پرش به محتوا

حضرت ادریس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
طبق برخی از قرائت‌های شاذ آیات {{متن قرآن|وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و نیز الیاس از پیامبران بود» سوره صافات، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ}}<ref>«و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.</ref> نیز درباره ادریس خواهد بود.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۱۶۱؛ روح‌المعانی، مج۱۳، ج۲۳، ص۲۰۳؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۹.</ref> بیش‌تر لغویان «ادریس» را واژه‌ای [[عربی]] و از مادّه «درس» مشتق دانسته و وجه این نام‌گذاری را [[کثرت]] [[دانش]] یا ممارست او بر [[آموزش]]، ذکر کرده‌اند؛<ref> لسان العرب، ج‌۴، ص‌۳۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۲.</ref>اگرچه برخی به اشتقاق آن از مادّه «دروس» به‌معنای پنهان شدن، [[معتقد]] بوده و علّت آن را پنهان شدن ناگهانی ادریس بیان نموده‌اند.<ref>لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۲۵؛ اعلام قرآن، ص‌۱۰۰.</ref> در برابر دیدگاه پیشین، بعضی آن را واژه‌ای عجمی و غیر منصرف شمرده‌اند.<ref> تاج‌العروس، ج‌۸، ص‌۲۸۳؛ الکشاف، ج۳، ص‌۲۳؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۷۰.</ref> آن گونه که از بیش‌تر کتاب‌های [[تاریخی]]، [[تفسیری]] و‌... بر می‌آید، «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ، و خنوع است که نزد [[اهل‌کتاب]]، یکی از [[پیامبران]] پیش از [[نوح]] بوده و کتاب‌های فراوانی به او نسبت داده شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۱؛ فصوص الحکم، ج‌۲، ص۴۴‌ـ‌۴۵؛ بحار الانوار، ج‌۱۱، ص‌۲۸۱‌ـ‌۲۸۲.</ref>
طبق برخی از قرائت‌های شاذ آیات {{متن قرآن|وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و نیز الیاس از پیامبران بود» سوره صافات، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ}}<ref>«و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.</ref> نیز درباره ادریس خواهد بود.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۱۶۱؛ روح‌المعانی، مج۱۳، ج۲۳، ص۲۰۳؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۱۵۹.</ref> بیش‌تر لغویان «ادریس» را واژه‌ای [[عربی]] و از مادّه «درس» مشتق دانسته و وجه این نام‌گذاری را [[کثرت]] [[دانش]] یا ممارست او بر [[آموزش]]، ذکر کرده‌اند؛<ref> لسان العرب، ج‌۴، ص‌۳۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۲.</ref>اگرچه برخی به اشتقاق آن از مادّه «دروس» به‌معنای پنهان شدن، [[معتقد]] بوده و علّت آن را پنهان شدن ناگهانی ادریس بیان نموده‌اند.<ref>لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۲۵؛ اعلام قرآن، ص‌۱۰۰.</ref> در برابر دیدگاه پیشین، بعضی آن را واژه‌ای عجمی و غیر منصرف شمرده‌اند.<ref> تاج‌العروس، ج‌۸، ص‌۲۸۳؛ الکشاف، ج۳، ص‌۲۳؛ مجمع‌البحرین، ج‌۴، ص‌۷۰.</ref> آن گونه که از بیش‌تر کتاب‌های [[تاریخی]]، [[تفسیری]] و‌... بر می‌آید، «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ، و خنوع است که نزد [[اهل‌کتاب]]، یکی از [[پیامبران]] پیش از [[نوح]] بوده و کتاب‌های فراوانی به او نسبت داده شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۱؛ فصوص الحکم، ج‌۲، ص۴۴‌ـ‌۴۵؛ بحار الانوار، ج‌۱۱، ص‌۲۸۱‌ـ‌۲۸۲.</ref>


در روایتی، [[اباذر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] می‌کند: ۴ نفر از [[انبیا]]: [[آدم]]، [[شیث]]، اخنوخ {{ع}}، ادریس و او نخستین کسی است که با قلم نوشت ‌و نوح {{ع}} سریانی‌اند.<ref> الخصال، ج‌۲، ص‌۵۲۴؛ تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۶.</ref> گفته شده: «ادریس» نزد [[یونانیان]] «ارمیس»، «طرمیس» یا «هرمس [[حکیم]]» نام دارد <ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۵۷؛ ربیع الابرار، ج‌۲، ص‌۵۳۶؛ مروج‌الذهب، ج‌۱، ص‌۳۵.</ref> و بر پایه برخی از منابع، کیومرث را از نیای وی شمرده و اسطوره‌های فراوانی را به او نسبت داده‌اند.<ref> فصوص‌الحکم، ج‌۲، ص‌۴۴؛ قصص‌الانبیاء، جویری، ص‌۳۹؛ المفصل، ج‌۸، ص‌۱۹۷‌ـ‌۱۹۸.</ref> گاهی او را «مثلّث النِعَم» یا «مثلث الحکمه» یعنی دارای [[نعمت]] [[پادشاهی]]، [[حکمت]] و [[نبوت]] و «هرمس الهرامسه» و «اوریای سوم» پس از [[آدم]] و [[شیث]] ({{ع}}) [[لقب]] داده‌اند.<ref> المیزان، ج‌۱۴، ص‌۷۱؛ قصص الانبیاء، النجار، ص‌۲۴‌ـ‌۲۵؛ اعلام قرآن، ص‌۱۰۵.</ref> [[نسب]] [[ادریس]] در [[کتاب مقدس]] <ref>کتاب مقدس، پیدایش ۵: ۱‌ـ‌۲۰.</ref> و در بیش‌تر کتاب‌های [[تاریخی]] و [[تفسیری]] به این ترتیب آمده‌است: «ادریس» «[[اخنوخ بن‌ یَرد بن مهلائیل‌ بن قینان‌ بن انوش‌ بن شیث‌ بن‌آدم]]‌ ({{ع}}).<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۵؛ تاریخ‌طبری، ج۱، ص۱۰۶؛ المیزان، ج۱۴، ص‌۷۲.</ref> برخی برآنند که ادریس در [[بابل]] به [[دنیا]] آمد؛<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۷۱؛ قصص الانبیاء، النجار، ص‌۲۵.</ref> ولی بیش‌تر مؤرّخان گفته‌اند: او در [[کشور]] »[[مصر]]« [[شهر]] »منف« به دنیا آمده و در ۶۵ سالگی با هدانه (ادانه) دختر [[باویل بن محویل بن خَنُوخ بن قین‌ بن آدم]] {{ع}} [[ازدواج]] کرد و از وی، دارای فرزندانی شد که مشهورترین آنها »متوشالح« (مَتوشَلَخ) بود. [[عمر]] او را ۳۶۵، ۳۰۰ یا ۱۶۵ سال [[نقل]] کرده‌اند.<ref> تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۸؛ تاریخ الخمیس، ج‌۱، ص‌۶۷؛ الکامل، ج‌۱، ص‌۵۱.</ref>
در روایتی، [[اباذر]] از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] می‌کند: ۴ نفر از [[انبیا]]: [[آدم]]، [[شیث]]، اخنوخ {{ع}}، ادریس و او نخستین کسی است که با قلم نوشت ‌و نوح {{ع}} سریانی‌اند.<ref> الخصال، ج‌۲، ص‌۵۲۴؛ تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۶.</ref> گفته شده: «ادریس» نزد [[یونانیان]] «ارمیس»، «طرمیس» یا «هرمس [[حکیم]]» نام دارد <ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۵۷؛ ربیع الابرار، ج‌۲، ص‌۵۳۶؛ مروج‌الذهب، ج‌۱، ص‌۳۵.</ref> و بر پایه برخی از منابع، کیومرث را از نیای وی شمرده و اسطوره‌های فراوانی را به او نسبت داده‌اند.<ref> فصوص‌الحکم، ج‌۲، ص‌۴۴؛ قصص‌الانبیاء، جویری، ص‌۳۹؛ المفصل، ج‌۸، ص‌۱۹۷‌ـ‌۱۹۸.</ref> گاهی او را «مثلّث النِعَم» یا «مثلث الحکمه» یعنی دارای [[نعمت]] [[پادشاهی]]، [[حکمت]] و [[نبوت]] و «هرمس الهرامسه» و «اوریای سوم» پس از [[آدم]] و [[شیث]]{{ع}} [[لقب]] داده‌اند.<ref> المیزان، ج‌۱۴، ص‌۷۱؛ قصص الانبیاء، النجار، ص‌۲۴‌ـ‌۲۵؛ اعلام قرآن، ص‌۱۰۵.</ref> [[نسب]] [[ادریس]] در [[کتاب مقدس]] <ref>کتاب مقدس، پیدایش ۵: ۱‌ـ‌۲۰.</ref> و در بیش‌تر کتاب‌های [[تاریخی]] و [[تفسیری]] به این ترتیب آمده‌است: «ادریس» «[[اخنوخ بن‌ یَرد بن مهلائیل‌ بن قینان‌ بن انوش‌ بن شیث‌ بن‌آدم]]‌{{ع}}.<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۵؛ تاریخ‌طبری، ج۱، ص۱۰۶؛ المیزان، ج۱۴، ص‌۷۲.</ref> برخی برآنند که ادریس در [[بابل]] به [[دنیا]] آمد؛<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۷۱؛ قصص الانبیاء، النجار، ص‌۲۵.</ref> ولی بیش‌تر مؤرّخان گفته‌اند: او در [[کشور]] »[[مصر]]« [[شهر]] »منف« به دنیا آمده و در ۶۵ سالگی با هدانه (ادانه) دختر [[باویل بن محویل بن خَنُوخ بن قین‌ بن آدم]] {{ع}} [[ازدواج]] کرد و از وی، دارای فرزندانی شد که مشهورترین آنها »متوشالح« (مَتوشَلَخ) بود. [[عمر]] او را ۳۶۵، ۳۰۰ یا ۱۶۵ سال [[نقل]] کرده‌اند.<ref> تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۸؛ تاریخ الخمیس، ج‌۱، ص‌۶۷؛ الکامل، ج‌۱، ص‌۵۱.</ref>


ادریس از جهت [[علم]] و حکمت در [[مقام]] والایی بوده است و »اوّلیاتی« را به او نسبت داده‌اند؛ چنان‌که می‌گویند: او نخستین کسی بود که از حرکت [[ستارگان]] و اجرام آسمانی سخن به‌میان آورد. پزشکی را بنیاد نهاد و شهرهای بسیاری را بنا کرد. او هم‌چنین نخستین کسی بود که خط نوشت و [[لباس]] دوخت. [[مردم]] پیش از آن برای [[پوشش]] [[بدن]] خویش، از پوست حیوانات استفاده می‌کردند.<ref> الخصال، ج۲، ص۵۲۴؛ المعارف، ص۱۰؛ المفصّل، ج۸، ص‌۱۹۷‌ـ‌۱۹۸.</ref> بسیاری از [[مفسّران]] و مؤرّخان معتقدند که ادریس آموخته‌هایی را از »غوثاذیمون« که همان »شیث« [[پیامبر]] است، فرا گرفته.<ref>المیزان، ج۱۴، ص‌۷۱‌ـ‌۷۲؛ اعلام قرآن، ص‌۱۰۴؛ الملل و النحل، ج‌۲، ص‌۴.</ref> برخی ادریس را نخستین پیامبر بعد از [[حضرت آدم]] {{ع}} دانسته و گفته‌اند: ادریس مردم را از [[مخالفت]] با [[شریعت]] آدم {{ع}} [[نهی]] می‌کرد؛ ولی به جز تعداد اندکی، بیش‌تر مردم از دستورهای وی سرپیچیدند.<ref>البدایة و النهایه، ج‌۱، ص‌۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۶؛ علل‌الشرایع، ج‌۱، ص‌۴۰‌ـ‌۴۱.</ref> عده‌ای نیز گفته‌اند: در [[زمان]] »یارد« [[پدر]] [[ادریس]]، [[بت‌پرستی]] در میان قابیلیان متداول شده بود. [[خداوند]] ادریس را به [[پیامبری]] برگزید و با [[کوشش]] وی، بت‌پرستی رو به افول نهاد و برخی از [[بت‌ها]] نیز نابود شدند.<ref>تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۷؛ اثبات الوصیه، ص‌۲۶؛ کمال الدین، ج۱، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۸.</ref> گروهی نیز بر این باورند که خداوند ادریس را به‌سوی [[آتش‌پرستان]] [[قوم]] [[قابیل]] که به [[مکر]] [[شیطان]] به این منکر روی آورده بودند، فرستاد.<ref> قصص الانبیاء، جویری، ص‌۳۶‌ـ‌۳۷.</ref>
ادریس از جهت [[علم]] و حکمت در [[مقام]] والایی بوده است و »اوّلیاتی« را به او نسبت داده‌اند؛ چنان‌که می‌گویند: او نخستین کسی بود که از حرکت [[ستارگان]] و اجرام آسمانی سخن به‌میان آورد. پزشکی را بنیاد نهاد و شهرهای بسیاری را بنا کرد. او هم‌چنین نخستین کسی بود که خط نوشت و [[لباس]] دوخت. [[مردم]] پیش از آن برای [[پوشش]] [[بدن]] خویش، از پوست حیوانات استفاده می‌کردند.<ref> الخصال، ج۲، ص۵۲۴؛ المعارف، ص۱۰؛ المفصّل، ج۸، ص‌۱۹۷‌ـ‌۱۹۸.</ref> بسیاری از [[مفسّران]] و مؤرّخان معتقدند که ادریس آموخته‌هایی را از »غوثاذیمون« که همان »شیث« [[پیامبر]] است، فرا گرفته.<ref>المیزان، ج۱۴، ص‌۷۱‌ـ‌۷۲؛ اعلام قرآن، ص‌۱۰۴؛ الملل و النحل، ج‌۲، ص‌۴.</ref> برخی ادریس را نخستین پیامبر بعد از [[حضرت آدم]] {{ع}} دانسته و گفته‌اند: ادریس مردم را از [[مخالفت]] با [[شریعت]] آدم {{ع}} [[نهی]] می‌کرد؛ ولی به جز تعداد اندکی، بیش‌تر مردم از دستورهای وی سرپیچیدند.<ref>البدایة و النهایه، ج‌۱، ص‌۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۶؛ علل‌الشرایع، ج‌۱، ص‌۴۰‌ـ‌۴۱.</ref> عده‌ای نیز گفته‌اند: در [[زمان]] »یارد« [[پدر]] [[ادریس]]، [[بت‌پرستی]] در میان قابیلیان متداول شده بود. [[خداوند]] ادریس را به [[پیامبری]] برگزید و با [[کوشش]] وی، بت‌پرستی رو به افول نهاد و برخی از [[بت‌ها]] نیز نابود شدند.<ref>تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۱۰۷؛ اثبات الوصیه، ص‌۲۶؛ کمال الدین، ج۱، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۸.</ref> گروهی نیز بر این باورند که خداوند ادریس را به‌سوی [[آتش‌پرستان]] [[قوم]] [[قابیل]] که به [[مکر]] [[شیطان]] به این منکر روی آورده بودند، فرستاد.<ref> قصص الانبیاء، جویری، ص‌۳۶‌ـ‌۳۷.</ref>


در [[زیارت ناحیه مقدسه]] بعد از [[آدم]] و [[شیث]] ({{ع}}) به ادریس در جای‌گاه پیامبری که با [[دلیل]] برای [[خدا]] [[قیام]] نمود، [[درود]] فرستاده شده‌ است.<ref>بحار الانوار، ج‌۹۸، ص‌۲۳۴.</ref> تعداد [[صحف]] ادریس را ۳۰ یا ۵۰ [[صحیفه]] گفته‌اند، و [[مجلسی]] ۲۹ صحیفه بر شمرده که »ابن‌متویه" آنها را از [[سریانی]] به [[عربی]] ترجمه کرده است.<ref>بحارالانوار، ج۹۲، ص۴۵۲‌ـ‌۴۵۳؛ فصوص‌الحکم، ج‌۲، ص‌۲۵۷؛ الاختصاص، ص‌۲۶۴.</ref> صحفی را نیز به «اخنوخ» [[کتاب مقدس]] نسبت داده‌اند که از "سودا پیگرافا«ی <ref>pseude pigrapha.</ref> [[عهد عتیق]] (در [[زبان]] یونانی به‌معنای نوشته‌های جعلی) است و بعد از کتاب مقدس و »اپوکریفا« در رتبه سوم <ref>apocryha.</ref> بوده، اعتبار چندانی ندارند. این صحف عبارتند از:
در [[زیارت ناحیه مقدسه]] بعد از [[آدم]] و [[شیث]]{{ع}} به ادریس در جای‌گاه پیامبری که با [[دلیل]] برای [[خدا]] [[قیام]] نمود، [[درود]] فرستاده شده‌ است.<ref>بحار الانوار، ج‌۹۸، ص‌۲۳۴.</ref> تعداد [[صحف]] ادریس را ۳۰ یا ۵۰ [[صحیفه]] گفته‌اند، و [[مجلسی]] ۲۹ صحیفه بر شمرده که »ابن‌متویه" آنها را از [[سریانی]] به [[عربی]] ترجمه کرده است.<ref>بحارالانوار، ج۹۲، ص۴۵۲‌ـ‌۴۵۳؛ فصوص‌الحکم، ج‌۲، ص‌۲۵۷؛ الاختصاص، ص‌۲۶۴.</ref> صحفی را نیز به «اخنوخ» [[کتاب مقدس]] نسبت داده‌اند که از "سودا پیگرافا«ی <ref>pseude pigrapha.</ref> [[عهد عتیق]] (در [[زبان]] یونانی به‌معنای نوشته‌های جعلی) است و بعد از کتاب مقدس و »اپوکریفا« در رتبه سوم <ref>apocryha.</ref> بوده، اعتبار چندانی ندارند. این صحف عبارتند از:
# صحیفه‌های [[حبشی]] اخنوخ؛
# صحیفه‌های [[حبشی]] اخنوخ؛
# کتاب اخنوخ اسلاوی؛
# کتاب اخنوخ اسلاوی؛
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش