پرش به محتوا

حضرت داوود علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:
آن‌گاه برخاست و دید که خمیر شپخته شد، پس آن نان را برداشته و در همان ظرف چوبی که از تنه درخت خرما بود گذاشت و وسط آن نان را باز کرد و مقداری نمک روی آن ریخت. سپس ظرفی از آب نیز در کنار خود گذاشت و لقمه‌ای از آن نان را بر گرفت و چون به طرف دهان آورد {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} گفت و چون آن را فرو داد {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} گفت و هر لقمه‌ای که بر می‌داشت، همین کار را می‌کرد. آن‌گاه ظرف آب را بر گرفت و {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} گفت و مقداری نوشید و سپس {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} گفت. سپس به دنبال آن گفت: «پروردگارا! کیست که او را همانند من [[نعمت]] داده باشی و چون من مورد [[عنایت]] و [[رحمت]] خود قرارش داده باشی؟ [[چشم]] و گوش و بدنم را سالم کردی و نیرو به من دادی تا به سراغ خاری و درختی که آن را غرس نکرده و آبیاری‌اش نکرده و [[رنج]] [[نگهبانی]] آن را نکشیده بودم رفتم. آن‌گاه کسی را برایم فرستادی که آن را از من خریداری کند و من از [[پول]] آن گندمی که خود نکاشته بودم، خریداری نمودم و [[آتش]] را مسخر من کردی تا آن را پختم و به من اشتهایی دادی که آن را بخورم و نیرو بگیرم تا [[فرمان‌برداری]] تو را انجام دهم. ای [[خدا]]! [[سپاس]] و [[حمد]] مخصوص توست.».. این سخنان را گفته و گریست.
آن‌گاه برخاست و دید که خمیر شپخته شد، پس آن نان را برداشته و در همان ظرف چوبی که از تنه درخت خرما بود گذاشت و وسط آن نان را باز کرد و مقداری نمک روی آن ریخت. سپس ظرفی از آب نیز در کنار خود گذاشت و لقمه‌ای از آن نان را بر گرفت و چون به طرف دهان آورد {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} گفت و چون آن را فرو داد {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} گفت و هر لقمه‌ای که بر می‌داشت، همین کار را می‌کرد. آن‌گاه ظرف آب را بر گرفت و {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ}} گفت و مقداری نوشید و سپس {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} گفت. سپس به دنبال آن گفت: «پروردگارا! کیست که او را همانند من [[نعمت]] داده باشی و چون من مورد [[عنایت]] و [[رحمت]] خود قرارش داده باشی؟ [[چشم]] و گوش و بدنم را سالم کردی و نیرو به من دادی تا به سراغ خاری و درختی که آن را غرس نکرده و آبیاری‌اش نکرده و [[رنج]] [[نگهبانی]] آن را نکشیده بودم رفتم. آن‌گاه کسی را برایم فرستادی که آن را از من خریداری کند و من از [[پول]] آن گندمی که خود نکاشته بودم، خریداری نمودم و [[آتش]] را مسخر من کردی تا آن را پختم و به من اشتهایی دادی که آن را بخورم و نیرو بگیرم تا [[فرمان‌برداری]] تو را انجام دهم. ای [[خدا]]! [[سپاس]] و [[حمد]] مخصوص توست.».. این سخنان را گفته و گریست.
[[داود]] که آن منظره را دید رو به سلیمان کرد و گفت: ای فرزند! برخیز که من هرگز بنده‌ای سپاس‌گزارتر برای خدا از این مرد ندیده‌ام<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۸ و ۱۹.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۵۱۰.</ref>
[[داود]] که آن منظره را دید رو به سلیمان کرد و گفت: ای فرزند! برخیز که من هرگز بنده‌ای سپاس‌گزارتر برای خدا از این مرد ندیده‌ام<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۸ و ۱۹.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۵۱۰.</ref>
==[[حکمت]] [[داود]]==
در [[قرآن کریم]] [[خدای تعالی]] در [[سوره نساء]] و [[سوره]] [[بنی‌اسرائیل]] فرموده است: «ما به داود [[زبور]] را دادیم»<ref>{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}} «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳؛ {{متن قرآن|وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}} «و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.</ref>. و در [[سوره انبیاء]] فرموده است: «وما در زبور پس از ذکر ([[تورات]]) نوشتیم که [[زمین]] را [[بندگان]] [[صالح]] و [[شایسته]] من [[وارث]] خواهند شد»<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.
