اسماعیل بن عمر در تراجم و رجال: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اسماعیل بن عمر| عنوان مدخل = اسماعیل بن عمر| مداخل مرتبط = اسماعیل بن عمر در تراجم و رجال | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == اسماعیل بن عمر<ref>ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۷۶، ش۱۴۰۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۵۶، ش۳...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
به نظر، دلیل اتحاد دو چیز است: | به نظر، دلیل اتحاد دو چیز است: | ||
#اسماعیل بن عمر بن ابان صاحب کتاب [[حدیثی]] بوده است و روایتی از او با همین عنوان در [[کتب اربعه]] و جز آن نقل نشده است<ref>بعضی نوشتهاند که عنوان اسماعیل بن عمر بن ابان در اسناد روایات فراوانی ذکر شده است؛ از جمله علامه مامقانی که مینویسد: {{عربی|أقول: إن إسماعیل بن عمر بن أبان وقع فی أسانید روایات کثیرة}}؛ (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۲۶۲) درحالی که تنها در سند یک روایت یاد شده است. (ر.ک: دلائل الامامه (ط - الحدیثه)، ص۴۷۲، ح۴۶۴).</ref>. | #اسماعیل بن عمر بن ابان صاحب کتاب [[حدیثی]] بوده است و روایتی از او با همین عنوان در [[کتب اربعه]] و جز آن نقل نشده است<ref>بعضی نوشتهاند که عنوان اسماعیل بن عمر بن ابان در اسناد روایات فراوانی ذکر شده است؛ از جمله علامه مامقانی که مینویسد: {{عربی|أقول: إن إسماعیل بن عمر بن أبان وقع فی أسانید روایات کثیرة}}؛ (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۲۶۲) درحالی که تنها در سند یک روایت یاد شده است. (ر.ک: دلائل الامامه (ط - الحدیثه)، ص۴۷۲، ح۴۶۴).</ref>. | ||
#شخص دیگری با عنوان اسماعیل بن عمر در [[کتابهای رجالی]] ذکر نشده تا بر آن حمل شود، در نتیجه انصراف عنوان اسماعیل بن عمر که در [[اسناد روایات]] ذکر گردیده، به اسماعیل بن عمر بن ابان که در کتابهای [[رجال]] ذکر شده و صاحب کتاب حدیثی بوده است، تقویت میشود؛ | #شخص دیگری با عنوان اسماعیل بن عمر در [[کتابهای رجالی]] ذکر نشده تا بر آن حمل شود، در نتیجه انصراف عنوان اسماعیل بن عمر که در [[اسناد روایات]] ذکر گردیده، به اسماعیل بن عمر بن ابان که در کتابهای [[رجال]] ذکر شده و صاحب کتاب حدیثی بوده است، تقویت میشود؛ لکن قرینه مذکور در جایی کاربرد دارد و پذیرفته است که دلیلی بر عدم اتحاد وجود نداشته باشد، حال آنکه در اینجا قرینه بر عدم اتحاد وجود دارد و آن بُعد طبقه است؛ زیرا: اولاً از اسماعیل بن عمر بن ابان، [[احمد بن میثم بن ابی نعیم]] [[روایت]] کرده<ref>ر.ک: رجال النجاشی، ص۲۸، ش۵۵.</ref> که در سال ۲۸۱ هجری [[قمری]] [[وفات]] کرده<ref>ر.ک: تاریخ الاسلام، ج۲۱، ص۹۰ - ۹۱.</ref> ولی از اسماعیل بن عمر، [[احمد بن محمد بن ابی نصر]] روایت کرده<ref>ر.ک: الکافی، ج۶، ص۱۶، ح۱. (توضیح آن در بحث جایگاه حدیثی راوی خواهد آمد).</ref> که در سال ۲۲۱ هجری قمری از [[دنیا]] رفته است<ref>ر.ک: رجال النجاشی، ص۷۵، ش۱۸۰.</ref>. ثانیاً اسماعیل بن عمر با یک واسطه از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده؛ ولی اسماعیل بن عمر بن ابان [[واقفی]] است و پدرش از [[راویان]] [[امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{عم}}.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۴ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۴، ص 206-207.</ref> | ||
==[[طبقه راوی]]== | ==[[طبقه راوی]]== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==[[مذهب]] راوی== | ==[[مذهب]] راوی== | ||
