عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عصمت | | موضوع مرتبط = عصمت | ||
خط ۱۱: | خط ۱۰: | ||
== معناشناسی [[عصمت]] == | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
{{اصلی|عصمت در لغت}} | |||
عصمت، واژهای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: {{متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ}} والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | عصمت، واژهای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: {{متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ}} والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
== اقسام عصمت == | == اقسام عصمت == | ||
=== | === عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی === | ||
{{اصلی|عصمت موهبتی}} | |||
عصمت اکتسابی یا اختیاری نوعی از [[عصمت]] است که در آن [[انسان]] با [[اختیار]] و [[اراده]] خود و با [[مبارزه]] با هوای نفسش، از [[گناه]] دوری میکند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به خلاف عصمت موهبتی یا ذاتی که در آن انسان، به واسطه وجود نیرویی که [[خداوند]] در او قرار داده، از گناه اجتناب میکند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به [[عقیده]] برخی عصمت ذاتی یا موهبتی بعد از تلاش و [[کوشش]] انسان و بعد از به دست آوردن عصمت اکتسابی به برخی از انسانها داده میشود<ref>دیانتیپور، نعمتی، «عصمت حضرت زهرا{{س}} الهی یا اکتسابی»، ص۱۰۸.</ref>. البته برخی، عصمت اکتسابی را به معنای [[عدالت]] دانستهاند<ref>السند بحرانی، الوراثةالإصطفائیه، ۱۴۳۱ق، ص۳۶. به عقیده آنان عصمت اکتسابی به معنای گناه نکردن در طول عمر است که این معنای عدالت است.</ref>. | عصمت اکتسابی یا اختیاری نوعی از [[عصمت]] است که در آن [[انسان]] با [[اختیار]] و [[اراده]] خود و با [[مبارزه]] با هوای نفسش، از [[گناه]] دوری میکند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به خلاف عصمت موهبتی یا ذاتی که در آن انسان، به واسطه وجود نیرویی که [[خداوند]] در او قرار داده، از گناه اجتناب میکند<ref>سبحانی، الفکرالخالد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۳۷؛ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۳۰- ۵۳۸.</ref>. به [[عقیده]] برخی عصمت ذاتی یا موهبتی بعد از تلاش و [[کوشش]] انسان و بعد از به دست آوردن عصمت اکتسابی به برخی از انسانها داده میشود<ref>دیانتیپور، نعمتی، «عصمت حضرت زهرا{{س}} الهی یا اکتسابی»، ص۱۰۸.</ref>. البته برخی، عصمت اکتسابی را به معنای [[عدالت]] دانستهاند<ref>السند بحرانی، الوراثةالإصطفائیه، ۱۴۳۱ق، ص۳۶. به عقیده آنان عصمت اکتسابی به معنای گناه نکردن در طول عمر است که این معنای عدالت است.</ref>. | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۴: | ||
== گستره عصمت == | == گستره عصمت == | ||
{{اصلی|گستره عصمت}} | |||
گستره عصمت معصومان به دو بخش کلی گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است. | گستره عصمت معصومان به دو بخش کلی گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است. | ||
=== گستره زمانی === | === گستره زمانی === | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۴۰: | ||
== [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] == | == [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] == | ||
{{اصلی|ضرورت عصمت}} | |||
=== امکان عصمت === | === امکان عصمت === | ||
در آثار [[کلامی]] پیشینیان بحثی تحت عنوان "امکان [[عصمت]]" نیامده؛ چرا که آنها غالباً این مسأله را مسلّم گرفته و نیازی به بحث درباره آن نمیدیدهاند، هر چند برخی از مباحث مربوط به این موضوع در مسأله "عصمت و [[اختیار]]" مطرح گردیده است. امّا اخیراً در پارهای از کتب کلامی و [[اعتقادی]]، این مسأله مورد توجه قرار گرفته و عموماً از سوی منکران عصمت ـ ولو منکران بعضی از ابعاد آن ـ مسأله عدم امکان عصمت مطرح شده است. منشأ بسیاری از اینگونه سخنان، در این است که صاحبان آنها نتوانستهاند بین [[عصمت]] [[معصومین]] و [[اختیار]] آنان وجه جمعی بیابند و از آنجا که قوام [[انسانیت]] به اختیار و [[اراده]] [[آزاد]] میباشد، نتیجه گرفتهاند که عصمت با [[انسان]] بودن سازگار نیست. | در آثار [[کلامی]] پیشینیان بحثی تحت عنوان "امکان [[عصمت]]" نیامده؛ چرا که آنها غالباً این مسأله را مسلّم گرفته و نیازی به بحث درباره آن نمیدیدهاند، هر چند برخی از مباحث مربوط به این موضوع در مسأله "عصمت و [[اختیار]]" مطرح گردیده است. امّا اخیراً در پارهای از کتب کلامی و [[اعتقادی]]، این مسأله مورد توجه قرار گرفته و عموماً از سوی منکران عصمت ـ ولو منکران بعضی از ابعاد آن ـ مسأله عدم امکان عصمت مطرح شده است. منشأ بسیاری از اینگونه سخنان، در این است که صاحبان آنها نتوانستهاند بین [[عصمت]] [[معصومین]] و [[اختیار]] آنان وجه جمعی بیابند و از آنجا که قوام [[انسانیت]] به اختیار و [[اراده]] [[آزاد]] میباشد، نتیجه گرفتهاند که عصمت با [[انسان]] بودن سازگار نیست. | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۵۰: | ||
بحث از [[ضرورت عصمت]] پس از بحث امکان [[عصمت]] مطرح میگردد. هر چند بهرهمندی از برخی اقسام و درجات مختلف [[عصمت]] برای عموم افراد بشر به تناسب جایگاه هر فرد و تقوای او امری ممکن است اما برخورداری از درجات عالیه آن که شامل عصمت عملی و [[علمی]] میشود تنها برای [[حجتهای الهی]] اعم از [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{ع}}، ممکن بلکه امری لازم و ضروری است. | بحث از [[ضرورت عصمت]] پس از بحث امکان [[عصمت]] مطرح میگردد. هر چند بهرهمندی از برخی اقسام و درجات مختلف [[عصمت]] برای عموم افراد بشر به تناسب جایگاه هر فرد و تقوای او امری ممکن است اما برخورداری از درجات عالیه آن که شامل عصمت عملی و [[علمی]] میشود تنها برای [[حجتهای الهی]] اعم از [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{ع}}، ممکن بلکه امری لازم و ضروری است. | ||
=== | === ضرورت عصمت پیامبران === | ||
{{اصلی|ضرورت عصمت پیامبران}} | |||
[[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است و مقتضای این هدف آن است که پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن [[خدا]]، و تعلیمات آنها را تعلیمات الهی بدانند، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن [[تسلیم]] باشند، و به آن [[اعتماد]] کنند. | [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است و مقتضای این هدف آن است که پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن [[خدا]]، و تعلیمات آنها را تعلیمات الهی بدانند، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن [[تسلیم]] باشند، و به آن [[اعتماد]] کنند. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۶۲: | ||
اضافه بر این، برنامههای عملی [[انبیاء]] نقش اصلی در [[تربیت]] [[مردم]] دارد؛ زیرا همیشه طرز عمل و [[رفتار]] [[مربیان]] و حالات و صفات آنها است که برای کسانی که تحت تربیت آنها قرار دارند معیار و [[الگو]] محسوب میشود. بر حسب این بیان، [[نبی]] نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به [[انسان]] کمک میکند و او را به مقصد میرساند. [[پیامبران]] آمدهاند تا [[انسانها]] را پرورش دهند و روشن است که در بعد [[تربیتی]]، بیش از هر چیز، عملکرد و [[منش]] مربی مورد توجه است. پس نبی باید معصوم باشد تا [[هدف]] تربیت، [[تزکیه]] و انسانسازی محقق شود؛ لذا هرگونه خطایی از او میتواند به همان اندازه در این هدف، خلل ایجاد کند و اگر تضادّی در میان سخن و عمل، گفتار و رفتار آنها ظاهر گردد به کلّی اعتبار خود را از دست میدهند و [[هدف بعثت]] آنان عقیم خواهد ماند<ref>ر.ک: پیام قرآن، همان، ج ۷، ص۱۸۷.</ref>. | اضافه بر این، برنامههای عملی [[انبیاء]] نقش اصلی در [[تربیت]] [[مردم]] دارد؛ زیرا همیشه طرز عمل و [[رفتار]] [[مربیان]] و حالات و صفات آنها است که برای کسانی که تحت تربیت آنها قرار دارند معیار و [[الگو]] محسوب میشود. بر حسب این بیان، [[نبی]] نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به [[انسان]] کمک میکند و او را به مقصد میرساند. [[پیامبران]] آمدهاند تا [[انسانها]] را پرورش دهند و روشن است که در بعد [[تربیتی]]، بیش از هر چیز، عملکرد و [[منش]] مربی مورد توجه است. پس نبی باید معصوم باشد تا [[هدف]] تربیت، [[تزکیه]] و انسانسازی محقق شود؛ لذا هرگونه خطایی از او میتواند به همان اندازه در این هدف، خلل ایجاد کند و اگر تضادّی در میان سخن و عمل، گفتار و رفتار آنها ظاهر گردد به کلّی اعتبار خود را از دست میدهند و [[هدف بعثت]] آنان عقیم خواهد ماند<ref>ر.ک: پیام قرآن، همان، ج ۷، ص۱۸۷.</ref>. | ||
=== | === ضرورت عصمت امامان === | ||
{{اصلی|ضرورت عصمت امام}} | |||
اگر بگوییم [[عصمت]] برای [[امامان]] ممکن است؛ معنایش این است که عصمت، ذاتاً برای امامان امتناع ندارد و با فرض وقوع عصمت، هیچ محالی لازم نمیآید. برای روشن شدن این ادعا باید در دو مقام بحث شود: اقتضای عصمت و موانع عصمت. | اگر بگوییم [[عصمت]] برای [[امامان]] ممکن است؛ معنایش این است که عصمت، ذاتاً برای امامان امتناع ندارد و با فرض وقوع عصمت، هیچ محالی لازم نمیآید. برای روشن شدن این ادعا باید در دو مقام بحث شود: اقتضای عصمت و موانع عصمت. | ||
خط ۳۲۱: | خط ۳۲۶: | ||
با توجه به مباحثی که در معنا، گستره، [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] بیان شد، روشن میشود که عالیترین و کاملترین درجات عصمت که هم مشتمل بر مصونیت از انواع [[گناهان کبیره]] و [[صغیره]] بوده و هم [[مصونیت از خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] را شامل شود، [[لطف]] و موهبتی از جانب [[خدای تعالی]] است که تنها به [[برگزیدگان]] خویش به جهت [[هدایت]] و راهبری [[بشر]]، عطا نموده است. بر این اساس، [[پیامبران]]{{ع}}، [[پیامبرخاتم]]{{صل}}، [[امامان]] اثنی عشر{{ع}}، [[اهل بیت]] پیامبرخاتم{{صل}}، [[قرآن کریم]]، [[وحی]]، [[فرشتگان]] و برخی دیگر از [[برگزیدگان الهی]] همچون [[حضرت مریم]]{{س}} از جمله مصادیق [[معصومان]] هستند که هر یک به تناسب شأن و جایگاهشان، در بهرهمندی از درجات عصمت با یکدیگر متفاوتاند. | با توجه به مباحثی که در معنا، گستره، [[ضرورت]] و امکان [[عصمت]] بیان شد، روشن میشود که عالیترین و کاملترین درجات عصمت که هم مشتمل بر مصونیت از انواع [[گناهان کبیره]] و [[صغیره]] بوده و هم [[مصونیت از خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] را شامل شود، [[لطف]] و موهبتی از جانب [[خدای تعالی]] است که تنها به [[برگزیدگان]] خویش به جهت [[هدایت]] و راهبری [[بشر]]، عطا نموده است. بر این اساس، [[پیامبران]]{{ع}}، [[پیامبرخاتم]]{{صل}}، [[امامان]] اثنی عشر{{ع}}، [[اهل بیت]] پیامبرخاتم{{صل}}، [[قرآن کریم]]، [[وحی]]، [[فرشتگان]] و برخی دیگر از [[برگزیدگان الهی]] همچون [[حضرت مریم]]{{س}} از جمله مصادیق [[معصومان]] هستند که هر یک به تناسب شأن و جایگاهشان، در بهرهمندی از درجات عصمت با یکدیگر متفاوتاند. | ||
=== | === عصمت پیامبران === | ||
{{اصلی|عصمت پیامبران}} | |||
با توجه به آنکه [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در [[سایه]] [[دستورات الهی]] است به مقتضای این هدف لازم است پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] ایجاد نشده و اظمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل [[اعتماد]] نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج 7، ص185.</ref>. | با توجه به آنکه [[هدف]] از [[بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در [[سایه]] [[دستورات الهی]] است به مقتضای این هدف لازم است پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون بوده و دست نخورده به مردم برسند تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] ایجاد نشده و اظمینان کامل به سخنان آنها حاصل شود. روشن است که اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل [[اعتماد]] نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج 7، ص185.</ref>. | ||
خط ۳۲۹: | خط ۳۳۵: | ||
=== عصمت اهل بیت === | === عصمت اهل بیت === | ||
==== | ==== عصمت امامان ==== | ||
{{اصلی|عصمت امام}} | |||
یکی از اعتقادات [[شیعه]] دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]] {{عم}}، مصونیت آنها از هرگونه [[گناه]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] است چرا که [[حجتهای الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ [[هدی]] {{ع}} از جمله مصادیق عصمت هستند<ref>در همین خصوص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرمایند: "اینکه [[خداوند]] به [[اطاعت پیامبر]] و [[اولیالامر]] [[فرمان]] داده است به این دلیل است که آنان [[پاک]] و معصومند و هرگز به [[معصیت خداوند]] فرمان نمیدهند"، {{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۰. همچنین [[امام رضا]] {{ع}} در [[نامه]]ای به [[مأمون]]، عصمت هادیان بشر را اینگونه بیان میکند: "خداوند هرگز [[اطاعت]] کسی را [[واجب]] نمیکند با اینکه میداند [[مردم]] را [[گمراه]] کرده و باعث [[فریب]] آنها میشود و هرگز کسی را که میداند به [[خدا]] و [[پرستش]] او [[کافر]] میشود و شیطانپرست میشود [[انتخاب]] نمیکند"، {{متن حدیث|لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ}}؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵. {{متن حدیث|بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَی سَوَاءٍ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲: همچنین در توقیعی که حضرت مهدی {{ع}} در پاسخ نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، عصمت امامان را یکی از وجه تمایزات بین امام و مردم معرفی کرده و فرمودند: "فرق میان امام و مأموم، عصمت از گناهان و پاکی از عیبها و آلودگیها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانهداران علم الهی و امین حکمت و راز خداوند هستند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمیشد و هرکس به دروغ ادعای امامت میکرد".</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۳۵۹ ـ ۳۶۲.</ref> | یکی از اعتقادات [[شیعه]] دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]] {{عم}}، مصونیت آنها از هرگونه [[گناه]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] است چرا که [[حجتهای الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ [[هدی]] {{ع}} از جمله مصادیق عصمت هستند<ref>در همین خصوص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرمایند: "اینکه [[خداوند]] به [[اطاعت پیامبر]] و [[اولیالامر]] [[فرمان]] داده است به این دلیل است که آنان [[پاک]] و معصومند و هرگز به [[معصیت خداوند]] فرمان نمیدهند"، {{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۰. همچنین [[امام رضا]] {{ع}} در [[نامه]]ای به [[مأمون]]، عصمت هادیان بشر را اینگونه بیان میکند: "خداوند هرگز [[اطاعت]] کسی را [[واجب]] نمیکند با اینکه میداند [[مردم]] را [[گمراه]] کرده و باعث [[فریب]] آنها میشود و هرگز کسی را که میداند به [[خدا]] و [[پرستش]] او [[کافر]] میشود و شیطانپرست میشود [[انتخاب]] نمیکند"، {{متن حدیث|لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ}}؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۵. {{متن حدیث|بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَی سَوَاءٍ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۵ص ۱۸۲: همچنین در توقیعی که حضرت مهدی {{ع}} در پاسخ نامۀ احمد بن اسحاق اشعری نوشت، عصمت امامان را یکی از وجه تمایزات بین امام و مردم معرفی کرده و فرمودند: "فرق میان امام و مأموم، عصمت از گناهان و پاکی از عیبها و آلودگیها و منزّه بودن از اشتباه است و امامان خزانهداران علم الهی و امین حکمت و راز خداوند هستند و اگر چنین نبود، آنان با مردم فرقی نداشتند و حق و باطل شناخته نمیشد و هرکس به دروغ ادعای امامت میکرد".</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۳۵۹ ـ ۳۶۲.</ref> | ||
==== | ==== عصمت حضرت فاطمه ==== | ||
{{اصلی|عصمت حضرت فاطمه}} | |||
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}، دختر [[پیامبر خاتم]]، یکی دیگر از مصادیق [[معصومان]] است. [[شیخ مفید]] <ref>مفید، الفصول المختاره، ص88.</ref> [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[علامه مجلسی]]، <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج29، ص335.</ref> اجماع [[قطعی]] [[شیعیان]] بر [[عصمت]] او را ذکر کردهاند. عصمت حضرت فاطمه{{س}} در [[کتابهای تفسیری]] و ذیل برخی از [[آیات قرآن]] مطرح شده و از آنجا به مباحث و منابع [[کلامی]] و اصول فقه راه یافته است. پیشینه طرح عصمت حضرت فاطمه به زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و برخی [[روایات]] آن حضرت و نیز برخی آیات قرآن همچون [[آیه مباهله]] و [[آیه تطهیر]] بازمیگردد. نخستین گزارشهای [[تاریخی]] درباره عصمت حضرت فاطمه{{س}} نیز به [[زمان]] پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} یعنی ماجرای [[مصادره]] [[فدک]] باز میگردد که در آن [[امام علی]]{{ع}} <ref>ر.ک: صدوق، علل الشرایع، ج1، ص191و192.</ref> بر اساس آیه تطهیر به [[معصوم]] بودن [[حضرت زهرا]]{{س}} استناد کرده است<ref>[[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (کتاب)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص71.</ref>. | [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}، دختر [[پیامبر خاتم]]، یکی دیگر از مصادیق [[معصومان]] است. [[شیخ مفید]] <ref>مفید، الفصول المختاره، ص88.</ref> [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[علامه مجلسی]]، <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج29، ص335.</ref> اجماع [[قطعی]] [[شیعیان]] بر [[عصمت]] او را ذکر کردهاند. عصمت حضرت فاطمه{{س}} در [[کتابهای تفسیری]] و ذیل برخی از [[آیات قرآن]] مطرح شده و از آنجا به مباحث و منابع [[کلامی]] و اصول فقه راه یافته است. پیشینه طرح عصمت حضرت فاطمه به زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و برخی [[روایات]] آن حضرت و نیز برخی آیات قرآن همچون [[آیه مباهله]] و [[آیه تطهیر]] بازمیگردد. نخستین گزارشهای [[تاریخی]] درباره عصمت حضرت فاطمه{{س}} نیز به [[زمان]] پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} یعنی ماجرای [[مصادره]] [[فدک]] باز میگردد که در آن [[امام علی]]{{ع}} <ref>ر.ک: صدوق، علل الشرایع، ج1، ص191و192.</ref> بر اساس آیه تطهیر به [[معصوم]] بودن [[حضرت زهرا]]{{س}} استناد کرده است<ref>[[عبدالحسین کافی]]، [[جواد شفیعیان حیدری]]، [[عصمت فاطمه (کتاب)|'''عصمت فاطمه''']]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص71.</ref>. | ||
=== | === عصمت وحی === | ||
{{اصلی|عصمت وحی}} | |||
عصمت وحی به معنای مصونیت، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسانها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>. | عصمت وحی به معنای مصونیت، [[سلامت]] و [[خطاناپذیری وحی]] است. مقتضای [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت الهی]] و لازمۀ [[هدایت]] [[انسانها]] آن است که [[وحی الهی]] بدون هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی به دست [[مردم]] برسد<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۱۴۱؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.</ref>. | ||
خط ۳۷۱: | خط ۳۸۰: | ||
تحریف از ریشه "ح ـ ر ـ ف"<ref> مقاییساللغه، ج۲، ص۴۲، مفردات، ص۲۲۸، «حرف».</ref> به معنای مایل کردن، به کنار بردن و دگرگون ساختن آمده<ref>مقاییساللغه، ج۲، ص۴۳، لسان العرب، ج۳، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹، «حرف».</ref> و نیز به معنای کناره و جانب هر چیزی است و {{عربی|"حَرَفَ الشَّيْءَ عَنْ وَجْهِهِ"}} یعنی آن را از جهت اصلیاش تغییر داد و "حرف" (به تشدید راء) مفید مبالغه در همین معناست و تحریف سخن، متمایل ساختن معنای [[کلام]] از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد<ref>مفردات، ص۲۲۸، «حرف».</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۳۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۳۹؛ [[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[تحریفناپذیری قرآن - نجارزادگان (مقاله)|تحریفناپذیری قرآن]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]]، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>. | تحریف از ریشه "ح ـ ر ـ ف"<ref> مقاییساللغه، ج۲، ص۴۲، مفردات، ص۲۲۸، «حرف».</ref> به معنای مایل کردن، به کنار بردن و دگرگون ساختن آمده<ref>مقاییساللغه، ج۲، ص۴۳، لسان العرب، ج۳، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹، «حرف».</ref> و نیز به معنای کناره و جانب هر چیزی است و {{عربی|"حَرَفَ الشَّيْءَ عَنْ وَجْهِهِ"}} یعنی آن را از جهت اصلیاش تغییر داد و "حرف" (به تشدید راء) مفید مبالغه در همین معناست و تحریف سخن، متمایل ساختن معنای [[کلام]] از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد<ref>مفردات، ص۲۲۸، «حرف».</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۳۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۳۹؛ [[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[تحریفناپذیری قرآن - نجارزادگان (مقاله)|تحریفناپذیری قرآن]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]]، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>. | ||
=== | === عصمت قرآن === | ||
{{اصلی|عصمت قرآن}} | |||
'''[[عصمت قرآن]]'''، یکی از ویژگیهای اساسی [[قرآن]] است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که [[عصمت]] معنوی یا [[تفسیری]] و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از [[تحریف]] از آن جمله است. عصمت لفظی به به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، [[کژی]] و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در [[قرآن]] یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، [[حجیت]] و [[برتری]] دارد چراکه تمام کلامهای دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و [[تفسیر قرآن]] را دارند<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۴ـ۷.</ref>. | '''[[عصمت قرآن]]'''، یکی از ویژگیهای اساسی [[قرآن]] است. عصمت قرآن دارای ابعاد و مراتب متعددی است که [[عصمت]] معنوی یا [[تفسیری]] و عصمت لفظی یا همان مصونیت قرآن از [[تحریف]] از آن جمله است. عصمت لفظی به به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، [[کژی]] و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در [[قرآن]] یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، [[حجیت]] و [[برتری]] دارد چراکه تمام کلامهای دینی وابسته به قرآن و نقش تبیین و [[تفسیر قرآن]] را دارند<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۴ـ۷.</ref>. | ||
خط ۴۲۱: | خط ۴۳۱: | ||
==== اهم آثار و کارکردهای [[معصوم]] بودن [[قرآن]] ==== | ==== اهم آثار و کارکردهای [[معصوم]] بودن [[قرآن]] ==== | ||
[[الهی | [[الهی بودن قرآن الفاظ آن و [[عصمت]] تام قرآن، نتایج چندی در عرصه [[فهم]] و [[معرفت دینی]] دارد که به اختصار اهم آنها را مرور میکنیم: | ||
===== قداست قرآن ===== | ===== قداست قرآن ===== | ||
خط ۴۳۳: | خط ۴۴۳: | ||
=== [[عصمت فرشتگان]] === | === [[عصمت فرشتگان]] === | ||
{{اصلی|عصمت فرشتگان}} | |||
'''عصمت فرشتگان''' از جمله مباحث مهم کلامی است چه اینکه یکی از موجودات دارای مقام عصمت، فرشتگان الهی هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای تکلیف و مسئولیت بدانیم، زیرا در غیر این صورت سخن از عصمت آنها منطقی و بجا نخواهد بود. | '''عصمت فرشتگان''' از جمله مباحث مهم کلامی است چه اینکه یکی از موجودات دارای مقام عصمت، فرشتگان الهی هستند. البته اگر آنها را مختار و دارای تکلیف و مسئولیت بدانیم، زیرا در غیر این صورت سخن از عصمت آنها منطقی و بجا نخواهد بود. | ||
خط ۴۴۷: | خط ۴۵۸: | ||
=== [[عصمت حضرت مریم]] === | === [[عصمت حضرت مریم]] === | ||
{{اصلی|عصمت حضرت مریم}} | |||
«بیتردید [[مریم]] {{س}} یکی از [[زنان]] برگزیده [[جهان]] و برخوردار از [[کرامات]] و موهبتهای الهی است. اندیشمندان [[مسیحی]] و [[مسلمان]]، [[مقام]] والای او را ستوده و [[مناقب]] فراوانی برای وی یادآور شدهاند. [[قرآن کریم]] نیز همواره از آن حضرت به [[نیکی]] یاد کرده و بر [[طهارت]] و [[پاکی]] او مهر [[تأیید]] زده است. | «بیتردید [[مریم]] {{س}} یکی از [[زنان]] برگزیده [[جهان]] و برخوردار از [[کرامات]] و موهبتهای الهی است. اندیشمندان [[مسیحی]] و [[مسلمان]]، [[مقام]] والای او را ستوده و [[مناقب]] فراوانی برای وی یادآور شدهاند. [[قرآن کریم]] نیز همواره از آن حضرت به [[نیکی]] یاد کرده و بر [[طهارت]] و [[پاکی]] او مهر [[تأیید]] زده است. | ||
خط ۴۵۳: | خط ۴۶۵: | ||
== [[اثبات عصمت]] == | == [[اثبات عصمت]] == | ||
=== | === اثبات عصمت پیامبران === | ||
{{اصلی|اثبات عصمت پیامبران}} | |||
==== براهین عقلی ==== | ==== براهین عقلی ==== | ||
با توجه به آنچه گفته شد مهمترین براهین عقلی [[اثبات عصمت پیامبران]] که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت معصومان هستند، عبارتاند از: | با توجه به آنچه گفته شد مهمترین براهین عقلی [[اثبات عصمت پیامبران]] که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت معصومان هستند، عبارتاند از: | ||
خط ۵۰۳: | خط ۵۱۶: | ||
[[امام رضا]] {{ع}} نیز دربارۀ [[عصمت پیامبران]] برای [[مأمون]] نوشت: «[[خداوند]] [[فرمان]] کسی که میداند [[مردم]] را [[گمراه]] میکند [[واجب]] نمیکند و برای [[رسالت]] خویش کسی را [[انتخاب]] نمیکند که میداند او به [[خدا]] و بندگانش [[کفر]] ورزیده و [[شیطان]] را به جایی [[خدا]] [[عبادت]] میکند»<ref>{{متن حدیث|فِیمَا کَتَبَ الرِّضَا {{ع}} لِلْمَأْمُونِ لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ}}؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۹، ح۹.</ref><ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۸۰-۱۸۱.</ref>. | [[امام رضا]] {{ع}} نیز دربارۀ [[عصمت پیامبران]] برای [[مأمون]] نوشت: «[[خداوند]] [[فرمان]] کسی که میداند [[مردم]] را [[گمراه]] میکند [[واجب]] نمیکند و برای [[رسالت]] خویش کسی را [[انتخاب]] نمیکند که میداند او به [[خدا]] و بندگانش [[کفر]] ورزیده و [[شیطان]] را به جایی [[خدا]] [[عبادت]] میکند»<ref>{{متن حدیث|فِیمَا کَتَبَ الرِّضَا {{ع}} لِلْمَأْمُونِ لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ}}؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۹، ح۹.</ref><ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۸۰-۱۸۱.</ref>. | ||
==== | ==== اثبات عصمت پیامبر خاتم ==== | ||
{{اصلی|اثبات عصمت پیامبر خاتم}} | |||
===== براهین عقلی ===== | ===== براهین عقلی ===== | ||
با توجه به آنچه گفته شد مهمترین براهین عقلی [[اثبات عصمت پیامبر خاتم]] که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت آن حضرت نیز هست، عبارتاند از: | با توجه به آنچه گفته شد مهمترین براهین عقلی [[اثبات عصمت پیامبر خاتم]] که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت آن حضرت نیز هست، عبارتاند از: | ||
خط ۵۵۹: | خط ۵۷۳: | ||
=== [[اثبات عصمت امامان]] اثنی عشر === | === [[اثبات عصمت امامان]] اثنی عشر === | ||
{{اصلی|اثبات عصمت امامان}} | |||
متکلمان امامیه جهت [[اثبات]] [[عصمت امام]] به دو گروه از ادله عقلی و [[نقلی]] استناد کردهاند. با توجه به آنچه گفته شد براهین عقلی [[اثبات عصمت امام]] عبارتاند از: | متکلمان امامیه جهت [[اثبات]] [[عصمت امام]] به دو گروه از ادله عقلی و [[نقلی]] استناد کردهاند. با توجه به آنچه گفته شد براهین عقلی [[اثبات عصمت امام]] عبارتاند از: | ||
خط ۶۶۳: | خط ۶۷۸: | ||
در برخی [[روایات]]، القابی برای [[حضرت فاطمه ]]{{س}} نقل شده که یا به صراحت بر [[عصمت]] آن حضرت دلالت میکنند و یا به صورت غیر مستقیم این معنا را میرسانند. برخی از آن القاب عبارتاند از: [[فاطمه]]، [[صدیقة]]، [[طاهرة]]، [[مطهرة]]، [[بتول]]، [[راضیه]]، [[تقیه]]، [[نقیه]]، [[سیدة نساء اهل الجنة]] و ...<ref>[[علی شاه علیزاده]]، [[علی گرامی]]، [[اسماء و اوصاف فاطمه (مقاله)|اسماء و اوصاف فاطمه]]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص۲۱.</ref>. | در برخی [[روایات]]، القابی برای [[حضرت فاطمه ]]{{س}} نقل شده که یا به صراحت بر [[عصمت]] آن حضرت دلالت میکنند و یا به صورت غیر مستقیم این معنا را میرسانند. برخی از آن القاب عبارتاند از: [[فاطمه]]، [[صدیقة]]، [[طاهرة]]، [[مطهرة]]، [[بتول]]، [[راضیه]]، [[تقیه]]، [[نقیه]]، [[سیدة نساء اهل الجنة]] و ...<ref>[[علی شاه علیزاده]]، [[علی گرامی]]، [[اسماء و اوصاف فاطمه (مقاله)|اسماء و اوصاف فاطمه]]، [[دانشنامه فاطمی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۲]]، ص۲۱.</ref>. | ||
=== | === اثبات عصمت وحی === | ||
{{اصلی|اثبات عصمت وحی}} | |||
==== ادله عقلی ==== | ==== ادله عقلی ==== | ||
سه دلیل عقلی بر [[ضرورت عصمت]] [[وحی]] بیان شده که از مجموع آنها میتوان عصمت وحی را به اثبات رساند که عبارتاند از: | سه دلیل عقلی بر [[ضرورت عصمت]] [[وحی]] بیان شده که از مجموع آنها میتوان عصمت وحی را به اثبات رساند که عبارتاند از: | ||
خط ۷۰۴: | خط ۷۲۰: | ||
# [[علی]] {{ع}} در [[نهجالبلاغه]] در [[خطبه]] معروف به اشباح درباره [[آفرینش]] [[فرشتگان]] مطالب بسیار گرانقدر و شگفتانگیزی میفرماید که قسمتهایی از آن را که تناسب بیشتری با بحث ما دارد، در اینجا میآوریم: آنان را در مقامها که دارند، امینِ [[وحی]] خود ساخت، و رساندن امر و نهیش را به [[پیامبران]] به گردن ایشان انداخت. از دو دلی و ناباوری نگاهشان داشت... نه تیر ناباوری از کمان دو دلی، [[ایمان]] استوارشان را نشانه ساخت، و نه [[سپاه]] [[بدگمانی]] بر اردوی ایمان آنان تاخت و نه [[بیماری]] [[کینه]] و [[رشک]] در آنان رخنه نمود... [[یقین]] بدو چنان آنان را از جز [[خدا]] بریده که شیفته اویند، تنها آنچه نزد اوست میخواهند، و از دیگری نمیجویند... [[غفلت]]، [[عزم]] استوارشان را [[سست]] نکند، و فریبِ [[شهوت]] راهِ همتشان را نزند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱، ترجمه سید جعفر شهیدی.</ref>. | # [[علی]] {{ع}} در [[نهجالبلاغه]] در [[خطبه]] معروف به اشباح درباره [[آفرینش]] [[فرشتگان]] مطالب بسیار گرانقدر و شگفتانگیزی میفرماید که قسمتهایی از آن را که تناسب بیشتری با بحث ما دارد، در اینجا میآوریم: آنان را در مقامها که دارند، امینِ [[وحی]] خود ساخت، و رساندن امر و نهیش را به [[پیامبران]] به گردن ایشان انداخت. از دو دلی و ناباوری نگاهشان داشت... نه تیر ناباوری از کمان دو دلی، [[ایمان]] استوارشان را نشانه ساخت، و نه [[سپاه]] [[بدگمانی]] بر اردوی ایمان آنان تاخت و نه [[بیماری]] [[کینه]] و [[رشک]] در آنان رخنه نمود... [[یقین]] بدو چنان آنان را از جز [[خدا]] بریده که شیفته اویند، تنها آنچه نزد اوست میخواهند، و از دیگری نمیجویند... [[غفلت]]، [[عزم]] استوارشان را [[سست]] نکند، و فریبِ [[شهوت]] راهِ همتشان را نزند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱، ترجمه سید جعفر شهیدی.</ref>. | ||
=== اثبات | === اثبات عصمت حضرت مریم === | ||
{{اصلی|اثبات عصمت حضرت مریم}} | |||
از برخی آیات قرآن کریم میتوان عصمت حضرت مریم را به دست آورد: | از برخی آیات قرآن کریم میتوان عصمت حضرت مریم را به دست آورد: | ||
خط ۷۱۸: | خط ۷۳۵: | ||
== آثار و کارکردهای [[عصمت]] == | == آثار و کارکردهای [[عصمت]] == | ||
{{اصلی|کارکردهای عصمت معصومان}} | |||
=== پیامدهای [[عصمت]] در [[فقه]] و اصول [[امامیه]] === | === پیامدهای [[عصمت]] در [[فقه]] و اصول [[امامیه]] === | ||
==== [[فقه]] [[امامیه]] ==== | ==== [[فقه]] [[امامیه]] ==== | ||
خط ۸۱۳: | خط ۸۳۱: | ||
== [[شبهات عصمت]] == | == [[شبهات عصمت]] == | ||
{{اصلی|شبهات عصمت}} | |||
شبهاتی که پیرامون [[عصمت]] مطرح شده را میتوان در سه دسته کلی خلاصه نمود. | شبهاتی که پیرامون [[عصمت]] مطرح شده را میتوان در سه دسته کلی خلاصه نمود. | ||
#'''دسته اول:''' [[شبهات]] مرتبط با اخذ [[اندیشه]] عصمت در [[اسلام]] از [[ادیان]] قبل؛ | #'''دسته اول:''' [[شبهات]] مرتبط با اخذ [[اندیشه]] عصمت در [[اسلام]] از [[ادیان]] قبل؛ | ||
خط ۸۲۲: | خط ۸۴۱: | ||
=== دسته اول: اخذ اندیشه عصمت در اسلام از ادیان ماقبل === | === دسته اول: اخذ اندیشه عصمت در اسلام از ادیان ماقبل === | ||
==== شبهه اول: وجود نداشتن عصمت در [[کتاب و سنت]] ==== | ==== شبهه اول: وجود نداشتن عصمت در [[کتاب و سنت]] ==== | ||
{{اصلی|آیا به عصمت انبیاء و ائمه در کتاب و سنت اشاره شده است؟ (پرسش)}} | |||
شماری از نویسندگان روشنفکرمآب [[مسلمان]] و خاورشناسان با استناد به پارهای از [[آیات قرآن]] و [[روایات اسلامی]] مدعی شدهاند که در قرآن و [[سنت]] هیچ یادی از [[عصمت انبیا]] و [[لزوم]] [[اعتقاد]] به آن نشده است. افزون بر آن، معتقدند [[آیات]] فراوانی وجود دارد که در آن به برخی از [[پیامبران الهی]] نسبت گناه میدهد<ref>ر.ک: احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۲۷ ـ ۲۳۰؛ همو، فجرالاسلام، ص۲۶۸؛ رونالدسن، عقیدة الشیعة ص۳۲۵؛ غولد تیسیر، العقیدة و الشریعة، ص۲۰۹؛ صبحی، نظریة الامامة، ص۱۰۵؛ سلیمان بن سالم السحیمی، العقیدة فی اهل البیت، ص۳۶۹؛ حسن حنفی، من العقیدة الی الثورة ج۴، ص۱۹۲؛ احسان اللهی ظهیر، الشیعة و التشیع، ص۳۰۰؛ محمد احمد الخطیب، عقیدة العصمة، ص۱۷ و برای آگاهی بیشتر ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۸۴.</ref>. | شماری از نویسندگان روشنفکرمآب [[مسلمان]] و خاورشناسان با استناد به پارهای از [[آیات قرآن]] و [[روایات اسلامی]] مدعی شدهاند که در قرآن و [[سنت]] هیچ یادی از [[عصمت انبیا]] و [[لزوم]] [[اعتقاد]] به آن نشده است. افزون بر آن، معتقدند [[آیات]] فراوانی وجود دارد که در آن به برخی از [[پیامبران الهی]] نسبت گناه میدهد<ref>ر.ک: احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۲۷ ـ ۲۳۰؛ همو، فجرالاسلام، ص۲۶۸؛ رونالدسن، عقیدة الشیعة ص۳۲۵؛ غولد تیسیر، العقیدة و الشریعة، ص۲۰۹؛ صبحی، نظریة الامامة، ص۱۰۵؛ سلیمان بن سالم السحیمی، العقیدة فی اهل البیت، ص۳۶۹؛ حسن حنفی، من العقیدة الی الثورة ج۴، ص۱۹۲؛ احسان اللهی ظهیر، الشیعة و التشیع، ص۳۰۰؛ محمد احمد الخطیب، عقیدة العصمة، ص۱۷ و برای آگاهی بیشتر ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۸۴.</ref>. | ||
خط ۸۷۸: | خط ۸۹۸: | ||
==== شبهه اول: [[جبرگرایی]] در نظریه [[عصمت]] ==== | ==== شبهه اول: [[جبرگرایی]] در نظریه [[عصمت]] ==== | ||
{{اصلی|آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش)}} | |||
یکی از [[شبهات]] عمومی نظریه عصمت، تلقی جبرگرایانه بودن از آن است؛ یعنی هنگامی که [[انسان]] [[معصوم]] با اِمداد [[الهی]] از انجام [[گناه]] عصمت داشته باشند، گویا به نوعی [[اختیار]] و [[گزینش]] آزادانه و ارادیِ او محدود شده و در [[سایه]] یک عامل بیرونی قرار گرفته است<ref>ر.ک: حسن حنفی، من العقیدة الی الثورة، ج۴، ص۱۸۷ – ۱۸۸.</ref>. [[معتقدان]] این نظریه میگویند: اینکه در زمینههای پیدایش عصمت گفته میشود، [[خداوند]] [[انسان]] معصوم را به نوعی در برابر گناه و [[آلودگی]] [[حفظ]] میکند، به معنای [[جبر]] است و اساساً، [[اندیشه]] عصمت همسان با جبرگرایی است و با [[اختیار انسان]] سازگاری ندارد. | یکی از [[شبهات]] عمومی نظریه عصمت، تلقی جبرگرایانه بودن از آن است؛ یعنی هنگامی که [[انسان]] [[معصوم]] با اِمداد [[الهی]] از انجام [[گناه]] عصمت داشته باشند، گویا به نوعی [[اختیار]] و [[گزینش]] آزادانه و ارادیِ او محدود شده و در [[سایه]] یک عامل بیرونی قرار گرفته است<ref>ر.ک: حسن حنفی، من العقیدة الی الثورة، ج۴، ص۱۸۷ – ۱۸۸.</ref>. [[معتقدان]] این نظریه میگویند: اینکه در زمینههای پیدایش عصمت گفته میشود، [[خداوند]] [[انسان]] معصوم را به نوعی در برابر گناه و [[آلودگی]] [[حفظ]] میکند، به معنای [[جبر]] است و اساساً، [[اندیشه]] عصمت همسان با جبرگرایی است و با [[اختیار انسان]] سازگاری ندارد. | ||
خط ۸۸۷: | خط ۹۰۸: | ||
==== شبهه دوم: عصمت مستلزم تعطیلی [[شریعت]] ==== | ==== شبهه دوم: عصمت مستلزم تعطیلی [[شریعت]] ==== | ||
{{اصلی|آیا عصمت مستلزم بینیاز شدن از شریعت است؟ (پرسش)}} | |||
هنگامی که انسانهای [[معصوم]] از هرگونه [[پلیدی]] و [[آلودگی]] [[پاک]] و پیراسته باشند و در مرتبه والای [[عبودیت]] و [[بندگی]] قرار گیرند، دیگر نیازمند عمل به شریعت نخواهند بود و این تعطیلی شریعت را برای آنان در پی دارد؛ بنابراین، [[اعتقاد به عصمت]] موجب از بین رفتن شریعت میشود<ref>ر.ک: انور الباز، عصمة الأئمة، ص۲۰۸.</ref>؛ زیرا زمانی آنها به شریعت و انجام [[تکالیف]] مکلفاند که به آنها نیاز داشته باشند و در صورتی که دارای عصمت باشند، دیگر به شریعت نیازی ندارند و عمل به آن تحصیل حاصل و [[بیهوده]] است. | هنگامی که انسانهای [[معصوم]] از هرگونه [[پلیدی]] و [[آلودگی]] [[پاک]] و پیراسته باشند و در مرتبه والای [[عبودیت]] و [[بندگی]] قرار گیرند، دیگر نیازمند عمل به شریعت نخواهند بود و این تعطیلی شریعت را برای آنان در پی دارد؛ بنابراین، [[اعتقاد به عصمت]] موجب از بین رفتن شریعت میشود<ref>ر.ک: انور الباز، عصمة الأئمة، ص۲۰۸.</ref>؛ زیرا زمانی آنها به شریعت و انجام [[تکالیف]] مکلفاند که به آنها نیاز داشته باشند و در صورتی که دارای عصمت باشند، دیگر به شریعت نیازی ندارند و عمل به آن تحصیل حاصل و [[بیهوده]] است. | ||
خط ۸۹۵: | خط ۹۱۷: | ||
==== شبهه سوم: عصمت مستلزم نوعی الوهیت [[انسان]] ==== | ==== شبهه سوم: عصمت مستلزم نوعی الوهیت [[انسان]] ==== | ||
{{اصلی|آیا اعتقاد به عصمت انسان مستلزم الوهیت برای اوست؟ (پرسش)}} | |||
هنگامی که انسان معصوم از هرگونه [[آلودگی]] و [[پستی]] و [[پلیدی]] [[پاک]] و پیراسته باشد و هیچگونه [[لغزش]] و [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]]، ناراستی و نادرستی در [[عقاید]]، [[افکار]]، [[احساسات]] و [[عواطف]] و [[رفتارها]] و گفتارهای ریز و درشت او راه نداشته باشد، وی، به نوعی، الوهیت یافته و شباهت به [[خدا]] پیدا کرده است؛ بر این اساس، عصمت مطلقه امکانپذیر نیست؛ زیرا که الوهیت معصوم را به دنبال دارد<ref>ر.ک: ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۷۷۶.</ref>. | هنگامی که انسان معصوم از هرگونه [[آلودگی]] و [[پستی]] و [[پلیدی]] [[پاک]] و پیراسته باشد و هیچگونه [[لغزش]] و [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]]، ناراستی و نادرستی در [[عقاید]]، [[افکار]]، [[احساسات]] و [[عواطف]] و [[رفتارها]] و گفتارهای ریز و درشت او راه نداشته باشد، وی، به نوعی، الوهیت یافته و شباهت به [[خدا]] پیدا کرده است؛ بر این اساس، عصمت مطلقه امکانپذیر نیست؛ زیرا که الوهیت معصوم را به دنبال دارد<ref>ر.ک: ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۷۷۶.</ref>. | ||
خط ۹۰۶: | خط ۹۲۹: | ||
==== شبهه چهارم: تنافی عصمت با اصل ثواب و عقاب ==== | ==== شبهه چهارم: تنافی عصمت با اصل ثواب و عقاب ==== | ||
{{اصلی|آیا عصمت با اصل ثواب و عقاب منافات دارد؟ (پرسش)}} | |||
با توجه به اینکه ملاک ثواب و عقاب [[اختیار]] [[آدمی]] است؛ [[انسان]] معصوم که عمری را بدون اختیار و بر اساس [[امداد]] و [[اراده خداوند]] در [[طاعت]] و بندگی خدا سپری کرده است، شایسته هیچگونه [[پاداش]] و ثوابی نخواهد بود؛ زیرا عصمت هرگونه ثواب و عقاب را از بین خواهد برد؛ بنابراین، عصمت با اصل ثواب و عقاب سازگار نیست<ref>ر.ک: حسن حنفی، من العقیدة إلی الثورة، ج۴، ص۱۸۸.</ref>. | با توجه به اینکه ملاک ثواب و عقاب [[اختیار]] [[آدمی]] است؛ [[انسان]] معصوم که عمری را بدون اختیار و بر اساس [[امداد]] و [[اراده خداوند]] در [[طاعت]] و بندگی خدا سپری کرده است، شایسته هیچگونه [[پاداش]] و ثوابی نخواهد بود؛ زیرا عصمت هرگونه ثواب و عقاب را از بین خواهد برد؛ بنابراین، عصمت با اصل ثواب و عقاب سازگار نیست<ref>ر.ک: حسن حنفی، من العقیدة إلی الثورة، ج۴، ص۱۸۸.</ref>. | ||
خط ۹۱۵: | خط ۹۳۹: | ||
==== شبهه پنجم: [[غلوآمیز]] بودن نظریه عصمت ==== | ==== شبهه پنجم: [[غلوآمیز]] بودن نظریه عصمت ==== | ||
{{اصلی|آیا قول به عصمت در انبیا و امامان مستلزم غلو است؟ (پرسش)}} | |||
اعتقاد به عصمت کبری و مطلق درباره [[انبیا]] و [[امامان]]، با توضیحاتی که گذشت، نوعی غلوگرایی درباره آنهاست؛ به دیگر سخن، در [[نظریه]] عصمت مطلق، [[معصومان]] بسیار فراتر از [[شأن]] و جایگاه خود قرار داده میشوند و درباره آنها بسیار اغراق میشود؛ در حالیکه غلوگرایی و [[غالیان]] در [[آموزههای دینی]] و از زبان [[پیشوایان دین]] [[لعن]] و طرد شدهاند؛ از این رو، [[اثبات عصمت]] برای معصومان [[غلو]] را به همراه دارد و این شایسته نیست<ref>ر.ک: انور الباز، عصمة الائمة عند الشیعة، ص۱۸۹: {{عربی|"القول بعصمة الأئمة قد دفعهم إلى الغلو في الأئمة و تقديسهم لدرجة الشرك بالله، و وضعهم في مكانة من لا يسأل عما يفعل"}}.</ref>. | اعتقاد به عصمت کبری و مطلق درباره [[انبیا]] و [[امامان]]، با توضیحاتی که گذشت، نوعی غلوگرایی درباره آنهاست؛ به دیگر سخن، در [[نظریه]] عصمت مطلق، [[معصومان]] بسیار فراتر از [[شأن]] و جایگاه خود قرار داده میشوند و درباره آنها بسیار اغراق میشود؛ در حالیکه غلوگرایی و [[غالیان]] در [[آموزههای دینی]] و از زبان [[پیشوایان دین]] [[لعن]] و طرد شدهاند؛ از این رو، [[اثبات عصمت]] برای معصومان [[غلو]] را به همراه دارد و این شایسته نیست<ref>ر.ک: انور الباز، عصمة الائمة عند الشیعة، ص۱۸۹: {{عربی|"القول بعصمة الأئمة قد دفعهم إلى الغلو في الأئمة و تقديسهم لدرجة الشرك بالله، و وضعهم في مكانة من لا يسأل عما يفعل"}}.</ref>. | ||
خط ۹۲۴: | خط ۹۴۹: | ||
==== شبهه ششم: [[عصمت]] و [[تبعیض]] ==== | ==== شبهه ششم: [[عصمت]] و [[تبعیض]] ==== | ||
{{اصلی|آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ (پرسش)}} | |||
اگر [[علم ویژه]]، [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] دیگران را هم در بر میگرفت، آنان نیز میتوانستند به [[مقام عصمت]] برسند. آیا این [[تبعیض]] نیست؟ | اگر [[علم ویژه]]، [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] دیگران را هم در بر میگرفت، آنان نیز میتوانستند به [[مقام عصمت]] برسند. آیا این [[تبعیض]] نیست؟ | ||
خط ۹۳۱: | خط ۹۵۷: | ||
==== شبهه هفتم: تنافی عصمت با خاتمیت ==== | ==== شبهه هفتم: تنافی عصمت با خاتمیت ==== | ||
{{اصلی|آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)}} | |||
برخی با ارائه [[تفسیر]] خاصی از خاتمیت، [[عصمت امامان]] را با [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} در تعارض میدانند و قول به [[عصمت امام]] را نافی خاتمیت دانسته و میگویند: [[ختم نبوت]] به معنای بی نیازی از [[تفسیر]] [[معصومانه]] [[دین]] است بنابراین [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] نفی کننده [[ختم نبوت]] است. | برخی با ارائه [[تفسیر]] خاصی از خاتمیت، [[عصمت امامان]] را با [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} در تعارض میدانند و قول به [[عصمت امام]] را نافی خاتمیت دانسته و میگویند: [[ختم نبوت]] به معنای بی نیازی از [[تفسیر]] [[معصومانه]] [[دین]] است بنابراین [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] نفی کننده [[ختم نبوت]] است. | ||
خط ۹۴۱: | خط ۹۶۸: | ||
==== شبهه اول: [[عصمت]] و [[استغفار]] ==== | ==== شبهه اول: [[عصمت]] و [[استغفار]] ==== | ||
{{اصلی|آیا استغفار کردن انبیا و امامان با عصمت ناسازگار است؟ (پرسش)}} | |||
اگر [[اهل بیت]] {{عم}} [[معصوم]] از [[خطا]] و گناهاند، چرا در موارد متعددی به [[گناه]] [[اقرار]] و به درگاه [[الهی]] [[استغفار]] میکنند؟ | اگر [[اهل بیت]] {{عم}} [[معصوم]] از [[خطا]] و گناهاند، چرا در موارد متعددی به [[گناه]] [[اقرار]] و به درگاه [[الهی]] [[استغفار]] میکنند؟ | ||
خط ۹۶۲: | خط ۹۹۰: | ||
==== شبهه دوم: عصمت [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} ==== | ==== شبهه دوم: عصمت [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} ==== | ||
{{اصلی|آیا تردید حضرت ابراهیم در ربوبیت الهی بر عدم عصمت اعتقادی دلالت میکند؟ (پرسش)}} | |||
در [[سوره]] انعام، درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} چنین میخوانیم: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم * آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود * هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref>. | در [[سوره]] انعام، درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} چنین میخوانیم: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم * آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود * هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref>. | ||