زبوری که اکنون در دست است، مشتمل بر صد و پنجاه [[مزمور]] است که مزمور اول آن این‌گونه است: «خوشا به حال کسی که به [[مشورت]] شریران نرود و به راه [[گناه‌کاران]] نایستد و در مجلس [[استهزاء]] کنندگان ننشیند، بلکه [[رغبت]] او در [[شریعت]] [[خداوند]] است و [[روز]] و شب در شریعت او [[تفکر]] می‌کند، پس مثل درختی نشانده نزد نهرهای آب خواهد بود که میوه خود را در موسمش می‌دهد. برگش پژمرده نمی‌گردد و هر آن چه می‌کند [[نیک]] انجام خواهد داد. شریران چنین نیستند، بلکه مثل کاه هستند که باد آن را پراکنده می‌کند، پس شریران در [[داوری]] نخواهند ایستاد و نه [[گناه‌کاران]] در [[جماعت]] عادلان؛ زیرا [[خداوند]] طریق عادلان را می‌داند، ولی طریق گناه‌کاران هلاک خواهد شد».
این صد و پنجاه [[مزمور]] به پنج کتاب تقسیم می‌گردد و چنان که گفته‌اند، هفتاد و سه مزمور آن را به [[داود]] نسبت می‌دهند و بقیه به اشخاص دیگر یا به نویسندگان نامعلوم منسوب است و مزمور ۷۲ و ۱۲۷ آن به نام مزمور سلیمان نامیده شده است.
به طور کلی شکی نیست که قسمتی از [[زبور]] فعلی، صدها سال پس از داود تنظیم شده مانند مزمور ۱۳۷ که با این جمله آغاز می‌شود «نزد شهرهای [[بابل]] آنجا نشستیم.».. و معلوم است این قسمت پس از [[اسارت]] [[بنی‌اسرائیل]] و [[تبعید]] ایشان به بابل در [[حمله]] [[بخت النصر]] نوشته شده است و نیز شکی نیست که دست [[تحریف]] در آن راه یافته و تحریف کنندگان، نسبت‌های ناروایی به [[انبیای الهی]] داده و در زبور وارد کرده‌اند.
طبق [[روایات]] ما، سخنان حکمت‌آمیز دیگری نیز به [[حضرت داود]] [[وحی]] شد یا از آن حضرت [[روایت]] شده است که ما قسمتی از آنها را از روی روایات گلچین کرده و برای شما [[ترجمه]] می‌کنیم و شاید با مراجعه و تتبع، مضامین این روایات را در زبور فعلی نیز بیابید:
# [[شیخ صدوق]] در [[امالی]] و [[عیون]] و [[معانی الاخبار]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است که [[خدای عزوجل]] به داود وحی کرد:گاهی بنده‌ای از [[بندگان]] من [[حسنه]] (و عمل خیری) نزد من می‌آورد که به همان حسنه، [[بهشت]] خود را بر وی [[مباح]] می‌کنم. داود عرض کرد: پروردگارا! آن حسنه چیست؟ فرمود: در [[دل]] [[بنده]] [[مؤمن]] من [[خوشی]] وسروری وارد کند، اگر چه با دادن یک دانه خرما باشد. داود عرض کرد: برای کسی که تو را بشناسد، [[شایسته]] و سزاوار است که امیدش را از تو قطع نکند<ref>معانی الاخبار، ص۱۰۶؛ عیون الاخبار، ص۱۷۴.</ref>.
# [[حمیری]] در [[قرب الاسناد]] به سند خود از [[امام باقر]]{{ع}} روایت کرده که آن حضرت فرمود: [[حضرت داود]] به فرزندش سلیمان گفت که پسرم! از [[خنده زیاد]] بپرهیز؛ زیرا [[خنده]] بسیار [[بنده خدا]] را در [[روز قیامت]] حقیر و [[پست]] می‌سازد. فرزندم! دهانت را جز از سخن خیر ببند؛ زیرا یک بار [[پشیمانی]] از سخن نگفتن، بهتر است از چندین بار پشیمانی برای سخنانی بسیار. فرزندم! اگر [[ارزش]] [[سخن گفتن]] [[نقره]] باشد، ارزش [[سکوت]] طلاست<ref>قرب الاسناد، ص۳۳.</ref>.
# [[شیخ طوسی]] در مجالس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده که [[خدای تبارک و تعالی]] به [[داود]] [[وحی]] فرمود: ای داود! به [[راستی]] که [[بنده]] من [[کار خیر]] و حسنه‌ای در روز قیامت پیش من آرد که من به خاطر آن عمل او را در [[بهشت]] [[حکومت]] دهم. داود عرض کرد: پروردگارا! این چگونه بنده‌ای است که کار خیری پیش تو آورد و به خاطر آن در بهشت حاکمش گردانی؟ فرمود: بندۀ مؤمنی که [[کوشش]] در برآوردن [[حاجت]] [[برادر]] مسلمانش کند و [[دوست]] داشته باشد (و بخواهد) که آن حاجت بر آورده شود، خواه حاجتش برآورده شود و خواه برآورده نشود<ref>امالی، ص۳۲۸.</ref>.
