پرش به محتوا

عبدالله بن حارث بن نوفل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
به [[نقل]] [[ابن حجر]]، او از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و به قولی از [[تابعین]] مورد [[وثوق]] و از فقهای [[مدینه]] بود<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۶۶.</ref>. او همواره از [[دوستداران]] و [[شیعیان امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[خاندان رسالت]] بود، اگر چه در کتاب‌های [[تاریخ]] نامی از او در زمرۀ [[مجاهدان]] زمان [[حضرت علی]] {{ع}} مثل [[جمل]] یا [[صفین]] و [[نهروان]] ذکر نشده است؛ اما [[اخبار]] و احادیثی از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[امام حسن]] {{ع}} از او [[نقل]] شده که حکایت از نزدیکی و [[تقرب]] او به [[اهل‌بیت پیامبر]] {{صل}} دارد، نمونه‌ای از آن را ذکر می‌کنیم:  
به [[نقل]] [[ابن حجر]]، او از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و به قولی از [[تابعین]] مورد [[وثوق]] و از فقهای [[مدینه]] بود<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۶۶.</ref>. او همواره از [[دوستداران]] و [[شیعیان امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[خاندان رسالت]] بود، اگر چه در کتاب‌های [[تاریخ]] نامی از او در زمرۀ [[مجاهدان]] زمان [[حضرت علی]] {{ع}} مثل [[جمل]] یا [[صفین]] و [[نهروان]] ذکر نشده است؛ اما [[اخبار]] و احادیثی از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[امام حسن]] {{ع}} از او [[نقل]] شده که حکایت از نزدیکی و [[تقرب]] او به [[اهل‌بیت پیامبر]] {{صل}} دارد، نمونه‌ای از آن را ذکر می‌کنیم:  


[[ابن ابی الحدید]] در ذیل [[خطبه ۳۷]] از [[نهج البلاغه]] فصلی درباره [[آگاهی امام]] [[علی]] {{ع}} به حقایق [[قرآن]] و [[امور غیبی]] مطرح کرده، از جمله این خبر که عبدالله بن حارث [[نقل]] می‌کند، او می‌گوید: روزی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بالای [[منبر]] فرمود: "هیچ کس به حد [[بلوغ]] نرسیده است مگر این که [[خداوند]] درباره او آیه‌ای نازل کرده است"، مردی که نسبت به آن [[حضرت]] [[بغض]] و [[کینه]] داشت از جا برخاست و گفت: آیا [[خداوند]] درباره تو چیزی از [[قرآن]] نازل کرده است؟ [[مردم]] که متوجه شدند او قصد [[اهانت]] به [[حضرت]] دارد خواستند او را بزنند، [[امام]] {{ع}} آنها را منع کرد و فرمود: "از او دست بردارید". سپس به او فرمود: "آیا [[سوره هود]] را خوانده‌ای؟" گفت: آری، بعد [[حضرت]] این [[آیه]] از آن [[سوره]] را خواند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ...}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست.».. سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. و در توضیح [[آیه]] فرمود: "ای مرد، آن کسی که بر [[دلیل]] روشنی از [[پروردگار]] خود بود، [[حضرت محمد]] {{صل}} است، و آن [[گواه]] صادق که همراه اوست، من هستم"<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۷.</ref>. آن مرد از شنیدن آن ساکت شد.
[[ابن ابی الحدید]] در ذیل [[خطبه ۳۷]] از [[نهج البلاغه]] فصلی درباره [[آگاهی امام]] [[علی]] {{ع}} به حقایق [[قرآن]] و [[امور غیبی]] مطرح کرده، از جمله این خبر که عبدالله بن حارث [[نقل]] می‌کند، او می‌گوید: روزی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بالای [[منبر]] فرمود: «هیچ کس به حد [[بلوغ]] نرسیده است مگر این که [[خداوند]] درباره او آیه‌ای نازل کرده است»، مردی که نسبت به آن [[حضرت]] [[بغض]] و [[کینه]] داشت از جا برخاست و گفت: آیا [[خداوند]] درباره تو چیزی از [[قرآن]] نازل کرده است؟ [[مردم]] که متوجه شدند او قصد [[اهانت]] به [[حضرت]] دارد خواستند او را بزنند، [[امام]] {{ع}} آنها را منع کرد و فرمود: «از او دست بردارید». سپس به او فرمود: «آیا [[سوره هود]] را خوانده‌ای؟» گفت: آری، بعد [[حضرت]] این [[آیه]] از آن [[سوره]] را خواند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ...}}<ref>«پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست.».. سوره هود، آیه ۱۷.</ref>. و در توضیح [[آیه]] فرمود: «ای مرد، آن کسی که بر [[دلیل]] روشنی از [[پروردگار]] خود بود، [[حضرت محمد]] {{صل}} است، و آن [[گواه]] صادق که همراه اوست، من هستم»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۷.</ref>. آن مرد از شنیدن آن ساکت شد.


از [[اخبار]] دیگری که عبدالله بن حارث [[نقل]] می‌کند این داستان است که گوید: من به روزگار [[حکومت]] [[عمر]] - یا [[عثمان]] - همراه [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} برای انجام [[عمره]] به [[مکه]] رفتیم، [[حضرت]] به [[خانه]] [[خواهر]] خود [[ام هانی دختر ابوطالب]] تشریف بردند و چون [[اعمال]] [[عمره]] خود را انجام دادند تنی چند از عراقیان به نزد حضرتش آمدند و گفتند: ای اباالحسن، ما نزد تو آمده‌ایم تا از موضوعی بپرسیم و پاسخ آن را از شما بشنویم، [[حضرت]] از [[فکر]] آنها خبر داد و فرمود: "چنین [[گمان]] می‌کنم که می‌خواهید از [[مغیره]] بپرسید که گفته است که او آخرین کسی بوده که با [[پیکر مطهر]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} در میان [[قبر]] تجدید عهده کرده است!" گفتند: آری، آمده‌ایم همین موضوع را از شما سؤال کنیم. [[حضرت]] فرمود: "[[مغیره]] [[دروغ]] گفته است؛ زیرا آخرین کسی که با [[پیکر مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[قبر]] [[تجدید عهد]] کرده است، [[قثم بن عباس]] است که پس از همۀ ما از میان [[قبر مطهر]] [[حضرت]] بیرون آمد"<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۷۰-۸۷۲.</ref>
از [[اخبار]] دیگری که عبدالله بن حارث [[نقل]] می‌کند این داستان است که گوید: من به روزگار [[حکومت]] [[عمر]] - یا [[عثمان]] - همراه [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} برای انجام [[عمره]] به [[مکه]] رفتیم، [[حضرت]] به [[خانه]] [[خواهر]] خود [[ام هانی دختر ابوطالب]] تشریف بردند و چون [[اعمال]] [[عمره]] خود را انجام دادند تنی چند از عراقیان به نزد حضرتش آمدند و گفتند: ای اباالحسن، ما نزد تو آمده‌ایم تا از موضوعی بپرسیم و پاسخ آن را از شما بشنویم، [[حضرت]] از [[فکر]] آنها خبر داد و فرمود: «چنین [[گمان]] می‌کنم که می‌خواهید از [[مغیره]] بپرسید که گفته است که او آخرین کسی بوده که با [[پیکر مطهر]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} در میان [[قبر]] تجدید عهده کرده است!» گفتند: آری، آمده‌ایم همین موضوع را از شما سؤال کنیم. [[حضرت]] فرمود: «[[مغیره]] [[دروغ]] گفته است؛ زیرا آخرین کسی که با [[پیکر مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[قبر]] [[تجدید عهد]] کرده است، [[قثم بن عباس]] است که پس از همۀ ما از میان [[قبر مطهر]] [[حضرت]] بیرون آمد»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۷۰-۸۷۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۴٬۴۴۶

ویرایش