوند بدین سبب او را فاطمه نامید که او و دوستدارانش را از [[آتش دوزخ]] [[رهایی]] بخشید»<ref>احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۳۱، ح۶۷۷۲؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۹.</ref>. نیز از ایشان روایت شده است: {{متن حدیث|إِنَّ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ كُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُهَا}}؛ [[فاطمه]] حوریهای در چهره [[انسان]] است. هرگاه [[مشتاق]] [[بهشت]] میشوم، او را میبوسم<ref>احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۸۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۳، ص۱۸.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref> | ||
=== بتول === | |||
در مورد علت نامگذاری ایشان به بتول، از علی {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: از [[پیامبر]] سوال شد که معنای بتول چیست؟ زیرا ما از شما شنیدیم که میگفتید [[مریم]] و فاطمه بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول زنی است که هرگز [[عادت]] ماهیانه نمیشود. همانا حیض در [[دختران]] [[انبیاء]] [[مکروه]] است. همچنین در علت [[انتخاب]] [[لقب]] بتول برای آن [[حضرت]] از [[امام جواد]] {{ع}} روایت شده است که: {{متن حدیث|سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ {{س}} بِالْبَتُول: لِانْقِطَاعِهَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَی}}: به این علت فاطمه را بتول نامیدند که از زرق و برق [[دنیا]] گسسته بود و به [[عبادت]] [[خداوند]] پیوسته بود<ref>عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم والمعارف و الأحوال من الآیات والأخبار والأقوال، مستدرک فاطمه از امام جواد، ص۸۰.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref> | |||
حضرت | === [[طاهره]] === | ||
{{متن حدیث| | [[حضرت زهرا]] {{س}} طاهره است. همچنین گفته شده، حضرت زهرا {{س}} [[مطهره]]. [[پیامبر]] این [[لقب]] (طاهره) را به [[حضرت فاطمه]] {{س}} دادهاند. [[اسماء بنت عمیس]] میگوید: {{متن حدیث|قال النبی: أما علمت ان ابنتى طاهره مطهره}}<ref>صحیفه الإمام الرضا، علی بن موسی امام هشتم، محقق: محمد مهدی نجف، ص۹۰؛ فاطمه الزهراء من المهد الی اللحد، سید کاظم حائری قزوینی، ص۱۲۱؛ نزهه المجالس و منتخب النفائس، عبدالرحمن بن عبدالسلام صفوری شافعی بغدادی، ص۲۲۷.</ref>؛ پیامبر {{صل}} فرمود: «آیا نمیدانی که دخترم [[پاک]] و [[پاکیزه]] است». [[آیه تطهیر]] هم دلیل دیگری بر پاک بودن حضرت از [[رجس]] و [[پلیدیها]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. این [[آیه]] به [[اجماع]] [[خاصه]] و [[عامه]] در [[شأن]] [[پنج تن]] [[آل]] عباست<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. | ||
== [[طیبه]] | === [[طیبه]] === | ||
[[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} طیبه | [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} طیبه است. حضرت زهرا {{س}} طیبه است، چنانچه مرحوم [[ابن طاووس]] بعد از [[نقل روایت]] [[فضیلت]] اهدای [[نماز]] به [[معصومین]] میفرماید: بعد از نماز [[هدیه]] به هر یک از معصومین این [[دعا]] را بخواند؛ دعایی که بعد از [[خواندن نماز]] هدیه به [[حضرت زهرا]] {{س}} خوانده میشود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّه مِنِّي إِلَى الطَّاهِرَه الْمُطَهَّرَه الطَّيِّبَه الزَّكِيَّه فَاطِمَه...}}<ref>جمال الاسبوع فی کمال العمل المشروع، علی بن موسی سید بن طاووس، ص۳۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۱۵.</ref> | ||
== | === مبارکه === | ||
[[حضرت زهرا]] {{س}} مبارکه و [[ | [[حضرت زهرا]] {{س}} مبارکه است به اعتبار خیرها و برکتهای فراوان که از سوی او پدید میآید. [[قرآن کریم]] بدین جهت که [[نسل]] [[پیامبر گرامی]] {{صل}} تنها از وجود [[مقدس]] زهرا {{س}} [[استمرار]] یافته، از وی به [[کوثر]] یاد کرده است. او، مام [[پیشوایان معصوم]] و مادر [[دودمان پاک رسول خدا]] {{صل}} به شمار میآید. وی از [[رسالت]] پیامبر گرامی {{صل}} [[دفاع]] نمود و دشواریهایی را که در مسیر [[پایداری]] و [[ایستادگی]] در برابر ستمپیشگان و [[منحرفان]] از خط رسالت دید، به [[جان]] خرید. [[دودمان]] فراوان، همان خیرها یا مهمترین مصادیق برکتهای فراوان است که [[خداوند]] به [[رسول]] گرامی عطا نمود و در [[سوره کوثر]] بدان تصریح کرده است. | ||
حضرت زهرا {{س}} مبارکه است و مبارک از [[برکت]] گرفته شده که به معنای [[رشد]] و زیاده است، مبارک یعنی آنچه از او خیر زیاد بیاید. به حضرت زهرا {{س}} از این جهت مبارک میگویند که او [[کوثر]] {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref> است؛ همان طور که [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود گفته: مراد [[صدیقه طاهره]]، [[فاطمه زهرا]] {{س}} است<ref>التفسیر الکبیر، ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین الامام فخرالدین رازی، ج۳۲، ص۱۲۴.</ref>. | |||
مرحوم [[علامه طباطبایی]] هم میگوید: منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریهای است که [[خدای تعالی]] به آن جناب ارزانی داشته و برکتی است که در [[نسل]] آن جناب قرار داده یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت [[ذریه]]؛ چیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است و اگر مراد مسئله ذریه به [[استقلال]] و یا به طور ضمنی نبود، آوردن کلمه «إِنَّ» در جمله {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بیگمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بیپساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> فایدهای نداشت؛ زیرا کلمه «إِنَّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم میرساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو [[حوض]] دادیم، چون که بدگوی تو اجاق [[کور]] است و یا بیخیر است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ذیل سوره کوثر.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۲۷؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref> | |||
=== محدثه === | |||
یکی از [[اسماء]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} محدَّثه است، به این معنا که [[فرشتگان الهی]] بر ایشان نازل میشدند و [[گفتگو]] مینمودند. فرق این [[نزول فرشتگان]] با [[وحی]] بر [[انبیاء الهی]] این است که وحی [[انبیاء]] [[وحی تشریعی]] است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین [[تشریع]] و [[بیان احکام]] نیست، بلکه بیان [[اخبار غیبی]] (وحی انبائی و غیر [[تشریعی]]) و مانند آن است. طبق آیاتی از [[قرآن کریم]] در امتهای [[سلف]]، افرادی که هم صحبت با [[فرشتگان]] و محدَّث بودهاند وجود داشتهاند. | یکی از [[اسماء]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} محدَّثه است، به این معنا که [[فرشتگان الهی]] بر ایشان نازل میشدند و [[گفتگو]] مینمودند. فرق این [[نزول فرشتگان]] با [[وحی]] بر [[انبیاء الهی]] این است که وحی [[انبیاء]] [[وحی تشریعی]] است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین [[تشریع]] و [[بیان احکام]] نیست، بلکه بیان [[اخبار غیبی]] (وحی انبائی و غیر [[تشریعی]]) و مانند آن است. طبق آیاتی از [[قرآن کریم]] در امتهای [[سلف]]، افرادی که هم صحبت با [[فرشتگان]] و محدَّث بودهاند وجود داشتهاند. | ||
مطابق [[روایات]] متعدد، [[فاطمه]] [[زهرا]] و [[ائمه]] [[اثنی عشر]] {{عم}} محدَّث هستند. محدَّثه یکی از [[اسماء]] و [[القاب حضرت فاطمه]] {{س}} است. [[امام صادق]] {{ع}} در [[حدیثی]] فرمودند: «برای فاطمه {{س}} نزد [[خدای عزوجل]]، نُه اسم است: فاطمه، [[صدیقه]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه]]، [[مرضیه]]، [[محدثه]]، زهرا». | مطابق [[روایات]] متعدد، [[فاطمه]] [[زهرا]] و [[ائمه]] [[اثنی عشر]] {{عم}} محدَّث هستند. محدَّثه یکی از [[اسماء]] و [[القاب حضرت فاطمه]] {{س}} است. [[امام صادق]] {{ع}} در [[حدیثی]] فرمودند: «برای فاطمه {{س}} نزد [[خدای عزوجل]]، نُه اسم است: فاطمه، [[صدیقه]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه]]، [[مرضیه]]، [[محدثه]]، زهرا». | ||
محدَّثه مؤنث [[محدث]] است، هم [[خانواده]] با کلمات حادث، [[حدیث]] و [[تحدیث]] است و از ریشه [[حدث]] گرفته شده است. حدث در لغت یعنی چیزی پیش از این نبوده و به وجود آمده و حدیث یعنی هر چیز تازه و نو، به سخن و [[کلام]] حدیث میگویند چون چیزی پس از چیزی و لفظی بعد از لفظ دیگر ایجاد میشود. حدیث در اصطلاح، [[کلامی]] است که حاکی قول یا فعل یا [[تقریر معصوم]] باشد و به آن خبر و [[سنت]] و [[روایت]] نیز گفته میشود و تحدیث به معنای [[سخن گفتن]] است و [[محدِّث]] (اسم فاعل) در اصطلاح به کسی گفته میشود که [[اهل]] جمعآوری و [[نقل حدیث]] باشد و محدَّث (اسم مفعول) یعنی کسی که با او سخن گفتهاند و در اصطلاح در مورد کسانی به کار میرود که فرشتگان با او سخن گفتهاند ([[الهام]] گیرنده و گوش فرادهنده به حدیث فرشتگان) و محدثه مؤنث محدث است و به دو صورت تلفظ میشود: به [[فتح]] دال که اسم مفعول است و به کسر دال که اسم فاعل است. «محدِّثه» به کسر دال یعنی زنی که برای دیگران حدیث نقل میکند و محدَّثه به فتح یعنی زنی که دیگری با وی سخن گفته و در اصطلاح به بانویی گفته میشود که فرشتگان با وی سخن گفتهاند. [[وحی الهی]] دارای مراتب متفاوتی است که [[فاطمه زهرا]] {{س}} صاحب [[وحی]] تعریفی و انبائی است و [[اخبار]] [[جبرئیل]] به [[حضرت زهرا]] {{س}} و محدثه بودن آن جناب امری [[مبرهن]] و مطابق [[شأن]] و شاکله [[استعلا]] یافته و به فعلیت رسیده آن | محدَّثه مؤنث [[محدث]] است، هم [[خانواده]] با کلمات حادث، [[حدیث]] و [[تحدیث]] است و از ریشه [[حدث]] گرفته شده است. حدث در لغت یعنی چیزی پیش از این نبوده و به وجود آمده و حدیث یعنی هر چیز تازه و نو، به سخن و [[کلام]] حدیث میگویند چون چیزی پس از چیزی و لفظی بعد از لفظ دیگر ایجاد میشود. حدیث در اصطلاح، [[کلامی]] است که حاکی قول یا فعل یا [[تقریر معصوم]] باشد و به آن خبر و [[سنت]] و [[روایت]] نیز گفته میشود و تحدیث به معنای [[سخن گفتن]] است و [[محدِّث]] (اسم فاعل) در اصطلاح به کسی گفته میشود که [[اهل]] جمعآوری و [[نقل حدیث]] باشد و محدَّث (اسم مفعول) یعنی کسی که با او سخن گفتهاند و در اصطلاح در مورد کسانی به کار میرود که فرشتگان با او سخن گفتهاند ([[الهام]] گیرنده و گوش فرادهنده به حدیث فرشتگان) و محدثه مؤنث محدث است و به دو صورت تلفظ میشود: به [[فتح]] دال که اسم مفعول است و به کسر دال که اسم فاعل است. «محدِّثه» به کسر دال یعنی زنی که برای دیگران حدیث نقل میکند و محدَّثه به فتح یعنی زنی که دیگری با وی سخن گفته و در اصطلاح به بانویی گفته میشود که فرشتگان با وی سخن گفتهاند. [[وحی الهی]] دارای مراتب متفاوتی است که [[فاطمه زهرا]] {{س}} صاحب [[وحی]] تعریفی و انبائی است و [[اخبار]] [[جبرئیل]] به [[حضرت زهرا]] {{س}} و محدثه بودن آن جناب امری [[مبرهن]] و مطابق [[شأن]] و شاکله [[استعلا]] یافته و به فعلیت رسیده آن حضرت است. | ||
[[ارتباط]] [[انسان]] با [[فرشتگان]] از لحاظ [[عقلی]] امری ممکن و مطابق [[آیات]] مختلفی از [[قرآن کریم]]، [[نزول]] [[فرشتگان الهی]] و [[وحی]] بر غیر [[انبیا]]، نه تنها امکان دارد، بلکه در امتهای گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول [[ملائکه]] بر [[حضرت مریم]] {{س}}، وحی بر [[مادر موسی]] {{ع}} و وحی بر [[حواریون حضرت عیسی]] {{ع}}. | [[ارتباط]] [[انسان]] با [[فرشتگان]] از لحاظ [[عقلی]] امری ممکن و مطابق [[آیات]] مختلفی از [[قرآن کریم]]، [[نزول]] [[فرشتگان الهی]] و [[وحی]] بر غیر [[انبیا]]، نه تنها امکان دارد، بلکه در امتهای گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول [[ملائکه]] بر [[حضرت مریم]] {{س}}، وحی بر [[مادر موسی]] {{ع}} و وحی بر [[حواریون حضرت عیسی]] {{ع}}. | ||
[[اعتقاد]] به وجود محدَثین یعنی افرادی که [[پیامبر]] نبوده، اما با فرشتگان در ارتباط بودهاند از موضوعات مسلم [[اسلام]] است. طبق [[آیات قرآن کریم]]، فرشتگان بر غیر انبیا نیز نازل میشدهاند و [[روایات]] متعدد در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] به وجود افراد محدَّث در [[امت اسلام]] تصریح دارد. | [[اعتقاد]] به وجود محدَثین یعنی افرادی که [[پیامبر]] نبوده، اما با فرشتگان در ارتباط بودهاند از موضوعات مسلم [[اسلام]] است. طبق [[آیات قرآن کریم]]، فرشتگان بر غیر انبیا نیز نازل میشدهاند و [[روایات]] متعدد در [[منابع روایی شیعه]] و [[سنی]] به وجود افراد محدَّث در [[امت اسلام]] تصریح دارد. آنچه ما [[شیعیان]] معتقدیم این است که محدَثین این [[امت]]، [[ائمه]] [[اثنی عشر]] و فاطمه زهرا {{س}} هستند. | ||
آنچه ما [[شیعیان]] معتقدیم این است که محدَثین این [[امت]]، [[ائمه]] [[اثنی عشر]] و | |||
[[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]] خود در این باره میگوید: «وجود کسانی که محدَّث هستند در [[امت اسلامی]] [[مورد اتفاق]] همه [[مسلمین]] است- همانگونه که در امتهای -گذشته چنین افرادی وجود داشتهاند. [[پیامبر اعظم]] نیز این مطلب را به مسلمین خبر داده، اما آنچه مورد [[اختلاف]] است مصداق محدَّث است». | [[علامه امینی]] در [[کتاب الغدیر]] خود در این باره میگوید: «وجود کسانی که محدَّث هستند در [[امت اسلامی]] [[مورد اتفاق]] همه [[مسلمین]] است- همانگونه که در امتهای -گذشته چنین افرادی وجود داشتهاند. [[پیامبر اعظم]] نیز این مطلب را به مسلمین خبر داده، اما آنچه مورد [[اختلاف]] است مصداق محدَّث است». گفتنی است که [[مسلمانان]] طبق [[آیه]] ۴۰ [[سوره احزاب]] معتقدند [[رسول اکرم]] {{صل}} [[خاتم پیامبران]] است و پس از [[رحلت]] ایشان، وحی منقطع گشته است؛ حال چگونه فرشتگان بر [[حضرت فاطمه]] {{س}} نازل شده و با آن بزرگوار صحبت کردهاند؟ | ||
گفتنی است که [[مسلمانان]] طبق [[آیه]] ۴۰ [[سوره احزاب]] معتقدند [[رسول اکرم]] {{صل}} [[خاتم پیامبران]] است و پس از [[رحلت]] ایشان، وحی منقطع گشته است؛ حال چگونه فرشتگان بر [[حضرت فاطمه]] {{س}} نازل شده و با آن بزرگوار صحبت کردهاند؟ | |||
پاسخ این است که طبق [[آیات قرآن]]، نزول [[فرشته]] [[الهی]] و ارتباط [[خداوند]] با غیر [[پیامبران]]، از طریق فرشتگان و وحی امکانپذیر است؛ از این رو [[نزول فرشتگان]]، مساوق وجود [[نبی]] یا [[رسول]] نیست و میشود [[نبوت]] و [[رسالت]] نباشد، اما [[ارتباط با فرشتگان]] و وحی وجود داشته باشد. وحی اقسامی دارد و همه این اقسام برای [[انبیاء الهی]] وجود داشته، اما از میان این موارد آنچه اختصاصی انبیا است و برای غیر نبی نیست [[وحی تشریعی]] است و در نبود نبی، [[تشریع]] صورت نمیگیرد. با توجه به این مطالب معلوم میشود منظور از [[ختم نبوت]] و ختم [[پیامبری]] و [[انقطاع وحی]] پس از [[رحلت]] [[رسول اعظم]]، ختم [[وحی تشریعی]] است نه قطع [[ارتباط]] [[فرشتگان]] با [[بشر]] و امکان [[نزول فرشتگان]] و [[وحی]] غیر [[تشریعی]] همچنان باقی است. | پاسخ این است که طبق [[آیات قرآن]]، نزول [[فرشته]] [[الهی]] و ارتباط [[خداوند]] با غیر [[پیامبران]]، از طریق فرشتگان و وحی امکانپذیر است؛ از این رو [[نزول فرشتگان]]، مساوق وجود [[نبی]] یا [[رسول]] نیست و میشود [[نبوت]] و [[رسالت]] نباشد، اما [[ارتباط با فرشتگان]] و وحی وجود داشته باشد. وحی اقسامی دارد و همه این اقسام برای [[انبیاء الهی]] وجود داشته، اما از میان این موارد آنچه اختصاصی انبیا است و برای غیر نبی نیست [[وحی تشریعی]] است و در نبود نبی، [[تشریع]] صورت نمیگیرد. با توجه به این مطالب معلوم میشود منظور از [[ختم نبوت]] و ختم [[پیامبری]] و [[انقطاع وحی]] پس از [[رحلت]] [[رسول اعظم]]، ختم [[وحی تشریعی]] است نه قطع [[ارتباط]] [[فرشتگان]] با [[بشر]] و امکان [[نزول فرشتگان]] و [[وحی]] غیر [[تشریعی]] همچنان باقی است. | ||
خط ۲۴۴: | خط ۱۹۲: | ||
به بیانی دیگر با [[اکمال دین]] و [[شریعت]]، [[تشریع]] به پایان رسید و پس از آن وحی تشریعی صورت نمیگیرد حتی با حضور [[پیامبر]]؛ وحی تشریعی با اکمال دین به اتمام رسیده و استمرار وحی تشریعی با اکمال دین منافات دارد، اما استمرار وحی غیر تشریعی و [[ارتباط با فرشتگان]]، با اکمال دین منافات ندارد و از آنجا که مطابق [[آیات الهی]]، وحی غیر تشریعی بر غیر [[انبیا]]، ممکن بوده و واقع شده، در نتیجه وجود افراد محدَّث که فرشتگان بر ایشان نازل و بر ایشان وحی انبائی شود، منافاتی با ختم نبوت و [[رسالت]] ندارد؛ همانگونه که [[روایات نبوی]] به این امر تصریح دارد. | به بیانی دیگر با [[اکمال دین]] و [[شریعت]]، [[تشریع]] به پایان رسید و پس از آن وحی تشریعی صورت نمیگیرد حتی با حضور [[پیامبر]]؛ وحی تشریعی با اکمال دین به اتمام رسیده و استمرار وحی تشریعی با اکمال دین منافات دارد، اما استمرار وحی غیر تشریعی و [[ارتباط با فرشتگان]]، با اکمال دین منافات ندارد و از آنجا که مطابق [[آیات الهی]]، وحی غیر تشریعی بر غیر [[انبیا]]، ممکن بوده و واقع شده، در نتیجه وجود افراد محدَّث که فرشتگان بر ایشان نازل و بر ایشان وحی انبائی شود، منافاتی با ختم نبوت و [[رسالت]] ندارد؛ همانگونه که [[روایات نبوی]] به این امر تصریح دارد. | ||
باید دانست طبق [[روایات]]، محدَّث به کسی اطلاق میشود که [[فرشتگان الهی]] بر وی نازل میشوند و [[اخبار غیبی]] را به او میرسانند؛ مثلاً در [[روایت]] وارد شده از [[حضرت صادق]] {{ع}} سؤال شد: مقصود از محدَّث چیست؟ آن | باید دانست طبق [[روایات]]، محدَّث به کسی اطلاق میشود که [[فرشتگان الهی]] بر وی نازل میشوند و [[اخبار غیبی]] را به او میرسانند؛ مثلاً در [[روایت]] وارد شده از [[حضرت صادق]] {{ع}} سؤال شد: مقصود از محدَّث چیست؟ آن حضرت فرمودند: {{متن حدیث|يَأْتِيهِ مَلَكٌ فَيَنْكُتُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۲۲.</ref>؛ «محدَّث کسی است که [[فرشته]] بر او نازل میشود و نکات وحی را بر [[قلب]] او عرضه میدارد». | ||
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>، {{متن حدیث|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي | [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>، {{متن حدیث|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}<ref>الإختصاص، شیخ مفید، ص۳۲۹.</ref>. | ||
در [[زیارت]] [[فاطمه]] {{س}} هم وارد شده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا | در [[زیارت]] [[فاطمه]] {{س}} هم وارد شده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه}}. ناگفته نماند که علمای [[اهل سنت]] نیز قائلند پس از [[پیامبر اکرم]] [[محدث]] وجود داشته و فرشتگان با او سخن میگفتهاند، اما میگویند، آن فرد را خود [[پیامبر اکرم]] معین فرموده است و آن شخص، [[عمر]] است! [[بخاری]] و مسلم در این مورد نقل میکنند که: {{متن حدیث|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم}}<ref>صحیح بخاری، کتاب المناقب، باب مناقب عمر بن الخطاب، ح۳۴۱۳؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب ۲ من فضائل عمر، ح۴۴۱۱.</ref>. | ||
«قابل توجه و [[تأمل]] است که در پایان تمام این [[روایات]]، [[راویان]] [[سنی]]، نام [[خلیفه دوم]] را ملحق و اضافه نمودهاند. این مطلب که آیا وی (که سابقه [[بتپرستی]] و [[شرک]] دارد) محدَّث بوده است یا [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] (که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] ایشان را [[مطهر]] برمیشمرد)؟ با اندک [[فکر]] و دقت در [[آیات الهی]] و [[روایات صحیح]] [[نبوی]]، مطالعه [[اعمال]]، [[رفتار]] و گفتارشان، بر هر [[انسان]] [[حقجویی]] روشن میشود. | «قابل توجه و [[تأمل]] است که در پایان تمام این [[روایات]]، [[راویان]] [[سنی]]، نام [[خلیفه دوم]] را ملحق و اضافه نمودهاند. این مطلب که آیا وی (که سابقه [[بتپرستی]] و [[شرک]] دارد) محدَّث بوده است یا [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] (که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] ایشان را [[مطهر]] برمیشمرد)؟ با اندک [[فکر]] و دقت در [[آیات الهی]] و [[روایات صحیح]] [[نبوی]]، مطالعه [[اعمال]]، [[رفتار]] و گفتارشان، بر هر [[انسان]] [[حقجویی]] روشن میشود. | ||
خط ۲۵۶: | خط ۲۰۴: | ||
همانطور که گفته شد، [[اعتقاد]] به وجود محدَّثین در [[امت پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[مورد اتفاق]] [[فرق اسلامی]] است. طبق روایات متعدد، [[ائمه معصومین]] و فاطمه زهرا {{س}} محدَّث هستند. | همانطور که گفته شد، [[اعتقاد]] به وجود محدَّثین در [[امت پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[مورد اتفاق]] [[فرق اسلامی]] است. طبق روایات متعدد، [[ائمه معصومین]] و فاطمه زهرا {{س}} محدَّث هستند. | ||
فاطمه زهرا {{س}}، محدَّثه و [[فرشتگان الهی]] مفتخر به همصحبتی با ایشان هستند؛ [[کلام]] | فاطمه زهرا {{س}}، محدَّثه و [[فرشتگان الهی]] مفتخر به همصحبتی با ایشان هستند؛ [[کلام]] حضرت سراسر [[نور]] و [[هدایت]] است. اشتراک [[حضرت صدیقه طاهره]] {{س}} است با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و یازده فرزند معصومش، در [[محدث]] بودن (یعنی شنیدن [[حدیث]] [[فرشتگان]]). مسلم است. | ||
در این منقبت، حضرت صِدّیقه {{س}} با علی و [[اولاد]] معصومش {{عم}} [[شریک]] است و او نیز [[محدثه]] بوده؛ چنان که [[امامان دوازدهگانه]] محدث بودهاند. | در این منقبت، حضرت صِدّیقه {{س}} با علی و [[اولاد]] معصومش {{عم}} [[شریک]] است و او نیز [[محدثه]] بوده؛ چنان که [[امامان دوازدهگانه]] محدث بودهاند. در [[حدیثی]] آمده: {{متن حدیث|أَنَّ أَوْصِیاءِ مُحَمَّدٍ مُحَدِّثُونَ}}؛ «اوصیای محمد {{صل}} [[محدث]] هستند»<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۳۷۰.</ref> و به قول [[معصوم]] {{ع}}: {{متن حدیث|إِنَّ في كُلِّ أُمَّه مُحَدِّثِينَ مِنْ غَیْرِ نُبُوَّه}}<ref>اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، محمد علی بن احمد قراچه داغی تبریزی انصاری، ص۲۰۰.</ref>؛ در هر امتی محدثهایی هستند که [[نبوت]] ندارند (از [[فرشتگان]] [[حدیث]] میشنوند)». | ||
در [[حدیثی]] آمده: {{متن حدیث|أَنَّ أَوْصِیاءِ مُحَمَّدٍ مُحَدِّثُونَ}}؛ «اوصیای محمد {{صل}} [[محدث]] هستند»<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۳۷۰.</ref> و به قول [[معصوم]] {{ع}}: {{متن حدیث|إِنَّ في كُلِّ | |||
[[حضرت فاطمه]] {{س}} [[محدثه]] است و محدثه یعنی کسی که با مادرش هنگامی که در رحم او بوده، صحبت میکرد. محدثه یعنی آنکه فرشتگان با او سخن میگفتند و این هر دو در مورد حضرت فاطمه {{س}} صادق است. | [[حضرت فاطمه]] {{س}} [[محدثه]] است و محدثه یعنی کسی که با مادرش هنگامی که در رحم او بوده، صحبت میکرد. محدثه یعنی آنکه فرشتگان با او سخن میگفتند و این هر دو در مورد حضرت فاطمه {{س}} صادق است. پس فرشتگان با حضرت فاطمه {{س}} همسخن میشدند و آن حضرت نیز با آنان تکلم مینمود. سپس [[فاطمه اطهر]] {{س}} در شبی به فرشتگان فرمود: آیا [[مریم]]، دختر [[عمران]] بر تمام [[زنان]] عالم [[برتری]] ندارد؟ | ||
پس فرشتگان با حضرت فاطمه {{س}} همسخن میشدند و آن | |||
فرشتگان عرضه داشتند: مریم [[سرور زنان]] عصر خویش بود، ولی [[خدای متعال]] تو را [[سرور]] و مهتر زنان عصر خود و عصر مریم و سرور و [[برتر]] زنان اولین و آخرین قرار داده است<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۷۸.</ref>. | فرشتگان عرضه داشتند: مریم [[سرور زنان]] عصر خویش بود، ولی [[خدای متعال]] تو را [[سرور]] و مهتر زنان عصر خود و عصر مریم و سرور و [[برتر]] زنان اولین و آخرین قرار داده است<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۷۸.</ref>. در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} آمده است: محدث کسی است که در گوش او زده شود و گوش او بشنود مانند شنیدن صدای زنجیر که به طشت بکشند<ref>بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص۳۲۴.</ref>. | ||
در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} آمده است: محدث کسی است که در گوش او زده شود و گوش او بشنود مانند شنیدن صدای زنجیر که به طشت بکشند<ref>بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص۳۲۴.</ref>. | |||
ناگفته نماند که [[شأن]] و [[جلالت]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} بسیار فراتر از فرشتگان بوده و با توجه به جایگاه [[ارزشمند]] [[فاطمه]] {{س}} گفتگوی حضرت با فرشتگان شرافتی بزرگ برای فرشتگان به حساب میآید نه امتیازی برای آن حضرت. فرشتگان باید به خود ببالند و به همنوعان خود [[فخر]] بفروشند که لایق همصحبتی با حبیبه [[خدا]]، فاطمه زهرا {{س}} شدهاند<ref>کوثر رسول، حسین گنجی، ص۷۵ و ۷۶.</ref>. | ناگفته نماند که [[شأن]] و [[جلالت]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} بسیار فراتر از فرشتگان بوده و با توجه به جایگاه [[ارزشمند]] [[فاطمه]] {{س}} گفتگوی حضرت با فرشتگان شرافتی بزرگ برای فرشتگان به حساب میآید نه امتیازی برای آن حضرت. فرشتگان باید به خود ببالند و به همنوعان خود [[فخر]] بفروشند که لایق همصحبتی با حبیبه [[خدا]]، فاطمه زهرا {{س}} شدهاند<ref>کوثر رسول، حسین گنجی، ص۷۵ و ۷۶.</ref>. | ||
خط ۲۷۳: | خط ۲۱۸: | ||
[[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: محدث آواز [[ملک]] را میشنود و او را نمیبیند. [[راوی]] عرض کرد: {{متن حدیث|أَصْلَحَكَ اللَّهُ}} چگونه میفهمد، آواز [[فرشته]] است؟ فرمود: به وی [[سکینه]] و وقاری عطا میشود که از این راه میفهمد کسی که با او سخن میگوید فرشته است<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. | [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: محدث آواز [[ملک]] را میشنود و او را نمیبیند. [[راوی]] عرض کرد: {{متن حدیث|أَصْلَحَكَ اللَّهُ}} چگونه میفهمد، آواز [[فرشته]] است؟ فرمود: به وی [[سکینه]] و وقاری عطا میشود که از این راه میفهمد کسی که با او سخن میگوید فرشته است<ref>کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. | ||
سُلیم گفت: از [[محمد بن ابی بکر]] سؤال کردم: آیا [[فرشتگان]] با غیر از [[انبیا]] سخن میگویند؟ | سُلیم گفت: از [[محمد بن ابی بکر]] سؤال کردم: آیا [[فرشتگان]] با غیر از [[انبیا]] سخن میگویند؟ او در جواب گفت: این [[آیه قرآن]] را نخواندهای: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>. | ||
او در جواب گفت: این [[آیه قرآن]] را نخواندهای: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>. | |||
گفتم: [[امیرالمؤمنین]] [[محدث]] است؟ | گفتم: [[امیرالمؤمنین]] [[محدث]] است؟ گفت: {{متن حدیث|نَعَمْ وَ كَانَتْ فَاطِمَه {{س}} مُحَدَّثَه وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّه وَ مَرْيَمُ كَانَتْ مُحَدَّثَه وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّه وَ أُمُّ مُوسَى مَا كَانَتْ نَبِيَّه وَ كَانَتْ مُحَدَّثَه وَ كَانَتْ سَارَه امْرَأَه إِبْرَاهِيمَ قَدْ عَايَنَتِ الْمَلَائِكَه فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّه}}؛ «[[فاطمه]] [[زهرا]] [[محدثه]] بود ولی [[پیغمبر]] نبود. [[حضرت مریم]] [[پیامبر]] نبود، ولی «محدثه» بود یعنی فرشتگان با او سخن میگفتند. [[مادر موسی]] نیز محدثه بود، ولی پیامبر نبود. [[ساره]] [[همسر حضرت ابراهیم]] فرشتگان را با چشم خودش دید و آنها [[بشارت]] [[اسحاق]] و [[یعقوب]] {{عم}} را به او دادند؛ محدثه بود ولی پیامبر نبود»<ref>اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالی، ص۵۰۵؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص۸۲۴.</ref>. | ||
گفت: {{متن حدیث|نَعَمْ وَ كَانَتْ | |||
[[سلیم بن قیس هلالی]] میگوید که [[محمد بن ابوبکر]] [[شهید]] شد. به امیرالمؤمنین [[تسلیت]] گفتم و آنچه را که محمد بن ابی بکر به من گفته بود به عرض ایشان رساندم. امیرالمؤمنین فرمود: محمد - [[خدا]] او را [[رحمت]] کند – راست گفته است. او شهید زندهای است که به او روزی داده میشود. | [[سلیم بن قیس هلالی]] میگوید که [[محمد بن ابوبکر]] [[شهید]] شد. به امیرالمؤمنین [[تسلیت]] گفتم و آنچه را که محمد بن ابی بکر به من گفته بود به عرض ایشان رساندم. امیرالمؤمنین فرمود: محمد - [[خدا]] او را [[رحمت]] کند – راست گفته است. او شهید زندهای است که به او روزی داده میشود. | ||
در ادامه فرمود: ای [[سلیم]] به [[درستی]] که [[اوصیاء]] و [[جانشینان]] من یازده مرد از [[فرزندان]] من هستند. امامانی [[هدایت کننده]] و [[هدایت]] شده و همه [[محدث]] هستند. گفتم ای [[امیرالمؤمنین]] آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: پسرم حسن {{ع}} سپس پسرم حسین {{ع}} سپس این پسرم و دست پسر پسرش یعنی [[علی بن الحسین]] را گرفت در حالی که او [[کودکی]] شیر [[خوار]] بود. سپس هشت نفر از فرزندانش یکی پس از دیگری، ایشان کسانی هستند که [[خداوند]] به ایشان قسم خورده است و فرموده است: {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}}<ref>{{متن حدیث|يَا سُلَيْمُ إِنَّ أَوْصِيَائِي أَحَدَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي | در ادامه فرمود: ای [[سلیم]] به [[درستی]] که [[اوصیاء]] و [[جانشینان]] من یازده مرد از [[فرزندان]] من هستند. امامانی [[هدایت کننده]] و [[هدایت]] شده و همه [[محدث]] هستند. گفتم ای [[امیرالمؤمنین]] آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: پسرم حسن {{ع}} سپس پسرم حسین {{ع}} سپس این پسرم و دست پسر پسرش یعنی [[علی بن الحسین]] را گرفت در حالی که او [[کودکی]] شیر [[خوار]] بود. سپس هشت نفر از فرزندانش یکی پس از دیگری، ایشان کسانی هستند که [[خداوند]] به ایشان قسم خورده است و فرموده است: {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}}<ref>{{متن حدیث|يَا سُلَيْمُ إِنَّ أَوْصِيَائِي أَحَدَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه هُدَاه مَهْدِيُّونَ كُلُّهُمْ مُحَدَّثُونَ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ هُمْ قَالَ ابْنِي هَذَا الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي هَذَا الْحُسَيْنُ ثُمَّ ابْنِي هَذَا وَ أَخَذَ بِيَدِ ابْنِ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ رَضِيعٌ ثُمَّ ثَمَانِيَه مِنْ وُلْدِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ وَ هُمُ الَّذِينَ أَقْسَمَ اللَّهُ بِهِمْ فَقَالَ {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}} «و سوگند به پدر، و فرزندی که آورده است،». فَالْوَالِدُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ أَنَا {{متن قرآن|وَمَا وَلَدَ}} يَعْنِي هَؤُلَاءِ الْأَحَدَ عَشَرَ وَصِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۲۴ و۸۲۵.</ref> | ||
از آنچه گذشت درمییابیم که [[جلالت]] قدر و [[عظمت]] [[شأن]] [[فاطمه]] {{س}} به قدری زیاد است که [[فرشتگان]] بر وی نازل شده و با وی سخن میگفتند. از این جهت او را [[محدثه]] میگویند. به ویژه آنکه پس از [[وفات پیغمبر]]، خداوند فرشتهای را گمارده بود که برای [[دلجویی]] و [[تسلیت]] و [[زدودن غم و اندوه]] آن بانو به نزد وی میآمد و با او سخن میگفت. | از آنچه گذشت درمییابیم که [[جلالت]] قدر و [[عظمت]] [[شأن]] [[فاطمه]] {{س}} به قدری زیاد است که [[فرشتگان]] بر وی نازل شده و با وی سخن میگفتند. از این جهت او را [[محدثه]] میگویند. به ویژه آنکه پس از [[وفات پیغمبر]]، خداوند فرشتهای را گمارده بود که برای [[دلجویی]] و [[تسلیت]] و [[زدودن غم و اندوه]] آن بانو به نزد وی میآمد و با او سخن میگفت. البته [[حضرت زهرا]] {{س}} «مُحَدِّثَه» به کسر دال هم بود؛ زیرا برای دیگران [[نقل حدیث]] میکرد. ما از [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} [[روایات]] زیادی در دست داریم. | ||
البته [[حضرت زهرا]] {{س}} | |||
[[فاطمه زهرا]] {{س}} به سؤالات [[زنان]] [[مدینه]] پاسخ میفرمودند و به آنان [[حدیث]] میآموختند. فاطمه زهرا {{س}} [[احادیث]] زیادی را از [[پیامبر]] و یا [[حضرت علی]] {{ع}} برای ما نقل فرمودهاند، از این رو ایشان را | [[فاطمه زهرا]] {{س}} به سؤالات [[زنان]] [[مدینه]] پاسخ میفرمودند و به آنان [[حدیث]] میآموختند. فاطمه زهرا {{س}} [[احادیث]] زیادی را از [[پیامبر]] و یا [[حضرت علی]] {{ع}} برای ما نقل فرمودهاند، از این رو ایشان را «مُحَدِّثَه» گویند. | ||
[[اسحاق بن جعفر]] هم میگوید: از | [[اسحاق بن جعفر]] هم میگوید: از حضرت [[ابوعبدالله]] {{صل}} شنیدم که میفرمود: همانا [[فاطمه]] {{س}} [[محدثه]] نامیده شد؛ زیرا [[فرشتگان]] از [[آسمان]] فرود میآمدند و او را ندا میکردند؛ همانگونه که [[مریم دختر عمران]] را ندا مینمودند و میگفتند: {{متن حدیث|یَا فَاطِمَه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> یَا فَاطِمَه{{متن قرآن|اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ}}<ref>«ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۳.</ref>}}؛ «ای فاطمه! [[خداوند]] تو را برگزید و [[پاک]] کرد و بر تمام [[زنان]] [[جهان]]، [[برتری]] داده است. ای فاطمه! [[فرمان]] بردار [[پروردگار]] خود باش و [[سجده]] کن و با [[رکوع]] کنندگان رکوع کن». | ||
{{متن حدیث|یَا | |||
[[راوی]] میگوید: از حضرت [[ابی عبدالله]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: | [[راوی]] میگوید: از حضرت [[ابی عبدالله]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: همانا فاطمه {{س}} را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل میشدند و با او [[گفتگو]] میکردند؛ مانند گفتوشنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نامهای معروف [[فاطمه زهرا]] {{س}} محدثه است که [[امام صادق]] {{ع}} در سبب نامگذاری مادرش فاطمه {{س}} به محدَّثه چنین میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه {{س}} مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ}}<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ص۳۶. </ref>؛ فاطمه {{س}} محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود میآمدند و به او خبر میدادند؛ همانگونه که به مریم دختر عمران خبر میدادند. | ||
همانا فاطمه {{س}} را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل میشدند و با او [[گفتگو]] میکردند؛ مانند گفتوشنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نامهای معروف [[فاطمه زهرا]] {{س}} محدثه است که [[امام صادق]] {{ع}} در سبب نامگذاری مادرش فاطمه {{س}} به محدَّثه چنین میفرماید: | |||
{{متن حدیث|إِنَّمَا سُمِّيَتْ | |||
گرچه فرشتگان با کسی جز [[انبیاء الهی]] گفتگو نداشتند، ولی چهار بانوی بزرگ در [[تاریخ]] [[انبیاء]] بودند که [[پیامبر]] نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن میگفتند: | گرچه فرشتگان با کسی جز [[انبیاء الهی]] گفتگو نداشتند، ولی چهار بانوی بزرگ در [[تاریخ]] [[انبیاء]] بودند که [[پیامبر]] نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن میگفتند: | ||
خط ۳۰۰: | خط ۲۳۸: | ||
# [[همسر]] [[عمران]] [[مادر حضرت موسی]] و مریم {{عم}}؛ | # [[همسر]] [[عمران]] [[مادر حضرت موسی]] و مریم {{عم}}؛ | ||
# [[ساره]]، مادر [[حضرت اسحاق]] {{ع}} و [[یعقوب]] {{ع}}؛ | # [[ساره]]، مادر [[حضرت اسحاق]] {{ع}} و [[یعقوب]] {{ع}}؛ | ||
# فاطمه زهرا {{س}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ابنشهرآشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.</ref> | # فاطمه زهرا {{س}}<ref>مناقب آل أبی طالب، ابنشهرآشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.</ref>. | ||
[[پیامبر اسلام]] در بستر [[بیماری]] از هوش رفته بود که در [[خانه]] کوبیده شد. [[فاطمه]] {{س}} فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبی هستم و پرسشی از [[رسول خدا]] دارم اجازه ورود میدهید؟ فاطمه {{س}} پاسخ داد: برگرد [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند! حال [[رسول الله]] مساعد نیست. | [[پیامبر اسلام]] در بستر [[بیماری]] از هوش رفته بود که در [[خانه]] کوبیده شد. [[فاطمه]] {{س}} فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبی هستم و پرسشی از [[رسول خدا]] دارم اجازه ورود میدهید؟ فاطمه {{س}} پاسخ داد: برگرد [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند! حال [[رسول الله]] مساعد نیست. | ||
خط ۳۰۶: | خط ۲۴۴: | ||
رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبی است که از رسول خدا اجازه میگیرد آیا به [[غریبان]] اجازه ورود میدهند؟ ناگاه رسول خدا به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! آیا میدانی چه کسی است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعتها را بههم میزند و لذتهای [[دنیوی]] را از بین میبرد؛ او [[فرشته مرگ]] است! به خدا قسم پیش از من از احدی اجازه نگرفت و پس از من از کسی اجازه نخواهد گرفت و به سبب [[بزرگواری]] و کرامتی که در پیشگاه [[خداوند]] دارم تنها از من اجازه میگیرد؛ به او اجازه ورود بده! | رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبی است که از رسول خدا اجازه میگیرد آیا به [[غریبان]] اجازه ورود میدهند؟ ناگاه رسول خدا به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! آیا میدانی چه کسی است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعتها را بههم میزند و لذتهای [[دنیوی]] را از بین میبرد؛ او [[فرشته مرگ]] است! به خدا قسم پیش از من از احدی اجازه نگرفت و پس از من از کسی اجازه نخواهد گرفت و به سبب [[بزرگواری]] و کرامتی که در پیشگاه [[خداوند]] دارم تنها از من اجازه میگیرد؛ به او اجازه ورود بده! | ||
فاطمه {{س}} فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند! | فاطمه {{س}} فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند! فرشته مرگ چون [[نسیم]] ملایمی وارد شد و فرمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>مناقب آل أبی طالب. ابنشهرآشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.</ref>. | ||
فرشته مرگ چون [[نسیم]] ملایمی وارد شد و فرمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>مناقب آل أبی طالب. ابنشهرآشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.</ref>. | |||
این جریان ناگوار از نوع سخنانی است که [[فاطمه زهرا]] {{س}} با [[فرشته]] داشته است و به [[راستی]] که فاطمه {{س}}، [[محدثه]] است<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، | این جریان ناگوار از نوع سخنانی است که [[فاطمه زهرا]] {{س}} با [[فرشته]] داشته است و به [[راستی]] که فاطمه {{س}}، [[محدثه]] است<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۲۹؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰؛ [[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.</ref>. | ||
=== مرضیه و راضیه === | |||
فاطمه {{س}} به تلخیها و [[دشواریها]] و مصیبتهایی که خداوند در [[دنیا]] برایش مقدر ساخته بود، [[رضایت]] کامل داشت و خداوند نیز از او [[راضی]] بود. قرآن کریم در [[سوره دهر]] خبر میدهد که [[خداوند]] از عملکرد وی [[رضایت]] یافت و او را از [[بیم]] بزرگ [[روز قیامت]] مصونیت بخشید. [[فاطمه زهرا]] {{س}} با دو [[لقب]] [[راضیه]] و [[مرضیه]] از مصادیق [[آیه شریف]] {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}<ref>«خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.</ref> است. او محدّثه بود؛ زیرا [[فرشتگان]] با او سخن میگفتند، همانگونه که با [[مریم]] دخت [[عمران]] و [[مادر موسی]] و [[ساره]] [[همسر]] [[ابراهیم]] {{ع}} که او را به تولّد [[اسحاق]] و سپس [[یعقوب]] مژده دادند، [[گفتگو]] میکردند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref>. | |||
[[فاطمه زهرا]] {{س}} نه تنها به مقدرات [[خداوند]] [[راضی]] بودند بلکه در [[مقام رضا]] به حدی رسیده بودند که خداوند نیز از او راضی بودند. [[فاطمه]] {{س}} هم راضیه است و هم «مرضیه»<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. برای نفس پنج مرتبه [[اماره]]، لوامه، مطمئنه، راضیه و مرضیه آمده است که مرضیه شریفترین نفسهاست. راضیه آن نفسی است که همه مقدرات و احکامی را که از سوی [[خدا]] به او میرسد قبول دارد ولی مرضیه نفسی است که خداوند از او [[خشنود]] شده و مورد [[رضایت]] [[حضرت حق]] واقع گردیده است<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. | |||
[[فاطمه زهرا]] {{س}} نه تنها به مقدرات [[خداوند]] [[راضی]] بودند بلکه در [[مقام رضا]] به حدی رسیده بودند که خداوند نیز از او راضی بودند. [[فاطمه]] {{س}} هم راضیه است و هم «مرضیه»<ref>موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. برای نفس پنج مرتبه [[اماره]]، لوامه، مطمئنه، راضیه و مرضیه آمده است که مرضیه شریفترین نفسهاست. راضیه آن نفسی است که همه مقدرات و احکامی را که از سوی [[خدا]] به او میرسد قبول دارد ولی مرضیه نفسی است که خداوند از او [[خشنود]] شده و مورد [[رضایت]] [[حضرت حق]] واقع گردیده است<ref>الخصائص | |||
فاطمه {{س}} راضیه است از این رو [[ورد]] زبانش {{متن حدیث|رَضِيتُ بِمَا رَضِيَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ}}؛ «خشنودم به آنچه که خدا و [[پیامبر]] را خشنود سازد»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> است. [[سلمان]] میگوید: در محضر [[رسول خدا]] بودم؛ ناگاه فاطمه زهرا {{س}} با حالتی محزون وارد شد و از [[طعن]] و [[آزار]] و [[زنان]] [[قریش]] [[گله]] کرد که میگویند پدرش او را به مردی [[فقیر]] علی {{ع}} تزویج کرده است. [[پدر]]، حضورش را گرامی داشت و دست [[لطف]] و [[مهربانی]] بر سرش کشید. سپس فرمود: این [[عقد]] به [[فرمان خدا]] بوده است و شما دو نفر، [[برگزیده خدا]] و کفو و همتای هم هستید. زهرا {{س}} سر بر [[آسمان]] برداشت و با [[شادمانی]] گفت: {{متن حدیث|رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِكَ يَا أَبَتَاهْ نَبِيّاً وَ بِابْنِ عَمِّي بَعْلًا وَ وَلِيّاً}}؛ از اینکه [[الله]] پروردگارم و شما ای پدر پیغمبرم و پسرعمویم، شوهر و ولیام است راضیم»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref>. هنگام [[خواستگاری]] علی {{ع}} نیز پیامبر با دخترش به [[مشورت]] نشست، فاطمه {{س}} از پدرش پرسید: نظر شما چیست؟ | فاطمه {{س}} راضیه است از این رو [[ورد]] زبانش {{متن حدیث|رَضِيتُ بِمَا رَضِيَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ}}؛ «خشنودم به آنچه که خدا و [[پیامبر]] را خشنود سازد»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> است. [[سلمان]] میگوید: در محضر [[رسول خدا]] بودم؛ ناگاه فاطمه زهرا {{س}} با حالتی محزون وارد شد و از [[طعن]] و [[آزار]] و [[زنان]] [[قریش]] [[گله]] کرد که میگویند پدرش او را به مردی [[فقیر]] علی {{ع}} تزویج کرده است. [[پدر]]، حضورش را گرامی داشت و دست [[لطف]] و [[مهربانی]] بر سرش کشید. سپس فرمود: این [[عقد]] به [[فرمان خدا]] بوده است و شما دو نفر، [[برگزیده خدا]] و کفو و همتای هم هستید. زهرا {{س}} سر بر [[آسمان]] برداشت و با [[شادمانی]] گفت: {{متن حدیث|رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِكَ يَا أَبَتَاهْ نَبِيّاً وَ بِابْنِ عَمِّي بَعْلًا وَ وَلِيّاً}}؛ از اینکه [[الله]] پروردگارم و شما ای پدر پیغمبرم و پسرعمویم، شوهر و ولیام است راضیم»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref>. هنگام [[خواستگاری]] علی {{ع}} نیز پیامبر با دخترش به [[مشورت]] نشست، فاطمه {{س}} از پدرش پرسید: نظر شما چیست؟ | ||
رسول خدا {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَذِنَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ}}؛ «خداوند از آسمان اجازه داده است». | رسول خدا {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَذِنَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ}}؛ «خداوند از آسمان اجازه داده است». فاطمه {{س}} گفت: خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر را خشنود سازد. | ||
فاطمه {{س}} گفت: خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر را خشنود سازد. | |||
همچنین روزی حسین {{ع}} در دامان مادرش بود، پیامبر او را در آغوش گرفت و سپس بر [[قاتلان حسین]] {{ع}} [[نفرین]] کرد. [[فاطمه]] {{س}} پرسید: [[پدر]] [[جان]]! چه میگویید؟ | همچنین روزی حسین {{ع}} در دامان مادرش بود، پیامبر او را در آغوش گرفت و سپس بر [[قاتلان حسین]] {{ع}} [[نفرین]] کرد. [[فاطمه]] {{س}} پرسید: [[پدر]] [[جان]]! چه میگویید؟ حضرت فرمود: از [[مصائب]] و [[آینده]] او یاد میکنم. گویا هم اکنون جایگاه [[شهادت]] او و یارانش را میبینم که چگونه که برای رسیدن به «شهادت» بر هم [[سبقت]] میگیرند. فاطمه {{س}} از [[قاتل]] و مکان شهادت فرزندش پرسید. [[رسول خدا]] فرمود: در [[سرزمین کربلا]] و به دست بدترین افراد به شهادت میرسد. آنگاه رسول خدا پیرامون [[عظمت]] و [[منزلت]] حسین {{ع}} مطالبی بیان کرد. در این هنگام فاطمه {{س}} گفت: {{متن حدیث|يَا أَبَهْ سَلَّمْتُ وَ رَضِيتُ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ}}؛ «ای پدر [[تسلیم]] و خشنودم و بر [[خدا]] [[توکل]] کردم». [[پیامبر]] دست مبارکش را بر [[قلب]] و دیدگان وی کشید و فرمود: {{متن حدیث|إِنِّي وَ بَعْلَكِ وَ أَنْتِ وَ ابْنَيْكِ فِي مَكَانٍ تَقَرُّ عَيْنَاكِ وَ يَفْرَحُ قَلْبُكِ}}<ref>تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، ص۱۷۲؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۶۴؛ پرتویی از مکتب زهرا {{س}}، غلامعلی عباسی فردویی، ص۳۵ و ۳۶.</ref>؛ «همانا من، شوهرت، تو و فرزندانت در جایگاهی هستیم ([[مقام قرب الهی]]) که به سبب آن، دیدگانت روشن و قلبت شادمان میشود». | ||
مرحوم [[انصاری]] صاحب | مرحوم [[انصاری]] صاحب اللمعه البیضاء فی شرح [[خطبه]] الزهراء به این علت [[حضرت زهرا]] {{س}} را [[مرضیه]] دانسته است: | ||
# [[خداوند متعال]] در [[آخرت]] کراماتی فاخر به او عطا میفرماید تا [[راضی]] گردد. همانگونه که به پدرش فرمود: {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref>. | # [[خداوند متعال]] در [[آخرت]] کراماتی فاخر به او عطا میفرماید تا [[راضی]] گردد. همانگونه که به پدرش فرمود: {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref>. | ||
# چون [[خدای متعال]]، پیامبر و شویش از او راضی هستند. | # چون [[خدای متعال]]، پیامبر و شویش از او راضی هستند. | ||
# چون تمام موجودات از او راضیاند؛ چراکه از فیوضات وی بهره میبرند<ref> | # چون تمام موجودات از او راضیاند؛ چراکه از فیوضات وی بهره میبرند<ref>اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، محمد علی بن احمد قراچه داغی تبریزی انصاری، ص۲۰۵.</ref>. | ||
از [[عایشه]] پرسیدند: چه کسی نزد رسول خدا محبوبتر از همه بود؟ | از [[عایشه]] پرسیدند: چه کسی نزد رسول خدا محبوبتر از همه بود؟ عایشه گفت: فاطمه {{س}}. گفتم: من درباره مردان سؤال کردم. گفت: شوهرش. به [[خداوند]] [[سوگند]] هیچ چیز مانع نمیشد از اینکه او در روزها [[روزهدار]] و در شبها متهجد باشد و چیزی را بگوید که [[خداوند]] آن را [[دوست]] میدارد و به آن [[راضی]] میشود. | ||
عایشه گفت: فاطمه {{س}}. | |||
گفتم: من درباره مردان سؤال کردم. | |||
[[عبدالرحمن بن المثنی الهاشمی]] میگوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: فدایتان شوم چرا [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} بر [[فرزندان امام حسن]] {{ع}} [[برتری]] یافتند؟ (فرزندان امام حسین {{ع}}، [[امام]] شدند ولی فرزندان امام حسن {{ع}} چنین نشدند) در حالی که هر دو از یک پدر و مادر هستند؟ [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: [[جبرئیل]] بر [[پیامبر]] نازل شد و گفت: خداوند [[فرزندی]] به شما خواهد داد که امتت پس از شما او را خواهند کشت. [[پیامبر اکرم]] به جبرئیل فرمودند: به چنین [[فرزندی]] نیاز ندارم و سه مرتبه این [[کلام]] را تکرار فرمودند. سپس [[امیرالمؤمنین]] را در جریان این سخن قرار دادند که [[جبرئیل]] از طرف [[خداوند]] به ایشان خبر داده است که پسری برای تو به [[دنیا]] میآید، امتم بعد از من او را میکشند. [[حضرت امیر]] عرضه داشتند: ای [[رسول الله]]! چنین فرزندی را نمیخواهم. سه مرتبه این کلام را به [[حضرت رسول]] فرمود<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ جَاءَ لِوُلْدِ الْحُسَيْنِ الْفَضْلُ عَلَى وُلْدِ الْحَسَنِ وَ هُمَا يَجْرِيَانِ فِي شَرَعٍ وَاحِدٍ فَقَالَ لَا أَرَاكُمْ تَأْخُذُونَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِيلَ {{ع}} نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ مَا وُلِدَ الْحُسَيْنُ {{ع}} بَعْدُ فَقَالَ لَهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ لَا حَاجَه لِي فِيهِ فَخَاطَبَهُ ثَلَاثاً ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً {{ع}} فَقَالَ لَهُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لَا حَاجَه لِي فِيهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَخَاطَبَ عَلِيّاً {{ع}} ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَكُونُ فِيهِ وَ فِي وُلْدِهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَأَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَه {{س}} أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَقَالَتْ فَاطِمَه لَيْسَ لِي فِيهِ حَاجَه يَا أَبَتِ فَخَاطَبَهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهَا لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ فِيهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَقَالَتْ لَهُ رَضِيتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِقَتْ وَ حَمَلَتْ بِالْحُسَيْنِ {{ع}} فَحَمَلَتْ سِتَّه أَشْهُرٍ ثُمَّ وَضَعَتْهُ وَ لَمْ يَعِشْ مَوْلُودٌ قَطُّ لِسِتَّه أَشْهُرٍ غَيْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ {{ع}} فَكَفَلَتْهُ أُمُّ سَلَمَه وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَأْتِيهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَيَضَعُ لِسَانَهُ فِي فَمِ الْحُسَيْنِ فَيَمَصُّهُ حَتَّى يَرْوَى فَأَنْبَتَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَحْمَهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ لَمْ يَرْضَعْ مِنْ فَاطِمَه {{س}} وَ لَا مِنْ غَيْرِهَا لَبَناً قَطُّ...}}، بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۵، ص۲۵۴؛ دانستنیهای فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۸۲.</ref>. | |||
[[ | |||
سپس [[حضرت محمد]] {{صل}} افزود: [[امامت]] و [[وراثت]] باید از طریق [[فرزندان]] همین پسر [[شهید]] منتقل گردد. پس به دنبال [[فاطمه]] {{س}} فرستاده و به او [[پیام]] داد: خداوند [[بشارت]] پسری را میدهد که امتم پس از من او را میکشند. فاطمه {{س}} عرضه داشت: [[پدر]] [[جان]]! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن [[پیامبر]] به فاطمه {{س}} خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. [[فاطمه زهرا]] {{س}} به پدر گفتند: [[راضی]] به رضای خداوند هستم (اگر او چنین میخواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا {{س}} به [[امام حسین]] {{ع}} باردار شدند و بعد از شش ماه [[سیدالشهداء]] {{ع}} به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد [[شش ماهه]] زنده نمانده است، مگر امام حسین {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}}. [[سرپرستی امام]] حسین {{ع}} را به [[ام سلمه]] سپردند. پیامبر هر [[روز]] میآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین {{ع}} قرار میدادند. او زبان رسول الله را میمکیدند و تمام وجود امام حسین {{ع}} این گونه [[رشد]] کرد<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. | سپس [[حضرت محمد]] {{صل}} افزود: [[امامت]] و [[وراثت]] باید از طریق [[فرزندان]] همین پسر [[شهید]] منتقل گردد. پس به دنبال [[فاطمه]] {{س}} فرستاده و به او [[پیام]] داد: خداوند [[بشارت]] پسری را میدهد که امتم پس از من او را میکشند. فاطمه {{س}} عرضه داشت: [[پدر]] [[جان]]! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن [[پیامبر]] به فاطمه {{س}} خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. [[فاطمه زهرا]] {{س}} به پدر گفتند: [[راضی]] به رضای خداوند هستم (اگر او چنین میخواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا {{س}} به [[امام حسین]] {{ع}} باردار شدند و بعد از شش ماه [[سیدالشهداء]] {{ع}} به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد [[شش ماهه]] زنده نمانده است، مگر امام حسین {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}}. [[سرپرستی امام]] حسین {{ع}} را به [[ام سلمه]] سپردند. پیامبر هر [[روز]] میآمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین {{ع}} قرار میدادند. او زبان رسول الله را میمکیدند و تمام وجود امام حسین {{ع}} این گونه [[رشد]] کرد<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. | ||
== منصوره == | === منصوره === | ||
[[حضرت فاطمه]] {{س}} در [[آسمانها]] به این نام خوانده میشود و نصر به معنای اعانت است و کدام [[نصرت]] و اعانت بالاتر از خلاصی از [[آتش]] و [[غلبه]] بر [[دشمن]]<ref>معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۶.</ref>. | [[حضرت فاطمه]] {{س}} در [[آسمانها]] به این نام خوانده میشود و نصر به معنای اعانت است و کدام [[نصرت]] و اعانت بالاتر از خلاصی از [[آتش]] و [[غلبه]] بر [[دشمن]]<ref>معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} از [[پدران]] خود از [[رسول خدا]] نقل میکنند که فرمودند: ای [[مردم]]! میدانید [[خلقت]] [[فاطمه]] {{س}} چگونه است؟ گفتند: [[خدا]] و پیامبرش آگاهترند. | ||
[[امام صادق]] {{ع}} از [[پدران]] خود از [[رسول خدا]] نقل میکنند که فرمودند: ای [[مردم]]! میدانید [[خلقت]] [[فاطمه]] {{س}} چگونه است؟ | |||
گفتند: [[خدا]] و پیامبرش آگاهترند. | |||
فرمود: فاطمه {{س}} حوریهای [[انسان]] گونه است نه اینکه [[انسانی]] (معمولی باشد). فاطمه از عَرق و پر [[جبرئیل]] [[خلق]] شده است. | فرمود: فاطمه {{س}} حوریهای [[انسان]] گونه است نه اینکه [[انسانی]] (معمولی باشد). فاطمه از عَرق و پر [[جبرئیل]] [[خلق]] شده است. گفتند: ای رسول خدا، [[فهم]] این بر ما مشکل است. میگویی او حوریهای انسانگونه است و نه انسان (عادی) و سپس اظهار میداری از عرق و پر جبرئیل خلق شده است. فرمود: امر را بر شما روشن میسازم [[خداوند]] سیبی از [[بهشت]] به وسیله جبرئیل به من [[هدیه]] داد. جبرئیل آن سیب را به سینهاش گذاشت. پس جبرئیل عرق کرد و در نتیجه سیب نیز مرطوب شد و این دور طوبت (در هم آمیختند) و یکی شدند. (او آن سیب را نزد من آورد و) گفت: [[سلام]] و [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر تو باد ای رسول خدا. | ||
گفتند: ای رسول خدا، [[فهم]] این بر ما مشکل است. میگویی او حوریهای انسانگونه است و نه انسان (عادی) و سپس اظهار میداری از عرق و پر جبرئیل خلق شده است. | |||
فرمود: امر را بر شما روشن میسازم [[خداوند]] سیبی از [[بهشت]] به وسیله جبرئیل به من [[هدیه]] داد. جبرئیل آن سیب را به سینهاش گذاشت. پس جبرئیل عرق کرد و در نتیجه سیب نیز مرطوب شد و این دور طوبت (در هم آمیختند) و یکی شدند. (او آن سیب را نزد من آورد و) گفت: [[سلام]] و [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر تو باد ای رسول خدا. | |||
گفتم: و سلام بر تو ای جبرئیل. گفت: خداوند سیبی از بهشت به شما هدیه داده است. من آن را گرفتم و بوسیدم. بر دیده نهادم و به سینه چسباندم. سپس جبرئیل گفت: ای محمد، آن را بخور. گفتم: حبیبم جبرئیل، مگر هدیه [[پروردگار]] هم خورده میشود؟ | گفتم: و سلام بر تو ای جبرئیل. گفت: خداوند سیبی از بهشت به شما هدیه داده است. من آن را گرفتم و بوسیدم. بر دیده نهادم و به سینه چسباندم. سپس جبرئیل گفت: ای محمد، آن را بخور. گفتم: حبیبم جبرئیل، مگر هدیه [[پروردگار]] هم خورده میشود؟ | ||
گفت: آری تو [[مأمور]] به خوردن آن هستی. پس آن را شکافتم. نوری درخشنده از آن بیرون جهید. من از آن [[نور]] بیتاب شدم. | گفت: آری تو [[مأمور]] به خوردن آن هستی. پس آن را شکافتم. نوری درخشنده از آن بیرون جهید. من از آن [[نور]] بیتاب شدم. جبرئیل گفت: بخور، که آن نور منصوره فاطمه است. گفت: دختری که از صُلب تو خواهد بود و نامش در [[آسمان]] منصوره است و در [[زمین]] فاطمه. گفتم: ای جبرئیل، چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است؟ | ||
جبرئیل گفت: بخور، که آن نور منصوره فاطمه است. گفت: دختری که از صُلب تو خواهد بود و نامش در [[آسمان]] منصوره است و در [[زمین]] فاطمه. | |||
گفتم: ای جبرئیل، چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است؟ | |||
گفت: برای این در زمین فاطمه نام گرفته که شیعیانش به دور از [[آتش جهنم]] هستند و دشمنانش به دور از محبتش. درباره نام منصوره [[فاطمه]] {{س}} این سخن [[خداوند]] در کتابش است: | گفت: برای این در زمین فاطمه نام گرفته که شیعیانش به دور از [[آتش جهنم]] هستند و دشمنانش به دور از محبتش. درباره نام منصوره [[فاطمه]] {{س}} این سخن [[خداوند]] در کتابش است: {{متن قرآن|وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ}}<ref>«در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.</ref> یعنی به [[نصرت]] فاطمه {{س}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸؛ مجموعه مقالات الزهراء، سید عبدالرزاق کمونه حسینی و شیخ علی اکبر نهاوندی، ص۲۴۵.</ref>. | ||
{{متن قرآن|وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ}}<ref>«در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.</ref> یعنی به [[نصرت]] فاطمه {{س}}<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸؛ مجموعه مقالات الزهراء، سید عبدالرزاق کمونه حسینی و شیخ علی اکبر نهاوندی، ص۲۴۵.</ref>. | |||
خبردادن [[جبرئیل]] در [[بهشت]] به [[حضرت رسول]] به اینکه [[فاطمه زهرا]] {{س}} منصوره است، بشارتی [[روحانی]] و تکریمی رحمانی و اظهاری از [[جلالت]] قدر آن مستوره کبری است. | خبردادن [[جبرئیل]] در [[بهشت]] به [[حضرت رسول]] به اینکه [[فاطمه زهرا]] {{س}} منصوره است، بشارتی [[روحانی]] و تکریمی رحمانی و اظهاری از [[جلالت]] قدر آن مستوره کبری است. [[خداوند سبحان]] [[امام عصر]] {{ع}} را منصور خواند. آنچه [[شیعه دوازده امامی]] [[اعتقاد]] دارد، [[پس از ظهور]] [[فرج اعظم]] در این عالم، آن جناب [[یاری]] میشود و [[انتقام]] میکشد و خونهای [[دشمنان خدا]] را میریزد. اما [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} منصوره است، یعنی در [[آخرت]] [[نصرت الهی]] به ایشان متوجه میگردد و این انتقام موقوف به [[قیام قیامت]] است. [[حکمت]] تأخیر چه چیز است؟ | ||
[[خداوند سبحان]] [[امام عصر]] {{ع}} را منصور خواند. آنچه [[شیعه دوازده امامی]] [[اعتقاد]] دارد، [[پس از ظهور]] [[فرج اعظم]] در این عالم، آن جناب [[یاری]] میشود و [[انتقام]] میکشد و خونهای [[دشمنان خدا]] را میریزد. اما [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} منصوره است، یعنی در [[آخرت]] [[نصرت الهی]] به ایشان متوجه میگردد و این انتقام موقوف به [[قیام قیامت]] است. [[حکمت]] تأخیر چه چیز است؟ | |||
جواب آن [[بدیهی]] است که امام عصر {{ع}} پس از خروج، خونهای [[دشمنان حضرت فاطمه]] {{س}} و [[فرزندان]] او را میریزد و [[زمین]] را از لوث وجودشان [[پاک]] میکند و در [[دنیا]] [[مکافات]] میدهد؛ اما مکافات دنیا عاجل و گذراست در حالی که مکافات [[اخروی]] آجل و باقی است. در ضمن لوای [[شفاعت]] افراشتن، خود موهبتی است از برای [[دوستان]] فاطمه و [[ذریه]] آن [[مطهره]]. پس منصور بودن | جواب آن [[بدیهی]] است که امام عصر {{ع}} پس از خروج، خونهای [[دشمنان حضرت فاطمه]] {{س}} و [[فرزندان]] او را میریزد و [[زمین]] را از لوث وجودشان [[پاک]] میکند و در [[دنیا]] [[مکافات]] میدهد؛ اما مکافات دنیا عاجل و گذراست در حالی که مکافات [[اخروی]] آجل و باقی است. در ضمن لوای [[شفاعت]] افراشتن، خود موهبتی است از برای [[دوستان]] فاطمه و [[ذریه]] آن [[مطهره]]. پس منصور بودن حضرت [[حجه الله]] الاعظم نیز به جهت آن بزرگوار است. در قیامش نیز {{متن قرآن|بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«به یاری خداوند که هر کس را بخواهد یاری میرساند و او پیروزمند بخشاینده است» سوره روم، آیه ۵.</ref> در آخرت هم دوستان [[حضرت فاطمه]] {{س}} به مفاد {{متن قرآن|وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند» سوره روم، آیه ۴.</ref> شاد و خندان میشوند. در آخرت - که [[روز]] بزرگ [[خدا]] و روز نمایش نصرت [[حق]] است - جزای [[دوستی]] خودشان را که [[خیرالعمل]] است، میبینند و به [[رضوان الهی]] میرسند. به بیان دیگر حضرت [[امام عصر]] {{ع}} [[مظهر]] [[قهر]] و [[غضب]] خداوندی است. قیامش برای ریختن [[خون]] [[دشمنان]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} است. فاطمه زهرا {{س}} مظهر [[رأفت]] و [[رحمت]] و [[شفقت]] حضرت احدیت است. قیامش در [[روز]] [[حشر]] برای [[محبت]] و [[عداوت]] [[اولیاء الله]] و [[اعداء الله]] است و تمیزدهنده [[اهل]] [[ثواب و عقاب]]<ref>الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۵۳.</ref> | ||
== مؤمنه و صالحه == | === مؤمنه و صالحه === | ||
{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي | {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّه وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref>. | ||
این [[زن]] والامقام آن قدر به [[خدا]] و [[آخرت]] [[ایمان]] دارد که حاضر است [[کاخ]] [[فرعون]] و [[مقام]] [[ملکه]] نیل بودن را رها سازد و شدیدترین شکنجههای فرعون را [[تحمل]] کند و در عوض به پیشگاه [[خداوند]] رود و [[بهشت]] ندیده او را خریدار باشد و خداوند هم به وی چنان مقامی میدهد که نه تنها نمونه و الگوی ایمان برای [[زنان]]، بلکه نمونه و [[اسوه]] ایمان برای مردان نیز میشود: {{متن قرآن|مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا}}. | این [[زن]] والامقام آن قدر به [[خدا]] و [[آخرت]] [[ایمان]] دارد که حاضر است [[کاخ]] [[فرعون]] و [[مقام]] [[ملکه]] نیل بودن را رها سازد و شدیدترین شکنجههای فرعون را [[تحمل]] کند و در عوض به پیشگاه [[خداوند]] رود و [[بهشت]] ندیده او را خریدار باشد و خداوند هم به وی چنان مقامی میدهد که نه تنها نمونه و الگوی ایمان برای [[زنان]]، بلکه نمونه و [[اسوه]] ایمان برای مردان نیز میشود: {{متن قرآن|مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا}}. | ||
او به درجهای از ایمان و حضور رسیده بودند که میفرمودند: {{متن حدیث|شغلنى عن مسألته | [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} خود نمونه کامل ایمان و [[خداباوری]] بود و [[معتقد]] بود: {{متن حدیث|فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۹۴، ص۲۲۵.</ref>؛ «پس خداوند ایمان را برای [[پاکی]] شما از [[شرک]] قرار داده است». ایشان در سخنی و دیگر فرمود: {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَلِمَه جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِيلَهَا}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۵، ص۲۲۰.</ref>؛ «[[گواهی]] میدهم که خدایی جز [[الله]] نیست و شریکی برای او نیست؛ کلمهای که نتیجه آن [[اخلاص]] است». | ||
او به درجهای از ایمان و حضور رسیده بودند که میفرمودند: {{متن حدیث|شغلنى عن مسألته لذّه خدمته، لا حاجه لى غير النّظر إلى وجهه الكريم}}<ref>ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۹۲.</ref>؛ «لذتی که از [[خدمت]] [[حضرت حق]] میبرم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر وجه [[کریم]] [[خداوند]] باشم». | |||
[[فاطمه]] {{س}} سراسر وجودش مشحون از ایمان و [[انوار الهی]] بود و قطبنمای حرکت او در [[امور فردی]]، [[اجتماعی]]، [[خانوادگی]]، [[سیاسی]]، [[ایمان به خدا]] و عمل به آموزهها و [[دستورات الهی]] بود. کریمه [[قرآنی]] دیگر میفرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ}}<ref>«آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.</ref> | [[فاطمه]] {{س}} سراسر وجودش مشحون از ایمان و [[انوار الهی]] بود و قطبنمای حرکت او در [[امور فردی]]، [[اجتماعی]]، [[خانوادگی]]، [[سیاسی]]، [[ایمان به خدا]] و عمل به آموزهها و [[دستورات الهی]] بود. کریمه [[قرآنی]] دیگر میفرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ}}<ref>«آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.</ref> | ||
خط ۳۷۲: | خط ۲۹۹: | ||
[[فاطمه زهرا]] {{س}} نیز یکی از بارزترین مصادیق [[آیه]] فوق است؛ کسی که نمونه [[سبقت]] در [[کار خیر]] و [[امیدواری به خدا]] و [[خشوع]] در برابر او بود و با آیه {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> مورد [[تجلیل]] خداوند قرار گرفت<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۵۵.</ref>. | [[فاطمه زهرا]] {{س}} نیز یکی از بارزترین مصادیق [[آیه]] فوق است؛ کسی که نمونه [[سبقت]] در [[کار خیر]] و [[امیدواری به خدا]] و [[خشوع]] در برابر او بود و با آیه {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> مورد [[تجلیل]] خداوند قرار گرفت<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص۲۵۵.</ref>. | ||
=== کنیه [[ام ابیها]] === | |||
[[پیامبر گرامی]] {{صل}} به پاس ارج و مقام زهرا {{س}} او را «أم أبیها» یعنی «مادرِ پدر» کنیه داد؛ زیرا هیچ کس چون زهرا {{س}} از [[محبت]] ایشان بهره نداشت و از چنان جایگاه برجستهای برخوردار نبود. پیامبر گرامی {{صل}} به سان [[فرزندی]] با مادر خود، با زهرا {{س}} [[رفتار]] میکرد. فاطمه {{س}} نیز همانند [[مادری]] با فرزند خویش با پدر بزرگوارش همگرایی داشت. همواره پدر را در آغوش میگرفت و زخمهای [[بدن]] مبارکش را مرهم مینهاد و از درد و [[رنج]] او میکاست<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref>. | |||
=== کنیه امالائمه === | |||
وی از کنیه امالائمه نیز برخوردار بود؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} خبر داده بود که [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} از [[فرزندان]] [[زهرا]] هستند و [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[نسل]] آن بزرگ بانو پدید خواهد آمد<ref>ابراهیم قندوزی، ینابیع الدموده، ج۲، ص۸۳؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص۱۹۲؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۵. </ref> و با آنان [[حجةالوداع]] انجام داد و [[احکام]] و [[مناسک حج]] را به آنان آموخت. در بازگشت، کاروان [[حاجیان]] در [[غدیرخم]] توقف کرد و [[پیامبر گرامی]] {{صل}} بر فراز منبری از [[جهاز شتران]] قرار گرفت و پس از بیان مقدماتی با صدای بلند [[اعلان]] کرد: «آن کس که من مولا و صاحب اختیار او بودم، اینک علی، مولا و صاحب اختیار او است. خدایا! دوستدارانش را [[دوست]] بدار و دشمنانش را [[دشمن]] شمار». بدین ترتیب، على {{ع}} را به [[جانشینی]] پس از خود [[منصوب]] کرد و سپس به [[مسلمانان]] [[فرمان]] داد تا با علی {{ع}} [[بیعت]] کنند و به عنوان [[امیرمؤمنان]] به او ادای [[احترام]] نمایند. مسلمانان چنین کردند و پس از انجام این بیعت، راهی [[شهر]] و دیار خود شدند و [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] بازگشت<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۳۸۳: | خط ۳۱۶: | ||
# [[پرونده:IM009682.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|'''درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا''']] | # [[پرونده:IM009682.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|'''درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا''']] | ||
# [[پرونده:IM009688.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه فاطمی ج۱''']] | # [[پرونده:IM009688.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه فاطمی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||