اگر راوی مورد بحث [[متحد]] با اسماعیل بن عمر بن ابان باشد، از راویان واقف شمرده میشود؛ زیرا به تصریح [[نجاشی]]، اسماعیل بن عمر بن ابان [[واقفی]] است<ref>{{عربی|إسماعیل بن عمر بن أبان الکلبی واقف}}؛ (رجال النجاشی، ص۲۸، ش۵۵).</ref>؛ | اگر راوی مورد بحث [[متحد]] با اسماعیل بن عمر بن ابان باشد، از راویان واقف شمرده میشود؛ زیرا به تصریح [[نجاشی]]، اسماعیل بن عمر بن ابان [[واقفی]] است<ref>{{عربی|إسماعیل بن عمر بن أبان الکلبی واقف}}؛ (رجال النجاشی، ص۲۸، ش۵۵).</ref>؛ لکن گذشت که [[اتحاد]] این دو عنوان ثابت نیست، بلکه قرینه بر عدم اتحاد وجود دارد، در نتیجه مذهب و [[گرایش]] [[فکری]] راوی دانسته نیست؛ اما از یک روایت وی که در [[تفسیر القمی]] نقل شده است<ref>{{متن حدیث|أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عُمَرَ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ إِنَّ يُوسُفَ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لَهُ: يَا يُوسُفُ إِنَّ رَبَّ الْعَالَمِينَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ- وَ يَقُولُ لَكَ مَنْ جَعَلَكَ فِي أَحْسَنِ خَلْقِهِ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْأَرْضِ- ثُمَّ قَالَ أَنْتَ يَا رَبِّ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: وَ يَقُولُ لَكَ مَنْ حَبَّبَكَ إِلَى أَبِيكَ دُونَ إِخْوَتِكَ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْأَرْضِ وَ قَالَ أَنْتَ يَا رَبِّ، قَالَ وَ يَقُولُ لَكَ: مَنْ أَخْرَجَكَ مِنَ الْجُبِّ بَعْدَ أَنْ طُرِحْتَ فِيهَا وَ أَيْقَنْتَ بِالْهَلَكَةِ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْأَرْضِ- ثُمَّ قَالَ أَنْتَ يَا رَبِّ قَالَ: فَإِنَّ رَبَّكَ قَدْ جَعَلَ لَكَ جل عُقُوبَةً فِي اسْتِغَاثَتِكَ بِغَيْرِهِ- فَلَبِثْتَ {{متن قرآن|فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}، قَالَ فَلَمَّا انْقَضَتِ الْمُدَّةُ- وَ أَذِنَ اللَّهُ لَهُ فِي دُعَاءِ الْفَرَجِ- فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ- فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ آبَائِيَ الصَّالِحِينَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ فَفَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ، قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَقَالَ ادْعُ بِمِثْلِهِ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ- فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ{{عم}}}}؛ (تفسیر القمی، ج۱، ص۳۴۴).</ref> برداشت میشود که وی از [[راویان]] امامی است؛ زیرا ذیل [[روایت]] چنین آمده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ- فَإِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ{{عم}}}}<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۳۴۵.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۴ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۴، ص 208-209.</ref> | ||
==جایگاه [[حدیثی]] [[راوی]]== | ==جایگاه [[حدیثی]] [[راوی]]== | ||
طبق قاعده، [[اسماعیل بن عمر]] از [[راویان مهمل]] یا از [[راویان مجهول]] شمرده میشود؛ | طبق قاعده، [[اسماعیل بن عمر]] از [[راویان مهمل]] یا از [[راویان مجهول]] شمرده میشود؛ لکن به دو دلیل میتوان [[وثاقت]] یا دستکم [[حسن حال]] وی را ثابت کرد: | ||
#قرار گرفتنش در [[سند روایت]] [[تفسیر القمی]]. | #قرار گرفتنش در [[سند روایت]] [[تفسیر القمی]]. | ||
#روایت [[احمد بن محمد بن ابی نصر]] که از [[اصحاب اجماع]] است از ایشان. | #روایت [[احمد بن محمد بن ابی نصر]] که از [[اصحاب اجماع]] است از ایشان. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{عربی|الظاهر من سیاق الحدیث أنه أفتی أولا بالحق ثم لما اطلع علی رأی المخالفین اتقی فقال: لا تفعل ثم وری بقوله إنی أوهمت عنی به ظنت أنهم یجوزونه و ذلک لأنه{{ع}} [[معصوم]] من أن أوهم فی الفتوی و علی هذا ینبغی أن یحمل السؤال علی أنه قد حلت علیه الدراهم لئلا یکون [[بیع]] الدین بالدین}}؛ ([[الوافی]]، ج۱۸، ص۷۳۱).</ref> نوشته که اگر [[مسئول]] عنه در این [[روایت]] [[امام]]{{ع}} باشد- چنان که ظاهر روایت<ref>علامه شوشتری در جای دیگر در اینکه مسئول عنه امام{{ع}} باشد، تردید، و آن را ضعف روایت دانسته است: {{عربی|مع أنه لم یعلم المراد من المسئول عنه فیه}}؛ (النجعة فی شرح اللمعه، ج۷، ص۲۴۳)</ref> دلالت دارد - [[نکوهش]] [[اسماعیل بن عمر]] را میرساند<ref>{{عربی|و المسئول عنه إن کان الإمام - کما هو الظاهر - فالخبر دال علی ذمه أیضا}}؛ (قاموس الرجال، ج۲، ص۹۶).</ref>؛ ولی چگونگی این دلالت را بیان نکرده است؛ شاید مرادش این باشد که اسماعیل بن عمر پس از دریافت پاسخ امام{{ع}} شگفتزده شده که چرا آن حضرت به [[حلیت]] چنین معاملهای [[فتوا]] داده است، درحالی که [[مردم]] این [[معامله]] را [[فاسد]] و [[باطل]] میدانند، از این رو خودش [[خدمت]] آن حضرت میرسد و میپرسد طبق گزارش فرستادهتان، فرمودید معامله مذکور اشکالی ندارد (در واقع یک نوع [[اعتراض]] به فتوای امام است) و امام{{ع}} از اسماعیل بن عمر میپرسد مردم [[سرزمین]] شما چه میگویند و اسماعیل بن عمر در جواب عرض میکند آنها این معامله را فاسد میدانند؛ آنگاه امام{{ع}} میفرماید پس شما هم از این معامله [[پرهیز]] کن و انجام نده. | {{عربی|الظاهر من سیاق الحدیث أنه أفتی أولا بالحق ثم لما اطلع علی رأی المخالفین اتقی فقال: لا تفعل ثم وری بقوله إنی أوهمت عنی به ظنت أنهم یجوزونه و ذلک لأنه{{ع}} [[معصوم]] من أن أوهم فی الفتوی و علی هذا ینبغی أن یحمل السؤال علی أنه قد حلت علیه الدراهم لئلا یکون [[بیع]] الدین بالدین}}؛ ([[الوافی]]، ج۱۸، ص۷۳۱).</ref> نوشته که اگر [[مسئول]] عنه در این [[روایت]] [[امام]]{{ع}} باشد- چنان که ظاهر روایت<ref>علامه شوشتری در جای دیگر در اینکه مسئول عنه امام{{ع}} باشد، تردید، و آن را ضعف روایت دانسته است: {{عربی|مع أنه لم یعلم المراد من المسئول عنه فیه}}؛ (النجعة فی شرح اللمعه، ج۷، ص۲۴۳)</ref> دلالت دارد - [[نکوهش]] [[اسماعیل بن عمر]] را میرساند<ref>{{عربی|و المسئول عنه إن کان الإمام - کما هو الظاهر - فالخبر دال علی ذمه أیضا}}؛ (قاموس الرجال، ج۲، ص۹۶).</ref>؛ ولی چگونگی این دلالت را بیان نکرده است؛ شاید مرادش این باشد که اسماعیل بن عمر پس از دریافت پاسخ امام{{ع}} شگفتزده شده که چرا آن حضرت به [[حلیت]] چنین معاملهای [[فتوا]] داده است، درحالی که [[مردم]] این [[معامله]] را [[فاسد]] و [[باطل]] میدانند، از این رو خودش [[خدمت]] آن حضرت میرسد و میپرسد طبق گزارش فرستادهتان، فرمودید معامله مذکور اشکالی ندارد (در واقع یک نوع [[اعتراض]] به فتوای امام است) و امام{{ع}} از اسماعیل بن عمر میپرسد مردم [[سرزمین]] شما چه میگویند و اسماعیل بن عمر در جواب عرض میکند آنها این معامله را فاسد میدانند؛ آنگاه امام{{ع}} میفرماید پس شما هم از این معامله [[پرهیز]] کن و انجام نده. | ||
این برداشت (نکوهش [[راوی]]) درست نیست؛ وگرنه باید [[راوی]] را عامی بدانیم، چنان که جمله {{متن حدیث|فَإِنِّي أَوْهَمْتُ}} آن را [[تأیید]] میکند، بلکه از [[روایت]] برداشت میشود که [[اسماعیل بن عمر]] از [[راویان شیعه]] و [[مؤمن]] و علاقهمند به [[امام]]{{ع}} است، از این رو به انجام [[معامله]] یاد شده [[اقدام]] نکرده، بلکه برای به دست آوردن [[حکم]] درست، فردی را نزد امام{{ع}} میفرستد و پس از دریافت پاسخ، به [[اطمینان]] نمیرسد و خودش پیش آن حضرت میرود؛ | این برداشت (نکوهش [[راوی]]) درست نیست؛ وگرنه باید [[راوی]] را عامی بدانیم، چنان که جمله {{متن حدیث|فَإِنِّي أَوْهَمْتُ}} آن را [[تأیید]] میکند، بلکه از [[روایت]] برداشت میشود که [[اسماعیل بن عمر]] از [[راویان شیعه]] و [[مؤمن]] و علاقهمند به [[امام]]{{ع}} است، از این رو به انجام [[معامله]] یاد شده [[اقدام]] نکرده، بلکه برای به دست آوردن [[حکم]] درست، فردی را نزد امام{{ع}} میفرستد و پس از دریافت پاسخ، به [[اطمینان]] نمیرسد و خودش پیش آن حضرت میرود؛ لکن چون ظرفیت بالایی نداشته، امام{{ع}} آنچه حکم رایج در میان [[اهل سنت]] بوده را از روی [[تقیه]] بیان میکند و از او هم میخواهد که به همین حکم عمل کند. | ||
'''یادآوری:''' از این روایت دو مطلب دیگر میتوان برداشت کرد: | '''یادآوری:''' از این روایت دو مطلب دیگر میتوان برداشت کرد: |