مصحف فاطمه در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا'
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
بدین ترتیب، به هریک از آن [[ایتام]] به اندازه [[علوم]] و دانشی که از شما [[دانشمندان]] دریافت کردهاند، خلعت داده میشود به گونهای که به برخی یکصد هزار جامه [[نورانی]] اعطا میگردد و ایتام نیز به نوبه خود بر قامت شاگردان خویش بههمان اندازه، جامههای نورانی میپوشانند، آنگاه خداوند میفرماید: یکبار دیگر بر خلعت دانشمندانی که [[سرپرستی یتیمان]] [[خاندان پیامبر]] را عهدهدار بودهاند، بیفزایید و آن را چندین برابر گردانید، تا خلعتشان تکمیل گردد و آن را افزایش دهند تا به کمال [[شایسته]] خود برسد و بر خلعت شاگردانی که سبب شدند تا چنین جامههایی از [[نور]] بر اندام آنان پوشیده شود نیز، افزوده گردد. | بدین ترتیب، به هریک از آن [[ایتام]] به اندازه [[علوم]] و دانشی که از شما [[دانشمندان]] دریافت کردهاند، خلعت داده میشود به گونهای که به برخی یکصد هزار جامه [[نورانی]] اعطا میگردد و ایتام نیز به نوبه خود بر قامت شاگردان خویش بههمان اندازه، جامههای نورانی میپوشانند، آنگاه خداوند میفرماید: یکبار دیگر بر خلعت دانشمندانی که [[سرپرستی یتیمان]] [[خاندان پیامبر]] را عهدهدار بودهاند، بیفزایید و آن را چندین برابر گردانید، تا خلعتشان تکمیل گردد و آن را افزایش دهند تا به کمال [[شایسته]] خود برسد و بر خلعت شاگردانی که سبب شدند تا چنین جامههایی از [[نور]] بر اندام آنان پوشیده شود نیز، افزوده گردد. | ||
پس از آن [[فاطمه زهرا]] {{س}} فرمود: ای [[بنده | پس از آن [[فاطمه زهرا]] {{س}} فرمود: ای [[بنده خدا]]! هر تار و پود این جامهها از تمامی پدیدههایی که [[آفتاب]] بر آن تابیده است یک میلیون بار باارزشتر و گرانبهاتر است،؛ چراکه کلیه پدیدههای هستی، آمیخته به [[ظلمت]] و [[تاریکی]] و دستخوش کدری و تیرگیاند<ref>بحار الانوار، ج۲، ص۳.</ref>. | ||
۲. از [[ابن مسعود]] [[روایت]] شده گفت: مردی [[خدمت]] فاطمه زهرا {{س}} رسید و عرضه داشت: ای [[دخت رسول خدا]] {{صل}} آیا [[پدر]] بزرگوارتان نوشتاری نزد شما به یادگار نهاده که آن را به من [[هدیه]] کنی؟ حضرت به کنیزکش فرمود: آن قطعه پارچهای را که [[نهان]] کرده بودم برایم بیاور. کنیزک به جستجوی آن پرداخت ولی آن را نیافت. [[فاطمه]] {{س}} فرمود: وای بر تو! بیشتر جستجو کن؛ زیرا [[ارزش معنوی]] آن برای من مانند [[حسن]] و حسینم است. کنیزک مجددا به جستجو پرداخت و آن را میان خاکها یافت. | ۲. از [[ابن مسعود]] [[روایت]] شده گفت: مردی [[خدمت]] فاطمه زهرا {{س}} رسید و عرضه داشت: ای [[دخت رسول خدا]] {{صل}} آیا [[پدر]] بزرگوارتان نوشتاری نزد شما به یادگار نهاده که آن را به من [[هدیه]] کنی؟ حضرت به کنیزکش فرمود: آن قطعه پارچهای را که [[نهان]] کرده بودم برایم بیاور. کنیزک به جستجوی آن پرداخت ولی آن را نیافت. [[فاطمه]] {{س}} فرمود: وای بر تو! بیشتر جستجو کن؛ زیرا [[ارزش معنوی]] آن برای من مانند [[حسن]] و حسینم است. کنیزک مجددا به جستجو پرداخت و آن را میان خاکها یافت. |