پرش به محتوا

استقلال: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲٬۷۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
یکی دیگر از شاخص‌های اصلی [[استقلال]] در سطح [[فکری]] و شخصیتی از دیدگاه [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی در یک [[جامعه]] است. البته اعتماد به نفس ملی زیربنای [[استقلال سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] نیز به حساب می‌آید و این رابطه دو [[طرفه]] است. یعنی به همان [[میزان]] که اعتماد به نفس ملی می‌تواند در نیل به استقلال [[واقعی]] [[ملت‌ها]] مؤثر باشد، استقلال نیز در تقویت اعتماد به نفس یک [[ملت]] مؤثر است. در واقع استقلال و اعتماد به نفس ملی لازم و ملزوم یکدیگر هستند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۷/۴/۱۳۸۰.</ref>. اعتماد به نفس ملی در برابر خودکم بینی یک ملت مطرح می‌شود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. [[انقلاب اسلامی ایران]] با تحصیل استقلال سیاسی، این [[خود کم بینی]] را از بین برد، و آن را به [[اعتماد به نفس]] ملی تبدیل کرد. [[احساس]] [[عزت]] و احساس [[تشخص]] [[ملت ایران]]، محصول همین [[اعتماد]] نفس ملی است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. از منظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، [[امام خمینی]] عصر جدیدی را آغاز کرد که مشخصه‌های آن ایجاد [[روح]] عزت و [[استقلال]] و [[استغنا]] و اعتماد به نفس بود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۸/۳/۱۳۶۸.</ref>. اعتماد به نفس ملی یکی از دو رکن اساسی [[پیشرفت]] هر [[کشور]] است. رکن دیگر، امکانات مادی است. البته منابع مادی به [[تنهایی]] [[قادر]] نیست یک [[جامعه]] را به پیشرفت برساند. [[جامعه ایران]] پیش از [[انقلاب]] دارای ذخایر و منابع مادی فراوانی از جمله نفت بود. [[سرمایه]] [[فکری]]، [[انسانی]] و استعدادهای درخشانی در کشور وجود داشت، [[معادن]] [[عظیم]] فلزات ذی قیمت در کشور وجود داشت و... اما خبری از پیشرفت نبود. جامعه ایران یک جامعه توسری خور عقب مانده و زیر یوغ یک [[حکومت فاسد]] و وابسته بود. بنابراین برای پیشرفت یک کشور تنها منابع و امکانات مادی کافی نیست بلکه باید یک مؤلفه [[معنوی]] نیز در کنار آن وجود داشته باشد که این عامل همان اعتماد به نفس ملی و [[خودباوری]] است. امام خمینی در جریان [[نهضت اسلامی]] ملت ایران اعتماد به نفس ملی را بار دیگر در کالبد خسته جامعه ایران [[احیا]] کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>.
یکی دیگر از شاخص‌های اصلی [[استقلال]] در سطح [[فکری]] و شخصیتی از دیدگاه [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی در یک [[جامعه]] است. البته اعتماد به نفس ملی زیربنای [[استقلال سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] نیز به حساب می‌آید و این رابطه دو [[طرفه]] است. یعنی به همان [[میزان]] که اعتماد به نفس ملی می‌تواند در نیل به استقلال [[واقعی]] [[ملت‌ها]] مؤثر باشد، استقلال نیز در تقویت اعتماد به نفس یک [[ملت]] مؤثر است. در واقع استقلال و اعتماد به نفس ملی لازم و ملزوم یکدیگر هستند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۷/۴/۱۳۸۰.</ref>. اعتماد به نفس ملی در برابر خودکم بینی یک ملت مطرح می‌شود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. [[انقلاب اسلامی ایران]] با تحصیل استقلال سیاسی، این [[خود کم بینی]] را از بین برد، و آن را به [[اعتماد به نفس]] ملی تبدیل کرد. [[احساس]] [[عزت]] و احساس [[تشخص]] [[ملت ایران]]، محصول همین [[اعتماد]] نفس ملی است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. از منظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، [[امام خمینی]] عصر جدیدی را آغاز کرد که مشخصه‌های آن ایجاد [[روح]] عزت و [[استقلال]] و [[استغنا]] و اعتماد به نفس بود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۸/۳/۱۳۶۸.</ref>. اعتماد به نفس ملی یکی از دو رکن اساسی [[پیشرفت]] هر [[کشور]] است. رکن دیگر، امکانات مادی است. البته منابع مادی به [[تنهایی]] [[قادر]] نیست یک [[جامعه]] را به پیشرفت برساند. [[جامعه ایران]] پیش از [[انقلاب]] دارای ذخایر و منابع مادی فراوانی از جمله نفت بود. [[سرمایه]] [[فکری]]، [[انسانی]] و استعدادهای درخشانی در کشور وجود داشت، [[معادن]] [[عظیم]] فلزات ذی قیمت در کشور وجود داشت و... اما خبری از پیشرفت نبود. جامعه ایران یک جامعه توسری خور عقب مانده و زیر یوغ یک [[حکومت فاسد]] و وابسته بود. بنابراین برای پیشرفت یک کشور تنها منابع و امکانات مادی کافی نیست بلکه باید یک مؤلفه [[معنوی]] نیز در کنار آن وجود داشته باشد که این عامل همان اعتماد به نفس ملی و [[خودباوری]] است. امام خمینی در جریان [[نهضت اسلامی]] ملت ایران اعتماد به نفس ملی را بار دیگر در کالبد خسته جامعه ایران [[احیا]] کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>.
در واقع یکی از مظاهر [[عقلانیت]] [[نهضت امام خمینی]]، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت ایران بود. در سالیان متمادی که غربی‌ها بر [[کشور ایران]] [[تسلط]] داشتند و منابع و ثروت‌های مادی و معنوی کشور را به [[غارت]] می‌بردند همواره تلاش می‌کردند به نوعی [[ضعف]] و [[خودباختگی]] را به جامعه ایران [[القا]] کنند. غربی‌های توی سر ملت ایران می‌زدند، آنها را [[تحقیر]] می‌کردند که عرضه ایستادن سر پای خود ندارند. [[ایرانی‌ها]] به تنهایی نمی‌توانند پیشرفت و... تزریق [[روحیه]] اعتماد به نفس ملی توسط امام خمینی در [[فکر]] و [[قلب]] [[ملت ایران]]، نقطه [[تحول]] و عزیمتی دوباره برای احیای [[ایران]] شد. بنیان‌گذار [[انقلاب اسلامی]] [[شعار]] «ما می‌توانیم» را در اعماق [[جان]] ملت ایران قرار داد. این تلاش یکی از مظاهر مهم [[عقلانیت]] [[انقلاب اسلامی ایران]] است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>. بعد از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، ۸ سال [[جنگ]] تحمیلی [[اعتماد به نفس]] ملی را در [[ایرانی‌ها]] تقویت نمود. [[جامعه ایران]] در این ۸ سال [[دفاع]] مقتدارانه توانست استعدادهای خود را شکوفا کند، توانست ظرفیت‌های ناشناخته خود را بشناسد. بغض‌های این [[ملت]] که حدود ۲۰۰ سال در گلو مانده بود به یک‌باره ترکید و جامعه ایران استعدادها و ظرفیت‌های خود را به رخ جهانیان کشاند و [[دشمن]] تا بن دندان [[مسلح]] را زمین‌گیر کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۶/۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۷۶.</ref>
در واقع یکی از مظاهر [[عقلانیت]] [[نهضت امام خمینی]]، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت ایران بود. در سالیان متمادی که غربی‌ها بر [[کشور ایران]] [[تسلط]] داشتند و منابع و ثروت‌های مادی و معنوی کشور را به [[غارت]] می‌بردند همواره تلاش می‌کردند به نوعی [[ضعف]] و [[خودباختگی]] را به جامعه ایران [[القا]] کنند. غربی‌های توی سر ملت ایران می‌زدند، آنها را [[تحقیر]] می‌کردند که عرضه ایستادن سر پای خود ندارند. [[ایرانی‌ها]] به تنهایی نمی‌توانند پیشرفت و... تزریق [[روحیه]] اعتماد به نفس ملی توسط امام خمینی در [[فکر]] و [[قلب]] [[ملت ایران]]، نقطه [[تحول]] و عزیمتی دوباره برای احیای [[ایران]] شد. بنیان‌گذار [[انقلاب اسلامی]] [[شعار]] «ما می‌توانیم» را در اعماق [[جان]] ملت ایران قرار داد. این تلاش یکی از مظاهر مهم [[عقلانیت]] [[انقلاب اسلامی ایران]] است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>. بعد از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، ۸ سال [[جنگ]] تحمیلی [[اعتماد به نفس]] ملی را در [[ایرانی‌ها]] تقویت نمود. [[جامعه ایران]] در این ۸ سال [[دفاع]] مقتدارانه توانست استعدادهای خود را شکوفا کند، توانست ظرفیت‌های ناشناخته خود را بشناسد. بغض‌های این [[ملت]] که حدود ۲۰۰ سال در گلو مانده بود به یک‌باره ترکید و جامعه ایران استعدادها و ظرفیت‌های خود را به رخ جهانیان کشاند و [[دشمن]] تا بن دندان [[مسلح]] را زمین‌گیر کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۶/۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۷۶.</ref>
==شاخص‌های [[استقلال]] فراملی==
استقلال فراملی اگرچه در قالب چارچوب‌های مدرن نمی‌گنجد اما یک پویش و [[جنبش]] بین‌المللی است که در نیمه‌های [[قرن]] بیستم و پس از [[جنگ]] جهانی دوم در واکنش به [[نظم]] ناعادلانه، غیرمنطقی و غیردموکراتیک مستقر شکل گرفت. مهم‌ترین شاخص‌های کلی این جنبش استقلال طلبانه از منظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] در اموری نظیر [[استعمار]] زدائی، عدم [[تعهد]] به قطب‌های [[قدرت]]، ارتقاء [[همبستگی]] و [[همکاری]] میان کشورهای [[ضعیف]] و [[نفی]] [[نظام]] و [[فرهنگ]] [[سلطه]] تعریف می‌شود.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۳.</ref>
===استعمار‌زدایی===
یکی از مهم‌ترین شاخص‌های استقلال بین‌المللی در [[اندیشه]] حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استعمار‌زدایی است. البته منظور از استعمار‌زدایی در انواع مختلف آن است که استعمار کلاسیک، استعمار نوین و استعمار فرانو را شامل می‌شود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>. استعمار کلاسیک محصول نیاز کشورهای اروپایی به مواد خام و بازارهای بین‌المللی برای فروش محصولات انبوه بود. نمونه‌های این استعمار که به خصوص پس از [[انقلاب]] صنعتی در اروپا شکل جدی‌تری به خود گرفت در [[آفریقا]]، [[آسیا]]، [[آمریکای لاتین]] و اساساً کلیه منابع [[ثروت]] به چشم می‌خورد. استعمار [[هند]] بنگلادش و زیمباوه توسط [[انگلیس]]، استعمار مکزیک و پرو در آمریکای لاتین توسط اسپانیا، استعمار الجزایر و نیجریه و... نمونه‌هایی از این دست است. استعمار کلاسیک یک [[تجربه]] [[غربی]] است که به [[تحقیر]] ملت‌های مستعمره انجامید<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>.
استعمار نو یا [[امپریالیسم]] به مجموعه ابزارها و روش‌هایی گفته می‌شود که پس از دوران استعمار کلاسیک، برای [[سیطره]] [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] بر کشورها و بهره گرفتن از آنها به کار گرفته می‌شود. جیمز اکانر می‌گوید: عبارت «استعمار نو» نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۵۰ م. به کار رفت. سخنان سوکارنو که می‌گفت: استعمار نو یعنی کنترل اقتصادی و کنترل جسمی توسط یک [[جامعه]] کوچک [[بیگانه]] در داخل [[ملت]].
[[استعمارگر]] بر آن است تا به استعمار زده بقبولاند که [[انسانی]] است تحقیر شده، خرافاتی، [[متحجر]] و متکی به بیگانه که تنها با تکیه بر [[موازین]] [[معرفت]] آنان می‌تواند [[شخصیت حقیقی]] خود را بازیابد. [[انسان]] [[استعمار]] زده که به القای مفاهیم [[استعمارگر]] تن داده، در جلوه رنگ‌ها استحاله می‌شود و با قبول [[خودباختگی]] اولین گام‌ها را در مسیر [[وابستگی]] بر می‌دارد. به موازات این استحاله پذیری، سعی در رها شدن از وبال [[میراث]] قومی گذشته‌اش می‌کند، در این مرحله استعمارگر به [[یاری]] او می‌شتابد. برای مستعمرات، [[تاریخی]] هم‌سو با [[منافع]] خود می‌سازد و [[فرهنگ]] ملی‌اش را در کاربرد واژه‌ها کم رنگ می‌کند و سپس به [[نفی]] ارزش‌های آن می‌پردازد؛ لذا می‌بینیم پس از مدتی از ورای این خطوط، [[انسانی]] [[مسخ]] و خنثی متولد می‌شود که به هر چیز شباهت دارد جز اصالت اولیه‌اش. انسانی که به [[سادگی]]، زبان گفتاری و نوشتاری‌اش را از دست می‌دهد و [[مقهور]] زبان [[قوم]] غالب می‌شود. [[آداب]] [[سنن]] و [[شعائر]] موروثی‌اش را به [[نسیان]] می‌سپارد و به ساخت‌های کاذب [[زندگی]] مدرن و میان تهی [[دل]] می‌بندد: در [[جامعه]] [[مصرف]] [[رشد]] می‌کند در هوای [[آلوده]] صنایع مونتاژ نفس می‌کشد و در همان لحظه‌ای که [[هویت]] انسانی‌اش به همراه ثروت‌های زیرزمینی کشورش به [[غارت]] می‌رود، او به سیب سرخ [[اغوا]] گاز می‌زند<ref>باقری، عباس، «اطلاع‌رسانی و کتاب‌داری»، کیهان فرهنگی مرداد ۱۳۶۶، شماره ۴۱، ص۲۲-۲۴.</ref>.
با این اوصاف [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] بر این باورند که آنچه تحت عنوان استعمار نو در جریان بود و در کتاب‌های [[علوم سیاسی]] تعریف شده عمرش به پایان رسیده و امروزه غربی‌ها از روش‌های فوق العاده پیچیده‌تری برای [[تسلط]] بر منابع مادی و [[معنوی]] کشورها بهره می‌برند که ایشان آن را استعمار فرانو می‌نامند.
استعمار فرانو در نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از [[ملت]] بدون این که بدانند، به او کمک کنند تا به [[اهداف]] [[استعماری]] خود در آن [[کشور]] برسد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۲/۲/۱۳۸۴.</ref>.
در آغاز هزاره سوم که استعمار فرانو دوران هزیمت خود را در عرصه‌های [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] سپری می‌کند برخلاف دوره استعمار کلاسیک و یا [[امپریالیسم]] به دنبال [[عناصر حکومت]] مستقیم و یا عناصر دست نشانده برای اداره کشورها نیستند.
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] در تمثیلی [[استعمار]] فرانو را این‌گونه تبیین می‌فرمایند: «مثل این است که دونده‌ای نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمار فرانو این کار را می‌کنند»<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۲/۲/۱۳۸۴.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۳.</ref>
===عدم [[تعهد]] به قطب‌های [[قدرت]]===
یکی دیگر از شاخص‌های [[استقلال]] فراملی و یا جهانی عدم تعهد به قطب‌های قدرت است. در آغاز هزاره سوم دولت‌های نوظهور و مستقل با هر مهندسی و سوزن‌بانی به واسطه مطالبات رو به تزاید [[ملت‌ها]] دیگر نمی‌توانند زیر بار تعهدات سابق نسبت به [[آمریکا]]، [[اسرائیل]] و [[منافع]] استراتژیک غرب بروند. خوزه ارتگایی گاست (۱۹۵۵-۱۸۸۳) بزرگ‌ترین [[فیلسوف]] اسپانیایی در [[قرن]] بیستم به خوبی این [[واقعیت]] هزاره سوم را [[پیش بینی]] کرده و می‌نویسد: «گفته‌اند و شاید هم نه بی‌دلیل که همه اصول نوآورانه عصر جدید اکنون خود در وضعیتی [[بحرانی]] قرار گرفته‌اند. در [[تأیید]] این نظر دلایلی چند وجود دارد که نشان می‌دهد [[انسان]] اروپایی ([[غربی]]) مشغول جمع کردن [[خیمه]] و خرگاه خویش از [[سرزمین]] نوینی است که طی سیصد سال گذشته در آن رحل اقامت افکنده بود، این انسان آهنگ عزیمت به قلمرو [[تاریخی]] و شیوه [[زیستی]] دیگری دارد»<ref>ارتگایی گاست، خوزه انسان و بحران، ترجمه احمد تدین، علمی فرهنگی، ۱۳۷۶.</ref>.
عدم تعهد به قطب‌های قدرت ناشی از [[بی‌نیازی]] انسان به غیر خداست. اگر این [[حقیقت]] [[انسانی]] در [[فطرت بشری]] مجدداً زنده شد عدم تعهد [[واقعی]] محقق خواهد شد. این عدم تعهد مقدمه تحولات خوشایندی است که شاخص مهم [[جنبش]] استقلال طلبانه جهانی محسوب می‌شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدها که در [[تهران]] برگزار شد چشم‌انداز جهانی را [[امیدوار کننده]] دانسته و فرمودند: چشم‌انداز تحولات جهانی، نویدبخش یک [[نظام]] چند وجهی است که در آن، قطب‌های سنتی [[قدرت]] جای خود را به مجموعه‌ای از کشورها و [[فرهنگ‌ها]] و تمدن‌های متنوع و با خاستگاه‌های گوناگون [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] می‌دهند. اتفاقات شگرفی که در سه دهه اخیر [[شاهد]] آن بوده‌ایم، آشکارا نشان می‌دهد که برآمدن قدرت‌های جدید با بروز [[ضعف]] در قدرت‌های قدیمی همراه بوده است. این جابه‌جایی تدریجی قدرت، به کشورهای عدم [[تعهد]] [[فرصت]] می‌دهد تا نقش مؤثر و شایسته‌ای را در عرصه جهانی بر عهده بگیرند و زمینه یک [[مدیریت]] عادلانه و واقعاً مشارکتی را در پهنه [[گیتی]] فراهم آورند. ما کشورهای عضو این [[جنبش]] توانسته‌ایم در یک دوران طولانی، با وجود تنوع دیدگاه‌ها و [[گرایش‌ها]]، [[همبستگی]] و پیوند خود را در چهارچوب آرمان‌های مشترک [[حفظ]] کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکی نیست. این پیوند می‌تواند دستمایه گذار به نظمی عادلانه و [[انسانی]] قرار گیرد. شرایط کنونی [[جهان]] فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که [[اتاق]] [[فرمان]] جهان نباید با [[دیکتاتوری]] چند [[کشور]] [[غربی]] اداره شود. باید بتوان یک مشارکت [[دموکراتیک]] [[جهانی]] را در عرصه مدیریت بین‌المللی شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همه کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم از دست‌اندازی چند کشور زورگو و [[سلطه]] [[طلب]] [[زیان]] دیده‌اند و می‌بینند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۵.</ref>
===[[نفی]] نظام و [[فرهنگ]] سلطه===
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] یکی از [[مشکلات]] مهم بشری را [[سلطه پذیری]] می‌دانند. دو [[قطب]] [[سلطه‌گر]] و [[سلطه‌پذیر]] در طول [[تاریخ]] وجود داشته است. [[نظام سلطه]] بر پایه این دو قطب بنا شده است. حال اگر [[سلطه‌گران]] وجود نداشته باشند این نظام از بین می‌رود. همچنین این معادله صورت عکس آن نیز صادق است یعنی اگر در جهان سلطه پذیر نیز وجود نداشته باشد باز نظام سلطه از هم می‌پاشد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۳/۱۳۹۱.</ref>. یعنی اگر کشورهایی که تاکنون [[سلطه]] پذیر بوده‌اند [[تصمیم]] بگیرند از زیر یوغ سلطه بیرون بیایند به خودی خود [[نظام سلطه]] فرو می‌پاشد.
[[نفی]] رابطه [[سلطه‌گری]] و [[سلطه‌پذیری]] در [[جهان]] یکی از تأکیدات اصلی [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] به منظور تحصیل [[استقلال]] است. در واقع به نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بزرگ‌ترین [[ستم]] به [[جامعه جهانی]]، سلطه [[قدرتمندان]] و استیلای نظام سلطه و تقسیم کشورهای جهان به [[سلطه‌گر]] و [[سلطه‌پذیر]] است. به همین دلیل [[سیاست]] [[جمهوری اسلامی ایران]] از ابتدا بر [[مخالفت]] با نظام سلطه [[استوار]] شده است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱/۱۱/۱۳۸۸.</ref>. بر این اساس [[جمهوری اسلامی]] کشورهایی را که زیر سلطه نباشند و نخواهند سلطه‌گری کنند با هر نژاد و زبانی را [[دوست]] خود می‌داند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱/۱۱/۱۳۸۸.</ref>.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اوپوزسیون نظام سلطه را در جهان معاصر جمهوری اسلامی می‌دانند که تمام قد در برابر دو رکن سلطه‌گر و سلطه‌پذیر ایستاده است. از نظر ایشان [[علم]] و [[دانایی]] یکی از ابزارهایی است که به [[ملل]] سلطه‌پذیر این [[اعتماد]] را می‌دهد که در برابر [[سلطه‌گران]] [[ایستادگی]] کنند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۷/۱۳۸۹.</ref>.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مشکل اصلی جهان معاصر را در یک جمله این می‌دانند که [[دنیا]] نظام سلطه را پذیرفته است. اگر نظام سلطه در زمان‌های گذشته به صورت [[لشکرکشی]] و برده‌کشی امپراطورها تجلی می‌کرد امروز به شکل بسیار پیچیده جهانی در مظاهر و حوزه‌های بسیار متعدد هیأت [[ملت‌ها]] ظاهر شده است. نظام سلطه توانسته است برای خود [[سیستم]] [[اقتصادی]] خاص، [[روابط سیاسی]] و یا از همه بالاتر [[فرهنگ]] سلطه را ایجاد کند؛ لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطه امپراطورها [[آمادگی]] و [[دفاع]] نظامی ملت‌ها کفایت می‌کرد، امروز حتی برای [[احساس]] سلطه از سوی ملت‌ها نیاز به فعالیت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتاً ابعاد وسیع یافته است.
‌زورمندان جهان امروز فقط به دلیل برخورداری از ابزارهای [[قدرت]] [[مداخله]] می‌کنند، [[قضاوت]] می‌کنند، [[نظام اقتصادی]] و [[روابط]] [[داد و ستد]] با [[ضعفا]] را یک‌جانبه تعیین می‌کنند و حتی مفاهیم عالی [[انسانی]] همچون [[آزادی]]، [[حقوق بشر]] و امثال آن را به میل خود [[تفسیر]] می‌کنند و خلاصه همه جا بر اساس [[منافع]] و تشخیص خود عمل می‌کنند و [[ملت‌ها]] و [[دولت‌ها]] و [[رهبران]] در دنیای ضعفا هم این همه را چون [[قضایی]] آسمانی و عارضه‌ای بی‌علاج تلقی کرده و حداکثر پس از چند و چونی و یا با اندک حک و اصلاحی می‌پذیرند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، اجلاس نم ۱۳۶۵.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۷.</ref>
===[[همبستگی]] و [[همکاری]] کشورهای مخالف [[سلطه]]===
یکی دیگر از شاخص‌های [[استقلال]] فراملی همبستگی و همکاری کشورهای مخالف سلطه است. در واقع همبستگی کشورهای [[ضعیف]]، مولد نوعی [[خودباوری]] و [[اعتماد به نفس]] است که می‌تواند آنها را در برابر [[نظام سلطه]] مصمم‌تر و صریح الهجه کند.
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] همبستگی و همکاری کشورهایی که می‌خواهند سلطه پذیر نباشند در جنبش‌های استقلال طلبانه‌ای نظیر غیرمتعهدها را دستمایه [[نظم]] نوین جهانی تلقی می‌کنند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.</ref>.
هم‌افزایی امکانات و ظرفیت‌های گسترده کشورهای ضعیف، راه [[نجات]] [[جهان]] از [[ناامنی]] و [[سلطه‌گری]] است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقابله با [[فرهنگ]] سلطه و [[ایستادگی]] در برابر [[سلطه‌گران]] را فقط در گرو همکاری‌های همه جانبه کشورهایی که می‌خواهند سلطه پذیر نباشند، می‌دانند ایشان خطاب به غیر متعهدها در اجلاس [[تهران]] در همین خصوص فرمودند: «در میان ما، کشورهای بسیار [[ثروتمند]] و نیز کشورهای دارای [[نفوذ]] بین‌المللی کم نیستند. علاج [[مشکلات]] با همکاری‌های [[اقتصادی]] و رسانه‌ای و انتقال تجربه‌های پیش برنده و تعالی بخش، کاملاً امکان پذیر است. باید عزم‌هامان را [[راسخ]] کنیم؛ به [[هدف‌ها]] [[وفادار]] بمانیم؛ از اخم قدرت‌های زورگو نترسیم و به لبخند آنان [[دل]] خوش نکنیم؛ [[اراده الهی]] و [[قوانین]] [[آفرینش]] را [[پشتیبان]] خود بدانیم؛ به [[شکست]] [[تجربه]] اردوگاه [[کمونیستی]] در دو دهه پیش، و شکست سیاست‌های به اصطلاح [[لیبرال دموکراسی]] [[غربی]] در حال حاضر - که نشانه‌های آن را در خیابان‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی و گره‌های ناگشودنی [[اقتصاد]] این کشورها همه می‌بینند – با چشم [[عبرت]] بنگریم. و بالاخره [[سقوط]] دیکتاتورهای وابسته به [[آمریکا]] و همدست [[رژیم صهیونیستی]] در شمال [[آفریقا]] و [[بیداری اسلامی]] در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم. ما می‌توانیم به ارتقاء «بهره‌وری [[سیاسی]] [[جنبش]] عدم [[تعهد]]» در [[مدیریت]] [[جهانی]] بیندیشیم؛ می‌توانیم برای [[تحول]] در این مدیریت سندی [[تاریخی]] تهیه کنیم و ابزارهای اجرایی آن را فراهم نماییم؛ می‌توانیم حرکت به سمت همکاری‌های مؤثر [[اقتصادی]] را طراحی و الگوهای [[ارتباط]] [[فرهنگی]] میان خود را تعریف کنیم. بی‌شک تشکیل دبیرخانه فعال و پرانگیزه‌ای برای این [[تشکیلات]] خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکی بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند»<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش