سهوالنبی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' هـ ' به 'ه '
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - ' هـ ' به 'ه ') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
آیا روایات «[[سهو النبی]]» با علم غیب پیامبر منافات ندارند؟! در برخی از این روایات نقل شده است که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خواند و [[سلام]] داد، یا اینکه نماز چهار رکعتی را پنج رکعت خوانده است! | آیا روایات «[[سهو النبی]]» با علم غیب پیامبر منافات ندارند؟! در برخی از این روایات نقل شده است که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خواند و [[سلام]] داد، یا اینکه نماز چهار رکعتی را پنج رکعت خوانده است! | ||
در مورد پیامبر اسلام {{صل}} روایاتی نقل شده است که دلالت بر امکان [[فراموشی]] برای ایشان دارد، به عنوان مثال از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سَهَا فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ. ثُمَّ ذَكَرَ حَدِيثَ ذِي الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ: ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ}}<ref>بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، | در مورد پیامبر اسلام {{صل}} روایاتی نقل شده است که دلالت بر امکان [[فراموشی]] برای ایشان دارد، به عنوان مثال از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سَهَا فَسَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ. ثُمَّ ذَكَرَ حَدِيثَ ذِي الشِّمَالَيْنِ فَقَالَ: ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ}}<ref>بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ه ق، چاپ دوم، ج۱۷، ص۱۰۱، باب ۱۶، ح۴.</ref>؛ (پیامبر {{صل}} در یک نماز سهو فرمودند تا سلام دادند در نماز چهار رکعتی بعد از دو رکعت. پس امام صادق {{ع}} بیان فرمودند حکایت ذو الشمالین را و فرمودند: پس [[حضرت]] برخاستند و دو رکعت دیگر بجا آوردند تا چهار رکعت شد). آیا این روایات با [[علم غیب]] و عصمت ایشان از هر گونه خطا منافات ندارد؟ | ||
=== مفهوم [[سهو]] و [[نسیان]] و عقیده [[شیعه]] درباره سهوالنبی؟ === | === مفهوم [[سهو]] و [[نسیان]] و عقیده [[شیعه]] درباره سهوالنبی؟ === | ||
قبل از پاسخ به سوال فوق لازم است مفهوم سهو و نسیان و عقیده شیعه در این باره روشن شود. | قبل از پاسخ به سوال فوق لازم است مفهوم سهو و نسیان و عقیده شیعه در این باره روشن شود. | ||
«سهو» به معنای [[فراموشی]] و [[غفلت]] از یک مطلب و منتقل شدن [[قلب]] از این مطلب به مطلب دیگر است. سهو در [[نماز]]؛ یعنی غفلت کردن نسبت به چیزی که از اجزای نماز است<ref>لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، دار صادر، بیروت، | «سهو» به معنای [[فراموشی]] و [[غفلت]] از یک مطلب و منتقل شدن [[قلب]] از این مطلب به مطلب دیگر است. سهو در [[نماز]]؛ یعنی غفلت کردن نسبت به چیزی که از اجزای نماز است<ref>لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ه ق، چاپ سوم، ج۱۴، ص۴۰۶.</ref>. | ||
«نسیان» آن است که [[انسان]]، محفوظ [[ذهن]] خود را به واسطه [[ضعف]] قلب یا غفلت و یا از روی قصد از یاد ببرد تا از قلب او حذف شود و از یادش برود<ref>المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، دارالعلم، بیروت، | «نسیان» آن است که [[انسان]]، محفوظ [[ذهن]] خود را به واسطه [[ضعف]] قلب یا غفلت و یا از روی قصد از یاد ببرد تا از قلب او حذف شود و از یادش برود<ref>المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، دارالعلم، بیروت، ۱۴۱۲ه ق، چاپ اول، ص۸۰۳.</ref>. | ||
از نظر [[شیعه]] [[پیامبر]] از هر گونه سهو و نسیان [[معصوم]] است. البته نسیان در صورتی بر پیامبر جایز نیست که بخواهد چیزی را از سوی [[خدا]] یا در مورد [[شریعت]]، یا در اموری که [[مردم]] را از او متنفر میسازد، بیان کند، اما در مورد چیزی که از این دایره خارج باشد، مانعی ندارد، مثل اینکه پیامبر [[غذا]] یا نوشیدنی خود را فراموش کند، اما نه فراموشی مستمر و پی در پی، چنین چیزی بر پیامبر محال نیست<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، | از نظر [[شیعه]] [[پیامبر]] از هر گونه سهو و نسیان [[معصوم]] است. البته نسیان در صورتی بر پیامبر جایز نیست که بخواهد چیزی را از سوی [[خدا]] یا در مورد [[شریعت]]، یا در اموری که [[مردم]] را از او متنفر میسازد، بیان کند، اما در مورد چیزی که از این دایره خارج باشد، مانعی ندارد، مثل اینکه پیامبر [[غذا]] یا نوشیدنی خود را فراموش کند، اما نه فراموشی مستمر و پی در پی، چنین چیزی بر پیامبر محال نیست<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ه ش، چاپ نهم، ج۷، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref>. در [[حقیقت]] چنین اموری [[بیتوجهی به دنیا]]ست نه فراموشی؛ لذا این بیتوجهیها منافات با [[عصمت پیامبران]] ندارد، گرچه همین هم از [[پیامبران]] بصورت [[قطعی]] گزارش نشده است. | ||
در مورد سهو نیز [[علمای شیعه]] بر [[عصمت پیامبر]] در این زمینه [[اجماع]] دارند، جز [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]] که اسهاء از جانب [[خداوند]] (به این معنی که خدواند آنها را دچار سهو و فراموشی کند) را ممکن دانستهاند، نه [[سهوی]] که از ناحیه [[شیطان]] است؛ لکن [[مخالفت]] این دو نفر، زیانی به [[اجماع]] نمیرساند (و [[باطل]] بودن [[سهو النبی]] به حال خویش باقی است). حتی [[سهو]] در غیر [[واجبات]] و [[محرمات]] ـ مانند مباحات و مکروهات ـ نیز ظاهرا بیشتر [[اصحاب]] ما [[امامیه]]، اجماع بر عدم صدور آنها دارند؛ چنان که [[آیات]] و روایاتی چند نیز بر آنها دلالت دارند<ref>ر.ک: درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، محمدی هوشیار، علی، انتشارات تولی، قم، | در مورد سهو نیز [[علمای شیعه]] بر [[عصمت پیامبر]] در این زمینه [[اجماع]] دارند، جز [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]] که اسهاء از جانب [[خداوند]] (به این معنی که خدواند آنها را دچار سهو و فراموشی کند) را ممکن دانستهاند، نه [[سهوی]] که از ناحیه [[شیطان]] است؛ لکن [[مخالفت]] این دو نفر، زیانی به [[اجماع]] نمیرساند (و [[باطل]] بودن [[سهو النبی]] به حال خویش باقی است). حتی [[سهو]] در غیر [[واجبات]] و [[محرمات]] ـ مانند مباحات و مکروهات ـ نیز ظاهرا بیشتر [[اصحاب]] ما [[امامیه]]، اجماع بر عدم صدور آنها دارند؛ چنان که [[آیات]] و روایاتی چند نیز بر آنها دلالت دارند<ref>ر.ک: درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، محمدی هوشیار، علی، انتشارات تولی، قم، ۱۳۹۶ه ش، چاپ اول، ص۲۸۲-۲۹۷؛ حیوة القلوب، مجلسی، محمدباقر، انتشارات سرور، قم، ۱۳۸۴ه ش، چاپ اول، ج۱، ص۶۵؛ تهذیب، طوسی، محمد بن الحسن، دارالکتب الاسلامیة، قم، ۱۳۶۵ه ش، چاپ چهارم، ج۲، ص۱۸۱؛ الذکری، عاملی، محمد بن محمد، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۰۸ه ق، چاپ اول، ص۲۱۵ و... .</ref>.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
=== اعتبار [[روایات]] سهو النبی؟ === | === اعتبار [[روایات]] سهو النبی؟ === | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
==== جلب اعتماد [[مردم]] و [[اتمام حجت]] بر آنها ==== | ==== جلب اعتماد [[مردم]] و [[اتمام حجت]] بر آنها ==== | ||
از آنجا که مسألۀ جلب اعتماد مردم که عامل مهم در [[پیشرفت]] مقاصد پیامبران است ایجاب میکند که آنها در قسمت عمل به [[وظایف]] مذهبی اعم از فردی و [[اجتماعی]] [[مصون از خطا]] و نسیان و [[اشتباه]] باشند. اگر بگوییم که سهو النبی جایز است لازم میآید که تمام سخنان و [[اعمال]] [[پیامبر]] {{صل}} از [[حجیت]] بیفتد؛ زیرا روی هر یک از [[آیات قرآن]] و یا هر یک از روایات [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و یا هر یک از اعمالی که از پیامبر {{صل}} نقل شده است، انگشت بگذاریم و بخواهیم از آنها استفاده کنیم، میتوان گفت که ممکن است پیامبر آن سخن را سهوا فرموده باشد و یا یک کلمه را سهوا اضافه کرده باشند و یا یک عملی را سهوا انجام داده باشند. و به این ترتیب تمام [[قرآن]] و [[روایات]] از [[حجیت]] میافتند. بنابراین [[سهو]] و [[نسیان]] و سرزدن [[اشتباه]] از [[پیامبر]] در اینگونه موضوعات ساده، دلیل روشنی بر امکان اشتباه او در آن موضوعات پیچیده و حساس تلقی می شود و با این وضع، [[اطمینان]] کاملی به [[درستی]] گفتههای و تعلیمات او پیدا نخواهد شد<ref>رهبران بزرگ، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، قم، | از آنجا که مسألۀ جلب اعتماد مردم که عامل مهم در [[پیشرفت]] مقاصد پیامبران است ایجاب میکند که آنها در قسمت عمل به [[وظایف]] مذهبی اعم از فردی و [[اجتماعی]] [[مصون از خطا]] و نسیان و [[اشتباه]] باشند. اگر بگوییم که سهو النبی جایز است لازم میآید که تمام سخنان و [[اعمال]] [[پیامبر]] {{صل}} از [[حجیت]] بیفتد؛ زیرا روی هر یک از [[آیات قرآن]] و یا هر یک از روایات [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و یا هر یک از اعمالی که از پیامبر {{صل}} نقل شده است، انگشت بگذاریم و بخواهیم از آنها استفاده کنیم، میتوان گفت که ممکن است پیامبر آن سخن را سهوا فرموده باشد و یا یک کلمه را سهوا اضافه کرده باشند و یا یک عملی را سهوا انجام داده باشند. و به این ترتیب تمام [[قرآن]] و [[روایات]] از [[حجیت]] میافتند. بنابراین [[سهو]] و [[نسیان]] و سرزدن [[اشتباه]] از [[پیامبر]] در اینگونه موضوعات ساده، دلیل روشنی بر امکان اشتباه او در آن موضوعات پیچیده و حساس تلقی می شود و با این وضع، [[اطمینان]] کاملی به [[درستی]] گفتههای و تعلیمات او پیدا نخواهد شد<ref>رهبران بزرگ، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، قم، ۱۳۷۳ه ش، چاپ اول، ص۲۱۵.</ref>.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
==== [[قبیح]] بودن اغرای به [[جهل]] و [[تشویق]] به [[خطا]] از طرف [[خدا]] ==== | ==== [[قبیح]] بودن اغرای به [[جهل]] و [[تشویق]] به [[خطا]] از طرف [[خدا]] ==== | ||
مسلما [[خداوند]] در [[مقام هدایت]] [[بندگان]] خود هرگز کوچکترین کاری که سبب تشویق آنها به خطا یا [[دعوت]] آنها به راههای [[انحرافی]] باشد نخواهد کرد، چرا که صدور چنین عملی از هرکس باشد قبیح و [[زشت]] است تا چه رسد به ذات [[پاک]] [[خداوند بزرگ]]. اگر خداوند اسناد [[نبوت]] را، اعم از [[معجزات]] و [[دلایل]] [[علمی]]، در [[اختیار]] کسی بگذارد که ممکن است خطا کند یا دچار [[فراموشی]] شود، بندگان خود را به [[گمراهی]] افکنده است. این درست به آن میماند که شخص بزرگی [[سند]] [[نمایندگی]] خود را به دست کسی دهد که با فراموش کاری و اشتباه، خرابکاری میکند، آیا این کار زشت و قبیحی نیست؟ چگونه احتمال بدهیم که چنین کاری از خداوند سر میزند و معجزات و مدارک نبوت را در اختیار دروغگوی [[منحرف]] و یا [[خطاکاری]] میگذارد؟!<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، | مسلما [[خداوند]] در [[مقام هدایت]] [[بندگان]] خود هرگز کوچکترین کاری که سبب تشویق آنها به خطا یا [[دعوت]] آنها به راههای [[انحرافی]] باشد نخواهد کرد، چرا که صدور چنین عملی از هرکس باشد قبیح و [[زشت]] است تا چه رسد به ذات [[پاک]] [[خداوند بزرگ]]. اگر خداوند اسناد [[نبوت]] را، اعم از [[معجزات]] و [[دلایل]] [[علمی]]، در [[اختیار]] کسی بگذارد که ممکن است خطا کند یا دچار [[فراموشی]] شود، بندگان خود را به [[گمراهی]] افکنده است. این درست به آن میماند که شخص بزرگی [[سند]] [[نمایندگی]] خود را به دست کسی دهد که با فراموش کاری و اشتباه، خرابکاری میکند، آیا این کار زشت و قبیحی نیست؟ چگونه احتمال بدهیم که چنین کاری از خداوند سر میزند و معجزات و مدارک نبوت را در اختیار دروغگوی [[منحرف]] و یا [[خطاکاری]] میگذارد؟!<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ه ش، چاپ نهم، ج۷، ص۱۸۴.</ref>.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
==== [[اجتماع]] ضدین ==== | ==== [[اجتماع]] ضدین ==== | ||
اگر از پیامبر {{صل}} ولو از روی فراموشی [[گناه]] یا خطایی سرزند اجتماع ضدین، یعنی دو [[دستور]] متضاد، لازم میآید، از یکسو باید در همه چیز از پیامبر [[پیروی]] کرد، از سوی دیگر باید در مورد آن گناه یا اشتباه با او به [[مخالفت]] برخاست، و میدانیم دو دستور متضاد هرگز از [[خداوند حکیم]] صادر نمیشود<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، | اگر از پیامبر {{صل}} ولو از روی فراموشی [[گناه]] یا خطایی سرزند اجتماع ضدین، یعنی دو [[دستور]] متضاد، لازم میآید، از یکسو باید در همه چیز از پیامبر [[پیروی]] کرد، از سوی دیگر باید در مورد آن گناه یا اشتباه با او به [[مخالفت]] برخاست، و میدانیم دو دستور متضاد هرگز از [[خداوند حکیم]] صادر نمیشود<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ه ش، چاپ نهم، ج۷، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
==== جلوگیری از نقض غرض ==== | ==== جلوگیری از نقض غرض ==== | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در نتیجه [[خداوند]] برای [[پیشرفت]] مقاصد [[بعثت]]، پیامبران را با «[[مصونیت]] و [[پیراستگی]] کامل» مجهز ساخته، تا از این جهت [[اعتماد]] صد در صد [[مردم]] را به آموزگاران [[وحی]] جلب نماید و در نتیجه [[هدف]] و مقصد بعثت که [[تربیت]] و [[گرایش]] مردم به [[خدا]] است جامۀ عمل بپوشد. | در نتیجه [[خداوند]] برای [[پیشرفت]] مقاصد [[بعثت]]، پیامبران را با «[[مصونیت]] و [[پیراستگی]] کامل» مجهز ساخته، تا از این جهت [[اعتماد]] صد در صد [[مردم]] را به آموزگاران [[وحی]] جلب نماید و در نتیجه [[هدف]] و مقصد بعثت که [[تربیت]] و [[گرایش]] مردم به [[خدا]] است جامۀ عمل بپوشد. | ||
[[روایات]] سهوالنبی [[خبر واحد]] میباشند و در [[مسائل اعتقادی]] [[حجت]] نیستند: در مسائل اعتقادی مثل جواز [[سهو]] برای [[پیامبر]]، هرگز نمیتوان به اخباری که خبر واحد و ظنی میباشند اعتماد کرد؛ بلکه لازم است [[اصول اعتقادی]] را با [[موازین]] قطعی [[عقلی]] [[شناخت]]، تا بتوان از آنها در دیگر مسائل بهره گرفت، در غیر این صورت با اشکال دور مواجه میشویم؛ زیرا اعتبار روایات و [[سخنان پیامبر]] متوقف بر [[اعتقاد]] به [[نبوت]] و [[عصمت]] ایشان است و نمیتوان عصمت ایشان را متوقف بر روایات ظنی کنیم<ref>دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، قم، | [[روایات]] سهوالنبی [[خبر واحد]] میباشند و در [[مسائل اعتقادی]] [[حجت]] نیستند: در مسائل اعتقادی مثل جواز [[سهو]] برای [[پیامبر]]، هرگز نمیتوان به اخباری که خبر واحد و ظنی میباشند اعتماد کرد؛ بلکه لازم است [[اصول اعتقادی]] را با [[موازین]] قطعی [[عقلی]] [[شناخت]]، تا بتوان از آنها در دیگر مسائل بهره گرفت، در غیر این صورت با اشکال دور مواجه میشویم؛ زیرا اعتبار روایات و [[سخنان پیامبر]] متوقف بر [[اعتقاد]] به [[نبوت]] و [[عصمت]] ایشان است و نمیتوان عصمت ایشان را متوقف بر روایات ظنی کنیم<ref>دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، قم، ۱۴۲۷ه ق، چاپ اول، ج۱، ص۵۰۹.</ref>. ضمن اینکه اگر قرار باشد با روایات ظنی به سهوالنبی [[معتقد]] شویم خود این روایاتی که درباره سهوالنبی بیان شدهاند اگر از پیامبر نقل شده باشند مصداق سهو و اشتباه پیامبر خواهند شد و از [[حجیت]] خواهند افتاد و اگر از غیر پیامبر نقل شده باشند بطریق اولی حجیت نخواهند داشت؛ زیرا وقتی روایات پیامبر بخاطر احتمال سهو و [[نسیان]] ایشان حجیت ندارد روایات سایرین که در مرتبه پایینتری از ایشان قرار دارند بطریق اولی [[حجیت]] نخواهد داشت.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
=== آشفتگی در متن این [[روایات]] آنها را از حجیت میاندازد === | === آشفتگی در متن این [[روایات]] آنها را از حجیت میاندازد === | ||
یکی از شرایط [[حجیت خبر واحد]] وجود قرائنی مبنی بر [[صحت]] آن میباشد<ref>دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، قم، | یکی از شرایط [[حجیت خبر واحد]] وجود قرائنی مبنی بر [[صحت]] آن میباشد<ref>دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، قم، ۱۴۲۷ه ق، چاپ اول، ج۱، ص۱۷۵.</ref>؛ این در حالی است که در مورد روایات [[سهو النبی]] نه تنها قرائنی مبنی بر صحت آن وجود ندارد بلکه با توجه به اینکه از نظر متن [[اختلاف]] بسیاری بین این روایات وجود دارد، این آشفتگی در متن اعتبار آنها را زیر سؤال میبرد. داستان [[سهو]] [[نبی]] و یا [[سجده]] سهو بعد از [[نماز]] و یا اینکه [[حضرت]] [[خشمگین]] شد، به صورتهای بسیار مختلف در روایات آمده است؛ مثلا در روایتی آمده: [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی پس از به جا آوردن دو رکعت، [[سلام]] داد، شخصی به نام «ذوشمالین» یا «ذوالیدین» به [[پیامبر]] عرض کرد: آیا نماز کوتاه شده یا تو فراموش کردی؟ پیامبر فرمود: هیچکدام از اینها نبود. پیامبر نیز برای روشن شدن ماجرا از دیگران سؤال کرد که آیا او درست میگوید؟ گفتند: آری، پیامبر برخاست، دو رکعت نماز را بجا آورد<ref>{{متن حدیث|عَن أبي سَلمة، عَن أبي هُرَيرة عَن رَسولَ الله {{صل}} يَوماً فَسَلَّم فِي رَكعَتَين ثُمَّ انصَرَفَ، فَادرَكَه ذوالشِمالَين فَقالَ: يا رَسولَ الله! انقَصَت الصَلاة أم نَسَيتَ؟ فَقالَ: لَم تَنقص الصَّلاة وَ لَم انسَ. قالَ: بَلى وَ الّذي بَعَثَكَ بِالحَق. قالَ رَسولَ الله {{صل}} اصدق ذُواليَدَين؟ قالوا: نَعَم فَصَلى بِالناسِ رَكعَتَين}}؛ سنن النسائی، نسائی، ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب بن عی بن بحر، دارالفکر، بیروت، ۱۳۴۸ه ق، چاپ اول، ج۳، ص۲۰.</ref>. | ||
در نقل دیگر همین جریان بدین صورت مطرح شده که حضرت غضبناک شد و برخی از [[مردم]] از [[مسجد]] بیرون آمدند، عدهای از [[هیبت]] حضرت سخن نگفتند، بعد از گفت و گوهایی حضرت نماز را دوباره اقامه کرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِيرِينَ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَال: صَلَّى بِنَا رَسُولُ الله {{صل}} إحْدَى صَلاتَيْ الْعَشِيِّ - قَالَ ابْنُ سِيرِينَ: وَسَمَّاهَا أَبُو هُرَيْرَةَ وَلَكِنْ نَسِيتُ أَنَا - قَالَ: فَصَلَّى بِنَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَلَّمَ فَقَامَ إلَى خَشَبَةٍ مَعْرُوضَةٍ فِي الْمَسْجِدِ فَاتَّكَأَ عَلَيْهَا كَأَنَّهُ غَضْبَانُ وَوَضَعَ يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ وَخَرَجَتِ السَّرَعَانُ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَقَالُوا قَصُرَتِ الصَّلاةُ - وَفِي الْقَوْمِ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ - فَهَابَا أَنْ يُكَلِّمَاهُ وَفِي الْقَوْمِ رَجُلٌ فِي يَدَيْهِ طُولٌ يُقَالُ لَهُ ذُو الْيَدَيْنِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَسِيتَ أَمْ قَصُرَتِ الصَّلاةُ؟ قَالَ: لَمْ أَنْسَ وَلَمْ تُقْصَرْ. فَقَالَ: أَكَمَا يَقُولُ ذُو الْيَدَيْنِ؟ فَقَالُوا نَعَمْ. فَتَقَدَّمَ فَصَلَّى مَا تَرَك ثُمَّ سَلَّمَ ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ...}}؛ (ابن سیرین از ابوهریره نقل میکند که رسول خدا یکی از دو نماز ظهر یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، نماز را سلام داد و از جای خود بلند شد و مانند آدم خشمناک، به چوبی که در وسط مسجد انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و نمازگزاران با عجله از در مسجد بیرون میرفتند و میگفتند: آیا نماز کوتاه شده است؟ ابوبکر و عمر هم در میان مردم بودند، ولی ترس مانع گردید که آنان با پیامبر در این موضوع گفت و گو نمایند. از میان مردم مردی به نام ذوالیدین – که دستهایش قدری بلندتر بود – عرضه داشت: یا رسول الله، آیا نماز را فراموش کردی یا کوتاه شده است؟ رسول خدا فرمود: نه کوتاه شده و نه فراموش کرده ام. آن گاه رسول خدا سوال کرد: آیا جریان چنان است که ذوالیدین میگوید؟ گفتند: بلی. آنگاه پیامبر در صف جلو ایستاد و رکعاتی را که نخوانده بود، به جای آورد و سلام داد و سجده ای مانند سجده نماز یا قدری طولانیتر ادا کرد). ر. ک: صحیح البخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت، | در نقل دیگر همین جریان بدین صورت مطرح شده که حضرت غضبناک شد و برخی از [[مردم]] از [[مسجد]] بیرون آمدند، عدهای از [[هیبت]] حضرت سخن نگفتند، بعد از گفت و گوهایی حضرت نماز را دوباره اقامه کرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِيرِينَ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَال: صَلَّى بِنَا رَسُولُ الله {{صل}} إحْدَى صَلاتَيْ الْعَشِيِّ - قَالَ ابْنُ سِيرِينَ: وَسَمَّاهَا أَبُو هُرَيْرَةَ وَلَكِنْ نَسِيتُ أَنَا - قَالَ: فَصَلَّى بِنَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَلَّمَ فَقَامَ إلَى خَشَبَةٍ مَعْرُوضَةٍ فِي الْمَسْجِدِ فَاتَّكَأَ عَلَيْهَا كَأَنَّهُ غَضْبَانُ وَوَضَعَ يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ وَخَرَجَتِ السَّرَعَانُ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَقَالُوا قَصُرَتِ الصَّلاةُ - وَفِي الْقَوْمِ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ - فَهَابَا أَنْ يُكَلِّمَاهُ وَفِي الْقَوْمِ رَجُلٌ فِي يَدَيْهِ طُولٌ يُقَالُ لَهُ ذُو الْيَدَيْنِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَسِيتَ أَمْ قَصُرَتِ الصَّلاةُ؟ قَالَ: لَمْ أَنْسَ وَلَمْ تُقْصَرْ. فَقَالَ: أَكَمَا يَقُولُ ذُو الْيَدَيْنِ؟ فَقَالُوا نَعَمْ. فَتَقَدَّمَ فَصَلَّى مَا تَرَك ثُمَّ سَلَّمَ ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ...}}؛ (ابن سیرین از ابوهریره نقل میکند که رسول خدا یکی از دو نماز ظهر یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، نماز را سلام داد و از جای خود بلند شد و مانند آدم خشمناک، به چوبی که در وسط مسجد انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و نمازگزاران با عجله از در مسجد بیرون میرفتند و میگفتند: آیا نماز کوتاه شده است؟ ابوبکر و عمر هم در میان مردم بودند، ولی ترس مانع گردید که آنان با پیامبر در این موضوع گفت و گو نمایند. از میان مردم مردی به نام ذوالیدین – که دستهایش قدری بلندتر بود – عرضه داشت: یا رسول الله، آیا نماز را فراموش کردی یا کوتاه شده است؟ رسول خدا فرمود: نه کوتاه شده و نه فراموش کرده ام. آن گاه رسول خدا سوال کرد: آیا جریان چنان است که ذوالیدین میگوید؟ گفتند: بلی. آنگاه پیامبر در صف جلو ایستاد و رکعاتی را که نخوانده بود، به جای آورد و سلام داد و سجده ای مانند سجده نماز یا قدری طولانیتر ادا کرد). ر. ک: صحیح البخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۱ه ق، چاپ اول، ج۱، ص۱۲۳.</ref>. نقلهای دیگری نیز برای این جریان آمده است<ref>ر. ک: صحیح البخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۱ه ق، چاپ اول، ج۱، ص۱۲۳؛ ج۷، ص۸۵؛ ج۸، ص۱۳۳؛ ج۸، ص۱۳۳.</ref> که در مجموع معلوم میشود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسأله است و داستان به گونهای نقل شده که نه تنها با سایر نقلهایی که در این باره آمده است [[اختلاف]] دارد، بلکه با [[شأن پیامبر]] نیز سازگار نیست<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، یوسفیان، حسن، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، قم، ۱۳۷۷ه ش، چاپ اول، ص۲۴۶ و ۲۴۷.</ref>.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
=== [[روایات]] [[سهو النبی]] با [[روایات]] معتبر [[شیعه]] در تعارض است === | === [[روایات]] [[سهو النبی]] با [[روایات]] معتبر [[شیعه]] در تعارض است === | ||
در مقابل روایات سهو النبی عمومات و روایاتی وجود دارد که وقوع هر گونه [[سهو]] و نسیانی، خصوصا سهو در [[نماز]] را از [[پیامبر]] [[نفی]] میکند. در برخی روایات صریحا وقوع سهو در نماز پیامبر {{صل}} [[انکار]] گردیده است؛ مثلا [[زراره]] از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال میکند: آیا پیامبر در [[عمر]] خود [[سجده]] سهو به جا آورد؟ [[امام]] در پاسخ میفرماید: نه، پیامبر سجده سهو انجام نداد، بلکه هیچ [[انسان]] [[آگاه]] و عالمی، سجده سهو به جا نمیآورد<ref>«هل سجد رسول الله سجدتی السهو قط؟ و لا و لایسجدهما فقیه»؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، احیاء التراث العربی، بیروت، | در مقابل روایات سهو النبی عمومات و روایاتی وجود دارد که وقوع هر گونه [[سهو]] و نسیانی، خصوصا سهو در [[نماز]] را از [[پیامبر]] [[نفی]] میکند. در برخی روایات صریحا وقوع سهو در نماز پیامبر {{صل}} [[انکار]] گردیده است؛ مثلا [[زراره]] از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال میکند: آیا پیامبر در [[عمر]] خود [[سجده]] سهو به جا آورد؟ [[امام]] در پاسخ میفرماید: نه، پیامبر سجده سهو انجام نداد، بلکه هیچ [[انسان]] [[آگاه]] و عالمی، سجده سهو به جا نمیآورد<ref>«هل سجد رسول الله سجدتی السهو قط؟ و لا و لایسجدهما فقیه»؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۹۱ه ق، چاپ چهارم، ج۵، ص۳۱۱، ح۱۶.</ref>؛ یعنی سجده سهو برای کسانی است که از [[یاد خدا]] [[غافل]] شدهاند، دچار [[فراموشی]] و زیاده و نقصان در اجزای نماز میگردند؛ اما کسانی که دائما خود را [[در محضر خدا]] میبینند و حتی در غیر نماز نیز لحظهای از توجه به او [[غفلت]] نمیکنند چگونه ممکن است در نماز دچار سهو گردیده، نیاز به سجده سهو پیدا نمایند؟!<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، یوسفیان، حسن، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، قم، ۱۳۷۷ه ش، چاپ اول، ص۲۴۹.</ref> | ||
در [[تعارض]] بین [[روایات]] دال بر [[سهو النبی]] و روایات نافی آن، ما روایات [[نفی]] کننده [[سهو]] را ترجیح میدهیم؛ زیرا در باب تعارض، [[روایت]] [[مخالف]] [[قرآن]] و یا روایتی که موافق [[عامه]] است باید کنار گذاشته شود و روایت موافق قرآن یا مخالف عامه مورد عمل قرار گیرد. و صحیحه [[زراره]]، هم موافق قرآن است که [[انبیا]] را [[معصوم]] از سهو و [[نسیان]] میداند هم مخالف عامه است (زیرا آنان سهو و نسیان را بر [[نبی]] تجویز کردهاند)، پس صحیحه زراره بر روایت سهو نبی که موافق عامه و مخالف قرآن است ترجیح دارد و روایت سهو نبی باید کنار گذاشته شود و قابل استناد نخواهد بود<ref>درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، محمدی هوشیار، علی، انتشارات تولی، قم، | در [[تعارض]] بین [[روایات]] دال بر [[سهو النبی]] و روایات نافی آن، ما روایات [[نفی]] کننده [[سهو]] را ترجیح میدهیم؛ زیرا در باب تعارض، [[روایت]] [[مخالف]] [[قرآن]] و یا روایتی که موافق [[عامه]] است باید کنار گذاشته شود و روایت موافق قرآن یا مخالف عامه مورد عمل قرار گیرد. و صحیحه [[زراره]]، هم موافق قرآن است که [[انبیا]] را [[معصوم]] از سهو و [[نسیان]] میداند هم مخالف عامه است (زیرا آنان سهو و نسیان را بر [[نبی]] تجویز کردهاند)، پس صحیحه زراره بر روایت سهو نبی که موافق عامه و مخالف قرآن است ترجیح دارد و روایت سهو نبی باید کنار گذاشته شود و قابل استناد نخواهد بود<ref>درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، محمدی هوشیار، علی، انتشارات تولی، قم، ۱۳۹۶ه ش، چاپ اول، ص۲۸۲-۲۹۷؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، سبحانی، جعفر، مرکز العالمی للدراسات الاسلامیة، قم، ۱۴۲۶ه ق، چاپ اول، ج۳، ص۲۰۵.</ref>. | ||
[[شیخ طوسی]] در این باره میگوید: «آنچه که من بر اساس آن [[فتوا]] میدهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در [[نماز]] [[پیامبر]] را نفی میکند؛ اما اخباری که دلالت بر [[سهو پیامبر]] در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با [[نظریه]] [[اهل سنت]] میباشند و لذا معلوم میشود که از روی [[تقیه]] صادر شده است»<ref>تهذیب الاحکام، طوسی، محمد بن الحسن، نشر دار التعاریف للمطبوعات، بیروت، | [[شیخ طوسی]] در این باره میگوید: «آنچه که من بر اساس آن [[فتوا]] میدهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در [[نماز]] [[پیامبر]] را نفی میکند؛ اما اخباری که دلالت بر [[سهو پیامبر]] در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با [[نظریه]] [[اهل سنت]] میباشند و لذا معلوم میشود که از روی [[تقیه]] صادر شده است»<ref>تهذیب الاحکام، طوسی، محمد بن الحسن، نشر دار التعاریف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۲ه ق، چاپ اول، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. در [[حقیقت]] شیخ طوسی [[معتقد]] است اگر روایتی در [[منابع شیعه]] درباره سهوالنبی بیان شده است با توجه به کم بودن چنین روایاتی و با توجه به اینکه [[علمای شیعه]] چنین [[اعتقادی]] ندارند، مطمئنا در شرایطی بیان شده است که [[راوی]] در بین [[اهل]] [[سنت حضور]] داشته و از روی تقیه مطالب دو پهلو بیان کرده است که از آن برداشت سهوالنبی میشود. بنابراین صدور چنین روایاتی مورد پذیرش [[عالمان]] [[شیعی]] نیست تا با [[علم غیب پیامبر]] منافات پیدا کند.<ref>[وبگاه آئین رحمت https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/415189/%d9%85%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%a7%d8%aa-%c2%ab%d8%b3%d9%87%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%86%d8%a8%db%8c%c2%bb-%d8%a8%d8%a7-%d8%b9%d8%b5%d9%85%d8%aa-%d9%88-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%ba%db%8c%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85(%d8%b5)!].</ref> | ||
== دلایل عقلی عدم [[سهو النبی]] {{صل}} == | == دلایل عقلی عدم [[سهو النبی]] {{صل}} == |