#از [[قصص]] الانبیاء راوندی در [[حدیث]] مرفوعی روایت شده که [[خدای تعالی]] به داود وحی کرد: ای داود! مرا در [[روزگار]] فراخی و [[خوشی]] یاد کن تا من هم در وقت [[سختی]] و [[گرفتاری]] دعایت را [[مستجاب]] کنم<ref>بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۷؛ قصص الانبیاء، ص۱۹۸ و ۱۹۹.</ref>.
# [[کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده که در [[حکمت]] [[آل داود]] است که فرمود: شخص [[عاقل]] (و [[خردمند]]) باید آشنای به زبان خود باشد و دنبال کار خود را گیرد و [[حافظ]] و نگهدار زبانش باشد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۱۶.</ref>.
#در حدیث دیگری از آن حضرت روایت کرده‌اند، از جمله سخنانی که خدای تعالی به داود وحی کرد، آن بود که بدو فرمود: ای داود! هم چنان که نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[خدا]] فروتنان هستند، دورترین مردم از خدا نیز [[متکبران]] می‌باشند<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۲۳.</ref>.
# [[ورام بن ایی فراس]] در [[تنبیه]] الخواطر روایت کرده که در [[حکمت]] [[آل داود]] نوشته شده است: بر شخص [[عاقل]] و [[خردمند]] لازم است که از چهار [[ساعت]] [[غافل]] نباشد، ساعتی که در آن با [[پروردگار]] خود [[مناجات]] کند و ساعتی که در آن به حساب خود برسد و ساعتی که به نزد [[برادران]] خود برود و آنها از روی [[صدق]] و [[راستی]] او را به عیب‌هایش واقف سازند و ساعتی که نفس خود را برای لذت‌های [[مشروع]] و [[پسندیده]] [[آزاد]] بگذارد؛ زیرا این ساعت کمک آن ساعت‌های دیگر است<ref>تنبیه الخواطر، ج۲، ص۲۲.</ref>.
# [[ابن فهد حلی]] در [[عدة الداعی (کتاب)|عدة الداعی]] فرموده که از کلماتی که [[خداوند]] به [[داود]] [[وحی]] فرمود، این بود: ای داود! من پنج چیز را در پنج چیز نهاده‌ام و [[مردم]] آن را در پنج چیز دیگر می‌طلبند و نمی‌یابند. من [[علم]] را در [[گرسنگی]] و [[کوشش]] نهاده‌ام، ولی مردم آن را در سیری و [[راحتی]] می‌طلبند و نمی‌یابند. من [[عزت]] را در [[اطاعت]] و [[فرمان‌برداری]] خود نهاده‌ام و مردم آن را در [[خدمت]] [[سلاطین]] می‌یابند و بدان نمی‌رسند. من [[ثروت]] و [[غنا]] را در [[قناعت]] نهاده‌ام و آنها در زیادی [[مال]] می‌جویند و نمی‌یابند، و من راحتی را در [[بهشت]] نهاده‌ام و اینان در [[دنیا]] می‌جویند و نمی‌یابند<ref>عدة الداعی، ص۲۲ و ۲۳.</ref>.
#و نیز فرموده است: در [[زبور داود]] آمده است که ای فرزند [[آدم]]! از من درخواست (چیزی) می‌کنی و من طبق [[علمی]] که درباره نفع و [[سود]] تو دارم، آن را از تو باز می‌دارم (و به خاطر [[مصلحت]] تو حاجتت را روا نمی‌کنم) سپس تو [[اصرار]] می‌کنی تا من آن را به تو می‌دهم و تو در راه [[معصیت]] و [[نافرمانی]] من از آن کمک می‌گیری<ref>عدة الداعی، ص۲۲ و ۲۳.</ref>.
# [[کلینی]] در کافی از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که [[خدای عزوجل]] به داود فرمود: ای داود! [[گناه‌کاران]] را مژده ده و صدیقان را بترسان و بیمشان ده. داود عرض کرد: چگونه گناه‌کاران را مژده دهم و صدیقان را بترسانم؟ فرمود: [[گناه‌کاران]] را مژده ده که من [[توبه]] را می‌پذیرم و از [[گناه]] می‌گذرم و صدیقان را [[بیم]] ده که در عمل‌های خود دچار [[عجب]] و [[خودبینی]] نشوند؛ زیرا هیچ بنده‌ای نیست که من او را به پای حساب آورم جز آن‌که هلاک گردد<ref>اصول کافی، ج۱۲، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۵۱۸.</ref>


== سیره ==
== سیره ==
۷۳٬۳۸۶

ویرایش