پرش به محتوا

اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
«[[اسلام]]» به معنای [[تسلیم شدن]] و [[فرمانبرداری]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۱/۳/۱۳۷۰.</ref>. چنان که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>الکافی، ج۲، ص۴۵.</ref>. این معنای لغوی اسلام است و در عرف [[قرآن]] هم اسلام به این معنی آمده است: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بی‌گمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> «آری، هرکس که صورت خود را با تمام وجود، به [[خدا]] [[تسلیم]] کند و [[نیکوکار]] باشد، پس مزد وی پیش [[پروردگار]] اوست».
«[[اسلام]]» به معنای [[تسلیم شدن]] و [[فرمانبرداری]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۱/۳/۱۳۷۰.</ref>. چنان که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>الکافی، ج۲، ص۴۵.</ref>. این معنای لغوی اسلام است و در عرف [[قرآن]] هم اسلام به این معنی آمده است: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بی‌گمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> «آری، هرکس که صورت خود را با تمام وجود، به [[خدا]] [[تسلیم]] کند و [[نیکوکار]] باشد، پس مزد وی پیش [[پروردگار]] اوست».
پس اسلام یعنی [[دین توحید]] که [[دین]] همه [[پیامبران الهی]] است و آن تسلیم شدن در برابر [[خداوند سبحان]]<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۰۴ و ۲۷۹؛ همچنین نک: علامه شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۲۳۲؛ ج۲۷، ص۷۹۷.</ref> و محو شدن در [[اوامر]] اوست<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در آیین گشایش کنگره جهانی حافظ، ۲۸/۸/۱۳۶۷.</ref>. به این معنی همه [[ادیان آسمانی]] [[دین اسلام]] هستند<ref>المیزان، ج۵، ص۳۴۳.</ref>. اسلام در تعریف اصطلاحی، نظامی به هم پیوسته از [[اعتقادات]] و [[رفتار]] و [[کردار]] است که [[خداوند متعال]] به وسیله [[آخرین پیامبر]] خود [[حضرت محمد]]{{صل}} برای [[بشریت]] نازل کرده تا بشریت [[تسلیم محض]] خدا شود و تنها او را [[پرستش]] و فرمانبرداری کند<ref>المیزان، ج۲، ص۱۲۶.</ref>.
پس اسلام یعنی [[دین توحید]] که [[دین]] همه [[پیامبران الهی]] است و آن تسلیم شدن در برابر [[خداوند سبحان]]<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۰۴ و ۲۷۹؛ همچنین نک: علامه شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۲۳۲؛ ج۲۷، ص۷۹۷.</ref> و محو شدن در [[اوامر]] اوست<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در آیین گشایش کنگره جهانی حافظ، ۲۸/۸/۱۳۶۷.</ref>. به این معنی همه [[ادیان آسمانی]] [[دین اسلام]] هستند<ref>المیزان، ج۵، ص۳۴۳.</ref>. اسلام در تعریف اصطلاحی، نظامی به هم پیوسته از [[اعتقادات]] و [[رفتار]] و [[کردار]] است که [[خداوند متعال]] به وسیله [[آخرین پیامبر]] خود [[حضرت محمد]]{{صل}} برای [[بشریت]] نازل کرده تا بشریت [[تسلیم محض]] خدا شود و تنها او را [[پرستش]] و فرمانبرداری کند<ref>المیزان، ج۲، ص۱۲۶.</ref>.


بنابراین، اسلام، مجموعه‌ای [[وحیانی]] شامل [[معارف]]، [[احکام]] و [[اخلاق]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۸/۱/۱۳۸۶.</ref> که لازمه [[زیست انسانی]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۱/۴/۱۳۶۸ و ۱۹/۱۰/۱۳۶۸.</ref>. اگر [[بشر]] زیست انسانی نداشت و فقط محدود به [[حیات]] [[حیوانی]] بود، نیازی به دین ندشت<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۹/۱/۱۳۷۰.</ref>. از سوی دیگر دین لازمه زیست فردی و [[اجتماعی]] اوست و تنها امری فردی نیست، بلکه جنبه دیگر آن بنای [[زندگی اجتماعی]] و عمومی [[انسان]] است که پایه‌های [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] بشریت را تأمین می‌کند و همه [[شئون زندگی اجتماعی]] بشر را که برایش در [[اجتماع]] لازم و ضروری است، همانند [[عدالت]]، [[علم]]، [[پیشرفت]]، [[صنعت]]، [[ثروت]]، [[رفاه]]، [[عزت]] و جز آنها را فراهم می‌کند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۹.</ref>. این [[دین]] تا «[[قیامت]]» پابرجاست. همیشگی بودن [[شریعت اسلامی]] یکی از تفاوت‌های کلیدی آن با [[شرایع]] دیگر است. [[شریعت]] [[پیامبران پیشین]] تا مقطع زمانی خاص ادامه داشت و با آمدن شریعت دیگر [[نسخ]] می‌شد، تنها [[شریعت اسلام]] است که به [[کمال نهایی]] رسیده و نسخ پذیر نیست و تا قیامت پابرجاست<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲/۲/۱۳۸۰.</ref>.
بنابراین، اسلام، مجموعه‌ای [[وحیانی]] شامل [[معارف]]، [[احکام]] و [[اخلاق]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۸/۱/۱۳۸۶.</ref> که لازمه زیست انسانی است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۱/۴/۱۳۶۸ و ۱۹/۱۰/۱۳۶۸.</ref>. اگر [[بشر]] زیست انسانی نداشت و فقط محدود به [[حیات]] حیوانی بود، نیازی به دین نداشت<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۹/۱/۱۳۷۰.</ref>. از سوی دیگر دین لازمه زیست فردی و [[اجتماعی]] اوست و تنها امری فردی نیست، بلکه جنبه دیگر آن بنای زندگی اجتماعی و عمومی [[انسان]] است که پایه‌های [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] بشریت را تأمین می‌کند و همه شئون زندگی اجتماعی بشر را که برایش در [[اجتماع]] لازم و ضروری است، همانند [[عدالت]]، [[علم]]، [[پیشرفت]]، [[صنعت]]، [[ثروت]]، [[رفاه]]، [[عزت]] و جز آنها را فراهم می‌کند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۹.</ref>. این [[دین]] تا «[[قیامت]]» پابرجاست. همیشگی بودن [[شریعت اسلامی]] یکی از تفاوت‌های کلیدی آن با [[شرایع]] دیگر است. [[شریعت]] [[پیامبران پیشین]] تا مقطع زمانی خاص ادامه داشت و با آمدن شریعت دیگر [[نسخ]] می‌شد، تنها [[شریعت اسلام]] است که به [[کمال نهایی]] رسیده و نسخ پذیر نیست و تا قیامت پابرجاست<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲/۲/۱۳۸۰.</ref>.
نکته کلیدی در دین و [[اسلام]] آنکه مبنا و رکن اساسی اسلام و محور [[تعالیم اسلامی]]، [[خدا]] و [[تسلیم شدن]] در برابر او و [[فرمانبرداری]] از [[خدای یگانه]] است. بنابراین اسلام و [[توحید]] [[اسلامی]] فقط امر [[ذهنی]] نیستند؛ بلکه امری [[واقعی]] و مبنای [[نظام اسلامی]] و دستورالعمل [[زندگی]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۱/۴/۱۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۸۴.</ref>
 
نکته کلیدی در دین و [[اسلام]] آنکه مبنا و رکن اساسی اسلام و محور [[تعالیم اسلامی]]، [[خدا]] و [[تسلیم شدن]] در برابر او و [[فرمانبرداری]] از [[خدای یگانه]] است. بنابراین اسلام و [[توحید]] [[اسلامی]] فقط امر [[ذهنی]] نیستند؛ بلکه امری [[واقعی]] و مبنای [[نظام اسلامی]] و دستورالعمل [[زندگی]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۱/۴/۱۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]]، ص۸۴.</ref>


== اسلام از نگاه نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ==
== اسلام از نگاه نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ==
[[اسلام]] از نگاه [[حضرت امام خمینی]]، برای صعود [[انسان]] از [[عالم طبیعت]] به [[عوالم]] بالاست. به همین دلیل، ایشان [[بعثت رسول الله]] {{صل}} را بزرگترین و شریف‌ترین حادثه از ازل تا ابد می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۶۸.</ref>. چنین باوری [[ضرورت]] [[شناخت اسلام]] را روشن می‌سازد. اسلام از نگاه ایشان، برنامه‌ای برای [[رشد]] فرد و [[جامعه انسانی]] است. [[احکام]]، [[مبارزه]]، [[سیاست]] و... اینها جزء اسلام هستند؛ ولی به [[تنهایی]] اسلام نیستند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۵۳.</ref>. این تعریف، نشانگرِ نگاه فراگیر و گسترده [[امام]] به اسلام است.
[[اسلام]] از نگاه [[حضرت امام خمینی]]، برای صعود [[انسان]] از [[عالم طبیعت]] به [[عوالم]] بالاست. به همین دلیل، ایشان [[بعثت رسول الله]] {{صل}} را بزرگترین و شریف‌ترین حادثه از ازل تا ابد می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۶۸.</ref>. چنین باوری [[ضرورت]] [[شناخت اسلام]] را روشن می‌سازد. اسلام از نگاه ایشان، برنامه‌ای برای [[رشد]] فرد و [[جامعه انسانی]] است. [[احکام]]، [[مبارزه]]، [[سیاست]] و... اینها جزء اسلام هستند؛ ولی به [[تنهایی]] اسلام نیستند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۵۳.</ref>. این تعریف، نشانگرِ نگاه فراگیر و گسترده [[امام]] به اسلام است.


اسلام، تنها دغدغه امام بوده است از این‌رو، [[شناخت]] او از اسلام نقش اساسی در منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] ایشان دارد. [[اسلام‌شناسی]] امام، یکی از برجستگی‌های ایشان نسبت به سایر [[علما]] و فقهاست. ایشان، اسلام را دارای ابعاد مادی، [[معنوی]]، [[عبادی]] و [[سیاسی]] می‌داند و این گستره وسیع را به [[زمان]] [[حضور امام معصوم]] {{ع}} محدود و محصور نمی‌کند. از سوی دیگر، ایشان علی‌رغم اینکه خود [[فیلسوف]] و [[فلاسفه]] و [[عارف]] است، اما اسلام را در حصار نحله‌های فکری گوناگون نظیر فلاسفه و [[عارفان]]، محصور نمی‌کند و [[اسلامی]] جامع برای همه سطوح مختلف بیان می‌کند.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۰.</ref>
اسلام، تنها دغدغه امام بوده است از این‌رو، [[شناخت]] او از اسلام نقش اساسی در منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] ایشان دارد. [[اسلام‌شناسی]] امام، یکی از برجستگی‌های ایشان نسبت به سایر [[علما]] و فقهاست. ایشان، اسلام را دارای ابعاد مادی، [[معنوی]]، [[عبادی]] و [[سیاسی]] می‌داند و این گستره وسیع را به [[زمان]] [[حضور امام معصوم]] {{ع}} محدود و محصور نمی‌کند. از سوی دیگر، ایشان علی‌رغم اینکه خود [[فیلسوف]] و [[فلاسفه]] و [[عارف]] است، اما اسلام را در حصار نحله‌های فکری گوناگون نظیر فلاسفه و [[عارفان]]، محصور نمی‌کند و [[اسلامی]] جامع برای همه سطوح مختلف بیان می‌کند<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۰.</ref>.


== جریان‌شناسی شناخت اسلام ==
== جریان‌شناسی شناخت اسلام ==
===تقابل دو اسلام===
=== تقابل دو اسلام ===
«اسلام ناب» و «اسلام آمریکایی»، از جمله واژه‌هایی است که [[امام خمینی]] آنها را وارد عرصه [[دین]] و سیاست کرد و همه اندیشمندانِ در دین را به [[تأمل]] و دقت در [[دین‌شناسی]] را داشت. [[حضرت]] امام برای معرفی اسلام ناب علامت‌ها و نشانه‌های بسیاری بیان فرمود. در ذیل تلاش می‌کنیم این علائم را بر شماریم:
«اسلام ناب» و «اسلام آمریکایی»، از جمله واژه‌هایی است که [[امام خمینی]] آنها را وارد عرصه [[دین]] و سیاست کرد و همه اندیشمندانِ در دین را به [[تأمل]] و دقت در [[دین‌شناسی]] را داشت. [[حضرت]] امام برای معرفی اسلام ناب علامت‌ها و نشانه‌های بسیاری بیان فرمود. در ذیل تلاش می‌کنیم این علائم را بر شماریم:
====[[اسلام ناب]]====
 
==== [[اسلام ناب]] ====
«اسلام ناب» گاه با سران و پرچمدارانِ آن معرفی می‌شود. پرچمداران اسلام ناب پابرهنگان، [[مظلومین]] و فقرای جهان‌اند. رنج‌دیدگان [[تاریخ]]، عارفان مبارزه‌جو و پاک‌طینتان در رأسِ اسلام ناب قرار می‌گیرند. در مقابل آن، اسلام [[سرمایه‌داری]]، مرفهین بی‌درد، [[راحت‌طلبان]] و اسلام [[مستکبرین]] و [[منافقین]]، در زیر یک کلمه به نام اسلام آمریکایی جمع می‌شود<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۵۹؛ ج۲۰، ص۱۹۴.</ref>.
«اسلام ناب» گاه با سران و پرچمدارانِ آن معرفی می‌شود. پرچمداران اسلام ناب پابرهنگان، [[مظلومین]] و فقرای جهان‌اند. رنج‌دیدگان [[تاریخ]]، عارفان مبارزه‌جو و پاک‌طینتان در رأسِ اسلام ناب قرار می‌گیرند. در مقابل آن، اسلام [[سرمایه‌داری]]، مرفهین بی‌درد، [[راحت‌طلبان]] و اسلام [[مستکبرین]] و [[منافقین]]، در زیر یک کلمه به نام اسلام آمریکایی جمع می‌شود<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۵۹؛ ج۲۰، ص۱۹۴.</ref>.


خط ۳۵: خط ۳۸:


از نگاه امام خمینی [[محرم]]، [[کربلا]] و [[عزاداری]] برای [[امام حسین]] {{ع}} کاملاً رنگ سیاسی دارد. این گریه‌ها صرفاً برای [[ثواب]] بردن نیست؛ بلکه در کنارِ آن وسیله‌ای است برای از بین بردنِ [[مستکبران]] و یزیدهای [[زمان]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۲۲۶؛ ج۱۸، ص۱۴۰.</ref>.
از نگاه امام خمینی [[محرم]]، [[کربلا]] و [[عزاداری]] برای [[امام حسین]] {{ع}} کاملاً رنگ سیاسی دارد. این گریه‌ها صرفاً برای [[ثواب]] بردن نیست؛ بلکه در کنارِ آن وسیله‌ای است برای از بین بردنِ [[مستکبران]] و یزیدهای [[زمان]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۲۲۶؛ ج۱۸، ص۱۴۰.</ref>.
حضرت امام شرط برقراری اسلام ناب را [[تشکیل حکومت]] می‌داند. ایشان [[ارزش]] [[غدیر]] را در این می‌داند که اگر توصیة [[رسول الله]] {{صل}} در آن [[روز]] عملی می‌شد و [[حکومت اسلامی]] به دست [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تداوم می‌یافت، در آن صورت [[اسلام]] از انواع [[انحرافات]] مصون می‌ماند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۸-۳۰.</ref>.
حضرت امام شرط برقراری اسلام ناب را [[تشکیل حکومت]] می‌داند. ایشان [[ارزش]] [[غدیر]] را در این می‌داند که اگر توصیة [[رسول الله]] {{صل}} در آن [[روز]] عملی می‌شد و [[حکومت اسلامی]] به دست [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تداوم می‌یافت، در آن صورت [[اسلام]] از انواع [[انحرافات]] مصون می‌ماند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۸-۳۰.</ref>.


«[[معنویت]]»، «[[عدالت]]» و «[[عقلانیت]]» سه شاخصه و [[مؤلفه]] اسلام ناب و اصیل است. معنویت، [[روح]] اسلام ناب، و عقلانیت ابزار کارآمد [[فهم]] اهداف و راه‌کارهاست. [[اسلام ناب محمدی]] [[دعوت]] کننده به گونه‌ای متفاوت از [[زندگی]] است که در [[خدمت]] اربابان [[قدرت]] قرار نمی‌گیرد. اسلام ناب از آن رو که [[ظلم‌ستیز]]، [[عدالت‌خواه]]، مدافع [[حقوق]] رنج‌دیدگان و پابرهنگان است، امیدبخش [[مظلومان]] و [[مستضعفان]] و مایه [[ترس]] و [[نگرانی]] ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌هاست. در واقع آن [[دینی]] که نتواند آرزوهای فروخفته اقشار [[مظلوم]] را در سطح [[دنیا]] [[احیا]] کند، اسلام ناب نیست بلکه [[اسلام آمریکایی]] است که در برابر [[ظلم]]، [[زیاده‌خواهی]] و دست‌اندازی به [[حقوق مظلومان]] بی‌تفاوت می‌ماند، به [[زورگویان]] کمک می‌رساند و تهدیدی برای قدرت‌های سلطه‌جو به شمار نمی‌رود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با پاسداران در میلاد امام حسین{{ع}}، ۱۰/۱۲/۱۳۶۸.</ref>.
«[[معنویت]]»، «[[عدالت]]» و «[[عقلانیت]]» سه شاخصه و [[مؤلفه]] اسلام ناب و اصیل است. معنویت، [[روح]] اسلام ناب، و عقلانیت ابزار کارآمد [[فهم]] اهداف و راه‌کارهاست. [[اسلام ناب محمدی]] [[دعوت]] کننده به گونه‌ای متفاوت از [[زندگی]] است که در [[خدمت]] اربابان [[قدرت]] قرار نمی‌گیرد. اسلام ناب از آن رو که [[ظلم‌ستیز]]، [[عدالت‌خواه]]، مدافع [[حقوق]] رنج‌دیدگان و پابرهنگان است، امیدبخش [[مظلومان]] و [[مستضعفان]] و مایه [[ترس]] و [[نگرانی]] ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌هاست. در واقع آن [[دینی]] که نتواند آرزوهای فروخفته اقشار [[مظلوم]] را در سطح [[دنیا]] [[احیا]] کند، اسلام ناب نیست بلکه [[اسلام آمریکایی]] است که در برابر [[ظلم]]، [[زیاده‌خواهی]] و دست‌اندازی به [[حقوق مظلومان]] بی‌تفاوت می‌ماند، به [[زورگویان]] کمک می‌رساند و تهدیدی برای قدرت‌های سلطه‌جو به شمار نمی‌رود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با پاسداران در میلاد امام حسین{{ع}}، ۱۰/۱۲/۱۳۶۸.</ref>.
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، اهمیت تشکیل و [[حفظ نظام اسلامی]] را در [[اندیشه]] [[امام خمینی]]، چنین تقریر می‌فرمایند: «اسلام ناب محمدی برای [[مبارزه]] با قدرت‌های سلطه‌جو نیازمند [[اقتدار]] [[سیاسی]] است. بدون [[حاکمیت اسلام]] و تشکیل [[نظام اسلامی]] تحقق اسلام ناب میسر نیست. اگر [[نظام سیاسی]] مبتنی بر [[شریعت اسلام]]، بر [[جامعه]] [[حاکم]] نباشد، نمی‌تواند با زورگویان و [[سلطه‌گران]] داخلی و خارجی به شکل مؤثری مبارزه کند، [[ضرورت]] و [[اولویت]] تشکیل و [[حفظ]] [[نظام سیاسی اسلام]] برخاسته از همین [[تفکر]] است؛ زیرا صیانت از اسلام ناب در گرو حفظ [[نظام حکومتی]] [[اسلامی]] است»<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، خطبه‌های نماز جمعه تهران در حرم امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۸۹.</ref>.
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، اهمیت تشکیل و [[حفظ نظام اسلامی]] را در [[اندیشه]] [[امام خمینی]]، چنین تقریر می‌فرمایند: «اسلام ناب محمدی برای [[مبارزه]] با قدرت‌های سلطه‌جو نیازمند [[اقتدار]] [[سیاسی]] است. بدون [[حاکمیت اسلام]] و تشکیل [[نظام اسلامی]] تحقق اسلام ناب میسر نیست. اگر [[نظام سیاسی]] مبتنی بر [[شریعت اسلام]]، بر [[جامعه]] [[حاکم]] نباشد، نمی‌تواند با زورگویان و [[سلطه‌گران]] داخلی و خارجی به شکل مؤثری مبارزه کند، [[ضرورت]] و [[اولویت]] تشکیل و [[حفظ]] [[نظام سیاسی اسلام]] برخاسته از همین [[تفکر]] است؛ زیرا صیانت از اسلام ناب در گرو حفظ [[نظام حکومتی]] [[اسلامی]] است»<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، خطبه‌های نماز جمعه تهران در حرم امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۸۹.</ref>.
از دیگر مؤلفه‌ها و شاخصه‌های اسلام ناب، [[پیوستگی]] وثیق آن با [[منافع]] و [[سرنوشت]] [[توده]] [[مردم]] است. [[مکتب اسلام]] [[ناب]] از مردم جدایی‌پذیر نیست؛ زیرا در پی [[رهایی]] توده‌های مردم و [[تأمین سعادت]] ایشان است. آن مکتبی که از [[صلاح]] خیل مردم منصرف باشد، [[اسلام]] [[تحریف]] شده است. [[انحرافی]] که [[متحجران]] بدان دچارند آن است که به [[گمان]] [[حفظ اسلام]]، به سرنوشت مردم بی‌توجه‌اند و دیگران را نیز از دخالت در این امور باز می‌دارند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، ۹/۱۱/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلام‌شناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۲۱۱.</ref>


====[[اسلام آمریکایی]]====
از دیگر مؤلفه‌ها و شاخصه‌های اسلام ناب، [[پیوستگی]] وثیق آن با [[منافع]] و [[سرنوشت]] [[توده]] [[مردم]] است. [[مکتب اسلام]] [[ناب]] از مردم جدایی‌پذیر نیست؛ زیرا در پی [[رهایی]] توده‌های مردم و [[تأمین سعادت]] ایشان است. آن مکتبی که از [[صلاح]] خیل مردم منصرف باشد، [[اسلام]] [[تحریف]] شده است. [[انحرافی]] که [[متحجران]] بدان دچارند آن است که به [[گمان]] [[حفظ اسلام]]، به سرنوشت مردم بی‌توجه‌اند و دیگران را نیز از دخالت در این امور باز می‌دارند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، ۹/۱۱/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلام‌شناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]]، ص۲۱۱.</ref>
«اسلام آمریکایی» در نقطه مقابل اسلام ناب قرار دارد. از نظر امام، این نوع نگاه پدیداری تازه نبوده بلکه از همان دوران [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] طراحی و شکل گرفته است. در سده‌های اخیر با بیشتر شدن [[ارتباط]] [[شرق]] و [[غرب]] با [[کشورهای اسلامی]]، این [[تفکر]] در اوج خود قرار گرفته است. شاه [[بیت]] اسلام آمریکایی در آثار امام خمینی، شخصی‌سازی [[دین]] و جدانگاری آن از [[سیاست]] است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۳۲.</ref>. این نوع اسلام با انواعِ [[حکومت‌ها]] همچون [[رژیم]] شاهنشاهی منافاتی پیدا نمی‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۳۶.</ref>. امام، بنی‌امیه را نکته آغازینِ این نوع نگاه می‌داند و با [[تأسف]]، باورِ بعضی از متدینین و [[روحانیون]] را گوشزد می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۴۸.</ref>. ایشان ضمن اینکه [[نیت]] خیر این افراد را یادآور می‌شود، [[تبلیغات]] فراگیرِ [[دشمن]] را علتِ اشتباهِ آنان می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲.</ref>. [[سازش]] یا [[سکوت]] در برابر دشمنانِ [[اسلام]]، و [[راحت‌طلبی]] از دیگر [[ویژگی‌های اسلام]] آمریکایی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۴۵ - ۴۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۰.</ref>
 
==== [[اسلام آمریکایی]] ====
«اسلام آمریکایی» در نقطه مقابل اسلام ناب قرار دارد. از نظر امام، این نوع نگاه پدیداری تازه نبوده بلکه از همان دوران [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] طراحی و شکل گرفته است. در سده‌های اخیر با بیشتر شدن [[ارتباط]] [[شرق]] و [[غرب]] با [[کشورهای اسلامی]]، این [[تفکر]] در اوج خود قرار گرفته است. شاه [[بیت]] اسلام آمریکایی در آثار امام خمینی، شخصی‌سازی [[دین]] و جدانگاری آن از [[سیاست]] است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۳۲.</ref>. این نوع اسلام با انواعِ [[حکومت‌ها]] همچون [[رژیم]] شاهنشاهی منافاتی پیدا نمی‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۳۶.</ref>. امام، بنی‌امیه را نکته آغازینِ این نوع نگاه می‌داند و با [[تأسف]]، باورِ بعضی از متدینین و [[روحانیون]] را گوشزد می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۴۸.</ref>. ایشان ضمن اینکه [[نیت]] خیر این افراد را یادآور می‌شود، [[تبلیغات]] فراگیرِ [[دشمن]] را علتِ اشتباهِ آنان می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲.</ref>. [[سازش]] یا [[سکوت]] در برابر دشمنانِ [[اسلام]]، و [[راحت‌طلبی]] از دیگر [[ویژگی‌های اسلام]] آمریکایی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۴۵ - ۴۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۰.</ref>


آنچه به عنوان [[اسلام]] در [[خدمت]] [[حاکمان]] قلدر برخی [[کشورهای اسلامی]] قرار گرفته، دکانی برای [[قدرت‌طلبی]] ایشان شده است. اسلام [[قرآنی]] نمی‌تواند [[تسلط]] [[مستکبران]] بین‌المللی بر [[منافع]] کشورهای اسلامی را [[تأیید]] کند یا در برابر آن [[سکوت]] نماید. این اسلام آمریکایی است که با هرگونه [[فساد]] و [[انحطاط]] و عیش و طرب سازگار است و در خدمت قدرت‌های [[شرق]] و [[غرب]] قرار می‌گیرد و مطابق میل [[دشمنان اسلام]] بر [[مسلمانان]] فشار وارد می‌کند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دریدار با جمعی از مردم و ائمه جمعه سراسر کشور، ۱/۹/۱۳۶۸.</ref>.
آنچه به عنوان [[اسلام]] در [[خدمت]] [[حاکمان]] قلدر برخی [[کشورهای اسلامی]] قرار گرفته، دکانی برای [[قدرت‌طلبی]] ایشان شده است. اسلام [[قرآنی]] نمی‌تواند [[تسلط]] [[مستکبران]] بین‌المللی بر [[منافع]] کشورهای اسلامی را [[تأیید]] کند یا در برابر آن [[سکوت]] نماید. این اسلام آمریکایی است که با هرگونه [[فساد]] و [[انحطاط]] و عیش و طرب سازگار است و در خدمت قدرت‌های [[شرق]] و [[غرب]] قرار می‌گیرد و مطابق میل [[دشمنان اسلام]] بر [[مسلمانان]] فشار وارد می‌کند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دریدار با جمعی از مردم و ائمه جمعه سراسر کشور، ۱/۹/۱۳۶۸.</ref>.
اگرچه به [[برکت]] [[انقلاب اسلامی]] تحولی در [[روحانیت]] پدید آمد که [[اندیشه]] [[جدایی دین از سیاست]] را در حوزه‌ها کم‌رنگ کرد، اما خطر بازگشت [[تحجر]] به حوزه‌ها همچنان باقی است. هنوز هم در حوزه و در کسوت روحانیت کسانی هستند که به جای [[دشمنی]] با [[ابرقدرت‌ها]]، [[کینه]] [[مجاهدان]] [[فی سبیل الله]] را در [[دل]] دارند. این [[جماعت]] مخاطبان اعتراض‌های [[امام خمینی]] در دوران [[نهضت]] و پس از [[پیروزی انقلاب]] بودند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و علمای حوزه‌های علمیه قم و تهران، ۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>.
اگرچه به [[برکت]] [[انقلاب اسلامی]] تحولی در [[روحانیت]] پدید آمد که [[اندیشه]] [[جدایی دین از سیاست]] را در حوزه‌ها کم‌رنگ کرد، اما خطر بازگشت [[تحجر]] به حوزه‌ها همچنان باقی است. هنوز هم در حوزه و در کسوت روحانیت کسانی هستند که به جای [[دشمنی]] با [[ابرقدرت‌ها]]، [[کینه]] [[مجاهدان]] [[فی سبیل الله]] را در [[دل]] دارند. این [[جماعت]] مخاطبان اعتراض‌های [[امام خمینی]] در دوران [[نهضت]] و پس از [[پیروزی انقلاب]] بودند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و علمای حوزه‌های علمیه قم و تهران، ۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>.
در برداشت اول ممکن است این‌گونه به [[ذهن]] مبتادر شود که اسلام آمریکایی گونه خاصی از [[فهم]] ناصواب [[آموزه‌های اسلام]]، هم‌نوا با اندیشه‌های [[سرمایه‌داری]] است. اما هرگونه [[انحراف]] از فهم [[اسلام ناب محمدی]]، گونه‌ای از اسلام آمریکایی محسوب می‌شود. بر این اساس، اسلام تحجر، [[اسلام سلطنتی]]، اسلام [[سوسیالیستی]] و اسلام سرمایه‌داری گونه‌های مختلف اسلام آمریکایی‌اند که در مقابل [[نظام اسلامی]] [[صف‌آرایی]] می‌کنند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلام‌شناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص ۲۱۲.</ref>
 
در برداشت اول ممکن است این‌گونه به [[ذهن]] مبتادر شود که اسلام آمریکایی گونه خاصی از [[فهم]] ناصواب [[آموزه‌های اسلام]]، هم‌نوا با اندیشه‌های [[سرمایه‌داری]] است. اما هرگونه [[انحراف]] از فهم [[اسلام ناب محمدی]]، گونه‌ای از اسلام آمریکایی محسوب می‌شود. بر این اساس، اسلام تحجر، [[اسلام سلطنتی]]، اسلام [[سوسیالیستی]] و اسلام سرمایه‌داری گونه‌های مختلف اسلام آمریکایی‌اند که در مقابل [[نظام اسلامی]] [[صف‌آرایی]] می‌کنند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلام‌شناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]]، ص۲۱۲.</ref>


===== جریان‌های هم‌سو با [[اسلام آمریکایی]] =====
===== جریان‌های هم‌سو با [[اسلام آمریکایی]] =====
[[امام خمینی]] در کنار طرحِ ایده اسلام آمریکایی، جریان‌های هم‌سو با این [[تفکر]] را در دوره معاصر تبیین می‌کند. [[حاکمان]] [[کشورهای اسلامی]] که طرفدار [[آمریکا]] هستند و در ظاهر [[تظاهر به اسلام]] می‌کنند و خود را به عنوان [[اسلام‌شناس]] معرفی می‌کنند. این گروه از مروجین اسلام آمریکایی هستند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۲۹.</ref>.
[[امام خمینی]] در کنار طرحِ ایده اسلام آمریکایی، جریان‌های هم‌سو با این [[تفکر]] را در دوره معاصر تبیین می‌کند. [[حاکمان]] [[کشورهای اسلامی]] که طرفدار [[آمریکا]] هستند و در ظاهر [[تظاهر به اسلام]] می‌کنند و خود را به عنوان [[اسلام‌شناس]] معرفی می‌کنند. این گروه از مروجین اسلام آمریکایی هستند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۲۹.</ref>.
[[منافقین]] از دیگر گروه‌های به ظاهر [[اسلامی]] هستند که هم‌سو با اسلام آمریکایی عمل می‌کنند. اینان [[تاریخی]] به درازای [[تاریخ اسلام]] دارند و [[قرآن]] با [[آیات]] بسیاری از جمله سوره‌ای به همین نام درون آنها را بر ملا می‌سازد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۲۰۱.</ref>. در سخنان‌شان از قرآن و [[نهج البلاغه]] صحبت می‌کنند؛ ولی در عمل با همین اسم اسلام می‌خواهند خود اسلام را از ریشه قطع کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۸.</ref>. [[تحریف]] و [[تفسیر]] نادرست از اسلام، و برخورد گزینشی با [[آموزه‌های اسلام]] از خصوصیات این گروه است. اینان اسلام بدونِ حدود و [[قصاص]] را قبول دارند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۸ ص۲۶۶؛ ج۱۷، ص۲۶۰.</ref>.
[[منافقین]] از دیگر گروه‌های به ظاهر [[اسلامی]] هستند که هم‌سو با اسلام آمریکایی عمل می‌کنند. اینان [[تاریخی]] به درازای [[تاریخ اسلام]] دارند و [[قرآن]] با [[آیات]] بسیاری از جمله سوره‌ای به همین نام درون آنها را بر ملا می‌سازد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۲۰۱.</ref>. در سخنان‌شان از قرآن و [[نهج البلاغه]] صحبت می‌کنند؛ ولی در عمل با همین اسم اسلام می‌خواهند خود اسلام را از ریشه قطع کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۸.</ref>. [[تحریف]] و [[تفسیر]] نادرست از اسلام، و برخورد گزینشی با [[آموزه‌های اسلام]] از خصوصیات این گروه است. اینان اسلام بدونِ حدود و [[قصاص]] را قبول دارند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۸ ص۲۶۶؛ ج۱۷، ص۲۶۰.</ref>.


ملی‌گرایان و لیبرال‌ها از دیگر جریان‌هایی هستند که در [[تعارض]] با [[اسلام ناب]] قرار گرفته‌اند. اینان در اموری همچون [[جنگ]]، [[شعار]] «[[مرگ]] بر آمریکا» و «نه شرقی نه غربی»، اجرای برخی [[احکام اسلامی]] مانندِ حدود و قصاص، [[تسخیر]] لانه [[جاسوسی]]، [[دفاع]] از [[مصالح مسلمین]] [[جهان]]، از اسلامِ ترسیم شده از سوی امام خمینی، فاصله گرفتند و [[امام]] سرانجامِ مسیر آنان را آمریکا می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۵ و ۹۶؛ ج۲۰، ص۱۶ و ۱۷.</ref>.
ملی‌گرایان و لیبرال‌ها از دیگر جریان‌هایی هستند که در [[تعارض]] با [[اسلام ناب]] قرار گرفته‌اند. اینان در اموری همچون [[جنگ]]، [[شعار]] «[[مرگ]] بر آمریکا» و «نه شرقی نه غربی»، اجرای برخی [[احکام اسلامی]] مانندِ حدود و قصاص، [[تسخیر]] لانه [[جاسوسی]]، [[دفاع]] از [[مصالح مسلمین]] [[جهان]]، از اسلامِ ترسیم شده از سوی امام خمینی، فاصله گرفتند و [[امام]] سرانجامِ مسیر آنان را آمریکا می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۵ و ۹۶؛ ج۲۰، ص۱۶ و ۱۷.</ref>.


امام خمینی، [[انجمن حجتیه]] و ولایتی‌ها را از جمله جریان‌هایی معرفی می‌کند که در تعارض کامل با [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. از جمله ویژگی‌های این گروه در [[کلام]] حضرت امام، [[تغییر]] موضعِ آنان در قبل و بعد از [[انقلاب]] است. اینان، قبل از انقلاب [[دین]] را از [[سیاست]] جدا می‌دانستند و رواجِ [[فساد]] و [[فحشا]] را برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} راهگشا قلمداد می‌کردند؛ اما بعد از انقلاب [[خلاف شرع]] در گوشه‌ای از [[کشور]] را بر نمی‌تابند و فریاد وا اسلاما می‌دهند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>. ولایتی‌های دیروز که عنوان [[ولایت]] بر ایشان جز [[تکسب]] و [[تعیش]] نبوده است، امروز خود را [[بانی]] و [[وارث ولایت]] معرفی می‌کنند<ref>ر. ک: امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>.
امام خمینی، [[انجمن حجتیه]] و ولایتی‌ها را از جمله جریان‌هایی معرفی می‌کند که در تعارض کامل با [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. از جمله ویژگی‌های این گروه در [[کلام]] حضرت امام، [[تغییر]] موضعِ آنان در قبل و بعد از [[انقلاب]] است. اینان، قبل از انقلاب [[دین]] را از [[سیاست]] جدا می‌دانستند و رواجِ [[فساد]] و [[فحشا]] را برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} راهگشا قلمداد می‌کردند؛ اما بعد از انقلاب [[خلاف شرع]] در گوشه‌ای از [[کشور]] را بر نمی‌تابند و فریاد وا اسلاما می‌دهند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>. ولایتی‌های دیروز که عنوان [[ولایت]] بر ایشان جز [[تکسب]] و [[تعیش]] نبوده است، امروز خود را [[بانی]] و [[وارث ولایت]] معرفی می‌کنند<ref>ر.ک: امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>.


[[اسلام]] متحجرانه از دیگر جریان‌هایی است که هم‌زمان با [[انقلاب اسلامی]]، در مقابل [[اسلام ناب]] قد [[علم]] می‌کند و [[حضرت]] امام با بیان و بنان خویش سعی می‌کند تا [[مسلمانان]] را از ماهیت و خطراتِ این گروه [[آگاه]] سازد. امام [[تحریم]] [[نبرد]] با [[دشمنان اسلام]]، و مسخره کردنِ [[فرهنگ]] [[شهادت]] و [[طعنه]] زدن به [[نظام جمهوری اسلامی]] را از کارهای این گروه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۳.</ref>. در [[کلام]] حضرت امام، ریشه متحجرین در برخی از حوزه‌ها نمایان شده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۲.</ref>. امام، کوتاه [[فکری]]، [[ساده لوحی]]، [[مقدس]] مآبی و تفسیرهای سطحی و بی‌خطر نسبت به [[منافع دنیوی]] از اسلام را از علائم این گروه، شماره می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۱۹، ص۴۱ و ۴۲؛ ج۲۱، ص۹۲ و ۹۳.</ref>. تقدّس نمایی و [[حرام]] دانستن همه چیز از علائم دیگر این گروه در بیان امام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۱.</ref>.
[[اسلام]] متحجرانه از دیگر جریان‌هایی است که هم‌زمان با [[انقلاب اسلامی]]، در مقابل [[اسلام ناب]] قد [[علم]] می‌کند و [[حضرت]] امام با بیان و بنان خویش سعی می‌کند تا [[مسلمانان]] را از ماهیت و خطراتِ این گروه [[آگاه]] سازد. امام [[تحریم]] [[نبرد]] با [[دشمنان اسلام]]، و مسخره کردنِ [[فرهنگ]] [[شهادت]] و [[طعنه]] زدن به [[نظام جمهوری اسلامی]] را از کارهای این گروه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۳.</ref>. در [[کلام]] حضرت امام، ریشه متحجرین در برخی از حوزه‌ها نمایان شده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۲.</ref>. امام، کوتاه [[فکری]]، [[ساده لوحی]]، [[مقدس]] مآبی و تفسیرهای سطحی و بی‌خطر نسبت به [[منافع دنیوی]] از اسلام را از علائم این گروه، شماره می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۱۹، ص۴۱ و ۴۲؛ ج۲۱، ص۹۲ و ۹۳.</ref>. تقدّس نمایی و [[حرام]] دانستن همه چیز از علائم دیگر این گروه در بیان امام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۱.</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۸:
ایشان، ضمن اعلام [[خون]] [[دل]] خوردن از گروه متحجران، این [[طایفه]] را به دو دسته [[ناآگاه]] و آگاهِ وابسته تقسیم می‌کند. این گروه، همان کسانی هستند که در [[زمان]] [[رسول الله]] {{صل}} به بهانه‌هایی مختلف از شرکت در [[جنگ]] [[امتناع]] می‌کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۹۲ و ۹۳.</ref> و در [[زمان امیرالمؤمنین]] {{ع}} با پیشانی‌های پینه‌بسته ظاهر گشتند و حَکمیت را بر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تحمیل]] کردند و سپس او را [[تکفیر]] کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۳۲؛ ج۱۶، ص۹۳.</ref> و همین نوع آدم‌ها در [[زمان ظهور]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} طبق [[روایات]] در مقابل آن [[حضرت]] می‌ایستند و تکفیرش می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>. ایشان برای جدا کردن این گروه، از روحانیانِ [[متعهد]]، علائمی نظیرِ [[ایستادگی در برابر ظلم]] و [[کفر]] و [[شرک]] و در معرض تیرهای [[دشمنان]] بودن را بیان می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۷.</ref>.
ایشان، ضمن اعلام [[خون]] [[دل]] خوردن از گروه متحجران، این [[طایفه]] را به دو دسته [[ناآگاه]] و آگاهِ وابسته تقسیم می‌کند. این گروه، همان کسانی هستند که در [[زمان]] [[رسول الله]] {{صل}} به بهانه‌هایی مختلف از شرکت در [[جنگ]] [[امتناع]] می‌کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۹۲ و ۹۳.</ref> و در [[زمان امیرالمؤمنین]] {{ع}} با پیشانی‌های پینه‌بسته ظاهر گشتند و حَکمیت را بر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[تحمیل]] کردند و سپس او را [[تکفیر]] کردند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۳۲؛ ج۱۶، ص۹۳.</ref> و همین نوع آدم‌ها در [[زمان ظهور]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} طبق [[روایات]] در مقابل آن [[حضرت]] می‌ایستند و تکفیرش می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>. ایشان برای جدا کردن این گروه، از روحانیانِ [[متعهد]]، علائمی نظیرِ [[ایستادگی در برابر ظلم]] و [[کفر]] و [[شرک]] و در معرض تیرهای [[دشمنان]] بودن را بیان می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۷.</ref>.


گروه دیگر از [[جریان‌های انحرافی]] که به نام [[اسلام]]، فعالیت می‌کنند؛ برخی از [[عالمان]] دیگر [[کشورهای اسلامی]] هستند که با [[تفسیر]] ناروا از اسلام و [[قرآن]] به [[تکفیر]] [[شیعیان]] و عالمانِ آنها و به [[تحریف]] حقایقِ [[حج]] پرداخته و در برابر [[استکبار]] و [[اسرائیل]] [[سکوت]] می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۲۸۶؛ ج۱۵، ص۱۰۷ و ۱۰۸؛ ج۲۰، ص۲۲۸ و ۲۲۹؛ ج۱۹، ص۴۴.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۴.</ref>
گروه دیگر از [[جریان‌های انحرافی]] که به نام [[اسلام]]، فعالیت می‌کنند؛ برخی از [[عالمان]] دیگر [[کشورهای اسلامی]] هستند که با [[تفسیر]] ناروا از اسلام و [[قرآن]] به [[تکفیر]] [[شیعیان]] و عالمانِ آنها و به [[تحریف]] حقایقِ [[حج]] پرداخته و در برابر [[استکبار]] و [[اسرائیل]] [[سکوت]] می‌کنند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۲، ص۲۸۶؛ ج۱۵، ص۱۰۷ و ۱۰۸؛ ج۲۰، ص۲۲۸ و ۲۲۹؛ ج۱۹، ص۴۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۴.</ref>


== [[حقانیت اسلام]] ==
== [[حقانیت اسلام]] ==
از نظر حضرت [[امام]] بعد از [[اثبات نبوت عامه]]، برای اثباتِ حقانیت اسلام نیاز به هیچ مقدمه دیگر نداریم؛ زیرا نگاهی به اساس [[شرایع]] ([[اعتقادات]]، [[اخلاق]] و [[تکالیف]]) کافی است تا ما با علمِ ضروری و آشکار به [[حق]] بودنِ اسلام پی ببریم. [[آموزه‌های اسلام]] در بخش [[باورها]]، اخلاق و [[اعمال]] و تکالیفِ فردی و [[اجتماعی]]، قابل مقایسه با دیگر [[ادیان]] نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۱.</ref>. و این معنا از [[حدیث]] {{متن حدیث|الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه}} نیز قابل برداشت است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۷۶. ترجمه: «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری نیابد».</ref>. [[امام خمینی]]، [[وحدت]] [[حقیقی]] همه [[شرایع الهی]] را می‌پذیرد و آنها را نتیجه تجلیات مختلف [[الهی]] به [[قلوب]] [[انبیاء]] می‌داند. تجلیات نازل شده بر [[پیامبران]] اگرچه به اشکال متفاوت و به صورت ادیان و شرایع مختلف بوده، اما چون همه آنها از مبدأ واحدی نشأت گرفته‌اند، هیچ تعارضی در میان آنها نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۹.</ref>. و اینک به صورت امروزی، ادیان موجود مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]]، دستخوش تحریف واقع شده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۱۲۱ و ج۲، ص۲۲۹.</ref>.
از نظر حضرت [[امام]] بعد از [[اثبات نبوت عامه]]، برای اثباتِ حقانیت اسلام نیاز به هیچ مقدمه دیگر نداریم؛ زیرا نگاهی به اساس [[شرایع]] ([[اعتقادات]]، [[اخلاق]] و [[تکالیف]]) کافی است تا ما با علمِ ضروری و آشکار به [[حق]] بودنِ اسلام پی ببریم. [[آموزه‌های اسلام]] در بخش [[باورها]]، اخلاق و [[اعمال]] و تکالیفِ فردی و [[اجتماعی]]، قابل مقایسه با دیگر [[ادیان]] نیست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۱.</ref>. و این معنا از [[حدیث]] {{متن حدیث|الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه}} نیز قابل برداشت است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۷۶. ترجمه: «اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری نیابد».</ref>. [[امام خمینی]]، [[وحدت]] [[حقیقی]] همه [[شرایع الهی]] را می‌پذیرد و آنها را نتیجه تجلیات مختلف [[الهی]] به [[قلوب]] [[انبیاء]] می‌داند. تجلیات نازل شده بر [[پیامبران]] اگرچه به اشکال متفاوت و به صورت ادیان و شرایع مختلف بوده، اما چون همه آنها از مبدأ واحدی نشأت گرفته‌اند، هیچ تعارضی در میان آنها نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۹.</ref>. و اینک به صورت امروزی، ادیان موجود مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]]، دستخوش تحریف واقع شده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۱۲۱ و ج۲، ص۲۲۹.</ref>.


ایشان در مورد تحریف لفظی [[قرآن]] بر این [[باور]] است که از [[صدر اسلام]] تا به امروز، قرآن یک کلمه و حتی یک حرف، کم یا زیاد نشده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref>. اما در مورد [[تحریف معنوی]]، [[امام]] بر آن است که در طول [[تاریخ]]، بسیاری از [[آموزه‌های اسلام]] به [[فراموشی]] سپرده شده، یا کم رنگ شده، و یا به گونه‌ای دیگر معنا و [[تفسیر]] شده است.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۶.</ref>
ایشان در مورد تحریف لفظی [[قرآن]] بر این [[باور]] است که از [[صدر اسلام]] تا به امروز، قرآن یک کلمه و حتی یک حرف، کم یا زیاد نشده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref>. اما در مورد [[تحریف معنوی]]، [[امام]] بر آن است که در طول [[تاریخ]]، بسیاری از [[آموزه‌های اسلام]] به [[فراموشی]] سپرده شده، یا کم رنگ شده، و یا به گونه‌ای دیگر معنا و [[تفسیر]] شده است<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۶.</ref>.


== [[منطق]] [[فهم]] [[اسلام]] ==
== [[منطق]] [[فهم]] [[اسلام]] ==
منطق فهم اسلام از دیدگاه امام به تفصیل بحث شد؛ لکن برای یادآوری لازم است اشاره کنیم که [[حضرت]] امام در کنار دیگر حکیمان [[الهی]]، [[معرفت]] را امری دست یافتنی می‌داند. ایشان به عنوان [[فیلسوف]] تلاش دارد تا از نظریات به بدیهیات برسد و با رسیدن به بدیهیات، خود را در ساحلِ أمنِ [[یقین]] بیابد. ایشان از یک سو [[علم]] را درجه‌بندی کرده و [[علم به خدا]] را با فضیلت‌تر دانسته است و از سوی دیگر، همین علم به خدا را از دو طریقِ برهانی و [[عرفانی]] ممکن می‌داند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۶۱.</ref>. [[انسان]] از نگاه امام، همچون عالَمِ هستی دارای سه مرتبه وجودی است، [[جسم]] و ماده، مثال و [[برزخ]]، و [[عقل]] و تجرد. انسان توسطِ هر کدام از این سه لایه وجودی می‌تواند با سه مرتبه مناسبِ آن در عالمِ هستی مرتبط شده و به شناختِ آن مرتبه نائل شود<ref>ر. ک: امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۶۸؛ ج۲، ص۲۶۶؛ ج۳، ص۳۲۰ - ۳۱۷ و ۴۰۳.</ref>.
منطق فهم اسلام از دیدگاه امام به تفصیل بحث شد؛ لکن برای یادآوری لازم است اشاره کنیم که [[حضرت]] امام در کنار دیگر حکیمان [[الهی]]، [[معرفت]] را امری دست یافتنی می‌داند. ایشان به عنوان [[فیلسوف]] تلاش دارد تا از نظریات به بدیهیات برسد و با رسیدن به بدیهیات، خود را در ساحلِ أمنِ [[یقین]] بیابد. ایشان از یک سو [[علم]] را درجه‌بندی کرده و [[علم به خدا]] را با فضیلت‌تر دانسته است و از سوی دیگر، همین علم به خدا را از دو طریقِ برهانی و [[عرفانی]] ممکن می‌داند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۶۱.</ref>. [[انسان]] از نگاه امام، همچون عالَمِ هستی دارای سه مرتبه وجودی است، [[جسم]] و ماده، مثال و [[برزخ]]، و [[عقل]] و تجرد. انسان توسطِ هر کدام از این سه لایه وجودی می‌تواند با سه مرتبه مناسبِ آن در عالمِ هستی مرتبط شده و به شناختِ آن مرتبه نائل شود<ref>ر.ک: امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۶۸؛ ج۲، ص۲۶۶؛ ج۳، ص۳۲۰ - ۳۱۷ و ۴۰۳.</ref>.


عقل، قرآن، [[احادیث]] و [[سنت معصومین]] {{عم}}، گاه به عنوانِ منبع و گاه به عنوان ابزاری برای فهم [[دین]] مورد استفاده قرار می‌گیرند، عقل ضمن اینکه خود احکامی مستقل صادر می‌کند<ref>به عنوان مثال امام در اثبات اصل برائت به قاعده عقلی قبح عقاب بلا بیان تمسک می‌کند. ر. ک به: تهذیب الاصول، تقریرات علم اصولِ امام خمینی به قلم آیت‌الله سبحانی، ج۳، ص۸۶.</ref>، در فهم و [[درک]] قرآن و [[حدیث]] نیز نقش اساسی دارد. [[فطرت]] در نگاه [[امام]] نقش مهم در [[فهم دین]] دارد. از نظر ایشان همه [[فطریات]] به دو [[فطرت]] اصلی و تبعی برمی‌گردد، [[فطرت عشق به کمال]] و فطرتِ [[نفرت]] از [[عیب]] و [[نقص]]. از اینرو باورهایی مانند اصل وجود [[خداوند]]، [[یگانگی]] و [[صفات خداوند]] و [[معاد]]، از فطریات [[انسان]] شمرده می‌شود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۲ - ۱۸۷.</ref>.
عقل، قرآن، [[احادیث]] و [[سنت معصومین]] {{عم}}، گاه به عنوانِ منبع و گاه به عنوان ابزاری برای فهم [[دین]] مورد استفاده قرار می‌گیرند، عقل ضمن اینکه خود احکامی مستقل صادر می‌کند<ref>به عنوان مثال امام در اثبات اصل برائت به قاعده عقلی قبح عقاب بلا بیان تمسک می‌کند. ر.ک به: تهذیب الاصول، تقریرات علم اصولِ امام خمینی به قلم آیت‌الله سبحانی، ج۳، ص۸۶.</ref>، در فهم و [[درک]] قرآن و [[حدیث]] نیز نقش اساسی دارد. [[فطرت]] در نگاه [[امام]] نقش مهم در [[فهم دین]] دارد. از نظر ایشان همه [[فطریات]] به دو [[فطرت]] اصلی و تبعی برمی‌گردد، [[فطرت عشق به کمال]] و فطرتِ [[نفرت]] از [[عیب]] و [[نقص]]. از اینرو باورهایی مانند اصل وجود [[خداوند]]، [[یگانگی]] و [[صفات خداوند]] و [[معاد]]، از فطریات [[انسان]] شمرده می‌شود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۸۲ - ۱۸۷.</ref>.


همچنین آیاتِ [[قرآن]] و [[احادیث]] ضمن اینکه خود منبعی برای فهمِ معرفتِ [[دینی]] هستند، گاه در فهم دیگر احادیث و [[آیات]] به عنوان ابزار استفاده می‌شوند و به اصطلاح عام‌ها با خاص‌ها و مطلق‌ها با مقیدها و متشابه‌ها با [[محکمات]]، معنا و [[تفسیر]] می‌شوند. در نگاه [[حضرت]] امام، [[اسلام]] نباید در بُعد و جهتِ خاصی خلاصه شود ایشان، ضمن اینکه [[ارزش]] بالایی برای علومی نظیرِ [[فقه]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] قایل است؛ در عین حال [[معتقد]] است که متخصصین این رشته‌ها، نباید خود را اسلام‌شناسِ کامل بدانند. ایشان، [[غربت اسلام]] را در گذشته و حال ناشی از آن می‌داند که اسلام آن‌طور که باید، شناخته نشده است<ref>مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ابواب معرفت، ص۱۱۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۷.</ref>
همچنین آیاتِ [[قرآن]] و [[احادیث]] ضمن اینکه خود منبعی برای فهمِ معرفتِ [[دینی]] هستند، گاه در فهم دیگر احادیث و [[آیات]] به عنوان ابزار استفاده می‌شوند و به اصطلاح عام‌ها با خاص‌ها و مطلق‌ها با مقیدها و متشابه‌ها با [[محکمات]]، معنا و [[تفسیر]] می‌شوند. در نگاه [[حضرت]] امام، [[اسلام]] نباید در بُعد و جهتِ خاصی خلاصه شود ایشان، ضمن اینکه [[ارزش]] بالایی برای علومی نظیرِ [[فقه]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] قایل است؛ در عین حال [[معتقد]] است که متخصصین این رشته‌ها، نباید خود را اسلام‌شناسِ کامل بدانند. ایشان، [[غربت اسلام]] را در گذشته و حال ناشی از آن می‌داند که اسلام آن‌طور که باید، شناخته نشده است<ref>مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ابواب معرفت، ص۱۱۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۷.</ref>


== اهداف و مقاصد اسلام ==
== اهداف و مقاصد اسلام ==
حضرت امام، دو فطرت را برای انسان ترسیم می‌کند؛ فطرت عشق به کمال و فطرت [[تنفر]] از نقص<ref>ر. ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>. ایشان در عین حال [[اشتباه]] کردن فطرت را امری ممکن می‌داند به این معنا که ممکن است [[فطرت انسان]] در تعیین مصداقِ کمال و مصداق نقص اشتباه بکند؛ از این‌رو، یکی از [[اهداف]] [[ادیان الهی]] جلوگیری از [[منحرف]] شدن فطرت انسان است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۳۹.</ref>.
حضرت امام، دو فطرت را برای انسان ترسیم می‌کند؛ فطرت عشق به کمال و فطرت [[تنفر]] از نقص<ref>ر.ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>. ایشان در عین حال [[اشتباه]] کردن فطرت را امری ممکن می‌داند به این معنا که ممکن است [[فطرت انسان]] در تعیین مصداقِ کمال و مصداق نقص اشتباه بکند؛ از این‌رو، یکی از [[اهداف]] [[ادیان الهی]] جلوگیری از [[منحرف]] شدن فطرت انسان است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۳۹.</ref>.


[[اصلاح]] بیماری‌های نفس از اهداف [[شریعت]] است که در نگاه امام جز از [[طریق وحی]] امکان‌پذیر نیست،؛ چراکه رابطه عالمِ [[ملک]] با [[ملکوت]] و نیز تأثیرگذاری صورت‌های مُلکی در [[باطن]] نفسِ انسان، خارج از توانِ [[درک]] انسان‌هاست و دین در این مورد نقش منحصر به فرد دارد<ref>ر. ک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۰.</ref>. توضیح اینکه از نگاه امام، [[نفس انسان]] در عینِ وحدتش دارای مراتب سه‌گانه است، مرتبه [[مُلک]] و [[دنیا]]، مرتبه [[خیال]] و مثال، و مرتبه [[عقل]] و تجرد. این سه مرتبه همچون ظاهر و [[باطن]] هستند و آثار، [[خواص]] و فعل و انفعالات، یکی در دیگری تأثیر می‌گذارد. مثلاً اگر چشمِ مُلکی منظره‌ای را ببیند، [[چشم]] برزخی نیز از آن متأثر خواهد شد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۱؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵-۸۶.</ref>. نتیجه اینکه [[دین]] از طریق تبیین رابطه تأثیر و تأثر در مراتب [[انسان]]، به [[اصلاح]] نفس انسان می‌پردازد. گرچه انسان به واسطه عقل از توان ادراکی بالایی برخوردار است، اما از نگاه [[امام]]، [[قوه ادراکی]] عقل با میل هرچه بیشتر به [[طبیعت]]، [[ضعیف]] می‌شود و یکی از اهدافِ دین، جلوگیری از میلِ بیشترِ عقل به طبیعت است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۱.</ref>.
[[اصلاح]] بیماری‌های نفس از اهداف [[شریعت]] است که در نگاه امام جز از [[طریق وحی]] امکان‌پذیر نیست،؛ چراکه رابطه عالمِ [[ملک]] با [[ملکوت]] و نیز تأثیرگذاری صورت‌های مُلکی در [[باطن]] نفسِ انسان، خارج از توانِ [[درک]] انسان‌هاست و دین در این مورد نقش منحصر به فرد دارد<ref>ر.ک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۰.</ref>. توضیح اینکه از نگاه امام، [[نفس انسان]] در عینِ وحدتش دارای مراتب سه‌گانه است، مرتبه [[مُلک]] و [[دنیا]]، مرتبه [[خیال]] و مثال، و مرتبه [[عقل]] و تجرد. این سه مرتبه همچون ظاهر و [[باطن]] هستند و آثار، [[خواص]] و فعل و انفعالات، یکی در دیگری تأثیر می‌گذارد. مثلاً اگر چشمِ مُلکی منظره‌ای را ببیند، [[چشم]] برزخی نیز از آن متأثر خواهد شد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۱؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵-۸۶.</ref>. نتیجه اینکه [[دین]] از طریق تبیین رابطه تأثیر و تأثر در مراتب [[انسان]]، به [[اصلاح]] نفس انسان می‌پردازد. گرچه انسان به واسطه عقل از توان ادراکی بالایی برخوردار است، اما از نگاه [[امام]]، [[قوه ادراکی]] عقل با میل هرچه بیشتر به [[طبیعت]]، [[ضعیف]] می‌شود و یکی از اهدافِ دین، جلوگیری از میلِ بیشترِ عقل به طبیعت است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۱.</ref>.


راه رسیدن به [[کمالات]] عالیه، [[بندگی]] و [[عبودیت]] است. [[خداوند]] با فرستادن دین خود، راهی از [[غیب]] گشود تا بدین‌وسیله راه [[عروج]] [[بندگان]] به سوی [[کمال مطلق]] باز باشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۲۴.</ref>. [[تزکیه]] انسان از آلودگی‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۸۹.</ref>، [[تعلیم]] انسان به اینکه چه بوده، چه هست، چه خواهد بود و نسبتش با [[خدا]] چگونه است، [[تشکیل حکومت]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶.</ref> [[مبارزه با ظلم]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۱۶۲.</ref>، از اهداف دین به شمار می‌آید. ایشان با تکیه بر [[آیه]] {{متن قرآن|لیقوم الناس بالقسط}}<ref>حدید: ۲۵.</ref> [[قیام به قسط]] و [[عدالت اجتماعی]] را [[هدف]] دین معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۱۳.</ref>.
راه رسیدن به [[کمالات]] عالیه، [[بندگی]] و [[عبودیت]] است. [[خداوند]] با فرستادن دین خود، راهی از [[غیب]] گشود تا بدین‌وسیله راه [[عروج]] [[بندگان]] به سوی [[کمال مطلق]] باز باشد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۲۴.</ref>. [[تزکیه]] انسان از آلودگی‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۸۹.</ref>، [[تعلیم]] انسان به اینکه چه بوده، چه هست، چه خواهد بود و نسبتش با [[خدا]] چگونه است، [[تشکیل حکومت]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۸۶.</ref> [[مبارزه با ظلم]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۱۶۲.</ref>، از اهداف دین به شمار می‌آید. ایشان با تکیه بر [[آیه]] {{متن قرآن|لیقوم الناس بالقسط}}<ref>حدید: ۲۵.</ref> [[قیام به قسط]] و [[عدالت اجتماعی]] را [[هدف]] دین معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۱۳.</ref>.
خط ۸۵: خط ۹۳:
اهداف و مقاصد [[اسلام]]، مربوط به کدام‌یک از دو مرحله [[زندگی]] انسان‌هاست؟ [[دنیا]]، [[آخرت]] و یا هر دو مقصود [[پیامبران]] بوده است. با نگاهی به آرای [[اندیشمندان]]، سه نظرِ عمده به دست می‌آید. گروهی که تنها امورِ مربوط به دنیا را هدفِ [[انبیاء]] قلمداد کرده‌اند. گروه دوم، آخرت را تنها مقصد [[دین]] می‌دانند. این گروه حتی فعالیت‌های صورت گرفته [[نبی خاتم]] {{صل}} در [[امور دنیوی]] را [[خارج از دین]] و [[وظائف]] [[پیامبری]] او می‌دانند. گروه سوم: کسانی هستند که دنیا و آخرت را جزء [[اهداف پیامبران]] می‌دانند. برخی از تعابیر [[امام خمینی]] بر [[اخروی]] بودن [[هدف انبیاء]] دلالت دارند و تخطئه می‌کند کسانی را که دنیا و آخرت را جزءِ اهداف دین قلمداد می‌کند و آنها را بی‌خبر از [[دیانت]] دانسته و تصریح می‌کند که [[دعوت]] به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلی خارج است؛ زیرا که [[حس]] [[شهوت]] و [[غضب]] و [[شیطان]] [[باطن]] و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می‌کند و نیازی به فرستادن [[نبی]] برای دعوت به دنیا نیست و انبیاء برای باز داشتن [[مردم]] از دنیا و برای کنترل کردن شهوت و غضب [[مبعوث]] شده‌اند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵ - ۴۶.</ref>.
اهداف و مقاصد [[اسلام]]، مربوط به کدام‌یک از دو مرحله [[زندگی]] انسان‌هاست؟ [[دنیا]]، [[آخرت]] و یا هر دو مقصود [[پیامبران]] بوده است. با نگاهی به آرای [[اندیشمندان]]، سه نظرِ عمده به دست می‌آید. گروهی که تنها امورِ مربوط به دنیا را هدفِ [[انبیاء]] قلمداد کرده‌اند. گروه دوم، آخرت را تنها مقصد [[دین]] می‌دانند. این گروه حتی فعالیت‌های صورت گرفته [[نبی خاتم]] {{صل}} در [[امور دنیوی]] را [[خارج از دین]] و [[وظائف]] [[پیامبری]] او می‌دانند. گروه سوم: کسانی هستند که دنیا و آخرت را جزء [[اهداف پیامبران]] می‌دانند. برخی از تعابیر [[امام خمینی]] بر [[اخروی]] بودن [[هدف انبیاء]] دلالت دارند و تخطئه می‌کند کسانی را که دنیا و آخرت را جزءِ اهداف دین قلمداد می‌کند و آنها را بی‌خبر از [[دیانت]] دانسته و تصریح می‌کند که [[دعوت]] به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلی خارج است؛ زیرا که [[حس]] [[شهوت]] و [[غضب]] و [[شیطان]] [[باطن]] و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می‌کند و نیازی به فرستادن [[نبی]] برای دعوت به دنیا نیست و انبیاء برای باز داشتن [[مردم]] از دنیا و برای کنترل کردن شهوت و غضب [[مبعوث]] شده‌اند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵ - ۴۶.</ref>.


برخی دیگر از عبارت‌های حضرت امام نیز تصریح دارد که دنیا، منظور و مقصود پیامبران نیز بوده است. وی با این نگرش، اسلام را به عنوان مکتبی که در تمام [[شئون]] فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] دخالت و [[نظارت]] دارد، معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۲.</ref>. وی، محدود کردن [[اسلام]] به اداره [[دنیا]] و نیز محدود کردن آن به [[آخرت]] را نادرست می‌خواند و با [[استشهاد]] به محتوای [[قرآن]] همه چیز اعم از [[عالم طبیعت]]، [[غیب]] و عالم تجرد را در محدوده [[دین]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲.</ref>. شاید وجه جمع این دو تعبیر این باشد که باید بین بحث [[قلمرو دین]] و [[هدف]] دین تفکیک کرد. [[امام]]، [[امور دنیوی]] همچون [[حکومت]]، [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و... را داخل قلمرو دین می‌داند<ref>به عنوان نمونه یک عبارت را از ایشان نقل می‌کنیم: «همه جهات در اسلام هست، یعنی آن چیزی که مربوط به رشد فرد است، آنکه مربوط به رشد جامعه است، آنکه مربوط به سیاستی است که بین آن و سایر ملل هست، آنکه مربوط به اقتصاد است، آنکه مربوط به فرهنگ است، تمام اینها در اسلام هست». (امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۲۱۸).</ref>. و البته هدف اصلی [[دین اسلام]] را [[سعادت]] آخرت معرفی می‌کند. پس می‌توان رسیدگی به امور دنیوی را از اهداف متوسط دین برشمرد. [[امام خمینی]]، [[نفس انسان]] را دارای سه مرتبه طبیعت، مثال و تجرد می‌داند و نیز برای [[جهان هستی]] همین سه مرتبه را قائل است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۵؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵.</ref> و رابطه بین آن مراتب را رابطه ظاهریت و باطنیت، و جلوه و متجلی می‌داند به نحوی که آثار و فعل و انفعالات یک مرتبه به دیگری منتقل می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۸۵.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>
برخی دیگر از عبارت‌های حضرت امام نیز تصریح دارد که دنیا، منظور و مقصود پیامبران نیز بوده است. وی با این نگرش، اسلام را به عنوان مکتبی که در تمام [[شئون]] فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] دخالت و [[نظارت]] دارد، معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۲.</ref>. وی، محدود کردن [[اسلام]] به اداره [[دنیا]] و نیز محدود کردن آن به [[آخرت]] را نادرست می‌خواند و با [[استشهاد]] به محتوای [[قرآن]] همه چیز اعم از [[عالم طبیعت]]، [[غیب]] و عالم تجرد را در محدوده [[دین]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲.</ref>. شاید وجه جمع این دو تعبیر این باشد که باید بین بحث [[قلمرو دین]] و [[هدف]] دین تفکیک کرد. [[امام]]، [[امور دنیوی]] همچون [[حکومت]]، [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و... را داخل قلمرو دین می‌داند<ref>به عنوان نمونه یک عبارت را از ایشان نقل می‌کنیم: «همه جهات در اسلام هست، یعنی آن چیزی که مربوط به رشد فرد است، آنکه مربوط به رشد جامعه است، آنکه مربوط به سیاستی است که بین آن و سایر ملل هست، آنکه مربوط به اقتصاد است، آنکه مربوط به فرهنگ است، تمام اینها در اسلام هست». (امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۲۱۸).</ref>. و البته هدف اصلی [[دین اسلام]] را [[سعادت]] آخرت معرفی می‌کند. پس می‌توان رسیدگی به امور دنیوی را از اهداف متوسط دین برشمرد. [[امام خمینی]]، [[نفس انسان]] را دارای سه مرتبه طبیعت، مثال و تجرد می‌داند و نیز برای [[جهان هستی]] همین سه مرتبه را قائل است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۵؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵.</ref> و رابطه بین آن مراتب را رابطه ظاهریت و باطنیت، و جلوه و متجلی می‌داند به نحوی که آثار و فعل و انفعالات یک مرتبه به دیگری منتقل می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۸۵.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۸۸.</ref>


== قلمرو و [[جامعیت اسلام]] ==
== قلمرو و [[جامعیت اسلام]] ==
خط ۹۱: خط ۹۹:


یکی از راه‌های [[اثبات]] [[جامعیت اسلام]] در [[پاسخ‌گویی]] به نیازهای متنوع [[بشر]]، [[خداشناسی]] است. توجه به [[علم]] و [[قدرت خداوند]]، روشن خواهد ساخت که او بر همه نیازهای بشر احاطه دارد و قوانینی که از طرف او آمده پاسخگوی همه خواهد بود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>.
یکی از راه‌های [[اثبات]] [[جامعیت اسلام]] در [[پاسخ‌گویی]] به نیازهای متنوع [[بشر]]، [[خداشناسی]] است. توجه به [[علم]] و [[قدرت خداوند]]، روشن خواهد ساخت که او بر همه نیازهای بشر احاطه دارد و قوانینی که از طرف او آمده پاسخگوی همه خواهد بود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>.
[[امام]] به استناد اینکه [[قرآن]] خودش را {{متن قرآن|تبیانا لکل شیء}} معرفی نموده و نیز به استناد احادیثی همچون حدیث‌های وارد شده در کافی<ref>اصول کافی، ج۱، ص۷۶، کتاب العلم، باب الرد إلی الکتاب و السنة....</ref> بر این [[باور]] است که [[اسلام]]، شامل همه آنچه است که بشر برای [[سعادت]] و کمال خود نیاز دارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۱.</ref>.
[[امام]] به استناد اینکه [[قرآن]] خودش را {{متن قرآن|تبیانا لکل شیء}} معرفی نموده و نیز به استناد احادیثی همچون حدیث‌های وارد شده در کافی<ref>اصول کافی، ج۱، ص۷۶، کتاب العلم، باب الرد إلی الکتاب و السنة....</ref> بر این [[باور]] است که [[اسلام]]، شامل همه آنچه است که بشر برای [[سعادت]] و کمال خود نیاز دارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۱.</ref>.


خط ۹۷: خط ۱۰۶:
حضرت امام در [[تفسیر]] [[حدیث]] معروفی که علم را در سه بخش ترسیم می‌کند<ref>{{عربی|إنما العلم ثلاثة آیة محکمة، أو فریضة عادلة، أو سنة قائمة وماخلاهن فهو فضل}} (اصول کافی، ج۱، ص۳۲، کتاب فضل العلم، باب صفة العلم وفضله، ح۱).</ref>؛ قلمرو [[شریعت اسلام]] را ترسیم می‌نماید. ایشان، انسان را دارای سه مرتبه [[عقل]] و [[روح]]، [[برزخ]] و مثال، و [[دنیا]] و [[ملک]]، معرفی می‌کند و آنگاه سه علم مذکور در [[حدیث شریف]] را منطبق بر سه مرتبه انسان می‌داند. [[مبدأ و معاد]] مربوط به قسم اول [[علم]] و مرتبه [[عقل انسان]] است و [[علوم]] مربوط به [[قلب]] و [[اعمال]] [[قلبی]] و ریاضت‌های مربوط به آن، قسمِ دوم علم و مرتبه دوم وجود [[انسان]] است، و [[فقه]] و [[آداب]] [[معاشرت]] و [[تدبیر]] [[منزل]] و [[جوامع]]، علم قسم سوم و مربوط به پایین‌ترین نشئه وجودی انسان است. ایشان قلمرو علوم [[شریعت]] را منحصر به این سه دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۶-۳۸۹.</ref>.
حضرت امام در [[تفسیر]] [[حدیث]] معروفی که علم را در سه بخش ترسیم می‌کند<ref>{{عربی|إنما العلم ثلاثة آیة محکمة، أو فریضة عادلة، أو سنة قائمة وماخلاهن فهو فضل}} (اصول کافی، ج۱، ص۳۲، کتاب فضل العلم، باب صفة العلم وفضله، ح۱).</ref>؛ قلمرو [[شریعت اسلام]] را ترسیم می‌نماید. ایشان، انسان را دارای سه مرتبه [[عقل]] و [[روح]]، [[برزخ]] و مثال، و [[دنیا]] و [[ملک]]، معرفی می‌کند و آنگاه سه علم مذکور در [[حدیث شریف]] را منطبق بر سه مرتبه انسان می‌داند. [[مبدأ و معاد]] مربوط به قسم اول [[علم]] و مرتبه [[عقل انسان]] است و [[علوم]] مربوط به [[قلب]] و [[اعمال]] [[قلبی]] و ریاضت‌های مربوط به آن، قسمِ دوم علم و مرتبه دوم وجود [[انسان]] است، و [[فقه]] و [[آداب]] [[معاشرت]] و [[تدبیر]] [[منزل]] و [[جوامع]]، علم قسم سوم و مربوط به پایین‌ترین نشئه وجودی انسان است. ایشان قلمرو علوم [[شریعت]] را منحصر به این سه دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۸۶-۳۸۹.</ref>.


برخی [[دانشمندان]] [[علوم انسانی]]، کارکردهای گوناگونی را برای [[دین]] بیان کرده‌اند<ref>خسروپناه، عبدالحسین، انتظارات بشر از دین، ص۱۶.</ref>. [[اسلام]] نزد [[امام خمینی]]، دغدغه هر دو بُعدِ [[زندگی]] [[بشر]] را دارد. [[تقوا]] و [[باور]] به [[توحید]] منجر به [[تکامل]] [[روح انسان]] می‌شود و نتیجه آن کمال و عظمتِ [[زندگی اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] خواهد بود. از سوی دیگر [[قوانین]] [[مالی]] طوری تنظیم شده است که در [[زندگی معنوی]] انسان نیز [[کارایی]] داشته باشد. این دو وجهی بودن کم و بیش در [[ادیان آسمانی]] پیشین بوده است اما اسلام به‌واسطه کامل بودنش، [[کامل‌ترین]] ویژگی را در این زمینه دارد<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ به بعد.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۲.</ref>
برخی [[دانشمندان]] [[علوم انسانی]]، کارکردهای گوناگونی را برای [[دین]] بیان کرده‌اند<ref>خسروپناه، عبدالحسین، انتظارات بشر از دین، ص۱۶.</ref>. [[اسلام]] نزد [[امام خمینی]]، دغدغه هر دو بُعدِ [[زندگی]] [[بشر]] را دارد. [[تقوا]] و [[باور]] به [[توحید]] منجر به [[تکامل]] [[روح انسان]] می‌شود و نتیجه آن کمال و عظمتِ [[زندگی اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] خواهد بود. از سوی دیگر [[قوانین]] [[مالی]] طوری تنظیم شده است که در [[زندگی معنوی]] انسان نیز [[کارایی]] داشته باشد. این دو وجهی بودن کم و بیش در [[ادیان آسمانی]] پیشین بوده است اما اسلام به‌واسطه کامل بودنش، [[کامل‌ترین]] ویژگی را در این زمینه دارد<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ به بعد.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۲.</ref>


== [[جاودانگی]] و [[جهانی بودن اسلام]] ==
== [[جاودانگی]] و [[جهانی بودن اسلام]] ==
خط ۱۰۵: خط ۱۱۴:
امام با استفاده از [[آیات قرآن]] به [[اثبات]] جاودانگی اسلام می‌پردازد. وی در ترجمه [[آیه]] ۴۲ [[سوره فصلت]] می‌فرماید: «همانا [[قرآن]] کتابی است که نه در [[زمان]] خود و نه پس از خود خط [[باطل]] بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند. چطور چنین نباشد در حالی که این [[قانون]] را [[خدای حکیم]] فرو فرستاده است». همچنین [[آیات]] ۴۴ - ۴۵ - ۴۷ [[سوره مائده]] بیان می‌دارد که هیچ کس [[حق]] ندارد به غیر از [[احکام]] نازل شده از سوی [[خداوند]] حکمی بکند. [[آیه]] ۸۵ از [[سوره آل عمران]] بیان می‌دارد که هر کس [[دینی]] غیر از [[اسلام]] [[اختیار]] کند هرگز از وی پذیرفته نمی‌شود. توجه به این آیات، مستلزم پذیرش [[جاودانگی اسلام]] است. ایشان از آیه {{متن قرآن|ولن تجد لسنت الله تحویلا}}<ref>فاطر: ۴۳.</ref> استفاده کرده و هر گونه تبدیل و [[تغییر]] [[سنت]] و [[دستور الهی]] را منتفی می‌داند. آیه اول از [[سوره فرقان]]، [[رسول الله]] {{صل}} را [[نذیر]] عالمیان می‌خواند و آیه ۱۰۷ از [[سوره انبیاء]]، ایشان را [[رحمت]] بر جهانیان معرفی می‌کند و آیه ۹۰ از [[سوره انعام]] [[قرآن]] را [[تذکر]] بر عالمیان اعلام می‌دارد و این همه بیانگر جاودانگی اسلام است. ایشان با بیان آیه [[ختم نبوت]]<ref>احزاب: ۴۰.</ref> و با ضمیمه نمودن این نکته که قانونی به جز [[قانون الهی]] [[مشروعیت]] ندارد، نتیجه می‌گیرند که [[قوانین اسلام]] همیشگی است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۵ به بعد.</ref>.
امام با استفاده از [[آیات قرآن]] به [[اثبات]] جاودانگی اسلام می‌پردازد. وی در ترجمه [[آیه]] ۴۲ [[سوره فصلت]] می‌فرماید: «همانا [[قرآن]] کتابی است که نه در [[زمان]] خود و نه پس از خود خط [[باطل]] بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند. چطور چنین نباشد در حالی که این [[قانون]] را [[خدای حکیم]] فرو فرستاده است». همچنین [[آیات]] ۴۴ - ۴۵ - ۴۷ [[سوره مائده]] بیان می‌دارد که هیچ کس [[حق]] ندارد به غیر از [[احکام]] نازل شده از سوی [[خداوند]] حکمی بکند. [[آیه]] ۸۵ از [[سوره آل عمران]] بیان می‌دارد که هر کس [[دینی]] غیر از [[اسلام]] [[اختیار]] کند هرگز از وی پذیرفته نمی‌شود. توجه به این آیات، مستلزم پذیرش [[جاودانگی اسلام]] است. ایشان از آیه {{متن قرآن|ولن تجد لسنت الله تحویلا}}<ref>فاطر: ۴۳.</ref> استفاده کرده و هر گونه تبدیل و [[تغییر]] [[سنت]] و [[دستور الهی]] را منتفی می‌داند. آیه اول از [[سوره فرقان]]، [[رسول الله]] {{صل}} را [[نذیر]] عالمیان می‌خواند و آیه ۱۰۷ از [[سوره انبیاء]]، ایشان را [[رحمت]] بر جهانیان معرفی می‌کند و آیه ۹۰ از [[سوره انعام]] [[قرآن]] را [[تذکر]] بر عالمیان اعلام می‌دارد و این همه بیانگر جاودانگی اسلام است. ایشان با بیان آیه [[ختم نبوت]]<ref>احزاب: ۴۰.</ref> و با ضمیمه نمودن این نکته که قانونی به جز [[قانون الهی]] [[مشروعیت]] ندارد، نتیجه می‌گیرند که [[قوانین اسلام]] همیشگی است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۵ به بعد.</ref>.


یکی از رموز [[جاودانگی]] قوانین اسلام، تنظیم قانون‌هایی است که ناظر بر دیگر قانون‌ها هستند. مانند قانونِ حرج، ضرر، [[اضطرار]]، [[اکراه]] و امثال آن. به وسیله این [[قوانین]] می‌توان با اقتضائات زمانی، مکانی و اشخاص، تغییراتی در قوانین اولیه داد<ref>رک به: امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ - ۳۱۵.</ref>. حضرت امام در [[نزاع]] بین دو رویکردِ پویا و سنتی به [[فقه]]، ضمن تأکید بر [[فقه سنتی]]، [[زمان]] و مکان را به عنوان دو عامل تأثیرگذار در فقع بیان کردند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.</ref>.
یکی از رموز [[جاودانگی]] قوانین اسلام، تنظیم قانون‌هایی است که ناظر بر دیگر قانون‌ها هستند. مانند قانونِ حرج، ضرر، [[اضطرار]]، [[اکراه]] و امثال آن. به وسیله این [[قوانین]] می‌توان با اقتضائات زمانی، مکانی و اشخاص، تغییراتی در قوانین اولیه داد<ref>رک: امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ - ۳۱۵.</ref>. حضرت امام در [[نزاع]] بین دو رویکردِ پویا و سنتی به [[فقه]]، ضمن تأکید بر [[فقه سنتی]]، [[زمان]] و مکان را به عنوان دو عامل تأثیرگذار در فقع بیان کردند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.</ref>.


یکی دیگر از رموز جاودانگی اسلام از منظر [[امام خمینی]]، [[فطری]] دانستن آموزه‌ها و احکامِ [[دین]] است. در نگاه ایشان همه [[احکام الهی]] منطبق بر عمق [[جان]] انسان‌هاست. دو [[فطرت]] [[میل به کمال]] و [[نفرت]] از [[عیب]] و [[نقص]]، مبنای همه [[احکام دین]] بوده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>. از این رو تا [[انسان]]، انسان است و [[فطرت]] او پابرجاست سازگاری با [[احکام دینی]] نیز وجود خواهد داشت. البته [[تذکر]] این نکته بجاست که حضرت امام [[احکام]] همه [[ادیان آسمانی]] را منطبق بر فطرت دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>.
یکی دیگر از رموز جاودانگی اسلام از منظر [[امام خمینی]]، [[فطری]] دانستن آموزه‌ها و احکامِ [[دین]] است. در نگاه ایشان همه [[احکام الهی]] منطبق بر عمق [[جان]] انسان‌هاست. دو [[فطرت]] [[میل به کمال]] و [[نفرت]] از [[عیب]] و [[نقص]]، مبنای همه [[احکام دین]] بوده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>. از این رو تا [[انسان]]، انسان است و [[فطرت]] او پابرجاست سازگاری با [[احکام دینی]] نیز وجود خواهد داشت. البته [[تذکر]] این نکته بجاست که حضرت امام [[احکام]] همه [[ادیان آسمانی]] را منطبق بر فطرت دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>.


امام در پاسخ به این [[پرسش]] که چگونه می‌توان ارزش‌های به وجود آمده در [[صدر اسلام]] را با [[جوامع]] مدرن امروز منطبق کرد، [[ارزش‌ها]] را در دو قسم [[معنوی]] و مادی ترسیم می‌کند و آنگاه بیان می‌کند که ارزش‌های معنوی همچون [[توحید]]، [[جهاد]]، [[عدالت]]، ارزش‌هایی معنوی و غیر قابل تغییرند به گونه‌ای که با گذر [[زمان]] عوض نمی‌شوند، اما قسم دوم که [[امور مادی]] است عوض می‌شود و [[هدف]] [[حکومت اسلامی]] ارزش‌های معنوی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۰، ص۱۶۸.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۴.</ref>
امام در پاسخ به این [[پرسش]] که چگونه می‌توان ارزش‌های به وجود آمده در [[صدر اسلام]] را با [[جوامع]] مدرن امروز منطبق کرد، [[ارزش‌ها]] را در دو قسم [[معنوی]] و مادی ترسیم می‌کند و آنگاه بیان می‌کند که ارزش‌های معنوی همچون [[توحید]]، [[جهاد]]، [[عدالت]]، ارزش‌هایی معنوی و غیر قابل تغییرند به گونه‌ای که با گذر [[زمان]] عوض نمی‌شوند، اما قسم دوم که [[امور مادی]] است عوض می‌شود و [[هدف]] [[حکومت اسلامی]] ارزش‌های معنوی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۰، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۴.</ref>


=== [[جهانی بودن اسلام]] ===
=== [[جهانی بودن اسلام]] ===
تعابیر به کار رفته در [[قرآن]] مانند {{متن قرآن|یا ایها الناس}} و {{متن قرآن|یا ایها المؤمنون}} نشانگرِ این است که [[اسلام]] برای یک [[کشور]] با نژادِ خاص نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] مخاطب اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۱، ص۲۸ و ۲۹.</ref>. در نگاه حضرت امام، اسلام دغدغه همه انسان‌ها را دارد و می‌خواهد که همه آنها را از [[انحراف]] و [[کج‌روی]] [[نجات]] دهد<ref>اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (تبیان، دفتر پنجم) ص۳؛ و نیز: صحیفه نور، ج۱۱، ص۴.</ref>.
تعابیر به کار رفته در [[قرآن]] مانند {{متن قرآن|یا ایها الناس}} و {{متن قرآن|یا ایها المؤمنون}} نشانگرِ این است که [[اسلام]] برای یک [[کشور]] با نژادِ خاص نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] مخاطب اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۱، ص۲۸ و ۲۹.</ref>. در نگاه حضرت امام، اسلام دغدغه همه انسان‌ها را دارد و می‌خواهد که همه آنها را از [[انحراف]] و [[کج‌روی]] [[نجات]] دهد<ref>اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (تبیان، دفتر پنجم) ص۳؛ و نیز: صحیفه نور، ج۱۱، ص۴.</ref>.
[[دین]] [[جاودانه]] باید سخنی جاودانه داشته باشد که بتواند در همه اعصار، [[هدایت‌گر]] انسان به سوی [[سعادت]] باشد. حضرت امام قرآن را نه تنها فراتر از زمان و مکان خاص، بلکه از نگاه ایشان قرآن ترجمان تمام دایره وجود است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۴.</ref>. [[امام خمینی]] با تکیه بر [[آیه اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، جاودانه بودن و غیر قابل [[نسخ]] بودنِ اسلام را ثابت می‌کند<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۸ به بعد.</ref>.
[[دین]] [[جاودانه]] باید سخنی جاودانه داشته باشد که بتواند در همه اعصار، [[هدایت‌گر]] انسان به سوی [[سعادت]] باشد. حضرت امام قرآن را نه تنها فراتر از زمان و مکان خاص، بلکه از نگاه ایشان قرآن ترجمان تمام دایره وجود است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۴.</ref>. [[امام خمینی]] با تکیه بر [[آیه اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]]، جاودانه بودن و غیر قابل [[نسخ]] بودنِ اسلام را ثابت می‌کند<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۸ به بعد.</ref>.
وقتی [[اندیشه]] [[ختم نبوت]]، با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|ما کان محمد أبا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما}} ([[احزاب]] / ۱۴) به عنوان [[اصل مسلم]] پذیرفته شود؛ [[جاودانگی]] و فراگیر بودن [[اسلام]] نیز نتیجه گرفته می‌شود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، بی‌جا، ص۳۰۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۵.</ref>
 
وقتی [[اندیشه]] [[ختم نبوت]]، با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|ما کان محمد أبا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما}} ([[احزاب]] / ۱۴) به عنوان [[اصل مسلم]] پذیرفته شود؛ [[جاودانگی]] و فراگیر بودن [[اسلام]] نیز نتیجه گرفته می‌شود<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، بی‌جا، ص۳۰۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۵.</ref>


== اسلام و تعقّل و [[تعلّم]] ==
== اسلام و تعقّل و [[تعلّم]] ==
[[امام خمینی]] به عنوان [[اسلام‌شناس]] و [[فقیه]] و اصولی، [[عقل]] را یکی از منابع [[دین]] می‌داند<ref>از جمله رک: کتاب‌های اصولی امام خمینی.</ref> همچنین در [[فهم]] دین از منابع [[نقلی]]، [[به‌کارگیری عقل]] را لازم می‌داند. ایشان با قبول [[حسن و قبح عقلی]]، بر این [[باور]] است که اگر [[انسان]] متوجه امر و یا [[نهی الهی]] نشود اما با عقل خویش حسن یا قبحِ یک فعل را [[درک]] کند، در این صورت اگر با حکمِ عقل موافقت کند مستحق [[ثواب]] و اگر [[مخالفت]] کند مستحق [[عقوبت]] خواهد بود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>. [[امام]] علاوه بر [[ارج]] نهادن به [[حکم عقل]]، گاه از [[حکم]] عقلا نیز در [[اقامه استدلال]] استفاده می‌کند. مثلاً ایشان برای [[اثبات]] مختار بودن [[انسان‌ها]] از عقلای عالم که قوانینی برای مجازاتِ مجرمین و پاداشِ [[نیکو]] رفتاران وضع کرده‌اند کمک می‌گیرد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۰.</ref>. یکی از پایه‌های اصلی [[اسلام ناب]]، [[تعمق]] و [[تعقل]] است. در عرصه شکل‌گیری اسلام در میان [[جامعه]] و آحادِ آن نیز از نظر امام خمینی یکی از علت‌های اصلی به وجود آمدن نگرش‌های تک بعدی، [[انحرافی]] و [[خرافی]] به اسلام، به کار نگرفتن عقل در فهم دین بوده است. به همین دلیل ایشان کارهایی همچون چاپ [[قرآن]] توسط [[رژیم]] پهلوی و آل‌سعود را فریبکارانه<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۹۶.</ref> و نیز ادعای [[کرامت]] و دیدن [[امام زمان]] توسط شاه را به سخره می‌گیرد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۲۰۷.</ref>.
[[امام خمینی]] به عنوان [[اسلام‌شناس]] و [[فقیه]] و اصولی، [[عقل]] را یکی از منابع [[دین]] می‌داند<ref>از جمله رک: کتاب‌های اصولی امام خمینی.</ref> همچنین در [[فهم]] دین از منابع [[نقلی]]، [[به‌کارگیری عقل]] را لازم می‌داند. ایشان با قبول [[حسن و قبح عقلی]]، بر این [[باور]] است که اگر [[انسان]] متوجه امر و یا [[نهی الهی]] نشود اما با عقل خویش حسن یا قبحِ یک فعل را [[درک]] کند، در این صورت اگر با حکمِ عقل موافقت کند مستحق [[ثواب]] و اگر [[مخالفت]] کند مستحق [[عقوبت]] خواهد بود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>. [[امام]] علاوه بر [[ارج]] نهادن به [[حکم عقل]]، گاه از [[حکم]] عقلا نیز در [[اقامه استدلال]] استفاده می‌کند. مثلاً ایشان برای [[اثبات]] مختار بودن [[انسان‌ها]] از عقلای عالم که قوانینی برای مجازاتِ مجرمین و پاداشِ [[نیکو]] رفتاران وضع کرده‌اند کمک می‌گیرد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۰.</ref>. یکی از پایه‌های اصلی [[اسلام ناب]]، [[تعمق]] و [[تعقل]] است. در عرصه شکل‌گیری اسلام در میان [[جامعه]] و آحادِ آن نیز از نظر امام خمینی یکی از علت‌های اصلی به وجود آمدن نگرش‌های تک بعدی، [[انحرافی]] و [[خرافی]] به اسلام، به کار نگرفتن عقل در فهم دین بوده است. به همین دلیل ایشان کارهایی همچون چاپ [[قرآن]] توسط [[رژیم]] پهلوی و آل‌سعود را فریبکارانه<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۹۶.</ref> و نیز ادعای [[کرامت]] و دیدن [[امام زمان]] توسط شاه را به سخره می‌گیرد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۲۰۷.</ref>.


مسلح شدن به [[سلاح علم]]، از نیازهای اساسیِ [[جامعه اسلامی]] است،؛ چراکه خالی شدن [[کشور]] از [[علم]] راه را برای ورود [[دشمنان]] و [[تسلط]] آنان باز می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۳۲۶ و ۳۲۷.</ref>. ایشان، مخالفت اسلام با علم را به شدت [[نفی]] می‌کند و یادآور می‌شود که [[حکومت اسلامی]] صرفاً با [[تعلیم]] و تربیت‌هایی که [[جوانان]] را به [[فساد]] بکشد، مخالف است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۲۶۴.</ref>. از نگاه ایشان، [[اسلام]]، [[علم‌آموزی]] را به [[زمان]] و مکان خاصی محدود نکرده است و [[یادگیری]] را حتی از [[کافران]] توصیه کرده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۷۲؛ ج۱۴، ص۳۶۰.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۶.</ref>
مسلح شدن به [[سلاح علم]]، از نیازهای اساسیِ [[جامعه اسلامی]] است،؛ چراکه خالی شدن [[کشور]] از [[علم]] راه را برای ورود [[دشمنان]] و [[تسلط]] آنان باز می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۳۲۶ و ۳۲۷.</ref>. ایشان، مخالفت اسلام با علم را به شدت [[نفی]] می‌کند و یادآور می‌شود که [[حکومت اسلامی]] صرفاً با [[تعلیم]] و تربیت‌هایی که [[جوانان]] را به [[فساد]] بکشد، مخالف است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۲۶۴.</ref>. از نگاه ایشان، [[اسلام]]، [[علم‌آموزی]] را به [[زمان]] و مکان خاصی محدود نکرده است و [[یادگیری]] را حتی از [[کافران]] توصیه کرده است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۷۲؛ ج۱۴، ص۳۶۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۶.</ref>


== [[خاتمیت]] و نقش [[اهل بیت]] {{عم}} ==
== [[خاتمیت]] و نقش [[اهل بیت]] {{عم}} ==
[[امام خمینی]]، خاتمیت را از روشن‌ترین باورهای اسلام می‌داند که همه [[مسلمانان]] به آن معتقدند و هیچ نیازی به [[اقامه دلیل]] ندارد در عین حال برخی از [[متون دینی]] را به عنوان دلیل بر خاتمیت مطرح کرده‌اند. از جمله: ایشان با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین}}<ref>احزاب: ۴۰.</ref> [[پیامبر اسلام]] را ختم [[پیامبران]] دانسته است<ref>امام خمینی، کشف الاسرار، ص۳۰۷.</ref>. همچنین با طرح [[حدیث منزلت]]<ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی}}.</ref> آن را به عنوان [[حدیثی]] [[متواتر]] در میان [[شیعه]] و [[سنی]]، از محکم‌ترین [[ادله]] بر خاتمیت دانسته‌اند<ref>کشف الاسرار، ص۳۰۷.</ref>.
[[امام خمینی]]، خاتمیت را از روشن‌ترین باورهای اسلام می‌داند که همه [[مسلمانان]] به آن معتقدند و هیچ نیازی به [[اقامه دلیل]] ندارد در عین حال برخی از [[متون دینی]] را به عنوان دلیل بر خاتمیت مطرح کرده‌اند. از جمله: ایشان با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین}}<ref>احزاب: ۴۰.</ref> [[پیامبر اسلام]] را ختم [[پیامبران]] دانسته است<ref>امام خمینی، کشف الاسرار، ص۳۰۷.</ref>. همچنین با طرح [[حدیث منزلت]]<ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی}}.</ref> آن را به عنوان [[حدیثی]] [[متواتر]] در میان [[شیعه]] و [[سنی]]، از محکم‌ترین [[ادله]] بر خاتمیت دانسته‌اند<ref>کشف الاسرار، ص۳۰۷.</ref>.


امامانِ [[معصوم]] {{عم}} در [[کلام]] امام خمینی، بالاترین [[مقام]] را دارا هستند. ایشان با نگاهی [[عرفانی]] اهل بیت {{عم}} را با عناوینی چون [[خلیفه خداوند]]، [[انسان کامل]]، [[کامل‌ترین]] [[مظهر خداوند]]، ظل [[الله]] معرفی می‌کند. آنان بر همه مراتب هستی احاطه دارند و شروع و ختم عالمِ هستی هستند<ref>امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (تبیان، دفتر چهل و دو).</ref>. اما مراد در این نوشتار تبیین [[جایگاه اهل بیت]] {{عم}} در اسلام است. در نگاه امام خمینی، صاحب [[دین]] قطعاً استمرار دین را خواهان است و تداوم و استمرار دین بعد از [[رسول الله]] {{صل}}، نیازمند کسانی است که بی‌کم و کاست اسلام را بشناسد و از [[سهو]]، [[خطا]]، [[دروغ]]، [[ستم]]، [[طمع]] و انواع [[رذائل]] به دور باشد. به همین دلیل، [[امامت]] برای تداوم دین امری ضروری است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ۱۳۴ - ۱۳۶.</ref> و در همه مواردی که [[پیامبر]] {{صل}} [[مرجعیت]] داشت، [[ائمه]] {{ع}} نیز [[مرجعیت]] دارند. و [[اطاعت از ائمه]] همان [[اطاعت از رسول]] [[الله]] {{صل}} است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۶.</ref>. [[امام]] [[معصوم]]، [[حافظ]] [[نظم جامعه]] و [[عامل وحدت]] در میان [[مسلمین]] است همان‌طور که جامعه‌ای بدون ناظم، [[قانون]] و [[رهبر]] نمی‌تواند به [[حیات]] خود ادامه بدهد، همچنین [[مسلمانان]] نیز بدون امام با شرایط خاص [[امامت]]، متشتت و از هم پاشیده خواهد شد<ref>ر. ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۷ - ۳۱.</ref>. به همین دلیل همان‌طور که [[خلافت رسول خدا]] با [[ابلاغ]] [[حکم]] از ناحیه [[خدا]] بود؛ [[خلافت علی]] {{ع}} نیز با ابلاغ حکم از ناحیه [[خداوند]] صورت گرفت<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۴ - ۳۵.</ref>. [[امام خمینی]]، سر حلقه [[پاکان]] را همان کسانی می‌داند که [[آیه تطهیر]] درباره آنان نازل شده است، آنان دسترسی به [[قرآن]] دارند<ref>امام خمینی، ره عشق، ح۲۸.</ref>. [[تأویل]] [[آموزه‌های دین]] به شکلِ کاملِ آن در [[اختیار]] [[انبیاء]] {{صل}} و اولیای معصوم {{ع}} است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۶۱.</ref>. ایشان در [[مقام]] تبیین علتِ [[اختلاف]] [[اهل سنت]] با [[شیعیان]] در [[احکام]] تأکید می‌کند که [[اهل بیت]] {{ع}} اهتمام خاصی به ضبط احکام و آموزه‌های دین داشتند و به خاطر امتیاز ذاتی که داشته‌اند از هر بابی که [[پیامبر]] {{صل}} برای [[امّت]] می‌گشود، [[هزار باب]] بر ایشان گشوده می‌شد<ref>اشاره به حدیثی که در این مورد وارد شده است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج۲، ص۲۷۲.</ref> به همین دلیل [[حقیقت]] [[کتاب خدا]] و [[سنت رسول الله]] {{صل}} در نزد آنان است. به عبارتی دیگر، منبع أخذ [[احکام الهی]] در پیامبر و امام یکی است؛ لکن پیامبر [[بالاصاله]]، و امام با وساطت پیامبر از منبع دریافت می‌کنند<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۷۹.</ref>. ایشان با استناد به [[آیات]] و [[روایات]] به ویژه روایاتی که از طریق اهل سنت وارد شده است هر کدام از [[نبوت]] و امامت را جزء [[دین]] می‌شمارد و [[اشتباه]] برخی از اهل سنت را در این‌باره گوشزد می‌کند<ref>کشف الأسرار، ص۱۷۴ - ۱۷۹.</ref>. ایشان، [[ادله]] بسیاری را به ویژه در کتاب‌های کشف‌الأسرار و [[ولایت فقیه]] درباره [[امامت]] [[ائمه معصومین]] {{ع}} بیان داشته‌اند. [[شخصیت]] والای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[حضرت زهرا]] {{س}}، [[حماسه کربلا]] و [[تحریف]] در بحث [[انتظار فرج]]، از جمله موارد مهمی بوده که [[امام خمینی]] بدان پرداخته است<ref>جهت تفصیل مطلب مزبور ر. ک: امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (تبیان چهل و دوم).</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۷.</ref>
امامانِ [[معصوم]] {{عم}} در [[کلام]] امام خمینی، بالاترین [[مقام]] را دارا هستند. ایشان با نگاهی [[عرفانی]] اهل بیت {{عم}} را با عناوینی چون [[خلیفه خداوند]]، [[انسان کامل]]، [[کامل‌ترین]] [[مظهر خداوند]]، ظل [[الله]] معرفی می‌کند. آنان بر همه مراتب هستی احاطه دارند و شروع و ختم عالمِ هستی هستند<ref>امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (تبیان، دفتر چهل و دو).</ref>. اما مراد در این نوشتار تبیین [[جایگاه اهل بیت]] {{عم}} در اسلام است. در نگاه امام خمینی، صاحب [[دین]] قطعاً استمرار دین را خواهان است و تداوم و استمرار دین بعد از [[رسول الله]] {{صل}}، نیازمند کسانی است که بی‌کم و کاست اسلام را بشناسد و از [[سهو]]، [[خطا]]، [[دروغ]]، [[ستم]]، [[طمع]] و انواع [[رذائل]] به دور باشد. به همین دلیل، [[امامت]] برای تداوم دین امری ضروری است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ۱۳۴ - ۱۳۶.</ref> و در همه مواردی که [[پیامبر]] {{صل}} [[مرجعیت]] داشت، [[ائمه]] {{ع}} نیز [[مرجعیت]] دارند. و [[اطاعت از ائمه]] همان [[اطاعت از رسول]] [[الله]] {{صل}} است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۶.</ref>. [[امام]] [[معصوم]]، [[حافظ]] [[نظم جامعه]] و [[عامل وحدت]] در میان [[مسلمین]] است همان‌طور که جامعه‌ای بدون ناظم، [[قانون]] و [[رهبر]] نمی‌تواند به [[حیات]] خود ادامه بدهد، همچنین [[مسلمانان]] نیز بدون امام با شرایط خاص [[امامت]]، متشتت و از هم پاشیده خواهد شد<ref>ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۷ - ۳۱.</ref>. به همین دلیل همان‌طور که [[خلافت رسول خدا]] با [[ابلاغ]] [[حکم]] از ناحیه [[خدا]] بود؛ [[خلافت علی]] {{ع}} نیز با ابلاغ حکم از ناحیه [[خداوند]] صورت گرفت<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۴ - ۳۵.</ref>. [[امام خمینی]]، سر حلقه [[پاکان]] را همان کسانی می‌داند که [[آیه تطهیر]] درباره آنان نازل شده است، آنان دسترسی به [[قرآن]] دارند<ref>امام خمینی، ره عشق، ح۲۸.</ref>. [[تأویل]] [[آموزه‌های دین]] به شکلِ کاملِ آن در [[اختیار]] [[انبیاء]] {{صل}} و اولیای معصوم {{ع}} است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۶۱.</ref>. ایشان در [[مقام]] تبیین علتِ [[اختلاف]] [[اهل سنت]] با [[شیعیان]] در [[احکام]] تأکید می‌کند که [[اهل بیت]] {{ع}} اهتمام خاصی به ضبط احکام و آموزه‌های دین داشتند و به خاطر امتیاز ذاتی که داشته‌اند از هر بابی که [[پیامبر]] {{صل}} برای [[امّت]] می‌گشود، [[هزار باب]] بر ایشان گشوده می‌شد<ref>اشاره به حدیثی که در این مورد وارد شده است. ر.ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج۲، ص۲۷۲.</ref> به همین دلیل [[حقیقت]] [[کتاب خدا]] و [[سنت رسول الله]] {{صل}} در نزد آنان است. به عبارتی دیگر، منبع أخذ [[احکام الهی]] در پیامبر و امام یکی است؛ لکن پیامبر [[بالاصاله]]، و امام با وساطت پیامبر از منبع دریافت می‌کنند<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۷۹.</ref>. ایشان با استناد به [[آیات]] و [[روایات]] به ویژه روایاتی که از طریق اهل سنت وارد شده است هر کدام از [[نبوت]] و امامت را جزء [[دین]] می‌شمارد و [[اشتباه]] برخی از اهل سنت را در این‌باره گوشزد می‌کند<ref>کشف الأسرار، ص۱۷۴ - ۱۷۹.</ref>. ایشان، [[ادله]] بسیاری را به ویژه در کتاب‌های کشف‌الأسرار و [[ولایت فقیه]] درباره [[امامت]] [[ائمه معصومین]] {{ع}} بیان داشته‌اند. [[شخصیت]] والای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[حضرت زهرا]] {{س}}، [[حماسه کربلا]] و [[تحریف]] در بحث [[انتظار فرج]]، از جمله موارد مهمی بوده که [[امام خمینی]] بدان پرداخته است<ref>جهت تفصیل مطلب مزبور ر.ک: امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (تبیان چهل و دوم).</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۱۹۷.</ref>


== [[اسلام]] و [[عالمان دین]] ==
== [[اسلام]] و [[عالمان دین]] ==
خط ۱۳۱: خط ۱۴۲:
[[حضرت امام خمینی]] در [[پیام]] به [[روحانیت]]، مجاهدات [[علمی]] و [[فرهنگی]] را در جهانی [[افضل]] از [[خون]] [[شهیدان]] می‌شمارد و یادآور می‌شود که نقش روحانیت به همین مقدار محدود نمی‌شود؛ بلکه آنان در هر عصری از اعصار برای [[دفاع]] از [[مقدسات]] [[دینی]] و میهنی خود مرارت‌ها و تلخی‌هایی متحمل شده‌اند و همواره با [[تحمل]] [[اسارت‌ها]] و تبعیدها، زندان‌ها و [[اذیت]] و آزارها و زخم زبان‌ها مواجه بوده‌اند و در این راه شهدای گرانقدری را به پیشگاه [[مقدس]] [[حق تقدیم]] نموده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۷۵.</ref>. همچنین [[تبلیغ]] و انتشار [[احکام اسلام]] و [[تعلیم و تربیت]] اسلامی، نیازمند انسان‌های [[عادل]] و [[فقیه]] است؛ چراکه غیر عادل [[خیانت]] می‌کند و غیر فقیه نمی‌تواند [[حکم]] [[اسلام]] را تشخیص دهد. ایشان این خطر را گوشزد می‌کند که گاه به خاطر نبودِ این دو شرط، با دو سه [[روایت]] [[ضعیف]]، مسلّماتِ [[قرآن]] را کنار زده‌اند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۲ - ۵۴.</ref>. بخشی از احیاگران در طول [[تاریخ]]، برای [[احیای دین]]، یا به [[فقه]] بی‌توجه بوده‌اند و یا [[معتقد]] به [[تضعیف]] آن. به نظر آنان فقه موجب شده است که ابعادی از [[دین]] مورد بی‌توجهی قرار گیرد<ref>غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۴۰۱، ج۱، ص۱۸.</ref>. برخلاف این گروه، [[امام]] احیای دین را در توجه به فقه و [[اقتدار]] [[فقیهان]] می‌دانستند<ref>«کوشش کنید آقایان... در تحکیم فقه اسلام، در بسط فقه اسلام، این فقه غنی است. در عالم مثل فقه شما چیزی نیست، این فقه غنی را بسطش بدهید.»...</ref>.
[[حضرت امام خمینی]] در [[پیام]] به [[روحانیت]]، مجاهدات [[علمی]] و [[فرهنگی]] را در جهانی [[افضل]] از [[خون]] [[شهیدان]] می‌شمارد و یادآور می‌شود که نقش روحانیت به همین مقدار محدود نمی‌شود؛ بلکه آنان در هر عصری از اعصار برای [[دفاع]] از [[مقدسات]] [[دینی]] و میهنی خود مرارت‌ها و تلخی‌هایی متحمل شده‌اند و همواره با [[تحمل]] [[اسارت‌ها]] و تبعیدها، زندان‌ها و [[اذیت]] و آزارها و زخم زبان‌ها مواجه بوده‌اند و در این راه شهدای گرانقدری را به پیشگاه [[مقدس]] [[حق تقدیم]] نموده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۷۵.</ref>. همچنین [[تبلیغ]] و انتشار [[احکام اسلام]] و [[تعلیم و تربیت]] اسلامی، نیازمند انسان‌های [[عادل]] و [[فقیه]] است؛ چراکه غیر عادل [[خیانت]] می‌کند و غیر فقیه نمی‌تواند [[حکم]] [[اسلام]] را تشخیص دهد. ایشان این خطر را گوشزد می‌کند که گاه به خاطر نبودِ این دو شرط، با دو سه [[روایت]] [[ضعیف]]، مسلّماتِ [[قرآن]] را کنار زده‌اند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۲ - ۵۴.</ref>. بخشی از احیاگران در طول [[تاریخ]]، برای [[احیای دین]]، یا به [[فقه]] بی‌توجه بوده‌اند و یا [[معتقد]] به [[تضعیف]] آن. به نظر آنان فقه موجب شده است که ابعادی از [[دین]] مورد بی‌توجهی قرار گیرد<ref>غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج۴، ص۴۰۱، ج۱، ص۱۸.</ref>. برخلاف این گروه، [[امام]] احیای دین را در توجه به فقه و [[اقتدار]] [[فقیهان]] می‌دانستند<ref>«کوشش کنید آقایان... در تحکیم فقه اسلام، در بسط فقه اسلام، این فقه غنی است. در عالم مثل فقه شما چیزی نیست، این فقه غنی را بسطش بدهید.»...</ref>.


امام به برجسته بودن نقش [[روحانیون]] در [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تصریح می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۴۰.</ref> و [[حفظ اسلام]] را موقوف به این طبقه می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۳۲۳.</ref>. ایشان از روحانیون و [[عالمان دین]] با عناوینی همچون پشتوانه [[ملت]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۷.</ref> و [[پدر]] ملت<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۲۰.</ref> یاد کرده و [[حفظ]] [[مردم]] در مقابل [[تفرقه‌افکنان]] را از مسئولیت‌های روحانیون می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۹.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۱.</ref>
امام به برجسته بودن نقش [[روحانیون]] در [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تصریح می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۴۰.</ref> و [[حفظ اسلام]] را موقوف به این طبقه می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۳۲۳.</ref>. ایشان از روحانیون و [[عالمان دین]] با عناوینی همچون پشتوانه [[ملت]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۷.</ref> و [[پدر]] ملت<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۲۰.</ref> یاد کرده و [[حفظ]] [[مردم]] در مقابل [[تفرقه‌افکنان]] را از مسئولیت‌های روحانیون می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۹.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۰۱.</ref>


== [[راهبردهای کلان]] اسلام ==
== [[راهبردهای کلان]] اسلام ==
خط ۱۳۹: خط ۱۵۰:
وحدت اسلامی و [[وحدت]] میان [[مسلمانان]]، یکی از راهبردهای کلان تحقق [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. این نوع وحدت از دیدگاه امام خمینی، فراتر از وحدت‌هایی است که در [[جوامع]] بین گروه‌ها، [[احزاب]]، [[اقوام]] و... مطرح می‌شود. ایشان، وحدت همه [[انسان‌ها]] را در زیر سایه [[برادری]]، [[الفت]]، [[صداقت]] و صفای [[باطنی]] و ظاهری، از مقاصد [[شرایع آسمانی]] دانسته و این امر را تأثیرگذار در تشکیل [[مدینه فاضله]] و در دفع [[فساد]] می‌داند. امام، کل [[جامعه]] را به منزله یک شخص و [[آحاد جامعه]] را به منزله اعضای آن می‌داند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۰۹.</ref>. اهمیت این نگاه در دوران معاصر که صحبت از [[جهانی شدن]] و کم‌رنگ شدن حدود و [[ثغور]] جغرافیایی است، بیشتر قابل [[درک]] است.
وحدت اسلامی و [[وحدت]] میان [[مسلمانان]]، یکی از راهبردهای کلان تحقق [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. این نوع وحدت از دیدگاه امام خمینی، فراتر از وحدت‌هایی است که در [[جوامع]] بین گروه‌ها، [[احزاب]]، [[اقوام]] و... مطرح می‌شود. ایشان، وحدت همه [[انسان‌ها]] را در زیر سایه [[برادری]]، [[الفت]]، [[صداقت]] و صفای [[باطنی]] و ظاهری، از مقاصد [[شرایع آسمانی]] دانسته و این امر را تأثیرگذار در تشکیل [[مدینه فاضله]] و در دفع [[فساد]] می‌داند. امام، کل [[جامعه]] را به منزله یک شخص و [[آحاد جامعه]] را به منزله اعضای آن می‌داند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۰۹.</ref>. اهمیت این نگاه در دوران معاصر که صحبت از [[جهانی شدن]] و کم‌رنگ شدن حدود و [[ثغور]] جغرافیایی است، بیشتر قابل [[درک]] است.


[[امام خمینی]] با استناد به [[حکم]] [[لزوم]] [[برادری]] بین [[مؤمنین]]<ref>{{عربی|إنما المؤمنون إخوة}}.</ref>، [[گرفتاری]] [[مسلمین]] را ناشی از بی‌توجهی آنان به این [[دستور خداوند]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۱، ص۱۴۸؛ ج۱۴، ص۱۴۲.</ref>. ایشان، مرکز این [[وحدت]] را [[مراسم]] سالانه [[حج]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۹۰.</ref>. با توجه به اینکه [[امام]] موضوع وحدت را بر پایه [[آموزه‌های دینی]] و یک [[تکلیف الهی]] می‌داند؛ از این رو، وحدت حاصل از آن، وحدتی [[واقعی]] و دارای تعهدی درونی خواهد بود.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref>
[[امام خمینی]] با استناد به [[حکم]] [[لزوم]] [[برادری]] بین [[مؤمنین]]<ref>{{عربی|إنما المؤمنون إخوة}}.</ref>، [[گرفتاری]] [[مسلمین]] را ناشی از بی‌توجهی آنان به این [[دستور خداوند]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۱، ص۱۴۸؛ ج۱۴، ص۱۴۲.</ref>. ایشان، مرکز این [[وحدت]] را [[مراسم]] سالانه [[حج]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۹۰.</ref>. با توجه به اینکه [[امام]] موضوع وحدت را بر پایه [[آموزه‌های دینی]] و یک [[تکلیف الهی]] می‌داند؛ از این رو، وحدت حاصل از آن، وحدتی [[واقعی]] و دارای تعهدی درونی خواهد بود.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۰۲.</ref>


=== [[پیشرفت اسلامی]] ===
=== [[پیشرفت اسلامی]] ===
یکی دیگر از راهبردهای تحقق [[اسلام]]، مسأله پیشرفت است، پیشرفت و توسعه یافتگی، [[رسیدن به وضعیت مطلوب]] است. اما اینکه [[وضعیت مطلوب]] چیست و راه رسیدن به آن چگونه است، پرسشی است که نحله‌های گوناگون [[فکری]] پاسخ‌های گوناگون به آن داده‌اند. [[ثروت]] بیشتر، [[رفاه]] بیشتر، [[قدرت]] بیشتر و... ، هرکدام مدّ نظرِ گروهی برای رسیدن به پیشرفت و توسعه بوده است. امام خمینی به وسیله [[انقلاب اسلامی]] و با طرحِ [[اسلام ناب]]، اسلامی جامع را می‌شناساند. در این نگاه از یک سو همه ابعاد [[انسان]] اعم از [[دنیوی]] و [[اخروی]]، مادی و [[معنوی]]، [[شناسایی]] می‌شوند و از سوی دیگر [[سیاست]] و [[امور اجتماعی]] بخشِ لاینفک [[دین]] محسوب می‌شود. در نتیجه پیشرفت انسان به معنای پرداختن به همه ابعاد انسان و [[راهنمایی]] او از این طریق برای رسیدن به بُعدِ متعالی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۱۵.</ref>. در مجموع مؤلفه‌های پیشرفت در نگاه امام را می‌توان در چند مورد خلاصه کرد: [[رهایی]] از [[سلطه بیگانگان]] و [[حاکمیت اسلام]]، [[برابری]] همه در برابر [[قانون]]، [[رفع ظلم]] و [[نابرابری]]<ref>وصینامه امام خمینی، بند ب.</ref>، [[رشد]] [[علمی]] [[فرهنگی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۱۸۸.</ref>، [[تقوی]] و [[جهاد]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۲۳.</ref>، [[رفع فقر]] و [[توزیع عادلانه ثروت]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۸ ص۳۷.</ref> و [[رشد اقتصادی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref>
یکی دیگر از راهبردهای تحقق [[اسلام]]، مسأله پیشرفت است، پیشرفت و توسعه یافتگی، [[رسیدن به وضعیت مطلوب]] است. اما اینکه [[وضعیت مطلوب]] چیست و راه رسیدن به آن چگونه است، پرسشی است که نحله‌های گوناگون [[فکری]] پاسخ‌های گوناگون به آن داده‌اند. [[ثروت]] بیشتر، [[رفاه]] بیشتر، [[قدرت]] بیشتر و... ، هرکدام مدّ نظرِ گروهی برای رسیدن به پیشرفت و توسعه بوده است. امام خمینی به وسیله [[انقلاب اسلامی]] و با طرحِ [[اسلام ناب]]، اسلامی جامع را می‌شناساند. در این نگاه از یک سو همه ابعاد [[انسان]] اعم از [[دنیوی]] و [[اخروی]]، مادی و [[معنوی]]، [[شناسایی]] می‌شوند و از سوی دیگر [[سیاست]] و [[امور اجتماعی]] بخشِ لاینفک [[دین]] محسوب می‌شود. در نتیجه پیشرفت انسان به معنای پرداختن به همه ابعاد انسان و [[راهنمایی]] او از این طریق برای رسیدن به بُعدِ متعالی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۱۵.</ref>. در مجموع مؤلفه‌های پیشرفت در نگاه امام را می‌توان در چند مورد خلاصه کرد: [[رهایی]] از [[سلطه بیگانگان]] و [[حاکمیت اسلام]]، [[برابری]] همه در برابر [[قانون]]، [[رفع ظلم]] و [[نابرابری]]<ref>وصینامه امام خمینی، بند ب.</ref>، [[رشد]] [[علمی]] [[فرهنگی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۱۸۸.</ref>، [[تقوی]] و [[جهاد]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۲۳.</ref>، [[رفع فقر]] و [[توزیع عادلانه ثروت]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۸ ص۳۷.</ref> و [[رشد اقتصادی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۰۲.</ref>


=== [[تمدن اسلامی]] ===
=== [[تمدن اسلامی]] ===
با ترسیم [[پیشرفت]] از نگاه [[اسلام ناب]]، تمدنِ مورد نظر [[اسلام]] نیز روشن می‌شود. در این نوع [[تمدن]]، علاوه بر [[عظمت]] و [[شکوه]] [[دنیوی]] یک [[امت]]، ارزش‌های [[معنوی]] و [[انسانی]] آن، بخش اساسی تمدن را تشکیل خواهد داد. [[امام]]، پیشرفت‌های صنعتی و [[اقتصادی]] در قالب [[آبادانی]] و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را از مصادیق تمدن به شمار می‌آورد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۳۶۸.</ref>. با مروری اجمالی به بیانات آن [[حضرت]] شاخص‌هایی چند برای تمدنِ مطلوب می‌توان یافت: [[مذهب]]، [[قانون]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۱۰.</ref>، [[استقلال]]، [[آزادی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۵، ص۳۲.</ref>، آزادی مطبوعات و آزادی اظهار [[عقیده]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۵، ص۳۳.</ref>، و آزادی [[احزاب]] و گروه‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، از جمله شاخص‌های تمدن به حساب می‌آیند. در یک کلمه تفاوت تمدن اسلامی با غیرِ آن این است که تمدن اسلامی در کنار پرداختن به [[امور دنیوی]] می‌خواهد [[انسان]] را به طرف [[توحید]] بکشاند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۸، ص۳ و ۴.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref>
با ترسیم [[پیشرفت]] از نگاه [[اسلام ناب]]، تمدنِ مورد نظر [[اسلام]] نیز روشن می‌شود. در این نوع [[تمدن]]، علاوه بر [[عظمت]] و [[شکوه]] [[دنیوی]] یک [[امت]]، ارزش‌های [[معنوی]] و [[انسانی]] آن، بخش اساسی تمدن را تشکیل خواهد داد. [[امام]]، پیشرفت‌های صنعتی و [[اقتصادی]] در قالب [[آبادانی]] و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را از مصادیق تمدن به شمار می‌آورد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۳۶۸.</ref>. با مروری اجمالی به بیانات آن [[حضرت]] شاخص‌هایی چند برای تمدنِ مطلوب می‌توان یافت: [[مذهب]]، [[قانون]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۱۰.</ref>، [[استقلال]]، [[آزادی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۵، ص۳۲.</ref>، آزادی مطبوعات و آزادی اظهار [[عقیده]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۵، ص۳۳.</ref>، و آزادی [[احزاب]] و گروه‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، از جمله شاخص‌های تمدن به حساب می‌آیند. در یک کلمه تفاوت تمدن اسلامی با غیرِ آن این است که تمدن اسلامی در کنار پرداختن به [[امور دنیوی]] می‌خواهد [[انسان]] را به طرف [[توحید]] بکشاند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۸، ص۳ و ۴.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۰۲.</ref>


=== [[بیداری اسلامی]] ===
=== [[بیداری اسلامی]] ===
بیداری اسلامی یکی دیگر از [[راهبردهای کلان]] [[اسلامی]] است. نهضت‌های اخیر در [[کشورهای اسلامی]]، نشان از یک [[آگاهی]] و [[بیداری]] فراگیر در میان ملت‌های اسلامی است. [[امام خمینی]] در این موج [[عظیم]] بیداری، نقش آغازگر را داشته است. سخنان ایشان در مقاطع مختلف [[تاریخی]] نشان از آن دارد که بیداری اسلامی جزءِ آرزوهای ایشان بوده است<ref>از جمله ر. ک به: امام خمینی، صحیفه نور، ج۷، ص۳۹۲ و ۳۹۳.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۳.</ref>
بیداری اسلامی یکی دیگر از [[راهبردهای کلان]] [[اسلامی]] است. نهضت‌های اخیر در [[کشورهای اسلامی]]، نشان از یک [[آگاهی]] و [[بیداری]] فراگیر در میان ملت‌های اسلامی است. [[امام خمینی]] در این موج [[عظیم]] بیداری، نقش آغازگر را داشته است. سخنان ایشان در مقاطع مختلف [[تاریخی]] نشان از آن دارد که بیداری اسلامی جزءِ آرزوهای ایشان بوده است<ref>از جمله ر.ک به: امام خمینی، صحیفه نور، ج۷، ص۳۹۲ و ۳۹۳.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۰۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش