هابیل و قابیل: تفاوت میان نسخهها
←پرسش مستقیم
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
* [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ}}<ref>«سپس تو را بر شریعتی از امر برگماشتیم» سوره جاثیه، آیه ۱۸.</ref>. تمام [[اسلام]] "شریعة الامر" است و چیزی غیر از این نیست. این شریعة الأمر صاحب الامرش همان [[ولیّ الأمر]] است؛ بدین رو اگر در تشخیص [[ولی امر]] اشتباهی صورت بگیرد، نتیجهاش خطای نظری در تشخیص [[اسلام]] است و به دنبال آن، این خطای راهبردی به حیطۀ عمل خواهد رسید<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>. | * [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ}}<ref>«سپس تو را بر شریعتی از امر برگماشتیم» سوره جاثیه، آیه ۱۸.</ref>. تمام [[اسلام]] "شریعة الامر" است و چیزی غیر از این نیست. این شریعة الأمر صاحب الامرش همان [[ولیّ الأمر]] است؛ بدین رو اگر در تشخیص [[ولی امر]] اشتباهی صورت بگیرد، نتیجهاش خطای نظری در تشخیص [[اسلام]] است و به دنبال آن، این خطای راهبردی به حیطۀ عمل خواهد رسید<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>. | ||
== | ==نخستین [[قتل]] در روی [[زمین]]!== | ||
در [[قرآن مجید]] نامی از [[فرزندان آدم]] برده نشده، ولی طبق آنچه در [[روایات اسلامی]] آمده است نام یکی «[[هابیل]]» و دیگری «[[قابیل]]» بود، اما در [[سفر]] [[تکوین]] [[تورات]] باب چهار نام یکی «قائن» و دیگری «هابیل» ذکر شده، و به طوری که [[مفسر]] معروف «[[ابوالفتوح رازی]]» میگوید: در نام هر کدام چندین لغت است نام اولی «هابیل» یا «هابل» یا «هابن» بوده، و نام دیگری «قابیل» یا «قابین» یا «قابل» یا «قابن» و یا «قبن» بوده است، و در هر صورت تفاوت میان روایات اسلامی و متن تورات در مورد نام «قابیل» بازگشت به [[اختلاف]] لغت میکند و مطلب مهمی نیست<ref>ولی شگفتآور اینکه یکی از [[دانشمندان مسیحی]] این موضوع را بعنوان یک ایراد بر [[قرآن]] ذکر کرده که چرا قرآن بجای «قائن»، «قابیل» گفته است؟! در حالی که اولاً - اینگونه اختلاف در لغت و حتی در ذکر نامها فراوان است مثلاً تورات «[[ابراهیم]]» را «ابراهام» و قرآن او را «ابراهیم» نامیده. | |||
و ثانیاً - اساساً اسم [[هابیل و قابیل]] در قرآن نیست و تنها در روایات اسلامی آمده است.</ref>. | |||
در اینجا به فرازی دیگر از داستان فرزندان آدم، و قتل یکی به وسیلۀ دیگری، که در قرآن آمده است میپردازیم قرآن میفرماید: «ای [[پیامبر]]! داستان دو فرزند [[آدم]] را به [[حق]] بر آنها بخوان»<ref>{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ}} «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان!» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. | |||
«در آن هنگام که هر کدام کاری برای [[تقرب]] به [[پروردگار]] انجام دادند، اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد»<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ}} «که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. | |||
درباره کاری که آن دو [[برادر]] انجام دادهاند در قرآن ذکری به میان نیامده ولی طبق بعضی از [[روایات اسلامی]] و آنچه در [[تورات]] [[سفر]] [[تکوین]] باب چهار آمده است «[[هابیل]]» چون [[دامداری]] داشت یکی از بهترین گوسفندان و فراوردههای آن را برای این کار [[انتخاب]] نمود، و «[[قابیل]]» که مردی کشاورز بود از بدترین قسمت [[زراعت]] خود خوشهها یا آردی برای این منظور تهیه کرد. | |||
و در اینکه [[فرزندان آدم]] از کجا فهمیدند که عمل یکی در پیشگاه [[پروردگار]] پذیرفته شده و عمل دیگری مردود، باز در [[قرآن]] توضیحی داده نشده، تنها در بعضی از روایات اسلامی میخوانیم که آن دو فراوردههای خود را به بالای کوهی بردند، صاعقهای به نشانۀ قبولی به فراورده هابیل خورد و آن را سوزاند اما دیگری به حال خود باقی ماند و این نشانه سابقه نیز داشته است. | |||
اما بعضی از [[مفسران]] معتقدند که قبولی عمل یکی، و رد عمل دیگری، از [[طریق وحی]] به [[آدم]] به آنها اعلام گشت و علت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با [[صفا]] و [[فداکار]] و با گذشت در [[راه خدا]] بود ولی قابیل مردی تاریکدل و [[حسود]] و لجوج بود، و سخنانی که قرآن از این دو [[برادر]] نقل میکند به خوبی روشنگر چگونگی [[روحیه]] آنها است. به هر حال [[برادری]] که عملش قبول نشده بود دیگری را [[تهدید]] به [[قتل]] کرده و گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]] که تو را خواهم کشت»!<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ}} «(قابیل) گفت: بیگمان تو را خواهم کشت!» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref> اما برادر دوم او را [[نصیحت]] کرد و گفت اگر چنین جریانی پیش آمده [[گناه]] من نیست بلکه ایراد متوجه خود تو است که عملت با [[تقوا]] و [[پرهیزگاری]] همراه نبوده است و «خدا تنها از [[پرهیزگاران]] میپذیرد»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}} «(هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. | |||
پس اضافه کرد: حتی «اگر تو به تهدیدت جامۀ عمل بپوشانی و دست به کشتن من دراز کنی، من هرگز مقابلۀ به مثل نخواهم کرد و دست به کشتن تو دراز نمیکنم؛ چراکه من از [[خدا]] میترسم و هرگز دست به چنین گناهی نمیآلایم»<ref>{{متن قرآن|لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ}} «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمیکنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان میهراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.</ref>. | |||
در دنبالۀ ماجرا [[قرآن]] میگوید: «نفس [[سرکش]] [[قابیل]] او را کم کم به کشتن [[برادر]] [[ترغیب]] کرد و او را کشت»<ref>{{متن قرآن|فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref>. | |||
از این جمله چنین استفاده میشود که بعد از قبولی عمل«[[هابیل]]»، طوفانی در [[دل]] «قابیل» به وجود آمد از یکسو [[آتش]] [[حسد]] هر دم در دل او زبانه میکشید، و او را به انتقامجوئی [[دعوت]] میکرد، و از سوی دیگر عاطفۀ [[برادری]] و عاطفۀ [[انسانی]] و [[تنفر]] ذاتی از [[گناه]] و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[قتل نفس]]، او را از این [[جنایت]] باز میداشت، ولی سرانجام نفس سرکش آهسته آهسته بر عوامل باز دارنده چیره شد، و [[وجدان]] بیدار و [[آگاه]] او را رام کرد و به زنجیر کشید و برای کشتن برادر آماده ساخت.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۳۲.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |